امید به زندگی

  امید به زندگی تا صد سالگی


امید به زندگی، متوسط سال‌هایی است که یک فرد می‌تواند انتظار زندگی داشته باشد و بسته به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند و بسته به سطح علم، تمدن و...

سالمند

تعداد سالمندان و بازنشستگان در جهان به ویژه در کشورهای پیشرفته روز به روز در حال افزایش است. این مسأله هرچند امیدوارکننده است اما به هر حال سالمندی و افزایش جمعیت سالمندان پدیده‌ای است که نادیده گرفتن آن می‌تواند در آینده جوامع را با مشکلات بسیاری مواجه سازد.

اگرچه در ایران نسبت گروه‌های سنی جوان به کل جمعیت کشور درصد بیشتری را نشان داده و کشور ما را از نظر ساختار جمعیتی در شمار کشورهای جوان قرار می‌دهد، با این حال 7/27 درصد جمعیت ایران را سالمندان تشکیل می‌دهند، جمعیتی که با توجه به کاهش میزان زاد و ولد و پیشرفت امکانات پزشکی و بهداشتی، در آینده افزایش بیشتری خواهد یافت و باعث خواهد شد امید به زندگی نیز که اکنون میانگین آن برای مردان 68/3 و زنان 69/7 سال است، افزایش یابد.

امید به زندگی، متوسط سال‌هایی است که یک فرد می‌تواند انتظار زندگی داشته باشد و بسته به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند و بسته به سطح علم، تمدن و فرهنگ آن جامعه متغیر است. امید به زندگی در مقاطع متفاوتی تعریف می‌شود. به طور مثال، امید به زندگی در بدو تولد و یا امید به زندگی در سن 65 سالگی. اگر شما بتوانید آماری از امید به زندگی افراد را طی سال‌های گذشته و امروزه به دست آورده و با هم مقایسه کنید، متوجه بهبود قابل‌توجهی در اعداد و آمار امید به زندگی خواهید شد. این امر به دلیل پیشرفت علم و تمدن و همچنین سطح فرهنگ مردم است.

براساس داده‌های مرکز آمار ایران، در سال 1375 امید به زندگی در بدو تولد برای زنان 67/7 سال و برای مردان 65/9 سال بوده است.

عامل بسیار مهم بعدی، امید به زندگی بدون عجز و ناتوانی است و ارزش این امید به زندگی بسیار از حالت قبلی بیشتر است. همه می‌دانیم افزایش طول عمر در صورتی که با معلولیت، ناتوانی و عجز همراه باشد و سبب درد و رنج خود فرد و اطرافیان او شود، از ارزش زیادی برخوردار نیست.

با توجه به آن که در بیشتر کشورهای پیشرفته جهان، مسأله تأمین مالی بازنشستگان و سالمندان بیش از مسائل دیگر مشکلاتی را برای نظام تأمین اجتماعی این کشورها فراهم ساخته، مسئولان کشورهای مزبور را بر آن داشته تا با افزایش سن بازنشستگی و تأمین بودجه بیشتر برای نظام تأمین اجتماعی از طریق افزایش مالیات‌ها، تاحدی نگرانی‌های مربوط به سال‌های آتی را رفع کنند، اما در ایران مسأله سالمندان و تأمین رفاه و آسایش آنان با کشورهای پیشرفته تفاوت ماهوی دارد و به گفته کارشناسان رفاه و تأمین اجتماعی و استادان بهزیستی دانشگاه‌های کشورمان، نبود یک سیاست اجتماعی فراگیر در مورد سالمندان، کمبود بودجه و اعتبارات لازم، کمبود منابع انسانی، ناآشنایی مسئولان ذی‌ربط با مسایل مربوط به سالخوردگی جمعیت و کمبود تجهیزات و امکانات کافی، مشکلاتی است که نظام تأمین اجتماعی کشورمان با آن روبرو است، اما آنچه برای بازنشستگان در اولویت قرار دارد، دور کردن هر نوع دغدغه خاطر و نگرانی است، دغدغه و نگرانی از این طرز تفکر که بازنشسته دیگر نمی‌تواند فرد مفیدی برای جامعه و حتی خانواده خود باشد.

آنچه اهمیت دارد، درک و فهم این مسأله است که سالمندی و بازنشستگی به معنای پایان کار یا رسیدن به آخر خط نیست و این‌ها همه تعابیری است که جامعه برای پیشبرد امور و حل و فصل مشکلات خود، به صورت قراردادی تعیین کرده که لغو آن‌ها باعث وقوع هرج و مرج و زمینه‌ساز نوعی از هم‌گسیختگی در جامعه خواهد شد

بسیار دیده شده بازنشستگان بالای 60 و 70 سال با نشاط‌تر و سالم‌تر از افراد میانسال 40 تا 50 ساله و حتی در برخی موارد جوانان هستند. بازنشستگان باید بپذیرند که هنوز از توان لازم برای انجام کارهایی که در دوران فعالیت عهده‌دار بوده‌اند، برخوردارند و شور و نشاط کافی برای ورزش و تفریحات مناسب سن و سال‌شان دارند.

بازنشستگان همچنین باید بپذیرند سالمندی مرحله‌ای اجتناب‌ناپذیر است که انسان با پشت‌سر گذاشتن چند دهه از عمر خود به آن پای می‌گذارد و در این مرحله به طور طبیعی با تغییرات و تحولات جسمی و حتی روحی روبه‌رو می‌شود، اما مهم آن است عواملی را که باعث ضعف بیش از حد جسمی و مخل آسایش روحی ما می‌شوند، بهتر بشناسیم و دشواری‌ها را از سر راهمان برداریم.

پژوهشگران صاحب‌نظر در حوزه مسایل سالمندی، اتفاق نظر دارند سالمندانی که از سلامت جسم و روح برخوردارند، افرادی هستند که با اتکا به قابلیت‌های فردی می‌توانند با محیط پیرامون خود ارتباط داشته، سازگار باشند و از زندگی لذت ببرند. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی نیز در تعریف سلامت جسم و روح می‌گویند: تنها بیمار نبودن و احساس ناتوانی نکردن نشان دهنده سلامت فرد نیست بلکه سلامت یعنی تندرستی کامل جسمی، روحی و اجتماعی.

دانشمندان زیست‌شناس و فیزیولوژیست امروزه براین باورند که ضعف قوای ادراکی، بیش از این که به سن و سال افراد و به طور کلی به مسأله پا به سن گذاشتن مربوط شود، به کارکرد مغز و اعصاب افراد ارتباط دارد.

به عبارت دیگر هر اندازه که فرد سالمند و بازنشسته، خود را از دایره فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی کنار کشد و به رفتن پارک، دیدار دوستان و روزمرگی‌هایی از این نوع بسنده کند ـ که البته این‌ها همه در جای خود مناسب و خوب است ـ ضعف و سستی به تدریج بر او غلبه کرده، سرانجام او را به پریشانی فکری و مشکلات روحی ـ روانی مبتلا می‌کند.

سالمند

به هر حال رعایت این نکات به معنای رفع تمام نیازهایی که فرد سالمند و بازنشسته دارد نیست بلکه هدف این است که بازنشستگان تا آنجا که ممکن است محدودیت‌های ساختگی و غیرطبیعی را که برای خود ساخته یا دیگران برای آن‌ها ایجاد کرده‌اند از میان بردارند و چنان چه احساس کنند که می‌توانند همچنان به کار و فعالیت ـ هرچند نه در سطح گذشته و دوران جوانی و میانسالی ـ مبادرت ورزند، درنگ نکنند و این را در نظر داشته باشند که به زعم کارشناسان و روان‌شناسان حوزه سالمندی، تداوم کار و فعالیت بازنشستگان، امید به زندگی بیشتر را در آنان بارور می‌سازد. با توجه به این ضرورت‌هاست که سازمان ملل مقرر کرده تبعیض سنی برای تصدی مشاغل در تمام کشورهای عضو از بین برود و در جامعه برای اشتغال تمام سنین برنامه‌ریزی شود.

 

لازم به ذکر است که شور و عشق برای تداوم فعالیت بازنشستگان نیاز به روح و جسمی سالم دارد، بنابراین نباید از انجام معاینات دوره‌ای (چک آپ) و آزمایش‌های لازم برای پیشگیری از بیماری‌های گوناگون و تأمین سلامت خود، غفلت ورزند.

در بسیاری از کشورهای جهان سالمندان با دوران بازنشستگی خود به خوبی کنار آمده و به فعالیت مطابق با توان و ذوق خود ادامه می‌دهند.

هرچند در کشور ما امکانات لازم برای دسترسی گسترده بازنشستگان به فعالیت‌هایی که بتواند امید به زندگی سالم را برای آنان فراهم سازد و نیازهای اقتصادی‌شان را تا حد امکان تأمین کند وجود ندارد، با این حال نباید از نظر دور داشت که بازنشستگان نیز در این روند نقشی مهم به عهده دارند و نباید مواجهه با برخی موانع، آنان را از هدف اصلی باز دارد. بدیهی است در این میان، دولت و مراجع مسئول نیز باید نقش مهم‌تری ایفا کنند.

ما نیازمند برنامه‌ریزی همه جانبه برای جمعیت سالمندی هستیم که در چند دهه آینده بر تعداد آنها به شدت افزوده خواهد شد. پیشگیری و آموزش صحیح متضمن سلامت و شادابی و بالا رفتن امید به زندگی بدون عجز و ناتوانی در آنها خواهد شد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.