3 حکایت

3 حکایت کوتاه، اما تاثیر گذار

3 حکایت کوتاه، اما تاثیر گذار
1- از کاسبی پرسیدند: چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی می‌کنی؟!
گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا می‌کند چگونه فرشته روزیش مرا گم می‌کند.

 

2ـ پسری با اخلاق و نیک‌ سیرت اما فقیر به خواستگاری دختری می‌رود،
پدر دختر گفت: تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دخترنمی‌دهم!
پسری پولدار اما بدکردار به خواستگاری همان دختر می‌رود، پدر دختر با ازدواج موافقت می‌کند و در مورد اخلاق پسر می‌گوید: ان‌شاءالله خدا او را هدایت می‌کند!
دختر گفت: پدرجان مگر خدایی که هدایت می‌کند با خدایی که روزی می‌دهد فرق دارد؟!

 

3ـ عارفی را گفتند: خداوند را چگونه می‌بینی؟
گفت: آن‌گونه که همیشه می‌تواند مچم را بگیرد اما دستم را می‌گیرد.
نظرات 1 + ارسال نظر
علیرضا یو نس ز ا د ه حقیقی شنبه 22 مهر‌ماه سال 1396 ساعت 05:11 ب.ظ http://w w w . youneszade.ir

سلام به وب سایت علیرضا یو نس ز ا د ه حقیقی مجسمه ساز شاعر نویسنده خوش آ مدید. آدرس وب سایت ( www.youneszade.ir)

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.