خورش بِه

«خورش بِه» بخورید و قطعه خزانِ حسین علیزاده گوش دهید

قناعت ورزیدن سبب دریافتن مزه و طعم زندگی می شود و این رازی برملا بین پدران و مادرانمان بوده است؛ اکنون اما به ورطه ای افتاده ایم که از هوسی و خواسته ای به خواسته دیگر می افتیم.
غرولند کردن و بهانه گرفتن اهل منزل بر سر غذا و قهر کردن و دست به سفره نبردن از امور رایجی است که مادران و همسران مکرم به طور روزانه با آن مواجه می شوند. فرزندان و شوهران غالبا از میزان زحمتی که خانه داران برای تهیه خوراک متحمل می شوند، بی خبرند.
 تمشیت امور خانه کاری است دشوار که بی گمان بسیاری از مردان از عهده آن بر نمی آیند. اگر مردان لختی به انصاف بنشینند و سیاهه ای از کارهای روزانه همسرشان تهیه کنند، با فهرست اعجاب آوری از کارهای گوناگون مواجه می شوند؛
 کارهایی که گاه هیچ ربطی به هم ندارند، اما به خوبی توسط بانوان مدیریت می شوند. مردان و فرزندان، کمتر قدردان سپاس گوی این همه زحمتند و اگر ذره ای کاستی ببینند بی درنگ زبان به شکایت می گشایند.
 
خداوندا مرا آن ده که آن به 
 
مقصودم عرض این نکته است: آن چنان مبتلا به دیدن کژی ها شده ایم که دیگر خوبی ها به چشممان نمی آید. فکر می کنیم، آنچه هست، طبیعی است و حقی است که بر ما مقدر شده. برهمین اساس دیگر توان حظ بردن از زندگی و مواهب آن را از دست داده ایم.
 «قناعت ورزیدن» و شکرگزار نعمات خداوندی بودن، سبب دریافتن مزه و طعم زندگی می شود و این رازی برملا بین پدران و مادرانمان بود است. اکنون اما به ورطه ای افتاده ایم که از هوسی و خواسته ای به خواسته دیگر می افتیم. می خریم و می خریم و می خریم؛ خانه هایمان را انباشته از کالاهای رنگارنگ می کنیم و باز هم «غر» می زنیم. مغز و کیفیت حیات را فرو گذاشته ایم و پوسته و کمیتش را چسبیده ایم.
 ایرانیان سخت به دام ناشکری و نق زدن های مداوم افتاده اند و نعمات بی شماری را که احاطه شان کرده نمی بینند و فقط کم و کاستی ها را در نظر می آورند. ما از خرد و کلان، از همه چیز، ناراضی شده ایم. از گزینش وزیر تا خوراکی که می خوریم و سفری که می رویم و شغلی که داریم، هیچ کدام راضیمان نمی کند. مهارت لذت جویی و کام گیری را یکسره از یاد برده ایم.
 برای لذت از زندگی اول باید که «چشم نیک بین» باز کنیم و خوبی ها را هم ببینیم. نه آن که به خوش خیالی بیفتیم، نه، فقط سعی می کنیم به اندازه دیدن کاستی ها و نامهربانی ها، خوبی ها و مهربانی ها را هم ببینیم.
 بیاییم از غذا خوردن شروع کنیم و ببینیم که چه میزان نعمت خوب پاکیزه بی نظیر بر این سرزمین فرود آمده؛ مثلا میوه های رنگارنگ خوش عطر و طعم بی بدیل. آن ها را ساده فرو ندهیم، بوییدن و مزه مزه کردن و لمس بافت میوه، ثانیه ای در دهان نگاه داشتن و حظ بردن از آن، بی گمان مفرح ذات است.
 
خداوندا مرا آن ده که آن به
 
خوراکی را که جلویمان می گذارند، ببوییم و عطرش را فرو دهیم و بعد به حوصله و ترتیب و احترام هر قاشق را که بر دهان می بریم، عطر و طعم و بافتش را حس کنیم، ببینید چه لذتی حاصل می شود. مصاحبت و حضور مادر و پدر و برادر و خواهر و فرزند و همسر و خویش و قوم و رفیق را قدر بدانیم و ثانیه هایش را ژرف دریابیم. سر را از روی «گجت»ها برداریم و مهربانی را پاس بداریم. کام گرفتن از نعمات سپاس عملی از خداوند بزرگ است، باید به عمل سپاسگزار بود «که زائل شود نعمت ناسپاس».
 
از نعمات ویژه سرزمینمان «بِه» خوشبو و شیرین اصفهان است. در هیچ جای جهان چنین بهی به دست نمی آید. یکی، دو تا از این به ها را بگیرید، تخم دربیاورید و خرد کنید. پیازداغ و زردچوبه ای البته با روغن حیوانی مهیا سازید.
 
اگر خواستید گوشت قیمه ای یا یکی، دو قطعه مرغ را هم در این پیازداغ بگردانید و سرخ کنید و قدری آب و نیم استکان گلاب بریزید، بِهِ خردکرده و دَه، دوازده آلوی خورشی را هم نیم ساعت بعد اضافه کنید و درش را بگذارید. حاصل خورش خوشبوی خوشمزه ای می شود. می توانید به ها را هم قبل از افزودن به خورش در روغن حیوانی تفت دهید. (همین خورش را با سیب و گلابی هم می توان پخت.) پلوی خوشبویی تدارک کنید و با رفقا و خویش و دوست و آشنا بر سر سفره بنشینید.
 
بعد از تناول پلو و خورش مذکور، «شورانگیز» اثر استاد حسین علیزاده را بیابید، قطعه «خزان» را انتخاب کنید و جایی بنشینید که برگ های خزان زده را ببینید، چای لاهیجان را در استکان بریزید، زیر و بم قطعه، تار استاد و پاسخ های ارکستر را ژرف بنیوشید و از پاییز و ایرانی بودن حظ ببرید. «در این خاک در این خاک در این مزرعه پاک/ به جز مهر به جز عشق دگر بذر نکاریم».