زینب(س)، فریاد بلند مظلومان تاریخ

هنگامی که زینب علیهاالسلام ، این ریحانه علی و فاطمه علیهماالسلام چشم بر این جهان فانی گشود، رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفر بود. صبر کردند تا پیامبر باز گردد و چون نام حسن وحسین، نام این کودک را نیز از ملکوت بیاورد.

چشمانش را گشود و برای آخرین بارْ به دورترین نقطه خیره شد. در این مدتْ حتی یک لحظه چهره برادر از نظرش دور نمانده بود. آتش اشتیاقْ بیش از پیش شعله کشید و یاد برادرْ تمام وجودش را پر کرده بود. لحظه وصال نزدیک بود. دوباره خیمه های آتش زده و سرهای بر نیزه، چشمانش را به دریایی از غم مبدل ساخت. زینب علیهاالسلام پلک ها را روی هم گذاشت و زیر لب گفت: «السلام علیک یا اباعبداللّه » و به برادر پیوست.
 
نامی آسمانی
 
هنگامی که زینب علیهاالسلام ، این ریحانه علی و فاطمه علیهماالسلام چشم بر این جهان فانی گشود، رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفر بود. صبر کردند تا پیامبر باز گردد و چون نام حسن وحسین، نام این کودک را نیز از ملکوت بیاورد.
 
رسول خدا پس از مدتی از سفر بازگشت و به خانه نور چشم خود، فاطمه علیهاالسلام رفت. علی علیه السلام دختر را در آغوش مبارک پیامبر نهاد و منتظر نزول وحی شدند پس جبرئیل نازل شد و فرمود: «نامش را زینب بگذارید» و آن گاه از سرنوشت کودک خبر داد.
 
پیامبر زینب علیهاالسلام را بوسید و صورت بر صورتش گذاشت و اشک از چشمان مبارکش جاری گردید. عرض کردند: «ای رسول خدا، سبب گریه شما چیست؟» فرمود: «این دخترْ در مصیبت ها شریک حسین من است».
 
عشق خواهر به برادر
 
عشق زینب به حسین علیه السلام به گونه ای بود که روزْ به پایان نمی رسید، مگر این که زینب علیهاالسلام به دیدار برادر رفته و آتش اشتیاق خود را با نگاه و کلام برادرْ شعله ورتر می کرد. غنچه قلب زینب علیهاالسلام هر روز با دیدن برادر می شکفت و این نگاه برادر بود که هر روزْ گل وجود زینب علیهاالسلام را آبیاری می کرد.
 
خدایا! پس از شهادت برادر، بر قلب زینب(س)چه گذشت؟
 
دو شرط ازدواج
 
هنگامی که عبداللّه بن جعفر طیار به خواستگاری حضرت زینب علیهاالسلام رفت، امیرمؤمنان علیه السلام این ازدواج را به همان مهریه زهرا، ولی با دو شرط پذیرفت: شرط اول آن که حضرت زنیب علیهاالسلام روزی یک بار به دیدار برادرش حسین علیه السلام برود و دیگر آن که هر گاه حسین علیه السلام خواست به سفر برود، عبداللّه اجازه دهد زینب هم با حسین همراه شود و مانع وی نگردد. عبداللّه پذیرفت و ریحانه علی علیه السلام ، به عقد پسر عموی خود درآمد.
 
کنیه و القاب حضرت زینب
 
کنیه حضرت زینب علیهاالسلام ، این بانوی مکرّمْ ام المصائب، ام الرَّزایا و ام النوائب بود. دلیل این کنیه ها هم این بود که وی در طول عمر خودْ انواع مصائب و بلایا را با چشم خود دیده و صبر پیشه کرده بود. هم چنین از القاب آن حضرتْ صدیقه صغری، عصمت صغری و عقیله بنی هاشم بود. عقیله، زنِ کریمه ای را گویند که در بین خانواده و خویشانْ بسیار عزیز و محترم و در خاندان خود ارجمند باشد.
 
زینب(س)، فریاد بلند مظلومان تاریخ
 
به دنیا آمده بود تا صبر را شرمنده کند، زینب علیهاالسلام این اسطوره تاریخ را می گویم. آمده بود تا عشق را مبهوت لحظه های زلالش کند. آمده بود تا صدق و وفا را به جهانیان بیاموزد و متانت و وقار را به نمایش گذارد. آمده بود تا رسالت خود را به انجام برساند؛ مونس و یارِ برادر، سالارِ قافله حسینی و غم خوارِ اسیران باشد. آمده بود تا فریاد بلند مظلومانْ باشد؛ فریادی که پژواک آنْ هنوز هم از ورای تاریخْ به گوش شنوای دل های حق جویان می رسد.
 
امتداد راه برادر
 
اسیرانْ بر هودجی از خون نشسته بودند. با حسین آمده بودند و بی حسین بر می گشتند و سالار قافله، زینب بود؛ هر چند خمیده و شکسته دل، ولی به پاسداری از حقیقت ایستاده بود تا امتداد راه برادر باشد. وصیت برادر این بود که «زینبم، بعد از من مبادا روی بخراشی و گریبان بدری و جزع و فزع کنی» و زینب اکنونْ آرام چون شقایقی داغ دار با مصیبتی عظیم در دلْ به همراه قافله همراه شده بود.
 
روح بلند صبر
 
زینب علیهاالسلام در خانه رفیع امامت رشد یافته، از لبان وحی علم آموخته، و در دامان کرامتْ پرورش یافته بود. او لباس پاکی و تقوا پوشیده و به آداب و اخلاق اسلامی مزین گشته بود. زینب علیهاالسلام فصاحت و بلاغت را از علی، نجابت را از فاطمه، صبر و شکیبایی را از حسن و مظلومیتِ در عین ایستادگی را از حسین آموخته بود؛ او روح بلند صبر و رضا بود.
 
وارث خاندان امامت
 
در اخبار آمده است که حضرت زینب علیهاالسلام ، بلندبالا بود و چهره اش چون خورشید می درخشید. سکینه و وقار او با خدیجه کبری، عصمت وحیایش با فاطمه زهرا علیهاالسلام ، فصاحت و بلاغتش با علی مرتضی علیه السلام ، حلم و بردباری اش با حسن مجتبی علیه السلام و شجاعت و قوّت قلبش با حضرت سیدالشهداء علیه السلام همانند بود.
 
عبادت و بندگی حضرت
 
حضرت زینب علیهاالسلام در خضوع و خشوع و عبادت و بندگی، وارث پدر و مادر بود. او بیش تر شب ها را با عبادت و بندگی حضرت حق به صبح می رساند و همواره قرآن تلاوت می کرد. تهجّد و شب زنده داری حضرت زینب علیهاالسلام ، در طول حیات پر برکتش ترک نشد؛ حتی در شب یازدهم محرمْ با آن همه رنج و خستگی و دیدن آن مصیبت های دل خراش هم به عبادت خدا پرداخت. حضرت سجاد علیه السلام می فرماید: «آن شب دیدم عمه ام بر سجاده نماز نشسته و مشغول عبادت است» و نیز از آن حضرت نقل شده که «عمه ام زینبْ با این همه مصیبتِ از کربلا تا شام، هیچ گاه نمازهای مستحبی را ترک نکرد» و نیز روایت می کنند «چون حضرت حسین علیه السلام برای وداع با زینب آمد، فرمود: خواهرم، مرا در نماز شب فراموش نکن».
 
عطیه خداوند
 
زینب، تو هدیه ای از طرف خدا بودی. تو نه تنها زینت پدر، که زینت مادر و همه خاندان نبوت و امامت بودی. صبْر بلندترین واژه ای بود که در تو به ودیعه نهاده شده بود. کدام مصیبت در دنیا با مصائب تو و کدام قلبْ با قلب تو در داغ دیدن برابری می کند. هیچ قلب چون قلب تو نسوخت و هیچ چشمی چون چشم تو، زیبایی را در صحرای کربلا ندید.
 
زینب، مونس برادر
 
زینب علیهاالسلام در ایام کودکی، با برادرش حسین علیه السلام انس و الفتی عجیب داشت در کنار برادر، آرامش می یافت و دیده از دیدارش بر نمی بست و از حضور مبارکش دور نمی شد.
 
روزی حضرت فاطمه علیهاالسلام نزد پدر رفت و عرض کرد: «پدر جان، متعجبم از محبت فراوانی که میان زینب و حسین است. این دختر چنان است که بی دیدار حسین شکیبایی ندارد.» رسول خدا چون این سخن بشنید، آه دردناکی از سینه برکشید و اشک دیده بر چهره روان کرد و فرمود: «ای روشنی چشم من، این دختر با حسین به کربلا خواهد رفت و به هزارگونه رنج و بلا گرفتار خواهد شد».
 
عروجی ملکوتی
 
حضرت زینب علیهاالسلام تنها 56 سال امانت الهی خویش را بر دوش کشید. نقل است که در اواخر عمرِ آن بانوی بزرگ، در مدینه منوّره قحطی پیش آمد. عبداللّه بن جعفر، همسر حضرت زینب علیهاالسلام ، درشام مزرعه ای داشت و ناچار به اتفاق همسر خود در آن دیار رحل اقامت افکند. حضرت در آن سرزمین بیمار شد و در همان جا روح خود، این امانت الهی را به صاحبش بازگرداند و با جسمی خسته از فراز و نشیب زمان و رنجور از جور مردمان به دیار باقی شتافت. عروج ملکوتی آن بانوی مکرمه بنا به قول مشهورْ در پانزدهم رجب سال 62 ق رخ داد. اینک مزار شریفش، قبله عاشقان خاندان عصمت و طهارت است.
 
سراسر در عبادت و طاعت
 
عمر پربرکت حضرت زینب علیهاالسلام سراسر در عبادت و طاعت حضرت حق گذشت. او همواره در شدیدترین بلاها و سخت ترین حالاتْ جز آن چه پسند خدا بود، نگفت و جز آن چه رضای حق بود، نکرد. از حضرت سجاد علیه السلام نقل است که «عمه ام زینبْ با این همه مصیبت های از کربلا تا شامْ هیچ گاه نمازهای مستحبی را ترک نکرد، ولی در یکی از منازل دیدم که آن را نشسته می خواند. نگران شدم و سبب این کار را پرسیدم، گفت: سه شب است که سهم غذای خود را به اطفال خردسال می دهم و امشب از شدت گرسنگی، قدرت بر پای ایستادن ندارم».
 
افشاگر ظلم بنی امیه
 
زینب، آن روز که آمدی، فرشتگانْ قدوم مبارک تو را نور باران کردند و روزی که رفتی، فرشتگان با چشم گریانْ بال هایشان را فرش راه تو قرار دادند. شوق دیدارِ برادر بر دل داغ دیده ات آتش افکنده بود. یک سال و اندی در فراق برادر خون گریستی و در این مدتْ لحظه ای از افشای ظلم و ستم بنی امیه دست بر نداشتی. زینب، تو به راستی پاسدار راه حسینیان و افشاگر پلیدی یزیدیان بودی.
 
بلاغت جاری تو
 
زینب، روح حسین در کالبدت می تپید و فصاحت و بلاغت پدر در زبان تو جاری شده بود، آن هنگام که داغ دار و خسته از رنج راه، ولی مقاوم و صبور در برابر پلیدترین انسان ایستادی و فرمودی: «هان ای یزید، آیا گمان می کنی که چون زمین و آسمان را بر ما تنگ کردی و ما را شهر به شهر مانند اسیران کوچاندی، از منزلت ما کاستی و بر حشمت و کرامت خود افزودی... و یک باره شاد شدی که ملک دنیا بر تو گرد آمده... نه، چنین نیست. ای یزید، لختی به خود آی. مگر فرمایش خداوند را فراموش کرده ای که فرمود: البته گمان نکنند آنان که کفر ورزیدند که مهلت دادن ما به آن ها بهتر است. همانا به ایشان مهلت دادیم تا بر گناه خود بیفزایند و عذاب دردناکی در انتظار آنان است».
 
زخم خاطرات
 
ای آیینه تمام نمای صبر و ایثار، تو را به چه نام بخوانم که نامت یادآور حماسه عاشورا و یادآور اسارت و غربت یتیمان کربلاست. تو را به چه نام بخوانم که نامت گره خورده در رنج و محنت است. ای بانوی غم، در آخرین سفر بر تو چه گذشت؟ یک سال و اندی گذشته بود که تو از قحطیِ مدینه به سوی شام حرکت کردی. راه درازی را آمده بودی و در طول راه، خاطرات سرخ خویش را ورق می زدی. از تمام جاده ها بوی برادر و در تمام گذرگاه ها، صدای گریه یتیمان را می شنیدی و بی تابی رقیه را که در تمام طول راه، پدر را می طلبید. زخم خاطراتْ روحت را آزرده کرده بود. پرنده جانت دیگر در کالبد تن نمی گنجید و می خواستی به برادر بپیوندی. می دانستی که در این سفر به دیدار برادر نائل می شوی. پس چشم ها را بر هم گذاشتی و بلندترین نغمه وصال را سر دادی.
 
مظلومیت جاری
 
قافله حسینی که به راه افتاد، زمین سجاده ای شد گسترده از کربلا تا شام، در زیر قامت خمیده ات زینب! حرکات تو در این سفر عبادت بود و این گونه بود که دفتر زندگی ات ورق خورد و رسالت اصلی ات آغاز شد. تو وارث مظلومیّتِ سترگی بودی که در خاندان طاهرتْ نسل به نسل به ارث می رسید. سلام بر تو، روزی که چشم از جهان فروبستی و سلام بر خاندان پاکت.
 
شکوفه کوثر
 
ای کوکب آسمان ایمان     ای شیرزن نبرد و میدان
ای هم چو پدر فصیح و گویا     رسواگر ظالمان دوران
از آتش گرم خطبه هایت     کاخ ستم است کوخ و ویران
تو راز و شکوه سوختن را     آموختی و شدی فروزان
آن روز که غنچه های طاها     پژمرده شدند در بیابان
گردید وظیفه تو سنگین     در راه حمایت از یتیمان
ای مظهر صبر و بردباری     اندیشهْ ز صبر توست حیران
 
اگر زینب نبود
 
سِرّ نی در نینوا می مانْد اگر زینب نبود     کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ     پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیّتِ لب تشنگان     در کویر تفته جای می ماند اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت     از طراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ     در گلوی چشم ما می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی، بی سوار و بی لگام     در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب     پشتِ کوه فتنه ها می ماند اگر زینب نبود
 
نور روشن زینب
 
از بلا پروا کجا دارد دل دریایی ات     راه بر طوفان ببندد قامت سینایی ات
سینه ات جولانگه امواج طوفان بلاست     شور اقیانوس دارد، دیده دریایی ات
حامل منشور خونین حسینی، زینبا!     جاودان جوش است نور چشمه دانایی ات
تا ابد پر می گشاید بر فراسوی زمان     چون عقابی خشمگینْ فریاد عاشورایی ات
در بیابانِ عطش گر پا گذاری هر نفس     صد گلستان گل شکوفه از دم عیسایی ات
دشمن از نطق علی وارت به خود لرزد چو بید     سامری رسوا شود، با معجز موسایی ات
هم چنان خورشید می تابد به عالم قرن هاست     در میان تیرگی ها، نور روشن رایی است
 
وفای زینب
 
دل در گرو ولای زینب     جان باد همی فدای زینب
از عشق حسینی اش چه گویم     شرمنده کند وفای زینب
 
دختر شیرحق
 
دخت شیر حق ولی اللّه ِ داور زینب است     نور چشم حضرت زهرای اطهر زینب است
دین احمد در جهان از صبر او شد استوار     در حریم قرب حق با شوکت و فر زینب است
می کند شمس و قمر از طلعت او کسب نور     بهر انوار حقیقت بنت حیدر زینب است
آن که از حلمش به پا این رایت اسلام کرد     آن که شد بر خسرو بی یار، یاور زینب است
آن که از مریم گرفته سبقت اندر بندگی     آن که از حوّا و هاجر هست برتر زینب است
آن که اندر بردباری فرد بود و بی بدیل     آن که سرمست ازل شد با برادر زینب است
آن که شد راحت به روز نیمه ماه رجب     از جفا و رنج بی پایان سراسر زینب است

شهادت امام نقی(ع) تسلیت

السلام علیک یا علی بن محمد، ایها الهادی النقی؛
در این گزارش مهم‌ترین وقایع زندگانی امام دهم شیعیان، حضرت علی النقی(ع) را به صورت خلاصه بیان می‌کنیم.
ابوالحسن على النقى الهادى(ع) پیشواى دهم شیعیان، بنابر نظر مشهور در نیمۀ ذیحجه سال 212 هـ.ق در مدینه به دنیا آمد. نام آن حضرت؛ علی، کنیه‌‏اش ابوالحسن و داراى القاب زیادى چون هادی، نقى، عالم، فقیه، امین، طیّب، و مؤتَمَن است. مشهورترین القاب آن حضرت، هادی است. آن جناب را ابوالحسن ثالث (سوم) نیز می‌گویند. در منابع تاریخی برای امام هادی(ع)، تنها یک همسر ذکر شده است که برایش نام‌هایی؛ چون حدیث و یا سوسن ذکر کرده‌اند.

امامت امام هادی(ع)

پس از شهادت امام جواد(ع) در سال 220هـ.ق فرزندش امام هادى(ع) که هنوز بیش از هشت سال نداشت، به امامت رسید. از آنجا که شیعیان به استثناى معدودى مشکل بلوغ امام دربارۀ امام جواد(ع) را پشت سر گذاشته بودند، در زمینۀ امامت امام هادى(ع) تردید خاصى براى بزرگان آنها به وجود نیامد.

در امامت آن جناب، دلائل عام و خاصی وجود دارد؛ مانند:
1. احادیثی که از پیامبر اکرم(ص) نقل شده و در آن اسامی دوازده امام آمده است.
2. در احادیث متعدّدی نیز به صورت خاص به امامت آن حضرت تصریح شده است؛ مانند احادیث زیر:
امام جواد(ع) فرمود: «[پس از من] امر امامت به امام على النقى(ع) واگذار خواهد شد، در صورتى که او پسر بچه‌اى است. دوباره فرمود: آرى و کمتر از هفت‏ ساله، چنان که حضرت عیسى بن مریم(ع) نیز چنین بود».
همچنین آن حضرت فرمود: «امام بعد از من پسرم على است. دستور او دستور من و سخنش سخن من است. فرمان‌بردارى از او فرمان‌بردارى از من است و امامت پس از او در فرزندش حسن خواهد بود...».

علم امام هادی(ع)

علم و دانش امام هادى(ع) همانند آباء و اجداد گرامی‌اش، علم لدنّی بود؛ یعنی مستقیماً از طریق غیب و همچنین از علوم و معارف قرآن و سنّت رسول الله(ص) و پدران بزرگوارش دریافت می‌نمود.
سید محسن امین(ره) تألیفاتی برای امام هادی(ع) بر می‌شمرد:
1. نامه آن حضرت در ردّ معتقدان به جبر و تفویض و اثبات عدل و امر بین الامرین که در تحف العقول آمده است.
2. پاسخ‌هاى آن حضرت به سؤالات یحیى بن اکثم، که آن نیز در تحف العقول نقل شده است.
3. گوشه‌اى از احکام دین، که ابن شهر آشوب در «مناقب» به آن اشاره کرده است.

امام هادی(ع) و زیارت جامعۀ کبیره

یکی از آثار ماندگار و ارزشمند امام هادی(ع) زیارت جامعه کبیره است که متقن ترین متن در «امام شناسی» است. زیارت جامعه، دارای مضامین بسیار عالی از زبان امام هادی(ع) است که در پاسخ به خواستۀ یکی از ارادتمندان اهل بیت(ع) صادر شده است. صحت صدور و ارزش سندی این زیارت چنان است که علامه مجلسی(ره) می‌نویسد: «این که سخن دربارۀ زیارت جامعه، اندکی به درازا کشید، (اگرچه حق آن را به جهت پرهیز از طولانی شدن ادا نکردم) بدین خاطر است که این زیارت، صحیح ترین زیارت ها از جهت سند و فراگیرترین آنها نسبت به ائمه(ع) است و در مقایسه با دیگر زیارت‌ها از فصاحت، بلاغت و منزلت بیشتری برخوردار است».

شاگردان مکتب امام هادی(ع)

دوران زندگی امام هادی(ع)، هرچند عصر اختناق و استبداد بود و امام(ع) برای فعالیت فرهنگی، علمی و سیاسی، آزادی عمل نداشت و از این نظر فضای جامعه با عصر امام باقر(ع) و امام صادق(ع) تفاوت فراوان داشت، اما آن حضرت در همان شرایط نامساعد، علاوه بر فعالیت‌های فرهنگی؛ نظیر مناظرات، مکاتبات، پاسخ‌گویی به شبهات و ...، راویان و محدّثان و بزرگانی از شیعه را تربیت کرد، علوم و معارف اسلامی را به آنان آموزش داد تا آنان، هم جامعۀ زمان خود را از آسیب‌های فرهنگی اعتقادی حفظ نمایند و هم این میراث بزرگ را به نسل‌های بعدی منتقل کنند.
شیخ طوسی(ره)، دانشمند نامدار اسلامی، تعداد شاگردان و اصحاب آن حضرت را در زمینه‌های مختلف علوم اسلامی، بیش از 180 نفر می‌داند.
در میان شاگردان امام هادی(ع)، چهره‌های درخشان علمی و معنوی و شخصیت‌های برجسته‌ای مانند: فضل بن شاذان، حسین بن سعید اهوازی، على بن مهزیار اهوازى دورقى‏، ایوب بن نوح، حسن بن راشد (مکنّى به ابو على غلام آل هلب بغدادى)، احمد بن محمد بن عیسى اشعرى قمى و عثمان بن سعید عمری، به چشم می‌خورند که برخی از ایشان شاگرد ائمه دیگر نیز بوده و دارای آثار و تألیفات ارزشمند در زمینه های مختلف علوم اسلامی هستند.

سیرۀ عملی امام هادی(ع)

در این جا به منظور سرمشق گرفتن از اخلاق کریمه و رفتار سازنده آن حضرت، نمونه‌هایی را یادآور می‌شویم:
الف. انس با پروردگار
با مطالعه در سیرۀ ائمه اطهار(ع)، صفتى را در آنها برجسته‏تر از همه صفات مى‌بینیم و آن توجّه به خدا و ارتباط با او و شب ‏زنده‌دارى به عبادت و مناجات با خدا و تلاوت قرآن مجید است. امام هادی(ع)، نیز چنین بودند.
از امام هادى(ع) چندین دعا به یادگار مانده است و این دعاها نمونه حدّ انقطاع او از غیر و نهایت اتّصال به حق تعالى است؛ مانند «خدایا! سرچشمه‌هاى کرامت و بزرگواری‌ات با بخشش‌های فراوانت مملوّ است و درهاى مناجات به روى آرزومندان باز است، و توجّهات تو براى کسى که در پیشگاهت خاضع است گسستنى نیست. دهان‌ها بسته شده است، درماندگى شدید گشته، و منتظران از صبر و بردبارى ناتوان‏ مانده‏اند، و تو اى خداوند در کمین گاهى، اى خدایى که با وجود تأخیر بندگان در اداى وظیفه سخت‌گیرى نمى‏کنى، و پناهندۀ به تو در امان است، و آن را که از مردم کناره گرفته و رو به تو آورده تکیه‌گاه سودمندى، خدایا نزدیکان به تو در امانند».
پارسایی و انس با پروردگار، آن چنان نمودی در زندگی امام هادی(ع) داشت که برخی از شرح حال‌نویسان در مقام بیان برجستگی‌ها و صفات والای آن گرامی به ذکر این ویژگی پرداخته‌اند. «ابن کثیر» می‌نویسد: «او عابدی وارسته و زاهد بود».
ب. حلم و بردباری
امام هادی(ع) همچون نیاکان خود در برابر ناملایمات بردبار بود و تا جایی که مصلحت اسلام ایجاب می‌کرد، با دشمنان و ناسزاگویان و اهانت کنندگان به ساحت مقدس آن حضرت، با بردباری برخورد می‌کرد.

بریحه عباسى که مسئول نظارت بر اقامه نماز در حرمین شریفین (مکه و مدینه) بود، دربارۀ امام هادی(ع) به متوکّل نوشت: اگر به مکه و مدینه نیاز داری، علی بن محمد را از این دو شهر بیرون ببر؛ زیرا او مردم را به سوی خود خوانده و گروه زیادی از او پیروی کرده‌اند.
بر اثر سخن چینی‌ها و بدگویی‌های پی درپی بریحه؛ متوکّل، امام هادی(ع) را از کنار حرم جدّ بزرگوارش رسول خدا(ص) تبعید کرد. هنگامی که امام(ع) از «مدینه» به سمت «سامراء» در حرکت بود، بریحه نیز او را همراهی کرد. در بین راه بریحه رو به آن حضرت کرد و گفت: تو خود می دانی که عامل تبعید تو من بودم. با سوگندهای محکم و استوار، سوگند می‌خورم که چنانچه شکایت مرا نزد حاکم عباسی یا یکی از درباریان و فرزندان او ببری، تمامی درختانت را در مدینه آتش می‌زنم و بردگان و خدمت کارانت را می‌کشم و چشمه‌های مزارعت را کور خواهم کرد و بدان‌که این کارها را خواهم کرد.
امام(ع) متوجه او شد و فرمود: «نزدیک‌ترین راه برای شکایت از تو این بود که دیشب شکایت تو را نزد خدا بردم و چون شکایت تو را بر خدا عرضه کردم، پس نزد غیر او از بندگانش نخواهم برد».
بریحه چون این سخن را از امام(ع) شنید، به دامن آن حضرت افتاد و تضرّع کرد و از او تقاضای بخشش نمود. امام(ع) فرمود: تو را بخشیدم.

سیرۀ سیاسی امام هادی(ع)

دوران‏ آخرین‏ امامان‏ شیعه‏(ع) همراه‏ با اختناق‏ شدید از سوى‏ خلفاى‏ عباسى‏ بود. در عین حال در همین دوران، شیعه در سرتاسر بلاد اسلامى گسترده شده بود. رشد کمّى شیعه در این دوران، از فعالیت‌هاى ضد شیعى که از این دوره بر جاى مانده و همچنین از اقدامات سیاسى و نظامى حاکمان به منظور جلوگیرى از گسترش روزافزون تشیّع به خوبى روشن است.
میان امام هادی(ع) و شیعیان عراق، یمن، مصر و نواحى دیگر نیز رابطه برقرار بود. سیستمى که ضامن پیدایش و دوام و استحکام این ارتباط بود مسئلۀ وکالت بود. کسانى که به عنوان وکالت از طرف امام رضا(ع) و پس از آن امام جواد و امام هادى(ع) کار ایجاد و تنظیم ارتباط میان امام و شیعیان را بر عهده داشتند علاوه بر جمع‌آورى خمس و ارسال آن براى امام، در معضلات کلامى و فقهى نیز، نقش سازنده‌اى داشته و در جا انداختن امامت امام بعدى، موقعیت محورى در منطقه خود داشتند. گاهى افرادى از این وکلا دستخوش انحراف از خط امام شده و مورد تکذیب آن حضرات قرار مى‏گرفتند. در این شرایط کسان دیگرى جایگزین آنها مى‌شدند.
به هر روى نظام وکالت، نقشى اساسى در تثبیت موقعیت سیاسى و فرهنگى شیعه ایفا مى‌کرد. هدف اصلی این سازمان، جمع‌آوری خمس، زکات، نذور و هدایا از مناطق مختلف توسط وکلا و تحویل آن به امام، و نیز پاسخ‌گویی امام به سؤالات و مشکلات فقهی و عقیدتی شیعیان و توجیه سیاسی آنان توسط وکیل امام بود. این سازمان کاربرد مؤثّری در پیشبرد مقاصد امامان(ع) داشت.
وکلاى ائمه(ع) بیشتر به وسیلۀ نامه، آن هم توسط افراد مطمئن با امام در رابطه بودند. بخش عمده‏اى از معارف فقهى و کلامى آن بزرگواران، طىّ نامه‌هایى به شیعیانشان مى‌رسید که به نقل از نامه‌ها در مصادر حدیثى آمده و امروزه در دسترس ما قرار گرفته‏ است. على بن جعفر یکى از وکلاى امام هادى(ع) و از اهالى همینیا از روستاهای بغداد بود. دربارۀ وى گزارش‌هایى به متوکّل رسیده بود که به دنبال آن او را بازداشت و زندانى کرد. وى پس از گذراندن دورۀ طولانى زندان، به دستور امام هادى(ع) رهسپار مکه گشت و تا آخر عمر در آن جا ماندگار شد.
خلاصه این که امام هادی(ع) که در سامرا تحت نظر و کنترل شدیدی قرار گرفته بود، برنامه تعیین کارگزاران و نمایندگان را که پدرش امام جواد(ع) اجرا کرده بود، ادامه داد و نمایندگان و وکلایی در مناطق و شهرهای مختلف منصوب کرد و بدین وسیله یک سازمان ارتباطی هدایت شده و هماهنگ به وجود آورد که هدف‌های یاد شده را تأمین می‌کرد.

خلفای عباسی معاصر با امام هادی(ع)

دورۀ امامت حضرت هادی(ع) در زمان چند تن از خلفای عباسی بود که به ترتیب زمان عبارت‌اند از:
1. معتصم، برادر مأمون (217 - 227).
2. واثق، پسر معتصم (227 - 232).
3. متوکل، برادر واثق (232 - 248).
4. منتصر، پسر متوکل (6 ماه).
5. مستعین، پسر عموی منتصر (248 - 252).
6. معتز، پسر دیگر متوکل (252 - 255).[28]
در زمان خلفای قبل از متوکّل، ایشان در مدینه بودند که فعالیت‌های مختلفی از جمله ارتباط با شیعیان و مطلع کـردن آنها از جریانات سیـاسی را انجام می‌دادند.
امام هادی(ع) به دستور متوکّل و به اجبار او وارد سامرّا شد. آن حضرت به هنگام ورود به سامرا، با استقبال مردم مواجه شد و در خانۀ خزیمة بن حازم سکنا داده شد. اما به نقل شیخ مفید، نخستین روزى که امام وارد سامرّا شد، متوکل دستور داد تا او را یک روز در «خان صعالیک» (محل فرود کاروان ها، مسافر خانه) نگاه داشتند و روز بعد به خانه‏اى که براى اسکان آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند.
یحیى بن هرثمه مى‌گوید: وقتى در سر راهمان وارد بغداد شدیم، اسحاق بن ابراهیم طاهرى را که والى بغداد بود دیدم. او دربارۀ امام به من چنین گفت: اى یحیى! این مرد فرزند رسول خداست؛ با توجه به وضعیت اخلاقى متوکل- که خود بدان آشنایى کامل دارى- اگر دربارۀ او گزارش تحریک‌آمیزى به خلیفه بدهى او را مى‌کشد؛ و اگر چنین شود، در روز قیامت کارت با رسول خداست. هنگامى که به سامرّا رسیدیم نخست وصیف ترکى را دیدم و خبر ورود امام را به اطلاع وى رساندم. او گفت: اگر یک مو از سر این مرد کم شود، بازخواست خواهى شد. سپس پیش متوکل رفتم و گزارشى دادم که حاکى از حسن سیرت و ورع و زهد امام بود و بدو گفتم که در جریان تفتیش از منزل او، چیزى جز چند کتاب علمى و مصحف نیافتم.
امام(ع) تا پایان عمر خود- بیش از بیست سال- در این شهر به سر برد. شیخ مفید با اشاره به اقامت اجبارى امام در سامرّا مى‌نویسد: «آن حضرت به ظاهر مورد احترام خلیفه بود، ولى در باطن به وسیله متوکل دسیسه‌هایى علیه آن حضرت مى‏شد که هیچ یک از این نقشه‏ها در عمل موفق نبود».

امام علی النقی(ع) در ماه رجب سال 254 هـ.ق[34] در شهر سامرا به وسیله زهری که به ایشان خورانده شد به شهادت رسیدند.

ادعیه و زیارت هشتم ربیع الاول

خواندن زیارت امام هادی و امام حسن عسکری(ع)، جامعه کبیره و مطلقه دوم از جمله آداب و اعمال توصیه شده برای شب و روز شهادت امام یازدهم شیعیان است.
در کتب ادعیه مانند مفاتیح الجنان و زادالمعاد آداب و اعمال مخصوصی برای روز هشتم ربیع الاول و شهادت امام حسن عسکری(ع) ذکر شده در ادامه فایل صوتی و متن و ترجمه این زیارات را برای شما قرار داده‌ایم.


1. زیارت امام هادی و امام عسکری علیهم السلام
مقام اول در زیارت دو امام معصوم حضرت امام على نقى و حضرت امام حسن عسکرى صلوات الله علیهما چون وارد شدى به سر من راى إن شاء الله و خواستى زیارت کنى آن دو امام همام علیهما السلام را پس غسل کن و بعد از رعایت آداب دخول حرم‏هاى شریفه با تأنى و وقار روانه شو تا به در حرم مطهر و اذن دخول عمومى را که در اوایل این باب ذکر شد بخوان پس داخل حرم شو و زیارت کن آن دو بزرگوار را به این الفاظ که اصح زیارات است‏

السَّلاَمُ عَلَیْکُمَا یَا وَلِیَّیِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکُمَا یَا حُجَّتَیِ اللَّهِ‏
سلام بر شما اى دو امام ولى خدا سلام بر شما اى دو حجت خدا

السَّلاَمُ عَلَیْکُمَا یَا نُورَیِ اللَّهِ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ السَّلاَمُ عَلَیْکُمَا یَا مَنْ بَدَا لِلَّهِ فِی شَأْنِکُمَا
سلام بر شما اى دو نور حق در ظلمات زمین سلام بر شما اى دو بزرگوار اى کسانى که در شأن شما بداء حاصل شد

أَتَیْتُکُمَا زَائِراً عَارِفاً بِحَقِّکُمَا مُعَادِیاً لِأَعْدَائِکُمَا مُوَالِیاً لِأَوْلِیَائِکُمَا
من به زیارت شما دو بزرگوار آمدم در صورتى که به مقام امامت و خلافت شما عارف هستم و با دشمنان شما دشمن و با دوستان شما دوستم

مُؤْمِناً بِمَا آمَنْتُمَا بِهِ کَافِراً بِمَا کَفَرْتُمَا بِهِ مُحَقِّقاً لِمَا حَقَّقْتُمَا مُبْطِلاً لِمَا أَبْطَلْتُمَا
و به هر چه شما ایمان دارید ایمان آورده و به هر چه بدان کافرید من هم بدان کافرم هر چه نزد شما محقق است من هم آن را محقق دانسته و تصدیق دارم و هر چه نزد شما باطل است من هم آن را باطل مى شناسم

أَسْأَلُ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبَّکُمَا أَنْ یَجْعَلَ حَظِّی مِنْ زِیَارَتِکُمَا الصَّلاَةَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‏
و از خدا که پروردگار من و شماست درخواست مى ‏کنم که بهره و ثواب مرا از زیارت شما درود بر محمد و آلش قرار دهد

وَ أَنْ یَرْزُقَنِی مُرَافَقَتَکُمَا فِی الْجِنَانِ مَعَ آبَائِکُمَا الصَّالِحِینَ‏
و رفاقت شما را با پدران صالح شما را در بهشت نصیب من گرداند

وَ أَسْأَلُهُ أَنْ یُعْتِقَ رَقَبَتِی مِنَ النَّارِ وَ یَرْزُقَنِی شَفَاعَتَکُمَا وَ مُصَاحَبَتَکُمَا
و باز از او درخواست مى ‏کنم که مرا از آتش دوزخ آزاد و گردنم را رها سازد و شفاعت و رفاقت شما را نصیبم گرداند

وَ یُعَرِّفَ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمَا وَ لاَ یَسْلُبَنِی حُبَّکُمَا وَ حُبَّ آبَائِکُمَا الصَّالِحِینَ‏
و میان من و شما معارفه و دوستى ابدى باشد و هرگز محبت شما و پدران شما را از من سلب نفرماید

وَ أَنْ لاَ یَجْعَلَهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیَارَتِکُمَا وَ یَحْشُرَنِی مَعَکُمَا فِی الْجَنَّةِ بِرَحْمَتِهِ‏
و این زیارت را آخر عهد زیارتم با شما قرار ندهد و به کرم و رحمتش مرا با شما در بهشت محشور گرداند

اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حُبَّهُمَا وَ تَوَفَّنِی عَلَى مِلَّتِهِمَا اللَّهُمَّ الْعَنْ ظَالِمِی آلِ مُحَمَّدٍ حَقَّهُمْ وَ انْتَقِمْ مِنْهُمْ‏
پروردگارا دوستى این دو بزرگوار را همیشه نصیبم گردان و مرا بر آیینشان بمیران پروردگارا لعنت کن ظالمان در حق آل محمد را از اولین و آخرین همه را لعنت کن و از ایشان انتقام بکش

اللَّهُمَّ الْعَنِ الْأَوَّلِینَ مِنْهُمْ وَ الْآخِرِینَ وَ ضَاعِفْ عَلَیْهِمُ الْعَذَابَ‏
و عذابت را بر آنان مضاعف و افزون گردان

وَ ابْلُغْ بِهِمْ وَ بِأَشْیَاعِهِمْ وَ مُحِبِّیهِمْ وَ مُتَّبِعِیهِمْ أَسْفَلَ دَرْکٍ مِنَ الْجَحِیمِ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ
و آن ظالمان را با شیعیان آن ظالمان و دوستان و پیروان آن ظالمان همه را در پست‏ترین درجات جهنم فرست که همانا تو بر هر چیز توانایى

اللَّهُمَّ عَجِّلْ فَرَجَ وَلِیِّکَ وَ ابْنِ وَلِیِّکَ وَ اجْعَلْ فَرَجَنَا مَعَ فَرَجِهِمْ (فَرَجِهِ) یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ‏
پرودگارا در فرج و ظهور ولى خود و فرزند ولى خود تعجیل فرما و به گشایش و فرج آل محمد ما را هم فرج و گشایش عطا فرما اى مهربانترین مهربانان عالم

و جهد مى‏ کنى در دعا کردن از براى خود و پدر و مادر خود و هر دعا که خواهى بکن و اگر توانى به نزدیک قبر ایشان بروى دو رکعت نماز نزد قبر بکن و اگر نتوانى داخل مسجد شو و دو رکعت نماز بکن و هر دعا که خواهى بکن که مستجاب است و این مسجد پهلوى خانه ایشان است و حضرت امام على نقى و امام حسن عسکرى علیهما السلام در آن نماز مى ‏کرده ‏اند. مؤلف گوید که این زیارت موافق روایت کامل الزیاره بود و شیخ محمد بن المشهدى و شیخ مفید و شهید نیز این زیارت را در مزار خود نقل کرده ‏اند با اختلافى جزیى و بعد از فقره فِی الْجَنَّةِ بِرَحْمَتِهِ فرموده‌‏اند آنگاه برو و بینداز خود را بر هر یک از آن دو قبر و ببوس آن را و بگذار طرف راست و چپ روى خود را بر قبر و بعد از آن سر بردار و بگو اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی حُبَّهُمْ وَ تَوَفَّنِی عَلَى مِلَّتِهِمْ تا آخر زیارت که گذشت پس گفته ‏اند که چهار رکعت نماز بگزار نزدیک سر مقدس و بعد از نماز زیارت هر قدر نماز که خواهى بگزار الخ و مستور نماند که آن دو بزرگوار در خانه خود دفن شدند و براى آن درى بود که گاهى باز مى‌‏کردند و شعیان داخل مى‌شدند و در نزد قبر زیارت مى‏‌کردند و گاهى بسته بود و از بیرون مقابل شباکى که در دیوار مقابل قبر مطهر بود زیارت مى ‏کردند و در صدر همین خبر زیارت مذکور است که غسل مى‏ کنى و به نزد قبر ایشان مى‌روى و اگر توانى رفت و اگر نه اشاره مى‏ کنى به سلام مقابل شبکه که باز مى‌شود بسوى قبر و چنین زایر نماز زیارت خود را در مسجد بکند و چون به همت موالیان آن خانه برداشته شد و بجاى آن قبه و حرم و رواق و ایوان ساخته شد آن مسجد داخل در حرم شد و الآن معروف است که ایوان مستطیل که در صحن پشت سر عسکریین علیهما السلام متصل است به رواق همان مسجد مذکور است بهرحال زوار از این جهت آسوده شدند.

2. زیارت امام حسن عسکری علیه السلام
زیارت حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام شیخ به سند معتبر از آن حضرت روایت کرده که فرمود قبر من در «سر من راى» امان است از براى اهل دو جانب از بلاها و عذاب خدا مجلسى اول اهل دو جانب را به شیعه و سنى معنى کرده و فرموده که برکت آن حضرت دوست و دشمن را احاطه فرموده است چنانکه قبر کاظمین سبب امان بغداد شد الخ و سید بن طاوس فرموده چون خواستى زیارت کنى حضرت عسکرى علیه السلام را بجا آور جمیع آنچه را که در زیارت پدرش حضرت هادى علیه السلام بجا مى‏آوردى پس بایست نزد ضریح آن حضرت و بگو

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ الْهَادِیَ الْمُهْتَدِیَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ‏
 سلام بر تو اى مولاى من اى ابا محمد حسن بن على اى هادى خلق و هدایت یافته به حق سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ وَ ابْنَ أَوْلِیَائِهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اللَّهِ وَ ابْنَ حُجَجِهِ‏
 سلام بر تو اى ولى خدا و فرزند اولیاء خدا سلام بر تو اى حجت خدا و فرزند حجتهاى الهى

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا صَفِیَّ اللَّهِ وَ ابْنَ أَصْفِیَائِهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَلِیفَةَ اللَّهِ وَ ابْنَ خُلَفَائِهِ وَ أَبَا خَلِیفَتِهِ‏
 سلام بر تو اى برگزیده خدا و فرزند برگزیدگان حق سلام بر تو اى خلیفه حق و فرزند خلفاى الهى و پدر خلیفه خدا

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ‏
 سلام بر تو اى فرزند خاتم پیغمبران خدا سلام بر تو اى فرزند سید جانشینان پیغمبر خدا

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ‏
 سلام بر تو اى فرزند امیر المؤمنین سلام بر تو اى فرزند فاطمه زهراء سیده زنان عالم

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْأَئِمَّةِ الْهَادِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ الْأَوْصِیَاءِ الرَّاشِدِینَ‏
 سلام بر تو اى فرزند پیشوایان هدایت امت سلام بر تو اى فرزند جانشینان رهبر خلق

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا عِصْمَةَ الْمُتَّقِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا إِمَامَ الْفَائِزِینَ السلاَمُ عَلَیْکَ یَا رُکْنَ الْمُؤْمِنِینَ‏
 سلام بر تو اى نگهبان اهل تقوى سلام بر تو اى امام سعادتمندان‏سلام بر تو اى رکن اهل ایمان

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا فَرَجَ الْمَلْهُوفِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ الْأَنْبِیَاءِ الْمُنْتَجَبِینَ‏
 سلام بر تو اى گشایش قلب اندوهناکان سلام بر تو اى وارث انبیاء برگزیده خدا

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَازِنَ عِلْمِ وَصِیِّ رَسُولِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الدَّاعِی بِحُکْمِ اللَّهِ‏
 سلام بر تو اى گنجینه وصى رسول خدا سلام بر تو اى دعوت کننده خلق به حکم خدا

السَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّاطِقُ بِکِتَابِ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ الْحُجَجِ‏
 سلام بر تو اى ناطق کتاب خدا سلام بر تو اى حجت حجتهاى خدا

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا هَادِیَ الْأُمَمِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ النِّعَمِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا عَیْبَةَ الْعِلْمِ‏
 سلام بر تو اى راهنماى امتها سلام بر تو اى صاحب نعمتها سلام بر تو اى صندوق علم

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا سَفِینَةَ الْحِلْمِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا الْإِمَامِ الْمُنْتَظَرِ الظَّاهِرَةِ لِلْعَاقِلِ حُجَّتُهُ‏
 سلام بر تو اى کشتى حلم سلام بر تو اى پدر بزرگوار امام منتظرى که حجت وجود و امامتش بر خردمندان عالم آشکار

وَ الثَّابِتَةِ فِی الْیَقِینِ مَعْرِفَتُهُ الْمُحْتَجَبِ عَنْ أَعْیُنِ الظَّالِمِینَ وَ الْمُغَیَّبِ عَنْ دَوْلَةِ الْفَاسِقِینَ‏
 و معرفتش در اهل یقین ثابت است و از چشم اهل ظلم و ستم مستور است و از دولت و حکومت فاسقان غایب و پنهان است

وَ الْمُعِیدِ رَبُّنَا بِهِ الْإِسْلاَمَ جَدِیداً بَعْدَ الاِنْطِمَاسِ وَ الْقُرْآنَ غَضّاً بَعْدَ الاِنْدِرَاسِ‏
 آن امام منتظرى که خدا دین اسلام را به وجود حضرتش پس از آنکه محو و متروک شده از نو برمى‏گرداند و درخت قرآن را بعد از اندراس و پژمردن سبز و خرم مى‏سازد

أَشْهَدُ یَا مَوْلاَیَ أَنَّکَ أَقَمْتَ الصَّلاَةَ وَ آتَیْتَ الزَّکَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ
 گواهى مى‏دهم اى مولاى من که محققا تو نماز و سایر ارکان دین را بپا داشتى و زکوة را اعطا کردى و امر به معروف و نهى از منکر فرمودى

وَ دَعَوْتَ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ عَبَدْتَ اللَّهَ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ‏
 و خلق را با حکمت و برهان و اندرز و وعظ نیکو به راه خدا خواندى و به اخلاص کامل تا وقت رحلتت خدا را عبادت کردى

أَسْأَلُ اللَّهَ بِالشَّأْنِ الَّذِی لَکُمْ عِنْدَهُ أَنْ یَتَقَبَّلَ زِیَارَتِی لَکُمْ وَ یَشْکُرَ سَعْیِی إِلَیْکُمْ‏
 از خدا درخواست مى‏کنم به آن شأن و مقامى که نزد او دارید که زیارت مرا قبول فرماید و سعیم را در راه شما پاداش عطا کند

وَ یَسْتَجِیبَ دُعَائِی بِکُمْ وَ یَجْعَلَنِی مِنْ أَنْصَارِ الْحَقِّ وَ أَتْبَاعِهِ وَ أَشْیَاعِهِ وَ مَوَالِیهِ وَ مُحِبِّیهِ وَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ‏
 و بواسطه شما دعایم را مستجاب گرداند و مرا از یاران و پیروان حق و از دوستان و شیعیان‏و محبان قرار دهد و سلام و رحمت و برکات خدا بر تو باد

پس ببوس ضریحش را و بگذار طرف راست صورت خود را بر آن پس طرف چپ را گذار و بگو

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْهَادِی إِلَى دِینِکَ‏
 پروردگارا درود و رحمت فرست بر سید ما محمد (ص) و اهل بیت او و درود و رحمت فرست بر حسن بن على که راهنماى دین تو

وَ الدَّاعِی إِلَى سَبِیلِکَ عَلَمِ الْهُدَى وَ مَنَارِ التُّقَى وَ مَعْدِنِ الْحِجَى وَ مَأْوَى النُّهَى وَ غَیْثِ الْوَرَى‏
 و دعوت کننده خلق به راه توست و نشانه‏هاى او طریق تقوى و هدى و چراغ راه تقوى و محل و معدن گوهر خردمندى و عقل کامل و باران رحمت

وَ سَحَابِ الْحِکْمَةِ وَ بَحْرِ الْمَوْعِظَةِ وَ وَارِثِ الْأَئِمَّةِ وَ الشَّهِیدِ عَلَى الْأُمَّةِ الْمَعْصُومِ الْمُهَذَّبِ‏
 و سحاب حکمت و دریاى مواج وعظ و نصیحت است اوست وارث ائمه هدى و گواه امت که معصوم از هر گناه و مهذب و منزه است

وَ الْفَاضِلِ الْمُقَرَّبِ وَ الْمُطَهَّرِ مِنَ الرِّجْسِ الَّذِی وَرَّثْتَهُ عِلْمَ الْکِتَابِ وَ أَلْهَمْتَهُ فَصْلَ الْخِطَابِ‏
 و با فضیلت و شرافت قرب خداست و پاک و مبرا از هر رجس آن کسى است که تو او را وارث علم کتاب آسمانى گردانیدى و تمییز و فیصل بین حق و باطل را به او الهام فرمودى

وَ نَصَبْتَهُ عَلَماً لِأَهْلِ قِبْلَتِکَ وَ قَرَنْتَ طَاعَتَهُ بِطَاعَتِکَ وَ فَرَضْتَ مَوَدَّتَهُ عَلَى جَمِیعِ خَلِیقَتِکَ‏
 و براى اهل قبله به امامت منصوب کردى و طاعت او را با طاعت خود قرین ساختى و محبتش را بر همه خلق فرض و لازم گردانیدى

اللَّهُمَّ فَکَمَا أَنَابَ بِحُسْنِ الْإِخْلاَصِ فِی تَوْحِیدِکَ وَ أَرْدَى مَنْ خَاضَ فِی تَشْبِیهِکَ وَ حَامَى عَنْ أَهْلِ الْإِیمَانِ بِکَ‏
 پروردگارا چنانکه او در توحید تو با اخلاص کامل بسوى تو باز آمد و با آنان که به شرک و تشبیه در افتادند جدا مخالفت فرمود و از اهل ایمان حمایت کرد

فَصَلِّ یَا رَبِّ عَلَیْهِ صَلاَةً یَلْحَقُ بِهَا مَحَلَّ الْخَاشِعِینَ وَ یَعْلُو فِی الْجَنَّةِ بِدَرَجَةِ جَدِّهِ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ‏
 پس اى پروردگار بر او درود و رحمت فرست رحمتى که او را به درجه اهل خشوع رساند و در بهشت رتبه‏اش را به مقام جدش خاتم الأنبیاء بالا برد

وَ بَلِّغْهُ مِنَّا تَحِیَّةً وَ سَلاَماً وَ آتِنَا مِنْ لَدُنْکَ فِی مُوَالاَتِهِ فَضْلاً وَ إِحْسَاناً وَ مَغْفِرَةً وَ رِضْوَاناً
 و به روح پاکش تحیت و سلام ما را برسان و بواسطه دوستى او به ما هم فضل و احسان و آمرزش و رضوان خود را به لطف و کرمت عطا فرما

إِنَّکَ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ وَ مَنٍّ جَسِیمٍ‏
 که همانا تویى صاحب فضل و رحمت بى‏حد و عطاى بزرگ

پس نماز زیارت بجا آور و چون فارغ شدى بگو

یَا دَائِمُ یَا دَیْمُومُ (یَا دَیُّومُ) یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ یَا کَاشِفَ الْکَرْبِ وَ الْهَمِّ (وَ) یَا فَارِجَ الْغَمِ‏
 اى خداى دائم سرمدى و اى زنده و پاینده ابدى اى برطرف کننده رنج و اندوه و غم

وَ یَا بَاعِثَ الرُّسُلِ (وَ) یَا صَادِقَ الْوَعْدِ (وَ) یَا حَیُّ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ‏
 اى آنکه رسولان را مبعوث فرمودى اى که وعده‏هایت همه صدق است اى زنده‏اى که جز تو خدایى نیست

أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِحَبِیبِکَ ( مُحَمَّدٍ ) وَ وَصِیِّهِ عَلِیٍّ ابْنِ عَمِّهِ وَ صِهْرِهِ عَلَى ابْنَتِهِ‏
 متوسل مى‏شوم به درگاه تو بوسیله حبیب تو محمد (ص) و وصى او على پسر عم و همسر دخت پیغمبر (ص)

الَّذِی (اللَّذَیْنِ) خَتَمْتَ بِهِمَا الشَّرَائِعَ وَ فَتَحْتَ (بِهِمَا) التَّأْوِیلَ وَ الطَّلاَئِعَ‏
 که تمام شرایع و ادیان انبیاء سلف را به آن دو بزرگوار ختم کردى و در فهم تأویل به روى آن دو بزرگوار گشودى

فَصَلِّ عَلَیْهِمَا صَلاَةً یَشْهَدُ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ وَ یَنْجُو بِهَا الْأَوْلِیَاءُ وَ الصَّالِحُونَ‏
 پس خدایا درود و رحمت فرست بر آن دو بزرگوار رحمتى که تمام خلق اولین و آخرین شاهد و گواه آن باشند و به آن رحمت اولیاء و دوستان و بندگان صالح خدا نجات یابند

وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِفَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَالِدَةِ الْأَئِمَّةِ الْمَهْدِیِّینَ وَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ‏
 و باز متوسل مى‏شوم به درگاه تو بوسیله حضرت فاطمه زهراء مادر امامان و پیشوایان هدایت یافته که سیده زنان عالم است

الْمُشَفَّعَةِ فِی شِیعَةِ أَوْلاَدِهَا الطَّیِّبِینَ فَصَلِّ عَلَیْهَا صَلاَةً دَائِمَةً أَبَدَ الْآبِدِینَ وَ دَهْرَ الدَّاهِرِینَ‏
 و درباره شیعیان فرزندان پاکش شفیع خواهد بود پروردگارا درود فرست بر آن بزرگوار درودى که تا ابد و مادام الدهر باقى بماند

وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِالْحَسَنِ الرَّضِیِّ الطَّاهِرِ الزَّکِیِّ وَ الْحُسَیْنِ الْمَظْلُومِ الْمَرْضِیِّ الْبَرِّ التَّقِیِّ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ
 و باز متوسل مى‏شوم به درگاهت بوسیله حضرت حسن مجتبى که پسندیده و پاک و منزه و بوسیله حضرت حسین مظلوم که با مقام رضا و بزرگوارى و تقوى است که این هر دو سید جوانان اهل بهشتند

الْإِمَامَیْنِ الْخَیِّرَیْنِ الطَّیِّبَیْنِ التَّقِیَّیْنِ النَّقِیَّیْنِ الطَّاهِرَیْنِ الشَّهِیدَیْنِ الْمَظْلُومَیْنِ الْمَقْتُولَیْنِ‏
 و دو امام خیرخواه نیکوى پرهیزکار پاک و پاکیزه‏اند و شهید و مظلوم و کشته راه خدا

فَصَلِّ عَلَیْهِمَا مَا طَلَعَتْ شَمْسٌ وَ مَا غَرَبَتْ صَلاَةً مُتَوَالِیَةً مُتَتَالِیَةً
 پس درود و رحمت فرست بر آن دو بزرگوار رحمتى که با خورشید طلوع و غروب مى‏کند دائم و متوالى و پى در پى باقى باشد

وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ سَیِّدِ الْعَابِدِینَ الْمَحْجُوبِ مِنْ خَوْفِ الظَّالِمِینَ وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْبَاقِرِ الطَّاهِرِ النُّورِ الزَّاهِرِ
 و باز متوسل مى‏شوم به درگاهت بواسطه على بن الحسین سید اهل عبادت و مستور و محجوب از بیم ظالمان و ستمکاران امت و به محمد بن على باقر آن نور پاک فروزنده

الْإِمَامَیْنِ السَّیِّدَیْنِ مِفْتَاحَیِ الْبَرَکَاتِ وَ مِصْبَاحَیِ الظُّلُمَاتِ فَصَلِّ عَلَیْهِمَا مَا سَرَى لَیْلٌ وَ مَا أَضَاءَ نَهَارٌ صَلاَةً تَغْدُو وَ تَرُوحُ‏
که این هر دو امام امت‏و بزرگ انام و مفتاح برکات الهى و چراغ شب ظلمانى عالمند پس اى خدا بر این دو امام درود فرست مادامى که شب تار مى‏گردد و روز جهان را روشن مى‏کند درود و رحمتى که صبح و شام برقرار باشد

وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِجَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ عَنِ اللَّهِ وَ النَّاطِقِ فِی عِلْمِ اللَّهِ‏
 و باز به درگاه تو متوسل مى‏شوم به جعفر بن محمد که از جانب حق صادق در کلام و ناطق به علم خداى علام است

وَ بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ الْعَبْدِ الصَّالِحِ فِی نَفْسِهِ وَ الْوَصِیِّ النَّاصِحِ‏
 و به موسى بن جعفر (ع) که بنده شایسته و صالح به ذات خود و وصى رسول و ناصح و خیرخواه امت است

الْإِمَامَیْنِ الْهَادِیَیْنِ الْمَهْدِیَّیْنِ الْوَافِیَیْنِ الْکَافِیَیْنِ‏
 که این هر دو امام راهنماى خلق و هدایت یافته حق و با وفا و کفایت کننده امور امتند

فَصَلِّ عَلَیْهِمَا مَا سَبَّحَ لَکَ مَلَکٌ وَ تَحَرَّکَ لَکَ فَلَکٌ صَلاَةً تُنْمَى وَ تَزِیدُ وَ لاَ تَفْنَى وَ لاَ تَبِیدُ
 پس خدایا درود فرست بر این دو امام مادامى که فرشته تو را تسبیح مى‏گوید و فلک حرکت مى‏کند درودى که همیشه در افزایش و فزونى باشد و ابدا فنا و زوال نپذیرد

وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِعَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى الْإِمَامَیْنِ الْمُطَهَّرَیْنِ الْمُنْتَجَبَیْنِ‏
 و باز به درگاه تو متوسل مى‏شوم به حضرت على بن موسى الرضا (ع) و فرزند امام محمد تقى پسندیده صفات که این هر دو امام بزرگوار پاک و منزهند

فَصَلِّ عَلَیْهِمَا مَا أَضَاءَ صُبْحٌ وَ دَامَ صَلاَةً تُرَقِّیهِمَا إِلَى رِضْوَانِکَ فِی الْعِلِّیِّینَ مِنْ جِنَانِکَ‏
 خدایا بر هر دو درود فرست مادامى که صبح روشن و دائم و باقى است درودى که آن هر دو بزرگوار را تا به مقام رضاى تو در اعلى علیین بهشت تو بلند مرتبه گرداند

وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ بِعَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدٍ الرَّاشِدِ وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْهَادِی الْقَائِمَیْنِ بِأَمْرِ عِبَادِکَ‏
 و باز به درگاه تو متوسل مى‏شوم به حضرت امام على بن محمد و فرزندش امام حسن عسکرى (ع) که هر دو ارشاد کننده و راهنماى امتند و قائم و نگهبان امور بندگان تواند

الْمُخْتَبَرَیْنِ بِالْمِحَنِ الْهَائِلَةِ وَ الصَّابِرَیْنِ فِی الْإِحَنِ الْمَائِلَةِ
 و هر دو به رنج و محن هولناک عالم با صبر و شکیبایى کامل ممتحن شدند و صبر و حلم در فتن و شبهات خلفاى جور خدا آنها را بیازمود

فَصَلِّ عَلَیْهِمَا کِفَاءَ أَجْرِ الصَّابِرِینَ وَ إِزَاءَ ثَوَابِ الْفَائِزِینَ صَلاَةً تُمَهِّدُ لَهُمَا الرِّفْعَةَ
 پس اى خدا درود و رحمت فرست بر آن دو بزرگوار در مقابل پاداش صابران و ثواب سعادتمندان عالم درودى فرست که مقام رفعت بر آنان مهیا سازد

وَ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ یَا رَبِّ بِإِمَامِنَا وَ مُحَقِّقِ زَمَانِنَا الْیَوْمِ الْمَوْعُودِ وَ الشَّاهِدِ الْمَشْهُودِ
 و باز بدرگاه تو توسل میجویم اى پروردگار من به امام زمان که اینک پیشواى ما و نگهبان حق است در زمان ما تا روز موعود ظهورش فرا رسد که او شاهد خلق و مشهود اهل عالم

وَ النُّورِ الْأَزْهَرِ وَ الضِّیَاءِ الْأَنْوَرِ الْمَنْصُورِ بِالرُّعْبِ وَ الْمُظَفَّرِ بِالسَّعَادَةِ
 و روشنترین انوار الهى است که منصور خداست به ترس از آن حضرت‏و مظفر و فیروز به سعادت مطلق

فَصَلِّ عَلَیْهِ عَدَدَ الثَّمَرِ وَ أَوْرَاقِ الشَّجَرِ وَ أَجْزَاءِ الْمَدَرِ وَ عَدَدَ الشَّعْرِ وَ الْوَبَرِ
 پس پروردگارا درود و رحمت فرست بر آن بزرگوار به شمار اثمار و برگ درختان و تعداد اجزاء ریگهاى بیابان و عدد مویها و کرکها

وَ عَدَدَ مَا أَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ وَ أَحْصَاهُ کِتَابُکَ صَلاَةً یَغْبِطُهُ بِهَا الْأَوَّلُونَ وَ الْآخِرُونَ‏
 و عدد آنچه علم تو بر آن احاطه کرده و کتاب آفرینشت احصاء و شمار نموده درود و رحمتى که خلق اولین و آخرین بر آن رشک برند

اللَّهُمَّ وَ احْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهِ وَ احْفَظْنَا عَلَى طَاعَتِهِ وَ احْرُسْنَا بِدَوْلَتِهِ‏
 پروردگارا و ما را در زمره اصحاب آن بزرگوار محشور ساز و براى طاعتش محفوظ دار و براى رسیدن بدولت آن حضرت ما را باقى دار و محافظت فرما

وَ أَتْحِفْنَا بِوِلاَیَتِهِ وَ انْصُرْنَا عَلَى أَعْدَائِنَا بِعِزَّتِهِ وَ اجْعَلْنَا یَا رَبِّ مِنَ التَّوَّابِینَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ‏
 و به ولایتش بهره‏مند گردان و ما را به عزتش بر محو دشمنانش یارى و نصرت عطا کن و ما را اى پروردگار از توبه کنندگان حقیقى قرار ده اى خدا اى مهربانترین مهربانان عالم

اللَّهُمَّ وَ إِنَّ إِبْلِیسَ الْمُتَمَرِّدَ اللَّعِینَ قَدِ اسْتَنْظَرَکَ لِإِغْوَاءِ خَلْقِکَ فَأَنْظَرْتَهُ وَ اسْتَمْهَلَکَ لِإِضْلاَلِ عَبِیدِکَ فَأَمْهَلْتَهُ بِسَابِقِ عِلْمِکَ فِیهِ‏
 پروردگارا و شیطان متمرد براى اغواء و گمراهى خلقت از تو نظر عنایت و رعایت خواست تو هم به او نظر فرمودى و براى ضلالت بندگانت مهلت خواست مهلتش دادى به علم سابق ازلى خود

وَ قَدْ عَشَّشَ وَ کَثُرَتْ جُنُودُهُ وَ ازْدَحَمَتْ جُیُوشُهُ وَ انْتَشَرَتْ دُعَاتُهُ فِی أَقْطَارِ الْأَرْضِ‏
 و او همانا آشیانه کرد و لشکرش بسیار و سپاهش مجتمع گردید و داعیان آن شیطان به اطراف عالم منتشر شدند

فَأَضَلُّوا عِبَادَکَ وَ أَفْسَدُوا دِینَکَ وَ حَرَّفُوا الْکَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَ جَعَلُوا عِبَادَکَ شِیَعاً مُتَفَرِّقِینَ وَ أَحْزَاباً مُتَمَرِّدِینَ‏
 و به اضلال و گمراه کردن بندگانت پرداختند و دین را فاسد و کلمه را از جایگاهش منحرف ساختند و بندگانت را متفرق در دین و مردم را فرقه‏هاى متمرد از حق و احزاب مخالف با یکدیگر گردانیدند

وَ قَدْ وَعَدْتَ نَقْضَ بُنْیَانِهِ وَ تَمْزِیقَ شَأْنِهِ فَأَهْلِکْ أَوْلاَدَهُ وَ جُیُوشَهُ‏
 و تو اى خدا وعده دادى که اساس و بنیان آن شیطان را در هم شکنى و شئوناتش را پایمال و متلاشى سازى پس اى خدا اولاد شیاطین و جیش و سپاهش را هلاک و نابود ساز

وَ طَهِّرْ بِلاَدَکَ مِنِ اخْتِرَاعَاتِهِ وَ اخْتِلاَفَاتِهِ وَ أَرِحْ عِبَادَکَ مِنْ مَذَاهِبِهِ وَ قِیَاسَاتِهِ وَ اجْعَلْ دَائِرَةَ السَّوْءِ عَلَیْهِمْ‏
 و از مذاهب و قیاس و شبهات آن شیاطین بندگانت را راحت و آسوده دار و روزگار بد و بخت نامساعد را بر آنها قرار ده

وَ ابْسُطْ عَدْلَکَ وَ أَظْهِرْ دِینَکَ وَ قَوِّ أَوْلِیَاءَکَ وَ أَوْهِنْ أَعْدَاءَکَ‏
 و دینت را آشکار و اولیاء و دوستانت را قوى و نیرومند گردان و دشمنانت را خوار و ذلیل ساز

وَ أَوْرِثْ دِیَارَ إِبْلِیسَ وَ دِیَارَ أَوْلِیَائِهِ أَوْلِیَاءَکَ وَ خَلِّدْهُمْ فِی الْجَحِیمِ وَ أَذِقْهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَلِیمِ‏
 و شهر و دیار شیطان و دیار دوستان شیطان را به دوستان خود به ارث عطا فرما و آن شیاطین رابه دوزخ مخلد و به عذاب دردناک معذب گردان

وَ اجْعَلْ لَعَائِنَکَ الْمُسْتَوْدَعَةَ فِی مَنَاحِسِ (مَنَاحِیسِ) الْخِلْقَةِ وَ مَشَاوِیهِ الْفِطْرَةِ دَائِرَةً عَلَیْهِمْ‏
 و لعنتهاى خود را که در نحوستهاى خلقت و زشتیهاى فطرت وجود دارد همه را در طالع نحس روزگار بد آن شیاطین قرار ده

وَ مُوَکَّلَةً بِهِمْ وَ جَارِیَةً فِیهِمْ کُلَّ صَبَاحٍ وَ مَسَاءٍ وَ غُدُوٍّ وَ رَوَاحٍ‏
 و موکل آنها ساز و جارى در زندگانى آن ناپاکان هر روز و شب و صبح و عصر قرار ده

رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنَا بِرَحْمَتِکَ عَذَابَ النَّارِ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ‏
 پروردگارا به ما در دنیا و آخرت نیکویى عطا فرما و از رنج و عذاب آتش دوزخ قهر به لطف و رحمتت نگاهدار اى مهربانترین مهربانان عالم.
پس دعا کن به آنچه خواهى از براى خود و برادرانت‏.

3. زیارت جامعه کبیره:
زیارت سوم زیارتى است که علامه مجلسى آن را در تحفة الزائر زیارت هشتم جوامع قرار داده و فرموده که این زیارتى است که سید بن طاوس در ضمن ادعیه عرفه روایت کرده از حضرت صادق علیه السلام و در هر وقت و هر موضع که باشد مى ‏توان کردن خصوصا در روز عرفه و زیارت این است‏

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا نَبِیَّ اللَّهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اللَّهِ مِنْ خَلْقِهِ وَ أَمِینَهُ عَلَى وَحْیِهِ‏
 سلام بر تو اى فرستاده گرامى خدا سلام بر تو اى پیغمبر (رحمت) خدا سلام بر تو اى بهترین خلق خدا و امین بر وحى الهى

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ‏
 سلام بر تو اى مولاى من اى امیر اهل ایمان سلام بر تو اى آقاى من

أَنْتَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ بَابُ عِلْمِهِ وَ وَصِیُّ نَبِیِّهِ وَ الْخَلِیفَةُ مِنْ بَعْدِهِ فِی أُمَّتِهِ‏
 توى حجت خدا بر خلق عالم و اى در شهر علم پیغمبرو وصى او و جانشین بعد از رسول اکرم در میان امت

لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً غَصَبَتْکَ حَقَّکَ وَ قَعَدَتْ مَقْعَدَکَ أَنَا بَرِی‏ءٌ مِنْهُمْ وَ مِنْ شِیعَتِهِمْ إِلَیْکَ‏
 خدا لعنت کند امتى را که حق خلافتت را غصب کردند و در مقام تو غاصبانه بنشستند من از آنان و از شیعیانشان نزد تو بیزارى مى‏ جویم

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ الْبَتُولُ السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا زَیْنَ نِسَاءِ الْعَالَمِینَ‏
 سلام بر تو اى فاطمه زهراى بتول (ع) سلام بر تو اى زینت زنان اهل عالم

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ (اللَّهِ) رَبِّ الْعَالَمِینَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ وَ عَلَیْهِ‏
 سلام بر تو اى دختر رسول خداى رب العالمین درود و رحمت خدا بر تو و بر پدر بزرگوارت باد

السَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ‏
 سلام بر تو اى مادر حضرت حسن و حسین

لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً غَصَبَتْکِ حَقَّکِ وَ مَنَعَتْکِ مَا جَعَلَهُ اللَّهُ لَکِ حَلاَلاً أَنَا بَرِی‏ءٌ إِلَیْکِ مِنْهُمْ وَ مِنْ شِیعَتِهِمْ‏
 خدا لعنت کند امتى را که حق تو را غصب نمودند و ارثى که خدا بر تو حلال کرده بود از تو منع کردند من از آنها و از شیعیانشان نزد تو بیزارى مى‏ جویم

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا أَبَا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ الزَّکِیَّ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ‏
 سلام بر تو اى آقاى من اى حضرت حسن مجتبى اى ابا محمد پاکیزه صفات سلام بر تو اى آقاى من

لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ وَ بَایَعَتْ فِی أَمْرِکَ وَ شَایَعَتْ أَنَا بَرِی‏ءٌ إِلَیْکَ مِنْهُمْ وَ مِنْ شِیعَتِهِمْ‏
 خدا لعنت کند امتى را که تو را به قتل رسانیدند و بر دشمنى با تو بیعت و متابعت (با معاویه) کردند من از آنها و از شیعیانشان نزد تو بیزارى مى‏ جویم

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍ‏
 سلام بر تو اى مولاى من اى حضرت ابا عبد الله الحسین فرزند عزیز امیر المؤمنین

صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْکَ وَ عَلَى أَبِیکَ وَ جَدِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏
 درود و رحمت خدا بر تو باد و بر پدر گرامى و جد بزرگوارت حضرت محمد صلى الله علیه و آله

لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً اسْتَحَلَّتْ دَمَکَ وَ لَعَنَ اللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکَ وَ اسْتَبَاحَتْ حَرِیمَکَ‏
 خدا لعنت کند امتى را که خون پاک تو را حلال شمردند و خدا لعنت کند کسانى که تو را شهید نمودند و هتک حرمت حریمت را مباح کردند

وَ لَعَنَ اللَّهُ أَشْیَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ وَ لَعَنَ اللَّهُ الْمُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتَالِکُمْ أَنَا بَرِی‏ءٌ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکَ مِنْهُمْ‏
 و خدا لعنت کند شیعیان و پیروان آنان را و خدا لعنت کند کسانى را که بساط تمکین مردم را در قتال با شما بر آنها بگستردند من نزد خداى متعال و نزد تو بزرگوار از آنان بیزارى می جویم

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا (أَبَا مُحَمَّدٍ) عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ‏
 سلام ما بر تو اى مولاى من اى ابا محمد حضرت على بن الحسین

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا (أَبَا جَعْفَرٍ) مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍ‏
 سلام ما بر تو اى آقاى من‏اى ابا جعفر حضرت امام محمد بن على الباقر

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ
 سلام بر تو اى آقاى من اى ابا عبد الله امام جعفر بن محمد الصادق

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا (أَبَا الْحَسَنِ) مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ
 سلام بر تو اى آقاى من اى ابا الحسن حضرت موسى بن جعفر

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا (أَبَا الْحَسَنِ) عَلِیَّ بْنَ مُوسَى‏
 سلام بر تو اى آقاى من اى ابا الحسن اى على بن موسى الرضا

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا (أَبَا جَعْفَرٍ) مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍ‏
 سلام بر تو اى آقاى من اى ابا جعفر اى امام محمد تقى فرزند على

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا (أَبَا الْحَسَنِ) عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ
 سلام بر تو اى آقاى من اى ابا الحسن امام على بن محمد النقى الهادى

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا (أَبَا مُحَمَّدٍ) الْحَسَنَ بْنَ عَلِیٍ‏
 سلام بر تو اى مولاى من اى ابا محمد امام حسن عسکرى

السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مَوْلاَیَ یَا (أَبَا الْقَاسِمِ) مُحَمَّدَ بْنَ الْحَسَنِ صَاحِبَ الزَّمَانِ‏
 سلام بر تو اى مولاى من اى ابو القاسم محمد بن حسن اى حضرت صاحب الزمان

صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ وَ عَلَى عِتْرَتِکَ الطَّاهِرَةِ الطَّیِّبَةِ یَا مَوَالِیَّ کُونُوا شُفَعَائِی فِی حَطِّ وِزْرِی وَ خَطَایَایَ‏
 درود و رحمت خدا بر تو و عترت پاک گوهر نیکو طینت شما باد اى آقایان و امامان من شما بزرگواران در محو گناهان من مرا شفاعت کنید

آمَنْتُ بِاللَّهِ وَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ أَتَوَالَى آخِرَکُمْ بِمَا أَتَوَالَى أَوَّلَکُمْ‏
 من به خدا ایمان آورده ‏ام و به آنچه به شما نازل گردیده از اول شما تا آخر شما ولى عصر به همه ایمان دارم

وَ بَرِئْتُ مِنَ الْجِبْتِ وَ الطَّاغُوتِ وَ اللاَّتِ وَ الْعُزَّى یَا مَوَالِیَّ أَنَا سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ‏
و از بتهاى جبت و طاغوت و لات و عزى از همه بیزارى مى ‏جویم اى آقایان و پیشوایان من من صلح و سلمم با هر کس که با شما صلح و صفاست و در جنگ و مخالفتم با هر که با شما در جنگ و خلاف است

وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاکُمْ وَ وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاَکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ لَعَنَ اللَّهُ ظَالِمِیکُمْ وَ غَاصِبِیکُمْ‏
 و دشمنم با دشمنان و دوستم با دوستان شما اهل بیت تا روز قیامت خدا لعنت کند ظالمان و غاصبان حق شما را

وَ لَعَنَ اللَّهُ أَشْیَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ وَ أَهْلَ مَذْهَبِهِمْ وَ أَبْرَأُ إِلَى اللَّهِ وَ إِلَیْکُمْ مِنْهُمْ‏
و خدا لعنت کند تمام شیعیان و پیروان و اهل مذهب و مرام آنها را و من به درگاه خدا نزد شما از همه آن ستمگران بیزارى مى ‏جویم.

4. زیارت امام عسکری و امام زمان(ع) در روز هشتم ربیع الاول
شیخ طوسى رحمه اللّه در مصباح گفته است که در روز اوّل این ماه حضرت امام حسن عسکرى-علیه السّلام-به عالم بقا رحلت نمود و حضرت صاحب الامر به منصب جلیل امامت فایض گردید پس زیارت آن دو امام عالى مقام در این روز نیز مناسب است.
امّا شیخ رحمه اللّه در تهذیب و کلینى و محمّد بن جریر طبرى و ابن الخشّاب و شیخ مفید-رحمة اللّه علیهم-و غیر ایشان گفته‌اند که وفات حضرت امام حسن عسکرى-صلوات اللّه علیه-در روز هشتم این ماه بود پس در آن روز زیارت آن دو امام-علیهما السّلام-انسب است.

5. زیارت امین الله (مطلقه دوم):
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ‏
سلام بر تو اى امین پروردگار در زمین و حجت خداى بر بندگانش سلام بر تو اى امیر مؤمنان
اگر این زیارت براى غیر حضرت امیر المؤمنین خوانده شود السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ در آن گفته نمى ‏شود

أَشْهَدُ أَنَّکَ جَاهَدْتَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ وَ عَمِلْتَ بِکِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ‏
گواهى مى‏ دهم که تو در راه خدا جهاد کردى و حق جهاد در دین خدا را بجا آوردى و دستورهاى کتاب خدا را کار بستى و سنتهاى رسولش که درود خدا بر او و آلش باد را پیروى کردى

حَتَّى دَعَاکَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ فَقَبَضَکَ إِلَیْهِ بِاخْتِیَارِهِ‏
و در پایان عمر که خدا تو را به جوار رحمت خود دعوت فرمود و به اراده خود روح پاکت را قبض کرد

وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَکَ الْحُجَّةَ مَعَ مَا لَکَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِیعِ خَلْقِهِ‏
و بر دشمنانت حجت را الزام کرد با آنکه در وجود تو حجتهاى بالغه الهیه بر جمیع خلق تمام بود

اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِی مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِکَ رَاضِیَةً بِقَضَائِکَ مُولَعَةً بِذِکْرِکَ وَ دُعَائِکَ‏
بارالها تو جان مرا مطمئن به قدر و راضى به قضاى خویش بگردان و مشتاق و حریص به ذکر و دعاى خود فرما
مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِیَائِکَ مَحْبُوبَةً فِی أَرْضِکَ وَ سَمَائِکَ صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلاَئِکَ‏

و دوستدار خاصان اولیاء خویش و محبوب در اهل زمین و آسمان خود ساز و با صبر و شکیبا هنگام نزول بلاى خود
(شَاکِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِکَ ذَاکِرَةً لِسَوَابِغِ آلاَئِکَ) مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِکَ مُتَزَوِّدَةً التَّقْوَى لِیَوْمِ جَزَائِکَ‏

شکرگزار مزید نعمتهاى ظاهر و متذکر نعمتهاى باطن خود گردان و مشتاق ابتهاج لقاى خود فرما و مرا به تهیه زادتقوى براى روز جزا
مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِیَائِکَ مُفَارِقَةً لِأَخْلاَقِ أَعْدَائِکَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْیَا بِحَمْدِکَ وَ ثَنَائِکَ‏

و به طریقت اولیاء و خاصان خود بدار و دور از طریقت دشمنان خویش ساز و مرا به جاى اشتغال به کار دنیا به حمد و ثناى خود مشغول دار
پس پهلوى روى مبارک خود را بر قبر گذاشت و گفت‏

اللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِینَ إِلَیْکَ وَالِهَةٌ وَ سُبُلَ الرَّاغِبِینَ إِلَیْکَ شَارِعَةٌ
اى خدا دلهاى خاشعان و خدا ترسان در تو واله و حیران است و راه هاى مشتاقانت به جانب تو باز است

وَ أَعْلاَمَ الْقَاصِدِینَ إِلَیْکَ وَاضِحَةٌ وَ أَفْئِدَةَ الْعَارِفِینَ مِنْکَ فَازِعَةٌ
و نشانه ‏هاى آنان که قاصد کوى تواند نشانهایى روشن است و قلوب عارفان از شهود جلالت هراسان

وَ أَصْوَاتَ الدَّاعِینَ إِلَیْکَ صَاعِدَةٌ وَ أَبْوَابَ الْإِجَابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَ دَعْوَةَ مَنْ نَاجَاکَ مُسْتَجَابَةٌ
و صداى دعاى بندگان اهل دعا به درگاه تو بلند و درهاى اجابت دعا به روى آنها باز است و دعاى اهل مناجات مستجاب

وَ تَوْبَةَ مَنْ أَنَابَ إِلَیْکَ مَقْبُولَةٌ وَ عَبْرَةَ مَنْ بَکَى مِنْ خَوْفِکَ مَرْحُومَةٌ وَ الْإِغَاثَةَ لِمَنِ اسْتَغَاثَ بِکَ مَوْجُودَةٌ (مَبْذُولَةٌ)
و توبه آنان که به درگاه تو باز مى‏گردند پذیرفته است و چشم گریان آنان که از خوف تو گریانند مورد لطف و رحمت است و فریادرسى تو بر آنان که به درگاهت فریاد و دادخواهى کنند مهیا است

وَ الْإِعَانَةَ لِمَنِ اسْتَعَانَ بِکَ مَبْذُولَةٌ (مَوْجُودَةٌ) وَ عِدَاتِکَ لِعِبَادِکَ مُنْجَزَةٌ
و یاریت بر آنان که از تو یارى مى‏طلبند مبذول است و وعده ‏هایت براى بندگان منجز و محقق است

وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقَالَکَ مُقَالَةٌ وَ أَعْمَالَ الْعَامِلِینَ لَدَیْکَ مَحْفُوظَةٌ وَ أَرْزَاقَکَ إِلَى الْخَلاَئِقِ مِنْ لَدُنْکَ نَازِلَةٌ
و لغزش آنان که به درگاهت عذرخواه آیند بخشیده خواهد شد و عمل نیکوکاران نزد تو محفوظ است و رزق جمیع خلق از جانب تو نازل

وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ إِلَیْهِمْ وَاصِلَةٌ وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغْفِرِینَ مَغْفُورَةٌ
و مزید عطایاى تو به آنان واصل و گناهان آمرزش طلبان آمرزیده خواهد شد

وَ حَوَائِجَ خَلْقِکَ عِنْدَکَ مَقْضِیَّةٌ وَ جَوَائِزَ السَّائِلِینَ عِنْدَکَ مُوَفَّرَةٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِیدِ مُتَوَاتِرَةٌ
 و حاجتهاى خلق نزد تو برآورده است و سائلان را از درگاهت نزد تو عطاى وافر و مزید احسان پى در پى است

وَ مَوَائِدَ الْمُسْتَطْعِمِینَ مُعَدَّةٌ وَ مَنَاهِلَ الظِّمَاءِ (لَدَیْکَ) مُتْرَعَةٌ
و مائده بر آنان که از خوان احسانت روزى مى‏طلبند مهیا است و سرچشمه‏ ها براى تشنگان پر آب است

اللَّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعَائِی وَ اقْبَلْ ثَنَائِی وَ اجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَ أَوْلِیَائِی‏
اى خدا دعاى مرا مستجاب فرما و حمد و ثنایم را بپذیر و میان من و اولیاء و محبوبانم جمع گردان

بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ‏
به حق محمد و على و فاطمه و حسن‏ و حسین این دعا را اجابت فرما

إِنَّکَ وَلِیُّ نَعْمَائِی وَ مُنْتَهَى مُنَایَ وَ غَایَةُ رَجَائِی فِی مُنْقَلَبِی وَ مَثْوَایَ‏
که تو اى خدا ولى نعمتها و منتهاى آمال و آرزوهایى و آخرین امید من هم در حیات دنیا و هم در سراى آخرت تو هستى
و در کامل الزیارة بعد از این زیارت این فقرات نیز مسطور است‏

أَنْتَ إِلَهِی وَ سَیِّدِی وَ مَوْلاَیَ اغْفِرْ لِأَوْلِیَائِنَا وَ کُفَّ عَنَّا أَعْدَاءَنَا وَ اشْغَلْهُمْ عَنْ أَذَانَا
تو معبود و سید و مولاى منى بیامرز دوستان ما را و دشمنان ما را از ما دفع فرماى و از آزار و اذیت ما بازشان دار

وَ أَظْهِرْ کَلِمَةَ الْحَقِّ وَ اجْعَلْهَا الْعُلْیَا وَ أَدْحِضْ کَلِمَةَ الْبَاطِلِ وَ اجْعَلْهَا السُّفْلَى إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْ‏ءٍ قَدِیرٌ
و پدیدار کن سخن حق را و آن را برتر قرار ده و زیر پاى کن سخن باطل را و بگردان و قرار ده آن را پایینتر بدرستى که تو بر هر چیزى توانایى.

شهادت سیدالساجدین(ع) تسلیت

سخنان آتشین امام سجاد (علیه السلام ) با کوفیان

رسالت بیدارگرانه امام سجاد (علیه السلام ) چندان دیر آغاز نشد. با فاصله اى کوتاه از واقعه کربلا، على رغم همه دردهاى درونى و رنجهاى جسمى ، امام بر سکوى رهبرى ایستاد. از لابلاى توده هاى غم و درد، قد برافراشت و چنان با سخنان برنده اش ‍ فضاى تیره اتهام ها و تبلیغات مسموم امویان را شکافت که کورترین چشم ها، درخشش حقیقت را دیدند و سنگترین دل ها، لرزیدند و بر مظلومیت حیسن و خاندانش گریستند و بر آینده خویش بیمناک شدند!کاروان

امام على بن الحسین (علیه السلام ) در مدت اقامت خویش در کوفه ، دو بار به احتجاج برخاست ؛ یک بار روى سخنش با مردم پیمان شکن کوفه بود، و بار دیگر در «دارالاماره» و در برابر عبیدالله بن زیاد.

هان ، اى مردم ، اى کوفیان ! شما را به خدا سوگند، آیا به یاد دارید نامه هایى را که براى پدرم نوشتید! نامه هاى سراسر خدعه و نیرنگتان را! در نامه هایتان با او عهد و پیمان بستید و با او بیعت کردید! ولى او را کشتید، به جنگ کشاندید و تنهایش گذاشتید!

 احتجاج آن حضرت با مردم کوفه

قافله حسینى را پس از عاشورا به سوى کوفه آوردند و براى آنان در کنار شهر، خیمه زدند. خاندان حسین(علیه السلام ) را - که اکنون اسیران حکومت اموى شناخته مى شوند - در آن خیمه ها جا دادند. جارچیان حکومت ، در شهر نفرت و خیانت ، کوفیان را فرا مى خوانند تا از اسیران جنگى خویش دیدار کنند! کوفیان هم ، بى شرمانه آمدند. آمدند براى تماشا! تماشاى بزرگترین ستم تاریخ بر اهل بیت پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) ستمى که کوفیان پایه هاى آن را بنیان نهاده بودند! على بن الحسین (علیه السلام ) از خیمه ها خارج مى شود. حذیم بن شریک اسدى روایت گر آن صحنه مى گوید: على بن الحسین (علیه السلام ) با اشاره از مردم خواست تا قدرى آرام شوند. همه آرام شدند. امام برجاى ایستاد، سخنش را با ستایش پروردگار آغاز کرد و بر پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) درود فرستاد و سپس چنین فرمود:

هان اى مردم ! آن که مرا مى شناسد، سخنى با او ندارم ولى آن کس که مرا نمى شناسد، بداند که من على بن الحسین فرزند همان حسین هستم که در کنار رود فرات ، با کینه و عناد، سر مقدسش را از بدن جدا کردند بى این که جرمى داشته باشد و حقى داشته باشند!

من فرزند کسى هستم که حریم او را حرمت ننهادند، آرامش او را ربودند، اموالش را به غارت بردند و خاندانش را به اسارت گرفتند. من فرزند اویم که دشمنان انبوه محاصره اش کردند و در تنهایى و بى یاورى - بى آن که کسى را داشته باشد تا به یاریش برخیزد و محاصره دشمن را براى او بشکافد - به شهادتش رساندند. و البته این گونه شهادت، - شهادت در اوج مظلومیت و حقانیت - افتخار ماست !

هان ، اى مردم ، اى کوفیان !

شما را به خدا سوگند، آیا به یاد دارید نامه هایى را که براى پدرم نوشتید! نامه هاى سراسر خدعه و نیرنگتان را! در نامه هایتان با او عهد و پیمان بستید و با او بیعت کردید! ولى او را کشتید، به جنگ کشاندید و تنهایش گذاشتید!

واى بر شما! از آنچه براى آخرت خویش تدارک دیده اید! چه زشت و ناروا، اندیشیدید و برنامه ریختید!

پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم ) را با کدام رو و با کدام چشم نگاه خواهید کرد.

او به شما خواهد گفت : شما خاندان مراکشتید، حرمتم را شکستید، بنابراین از امت من نخواهید بود.

سخنان امام سجاد (علیه السلام ) که به اینجا انجامید، صداى کوفیان به گریه بلند شد، وجدان هاى خفته براى چندمین بار بیدار شدند. کوفیان به ملامت و سرزنش خویش پرداختند! امام سجاد (علیه السلام ) به سخنان ادامه داد و فرمود:

خداى رحمت کند کسى را که : رهنمودهاى مرا بپذیرد و سفارش هاى مرا که در راستاى رضاى الهى و درباره پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) و اهل بیت (علیه السلام ) اوست رعایت کند چه این که رسول خدا براى ما الگویى شایسته بود. (1)

کوفیان یک صدا فریاد بر آوردند:

اى فرزند رسول خدا! تمامى ما گوش به فرمان شما و پاسدار حق شماییم بى این که از این پس ، روى بگردانیم و نافرمانى کنیم ! اکنون با کسى که به جنگ شما برخیزد خواهیم جنگید. و با کسى که در صلح با شما باشد صلح و سازش خواهیم داشت .ما حق خودمان را از ظالمان باز خواهیم گرفت .

امام سجاد (علیه السلام ) در پاسخ کوفیان فرمود:

هرگز! هرگز تحت شعارهاى شما قرار نخواهم گرفت و به شما اعتماد نخواهم کرد.

اى خیانت پیشگان مکار! میان شما و آرمان هایى که اظهار مى دارید فاصله ها و موانع ، بسیار است . آیا مى خواهید همان جفا و پیمان شکنى که با پدران و من داشتید، دوباره درباره من روا دارید!

نه به خدا سوگند! هنوز جراحت هاى گذشته اى که از شما بر تن داریم ، الیتام نیافته است . همین دیروز بود که پدرم به شهادت رسید در حالى که خاندانش در کنار او بودند.

داغ هاى برجاى مانده از فقدان رسول خدا، پدرم و فرزندانش و جدم امیرمؤ منان فراموش نشده است .طعم تلخ مصیبت ها هنوز در کامم هست و غم ها در گسترده سینه ام موج مى زند. در خواست و سفارش من درباره یارى خواستن از شما نیست. تنها مى خواهم که شما - شما کوفیان ! - نه عزم یارى ما کنید و نه به دشمنى و ستیز با ما برخیزید!

امام سجاد (علیه السلام ) در پایان این سخنان که آتش ندامت و حسرت را درجان کوفیان برافروخت و مهربى اعتبارى و بى وفایى را براى همیشه بر پیشانى آنان زد، اندوه عمیق خویش را با این شعرها اظهار کرد و بر التهاب قلب ها افزود:

لا غرو اءن قتل الحسین و شیخه       قد کان خیرا من حسین و اءکرما

فلا تفرحوا یا اءهل کوفة بالذى       اصیب حسین کان ذلک اءعظما

قتیل بشط النهر نفسى فداؤ ه          جزاء الذى اءراده نار جهنما (2)

یعنى : اگر حسین (علیه السلام ) کشته شد، چندان شگفت نیست .

در خواست و سفارش من درباره یارى خواستن از شما نیست. تنها مى خواهم که شما - شما کوفیان ! - نه عزم یارى ما کنید و نه به دشمنى و ستیز با ما برخیزید!

چرا که پدرش با همه آن ارزش ها و کرامت هاى برتر نیز قبل از او به شهادت رسید. اى کوفیان ! با آنچه نسبت به حسین روا داشتند، شادمان نباشید. واقعه اى عظیم صورت گرفت و آنچه گذشت رخدادى بزرگ بود! جانم فداى او باد که در کنار شط فرات ، سر بر بستر شهادت نهاد. آتش دوزخ جزاى کسانى است که او را به شهادت رساندند.(3)

امام سجاد (علیه السلام ) در مجلس عبیدالله بن زیاد

امام على بن الحسین (علیه السلام ) در مدت اقامت خویش در کوفه ، دو بار به احتجاج برخاست ؛ یک بار روى سخنش با مردم پیمان شکن کوفه بود، و بار دیگر در «دارالاماره» و در برابر عبیدالله بن زیاد.

با توجه به این که امام سجاد (علیه السلام ) در جمع کاروانیان شهادت ، متمایز از دیگران بود، با ورود آنان به مجلس عبیدالله - والى کوفه - نخستین چیزى که نظر عبیدالله را جلب کرد وجود مرد جوانى در میان آن کاروان بود.

عبیدالله که گمان مى کرد در کاروان حسین (علیه السلام ) مردى باقى نمانده و همه آنان به قتل رسیده اند از ماءموران خود درباره امام سجاد (علیه السلام )  توضیح خواست .

کینه و ناپاکى او عمیق عبیدالله به او اجازه نمى داد که شاهد زنده بودن جوانى از نسل حسین (علیه السلام ) باشد، چنین مى نمود که تصمیم گرفته است تا على بن الحسین (علیه السلام ) را نیز به شهادت رساند.

کینه و ناپاکى او عمیق عبیدالله به او اجازه نمى داد که شاهد زنده بودن جوانى از نسل حسین (علیه السلام ) باشد، چنین مى نمود که تصمیم گرفته است تا على بن الحسین (علیه السلام ) را نیز به شهادت رساند. امام سجاد (علیه السلام ) که نیت و عزم عبیدالله را دریافته بود، به عبیدالله فرمود: اگر به راستى عزم کشتن مرا دارید، شخص امینى را ماءمور کنید تا از زنان و کودکان سرپرستى کند. عبیدالله با شنیدن این سخن ، از تصمیم خویش منصرف شد و گفت نه : تو خود همراه قافله خواهى بود.(1)

پی نوشت ها:

1- امام سجاد (علیه السلام ) در این بخش از سخنان خویش به آیه اى از قرآن اشاره کرد که خداوند مى فرماید ولکم فى رسول الله اسوة حسنه یعنى برنامه هاى پیامبر و شیوه عمل او الگویى شایسته براى شماست . گویا امام با مطرح ساختن این آیه ، مى خواست به کوفیان بنمایاند که روش آنان مخالف روش پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) است ، چه این که پیامبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) نسبت به اهل بیت خویش بویژه نسبت به فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و على بن ابى طالب و فرزندان ایشان - حسن بن على و حسین بن على (علیه السلام ) - محبتى خاص داشت و درباره رعایت حقوق و حرمت آنها سفارشهاى صریحى به امت کرده بود. از سوى دیگر کوفیان که به ظاهر هوادار اهل بیت بوده و از دیرزمان با منطق استدلالى شیعه آشنایى داشتند بسرعت منظور امام سجاد (علیه السلام ) را دریافتند و یک بار دیگر سخنان على بن ابى طالب (علیه السلام ) در گوشهایشان طنین افکند و گویى با همین آیه ، همه چیز را دریافتند، از این رو به جاى این که بگذارند بیان امام سجاد (علیه السلام ) و استدلال آن حضرت تمام شود، به اظهار پشیمانى و ندامت و ابراز همدردى پرداختند.

2- احتجاج طبرسى 2/306.

3- امام سجاد( علیه السلام) جمال نیایش گران، احمد ترابی

زیارت حرم امیرالمومنین علی (ع)

برای آن دسته افرادی که دوست دارند در چنین شبی حرم امام علی(ع) را زیارت کنند، پخش زنده تصاویر از بارگاه امیرالمومنین را آماده کرده ایم که می توانید از ان بهرمند شوید.
  شب های پرفضیلت قدر فرا رسیده است و دل هر مسلمانی به سمت حرم امام علی(ع) پر می کشد و آرزوی تک تک ما زیارت آن حضرت در چنین شبی است. اما بعد مسافت مانع از زیارت حرم مقدس امام علی (ع) می شود.

برای آن دسته افرادی که دوست دارند در چنین شبی حرم امام علی(ع) را زیارت کنند، پخش زنده تصاویر از بارگاه امیرالمومنین را آماده کرده ایم که می توانید از ان بهرمند شوید. ما را نیز در دعای خیر خود فراموش نکنید.

برای مشاهده تصاویر مستقیم از نجف اشرف روی تصویر زیر کلیک کنید



برای بهتر مشاهده کردن تصاویر می توانید از مرورگر اینترنت اکسپلورر استفاده نمایید یا از اینجا آخرین نسخه فلش پلیر را تهیه کنید