ایجاد درآمد و موفقیت های فردی

ارتباط و نقش آن در ایجاد درآمد و موفقیت های فردی

ارتباط و نقش آن در ایجاد درآمد و موفقیت های فردی
امروز می خواهم در مورد یکی از ابرازهای مهمی که می تواند درایجاد موقعیت های بهترو افزایش درآمد هر شخصی نقش اساسی داشته باشد صحبت کنم

خوب هماهنطورکه از اسم این لغت بر می آید ارتباط یعنی برقراری یا روشی که بتوانیم از طریق آن خواسته های خودمان را مطرح کنیم و یا به خواهسته های دیگران پاسخ دهیم .

ارتباط روشهای مختلفی دارد که برخی از مهمترین آنها عبارتند از ارتباط با دوستان ، ارتباط با همسر ، ارتباط با فرزندان ، ارتباط با همکاران ، ارتباط با مدیر یا کارمندان ، ارتباط با مردم کوچه و بازار ( عموم ) و …… .شاید بتوان برای آن موارد زیاد دیگری نیز مثل ارتباطات سیاسی ، نظامی ، مذهبی ، توریستی و دهها نوع دیگر نام برده و اضافه کنیم .اولین اصل درهر نوع ارتباطی شناخت طرف مقابل می باشد تا حداکثر رضایت مندی از ارتباط بدست آید . بر اساس همین تعریف می توان گفت بزرگترین آسیب در هر ارتباطی عدم شناخت متقابل می باشد . خوب انسان هایی که توانایی ارتباط با دیگران و همچنین توانایی هدایت و ایجاد شوق در دیگران را داشته باشند می توانند در محیط کار نیز درآمد بیشتری را طلب نمایند .

شاید باشند افرادی که از تحصیلات خوب و دانش کافی برخوردار هستند ولی به دلیل نداشتن توانایی برقراری ارتباط موثر و قوی از درآمد کافی و در خور شأن خود برخوردار نیستند ولی می بینیم برخی افراد با اینکه از دانش کمتری برخوردارند می توانند رابطه های بهتری ایجاد کنند و صاحب موقعیت های بهترو درآمدهای بیشترباشند .

آقای راکفلر درباره ارتباط و توانایی برخورد با مردم می گوید :

” توانایی برخورد با مردم کالایی قابل خرید و فروش است مثل شکر و قهوه ، من برای این توانایی بیش از هر چیز دیگری در این دنیا حاضرم پرداخت نماییم . طبق تحقیقات انجام شده روی هزاران بزرگسال در آمریکا به این نتیجه رسیدند که بزرگترین  و اولین خواسته آنها داشتن سلامتی و دومین آن علاقه به مردم می باشد و آن اینکه چگونه بتوانند دیگران را درک کنند وبا آنها کنار بیاند و آنها را دوست بدارند و دوست داشته شوند . هماهنطور که می دانید ظرفیت انسانها از نظر ذهنی بسیار نامحدود است و ما نسبت به آنچه که در حال استفاده از توانایی های خودمان هستیم می توانیم بگوییم که فقط در حالت نیمه بیداریم و از بخش کوچکی از منابع جسمی و روحی خودمون سود می بریم . از دیدگاهی دیگر تمام انسانها پایین تراز سطح محدودیت های خودشان زندگی می کنند و عادت ها باعث شدند که بسته به تناسب قدرت عادتهای خودشان بتوانند از تواناییهای خودشان استفاده نمایند .

حالا چکار کنیم که بتونیم از این تواناییها استفاده نماییم ؟ دوستان همه ما آموزش و تعلیم دیدیم که از تواناییهای خودمان استفاده نماییم  . حالا چه شده است که نمی شود ؟ جواب آن این که همه ما درحرکت و ایجاد انگیزه های لازم مشکل داریم . آقای هربرت اسپینلرمی گوید : هدف بزرگ تعلیم و تربیت ، معلومات نیست ، بلکه عمل است . پس بیایید از همین امروز هدف های خودمان را طوری پیگیری نماییم که تمام آنها به عمل منتج شده و به نتیجه برسد. برای عمل کردن و ایجاد تغییرات جادویی فقط یک اراده آهنین و خواسته راستین برای افزایش توانایی برخورد با دیگران لازم است . حالا چگونه می توانیم چنین حس و انگیزه هایی را در خودمان رشد دهیم ؟ جوابش خیلی ساده است : با یادگیری پیوسته  و یادآوری پیوسته به خود در اهمیت این اصول .

پس از امروز عمل کنیم و از غصه خوردن برای محدودیت های خودمان دوری کنیم ، چون علاوه بر اینکه مشکلی از ما حل نخواهد کرد که هیچ تازه به مشکلات قبلی ما اضافه نیز خواهد شد . باید یاد بگیریم ازهز آنچه که باعث عدم پیشرفت ما می شود دوری کنیم .همانطور که در سطرهای قبلی از بزرگترین عامل برای ایجاد موفقیت های بهتر و درآمد بیشتر صحبت کردم اکنون می خواهم از یکی از مهمترین آفت های تخریب ارتباط یعنی ” انتقاد ” هم مطالبی خدمت شما ارائه دهم . انتقاد یعنی روشی که ما دیگران را نسبت به آنچه که خوشایند ما نیست آگاه نموده و یا به عبارتی زیر سوال برده و نفی کنیم . ما به روشهای مختلفی مختلفی می توانیم انتقاد را انجام دهیم ولی مهمترین روش آن انتقاد کلامی است که اتفاقاٌ موضوع بحث ما نبز می باشد و در پایان جمله اینکه چرا انتقاد می تواند ویران کننده ارتباط باشد ؟

چون دشمن آفرین است و فرد انتقاد شونده را درحالت دفاعی قرار داده و غالباٌ شخص انتقاد شونده سعی می کند که در مقام توجیه خودش اقدام کند . انتقاد خیلی خطرناک است زیرا مستقیماٌ با با غرورافراد سروکار دارد و آن را جریحه دار می کند و احساس مهم بودن شخص را هدف قرار می دهد و در نتیجه باعث دلخوری می باشد . پس باید بگیریم تا حد امکان از انتقاد دوری کنیم و به قول لینکلن انتقاد نکنیم تا انتقاد نشویم . شاید سئوالی که پیش بیاید این است که چطور نظرات خودمان را بیان کنیم با به عبارتی چگونه انتقاد کنیم که موجب دلخوری و کدورت نشود ؟ پاسخ این است که از انتقادی که پشت آن ساختن و پیشرف نیست دوری کنیم . از انتقادی که برداشت شخصی ما یا به قولی احساسات شخصی ما در آن دخیل است دوری کنیم . گرچه همه آدم ها از انقاد شدن ناراحت می شوند ولی می توان با تمرین و خودسازی صدای مخالف را هم شنید و در جهت بهبود و اصلاح ساختارهای اشتباه از آن استفاده نمود .

بی. اف . اسکینر روانشناس می گوید:  آزمایشات ثابت کرده است که حتی اگر حیوانات به خاطر رفتار خوبشان مورد تشویق قرار گیرند  خیلی زودتر تعلیم دیده و آموزش های خودشان را بهتر حفظ می کنند تا اینکه به خاطر رفتار نامناسب تنبیه شوند . مطالعات بعدی در مورد انسان ها نیز صادق بوده و نشان می دهد که با انتقاد کردن از انسان ها تغییرات پایداری در آنها بوجود نمی آوریم ، بلکه غالباٌ باعث دلخوری و ناراحتی آنها می شویم . هانس سلای می گوید : به همان اندازه که ما انسانها تشنه تأیید هستیم از مقصرجلوه داده شدن بیزاریم . دلخوری ناشی از انتقاد می تواند روحیه اعضای خانواده ، همکاران ، دوستان و ….. را پایین آورده ودر عین حال هیچ تأثیری در اصلاح وضعیت مورد نظر نیز نداشته باشد .

مطالعات نشان می دهد حتی انسان های خلافکار هم که جرم آنها ثابت شده ، خودشان را مجرم نمی دانند و هنگام انتقاد در مقام توجیه برآمده و مقاومت کرده و دیگران را مقصر جلوه می دهند . حتی در خیلی از موارد نیزخودشان را منجی و کمک کننده به مردم نشان می دهند . پس ما هم باید مراقب باشیم و بدانیم که اگر خواستیم از انتقاد استفاده کنیم وسوسه نشویم و دیگران را مورد انتقاد قرار ندهیم چون انتقاد مثل کبوتر جلد است که همیشه به خانه برمی گردد و باز همیشه حواس مان باشد که وقتی شخصی را مورد انتقاد فرار می دهیم و می خواهیم رفتار او را اصلاح کنیم در مقام دفاع از خود برخواهد آمد و متقابلاٌ ما را محکوم خواهد کرد . برای همین باید بتوانیم در هنگام انتقاد خودمان را جای طرف مقابل قرار داده و آنگاه قضاوت کنیم ، شاید آنوقت ما نیز همانی بودیم که در حال حاضر او هست .

حالا آیا شخصی هست که بخواهید او را عوض کرده و رفتار و گفتارش را اصلاح نمایید ، اینکار خیلی پسندیده هم هست و من نیز می توانم به شما کمک کنم ولی آیا بهتر نیست قبل از هر اقدامی اول از خودمان شروع کنیم ؟ چون هم از یک دیدگاه خودخواهانه بهتر است که خودتان را اول اصلاح کنید تا دیگران را و هم اینکه در کل هزینه کمتری برای شما دربرخواهد داشت . کنفسیوس می گوید : وقتی جلوی درگاه خانه شما تمیز نشده ، درباره برف روی بام همسایه شکایت نکن . اگر امروز تصمیم بگیریم که دلخوری و کدورتی را بوجود بیاوریم که چند سال و شاید چند دهه و یا تاآخرعمر باقی بماند ، تنها کاری که باید بکنیم این است که کمی انتقاد گزنده و زخم زبان را چاشنی کار خودمان بکنیم ، شما مطمئن باشید حتی اگر به ظاهر هم اتفاقی نیفتد ولی کار خودش را خواهد کرد .

در برخورد با مردم باید بدانیم که با موجوداتی منطقی روبرو هستیم . ما با موجوداتی طرفیم که احساس دارند و تعصب بر آنها حاکم است و غرور و منیت حرکتشان می دهد . پس باید خیلی مراقب رفتار و گفتارمان باشیم . هر احمقی می تواند راحت انتقاد کند ، محکوم کند و قربزند ، ولی برای گذشت و درک انسانها به شخصیت و اراده و کنترل فراوانی نیاز می باشد . دوستان پس بجای اینکه مردم را محکوم و سرزنش کنیم ، بهتر است آنها را درک کرده و سعی کنیم دلایل رفتار آنها را کشف کنیم . و اینکه چرا آنها این رفتارو حرکات را انجام می دهند . در این صورت هم ظرفیت ما بیشتر شده و هم این شناخت باعث می شود بفهمیم که چرا این رفتارها از آنها سرزده و هم بجای نارضایتی  می توانیم مهربانی را جایگزین کنیم و در یک کلام شناختن همه به معنی بخشیدن همه است . به قول دکتر جانسون که می گوید : جناب خداوند نیز قصد ندارد انسان ها را مورد قضاوت قرار بدهد ، تا اینکه روزگار آنها به سرآید . پس چرا من و شما چنین کنیم .

بیایید تا جاییکه می توانیم ازانتقاد ، سرزنش یا شکایت استفاده نکنیم

۱۶ مانع در مسیر موفقیت

بسیاری از ما تصمیماتی که در زندگی خود می‌گیریم قبل از رسیدن به نتیجه در نیمه‌های راه رها می‌کنیم که این موضوع به عوامل مختلفی بستگی دارد.

هر کدام از ما لیستی بلند بالا از رویاهایی در ذهن خود داریم که محقق شدن آنها بسیار برایمان ارزشمند بوده و برنامه هایی برای این کار تنظیم کرده ایم اما برخی اوقات در نیمه های راه دست از تلاش برداشته و از ادامه مسیر دلسرد می شویم.این دلسرد شدن و نرسیدن می تواند از عوامل مختلفی سرچشمه بگیرد که با بررسی دقیق آنها و یک بازنگری حساب شده شاید بتوان  علل بازدارنده را خنثی کرد.در ادامه نگاهی به این عوامل می اندازیم تا شناسایی آنها جاده موفقیت را با تنفسی تازه،نیرویی مضاعف و اراده ای آهنین یک بار دیگر بپیماییم.

۱۶ علت اصلی که موجب شکست شما در رسیدن به اهداف می شوند+اینفوگرافیک

1-بی توجهی به آموزش های مورد نیاز برای رسیدن به هدف

2-ایده آل گرایی و کمال طلبی برای رسیدن به نتبجه

3-نداشتن انگیزه و علاقه کافی برای انجام کار

4-مسئولیت پذیری پاین در قبال اهداف

۱۶ علت اصلی که موجب شکست شما در رسیدن به اهداف می شوند+اینفوگرافیک

5-ترس از شکست خوردن و اشتباه کردن

6-کمبود خودباوری برای موفق شدن

7-پافشاری نکردن در پیگیری هدف

8-ترس از مورد انتقاد قرار گرفتن

۱۶ علت اصلی که موجب شکست شما در رسیدن به اهداف می شوند+اینفوگرافیک

9-انتظار رسیدن به نتیجه در سریع ترین زمان ممکن

10-انتظار فراهم بودن همه شرایط برای انجام یک کار

11-پایین بودن سطح تحمل سختی ها و مشکلات 

12-تمرکز بر گذشته و تکرار ذهنی آنها

۱۶ علت اصلی که موجب شکست شما در رسیدن به اهداف می شوند+اینفوگرافیک

13-تردید در توانایی ها و شایستگی های خود

14-ترس از شکست در کارهای جدید

15-بی انگیزه شدن در میانه کار

16-مقاومت در برابر تغییر

۱۶ علت اصلی که موجب شکست شما در رسیدن به اهداف می شوند+اینفوگرافیک

موانع رسیدن به موفقیت

۱۷ عادت بد که مانع رسیدن به موفقیت است

منظور از موفقیت بیشتر این نیست که بیشتر و سخت تر کار کنید، بلکه به این معنی است که هوشمندانه تر و با برنامه ریزی بهتر کارهای خود را به انجام برسانید. برای این منظور بهترین راهکار این است که از کوتاه ترین زمان، بیشترین استفاده را ببرید و اولین قدم برای چنین هدفی نیز، ترک عادت های بد و اشتباه در زندگی است.

همه به این امر واقف هستیم که برخی از اشتباهاتی که هر روز آن ها را تکرار می کنیم، می توانند ما را از داشتن کار یا زندگی پیروز و پربار دور نگه دارند. از این رو، لازم است پیش از هرگونه تصمیم گیری، در وهله اول به حذف اشتباهات پرداخته و سپس مسیر مناسب برای تحقق اهداف خود را پیدا کنیم.

در این راستا، ما 17 عادت بد که می تواند موجب جا ماندن شما از قافله پیشرفت باشند را معرفی کرده ایم. امید که این مطلب موجب ارتقای کیفیت زندگی شما بشود.

تنظیم تکرار برای الارم صبحگاهی
 
 17 عادت بد که برای موفقیت بیشتر، بهتر است آن ها را ترک کنید

اگر جزو کسانی هستید که وقتی صبح، ساعت موبایل زنگ می خورد آن را برای ۱۰ دقیقه دیگر تنظیم می کنند، باید بدانید که یکی از بدترین اشتباه ها را انجام می دهید. اسنوزِ ساعت نه تنها کمک نمی کند تا بیشتر بخوابید، بلکه برای سلامتی تان نیز مضر است.

به این دلیل که وقتی از خواب بیدار می شوید، غدد بدن به ترشح هورمون های بیداری می پردازند تا شما را برای یک روز کامل آماده و مهیا سازند. وقتی دوباره به خواب می روید، باعث می شوید تا این روند کند شده یا از بین برود. بعلاوه، ۱۰ دقیقه خواب بیشتر باعث سرحال تر شدن شما نمی شود و برای بیرون کردن خستگی از بدن به خواب عمیق نیاز دارید.
 
کار را به خواب ترجیح دادن

«آریانا هافینگتون» در سخنرانی خود در زمینه «انقلاب خواب» بیان داشته که خواب کامل شبانه به کارائی بیشتر و موفقیت بالاتر منتهی می شود و کمک می کند تا فرد تصمیمات  هوشمندانه اتخاذ کرده و ایده های بزرگ و ارزشمندی به ذهنش خطور کنند.

در تحقیقات علمی نیز ثابت شده که میان ناکارآمدی در محل کار و کم خوابی ها و بدخوابی های شبانه ارتباط مستقیم وجود دارد. لایه جلویی مغز که مسوول حل مشکلات مغز است، در اثر کم خوبی کوچک می شود. کار کردن به صورت ۲۴ ساعته و ۷ روز در هفته موجب حواس پرتی شده و کارکرد مغز را پائین می آورد.

یکی از بهترین ترفندها برای داشتن خواب کافی، این است که کار خود را در ساعت مشخصی تعطیل کرده و به جسم و روح خود استراحت بدهید.

آوردن موبایل به رختخواب

یکی دیگر از روش های کاربردی برای داشتن خواب کافی و باکیفیت این است که ابزارها و وسایلی که موجب بر هم خوردن خواب می شوند را به رختخخواب نبرید. به طور مثال، نمایشگرهای LEDموبایل، تبلت و لپ تاپ با نورهای آبی خود موجب آسیب دیدن بینائی شده و همچنین موجب توقیف تولید ملاتونین (هورمون تنظیم کننده چرخه خواب) در مغز می شوند.

همچنین دانشمندان ثابت کرده اند، کسانی که ملاتونین پائینی دارند بسیار مستعد افسرده شدن هستند.

نخوردن صبحانه

ذهن و بدن به روش های گوناگونی با هم ارتباط دارند و برای پرانرژی و فعال بودن فقط استراحت کفایت نمی کند و باید موارد دیگری را نیز لحاظ کنید. به گفته یکی از کارشناسان زندگی سالم به نام لیزا دفازیو، صبحانه یکی از مهم ترین وعده های غذایی برای هر فردی محسوب می شود.

هنگامی که از خواب بیدار می شوید، باید چندین ساعت غذا نخوردن خود را جبران کنید. واژه انگلیسی breakfast نیز به مفهوم «باز کردن روزه» است.

اولین وعده غذایی به آغاز روند سوخت و ساز بدن و تنظیم قند خون کمک می کند، بنابراین با صرف صبحانه می توانید در تمام طول روز تمرکز و کارائی بیشتر و بهتری داشته باشید. وقتی میزان قند خون کاهش می یابد، تمرکز کردن روی موضوعات گوناگون سخت تر شده و شما احساس خستگی و آسیب پذیری بیشتری خواهید داشت و کم صبرتر خواهید شد.

توجه داشته باشید که برای صبحانه غذاهای مناسبی انتخاب کنید. به طور مثال، غذاهای حاوی کربوهیدرات، موجب افزایش قند خون می شود و خوراکی هایی که فیبر بالایی دارند همانند میوه ها و دانه های خوراکی موجب ثبات قند خون می شوند.

معوقه کردن کارها و انجام آن ها در ساعات پایانی روز

بسیاری از مردم کارهای آسان و سبک را در ابتدای روز انجام می دهند و مسوولیت های سنگین تر و دشوارتر را برای ساعات پایانی می گذارند. این یک عادت اشتباه و طرز فکر نادرست است و باعث می شود که در آخر هم نتوانید هیچ کدام از کارهای خود را به درستی انجام دهید.

محققان ثابت کرده اند، کسانی که کارهای سخت تر را در ساعات ابتدائی روز انجام می دهند، با موفقیت بیشتری می توانند وظایفشان را به انجام برسانند.

چک کردن ایمیل در طول روز
 
 17 عادت بد که برای موفقیت بیشتر، بهتر است آن ها را ترک کنید

دسترسی مداوم به اینترنت در طول روز این اشکال را دارد که دائم ایمیل ها و پیغام های دریافتی خود را چک می کنید. متاسفانه هر بار که این کار را انجام می دهید، دست کم ۲۵ دقیقه از ساعت کاری خود را از دست می دهید. بعلاوه، چک کردن پی در پی نامه های دریافتی موجب حواس پرتی و گیج شدن شما خواهد شد.

به جای این کار، موبایل خود را بی صدا کرده و تب ایمیل هایتان را ببندید، در عوض ۳۰ دقیق کامل و عمیق کار کنید.

خوردن غذاهای ناسالم برای ناهار

برای اینکه انرژی کافی برای تمام روز خود داشته باشید، باید غذاهای سالم میل کنید. غذاهای چرب که قند بالایی دارند باعث می شوند تا خواب آلوده شده و فقط تا ۳ بعدازظهر انرژی داسته باشید. در عوض، غذاهای حاوی پروتئین، سبزیجات یا خوراکی هایی که شامل چربی های مفید هستند را صرف کنید.

قوانین اخلاقی

یکی از دشوارترین بخش های تعیین و اجرای عادات جدید این است که خودمان را گول نزنیم و به اصول اخلاقیِ قوانینی که برای خودمان وضع کرده ایم، پایبند باشیم.

اینکه مثلا بعد از یک هفته صرفه جوئی یا رژیم غذایی خودمان را شایسته ولخرجی یا صرف غذاهای گران و پر حجم بدانیم، در واقع نوعی بر هم زدن قوانین و تقلب است و باعث می شود به هدف خود در راستای دستیابی به زندگی بهتر نرسید.

به جای فکر کردن به اینکه که من همیشه در حال سخت کوشی هستم و محدودیت های زیادی برای خودم درست می کنم، به این فکر کنید که با این روند می توانید پیشرفت کرده، پول بیشتری پس اندازه کرده و کارهای جدیدی انجام دهید. به بخش خوب ماجرا نگاه کنید.

عدم توانایی در اولویت بندی کردن کارها

برخی از افراد تصور می کنند برای رسیدن به موفقیت، باید اهداف متعددی در سر داشته باشند که اگر یکی از آن ها با مشکل مواجه شد، بتوانند گزینه های دیگری را جایگزین کنند. اما این روش نتیجه خوبی ندارد و محتوم به شکست خواهد شد.

وارن بافت، یکی از ثروتمندان جهان، ایده نابی برای این موضوع دارد. یک روز او متوجه می شود که خلبان شخصی او نتوانسته به اهداف خود در زندگی دست پیدا کند، بنابراین بافت از او خواسته تا ۲۵ موردی که دوست دارد پیش از مرگ به آن ها برسد را یادداشت کند. سپس بدون اینکه به وی راه مشخصی را نشان دهد، از او خواسته تا ۵ آیتم از مهم ترین خواسته هایش را مشخص کرده و بقیه را کنار بگذارد.

با این روند، شما می توانید در مسیر مشخص و معینی حرکت کرده و موفقیت های بیشتری را برای خود رقم بزنید.

نشستن در تمام طول روز
 
 17 عادت بد که برای موفقیت بیشتر، بهتر است آن ها را ترک کنید

نیلوفر مرچانت، مشاور تجارت و نویسنده کتاب «چگونه: ساخت راهکارهای تجاری از طریق استراتژی گروهی»، در بخشی از راهکارهای پیشنهادی خود، برگزاری جلسه کاری در حال راه رفتن را برای توسعه بهتر شرکت ها پیشنهاد داده است.

وی اعتقاد دارد، تنفس هوای تازه و صحبت کردن در فضای باز، نسبت به نشستن در اتاق کنفرانس و نوشیدن قهوه تاثیر بسیار بهتری دارد و به اتخاذ تصمیمات درست تر و بیان ایده های ناب تر منجر می شود.

انجام چند کار به طور همزمان

در حالی که بسیاری از مردم تصور می کنند که در انجام چند کار همزمان بهترین هستند، اما تحقیقات علمی ثابت کرده که فقط ۲ درصد از جامعه چنین قابلیتی را دارند.

بنابراین، انجام چند کار به طور همزمان برای بقیه مردم یک عادت بد محسوب شده و باعث می شود تا تمرکز کمتری روی مسوولیت هایشان داشته و کارائی ضعیف تری نیز داشته باشند.

نادیده گرفتن ورزش

تحقیقات علمی ثابت کرده که ورزش های صبحگاهی و عصرگاهی موجب افزایش میزان و کیفیت خواب افراد می شود. بر اساس یک آزمایش علمی، مشخص شده که یک ساعت ورزش کردن، تا ۴۵ دقیقه خواب را بیشتر می کند. این خواب، کیفیت بالاتری هم دارد و در نتیجه، در طول روز انرژی و کارائی زیادی خواهید داشت.

انجام تمرینات ورزشی به طور مداوم باعث می شود حافظه بهتر، استرس کمتر، روحیه بهتر و بدن سالم تری داشته باشید.

وب گردی های بی هدف

از آنجا که همه ما همیشه به اینترنت دسترسی داریم، وقتی یک فکری به ذهنمان خطور کرده و سوالی برایمان پیش می آید، خیلی سریع در اینترنت آن را جست و جو می کنیم. پیشنهاد کارشناسان زندگی سالم این است که این افکار و سوالات را روی یک کاغذ بنویسید و وقتی کاری برای انجام ندارید، به دنبال پاسخ آنها بگردید.

برنامه ریزی های زیاد

بسیاری از افراد منظم که به دنبال موفقیت و پیشرفت هستند، برای افزایش کارائی خود برای هر ساعت زندگی شان برنامه ریزی دقیق دارند. اما متاسفانه همه بخش های زندگی روی برنامه پیش نمی رود و اتفاق های ناخواسته همیشه در کمین انسان هستند.

به همین منظور، بهترین کار این است که فقط برای ۴ یا ۵ ساعت از زندگی خود برنامه ریزی داشته باشید و بقیه آن را آزاد بگذارید که دستتان برای انجام کارهای متفرقه هم باز باشد.

عدم برنامه ریزی

گفته می شود بهتر است در اولین قدم تعیین کنید که نتیجه نهایی قرار است چه باشد و سپس برای دستیابی به آن، برای خود قدم های کوچک مشخص کرده و به انجام برسانید. با این کار، در میانه مسیر می توانید عملکرد خود را ارزیابی کرده و ببینید که آیا در راه صحیح قرار دارید یا خیر؛ و در صورت لزوم، مسیر برنامه ریزی را تغییر دهید تا به بهترین و مناسب ترین نتیجه برسید.

برگزاری و شرکت در جلسات متعدد
 
 17 عادت بد که برای موفقیت بیشتر، بهتر است آن ها را ترک کنید

هیچ چیز به اندازه برگزاری جلسه های کاری غیرضروری نمی تواند به بازدهی بالا و موفقیت بیشتر صدمه وارد کند. در دنیای کنونی که انواع ویدئوچت، مسنجرها و اپ های پیام رسان وجود دارند، بهتر این است که جلسه های کاری فقط برای مسائل ضروری و معرفی محصولات جدید برگزار شود، نه اتفاق های ساده و روزمره.

«بابی هریس»، بنیانگذار کمپانی BlueGrace Logistics در این رابطه بیان داشته، مردم جلسه کاری را خیلی قبول ندارند، مگر اینکه فرد برگزار کننده دستور جلسه ی برنامه ریزی شده داشته باشد و تعیین کند که به چه میزان زمان نیاز دارد. تازه پس از اعلام زمان هم، هریس پیشنهادش این است که نصف زمان درخواستی برای برگزاری جلسه را به فرد متقاضی بدهند.
 
ایده آل گرا بودن

بر اساس اظهارات نویسنده کتاب «Alain de Botton»، فارغ از تنبلی، ریشه طفره رفتن از کار، ترس از این است که نتوانید آن را به درستی انجام دهید.

وی بیان داشته که: «ما فقط زمانی کار را آغاز می کنیم که ترس از انجام ندادن کارها  بر ترس بر درست انجام ندادن وظایف غلبه کند. و این مساله کمی زمان گیر خواهد بود.»

یکی از بهترین راهکارهای مقابله با طفره رفتن و تنبلی این است که از ایده آل گرایی دست برداشته و به جای جزئیات روز، روی کلیت امور تکیه کنید.

موفقیت

موفقیت از آ نچه فکر می کنید، به شما نزدیک تر است

موفقیت از آ نچه فکر می کنید، به شما نزدیک تر است
در یکی از ادارات، یک روز وقتی کارمندان به محل کار خود رسیدند، اطلاعیۀ بزرگی را در تابلو اعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود: «دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود، درگذشت.
شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه وی که ساعت ۱۰ صبح در سالن اجتماعات برگزار می شود، دعوت می کنیم.» در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکاران شان ناراحت شدند، اما سپس کنجکاو شدند تا بدانند کسی که مانع پیشرفت آن ها در اداره می شده که بوده است. این کنجکاوی، تقریباً تمام کارمندان را ساعت ۱۰ به سالن اجتماعات کشاند. همه پیش خود فکر می کردند که این فرد چه کسی بود که مانع پیشرفت ما در اداره بوده است. کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی به نزدیک تابوت رفتند، اما هر کسی به درون تابوت نگاه می کرد ناگهان خشکش می زد؛ زیرا آینه ای درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه می کرد، تصویر خود را می دید! نوشته ای نیز بدین مضمون در کنار آینه بود: «تنها یک نفر وجود دارد که می تواند مانع رشد شما شود و او هم کسی نیست جز خود شما ! شما تنها کسی هستید که می توانید زندگی تان را متحول کنید. شما تنها کسی هستید که می توانید روی شادی ها، تصورات و موفقیت هایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسی هستید که می توانید به خودتان کمک کنید.»

 

می خواهیم بگوییم که زندگی شما، وقتی که دوستانتان، محل زندگی تان، مدرسه و ... تغییر می کند، دستخوش تغییر نمی شود؛ بلکه زندگی شما تنها فقط وقتی تغییر می کند که شما تغییر کنید، باورهای محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسی هستید که مسؤول زندگی خودتان هستید.

 

برای مثال، اگر این روزها از اینکه رتبۀ خوبی کسب نکرده اید، ناراحت یا کلافه هستید، مدرسه، معلم، خانواده یا آزمون سراسری را مقصر قلمداد نکنید؛ بلکه مسؤولیت وضعیت خودتان را قبول کنید و در ضمن از مشکلات و آنچه از دست داده اید، نهراسید و خودتان و واقعیت های زندگی خودتان را بسازید.

 

روان شناسان، راهکارهایی را برای افزایش مسؤولیت پذیری ارایه کرده اند،که در ادامه به ذکر آن ها می پردازیم:

 

 
از اشتباه کردن نهراسید

 

اگر از اشتباهات خویش درس بگیرید، عملکرد بهتری در آنچه انجام می دهید، به دست خواهید آورد؛ اما چنانچه نتوانید یاد بگیریدکه چرا کارتان اشتباه بوده است یا به جای آن می توانستید چه کار دیگری را انجام دهید، هرگز در کارتان پیشرفت نخواهید کرد. بدین منظور، هرگاه در کاری شکست خوردید، از خودتان بپرسید: چه رفتارهای اشتباهی را مرتکب شده ام؟ چه درس ها یا آگاهی هایی از اشتباهاتم به دست آورده ام؟ سپس سعی کنید با پاسخ دادن به این سؤالات، بینش کامل و دقیقی نسبت به کار خود به دست آورید تا در کوشش های بعدی تان موفق شوید.
 
مسؤول بودن به معنی پیروی کورکورانه از دیگران نیست

 

نتایج پژوهش های متعدد حاکی از آن است که بین مسؤولیت پذیری و تصمیم گیری، رابطه تنگاتنگی وجود دارد. شک نیست که مردد و بی تصمیم بودن، یک راه بی مسؤولیت بودن است. با خود بیندیشید که در اتخاذ چه تصمیماتی دچار تردید می شوید. پس از پی بردن به این موضوع، از گام های متوالی مهارت حل مساله بهره بگیرید. این مراحل عبارتند از: جست و جوی راه حل های مختلف، ارزیابی راه حل ها و انتخاب بهترین آن ها، و عملی کردن راه حل ها.
 
از برنامه ریزی غافل نشوید

 

برنامه ریزی و تهیۀ فهرستی از کارها، اهداف و وظایف تان به شما کمک می کند تا به اندازۀ توانتان تلاش کنید و انتظارات غیر واقع بینانه ای از خودتان نداشته باشید؛ به علاوه، مکتوب کردن اهداف تان سبب می شود که آن ها را جدی تر بگیرید و برای نیل به آن ها بیشتر تلاش کنید. به خاطر داشته باشید که رسیدن به اهداف بزرگ، تنها از طریق برداشتن گام های کوچک و متوالی میسر است؛ به همین منظور، هدف تان را به اهداف جزیی تر تقسیم کرده و پس از طی هر قدم، به عبور از مرحلۀ بعد بیندیشید.
 
 احساس قدرت را در خود افزایش دهید

 

داشتن احساس قدرت، به معنی آن است که فرد دارای منابع، فرصت و قابلیت تاثیرگذاری بر شرایط زندگی خویش است. فرد باید فرصت داشته باشد که انتخاب کند و تصمیم بگیرد، کفایت خویش را اثبات نماید و وظایفی را که با توانایی های وی مطابقت دارد، به انجام برساند؛ بدین منظور، لازم است تلاش  کنید که فرصت هایی را برای ابراز کفایت خود به وجود آورید، و به محض اینکه سطح کفایتتان بالا رفت، فرصت هایی جدیدی به وجود آورید تا بتوانید آنچه را که آموخته اید، تمرین کنید.

 

برای افزایش حس قدرت در خود، لازم است که هنگام رویارویی با مسایل مختلف، به سه عامل توجه کنید تا میزان مسؤولیت پذیری خود را افزایش دهید. این عوامل عبارتند از:

 

الف- امکاناتی که در اختیار دارید
ب- فرصت انجام کار مورد نظر
ج- قابلیت انجام آن کار
 
ثبات قدم داشته باشید

 

هر قدر در انجام کارهایمان جدی تر باشیم و پایداری را در خود تقویت کنیم، احتمال دست یابی به اهدافمان بیشتر می شود. سعی کنید مسؤولیتی را که پذیرفته اید، ولو هر قدر کوچک، به طور منظم انجام دهید؛ مثلاً اگر قرار است که روزی 20 تست ریاضی حل کنید، حتماً آن را انجام دهید.
 
تعریف دقیقی از مسؤولیت پذیری داشته باشید

 

مسؤولیت پذیری، یعنی قابلیت پذیرش، پاسخگویی و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست می شود و شخص حق دارد که آن را بپذیرد یا رد کند. وقتی فردی می خواهد مسؤولیت را بپذیرد، باید برای او کاملاً مشخص شود که موضوع درخواست چیست و در برابر به عهده گرفتن آن، چه چیزی را به دست می آورد. در واقع مسؤولیت، انتخابی آگاهانه است؛ درست مثل قراردادی نانوشته که تمام اجزای آن برای فرد مشخص است. هنگامی که فردی احساس مسؤولیت کند، دیگر لزومی ندارد که دیگران به او بگویند که در هر موقعیتی چگونه عمل نماید، و به همین خاطر است که افراد در نتیجۀ توجه به مقررات، ارزیابی تجربه های خویشتن و رسیدن به نتیجه گیری های واقع گرایانه آن تجربه ها، الگوی رفتاری مناسبی را اختیار می کنند.

آرامش و موفقیت در زندگی

راه بدست آوردن آرامش و موفقیت در زندگی

راه بدست آوردن آرامش و موفقیت در زندگی
آرامش که گاهی اوقات رضایت هم نامیده می شود، وقتی به وجود می آید که فرد شرایط فعلی اش را کاملا خوب یا رضایت بخش توصیف کند. برای مثال، افراد وقتی که با شرایط شان احساس هماهنگی و راحتی دارند، هیجان آرامش را تجربه می کنند. احساس آرامش سبب می شود که فرد برای درک شرایط فعلی و یکپارچه سازی آن با ارزش های جدید تمایل پیدا کند.

در زندگی همواره اتفاقات و هیجانات خوب و بد زیادی را تجربه می کنیم. برخی از حس ها، اثر مثبتی در شما ایجاد می کنند که خود سبب یادگیری بسیاری از مهارت ها و در نتیجه پیشرفت و رشد شخصی تان خواهند شد. با هم این حس های مثبت اثر گذار را مرور می کنیم. 

۱. شادی: این هیجان زمانی ایجاد می شود که اتفاق غیرمنتظره خوشایندی برای فرد رخ دهد. برای مثال، افراد هنگامی که خبر خوبی دریافت می کنند یا غافلگیر می شوند، احساس مسرت می کنند. مسرت، تمایلی برای تفریح و مشغول شدن یا آنچه «فریجدا» در سال ۱۹۸۶ «فعال سازی آزاد» نامیده است، ایجاد می کند. فعال سازی آزاد، به معنای آمادگی بی هدف و ناخودآگاه برای مشارکت در هر نوع تعاملی است که محیط عرضه می کند. تجربه مکرر مسرت موجب به وجود آمدن منابع با دوام در زمینه یادگیری تجربی می شود.
 
 ۲. شکرگزاری: شکرگزاری وقتی به وجود می آید که فرد از دیگران به خاطر فرصت خوب غیرمنتظره ای که برایش ایجاد کرده اند، سپاسگزاری کند. برای مثال، وقتی که فرد علاوه بر احساس مسرت از این که دوستانش برای او جشن تولد گرفته و غافلگیرش کرده اند، از آنها به خاطر صرف زمان و هزینه برای خوشحال کردنش، سپاسگزاری کند، هیجان شکرگزاری را تجربه می کند. تجربه مکرر هیجان شکرگزاری موجب ایجاد مهارت های جدیدی جهت ابراز مهربانی و مراقبت از دیگران می شود.

۳. آرامش: آرامش که گاهی اوقات رضایت هم نامیده می شود، وقتی به وجود می آید که فرد شرایط فعلی اش را کاملا خوب یا رضایت بخش توصیف کند. برای مثال، افراد وقتی که با شرایط شان احساس هماهنگی و راحتی دارند، هیجان آرامش را تجربه می کنند. احساس آرامش سبب می شود که فرد برای درک شرایط فعلی و یکپارچه سازی آن با ارزش های جدید تمایل پیدا کند. تجربه مکرر هیجان آرامش موجب پیچیده تر شدن خود (self) فرد و اولویت هایش می شود.

۴. علاقه: این هیجان زمانی پدیدار می شود که فرد در شرایط ایمنی قرار دارد، اما محیط دربردارنده عنصر جدیدی است. برای مثال، وقتی افراد با یک موقعیت مبهم و چالش برانگیز که در عین حال خیلی هم دشوار نیست، مواجه می شوند، این هیجان را تجربه می کنند. علاقه میل به کاوش، یادگیری و درگیر شدن با مسائل جدید را در فرد ایجاد می کند و به این ترتیب موجب گسترش خود (self) می شود.
 
۵. امید: بیشتر هیجانات مثبت در شرایطی ایجاد می شوند که فرد احساس ایمنی می کند، اما امید از این قاعده مستثنی است. امید در موقعیت های دشواری که فرد از روی دادن اتفاقات بد می ترسد و در عین حال شرایط بهتری را آرزو می کند، خود را نشان می دهد. برای مثال، افرادی که به بیماری صعب العلاج مبتلا می شوند، با اتکا به امید تصمیم به شروع درمان های دشوار می گیرند. تجربه مکرر این هیجان موجب ایجاد منابع دائمی خوش بینی و انعطاف پذیری در مقابل بحران ها می شود.
 
۶. افتخار: این هیجان زمانی به وجود می آید که فرد به دلیل انجام فعالیت های مطلوب و ارزشمند اجتماعی، اعتبار و آبرو کسب می کند. برای مثال، وقتی افراد به هدف مهمی که از لحاظ اجتماعی مطلوب است، دست پیدا می کنند، احساس غرور و افتخار می کنند. تجربه این هیجان موجب می شود که فرد درباره پیشرفت های بیشتر در حوزه ای که در آن کسب موفقیت کرده، خیال پردازی کند. تجربه مکرر این هیجان موجب ایجاد انگیزه پیشرفت دائم در فرد می شود.

۷. شوخ طبعی: این هیجان زمانی ایجاد می شود که فرد در موقعیت کنونی خود، نوعی ناهمخوانی اجتماعی را درک کند. برای مثال، هیجان شوخ طبیعی ممکن است به دنبال اشتباه لپی خود فرد یا دیگران ایجاد شود. این هیجان تمایلی برای به اشتراک گذاشتن یک مورد خنده دار با دیگران و یافتن شیوه ای خلاقانه برای ادامه دادن شادی ایجاد می کند. تجربه مکرر هیجان شوخ طبعی موجب مستحکم شدن پیوندهای اجتماعی فرد می شود.

۸. الهام: هیجان الهام زمانی پدیدار می شود که فرد به نوعی شاهد برتری انسان دیگری باشد. برای مثال، افراد وقتی می بینند شخص دیگری کار نیکی انجام می دهد یا در انجام یک فعالیت خاص مهارت دارد، از وی الهام می گیرند. الهام گرفتن سبب می شود که فرد به رسیدن به سطوح بالاتری تمایل پیدا کند. تجربه مکرر این هیجان موجب ایجاد انگیزه برای رشد فردی می شود.
 
۹. شگفتی: این هیجان زمانی ایجاد می شود که فرد با لطف و محبت یا خوبی بسیار عظیم و گسترده مواجه می شود. برای مثال، افراد با دیدن جلوه های قدرت خداوند در طبیعت یا دیدن آثار هنری ارزشمند احساس حیرت می کنند. تجربه حیرت می تواند موجب ایجاد جهان بینی های جدید در فرد شود.

۱۰. عشق: وقتی که همه هیجانات مثبت ذکر شده در یک رابطه بین فردی ایمن تجربه شوند، عشق ایجاد می شود. عشق به عنوان ترکیبی از دیگر هیجانات مثبت، دامنه تفکر و عمل فرد را گسترش می دهد. تجربه عشق، طیف گسترده ای از منابع با دوام، از جمله پیوندهای اجتماعی را ایجاد می کند.

۵ عادت غلط

سال نو فرصت مناسبی برای ترک عادت‌های اشتباه است، از این رو عادت‌هایی را معرفی کرده‌ایم که به منزله موانع زندگی هستند.

 برای داشتن زندگی موفق باید عادت‌های غلط را کنار گذاشت. حال که سال نو فرا رسیده فرصت مناسبی است یکسری عادت‌های نادرست را برای همیشه رها کنید تا شاهد موفقیت‌های روزافزون در زندگی‌تان باشید.
این عادت‌های غلط به شرح زیر است:

رضایت کامل دیگران
افرادی که دائم به فکر رضایت دیگران هستند، در راضی نگهداشتن هر کسی مهارت دارند الا خودشان! آنها ذاتا می‌‌دانند دیگران چه می‌‌خواهند و به اولویت‌هایشان بسیار اهمیت می‌‌دهند و توجه و مراقبتی را که از خود دریغ کرده نثار آنها می‌‌کنند.

این افراد ارزش‌های خود را بر اساس ارزش‌های دیگران تنظیم می‌‌کنند و‌ همان‌قدر که به مراقبت از دیگران می‌پردازند، نمی‌دانند به خودشان چگونه توجه کنند. آنان همچنین نمی‌دانند چنین رفتاری چه هزینه گزافی برایشان به بار می‌آورد.

زندگی در گذشته
زندگی کردن در گذشته ضررهای بسیاری دارد که یکی از آنها به خطر افتادن سلامتی است.

زمانیکه به اتفاقات گذشته می اندیشید، فرصت‌ها برای شما خوشایند و مثبت به نظر نمی‌رسند. اتفاقات منفی گذشته به آرامی سلامتی شما را به خطر می اندازند.

مطالعات نشان می دهد افرادی که تمایل دارند بیشتر در گذشته زندگی کنند، از سلامتی کمتری نسبت به افرادی که در زمان حال زندگی می کنند، برخوردارند.

زندگی در گذشته می تواند به استرس مزمن، افسردگی، بی خوابی، اضطراب، نگرانی، چاقی و کم اشتهایی منجر شود.

سرکوب کردن خود
افرادی که به طور مداوم خود را سرکوب می کنند، ریشه خلاقیت و ایده‌پردازی را در خود می‌خشکاند و فرصت های داشتن یک زندگی خوب را از دست بدهند.

افرادی که خود را سرکوب می کنند، پس از مدتی وجه خود را در جلوی دیگران و اطرافیان از دست می دهند و دیگر جایگاهی در بین مردم جامعه ندارند و پس از مدتی مردم‌گریز می شوند و حس اعتماد به نفسشان را از دست داده و در نهایت از زندگی‌شان ناامید می شوند.

ترس از تغییر
تغییر واژه گسترده‌ای است که می‌تواند به بسیاری از مسائل اطلاق شود. شاید شما تنها قصد اسباب‌کشی داشته باشید یا در صدد شروع کردن یک شغل تازه باشید. این تغییرات ممکن است وحشتناک ظاهر شوند مثل از دست دادن یکی از عزیزان. این تغییرات خوب و بد و بزرگ و کوچک همگی نیازمند اصلاحات و تنظیماتی در رفتار و زندگی هستند.

این اصلاحات و تنظیمات حتی وقتی مثبت باشند، عامل ایجاد استرس می‌شوند. در مقابل، تغییرات منفی هم بعضی اوقات نتایج مثبتی به همراه دارند و ممکن است باعث پیشرفت افراد در زندگی روزمره و یک جهش بزرگ در زندگی شود.

از منظر روانشناسان ترس از تغییر سبب دور شدن موفقیت در انسان می شود  و ترس از تغییر سبب شده تا الگوهای ذهنی ما دچار دستخوش شود.
 
منفی‌بافی
هنگامی که به مسائل منفی و ناراحت‌کننده فکر می کنید، اعتماد به نفستان را از دست می دهید، با ایجاد اضطرابی کاذب در خود یک نوع افسردگی در خود ایجاد می‌کنید.

فکر کردن بیش از حد نوعی خستگی ذهنی را در افراد ایجاد می کند و بهترین اوقات زندگی را از آنان می‌گیرد.

افزایش انگیزه و اراده

اراده و انگیزه نقش مهمی در موفقیت افراد ایفا می‌کند و با استفاده از شگردهایی می‌توان آن را تقویت کرد.
اراده قوی به عنوان پادزهر در مقابل تنبلی و به تعویق انداختن کارها عمل می کند و یکی از ویژگی های افراد موفق محسوب می شود. بنابراین اهمیت این موضوع بر همگان روشن است ولی شاید این سوال در ذهن شما شکل گرفته باشد که به راستی راهکارهای تقویت اراده چیست؟
لاله شهیدی دکتری روانشناسی عمومی و مشاور نوجوان و خانواده در این خصوص بیان کرد: قدرت اراده و انضباط می تواند زندگی فرد را متحول کند و سبب تقویت قدرت درونی اش برای کسب موفقیت و رسیدن به اهدافش شود.
وی در خصوص راه های تقویت اراده اظهار داشت: یکی از این راه ها تعیین هدف برای انجام هر کار است. هدف باید واضح، روشن، قابل اجرا و مطابق با توانایی فرد باشد.
این مشاور نوجوان و خانواده با بیان اینکه افراد باید استعدادهای درونی خودشان را کشف کنند، عنوان کرد: یادداشت برنامه های روزانه و اولویت بندی کارها نیز سبب افزایش اراده می شود.
شهیدی تصریح کرد: همچنین داشتن خودگویی و تلقین های مثبت توانایی انجام کارها را به طور چشمگیری افزایش می دهد.
وی توصیه کرد: افراد باید کارهای سخت و دشواری را که تصور می کنند انجام آن برایشان غیر ممکن است، به گام های کوچک تقسیم و به ترتیب به آن ها رسیدگی کنند.
این دکتری روانشناسی عمومی در خصوص تمرینات تقویت اراده افزود: مشارکت و کمک کردن به والدین در اموری که فرد به طور طبیعی از انجام آن ها شانه خالی می کند، با وجود آنکه شخص تمایلی به پرداختن به این فعالیت ها ندارد، سبب شکل گیری اراده قوی می شود؛ مانند مقاومت در برابر تمایلات مثبت مثل خوردن غذای مورد علاقه یا ایستادگی در برابر استفاده بیش از حد از فضای مجازی و اینترنت.
شهیدی عنوان کرد: کوهنوردی نیز یکی از ورزش هایی است که روحیه صبر در برابر سختی ها و مشکلات را در فرد افزایش می دهد. 
وی یادآور شد: انجام به موقع فرایض دینی، چشم پوشی کردن از خواسته خود و انفاق کردن به دیگران نیز سبب تقویت اراده می شود. البته لازم است هر روز ذهن را متمرکز یک تغییر کنیم و یک به یک این تحولات را به مرحله اجرا در آوریم.
این مشاور نوجوان و خانواده اظهار داشت: خواب خوب و کافی به داشتن روان سالم و اراده قوی کمک می‌کند. از این رو، افراد خسته قدرت تصمیم گیری و کنترل امور را از دست می دهند.
وی عادت های کوچک اما نیرومند مانند استحمام به موقع یا مسواک زدن را برای افزایش اراده مفید خواند و گفت: انجام روزانه 10 دقیقه مراقبه و تمرکز روی یک موضوع معنوی خاص از دیگر راهکارهای تقویت اراده محسوب می شود.
شهیدی تصریح کرد: گاهی نیز ایجاد تنوع و شکستن عادات معمول در زندگی روزانه و شخصی برای افزایش اراده ضروری است.
وی توصیه کرد: افراد باید برای پبشرفت های هرچند کوچک خود، پاداش هایی در نظر بگیرند که این امر اراده آن ها را برای ادامه مسیر تقویت می‌کند.
این مشاور نوجوان و خانواده با بیان اینکه پیش بینی موانع و برنامه ریزی برای رفع آن ها، تقویت اراده را به همراه دارد، یادآور شد: صبر در برابر مشکلات و سختی ها در مسیر رسیدن به اهداف نیز سبب تقویت اراده می شود.

انسان های موفق

ویژگی رفتاری انسان‌های موفق

انسان‌های موفق چه تفاوت‌هایی با دیگران دارند؟ آیا استعداد موفقیت در وجود برخی انسان‌ها بیش از دیگران نهادینه شده‌ است؟ اگر این‌ طور است شما چقدر برای موفقیت استعداد دارید؟
اکنون این امکان برایتان فراهم شده‌ است که مهم‌ترین ویژگی‌های رفتاری انسان‌های موفق را بشناسید و به این وسیله نقاطِ ضعف و قدرت خود را تخمین بزنید. اگر برخی از این ویژگی‌ها را نداشتید، ناامید نشوید، همیشه برای اصلاح خودتان فرصت دارید اما بهتر است وقت را تلف نکنید و زودتر دست‌ به‌ کار شوید.
فرمول به‌ خصوصی برای موفقیت وجود ندارد اما همه‌ انسان‌های موفق ویژگی‌های رفتاریِ معینی دارند.
هر یک از ما تعریف منحصر به‌ فردی از موفقیت داریم. به نظر بسیاری از ما، موفقیت در وهله‌ اول با پول و ثروت تخمین زده می‌شود. گر چه واضح است که موفقیت جوانب مهم دیگری هم دارد. برای بعضی از مردم مهم این است که بتوانند وقت‌شان را آن گونه که می‌خواهند سپری کنند. برای برخی دیگر توانایی کمک به نیازمندان مهم است. معیار هر چه باشد، در شخصیت همه‌ انسان‌های موفق ویژگی‌های به‌ خصوصی مشاهده شده‌ است. از میلیونرها گرفته تا مدیرانِ تازه شکوفا شده، همگی شخصیت‌ متفاوتی داشتند. با این حال همه‌ آنها چند ویژگی رفتاری مشابه داشتند که باعث موفقیت‌شان شده بود.
انسان‌های موفق، از دیزنی گرفته تا اپرا اموراتِ بسیاری را با تکیه بر این ویژگی از پیش برده‌اند و این ویژگی به آنها کمک کرده‌ است گذشته را کنار بگذارند و آینده را بسازند. نگاهی به این مقاله بیندازید تا ببینید چند نمونه از آنها را در رفتارهای خود مشاهده می‌کنید.

۱. به رقابت نیاز دارند
تا کنون فرد موفقی را ندیده‌ام که حسِ رقابت عمیقا در وجودش ریشه ندوانده باشد. موفقیت در اصل برخاسته از احساس نیاز به برنده شدن است. دلایل متفاوت‌اند اما هدف همواره بُرد است. انسان‌های موفق تشنه‌ کشف راه‌های خلاقانه‌ای هستند که آنها را در رقابت بالا می‌کشد و از این که با سرخوردگی نظاره‌گر باختن‌شان باشند، متنفرند. مردم معمولا این ویژگی را با اخلاق کاری اشتباه می‌گیرند. در اینجا منظور زیاد کار کردن نیست. رقابت‌طلبی شما را ترغیب می‌کند بیشتر از دیگر رقبای‌تان برای رسیدن به رویاهای‌تان کار کنید و راه‌های رسیدن به موفقیت را برای‌تان هموار می‌کند.

۲. گذشته را رها می‌کنند
ویژگی اول یک نتیجه‌ مهم دارد. هر قدر هم موفق باشید، ماندن در گذشته یا پر رنگ کردن آخرین اشتباه‌تان از سرعت پیشرفت‌تان می‌کاهد. انسان‌های موفق در گذشته‌های‌شان متوقف نمی‌شوند. آنها درس‌های لازم‌ را از گذشته فرا می‌گیرند و با سرعت به سوی چالش‌های بزرگ‌تر حرکت می‌کنند.

۳. برای پیشرفت انگیزه دارند
انسان‌های موفق همواره تلاش می‌کنند خود را اصلاح کنند. آنها سخت‌گیرترین منتقدانِ خود هستند. هیچ‌گاه از خودشان راضی نیستند و همیشه تلاش می‌کنند، بهتر باشند. بیشتر از هر کسِ دیگری مشتاقند بهترین باشند.

۴. به جزئیات زیاد توجه می‌کنند
این ویژگی در عین حال که برای اطرافیان آزاردهنده است، نتایج بسیار خوبی به همراه دارد. ظاهرا این ویژگی با عبارت معروفِ «درگیرِ جزئیات نشو» متضاد است اما انسان‌های موفق اکثرا هنگامی که کارهای کوچک انجام می‌دهند به جزئیاتِ آن نیز توجه می‌کنند.

۵. فهرستی از دستاوردهایشان را نگه می‌دارند
انسان‌های موفق یادگارهای موفقیت‌های‌شان را نگه می‌دارند. نه لزوما برای نمایش دادن‌شان (گر چه بسیاری این کار را می‌کنند) که برای این که به خود و اطرافیانشان یادآوری کنند سرسختی، به تنهایی برای غلبه بر غیرممکن‌ها کافی است.

۶. ضرورت بهبود روابط کاری را درک می‌کنند
یکی از رایج‌ترین ویژگی‌های انسان‌های موفق جدیت در روابط کاری است. همه موفقیت‌ها بر پایه‌ ارتباطات انسانی بنا شده‌اند. این ارتباطات باید به درستی پرورش یابند و تقویت شوند.

۷. به خودشان جایزه می‌دهند
وقتی از شدت کار کردن احساس خفگی می‌کنید، نیاز به زمانی دارید که از نظر جسمی و عاطفی به خودتان بپردازید. با کارهای ساده‌ای مانند مدیتیشین، تمرینات ورزشی، تفریحات سالم، فعالیت‌های بشردوستانه یا گریزی ناخودآگاه. یا هر چه خودتان صلاح می‌دانید، مقصود این است که از فرسودگی‌تان پیشگیری کنید؛ تمرکزتان را حفظ کنید و به خودتان یادآوری کنید، چرا این کارهای سخت را انجام می‌دهید.

۸. قدرشناس هستند
تعدادی از مصاحبه‌هایی را که با فضانوردان شاتل فضایی داشته‌ام به خاطر دارم. آدم‌هایی بی‌اندازه موفق که بیشتر از هر فرد دیگری حق داشتند خودبین باشند اما بر عکس، قدرشناس‌‌ترین آدم‌هایی بودند که تاکنون دیده‌ام. به خوبی می‌دانستند چقدر خوشبخت هستند که در جایگاه کنونی‌شان قرار دارند و از این که احساس‌شان را با دیگران نیز در میان بگذارند، خجالت نمی‌کشیدند.

۹. در مواقع بحرانی متزلزل نمی‌شوند
یکی از مهم‌ترین معیارهای موفقیت پایداری در شرایط بحرانی است. انسان‌های موفق در شرایط بحرانی مسیر و هدف‌شان را گم نمی‌کنند و با این عمل به الگویی قابل اتکا برای اطرافیان‌شان تبدیل می‌شوند.

۱۰. تلاش می‌کنند اعتبارشان را افزایش دهند
اگر قابل‌ اعتماد نباشید، دستیابی به هر سطحی از موفقیت برای‌تان تقریبا غیر ممکن است. اعتماد کردن به انسان‌های موفق آسان است زیرا افکارشان را واضح بیان می‌کنند و همیشه صادق و شفاف هستند. حتی اگر با ایشان موافق نباشید، موضع‌ خود را تغییر نمی‌دهند.

۱۱. مسئولیت‌پذیر هستند
حتی درخشان‌ترین موفقیت‌ها هم گاهی ناگریز دچار لغزش می‌شوند. پذیرفتن اشتباه خصیصه‌ای است که نه‌ تنها اعتماد مردم را جلب می‌کند که به آنان نشان می‌دهد اشتباه چیزی نیست که پنهانش کنند یا بر گردن شخص دیگری بیندازند.

۱۲. در برابر مشتریانشان به خوبی ظاهر می‌شوند
حتی خشک‌ترین و مغرورترین مدیر‌عامل‌ها هم به مشتریان‌شان احترام گذاشته و با ظاهر و رفتاری جذاب مقابل آنان حاضر می‌شوند. آنها خوب می‌دانند جایگاه کنونی‌شان را مدیون مشتریان‌شان هستند.

۱۳. به توجهی‌ که از سوی دیگران دریافت می‌کنند اهمیت نمی‌دهند
انسان‌های موفق متوجه هستند که با افزایش موفقیت‌شان، جوک‌های‌شان خنده‌دارتر می‌شود و همواره بر تعداد افرادی که با آنها موافقند، افزوده می‌شود اما به این گونه مسائل توجه نمی‌کنند. انسان‌های موفق می‌دانند نظرِ مثبتی که مردم نسبت‌ به آنها دارند باعث نمی‌شود که دیگر مرتکب اشتباه نشوند.

۱۴. مایلند به دیگران کمک کنند
هر گاه به درجه‌ای از موفقیت دست‌ یابید، یکی از بهترین پاداش‌هایی که نصیب‌تان می‌شود توانایی تشویق و سرِ شوق آوردن دیگران است. انسان‌های موفق می‌دانند قدرت کافی برای افزایش اعتماد به‌ نفس دیگران دارند و وقتی این کار را انجام می‌دهند، دوستانی وفادار به دست می‌آورند و اثرات کمک‌های‌شان بارها و بارها در زندگی‌شان منعکس می‌شود.

۱۵. اجازه نمی‌دهند با شکست‌های‌شان شناخته شوند
هیچکس صد در صد موفق نیست. موفقیت بدون شک نتیجه‌ مثبتِ تلاش‌هایی است که شامل شکست‌ها، تجربیات و آموخته‌های فراوان است. به گفته‌ دانشمندان، جهانی که در آن زندگی می‌کنیم مدت‌ها پیش با غلبه‌ ماده بر پادماده با اختلافی بسیار کم به وجود آمده‌ است. با اختلافِ تنها یک ذره در برابر میلیاردها ذره‌ دیگر. ویرانی‌های بسیاری رخ داد تا آن چه اکنون هست به وجود بیاید. بنابراین اگر از شکست می‌ترسید، در واقع دارید از موفقیت دوری می‌کنید. با ترس‌تان کنار بیایید. دنیا به سوی موفقیت پیش می‌رود.

7 تفکر موفقیت

در این مطلب به معرفی تفکرات رایجی می‌پردازیم که مانع موفقیت انسان می‌شوند.
شاید در حال حاضر موفقیت چندانی در زندگی احساس نکنید و تصور کنید هیچکدام از اهداف و آرزوهایتان محقق نشده است. اما شکی نیست که با تلاش می‌توانید موفقیت را که به عقیده بسیاری همان "نیل به اهداف" است، از آنِ خود کنید.

مفاهیم موفقیت و خوشبختی کاملاً به هم مربوطند، به طوری که عده‌ای رابطه علت و معلولی را برای آن‌ها متصور شده‌اند. موفقیت از دید هر شخص ممکن است تعریف منحصربه‌فردی داشته باشد؛ عده‌ای موفقیت را در پول، عده‌ای در قدرت و عده‌‌ای در برقراری رابطه دوستانه با دیگران می‌بینند. موفقیت از دید برخی ممکن است در یک رابطه عاشقانه و برای سایر افراد در انجام کارهای خسته‌کننده خانه خلاصه شود.

توجه به این نکته ضروری است که در کسب موفقیت عجله معنی ندارد. ممکن است شما در حال حاضر در میان دوستان و آشنایان فرد موفقی محسوب نشوید. اما باید بدانید تنها دلیلی که باعث می‌شود تغییری در این وضع صورت نگیرد، کمبود علاقه شما برای ایجاد تغییرات است.

در کتاب‌های بسیاری راهکارهای رسیدن به موفقیت معرفی شده‌اند. این راهکارها با ارائه نکات و تکنیک‌های بسیاری مسیر درست را به افراد نشان می‌دهند. سفر در طول این مسیر تنها زمانی محقق می‌شود که فرد موفقیت خود را "باور" داشته باشد.

در واقع، پایه‌های این باور زمانی قدرت می‌یابد که افکار منفی (افکاری که اشتهای فرد را برای رسیدن به موفقیت کور می‌کند) از ذهن خارج شوند. افکار منفی با رویدادهایی مثل شکست، یاس و نومیدی، تحقیر و رسوایی در ذهن فرد ریشه می‌دوانند.

7 تفکر منفی که اغلب به عنوان قاتل موفقیت مطرح می‌شوند، عبارتند از:

1.«فرصت‌های لازم در اختیار بنده قرار نگرفته است»
با دنیای ظالمی سر و کار داریم. فرصت‌ها به طور عادلانه تقسیم نمی‌شوند. اما چطور است از خواب غفلت بیدار شوید؟ در پاسخ به کسانی که جملات بالا را مدام در ذهن تکرار می‌کنند باید گفت: فرصت‌ها گرفتنی است نه دادنی!

قرار نیست در انتظار بنشینید تا ان‌شاءالله فرصت‌ها از سوی دیگران به سمت شما جاری شوند. شما در واقع چاره‌ای ندارید جز این‌که به سمت جلو گام بردارید و فرصت‌ها را بقاپید. به یاد داشته باشید این شما هستید که با عقب‌نشینی، خود را از فرصت‌های پیش رو محروم می‌کنید.

گفتنی است، ابزارهایی برای دستیابی به فرصت‌ها وجود دارند؛ شبکه‌های اجتماعی که شما را در تعامل مستقیم با سایرین قرار می‌دهند، این امکان را برایتان ایجاد می‌کنند تا به تبادل نظر بپردازید و اصطلاحاً برای خود فرصت ایجاد کنید.

2.«اگر می‌دانستم ارزشش را دارد، بهای آن را می‌پرداختم!»
موفقیت گرفتنی است! تعیین پاداش پیش از تلاش کردن کار چندان معقولی به نظر نمی‌رسد.

چنین کاری انگیزه شما را ازبین برده و ریشه‌های اراده‌تان را می‌خشکاند. افراد موفق صرف نظر از پاداش‌هایی که عایدشان می‌شود، در جهت کسب موفقیت تلاش می‌کنند. شاید همین امر را بتوان دلیلی برای کسب پاداش‌های روزافزون از سوی افراد موفق دانست.

3.«دیگران همیشه مانع پیشرفتم شده‌اند!»
کمی بی‌انصافی است که بگوییم افراد مانع موفقیت ما می‌شوند. شایان ذکر است، ما افراد پیرامون را کنترل نمی‌کنیم و فقط می‌توانیم افکار خودمان را تحت کنترل در بیاوریم. پس بهتر است از رویدادها و اشتباهاتی که طی آن افراد به ما زیان وارد کرده‌اند، درس بگیریم.

به یاد داشته باشید، افراد موفق، موفقیت خود را مدیون درس گرفتن از گذشته‌اند.

4.«اصلاً وقت ندارم!»
به جای گفتن جمله بیهوده "وقت ندارم" برای تلاش‌های خودتان ارزش قائل شوید و وقت را ایجاد کنید. وظایف خود را به سرعت و به طور موثر انجام دهید.

دوستان عزیز به یاد داشته باشند که برای کسب موفقیت جمله معروف "وقت طلاست" باید دائماً در ذهن تکرار شود. به جای این‌که زمان شما را کنترل کند، "شما" آن را تحت کنترل خویش در بیاورید.

5.«بنده نه آدم زرنگی‌ام و نه استعداد خاصی دارم!»
این تصور و افکار مشابه عزت نفس را از شما می‌گیرند. هیچگاه خود را با دیگران مقایسه نکنید. تلاش کنید مهارت‌های جدید را یاد گرفته و در طول مسیر ثابت‌قدم بمانید.

6.«من که در هر صورت موفق نمی‌شوم فلان کار را انجام دهم، پس چرا به خودم زحمت بدهم؟»
اذعان به ناتوانی و شکست قبل از شروع مسیر، روحیه شما را به کلی از بین برده و جایی برای تلاش نمی‌گذارد.

سعی کنید روحیه مثبت را که به عقیده بسیاری از صاحب‌نظران "سوخت موتور موفقیت" محسوب می‌شود، در خود تقویت کنید.

7.من یک نابغه‌ به حساب می‌آیم!
بین اعتماد به نفس و خود شیفته بودن مرز باریکی وجود دارد. اگر تصور می‌کنید که به دنیا آمده‌اید تا به دیگران امر و نهی کنید و از طرفی دیگران هم این مسئولیت را دارند تا در برابر فرامین شما سر تعظیم فرود بیاورند، بهتر است از خواب و خیال بیدار شوید! پروراندن افکار باطل در سر و ایجاد شخصیتی کاذب در ذهن نتیجه‌ای جز اقدامات نادرست و نتایج نامطلوب در پی ندارد.

10 گام موفقیت

10 توصیه برای دستیابی به موفقیت‌های حتمی

در تمام کتاب‌ها و مقالات مرتبط با اصول مدیریتی و رهبری بر این واقعیت تاکید بسیار شده است که موفقیت و کامیابی، چیزی نیست که یک شبه و به‌صورت آنی به دست آید، بلکه نیازمند کسب تجربه و تلاش و ممارست است. با این حال می‌توان با به‌کار بستن توصیه‌هایی چند به موفقیت‌های حتمی و همیشگی دست پیدا کرد که در اینجا به ده مورد آنها اشاره شده است.
1- دو گام به پیش، یک گام به پس

آیا موفقیت‌های پیشین شما به خاطر برخورداری شما از مهارت‌های مدیریتی و رهبری‌تان بوده است یا اینکه شما توانسته‌اید بدون استفاده مستقیم از همه این مهارت‌ها و تنها با نیمی از توان‌تان به این موفقیت‌ها دست یابید؟ و اگر چنین است و اگر شما تمام توانایی هایتان را به‌کار می‌بستید چه موفقیت‌های خارق العاده‌ای را کسب می‌کردید؟! آنچه مسلم است اینکه نگریستن به پشت سر و واکاوی عملکرد‌های پیشین مدیران می‌تواند به آنها در شناسایی توانمندی‌ها و عوامل موفقیت آنها کمک شایانی کند و از سویی دیگر با مشخص کردن نقاط ضعف‌شان، زمینه تغییر رفتار و رفع نقاط ضعف را فراهم می‌کند.

2- الگوی کارکنانتان باشید

موفق‌ترین مدیران کسانی هستند که همان گونه‌ای رفتاروکار می‌کنند که توقع دارند کارکنانشان آن‌گونه باشند. البته در این میان باید توجه داشت که نقش‌ها و کارکرد‌های مدیران با کارمندان و کارگرانی که زیرمجموعه آنها هستند، متفاوت است اما الگوهای کاری و رفتاری خیر.

3- بهترین و قابل‌ترین افراد را دور خود جمع کنید

بعضی از مدیران به هیچ عنوان دوست ندارند کسانی را در اطراف خود ببینند که از آنها موفق‌تر و کارآمدتر هستند؛ درحالی‌که مدیران موفق همیشه می‌کوشند تا زبده‌ترین و قوی‌ترین نیروها را دور خود جمع کنند؛ حتی اگر بسیاری از آنها از خودشان بالاتر باشند. این کار هم قابلیت‌ها و پتانسیل‌های گروه را بالا می‌برد و هم باعث ارتقا و تعالی خود مدیران می‌شود.

4- شکایت کردن و تقصیر را به گردن دیگران انداختن را متوقف کنید

کمتر سازمان، شرکت یا تیمی را می‌توان پیدا کرد که تمام اعضای آن را افرادی کارآمد و بی نقص تشکیل بدهند. هنر مدیران بزرگ این است که به جای گلایه کردن و نالیدن از مشکلات و نیروهای ناکارآمد گروه با افزایش انسجام در درون سازمان و استفاده بهینه از پتانسیل‌های موجود بهترین عملکرد گروهی و سازمانی را ارائه دهند.

5- جلوی ضرر را هرچه سریع‌تر بگیرید

وقوع ضرر و زیان در هر فعالیتی و در هر گروهی امری طبیعی و عادی است، مهم آن است که با شناسایی سریع و دقیق زیان‌ها و عوامل منفی از تاثیرگذار ی منفی بیشتر آنها و تبدیل شدن‌ به تهدید جلوگیری کرد.

6- روی خود و افراد خود سرمایه‌گذاری کنید

آیا شرکت یا سازمانی را سراغ دارید که به ناگهان و بدون هیچ دلیلی از ارائه یک محصول یا سرویس پرطرفدار دست کشیده باشد؟ به‌طور حتم پاسخ اکثر افراد به این سوال منفی است؛ چراکه هیچ مدیر عاقلی قبول نمی‌کند که چیزی را که سرمایه‌گذاری هنگفتی روی آن انجام داده، به راحتی کنار بگذارد. شبیه همین مساله در مورد خود مدیران و افرادشان مصداق پیدا می‌کند. به‌طور کلی، خود مدیران و افرادشان ارزشمندترین و مطلوب‌ترین گزینه‌ها برای سرمایه‌گذاری‌های بلندمدت در سازمان به حساب می‌آیند. پرواضح است هنگامی که روی فرد یا افرادی سرمایه‌گذاری قابل توجهی انجام پذیرد، صرف‌نظر کردن از آنها به آسانی میسر نخواهد بود.

7- روی نقاط قوت افرادتان تمرکز کنید

بسیاری از ما عادت کرده‌ایم که بیشتر روی نقاط ضعف دیگران تمرکز کنیم و درنتیجه نقاط قوت آنها را نادیده می‌گیریم. یکی از وجوه تمایز مدیران موفق این است که عمده توجه خود را معطوف به نقاط قوت و توانایی‌های افرادشان معطوف می‌کنند و در کنار آن ضعف‌های آنها را نیز مورد توجه قرار می‌دهند و در راستای رفع آنها گام برمی دارند.

8- بهتر است افرادتان به شما به دیده احترام نگاه کنند نه اینکه شما را دوست بدارند

همه ما به‌عنوان انسان تمایل داریم که دیگران ما را دوست بدارند. اما چه اتفاقی می‌افتد اگر علاقه یک مدیر به دوست داشته شدن با وظایف و کارکردهای مدیریتی او تداخل پیدا کند؟ به همین دلیل هم هست که اغلب مدیران بزرگ به درستی دریافته‌اند که کارکنانشان باید به دیده احترام به آنها نگاه کنند و خودشان هم همین احساس را نسبت به افرادشان دارند.

9-موفقیت شما وابسته به موفقیت دیگران است

برای موفقیت در عرصه مدیریت، هر مدیری باید از تمرکز روی «من» صرف‌نظر کند و روی «ما» متمرکز شود؛ چرا که موفقیت و کارآمدی یک مدیر فقط براساس پیشرفت فردی او سنجیده نمی‌شود، بلکه بیشتر براساس تاثیرگذاری مثبت او بر افراد تحت مدیریتش و تحقق اهداف سازمان با کمک آنها تعیین می‌شود. بنابراین موفق‌ترین مدیران کسانی هستند که به جای خرده گرفتن بر افراد و تلاش برای به کرسی نشاندن حرف خود به این عقیده درست پایبند هستند که موفقیت تیم‌شان موفقیت خود آنها نیز هست.

10- همیشه یک مشاور و معلم برای خود داشته باشید

یکی از اشتباهات مهلک و مخرب بسیاری از مدیران این است که پس از کسب موفقیت‌هایی چند، خود را قادر مطلق و دانای کل می‌پندارند که به هیچ‌گونه مشورت و راهنمایی نیاز ندارند و به‌تنهایی می‌توانند همه مشکلات را حل کنند درحالی‌که مدیران موفق کسانی هستند که هیچ‌گاه خود را از یادگیری و راهنمایی شدن مستثنی و بی‌نیاز نمی‌پندارند و می‌دانند که اول باید آموخت و سپس باید به دیگران یاد داد.

موفقیت

۱۱     استراتژی برتر برای رسیدن به موفقیت

۱۱ استراتژی برتر برای رسیدن به موفقیت

افراد موفق برای غلبه بر افکار منفی چه می کنن

۱۱استراتژی برتر برای رسیدن به موفقیت

مغز ما برای تطبیق با زندگی مدرن امروز با دشواری روبه‌رو است. این امر به‌خصوص زمانی که صحبت از مواجهه با نااطمینانی می‌شود، بیشتر قابل درک خواهد بود. اگر بخواهیم واضح‌تر توضیح دهیم اگر شما ترفندهای درست را بدانید، می‌توانید بر خواسته‌های غیرمنطقی مغزتان غلبه کنید و به‌طور موثر نااطمینانی را کنترل کنید.

زمانی که مغز ما با نااطمینانی روبه‌رو می‌شود، خودش را با آن وفق می‌دهد چرا که مغز انسان برای عکس‌العمل در برابر ترس برنامه‌ریزی شده است. در مطالعه اخیر، کاتک یک متخصص در اقتصاد مبتنی بر عصب‌شناسی(Neuroeconimcs یک شاخه جدید از دانش است که نقطه تلاقی روانشناسی، اقتصاد و عصب‌شناسی است و هدف از آن بررسی تصمیمات انسان از دید این علوم است) مغز انسان را هنگامی که مجبور به شرط‌بندی نامطمئن می‌شود، مورد پژوهش قرار داده است. شرط‌بندی‌هایی که مجبور بودیم در مبنای منظمی در کسب و کارمان آنها را اتخاذ کنیم.هر چه افراد، اطلاعات کمتری برای شروع داشته باشند، احتمال اتخاذ تصمیمات نامعقول بیشتر می‌شود.

ممکن است تصور کنید که عکس این قضیه باید درست باشد یعنی هر چه اطلاعات کمتری داشته باشیم، در ارزیابی صحت اطلاعات بادقت‌تر و منطقی‌تر خواهیم بود. اما چنین نیست. هرچه نااطمینانی افزایش یابد، مغز افراد کنترل را به سیستم کناره‌ای (limbic system) جایی که احساساتی مانند اضطراب و ترس در آن جمع می‌شود، می‌کشاند. این تغییر جهت سریع مغز قرن‌ها قبل به خوبی عمل می‌کرد، زمانی که غارنشینان به یک منطقه ناآشنا وارد می‌شدند و نمی‌دانستند چه کسی یا چه چیزی ممکن است پشت بوته‌ها باشد. احتیاط و ترس زیاد بقا را تضمین می‌کرد. اما امروزه این موضوع مطرح نیست. این مکانیزم مانعی در دنیای کسب‌وکار است؛ در کسب‌وکار، قوانین نااطمینانی و تصمیمات مهم باید هر روزه با حداقل اطلاعات گرفته شود.هنگامی که با نااطمینانی روبه‌رو می‌شویم، مغزمان ناخودآگاه واکنش زیادی از خود نشان می‌دهد. افراد موفق می‌توانند بر این مکانیزم غلبه کنند و تفکر خود را در یک مسیر منطقی پیش ببرند. این کار نیاز به هوش هیجانی (emotional intelligence) دارد و جای شگفتی نیست که از بیش از یک میلیون نفری که موسسه تحقیقاتی TalentSmart مورد آزمون قرار داده است، ۹۰ درصد از افراد با کارآمدی بالا از هوش هیجانی بالایی برخوردار هستند. آنها به‌طور متوسط ۲۸هزار دلار در سال بیش از همکارانی که هوش هیجانی پایینی دارند، به‌دست می‌آورند.

برای افزایش هوش هیجانی خود، باید بتوانید در مواجهه با نااطمینانی‌ها تصمیمات درستی بگیرید؛ حتی زمانی که مغزتان علیه این موضوع در ستیز است. اما نترسید، استراتژی‌های اثبات‌شده‌ای وجود دارند که زمانی که احساسات‌تان بر قضاوت شما سایه می‌افکند، می‌توانید برای بهبود کیفیت تصمیمات‌تان از آنها استفاده کنید. آنچه در پی می‌آید، ۱۱استراتژی برتر است که افراد موفق در این موقعیت‌ها از آنها استفاده می‌کنند.

۱٫ آنها سعی می‌کنند سیستم‌های کناره‌ای مغز را آرام نگه دارند
عکس‌العمل سیستم کناره‌ای به نااطمینانی با ترس همراه است و ترس مانع از تصمیم‌گیری خوب می‌شود. افرادی که در مواجهه با نااطمینانی خوب عمل می‌کنند از این ترس آگاهند و به محض شروع آن را تشخیص می‌دهند. در این مسیر، آنها می‌توانند پیش از اینکه از کنترل خارج شود، آن را بازدارند. وقتی آنها از این ترس آگاه هستند، همه تفکرات غیرمنطقی و مبهم را که موجب ترس‌های غیرعقلانی و نه واقعی می‌شوند، تشخیص می‌دهند. سپس می‌توانند با دقت بیشتر و معقولانه‌تری بر اطلاعاتی که باید طبق آن برنامه‌ریزی کنند، تمرکز کنند. در سراسر این فرآیند، آنها خودشان را به یاد می‌آورند که یک بخش اولیه از مغزشان در تلاش برای مسلط شدن است و آن بخش منطقی باید کنترل امور را در دست بگیرد. به عبارت دیگر، آنها به سیستم کناره‌ای مغزشان دستور آرامش می‌دهند.

۲٫ آنها مثبت‌اندیش هستند
تفکرات مثبت، ترس و تفکرات غیرمنطقی را با تمرکز بر توجه مغز بر چیزهایی که کاملا از استرس رها هستند، از خود دور می‌کنند. شما باید با انتخاب محتاطانه افکار مثبت، به مغز سرگردانتان کمک کنید. هر تفکر مثبتی برای بازتمرکز توجه شما مفید خواهد بود. زمانی که همه چیز خوب پیش می‌رود و اوضاع روحی شما هم خوب است، این کار نسبتا آسان است. زمانی که استرس یک تصمیم دشوار را دارید و ذهن شما غرق در افکار منفی است، این می‌تواند یک چالش باشد. در این مواقع، در مورد اتفاق‌های روزتان فکر کنید، ببینید طی روز چه اتفاق مثبتی هر چند کوچک برایتان افتاده است. اگر نمی‌توانید به چیزی در روز فعلی فکر کنید، به روز یا روزهای قبل‌تر یا حتی هفته قبل بیندیشید تا یک اتفاق مهیج پیدا کنید. نکته مهم این است که شما باید نکته مثبتی داشته باشید، تا زمانی که به‌دلیل استرس نااطمینانی دچار تفکرات منفی می‌شوید، توجه‌تان از تفکرات منفی منحرف شود.

۳٫ آنها به دانسته‌ها و نادانسته‌های خود عالمند
زمانی که نااطمینانی تصمیم‌گیری را دشوار می‌کند، آسان است که تصور کنید همه چیز مبهم است اما به ندرت همیشه این طور است. افرادی که در مدیریت نااطمینانی بهتر هستند با ارزیابی دانسته‌ها و نادانسته‌های خود و تعیین عامل اهمیت هر کدام شروع می‌کنند. آنها همه واقعیت‌های موجود را جمع‌آوری می‌کنند و تمام سعی‌شان را در گردآوری لیستی از آنچه نمی‌دانند انجام می‌دهند؛ برای مثال، استراتژی‌ای که یک رقیب به‌کار خواهد برد. آنها تا جای ممکن برای شناسایی بسیاری از این مسائل تلاش می‌کنند، چرا که موجب افزایش قدرت آنها می‌شود.

۴٫ آنها آنچه را که نمی‌توانند کنترل کنند، با آغوش باز می‌پذیرند
همه ما دوست داریم تحت کنترل باشیم. به‌‌رغم انتظارات، افرادی که همیشه منتظر کمک اطرافیان‌شان هستند، هرگز به جایی در زندگی نمی‌رسند، اما زمانی که هر چیز غیر قابل کنترلی را می‌بینید یا آن را به عنوان شکست شخصی نمی‌بینید، این نیاز به کنترل می‌تواند نتیجه معکوس دهد. افرادی که در مدیریت نااطمینانی برتر هستند، از دانستن علت آن نمی‌هراسند. به عبارت دیگر، افراد موفق در دنیای واقعی زندگی می‌کنند. آنها هر موقعیتی را بهتر یا بدتر از آنچه واقعا هست نمی‌بینند و حقایق را با توجه به آنچه هستند، تحلیل می‌کنند. آنها می‌دانند تنها چیزی که آنها واقعا کنترل می‌کنند فرآیندی است که به تصمیمات‌شان می‌رسند. این تنها راه منطقی برای کنترل ناشناخته‌ها و بهترین راه برای کنترل بر خود است. از برخاستن و گفتن این جمله که «این چیزی است که ما نمی‌دانیم اما ما می‌خواهیم بر مبنای دانسته‌هایمان پیش برویم. ممکن است در این مسیر اشتباه کنیم، اما این خیلی بهتر از ماندن و درجا زدن می‌تواند کمک‌کننده باشد».

۵٫ آنها تنها بر آنچه مهم است، تمرکز می‌کنند
برخی تصمیمات بر شکست یا موفقیت شرکت شما تاثیرگذار خواهد بود. باید بدانید که اکثر آنها چندان اهمیتی ندارند. افرادی که در تصمیم‌گیری در مواجهه با نااطمینانی‌ها بهترینند، زمان خود را در پافشاری بر تصمیماتی که بزرگ‌ترین ریسک‌ در آن وجود دارد، صرف نمی‌کنند. می‌توان گفت تقریبا هر تصمیمی حداقل یک عامل کوچک از نااطمینانی را دربردارد؛ این بخش اجتناب‌ناپذیری از انجام کسب و کار است. با این کار می‌آموزید که توازن درست بین بسیاری از تصمیمات کاری‌تان ایجاد کنید و به شما اجازه می‌دهد تا بر انرژی خود تمرکز کنید و آن را صرف موضوعاتی کنید که اهمیت زیادی دارند و در نتیجه انتخاب‌های بهتری داشته باشید. این کار همچنین فشار غیرضروری و اختلالاتی که توسط نگرانی‌های کوچک ایجاد می‌شود را رفع می‌کند.

۶٫ آنها به دنبال کمال نیستند
افرادی با هوش هیجانی بالا رسیدن به کمال را به عنوان هدفشان در نظر نمی‌گیرند، چرا که به این موضوع واقفند که هیچ تصمیم کاملی در موقعیت نااطمینانی گرفته نمی‌شود. به این جمله فکر کنید: انسان، فی‌النفسه جایزالخطا است. زمانی که تکامل هدف شما باشد، همواره حس سرزنش شکست با شما همراه خواهد بود و به‌جای لذت بردن از آنچه توانسته‌اید به‌دست آورید، زمان‌تان را صرف تاسف از آنچه در انجام آن شکست خوردید و آنچه باید به‌طور متفاوت انجام می‌دادید می‌کنید.

۷٫ آنها به‌ دلیل مشکلات از ادامه راه بازنمی‌ایستند
جایی که توجه‌تان را متمرکز می‌کنید، وضعیت احساسی شما را تعیین می‌کند. زمانی که بر مشکلات پیش‌رویتان تمرکز می‌کنید، احساسات و استرس منفی در خود ایجاد می‌کنید که مانع از عملکرد شما خواهد شد. زمانی که بر عملکردتان در جهات بهتر شدن خودتان و شرایط‌تان تمرکز می‌کنید، احساسی از سودمندی ایجاد می‌کنید که احساسات مثبت تولید می‌کند و عملکردتان را بهبود می‌بخشد. افرادی با هوش هیجانی بالا به خودشان اجازه نمی‌دهند که گرفتار نااطمینانی‌های پیش‌رو شوند. به‌جای آن، آنها همه توجه و تلاش‌شان را به‌‌رغم ابهامات بر آنچه می‌توانند انجام دهند متمرکز می‌کنند تا موقعیت خود را بهتر کنند.

۸٫ آنها می‌دانند که چه زمانی به قدرت خود اعتماد کنند
اجداد ما برای بقا، بر درک مستقیم خود از همه چیز(غرایز خود) متکی بودند. چون بیشتر ما هر روزه با تصمیمات مرگ و زندگی روبه‌رو نیستیم، باید بدانیم که چگونه از این غرایز در جهت منفعت بهره ببریم. اغلب ما وقتی به ندای درونی‌مان گوش نمی‌دهیم، دچار اشتباه می‌شویم. افرادی که با موفقیت با نااطمینانی روبه‌رو می‌شوند، قدرت غرایز درونی‌شان را تشخیص داده و می‌پذیرند.

۹٫ آنها برنامه‌های احتمالی دارند
افراد موفق در کنترل نااطمینانی‌ها، از پذیرش اشتباهات نمی‌هراسند و این امر آنها را به سوی برنامه‌ریزی احتمالی جزئی، منطقی و شفاف پیش از عمل کردن سوق می‌دهد. افراد موفق می‌دانند که آنها الزاما همیشه تصمیمات درست نمی‌گیرند. آنها می‌دانند که چگونه اشتباهات را درک کنند تا بتوانند تصمیمات بهتری هنگام شکست خوردن بگیرند. آنها هرگز به اشتباهات اجازه نمی‌دهند تا برای مدت طولانی آنها را زمین بزند.

۱۰٫ آنها نمی‌پرسند «چه می‌شد اگر؟»
عبارت‌هایی مانند «چه می‌شد اگر؟» بنزینی به آتش استرس و نگرانی‌های ما می‌ریزد. اما اگر برنامه‌های احتمالی خوبی را در جای خودش داشته باشید، جایی برای این افکار در ذهن شما نیست. همه چیز می‌تواند در مسیرهای متفاوت بسیار زیادی پیش رود، اما شما بیشتر وقتتان را صرف نگرانی در مورد احتمالات می‌کنید و زمان کمی را روی تمرکز بر عملکردی که شما را آرام کند و استرس شما را تحت کنترل درآورد، صرف می‌کنید. افراد موفق می‌دانند که پرسیدن این جمله که «چه می‌شد اگر؟» تنها آنها را به جایی می‌رساند که نمی‌خواهند یا به آن نیازی ندارند.

۱۱٫ زمانی که دیگران شکست می‌خورند، آنها نفسی به راحتی می‌کشند
برای تصمیم‌گیری خوب در مواجهه با نااطمینانی آرام بمانید. یک راه آسان برای انجام این کار، کاری است که هر روز انجام می‌دهید؛ نفس کشیدن. با این کار مغز شما برای تمرکز بر وظایفش دم دست‌تر تمرین می‌کند و افکار مخرب را از خود دور می‌کند. زمانی که احساس دستپاچگی می‌کنید، چند دقیقه بر نفس کشیدن‌تان تمرکز کنید. در اتاق را ببندید، سعی کنید همه آنچه موجب حواس‌پرتی‌ شما می‌شود را از ذهن خود دور کنید و فقط روی صندلی بنشینید و نفس بکشید. هدف گذراندن کل زمان با تمرکز تنها بر تنفس است که مانع از سرگردانی ذهن شما می‌شود. فکر کنید چگونه نفس‌تان را به داخل و خارج ریه‌هایتان بفرستید. به نظر ساده می‌آید اما این کار برای بیش از یک یا دو دقیقه دشوار خواهد بود. اگر ذهن‌تان به سمت دیگر منحرف شد، هیچ اشکالی ندارد؛ در ابتدای کار این اتفاق می‌افتد و شما تنها نیاز به تمرکز دوباره بر تنفس دارید. تلاش کنید تا هر دم و بازدم‌تان را تا ۲۰ بشمرید و سپس دوباره از اول شروع کنید. اگر حساب شمارش از دست‌تان در رفت نگران نباشید؛ می‌توانید همیشه از اول شروع کنید. ممکن است این کار به نظر بسیار آسان یا حتی اندکی احمقانه بیاید، اما از احساس آرامشی که پس از آن به‌دست می‌آورید شگفت‌زده خواهید شد و خواهید دید که چگونه افکار مخرب که به نظر به‌طور همیشگی در مغز شما بیتوته کرده‌اند، دور می‌شوند. برای غلبه بر نااطمینانی‌ها سعی کنید همه موارد بالا را انجام دهید. توانایی مدیریت استراتژیک نااطمینانی، یکی از مهم‌ترین مهارت‌هایی است که می‌توانید در یک محیط متغیر کسب و کار ترویج دهید. استراتژی‌های بالا را تمرین کنید؛ آنگاه خواهید دید که توانایی شما در کنترل نااطمینانی‌ها موجب خواهد شد تا قدم بزرگی در مسیر درست بردارید.

خواص قهوه

خواص شگفت انگیز قهوه برای موفقیت

خواص شگفت انگیز قهوه برای موفقیت

بیشتر وقت‌ها چیزی که برای شروع یک کار نیاز دارید، یک جرعه قهوه است. برای من که این‌طور است! از بوی آن گرفته تا ریختنش در فنجان و بعد هم بلعیدنش، به من انگیزه می‌دهد. هرچند دیگران نگران انرژی آن هستند اما برای من عالی است. من از انرژی که قهوه به من می‌دهد استفاده می‌کنم. باید به کسانی که قهوه نمی‌نوشند بگویم با این کار خود را از خواص شگفت‌انگیز قهوه برای ایجاد فرصت‌های موفقیت محروم می‌کنید. اگر تردید دارید،این مطلب را بخوانید و تمام فوایدش را بررسی کنید.

 افرادی که قهوه می‌نوشند با کمک خواص آن به موفقیت می‌رسند.

    سالم‌تر هستند

قهوه در برابر بیماری‌های گوناگون مقاومت دارد، آلزایمر، دیابت، و یا بیماری‌های قلبی و عروقی. آنهایی که قهوه می‌نوشند عمر طولانی‌تری دارند و ریسک ابتلا به بیماری‌هایی چون پارکینسون در آنها کمتر است.

    باهوش ترند

قهوه فقط هشیارتان نگه نمی‌دارد، دلایل دیگری هم وجود دارد که متقاعدتان کند بیاد قهوه بنوشید، مثلا باهوش‌ترتان می‌کند. کافئین موجود در قهوه، آدنوزین را مهار می‌کند . آدنوزین یک ناقل بازدارنده است. وقتی این آدنوزین، محدود شود شما انرژی بالاتری داشته و بهتر می‌توانید کار کنید.

    اندام متناسب‌تری دارند

تمام چربی‌های بدن شما می‌توانند توسط قهوه سوزانده شوند. اگر تردید دارید یادتان باشد که قهوه در بیشتر مکمل‌های چربی سوزی تجاری وجود دارد. کافئین با چربی مبارزه می‌کند چون متابولیسم را افزایش می‌دهد، بنابراین اکسیداسیون اسیدهای چرب هم افزایش می‌یابد. همچنین قهوه می‌تواند اسیدهای چرب را از بافت‌های چرب جدا کند. کافئین در افزایش عملکرد فیزیکی و ورزشی‌تان هم مفید است.

    شادتر هستند

افرادی که قهوه می‌نوشند کمتر افسرده هستند. با نوشیدن چند فنجان قهوه، حس و حال خوبی خواهید داشت و از افسردگی و اندوه دور خواهید شد. آنتی‌اکسیدان‌های موجود در قهوه مسئول تقویت روحیه و ایجاد هیجان و خوش‌بینی هستند.

    بیشتر عمر می‌کنند

چه قهوه دوست داشته باشید و چه نه، این چیزی است که علم ثابت کرده. در برابر موادی که ریسک بیماری‌های قلبی را پایین آورده، انرژی بیشتری به شما می‌دهند و مثبت‌ترتان می‌کنند چه می‌توانید بگویید؟ قهوه به‌جز کافئین، ترکیبات فراوان دیگری هم دارد. برخی از خواص این ترکیبات حتی هنوز مورد تائید علم هم قرار نگرفته‌اند اما بیشترشان آنتی‌اکسیدان‌هایی هستند که بدن شما را در مقابل اکسیداسیون حفظ می‌نمایند. اکسیدان‌ها برای آسیب به مولکول‌های بدن‌تان به اندازه کافی قوی هستند.

    پویا و زیرک هستند

این باوری است که درمورد قهوه وجود دارد. قهوه به شما قدرت می‌دهد تا روزتان را زودتر شروع کنید و دست آورد داشته باشید. افراد موفق قهوه می‌نوشند و با انرژی روز را آغاز می‌کنند در حالی‌که دیگران هنوز در رختخواب غلت می‌زنند و سعی دارند خودشان را برای بیدارشدن متقاعد کنند. قهوه شما را نسبت به پیرامون‌تان هشیار و زیرک نگه داشته و باعث می‌شود به موقع هرکاری را شروع کنید.

    بشاش هستند و دوست دارند بیشتر با افراد سرزنده باشند

قهوه‌نوش‌ها اعضای بسیار خوبی در تیم هستند و از آن لذت می‌برند. در پایان روز،صرفا انجام کار و ادای تکلیف برای‌شان مهم نیست، بلکه از آن لذت می‌برند و سرپرستی یک تیم جالب را می‌پذیرند و خوش برخورد هستند. شما با قهوه برانگیخته و بشاش می‌شوید تا کاری که به شمت محول شده را با انرژی و جذابیت بیشتری انجام دهید.

    پول در می‌آورند

طبق مطالعه‌ای که درمورد کارمندان مشخصی در بریتانیا انجام شده، این نتیجه بدست آمده. وقتی روی این مسئله فکر می‌کنید، به معانی زیادی می‌رسید. وقتی قهوه‌نوش‌ها صبورترند، زوتر از خواب بیدار می‌شوند، و در طول روز فعال‌تر هستند چرا بیشتر پول درنیاورند؟ این افراد انگیزه بیشتری برای موفقیت دارند. آنها با نوشیدن هر فنجان قهوه بهره‌هایی می‌برند که به انجام کارشان مربوط می‌شود.

حالا که دارم این مطلب را می‌نویسم درحال نوشیدن قهوه هستم چون شدیدا به چیزهایی که می‌نویسم باور دارم. بنابراین می‌نوشم به سلامتی هرکسی که قهوه می‌نوشد. دلایل مهم بیشتری هم برای نوشیدن قهوه وجود دارد که به ننوشیدن آن ترجیحش دهید. و اگر هدف‌تان موفقیت است ارزشش را دارد!

موانع موفقیت

موانع موفقیت رابشناسید


شاید لازم باشد برای رسیدن به موفقیت پرش با مانع انجام دهید. نمی توانید به خاطر وجود موانع بی خیال اهداف تان شوید.شما می توانید با شناسایی مسیر بهترین راه را برای رسیدن به خواسته هایتان انتخاب کنید.

موانع موفقیت

تعریف موفقیت از نظر هرکس متفاوت است.هر کسی آن را طبق معیارهای خودش تعریف می‌کند. بنابراین، شما باید ابتدا موفقیت را برای خود تعریف کرده و راههای دست یابی به آن را بنویسید. با این حال شناخت موانع کمک زیادی به شما برای رسیدن به موفقیت می‌کند.


بهانه تراشی
به دلیل شکست هایتان مدام دیگران را مقصر جلوه ندهید و سرزنش نکنید. مسئولیت خطاهایتان را بپذیرید. شما خودتان در انتخاب‌تان اشتباه کرده‌اید. انتخاب‌های غلط ‌تان را توجیه نکنید.

افراد موفق هرگز این‌گونه رفتار نمی‌کنند. همه اشتباه می‌کنند و گاه شکست می‌خورند. اما فرد موفق کسی است که از خطاهایش درس می‌گیرد و آنها را اصلاح می‌کند.


تمرکز روی موارد منفی
بیشتر مواقع شرایط و موضوعاتی منفی در زندگی وجود دارد که شما روی آنها کنترل ندارید .همین طور هم تجربه‌های مثبت بسیاری نیز وجود دارد و حتی می‌توان گفت این تجربه‌های مثبت از منفی‌ها بیشتر است. اگر شما می‌خواهید زندگی موفقی داشته باشید روی موارد منفی متمرکز نشوید، زیرا این کار باعث می‌شود هرگز احساس رضایت نکنید و در نهایت همچون فرد شکست خورده‌ای به نظر برسید.


پیگیر راه‌های آسان بودن
البته قبل از هرچیز باید بدانیم که موفقیت به این مفهوم نیست که حتما باید مسیر سخت و پر فراز و نشیبی طی کرده باشید. اما باید گفت افراد موفق همیشه به دنبال راه‌های آسان نیستند. گاهی اوقات مجبور می‌شوید از برخی موانع بگذرید. یاد بگیرید محدودیت‌هایتان را کنار زده و پیش روید. وقتی بتوانید از حداکثر ظرفیت‌هایتان استفاده کنید این خودش یک موفقیت است.


سرزنش خود
گاهی اوقات ما خودمان را به دلایلی سرزنش می‌کنیم. یاد بگیرید چگونه از پس افکار و احساسات بد نسبت به خود در شرایط بحرانی برآیید. این موضوع برای موفق شدن بسیار ضروری است. ممکن است موضوعاتی شما را ناراحت کند. یادبگیرید احساسات تان را به روشی مناسب ابراز کنید و هرگز خودتان را بابت موضوعی آزار نداده و افکار ناراحت‌کننده به مغزتان راه ندهید.این گونه افکار وقت و انرژی بسیاری از شما خواهند گرفت.

بیشتر مردم فکر می‌کنند داشتن جواب، بهتر از داشتن سوال است باور دارم که داشتن سوال بهتر است؛ زیرا منجر به یادگیری بیشتری می‌شود

نیازهای دیگران را ببینید
اگر فقط به نیازهای خود توجه کنید هرگز موفق نمی‌شوید. شما ممکن است با سوء‌استفاده از دیگران به ثروت هنگفتی رسیده باشید. اگر این‌گونه است هرگز در بین افراد موفق جایی ندارید، چراکه در نهایت وقتی با خودتان روراست هستید، نمی‌توانید شاد باشید . بهترین روش موفق شدن در زندگی، کمک کردن به دیگران است.


زندگی بی‌هدف
باید نسبت به زندگی‌تان احساس مسئولیت کنید و اهدافی برای خود درنظر داشته باشید. در حقیقت هر کس در زندگی باید برای هر روز خود برنامه و هدفی داشته باشد تا درنهایت به هدفی بزرگتر و سپس موفقیت دست پیدا کند. بی‌هدف زندگی کردن، هدر دادن وجود باارزش یک انسان است.


تسلیم نشوید
وقتی با مانعی روبه‌رو می‌شوید چه می‌کنید؟ تسلیم می‌شوید یا نهایت تلاش‌تان را برای رویارویی با آن به کار می‌برید؟ افراد موفق هرگز تسلیم نمی‌شوند و خود را برای رسیدن به مقصد متعهد و مسئول می‌دانند.


حواس پرتی
گاهی در میانه راه یادمان می‌رود در ابتدا چه کار می‌خواستیم انجام دهیم. البته زندگی گاهی اوقات شرایطی را به وجود می‌آورد که در مسیر متفاوتی قرار بگیریم، اما بیشتر مواقع گناه این متفاوت رفتار کردن‌ها و فراموش کردن رویاهایمان برگردن خودمان است. اگر می‌خواهید موفق باشید باید مراقب باشید اهداف‌تان را فراموش نکنید.

در هر اشتباه یک معما گنجانده شده است و گوهری وجود دارد که در صورت حل این معما می‌توانم آن را به‌دست آورم

باورهای ناب برای رسیدن به موفقیت
یکی از افراد موفق و دویست‌ودوازدهمین ثروتمند جهان تجربیات خود را برای دست یابی به موفقیت این طور بیان می کند: عقیده دارم افرادی که در مسیری در حال حرکت هستند و نیاز دارند مسیر خود را در زندگی تغییر دهند تا تحسین دیگران را برانگیزند معمولا با شکست و تضاد رو به رو می‌شوند. برای آنها مشکل است تا شاد باشند و تقریبا غیرممکن است تا بهترین عملکرد را از خود نشان دهند. او در رسیدن موفقیت موارد زیر را لحاظ کرده است.


کشف آنچه درست است
کشف چیزی که درست است، حتی اگر از اشتباهاتم باشد، درحالیکه بیشتر مردم این فکر را بد می‌شمارند، خوب است. با این کشف می‌توانم بر این مشکلات غلبه کنم، ‌طوری‌که این مشکلات نتوانند جلوی راهم را در رسیدن به اهدافم بگیرند.


ترس ممنوع
هیچ ترسی از حقیقت نداشته باشم. درحالی‌که بعضی از حقایق ترس دارند، برای مثال ترس از اینکه شما دچار بیماری بدی شده اید، اما دانستن مشکلات به شما این اجازه را می‌دهد که بهتر با آنها مقابله کنید.


خودتان را مدیریت کنید
هر کسی اشتباه می‌کند و نقاط ضعفی دارد و این امر یکی از مهم‌ترین چیزهایی که مردم را از یکدیگر متفاوت می‌کند رویکردشان نسبت به مدیریت خودشان است.


اشتباهات را کم کنیم
زیبایی باورنکردنی برای انجام اشتباه وجود دارد، زیرا در هر اشتباه یک معما گنجانده شده است و گوهری وجود دارد که در صورت حل این معما می‌توانم آن را به‌دست آورم به‌عنوان مثال در اشتباه کردن اصلی وجود دارد و آن این است که می‌توانم اشتباهاتم را در آینده کم کنم.


یادگیری در مشکلات
در طول زندگی‌ام با افراد موفق زیادی برخورد داشته‌ام و یاد گرفتم که هیچ‌یک از آنها بزرگ و عالی متولد نشده‌اند، آنها همگی اشتباهات زیادی در زندگی داشته‌اند و نقاط‌ ضعف زیادی دارند و اینکه افراد با نگاه به اشتباهاتشان و نقاط ضعفشان و تعیین اینکه چطور می‌توانند از این اشتباهات درس بگیرند، بزرگ می‌شوند. افرادی که بیشتر با واقعیت‌ها مواجه می‌شوند؛ به‌ویژه در موقع سختی‌ها بیشتر یاد می‌گیرند و چیزی را که می‌خواهند سریع‌تر نسبت به آنهایی که این کار را انجام نمی‌دهند، به‌دست می‌آورند. این افراد، افراد خارق العاده و عالی هستند که من دوست دارم اطرافم باشند.


سوال بهتر از جواب
درحالی‌که بیشتر مردم فکر می‌کنند داشتن جواب، بهتر از داشتن سوال است باور دارم که داشتن سوال بهتر است؛ زیرا منجر به یادگیری بیشتری می‌شود. درحالی‌که بیشتر افراد باور دارند که اشتباه کردن چیز بسیار بدی است باور دارم که اشتباه چیز خوبی است؛ زیرا باور دارم که با اشتباه کردن و واکنش نشان دادن نسبت به آنها چیزهای زیادی می‌آموزیم.درحالی‌که بیشتر مردم فکر می‌کنند درد چیز بدی است باور دارم که داشتن درد آدم را قوی‌تر می‌کند.

موانع جدی موفقیت چیست؟

موانع جدی موفقیت چیست؟
 نداشتن بینش یک مانع بزرگ است. بنشینید و دیدن آینده را تمرین کنید – و آن را به خوبی بسازید!

راه انسانهای موفق


این تصاویر تبلیغاتی روند پیشرفت انسان های موفق را ترسیم کرده اند.