حرف مفت زدن

ماجرای اصطلاح حرف مفت زدن

ناصرالدین شاه در یکی از سفرهای خارجی خود با پدیده ای عجیب به نام تلگراف آشنا شد و به تعداد شهرهای ایران از انها سفارش داد و به ایران اورد و لی مردم نمیدانستند که کاربرد آن چیست و برایشان عجیب بود که بتوانند با یک جعبه از شهری با شهر دیگر ارتباط برقرار کرد!

خلاصه در شهرها خبر رسیده بود که جعبه های جادویی از خارج امده که در آن یک نفر غیب شده و صدای شما را به شهری دیگر منتقل میکند و برخی ها هم میگفتند که این جعبه اسرار آمیزی جادویی است و … هزاران شایعه برایش درست شده بود.

با این همه شایعات ولی کسی جرات نمیکرد به آنجا بیاید و صحبت کند و از آن استفاده نماید.

خبر به گوش ناصرالدین شاه رسید که مردم از این تلگرافخانه ها استفاده نمیکنند و از آن استقبالی نمیشود چرا که کسی باور نمیکند که پیامش در چند دقیقه به شهری دیگر برسد و به این تربیت همه کارمندان تلگرافخانه بیکار شده اند.

ناصرالدین شاه دستور داد که به مردم بگویند که تلگرافخانه مجانی است و برای ارسال پیام پولی نخواهد پرداخت.

به دستور ناصرالدین شاه بر روی همه تلگرافخانه ها تابلویی نصب شد که در آن نوشته بود “مکانی برای حرف مفتی زدن با شهرهای دیگر”

بعد از این خبر همه مردم هجوم اورده و هر روز جلوی تلگرافخانه صف میکشیدند که حرف مفتی بزنند.

آنقد مراجعه کننده ها زیاد شده بود که کارمندان نمیتوانستند آنها را مدیریت کنند.

در نهایت ناصرالدین شاه که دید مردم به حرف مفت زدن عادت کرده اند دستور داد که که متن روی تابلوی جلوی تلگرافخانه ها را تغییر دهند و بنویسند”به دستور ناصرالدین شاه حرف مفت زدن ممنوع است”

و این اصطلاع در بین مردم رواج پیدا کرد.