زینب(س)، فریاد بلند مظلومان تاریخ

هنگامی که زینب علیهاالسلام ، این ریحانه علی و فاطمه علیهماالسلام چشم بر این جهان فانی گشود، رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفر بود. صبر کردند تا پیامبر باز گردد و چون نام حسن وحسین، نام این کودک را نیز از ملکوت بیاورد.

چشمانش را گشود و برای آخرین بارْ به دورترین نقطه خیره شد. در این مدتْ حتی یک لحظه چهره برادر از نظرش دور نمانده بود. آتش اشتیاقْ بیش از پیش شعله کشید و یاد برادرْ تمام وجودش را پر کرده بود. لحظه وصال نزدیک بود. دوباره خیمه های آتش زده و سرهای بر نیزه، چشمانش را به دریایی از غم مبدل ساخت. زینب علیهاالسلام پلک ها را روی هم گذاشت و زیر لب گفت: «السلام علیک یا اباعبداللّه » و به برادر پیوست.
 
نامی آسمانی
 
هنگامی که زینب علیهاالسلام ، این ریحانه علی و فاطمه علیهماالسلام چشم بر این جهان فانی گشود، رسول خدا صلی الله علیه و آله در سفر بود. صبر کردند تا پیامبر باز گردد و چون نام حسن وحسین، نام این کودک را نیز از ملکوت بیاورد.
 
رسول خدا پس از مدتی از سفر بازگشت و به خانه نور چشم خود، فاطمه علیهاالسلام رفت. علی علیه السلام دختر را در آغوش مبارک پیامبر نهاد و منتظر نزول وحی شدند پس جبرئیل نازل شد و فرمود: «نامش را زینب بگذارید» و آن گاه از سرنوشت کودک خبر داد.
 
پیامبر زینب علیهاالسلام را بوسید و صورت بر صورتش گذاشت و اشک از چشمان مبارکش جاری گردید. عرض کردند: «ای رسول خدا، سبب گریه شما چیست؟» فرمود: «این دخترْ در مصیبت ها شریک حسین من است».
 
عشق خواهر به برادر
 
عشق زینب به حسین علیه السلام به گونه ای بود که روزْ به پایان نمی رسید، مگر این که زینب علیهاالسلام به دیدار برادر رفته و آتش اشتیاق خود را با نگاه و کلام برادرْ شعله ورتر می کرد. غنچه قلب زینب علیهاالسلام هر روز با دیدن برادر می شکفت و این نگاه برادر بود که هر روزْ گل وجود زینب علیهاالسلام را آبیاری می کرد.
 
خدایا! پس از شهادت برادر، بر قلب زینب(س)چه گذشت؟
 
دو شرط ازدواج
 
هنگامی که عبداللّه بن جعفر طیار به خواستگاری حضرت زینب علیهاالسلام رفت، امیرمؤمنان علیه السلام این ازدواج را به همان مهریه زهرا، ولی با دو شرط پذیرفت: شرط اول آن که حضرت زنیب علیهاالسلام روزی یک بار به دیدار برادرش حسین علیه السلام برود و دیگر آن که هر گاه حسین علیه السلام خواست به سفر برود، عبداللّه اجازه دهد زینب هم با حسین همراه شود و مانع وی نگردد. عبداللّه پذیرفت و ریحانه علی علیه السلام ، به عقد پسر عموی خود درآمد.
 
کنیه و القاب حضرت زینب
 
کنیه حضرت زینب علیهاالسلام ، این بانوی مکرّمْ ام المصائب، ام الرَّزایا و ام النوائب بود. دلیل این کنیه ها هم این بود که وی در طول عمر خودْ انواع مصائب و بلایا را با چشم خود دیده و صبر پیشه کرده بود. هم چنین از القاب آن حضرتْ صدیقه صغری، عصمت صغری و عقیله بنی هاشم بود. عقیله، زنِ کریمه ای را گویند که در بین خانواده و خویشانْ بسیار عزیز و محترم و در خاندان خود ارجمند باشد.
 
زینب(س)، فریاد بلند مظلومان تاریخ
 
به دنیا آمده بود تا صبر را شرمنده کند، زینب علیهاالسلام این اسطوره تاریخ را می گویم. آمده بود تا عشق را مبهوت لحظه های زلالش کند. آمده بود تا صدق و وفا را به جهانیان بیاموزد و متانت و وقار را به نمایش گذارد. آمده بود تا رسالت خود را به انجام برساند؛ مونس و یارِ برادر، سالارِ قافله حسینی و غم خوارِ اسیران باشد. آمده بود تا فریاد بلند مظلومانْ باشد؛ فریادی که پژواک آنْ هنوز هم از ورای تاریخْ به گوش شنوای دل های حق جویان می رسد.
 
امتداد راه برادر
 
اسیرانْ بر هودجی از خون نشسته بودند. با حسین آمده بودند و بی حسین بر می گشتند و سالار قافله، زینب بود؛ هر چند خمیده و شکسته دل، ولی به پاسداری از حقیقت ایستاده بود تا امتداد راه برادر باشد. وصیت برادر این بود که «زینبم، بعد از من مبادا روی بخراشی و گریبان بدری و جزع و فزع کنی» و زینب اکنونْ آرام چون شقایقی داغ دار با مصیبتی عظیم در دلْ به همراه قافله همراه شده بود.
 
روح بلند صبر
 
زینب علیهاالسلام در خانه رفیع امامت رشد یافته، از لبان وحی علم آموخته، و در دامان کرامتْ پرورش یافته بود. او لباس پاکی و تقوا پوشیده و به آداب و اخلاق اسلامی مزین گشته بود. زینب علیهاالسلام فصاحت و بلاغت را از علی، نجابت را از فاطمه، صبر و شکیبایی را از حسن و مظلومیتِ در عین ایستادگی را از حسین آموخته بود؛ او روح بلند صبر و رضا بود.
 
وارث خاندان امامت
 
در اخبار آمده است که حضرت زینب علیهاالسلام ، بلندبالا بود و چهره اش چون خورشید می درخشید. سکینه و وقار او با خدیجه کبری، عصمت وحیایش با فاطمه زهرا علیهاالسلام ، فصاحت و بلاغتش با علی مرتضی علیه السلام ، حلم و بردباری اش با حسن مجتبی علیه السلام و شجاعت و قوّت قلبش با حضرت سیدالشهداء علیه السلام همانند بود.
 
عبادت و بندگی حضرت
 
حضرت زینب علیهاالسلام در خضوع و خشوع و عبادت و بندگی، وارث پدر و مادر بود. او بیش تر شب ها را با عبادت و بندگی حضرت حق به صبح می رساند و همواره قرآن تلاوت می کرد. تهجّد و شب زنده داری حضرت زینب علیهاالسلام ، در طول حیات پر برکتش ترک نشد؛ حتی در شب یازدهم محرمْ با آن همه رنج و خستگی و دیدن آن مصیبت های دل خراش هم به عبادت خدا پرداخت. حضرت سجاد علیه السلام می فرماید: «آن شب دیدم عمه ام بر سجاده نماز نشسته و مشغول عبادت است» و نیز از آن حضرت نقل شده که «عمه ام زینبْ با این همه مصیبتِ از کربلا تا شام، هیچ گاه نمازهای مستحبی را ترک نکرد» و نیز روایت می کنند «چون حضرت حسین علیه السلام برای وداع با زینب آمد، فرمود: خواهرم، مرا در نماز شب فراموش نکن».
 
عطیه خداوند
 
زینب، تو هدیه ای از طرف خدا بودی. تو نه تنها زینت پدر، که زینت مادر و همه خاندان نبوت و امامت بودی. صبْر بلندترین واژه ای بود که در تو به ودیعه نهاده شده بود. کدام مصیبت در دنیا با مصائب تو و کدام قلبْ با قلب تو در داغ دیدن برابری می کند. هیچ قلب چون قلب تو نسوخت و هیچ چشمی چون چشم تو، زیبایی را در صحرای کربلا ندید.
 
زینب، مونس برادر
 
زینب علیهاالسلام در ایام کودکی، با برادرش حسین علیه السلام انس و الفتی عجیب داشت در کنار برادر، آرامش می یافت و دیده از دیدارش بر نمی بست و از حضور مبارکش دور نمی شد.
 
روزی حضرت فاطمه علیهاالسلام نزد پدر رفت و عرض کرد: «پدر جان، متعجبم از محبت فراوانی که میان زینب و حسین است. این دختر چنان است که بی دیدار حسین شکیبایی ندارد.» رسول خدا چون این سخن بشنید، آه دردناکی از سینه برکشید و اشک دیده بر چهره روان کرد و فرمود: «ای روشنی چشم من، این دختر با حسین به کربلا خواهد رفت و به هزارگونه رنج و بلا گرفتار خواهد شد».
 
عروجی ملکوتی
 
حضرت زینب علیهاالسلام تنها 56 سال امانت الهی خویش را بر دوش کشید. نقل است که در اواخر عمرِ آن بانوی بزرگ، در مدینه منوّره قحطی پیش آمد. عبداللّه بن جعفر، همسر حضرت زینب علیهاالسلام ، درشام مزرعه ای داشت و ناچار به اتفاق همسر خود در آن دیار رحل اقامت افکند. حضرت در آن سرزمین بیمار شد و در همان جا روح خود، این امانت الهی را به صاحبش بازگرداند و با جسمی خسته از فراز و نشیب زمان و رنجور از جور مردمان به دیار باقی شتافت. عروج ملکوتی آن بانوی مکرمه بنا به قول مشهورْ در پانزدهم رجب سال 62 ق رخ داد. اینک مزار شریفش، قبله عاشقان خاندان عصمت و طهارت است.
 
سراسر در عبادت و طاعت
 
عمر پربرکت حضرت زینب علیهاالسلام سراسر در عبادت و طاعت حضرت حق گذشت. او همواره در شدیدترین بلاها و سخت ترین حالاتْ جز آن چه پسند خدا بود، نگفت و جز آن چه رضای حق بود، نکرد. از حضرت سجاد علیه السلام نقل است که «عمه ام زینبْ با این همه مصیبت های از کربلا تا شامْ هیچ گاه نمازهای مستحبی را ترک نکرد، ولی در یکی از منازل دیدم که آن را نشسته می خواند. نگران شدم و سبب این کار را پرسیدم، گفت: سه شب است که سهم غذای خود را به اطفال خردسال می دهم و امشب از شدت گرسنگی، قدرت بر پای ایستادن ندارم».
 
افشاگر ظلم بنی امیه
 
زینب، آن روز که آمدی، فرشتگانْ قدوم مبارک تو را نور باران کردند و روزی که رفتی، فرشتگان با چشم گریانْ بال هایشان را فرش راه تو قرار دادند. شوق دیدارِ برادر بر دل داغ دیده ات آتش افکنده بود. یک سال و اندی در فراق برادر خون گریستی و در این مدتْ لحظه ای از افشای ظلم و ستم بنی امیه دست بر نداشتی. زینب، تو به راستی پاسدار راه حسینیان و افشاگر پلیدی یزیدیان بودی.
 
بلاغت جاری تو
 
زینب، روح حسین در کالبدت می تپید و فصاحت و بلاغت پدر در زبان تو جاری شده بود، آن هنگام که داغ دار و خسته از رنج راه، ولی مقاوم و صبور در برابر پلیدترین انسان ایستادی و فرمودی: «هان ای یزید، آیا گمان می کنی که چون زمین و آسمان را بر ما تنگ کردی و ما را شهر به شهر مانند اسیران کوچاندی، از منزلت ما کاستی و بر حشمت و کرامت خود افزودی... و یک باره شاد شدی که ملک دنیا بر تو گرد آمده... نه، چنین نیست. ای یزید، لختی به خود آی. مگر فرمایش خداوند را فراموش کرده ای که فرمود: البته گمان نکنند آنان که کفر ورزیدند که مهلت دادن ما به آن ها بهتر است. همانا به ایشان مهلت دادیم تا بر گناه خود بیفزایند و عذاب دردناکی در انتظار آنان است».
 
زخم خاطرات
 
ای آیینه تمام نمای صبر و ایثار، تو را به چه نام بخوانم که نامت یادآور حماسه عاشورا و یادآور اسارت و غربت یتیمان کربلاست. تو را به چه نام بخوانم که نامت گره خورده در رنج و محنت است. ای بانوی غم، در آخرین سفر بر تو چه گذشت؟ یک سال و اندی گذشته بود که تو از قحطیِ مدینه به سوی شام حرکت کردی. راه درازی را آمده بودی و در طول راه، خاطرات سرخ خویش را ورق می زدی. از تمام جاده ها بوی برادر و در تمام گذرگاه ها، صدای گریه یتیمان را می شنیدی و بی تابی رقیه را که در تمام طول راه، پدر را می طلبید. زخم خاطراتْ روحت را آزرده کرده بود. پرنده جانت دیگر در کالبد تن نمی گنجید و می خواستی به برادر بپیوندی. می دانستی که در این سفر به دیدار برادر نائل می شوی. پس چشم ها را بر هم گذاشتی و بلندترین نغمه وصال را سر دادی.
 
مظلومیت جاری
 
قافله حسینی که به راه افتاد، زمین سجاده ای شد گسترده از کربلا تا شام، در زیر قامت خمیده ات زینب! حرکات تو در این سفر عبادت بود و این گونه بود که دفتر زندگی ات ورق خورد و رسالت اصلی ات آغاز شد. تو وارث مظلومیّتِ سترگی بودی که در خاندان طاهرتْ نسل به نسل به ارث می رسید. سلام بر تو، روزی که چشم از جهان فروبستی و سلام بر خاندان پاکت.
 
شکوفه کوثر
 
ای کوکب آسمان ایمان     ای شیرزن نبرد و میدان
ای هم چو پدر فصیح و گویا     رسواگر ظالمان دوران
از آتش گرم خطبه هایت     کاخ ستم است کوخ و ویران
تو راز و شکوه سوختن را     آموختی و شدی فروزان
آن روز که غنچه های طاها     پژمرده شدند در بیابان
گردید وظیفه تو سنگین     در راه حمایت از یتیمان
ای مظهر صبر و بردباری     اندیشهْ ز صبر توست حیران
 
اگر زینب نبود
 
سِرّ نی در نینوا می مانْد اگر زینب نبود     کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن طوفان رنگ     پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریاد مظلومیّتِ لب تشنگان     در کویر تفته جای می ماند اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت     از طراز نغمه وا می ماند اگر زینب نبود
در طلوع داغ اصغر، استخوان اشک سرخ     در گلوی چشم ما می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی، بی سوار و بی لگام     در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود
در عبور از بستر تاریخ، سیل انقلاب     پشتِ کوه فتنه ها می ماند اگر زینب نبود
 
نور روشن زینب
 
از بلا پروا کجا دارد دل دریایی ات     راه بر طوفان ببندد قامت سینایی ات
سینه ات جولانگه امواج طوفان بلاست     شور اقیانوس دارد، دیده دریایی ات
حامل منشور خونین حسینی، زینبا!     جاودان جوش است نور چشمه دانایی ات
تا ابد پر می گشاید بر فراسوی زمان     چون عقابی خشمگینْ فریاد عاشورایی ات
در بیابانِ عطش گر پا گذاری هر نفس     صد گلستان گل شکوفه از دم عیسایی ات
دشمن از نطق علی وارت به خود لرزد چو بید     سامری رسوا شود، با معجز موسایی ات
هم چنان خورشید می تابد به عالم قرن هاست     در میان تیرگی ها، نور روشن رایی است
 
وفای زینب
 
دل در گرو ولای زینب     جان باد همی فدای زینب
از عشق حسینی اش چه گویم     شرمنده کند وفای زینب
 
دختر شیرحق
 
دخت شیر حق ولی اللّه ِ داور زینب است     نور چشم حضرت زهرای اطهر زینب است
دین احمد در جهان از صبر او شد استوار     در حریم قرب حق با شوکت و فر زینب است
می کند شمس و قمر از طلعت او کسب نور     بهر انوار حقیقت بنت حیدر زینب است
آن که از حلمش به پا این رایت اسلام کرد     آن که شد بر خسرو بی یار، یاور زینب است
آن که از مریم گرفته سبقت اندر بندگی     آن که از حوّا و هاجر هست برتر زینب است
آن که اندر بردباری فرد بود و بی بدیل     آن که سرمست ازل شد با برادر زینب است
آن که شد راحت به روز نیمه ماه رجب     از جفا و رنج بی پایان سراسر زینب است

وقایع کربلا

روزشمار وقایع کربلا از اول محرم تا روز عاشورا

​روزشمار وقایع کربلا از اول محرم تا روز عاشورا

قصر بنی مقاتل... چهارشنبه اول محرم الحرام سال 61 هجری قمری


* گروهی از اهل کوفه در این منزلگاه خیمه زده بودند. حضرت از آنها پرسید: ایه به یاری من می آیید؟ بعضی گفتند: دل ما رضایت به مرگ نمی دهد و بعضی دیگرگفتند: ما زنان و فرزندان زیادی داریم. مال بسیاری از مردم نزد ماست و خبر از سرنوشت این جنگ نداریم، لذا از یاری تو معذوریم.

* حضرت به جوانان امر کرد که آب بردارند و شبانه حرکت کنند. امام(ع)همانگونه که سوار بر مرکب بود، مختصری به خواب رفت. پس از بیداری کلمه ی استرجاع(انا لله و انا الیه راجعون) را تکرار می کرد.« علی اکبر جلو رفت و علت را جویا شد؛ حضرت فرمود: اسب سواری جلو من در خواب ظاهر شد و گفت: این قوم شبانگاه در حرکت است و مرگ به استقبالشان می آید.» علی اکبر گفت:« پدرم! ایا ما بر حق نیستیم؟» حضرت فرمود:« سوگند به خدا که ما بر حقّیم.» علی اکبر گفت:« پس ما را باکی از مرگ نیست.» امام فرمود:« خدا تو را جزای خیر دهد.»

* حسین(ع) در این منزل به عبیدالله جعفی چنین فرمود:

پس اگر ما را یاری نمی کنی خدای را بپرهیز از این که جزو کسانی باشی که با ما می جنگد. سوگند به خدا اگر کسی فریاد ما را بشنود و ما را یاری نکند، خدا او را به رو در آتش می افکند.

نینوا ( و کربلا)... پنج شنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

 نینوا جایی است که حرّ دستور یافت حضرت را در بیابانی بی آب و علف و بی دژ و قلعه فرود آورد. امام(ع) برای اقامت در محل مناسبتری، به حرکت خود ادامه داد تا به سرزمینی رسید. اسم آنجا را سئوال فرمود؛ تا نام کربلا را در جواب شنید، گریست و فرمود:« پیاده شوید، اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست. و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدّم رسول خدا چنین وعده داد.» سپس اصحاب امام(ع) پیاده شدند و بار و اثاثیه را فرود آوردند. سپاه حرّ نیز در ناحیه ی دیگری در مقابل امام اردو زدند.

 حضرت(ع) اهل بیت خود را جمع کرده، نظری بر آنها افکند و گریست. سپس فرمود:« خدایا! ما را از حرم جدّمان راندند، و بنی امیه در حقّ ما ستم روا داشتند. خدایا! حق ما را از ستمگران بستان و بر دشمنان پیروز گردان«.

 عبیدالله بن زیاد نامه ای بدین مضمون برای حضرت نوشت: خبر ورود تو به کربلا رسید. من از جانب یزید بن معاویه مأمورم سر بر بالین ننهم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه باز ایی! والسلام. امام(ع) فرمود: این نامه را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ثابت است.

 امام حسین(ع) چون نامه ی ابن زیاد را خواند، فرمود:

رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند.(خشنودی مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند)

کربلا....جمعه سوم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

 عمر بن سعد با لشکری چهار هزار نفره از اهل کوفه وارد کربلا شد. برخی نوشته اند: قبیله ی عمر بن سعد(بنی زهره) نزد او آمده و او را سوگند دادند تا از این کار(داوطلب جنگ با امام حسین(ع) شدن) بر حذر باشد تا باعث دشمنی میان آنها و بنی هاشم نگردد. از طرفی یکی از دو فرزندش به نام حفص او را به مقاتله با امام حسین(ع) تشویق می نمود و دیگری او را بر حذر می داشت. لذا حفص همراه پدر برای جنگ با حسین(ع) به کربلا آمد.

* عمر سعد شخصی را نزد حضرت فرستاد تا از علت آمدنش به این سرزمین جویا شود. حضرت فرمود:« مردم شهر شما به من نامه نوشته و مرا دعوت کرده اند و اگر از آمدنم ناخوشنودید باز خواهم گشت!» عمر بن سعد تا از پیام امام(ع) مطلع گشت، گفت:« امیدوارم خدا مرا از جنگ با حسین برهاند!»

 سخن امام حسین(ع) هنگام ورود به کربلا

مردم بندگان دنیا هستند و دین آنها جز سخن بر زبانشان نیست. تا آنگاه که زندگیشان بچرخد، دنبال دین می روند. و هرگاه بنای امتحان و آزمایش پیش اید، دینداران بسیار اندک می شوند.

کربلا....شنبه چهارم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

 عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه مردم را چنین خطاب کرد:

«ای مردم! خاندان ابوسفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید یافتید! و یزید را می شناسید که دارای رفتار و روشی نیکوست که به زیردستان احسان می کند و بخشش های او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! اکنون یزید دستور داده تا بین شما پولی تقسیم نمایم و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم». سپس دستور داد در تمام شهر ندا کنند و مردم را برای جنگ آماده ی حرکت سازند.

 شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار جنگجو، یزید بن رکاب با دوهزار جنگجو، حصین بن نمیر با چهار هزار جنگجو، مضایر بن رهینه با سه هزار جنگجو، و نصر بن حرشه با دوهزار جنگجو برای جنگ با حسین(ع) اعلام آمادگی کرده و حرکت به سوی کربلا را آغاز کردند.

 امام در پاسخ قیس بن اشعث که سفارش به بیعت با یزید می کرد، فرمود:

« نه به خدا سوگند، دست ذلت در دست آنان نمی گذارم و مانند بردگان از صحنه ی جنگ با آنان فرار نمی کنم.

کربلا....یکشنبه پنجم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

 نیروهای پراکنده در سطح شهر کوفه کم کم جمع شده و به لشکر عمر بن سعد می پیوندند. نوشته اند: شیث بن ربعی با هزار سوار به سوی کربلا روان شد.

 عبیدالله عده ای را مأموریت داد تا در مسیر کربلا بایستند و از حرکت کسانی که به قصد یاری حسین(ع) از کوفه خارج می شوند، جلوگیری کنند.

 چون گروهی از مردم می دانستند که جنگ با امام حسین(ع) در حکم جنگ با خدا و پیامبر است، در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شده و فرار می کردند. نوشته اند: فرماندهی که از کوفه با هزار جنگجو حرکت کرده بود، چون به کربلا رسید، سیصد یا چهارصد نفر همراه او بودند و بقیه چون اعتقادی به این جنگ نداشتند، اقدام به فرار می کردند.

از سخنان امام حسین(ع) با سپاه دشمن

« هیهات ما تن به ذلت نخواهیم داد. خدا و رسول او و مؤمنان هرگز برای ما ذلت و خواری را نپسندیدند. دامنهای پاکی که ما را پرورده است و سرهای پرشور و مردان غیرتمند هرگز فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند.

کربلا....دوشنبه ششم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

 عمر بن سعد نامه ای را از عبیدالله دریافت می دارد که مضمون آن چنین است: من از لشکر سواره و پیاده چیزی را از تو فروگذار نکردم، و توجه داشته باش که مأمورانی سپرده ام تا هر روز وضعیت را به من گزارش کنند.

 حبیب بن مظاهر از حضرت اجازه می گیرد تا نزد طایفه ای از بنی سعد که در آن نزدیکی ها زندگی می کردند رفته و آنان را به یاری فرا خواند، حضرت اجازه دادند. حبیب نزد آنها رفت و گفت:« امروز از من فرمان برید و به یاری حسین(ع) بشتابید تا شرف دنیا و آخرت از آن شما باشد». تعداد 90 نفر به پا خاستند و حرکت کردند، اما در میان راه با لشکر عمر بن سعد برخورد کردند و چون تاب مقاومت نداشتند، پراکنده شده و برگشتند. حبیب به نزد حضرت رسید و جریان را تعریف نمود. حسین گفت:« لا حول و لا قوه الا بالله»

 نامه امام از کربلا به برادرش محمد بن حنفیه و بنی هاشم

« مثل این که دنیا اصلاً وجود نداشته(اینگونه دنیا بی ارزش و نابود شدنی است) و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست.

کربلا....سه شنبه هفتم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

 تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی امیه گرفته و به جنگ امام حسین(ع) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته اند.

عمر بن سعد نامه ای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که: با سپاهیان خود بین امام حسین(ع) و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز، به طوری که حتی قطره ای آب به امام(ع) نرسد، همان گونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد! عمر بن سعد 500 سوار را در کنار شریعه ی فرات مستقر کرد. یکی از آنها فریاد زد: ای حسین!... به خدا سوگند که قطره ای از این آب را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی!

حضرت فرمود:« خدایا! او را از تشنگی هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار مده.» حمید بن مسلم می گوید به چشم خود دیدم که نفرین امام(ع) عملی گشت.

 امام حسین(ع) سپاه دشمن را چنین نفرین کرد:

بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن، و بر ایشان تنگی و قحطی( همچون سالهای قحطی یوسف در مصر) پدید آور و آن غلام ثقفی(حجاج بن یوسف) را بر ایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند. زیرا آنها به ما دروغ گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند( به توسط آن غلام) انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد.

کربلا....چهارشنبه هشتم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

 هر لحظه تب عطش در خیمه ها افزون می شد، امام(ع) برادرش عباس را به همراه عده ای شبانه حرکت داد. آنها با یک برنامه ی حساب شده، صفوف دشمن را شکسته و مشکها را پر از آب کردند و به خیمه ها برگشتند.

 ملاقات امام(ع) با عمرسعد:

حضرت فرمود:« ای پسر سعد! ایا با من مقاتله می کنی و از خدا هراسی نداری؟» ابن سعد گفت:« اگر از این گروه جدا شوم، خانه ام را خراب و اموالم را از من می گیرند و من بر حال افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم.» حضرت فرمود:« تو را چه می شود؟ خدا جان تو را به زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد...گمان می کنی که به حکومت ری و گرگان خواهی رسید؟ به خدا سوگند چنین نیست و به آرزویت نخواهی رسید.»

 عبیدالله طی نامه ای عمر بن سعد را تهدید به عزل و برکناری کرده، می گوید:« اگر از فرمان من سر باز زنی، مسئولیت لشکر را به شمر بن ذی الجوشن واگذار خواهم کرد.»

 سخن امام حسین(ع) با یارانش

« ای بزرگ زادگان! صبر پیشه کنید که مرگ جز پلی نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمتهای همیشگی آن می رساند.

کربلا....پنج شنبه نهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

شمر خود را به خیام امام(ع) رسانده، ضمن صدا کردن حضرت عباس(ع) و دیگر فرزندان ام البنین، می گوید:« برای شما از عبیدالله امان نامه گرفتم.» آنها متفقاً گفتند:« خدا تو را و امان نامه ی تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم ولی پسر دختر پیامبر نداشته باشد؟»

 امام حسین(ع) توسط حضرت عباس(ع) از دشمن یک شب را برای نماز، راز و نیاز با خدا و تلاوت قرآن مهلت می گیرد.

 حفر خندق در اطراف خیام برای مقابله با شبیخون دشمن و قطع کردن راه ارتباطی دشمن با خیام از سه طرف، - که فقط از یک قسمت ارتباط برقرار باشد- و یاران امام(ع) در آنجا مستقر بودند. این تدبیر امام(ع) برای اصحاب بسیار سودمند بود.

 گروهی از لشکر عمر بن سعد به سپاه امام می پیوندند.

 سخن امام(ع) خطاب به دشمن:

« وای بر شما! چه زیانی می برید اگر سخن مرا بشنوید؟! من شما را به راه راست می خوانم، اما شما از همه ی فرامین من سر باز می زنید و سخن مرا گوش نمی دهید، چرا که شکمهای شما از مال حرام پر شده و بر دلهای شما مهر شقاوت زده شده است.

کربلا....دهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

 امام(ع) با یارانش نماز صبح را به جماعت خواند و سپس با آنها چنین سخن گفت:« ...خدا به شهادت من و شما فرمان داده است. بر شما باد که صبر و شکیبایی را پیشه ی خود سازید.«

 حضرت(ع)، «زهیر بن قین» را فرمانده راست سپاه و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش حضرت عباس سپرد. گرچه سپاه دشمن به خیمه ها نزدیک می شد، ولی حضرت تیری نینداخت، چون می فرمود:« دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم.» عمر بن سعد تیر را بر کمان نهاده و به سوی یاران امام انداخت و گفت:« گواه باشید که اول کسی بودم که به سوی لشکر حسین تیر انداختم!» سپس سپاهیان عمر بن سعد تیر بر کمان نهاده و از هر طرف یاران حسین(ع) را نشانه رفتند. امام(ع) فرمود:« یاران من! به پا خیزید و به سوی مرگ(شهادت) بشتابید، خدا شما را بیامرزد.» در حمله ی اول بالغ بر چهل تن شهید شدند و سپس یاران باقی مانده هر کدام به نوبت به تنهایی به میدان رزم شتافته و به شهادت می رسیدند و بعد از آنها نوبت به خاندان بنی هاشم رسید و آنها نیز شربت شهادت را نوشیدند.

 امام حسین(ع) که یکه و تنها مانده بود، نگاهی به اجساد مطهر شهدا کرده و آنها را صدا می کرد. حضرت(ع) برای وداع آخرین به سوی خیام آمد، آنگاه در حالی که شمشیرش را از غلاف بیرون آورده بود در برابر دشمن قرار گرفت و جنگ نمود. دشمن از هر طرف وی را محاصره نمود. ناگاه تیری سه شعبه به قلب مبارکش اصابت کرد و در حالی که نشان یکصد و چند تیر و نیزه بر پیکرش بود، نقش بر زمین شد و روح مبارکش به ملکوت اعلی پیوست، اما شیون زنان، کودکان و حتی فرشتگان الهی بلند شد.

کشفیات جدید

رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات استان اردبیل از کشف ادوات جنگی واقعه عاشورا در زیر حرم مطهر امام حسین (ع) خبر داد.
  اسفندیار هوشیار تصریح کرد: در پی بازسازی ستون‌های حرم مطهر، مهندسین متوجه شدند که ستون‌ها به ارتفاع هشت متر داخل زمین فرو رفته است.
وی افزود: در واقع در طول سالیان متمادی و وقوع حوادث مختلف در این منطقه جغرافیایی، خاک کربلا هشت متر بالا آمده بطوریکه برخی روستاها به مرور زمان در زیر خاک دفن شده‌اند.
رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات استان متذکر شد: در هنگام کاوش و مطالعه ستون‌ها صحنه جنگ عاشورا کشف شده بطوریکه برخی ادوات جنگی و ابزارآلات و اسباب به جا مانده نیز کشف شده است.
هوشیار با تأکید بر اینکه تقلیل حجم ستون‌های حرم مطهر یکی از مهم‌ترین پروژه‌های عمرانی است که استان اردبیل نیز در آن مشارکت دارد، اضافه کرد: به دلیل اینکه ستون‌ها با ضریح ۱۶۰ سانتی‌متر فاصله دارد برای زیارت زائرین ایجاد مشکل کرده است.

کشفیات جدید از زیر حرم مطهر امام حسین (ع)

وی متذکر شد: این طرح با دقت علمی در حال اجرا است و به اندازه ۲۱۰ سانتی‌متر ستون‌ها تقلیل می‌شود که بر اساس ضرورت‌های فنی یکی از پروژه‌های شاخص عمرانی در اطراف حرم امام حسین (ع) است.
رئیس ستاد بازسازی عتبات عالیات استان با بیان اینکه تمامی هزینه‌های پروژه‌های عمرانی توسط مردم و خیرین تأمین می‌شود، اضافه کرد: برای اجرای این طرح نیز یک شهروند شیعی ۲۰۰ میلیارد ریال اختصاص داده است.
وی همچنین به اتمام برخی پروژه‌های کلان در حرمین اشاره کرد و گفت: از جمله ساخت درب خاتم‌کاری حرم حضرت ابوالفضل (ع)، بیمارستان ۱۲۰ تخت خوابی امام سجاد (ع)، تعویض درب مطلای حرم امام علی (ع) و ساخت صندوقچه قبور امامان مطهر در کاظمین است.
به گفته هوشیار یکی از پروژه‌های شاخص عمرانی نیز بازسازی مسجد صفویه در کاظمین است که به صورت مطلوب در شمال حرم اجرایی شده است.

جمع‌آوری ۱۰ میلیارد ریال نذورات مردم اردبیل در سه سال
رئیس ستاد عتبات عالیات استان اردبیل همچنین در خصوص میزان مشارکت این ستاد در برنامه‌های بازسازی تصریح کرد: از استان اردبیل ۱۰۰ نفر در امر بازسازی عتبات عالیات مشغول به خدمت هستند.
هوشیار با بیان اینکه عملیات بازسازی به افراد مجرب و متخصص نیازمند است، تأکید کرد: در طول مدت‌زمان بازسازی از مهندسین خبره استفاده می‌شود.
وی با بیان اینکه میزان مشارکت‌های مردمی در امر بازسازی عتبات عالیات از سال ۸۵ تا ۹۲ مشخص نیست، ادامه داد: در طول این سال‌ها کمک‌ها به صورت متفرقه دریافت شده است.

کشفیات جدید از زیر حرم مطهر امام حسین (ع)
کشف بقایای نیزه‌ شکسته‌های روز عاشورا

رئیس ستاد عتبات عالیات استان متذکر شد: بعد از سال ۹۲ مردم استان اردبیل نزدیک به ۱۰ میلیارد ریال نذورات نقدی و جنسی و اهدای زمین داشته اند.

زیارت مجازی کربلا

با مجموعه تصاویر سه بعدی و 360 درجه به سفر کربلا بروید و زائر حرم مطهر حسینی باشید.

از قابلیت های انحصاری این تصاویر می توان به موارد زیر اشاره کرد :

1) قابلیت چرخش سه بعدی تصاویر (180 × 360 درجه) با استفاده از موس
2) طبیعی بودن تصاویر و القای حس واقعی حضور در محل
3) بررسی محل از نگاه خود
4) قابلیت زوم بر روی تصاویر (با استفاده از غلطت بالا و پایین رونده موس)

تصاویر سه بعدی از حرم حضرت امام حسین (ع) و بین الحرمین








شما در این تصویر از جهت قبله روبروی مرقد مطهر ایستاده اید و می توانید شاهد رواق پشت سر و زوایای مختلف حرم مطهر و سقفهای رواق و زاوایای شرقی و غربی حرم مطهر باشید .
 
 




شما در این تصویر در زاویه جنوب غربی صحن شریف حرم مطهر حضرت عباس(علیه السلام) ایستاده اید و شاهد گلدسته های حرم مطهر قبل از تذهیب و تزئین با مینا هستید . اکنون شما مجاور درب حرم مطهر به نام امام حسن مجتبی(علیه السلام) ایستاده اید.
 




شما در این تصویر در ضلع جنوبی صحن مطهر حضرت عباس(علیه السلام) و کنار درب قبله صحن ایستاده اید و می توانید ایوان طلای حرم مطهر را مشاهده نمائید .
 




شما در این تصویر در گوشه شمال غربی صحن مطهر ایستاده و گنبد روبرو شما قرار دارد .شما می توانید گوشه هایی از تمام دیوارهای پیرامونی حرم مطهر را در حالیکه مجاور مهمانسرای حرم مطهر ایستاده اید مشاهده نمائید .
 

زیارت مجازی کربلا

با مجموعه تصاویر سه بعدی و 360 درجه از کربلای معلی می توانید به صورت مجازی از حرم امام حسین (ع) زیارت نمایید.
از قابلیت های انحصاری این تصاویر می توان به موارد زیر اشاره کرد :

1) قابلیت چرخش سه بعدی تصاویر (180 × 360 درجه) با استفاده از موس
2) طبیعی بودن تصاویر و القای حس واقعی حضور در محل
3) بررسی محل از نگاه خود
4) قابلیت زوم بر روی تصاویر (با استفاده از غلطت بالا و پایین رونده موس)



شما در این تصویر از جهت قبله روبروی مرقد مطهر ایستاده اید و می توانید شاهد رواق پشت سر و زوایای مختلف حرم مطهر و سقفهای رواق و زاوایای شرقی و غربی حرم مطهر باشید .
 
برای دانلود تصویر کلیک کنید


شما در این تصویر در زاویه جنوب غربی صحن شریف حرم مطهر حضرت عباس(علیه السلام) ایستاده اید و شاهد گلدسته های حرم مطهر قبل از تذهیب و تزئین با مینا هستید . اکنون شما مجاور درب حرم مطهر به نام امام حسن مجتبی(علیه السلام) ایستاده اید.
 
برای دانلود تصویر کلیک کنید



شما در این تصویر در ضلع جنوبی صحن مطهر حضرت عباس(علیه السلام) و کنار درب قبله صحن ایستاده اید و می توانید ایوان طلای حرم مطهر را مشاهده نمائید .
 

شما در این تصویر در گوشه شمال غربی صحن مطهر ایستاده و گنبد روبرو شما قرار دارد .شما می توانید گوشه هایی از تمام دیوارهای پیرامونی حرم مطهر را در حالیکه مجاور مهمانسرای حرم مطهر ایستاده اید مشاهده نمائید .
 

بین الحرمین

مابین حرم حسین بن علی (ع) و حرم عباس بن علی(ع) را که ۳۷۸ متر می‌باشد، بین‌الحرمین می‌نامند.
مابین حرم حسین بن علی(ع) و حرم عباس بن علی(ع) را که ۳۷۸ متر می‌باشد، بین‌الحرمین می‌نامند. موقعیت آن در شهر کربلا تقریبا در ۱۰۰ کیلومتری جنوب غربی بغداد است. از درب شرقی حرم مطهر امام حسین (ع) خارج شده وارد بین‌الحرمین می‌شوی و از آنجا که عبور کرده وارد حرم ابالفضل‌العباس (ع) می‌شوی، فاصله بین دو بارگاه حدود ۳۷۸ متر است و هنگامی که در حال سعی بین صفا و مروه هستی باید همین فاصله را طی کنی.
بین‌الحرمین میدان جنگ در روز عاشورا بوده و نزدیک حرم ابالفضل‌العباس (ع) محل استقرار سپاهیان یزید لعنه‌الله علیه بوده است.

















راس الحسین کجاست ؟

قول صحیح آنکه سر مقدس اباعبدالله (علیه‌السلام) در کربلا، کنار جسد مطهرش دفن شده است.
یکی از سوالات مطرح در خصوص واقعه کربلا مسئله ، مدفن رأس الحسین (علیه‌السلام)  است؟

پاسخ:

همان گونه که مشهور است، اقوال متفاوتی پیرامون محل دفن سر مقدس اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) ذکر شده است؛ که خلاصه آنها از این قرار است:

مدینه، قبرستان بقیع

در برخی از کتب تاریخی آمده است که یزید پس از شهادت امام حسین (علیه‌السلام)، گروهی از بنی هاشم را از مدینه به شام طلبید. سپس به همراهی چند نفر از بنی امیه، آنان را با سر بریده امام حسین (علیه‌السلام) به مدینه گسیل داشت و سفارش کرد که رأس الحسین در اختیار عمرو بن سعید فرماندار مدینه قرار گیرد. عمرو نیز بعد از تشریفات خاص و سخنانی در این خصوص، سرانجام آن را در قبرستان دفن کرد. این قول از ابن نما، مناقب ابن شهر آشوب و ابوالعلاء حافظ نقل شده است:


دمشق، باب الفرادیس در مسجد جامع اموی


منصور بن جمهور می‌گوید: سر بریده امام در خزانه بنی امیه یافتم و سپس در پارچه‌ای پیچیده و در مکان مذکور دفن کردم. از سلیمان بن عبدالملک آمده است که وی در دوران حکومت خویش، سر مقدس را در لباسهای زیبایی پیچیده و با جمعی از توده‌های مردم با نماز خواند و در مقبره مسلمانان دفن کرد. مدتی بعد، عمر بن عبد العزیز محل دفن را باز کرد و سرامام حسین (علیه‌السلام) را همانند زمان شهادت سالم یافت و دستور داد سر مبارک را به کربلا منتقل کنند و با جسد دفن نمایند.

 


 


 کشور مصر

 محلی که بدان مشهدالرأس یا مشهدالکریم می‌گویند. مردم این کشور در روزهای ویژه، آنجا را به عنوان محل دفن سر مبارک امام حسین (علیه‌السلام) زیارت می‌کنند و ممکن است یزید برای ترساندن مردم و عاشقان اهل بیت (علیهم السلام)، سر مطهر را چند روزی به مصر نیز فرستاده باشد.

 


 شهر نجف


در روایتی آمده است: حضرت امام صادق (علیه‌السلام) وارد نجف شد و سه محل را زیارت کرد و هر کدام، دو رکعت نماز خواند. مبارک بن خباز می‌گوید: چون از حضرت توضیح خواستم، فرمود: «محل اول مقبره امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) بود، محل دوم سر مبارک اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام) و محل سوم محلی است که منبر قائم آل محمد در آنجا قرار می‌گیرد.[1]
 


روایت دیگری نیز از امام صادق (علیه‌السلام) از طریق یزید بن عمرو بن طلحه نقل شده که رأس مبارک امام حسین (علیه‌السلام)، در خارج کوفه به سوی نجف اشرف در نزدیکی قبر امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) دفن گردیده است[2].


کربلا


قول صحیح آنکه سر مقدس اباعبدالله (علیه‌السلام) در کربلا، کنار جسد مطهرش دفن شده است. اکثر علماء و محققین و مورخین، همین نظر را صحیح می‌دانند[3]. مرحوم علامه مجلسی، سید مرتضی علم الهدی، سید بن طاووس، شیخ طوسی و دیگر بزرگان، همگی این قول را مورد تأیید قرار داده و اقوال دیگر را معتبر ندانسته‌اند. این عده احادیثی را که ناظر بر محل دفن سر امام در محلی غیر از کربلاست، را غیر موثق و یا مجهول می‌دانند.


اما آنچه باعث شهرت دفن سر مبارک امام در اماکن مقدس مذکور گردیده است، این است که یزید تا مدتی، جهت ترساندن مردم و به نظر خود ایجاد آرامش، آن را به شهرهای مختلف می‌فرستاد و این سر مبارک، روزها یا ساعت‌ها در این اماکن قرار گرفته‌اند و به تدریج در طول تاریخ موقف سر، به عنوان مدفن سر ثبت شده است و بشیر بن جذلم در مدینه منوره به این موضوع اشاره نموده که رأس حسین (علیه‌السلام) در شهرها به گردش پرداخت.


وجود این سر مبارک و گردش آن در شهرها، برکات بسیاری داشت. عصر روز عاشورا، نه تنها دوستان، بلکه دشمنان را به گریه واداشت. شام عاشورا، مطبخ خولی را نور باران کرد. کاخ ابن زیاد را به عزا نشاند و زید بن ارقم را به ستیز با ابن مرجانه دعوت کرد، تا از بوسه گیری پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) حدیث بخواند و جمعیت را بگریاند. خفته‌ها را بیدار نموده و عالم مسیحی را با خود همکیش کرد و سرانجام در هدر دادن زحمات و تبلیغات ۴۶ ساله امویها مؤثر واقع شد[4].


پی‌نوشت‌ها:
[1] - وسائل الشیعه: ج ۱۰، ص ۳۰۹.
[2] - مناقب آل ابی طالب: ج ۴، ص ۷۷.
[3] - منتهی الآمال: ج ۱، ص ۴۴۰.
[4] - با اندکی تغییر: سیمای امام حسین (علیه‌السلام)، ص ۲۴۱ تا ۲۴۳.