دژاوو
به حالتی اطلاق میشود که در آن، شخص احساس میکند پدیده ای را که در حال
رخ دادن است قبلا تجربه کرده ، اما آیا واقعا چنین است؟
وقتی
در حال گفتوگوی عمیق با دوستی هستید، ناگهان احساس میکنید دقیقا
همین مکالمه را قبلا داشتهاید و معتقدید صحنه برایتان کاملا تکرار شده
است؛ وقتی به موزه می روید هنگام گشت و گذار در میان آثار تاریخی ناگهان
احساس میکنید قبلا آنجا بودهاید. فردی برای نخستین بار از کنارتان رد می
شود ولی احساس میکنید او را میشناسید.
زمانی که
برای نخستین بار قدم به یک شهر جدید می گذارید، امری آشنا به ذهنتان خطور
می کند و شما را برای لحظهای به فکر فرو می برد، ناگهان با احساس ترسآور
روبهرو میشوید و با خود می گویید: «حتما قبلا اینجا بوده ام»، در عین حال
که میدانید این امکانپذیر نیست. پس چه اتفاقی باعث به وجود آمدن چنین
حسی شده است؟
اینها احساسی است که تقریبا همه ما
حداقل یکبار در زندگی تجربه کردهایم و به آشناپنداری تعبیر می شود. حسی
عجیب و غریبی که در مواجهه با یک اتفاق، منظره یا حتی تجربهای کاملا جدید
به آن دچار میشویم و مدام با خودمان تصور میکنیم که در گذشته این اتفاق
برایمان رخ داده است.
در حقیقت آشناپنداری حس
آشنایی است با امری کاملا تازه، که در اعماق مغز ما پنهان شده است. مطالعه
در مورد این پدیده امری کاملا دشوار است زیرا اغلب مردم زمانی که این حالت
را تجریه می کنند نه در آزمایشگاه حضور دارند و نه اینکه انبوهی از دستگاه
های پایش مغز به آنها متصل شده است.
بچه پولدارها دژاوو را تجربه می کنند
علی
باجلان متخصص روانشناسی در گفتوگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان
درباره پدیده آشناپنداری گفت: آشناپنداری ترجمه واژه فرانسوی "دژاوو" و به
این معنی است که کسی را قبلا در جایی دیده باشیم و مجدد آن صحنه در زمانی
دیگر تکرار شود. اکثر جمعیت دنیا و معمولا قشرهایی که تحصیلات یا درآمد
بالایی دارند و مدام در سفر هستند، بیش از سایر افراد، آشناپنداری را تجربه
می کنند.
وی افزود: همچنین تحقیقات نشان می
دهد، افرادی که تحت تاثیر دارویی خاص هستند، مواد مخدر مصرف می کنند و مدام
استرس دارند، به دژاوو دچار می شوند.
احساسی شدن کار دستتان می دهد
وی
با بیان اینکه دلایل و نظریههای مختلفی برای این پدیده مطرح شده است،
بیان کرد: برخی افراد معتقدند، عدم ارتباط دو نیم کره و تعداد تحریکات بیش
از حد نورونهای مغزی عامل ایجاد این پدیده است و این ناهماهنگی باعث دژاوو
می شود. یکی دیگر از نظریههای مطرح شده درباره دژاوو، واکنش عاطفی افراد
به وقایع مختلف است؛ یعنی افرادی که به رویدادهای مختلف، احساسی نگاه می
کنند بیشتر از دیگران درمعرض آشناپنداری هستند.
وقتی چشمها هم به یکدیگر نارو می زنند
باجلان
نظریه تاخیر رسیدن نور به یکی از چشمها را دلیل دیگر دانست و عنوان کرد:
وقتی شیءای را می بینیم، یکی از چشمها آن را زودتر می بیند و سریعتر از
چشم دیگر اطلاعات آن را به مغز می رساند، لذا فرد احساس می کند آن صحنه یا
شیء را قبلا دیده است؛ بنابراین تاخیردر رساندن اطلاعات به مغز یکی از
دلایل آشناپنداری است.
این متخصص روانشناسی
افزود: یکی از توضیح های بیولوژی این پدیده به ساختار مغز و سیگنالهای حسی
و عصبی آن مربوط می شود. بر اساس این فرضیه، فاصله اندک بین دریافت
اطلاعات از دو چشم موجب می شود تا دریافت و درک دو مرحله ای از یک رویداد
به وقوع بپیوندد.
دومین توضیح علمی در توجیه
دژاوو وجود تفاوت در فرآیند درک زمان متمرکز شده است که بر اساس آن اختلال
در شناخت زمان و ارسال و دریافت سیگنال های گوناگون توسط مغز رخ می دهد.
امان از روح سرگردان
وی
با بیان اینکه در آیین ایرانیها، آشناپنداری با رویا ارتباط دارد و از آن
به رویای صادقانه یاد می کنند، گفت: تعبیر تجربه صحنههای به ظاهر تکراری
به رویای صادقه در بین ایرانیها بسیار شایع است، همچنین برخی افراد اعتقاد
به تناسخ یا همان جدا شدن روح از بدن دارند؛ یعنی معتقدند روح از بین نمی
رود و از جسمی به جسمی دیگر منتقل می شود و زمانی که روحشان در کالبدی دیگر
بوده، آن صحنه را دیده و تجربه کرده است.
باجلان
با اشاره به روانگسیختگی عنوان کرد: روان گسیختگی نیز اشاره به جدا شدن
روح از فرد دارد که در این حالت روح از بدن فراری است و جدا از جسم
رویدادهای مختلف را می بیند.
خاطرهها زنده می شوند
آشناپنداری در منابع مختلف به سه دسته دژاوو کو، دژا سنتی، دژا ویزیته تقسیم شده است.
وی
درباره این دستهها عنوان کرد: برای همه ما اتفاق می افتد که در محیط هایی
قرار می گیریم و کارهایی را انجام می دهیم که برای ما آشنا است و می گوییم
قبلا آن را تجربه کردهایم؛ به این موارد دژاووکو می گویند؛ در این حالت
شخص به این اطمینان می رسد که همه چیز دقیقا همان طور که درگذشته اتفاق
افتاده بود، تکرار می شود. در دژا سنتی، فرد با شنیدن سخنهای مختلف، به
یاد داستان و خاطرهای می افتد؛ در حقیقت این حس است که با شنیدن صدای کسی
خاطرهای برای او زنده می شود یا چیزی را قبل از وقوع آن حس کرده است.
با
جلان درباره دژا ویزیته گفت: این نوع از دژاوو، احساس آشنایی نسبت به محیط
غریبه است؛ مثلا فرد دیدن محیطی تازه را تجربه نکرده اما فکر می کند که
راه و مسیرش را در گذشته طی کرده، درحالیکه اصلا چنین چیزی نبوده است.
تجربه یک رویای شیرین تا تکرار تلخ تاریخ
هرچند
در برخی مقالات علمی، تاخیر چشمی موثرترین و مهمترین عامل آشناپنداری
مطرح شده است اما در واقع از نظرعلمی دقیقا مشخص نیست که کدام نظریه و
اعتقاد، با واقعیت تطبیق بیشتری دارد؛ چون این پدیده یک امر متافیزیک و
ماوراالطبیعی است که تجزیه و تحلیل دادههای آن به طور کامل، ممکن نیست.
آشناپنداری
می تواند برای هر کسی اتفاق افتد، این حالت چیزی بیش از این احساس است که
شما چیزی را در گذشته دیدهاید یا قبلا کاری را انجام دادهاید. درواقع
آشناپنداری یک احساس تکاندهنده و گاهی اوقات آزاردهنده از تکرار دوباره
تاریخ است.