امروزه دردهای مفاصل شیوع بسیار بالایی یافته و مفاصل مختلف از شانه و گردن تا ران ها، زانوها و... را درگیر می کند.
آرتریت (التهاب مفاصل) و آرتروز را باید شناخته شده ترین گروه این بیماری ها دانست که در این حالت مفاصل به هم ساییده شده و دردناک می شوند. این دردها بسیار رایج هستند و دلایل متعددی در بروز آنها دخیل است. اغلب ممکن است در پی تحریک شدید یا طولانی مدت مفاصل مانند حرکت خیلی ناگهانی، پیچ خوردگی یا حرکت مکرر غیر عادی ایجاد شود. در این صورت، چندین روز استراحت همراه با مصرف داروی مناسب برای مفصل لازم است. درمانهای معمول و قدیمی تر مانند داروهای کورتون التهابهای مفاصل را تسکین می دهد، اما بیماری را بهبود نمی بخشد و همچنین عوارض متعددی نیز در پی دارند. از همین رو امروزه بر درمانهای طبیعی تأکید بیشتری می شود که از جمله می توان به طبیعت درمانی، داروهای گیاهی و اسانسهای طبیعی اشاره کرد که بسیار مؤثر هستند.
طبیعت درمانی
این روش مبتنی بر اصلاح بهداشت زندگی و بهداشت تغذیه است. این سیستم معالجه، بدون مصرف داروست که از روشهای فیزیکی سود می جوید.
به طور کلی آرتریت از افراط در مصرف خوراکی های تصفیه شده و قندهای سریع که بسیار برای بدن مضرند، ایجاد می شود. در این روش درمانی توصیه می شود، مصرف چنین خوراکی هایی محدودتر شده و رژیم گیاهخواری رعایت گردد که علایم التهابها و دردهای آرتریت را بهبود می بخشد. همچنین تغذیه غنی از پروتئین نیز مفید است که به لحاظ دارا بودن اسیدهای آمینه روند بازسازی سلولها و مقابله با آرتریت را تسهیل می کند. اسیدهای آمینه عناصر ضروری برای بدن هستند و در احیای بافتها، غضروفها و استخوانها تأثیر دارند. سویا در تامین این نیاز بدن مؤثر است.
امگا 3 نیز ماده عالی برای مقابله با درد و خشکی مفاصل و به طور کلی پیشگیری از آرتریت محسوب می شود. علاوه بر مکمل های اسیدهای چرب امگا 3 می توان از خوراکی های دارای آن نیز استفاده کرد. مصرف ماهی های چرب مانند ماکرو، آزاد، قزل آلا و... سه بار در هفته ، روغن ماهی، روغن زیتون و دانه های روغنی خام از جمله بادام، پسته، گردو، فندق و... نیاز بدن را تامین می کند. تغذیه سرشار از امگا 3 می تواند سبب کاهش درد، کاهش مفاصل مبتلا به آرتریت و کوتاه شدن زمان خشکی مفاصل در صبح گردد.
دیگر اصل این روش تمرینات جسمانی و ورزش است. البته افزون بر رعایت حالات متناسب بدن، تمرینات ورزشی باید منظم و آرام باشد. ورزشهایی مانند پیاده روی سریع و تمرینات آرامی مانند تای چی و کی گنگ در تسکین آرتریت بسیار مؤثر هستند.
یوگا برای افرادی که از آرتریت زانو و رانها رنج می برند و همچنین کسانی که بسختی می توانند راه بروند، راه حل خوبی است. البته استراحت نیز بسیار مهم است و بیمار نباید بیش از حد خود را خسته کند.
گیاه درمانی
بعضی از گیاهان دردهای آرتریت را تسکین می دهند و می توانند با نشانههای بیماری مقابله کنند. مزیت این روش این است که گیاهان افزون بر اینکه بیماری را بهبود می بخشند، عوارض جانبی در پی ندارند. البته ممکن است برخی افراد حساسیت داشته باشند که از همین رو بهتر است با پزشک مشورت شود. بعضی از گیاهان مؤثر در این باره عبارتند از:
- انگور فرنگی سیاه: برگهای انگور فرنگی سیاه در درمان بیماری های رماتیسمی از جمله آرتریت مؤثر است. این گیاه کارایی بسیار عالی دارد که بخصوص باید به تأثیر ضدالتهابی و ضد درد اشاره کرد. حدود 10 گرم از برگهای خشک شده این میوه را در 250 میلی لیتر آب جوش دم کرده و روزانه دو فنجان از این دم نوش را میل کنید. اگر برگ تازه میوه در اختیار است، می توان آن را به شکل پانسمان روی موضع دردناک استفاده کرد.
- پنجه شیطان : پنجه شیطان، یکی از مؤثرترین گیاهان برای مقابله با دردهای آرتریت با هر ماهیتی است که داروی ضدالتهاب طبیعی محسوب می شود که البته خاصیت مسکن نیز دارد. پنجه شیطان دردهای مفاصل، غضروفها، رباط ها و ماهیچه ها را تسکین می دهد، التهابها را کاهش می دهد و نقش محافظتی نسبت به غضروفها دارد. گرچه تأثیر درمان سریع بروز می کند، اما پس از سه هفته از درمان نتیجه بارزتر نمایان می شود. می توان دو کپسول 300 میلی گرمی را حدود سه بار در روز مصرف کرد. این گیاه برای خانمهای باردار و شیرده منع مصرف دارد.
- گیاه دم اسب : این گیاه سبب جذب دوباره مواد معدنی در استخوانها می شود که از پوکی استخوان پیشگیری می کند و همچنین استخوانها را تقویت می کند. می توان آن را چهار بار در روز استفاده کرد.
- اسپیره : این گیاه به آسپرین گیاهی معروف است و خاصیت ضد درد و ضدالتهاب دارد. هنگام تهیه دمنوش این گیاه باید مراقب بود که آب، جوش نباشد؛ زیرا باعث سوختن گیاه می شود و خواص آن از بین می رود. دمای آب نباید بیشتر از 85 درجه باشد.
- چوب بید: چوب بید را می توان به شکل قرص یا جوشانده آن استفاده کرد. ساز و کار عمل این گیاه ضدالتهاب، ضد درد و کاهنده تب است.
- گل همیشه بهار کوهی: ضدالتهاب و ضدعفونی خواص مهم گل همیشه بهار کوهی است. کرم موضعی این گیاه در داروخانه ها به فروش می رسد.
این گیاهان مختلف عملکرد نسبتاً مشابهی دارند و می توان یکی را به جای دیگری استفاده کرد. از همین رو کسانی که به یکی از گیاهان حساسیت دارند، می توانند از خواص انواع دیگر بهره ببرند.
- آب سیب زمینی: آب سیب زمینی خام مرهمی است که به نظر می رسد برای بسیاری از افراد مفید است. تهیه این مرهم بسیار راحت است؛ یک سیب زمینی را همراه با پوست برش بزنید. یک شب این برشها را در آب سرد خیس کنید و صبح روز بعد آب سیب زمینی را میل کنید.
- دانه های کنجد: کنجد خواص بی نظیری دارد که می تواند برای بسیاری از بیماران مبتلا به آرتریت مفید باشد. یک قاشق بزرگ کنجد را در نصف لیوان آب یک شب خیس کنید و بگذارید تا فردا صبح بماند، سپس میل کنید.
- فلفل قرمز: فلفل قرمز دارای ترکیباتی است که با قرار گرفتن روی موضع دردناک، درد را تسکین می دهد، به طوری که از لحاظ علمی ثابت شده است که مصرف منظم آن، درد آرتریت را بهبود می بخشد. برای این منظور نصف قاشق چای خوری فلفل قرمز را با 250 میلی لیتر سرکه سیب مخلوط کرده و به ظرف آب گرم اضافه نمایید. سپس دستها یا پاها را 20 دقیقه در این محلول گذاشته و سپس بشویید. دقت داشته باشید که فلفل قرمز سبب تحریک پوستهای حساس می شود.
اسانسهای گیاهی
در درمان آرتریت می توان از خواص ضدالتهابی، ضدعفونی کننده و مسکن برخی از اسانسها یا روغنهای معطر گیاهی بهره برد. در این باره باید روغن خالص، طبیعی و شامل ترکیبات سنتیتک باشد و متناسب با شرایط و بیماری انتخاب شود. بعضی از اسانس های گیاهی در زمینه دردهای رماتیسمی و بخصوص آرتریت بسیار مؤثرند که از جمله می توان به این روغن ها اشاره کرد:
- روغن سیر: این روغن برای همه انواع رماتیسم و آرتریت مورد کاربرد است. همچنین جای زخم و آسیبها را بهبود می دهد و در موارد گزیدگی حشرات نیز مناسب خواهد بود. هنگام استفاده از این روغن طبیعی آن را روی قسمت حساس یا آسیب دیده ماساژ دهید. البته برای خانمهای باردار و شیرده منع مصرف دارد.
- روغن بابونه: این روغن اساساً برای درمان بیماری نقرس توصیه می شود، اما به طور کلی برای التهابهای پوستی نیز کاربرد دارد. هنگام استفاده، آن را با کمی روغن بادام شیرین مخلوط کنید و روی پوست ماساژ دهید.
- روغن اکالیپتوس: روغن اکالیپتوس ضد رماتیسم و ضد دیابت است و می تواند در بهبود برخی انواع آرتریت عصبی اغلب مرتبط با دیابت مؤثر باشد. این روغن همچنین در مورد ضعف یا کم خونی نیز تأثیر دارد.
روغن اکالیپتوس را می توان روی مفاصل دردناک ماساژ داد یا بخار آن را استنشاق کرد. مخلوط یک تا دو قطره آن در یک لیوان بزرگ آب برای رفع ضعف مؤثر است.
- روغن اسطوخودوس: این روغن نیز مانند روغن سیر در بهبود جای نیش حشرات و همچنین دردهای رماتیسمی و آرتریت مفید است. بهتر است روغن اسطوخودوس را با کمی روغن بادام شیرین رقیق کرده و سپس استفاده کرد.
- روغن خردل: ماساژ با روغن ولرم خردل التهابها را تسکین می دهد، جریان خون را تحریک می کند، سبب شل شدن عضلات و رفع گرفتگی می شود و در نتیجه مفاصل حالت بهتری خواهند داشت. دو قاشق روغن خردل را با یک حبه سیر گرم کنید و در همان حالت گرم روی پوست ماساژ دهید.
ماساژ ملایم این روغنها روی پوست سبب جذب طبیعی توسط پوست شده و به قسمتی از بدن که مورد نیاز است، می رسد. همچنین باید حتماً این روغنها با کمی روغن گیاهی مانند روغن بادام شیرین رقیق شود.
همانطور که در مطالب گذشته ذکر کردیم ، افسردگی دلایل و انواع مختلفی دارد که یکی از شایع ترین آنها ، افسردگی فصلی است. برخی از افراد به دلایل مختلف مانند آب و هوای این فصل دچار افسردگی می شوند. اما آیا راهی برای فرار از این موضوع وجود دارد؟
اصلا فارغ از همه حرف های روانشناسانه انگار یک ربط عجیبی بین «پاییز» و «اندوه» وجود دارد. یک بار دیگر ترانه های معروف خزانی را توی ذهنتان مرورکنید. از «شد خزان گلشن آشنایی» گرفته که از پاییز به عنوان استعاره استفاده کرده تا «از آن شب سرد پاییز، آهنگ سفر کردی» زنده یاد ایرج بسطامی که در آن پاییز لوکیشن (!) اندوه است و اتفاقا این شب ها به خاطر قرار داشتن در همین لوکیشن همه شبکه های رادیویی فرت و فرت پخشش می کنند و فکر هم نمی کنند که این ترانه چقدر غمگین است. حالا ما بیشتر گیر می دهیم به برگ ریزان طوری پاییز و حال درخت ها و اینها، آن طرف آبی ها بیشتر به «کم نور» بودن پاییز گیر می دهند واین اندوه را با آن «تاریکی» نشان می دهند.
«تاریکی» و نبودن نور، همیشه استعاره چیزهای غمناک ترند. سوزان سانتاگ یک جمله معروف دارد که ما آن را کرده ایم عنوان همین صفحه، وقتی از بیماری های رواشناختی می نویسیم: «بیماری، طرف تاریک وجود است». خلاصه اینکه این دفعه می خواهیم درباره ربط «فصل»ها و «حال آدمیزاد» حرف بزنیم به این بهانه که حالا پاییز است و طبق آنچه که در همه متن های معتبر روانپزشکی آمده آن نشانه هایی که به افسردگی زمستان معروف است در پاییز شروع می شود. شواهد این مدعا را هم احتمالا در دور و بری های تان یا با مراجعه به ذهن خودتان دیده اید، ندیده اید؟ خب! خوش به حالتان! ما که بخیل نیستیم. اگر این جور است، این صفحه را به عنوان یک صفحه علمی «دانستنیها» طور بخوانید!
به رسم منطقیون معتقدم و البته متاخر. بیایید قبل از اینکه در مورد رابطه افسردگی و فصل پاییز حرف بزنیم، تکلیفمان را با این کلمه «افسردگی» معلوم کنیم. چون که ته تهش افسردگی زمستانی هم یکی از انواع افسردگی است دیگر. از آسمان و با باران های خزانی که یکهویی نیفتاده توی طبقه بندی های روانپزشکی. مخصوصا این روزها ملت فرت و فرت به همدیگر و به خودشان برچسب «دپرس» بودن می زنند. این کلمه «دپ» زدن و «دپرس» بودن که نقل دهان من وشماست، تخلیص شده جوانانه وار همان «دپرسیون» فرانسوی ها و «دپرشن» انگلیسی هاست که دقیقا یعنی «افسردگی» اما آیا ما همین قدر که به خودمان برچسب می زنیم افسرده ایم؟
افسردگی چه شکلی است؟
انگلیسی ها یک واژه دارند به عنوان «بلوز» که حتما یک ربطی به آن سبک موسیقی شان هم دارد. این «بلوز» یک درجه از اندوه قبل ا زافسردگی است؛ یعنی آنها به غمگینی های عصر یکشنبه شان که مال ما می شود غمگینی عصر جمعه، نمی گویند دپرشن یا افسردگی. می گویند غمگینی. حالا این تدقیق (!) زبانشناسانه و روانشناسانه برای این بود که بدانید خیلی وقت ها که ما به خودمان برچسب افسردگی می زنیم، در واقع دچار بلوز یا همان اندوه شده ایم. افسردگی یک بیماری روانپزشکی است، نه یک اندوه ساده حتی عمیق.
حالا همه اینها را که می گویم، گمان برتان ندارد که افسردگی چیز عجیب و غریبی است که فقط عده خاصی به آن مبتلا می شوند. نه. همانطورکه شاید شما هم شنیده باشید افسردگی «سرماخوردگی» بیماری های روانی است. یعنی به همان نسبت که در بیماری های جسمی ممکن است شما بیشتر به سرماخوردگی مبتلا شوید، در بیماری های روانی هم احتمالا مبتلا شدن به افسردگی از همه بیشتر است. اما وقتی که صحبت از یک نوع خاص از افسردگی یعنی افسردگی فصلی می شود. تعداد مبتلایان کمتر و کمتر می شود.
اولین چیزی که شما باید در مورد افسردگی و بیماری های روانی بدانید، این است که وقتی نام یک بیماری، بیماری است که واقعا شما را از کار و زندنگی انداخته باشد. یعنی تاثیر واضحی در روند عادی زندگیتان گذاشته باشد. اگر سر کار می روید، در شغلتان، اگر محصل یا دانشجویید در نمره هایتان، اگر ازدواج کرده اید در رابطه با همسرتان، اگر هنوزمجردیدی در رابطه با خانواده، هم اتاقی یا هم خانه های تان مشکلی پیش می آید. البته اگر هنوز این تاثیر را ندیده اید و مشکلتان در سطح «مشکل» مانده و به «بیماری» نرسیده هم معنایش این نیست که نباید کاری کنید ودست روی دست بگذارید تا «بیماری بالقوه» تان به «بیماری بالفعل» تبدیل شود. یعنی شما هر وقت زودتر برای رفع مشکلتان دست بجنبانید، زودتر از به وجود آمدن بیماری پیشگیری کرده اید.
دومین چیزی که در مورد افسردگی باید بدانید این است که باید زمان خاصی شما دچار نشانه های یک بیماری باشید تا بیمار به حساب بیایید. در مورد افسردگی این زمان دو هفته است. البته کمی تصورش هم سخت و اندوهناک است که شما در مدت دو هفته، آن هم تقریبا هر روز و آن هم در بیشتر ساعات روز دچار نشانه های افسردگی باشیدودر اندوه خود غوطه ور باشید اما افسردگی درست ودرمان دقیقا همین شکلی است.
سومین چیزی که باید در مورد افسردگی بدانید، این است که افسردگی «شدت» دارد. یعنی یکی در حد اینکه افسردگی چندتا مشکل کوچک در کارش و خانواده اش به وجود بیاورد افسرده می شود، یکی کار و زندگی اش فلج می شود و آن حس مشهور گیر افتادن در بین چند «سگ سیاه» را دارد و یکی که از همه شدیدتر است، می خواهد بزند زندگی خودش را تمام کند. حالا یا فکرش را دارد، یا فکرش را به نقشه تبدیل کرده یا حتی اقدام هم کرده و ناموفق بوده.
چهارمین چیزی که در مورد افسردگی باید بدانید، این است که بعضی از افسردگی ها خیلی اتوکشیده و بی هوا می آیند سراغ آدمیزاد و زمان خاصی هم برای جنابشان در نظر نمی گیرند اما بعضی از افسردگی ها وقت خاصی دارند؛ مثلا «ملال پیش قاعدگی» و «افسردگی بعد از زایمان» برای خانم ها و «افسردگی فصلی» برای همه.
خب حالا که به رسم منطقیون از کل به جزء آمدیم و از افسردگی رسیدیم به افسردگی با الگوی خاص و از آنجا هم رسیدیم به افسردگی فصلی، وقت روکردن نشانه های این افسردگی فصلی است. انگلیسی زبان ها به افسردگی فصلی به اختصار می گویند SAD. خود کلمه SAD که اگر با حروف کوچک بنویسیمش یعنی غمگین، بیشتر آدم را غمگین می کند. منطقیون از اتاق فرمان اشاره می کنند که از منطق خودمان خارج نشویم. این افسردگی فصلی، بیشتر در فصل های کم نور سال یعنی پاییز و زمستان خودش را نشان می دهد و چون که پرش در زمستان است و کمش در پاییز به افسردگی زمستانه مشهور شده است وگرنه اگر بخواهد بیخ گلوی ذهنتان را بگیرد، دقیقا همین روزهای پاییز شروعش است، مخصوصا روزهای ابری تر و تاریک تر.
۱ اندوه: همه انواع افسردگی، یک نشانه مهم و مرکزی دارند؛احساس غمگینی و پوچی در اکثر ساعات روز. همانطور که گفتیم این احساس غمگینی، با آن احساس غمگینی که گاه و بیگاه سراغ همه ما می آید فرق دارد و خیلی شدیدتر است.
۲ اشتهای زیاد: در خیلی از افسردگی ها اشتهای آدم کم می شود اما در افسردگی زمستانه اشتها زیاد می شود؛ مخصوصا به چیزهای شیرین پر از کربوهیدرات.
۳ افزایش وزن: وقتی آدم هلف هلف شیرینی می خورد، معلوم است که چاق می شود دیگر.
۴ احساس خستگی: احساس کوفتگی بی دلیل و بدون کار یدی زیاد هم سراغ افسردگان زمستانی می آید.
۵ تمایل به خوابیدن: درست مثل موجوداتی که به خواب زمستانی می روند، افسرده های زمستانی هم دلشان نمی خواهد از رختخواب بلند شوند.
۶ اختلال در تمرکز: افسرده های زمستانی فقط جسم به هم ریخته ای ندارند، آنها نمی توانند ذهنشان را مثل گذشته مرتب کنند و روی موضوعی تمرکز کنند.
۷ تحریک پذیری عصبی: افسردگان زمستانی زودتر می رنجند وزودتر هم از کوره در می روند.
افسردگی زمستانی از کجا می آید؟
قضیه دلیل هایی که متخصصان رشته های مختلف برای افسردگی زمستانی رو می کنند، هم مثل قضیه آن داستان مولاناست که سه نفر به سه زبان مختلف انگور می خواستند و هر سه در واقع یک چیز را طلب می کردند. هم آنهایی که برون را دیده اند و می گویند در عرض های بالای جغرافیایی این افسردگی بیشتر است و خداد به داد مردم کشورهای اسکاندیناوی برسد، هم آنهایی که درون را دیده اند ودست گذاشته اند روییک هورمون بیچاره به نام ملاتونین و هم روانشناس های تکاملی که زمان را دیده اند و ریشه را در سبک زنندگی جدهای ما دیده اند در واقع دارند یک چیز را به زبان های مختلف می گویند. حالا ما مجبوریم اینها را با هم قاطی کنیم و از اول شروع کنیم.
روانشناس های تکاملی می گوینداول اول اولش افسردگی زمستانی اصلا افسردگی نبود.ملت آن وقت ها تابستان و بهار کار می کردند ودر فصل های سرد سال استراحت می کردندوتجدید نیرو. به زبان خودشان، آنهایی که در پاییز و زمستان در دل غارها استراحت می کردند، احتمال بقای بیشتری داشتند و بنابراین یک ژن هایی در باقی ماندگان نسل به نسل منتقل شد که بدن را وادار می کرد تا در فصل های کم نور سال به وجود می آید خسته خسته شود ودلش نخواهد از رختخواب بیرون بیاید. این ژن های احمق هم دیگر حالی شان نیست که الان دیگر سبک زندگی ها عوض شده و آدم ها لازم نیست دل به سرما بزنند وبرای زن و بچه بروند شکار کنند و در راه سرما بمیرند. حالا دیگر وسایل گرمایشی هست و شغل های فکری تخصصی و سبک زندگی متفاوت. آنها این را نمی فهمند. آنها دلشان می خواهد وقتی که پاییز و زمستان شد خسته شوند! خلاصه اینکه روانشناس های تکاملی می گویند ما اندوه پاییزی مان را همین قدر احمقانه از اجدادمان به ارث برده ایم.
از اینجای داستان به بعد را عصب شناس ها ادامه می دهند. آنها می گویند یک هورمون به نام ملاتونین وجود دارد که به کم شدن نور حساس است. این هورمون وقتی ترشح می شودکه نور کم می شود و وظیفه اش این است که ما را خسته و خواب آلود کند. اصلا برای همین است که ما در تاریکی بهتر خوابمان می برد. حالا این هورمون بلانسبت احمق، وقتی که پاییز و زمستان می شود و ما در روزهای کوتاه، قدم به خیابان های کم نور ابری می گذاریم هی ترشح می شود و هی ما را خسته می کند. اختلاف ترشح ملاتونین در تابستان و زمستان در خانم ها بیشتر از آقایان است و برای همین خانم ها بیشتر به افسردگی زمستانی مبتلا می شوند. آن هم خانم های جوان ۲۰ تا ۳۰ ساله که خواننده های اصلی همشهری جوانند.
این وسط یک خرده روایت هم وجود دارد که احتمالا هواشناسان آن را داد می زنند که این اتفاق در عرض های بالای جغرافیایی بیشتر می افتد؛ یعنی هر چه که شما به قطب شمال بیشتر نزدیک باشید و نور زندگیتان کمتر باشد، بیشتر احتمال دارد که به افسردگی زمستانی مبتلا شوید. ترجمه ایرانی اش این می شود که بروبچز مناطق کوهستانی ایران بیشتر حواسشان به خودشان باشد.
تاریکی را بکش!
قبل از هر چیز خدمتتان عرض شود که شما فکر نکنید اگر در زمستان یا پاییز مبتلا به افسردگی شدید، حتما افسردگی زمستانی دارید و به آب و هوا ربط دارد و اینها. نه، ممکن است شما همان افسردگی اتوکشیده را گرفته باشید و باید تشریف ببرید پیش روانشناس و ریشه هایش را دربیاورید و درمانش کنید. البته برای افسردگی زمستانی هم بهترین راه مراجعه به متخصص است و درمان تحت نظر. این طرف آب را بعید میدانم اما آن طرف آب یک روش دقیق وجود دارد به نام «نوردرمانی» که ملت افسرده را در یک ساعات دقیق می نشانند روبروی یکسری منابع نوری با شدت دقیق و این را چندین روز تکرار می کنند تا ملت حالشان خوب شود. حالا که این روش در ایران به احتمال زیاد نیست شما خودتان «خود نور درمانی» کنید، چطوری؟
۱ پرده ها را بکشید
همان روزهای انگشت شماری که اول صبح بیدار می شوید، اولین کاری که می کنید این باشد که پرده را بکشید تا همان نور کم رمق بیرون هم بیاید داخل و فضای خانه را عوض کند. هر چه نور خانه تان بیشتر باشد، شما کمتر افسرده می شوید. گاهی هم بی خیال قبض برق شوید و لااقل صبح ها و غروب ها نور خانه را بیشتر کنید. مطمئن باشید پولش با سر حال بودنتان و بیشتر کار کردنتان جبران می شود.
۲ بزنید بیرون
به هر حال در روزهای پاییز و زمستان نور بیرون در روز بیشتر از نور داخل خانه است. پس لطفا از خانه بزنید بیرون و زیر آفتاب زمستانی که پشت ابرها قایم شده و به زورخودش را به شما می رساند قدم بزنید.
۳ سفر کنید
خوبی اش این است که ما در یک کشور نیمه بیابانی زندگی می کنیم و حتی در زمستان تا دلتان بخواهد در مناطق کویری و جنوب کشورمان آفتاب پهن است روی زمین. مسافرت پاییزه و زمستانه را بگذارید توی برنامه تان و اگر در شهرهای کم نورزمستانی زندگی می کنید حتما مقصدتان جنوب یا کویر باشد. البته قبلش آب و هوا را یک چک بکنیدتا باهوای ابری قشم روبرو نشوید!
باغ عفیف آباد شیراز
باغ عفیف آباد که آن را باغ گلشن نیز می نامند …
در مغرب شیراز و در جنوب خیابان قصرالدشت بالاتر از باغ قدیمی رحمت آباد و در انتهای خیابان عفیف آباد واقع است. این باغ یکی از قدیمی ترین و زیباترین باغ های شیراز است ، باغ گلشن یکی از باغهای قدیمی شیراز است. این باغ در دوره صفویه از باغهای آباد و مهم شیراز و محل نزول پادشاهان بوده است. یعقوب خان ذوالقدر حکمران فارس در زمان شاه عباس صفوی، در قسمتی از اراضی این باغ قلعهای محکم ساخته و برای بنای این قلعه سنگهای گورستان جعفرآباد و مصلی را بکار برده است.
باغ عفیف آباد شیراز ,دیدنی های باغ عفیف آباد شیراز ,جاذبه های گردشگری باغ عفیف آباد شیراز ,آثار تاریخی باغ عفیف آباد شیراز ,مناظر طبیعی باغ عفیف آباد شیراز ,استان باغ عفیف آباد شیراز ,نقشه باغ عفیف آباد شیراز ,مساحت باغ عفیف آباد شیراز ,جمعیت باغ عفیف آباد شیراز ,مراکز گردشگری باغ عفیف آباد شیراز ,جاهای دیدنی باغ عفیف آباد شیراز ,مناطق توریستی باغ عفیف آباد شیراز ,مراکز سیاحتی باغ عفیف آباد شیراز ,شهر باغ عفیف آباد شیراز ,شهرها و دیدنی های استان فارس
باغ گلشن با پیشینه
ای دراز که همچنان سادگی دیرینه ی خود را حفظ کرده و شیوه ی باغ آرایی نوین
در آن دیده نمی شود.درب ورودی باغ در شمال آن قرار دارد .این درب از چوب
ساخته شده و در پشت آن دالانی است با سقف چوبی که اتاق های نگهبانان در دو
سوی آن قرار دارد.سردر باغ دارای چهار ستون گچی ساده است که دو به دو در دو
سوی آن و بر فراز ازاره آن قرار گرفته است و سر ستونهای آنها با اقتباس از
طرح سرستونهای تخت جمشید گچ بری شده است.
در پیشانی درب ورودی نقش دو شیر که گویی را
در میان پنجه های خود گرفته اند دیده می شود. پس از گذر از در، دهلیزی
وجود دارد که سقف آن را از چوب ساخته اند و با شکل های منظم هندسی مرتب
کرده اند. در دیگر سوی در و بر پیشانی دهلیز مجلس تاج گذاری پادشاه ساسانی
وجود دارد که بر قاب نیم دایره ای به وسیله کاشی های رنگارنگ قرار دارد. پس
از گذر از دالان کوتاهی به فضای اصلی باغ می رسیم که دورادور آن را دیوار
ای آجری فرا گرفته اند.
مساحت باغ حدود ۱۲۷۰۰۰متر مربع است و ۱۷۰۰۰ متر مربع زیربنا دارد.
عمارت باغ عفیف آباد
تاریخچه
کاخ زیبایی در وسط باغ قرار گرفته که از ساختمان های روزگا ر زندیه و
قاجاریه است. البته تاریخچه ی این باغ به روزگارصفویه بر می گردد که به باغ
” گلشن ” معروف بوده است. پس از صفویه این قلعه ویـران شده و این باغ
سـالها رونق و آبادانی خود را از دست داد. در سال ۱۸۶۳م (۱۲۸۴ه.ق) میرزا
علی محمد خان قوامالملک عمارت و باغ فعلی را احداث نمود. وی برای آبیاری
درختان باغ کاریز لیمک را که در قصر قمشه بود خریداری کرد. در آن دوره که
معاصر حکومت قاجاریه است، باغ گلشن یکی از زیباترین باغهای شیراز به شمار
میرفته است. دور این باغ حصاری از چینه گل کشیده و انواع درختان میوه بجز
نارنج و خرمالو در آن کاشته بودند. همچنین خیابانهایی با ردیف درختان سرو و
صنوبر و چنار و بید و عرعر و آبشارهای سنگی با آب جاری و دائمی در باغ
احداث کرده بودند. در دو جانب آبشارها، گیاهان مرغ و چمن کاشته بودند. حوضی
که در صحن عمارت این باغ بوده بازمانده سالیان ویرانی باغ بوده است.
در آن زمان این باغ از جمله باغهای آباد و مهم شیراز و مقر پادشاهان وقت
بوده است . یعقوب خان ذوالقدر – حکمران فارس- در زمان شاه عباس صفوی ، در
قسمتی از اراضی این باغ قلعه ای محکم ساخته و برای بنای این قلعه سنگهای
گورستان جعفر آباد و مصلی را به کار برده بود. پس از صفویه این قلعه ویران
شده و این باغ سالها رونق و آبادانی خود را از دست داد.
در سال ۱۲۸۴هـ.ق
(۱۸۶۵م )به فرمان ” میرزا علی محمد خان قوام الملک ” عمارت باغ فعلی احداث
شد. وی برای آبیاری درختان باغ قنات ” لیمک ” را که در۱۵ کیلومتری باغ ودر
قصر قمشه بود خریداری کرد.
این باغ در اواخر سده ی گذشته ، به خواهر
زاده ی قوام الملک – عفیفه خانم – ارث رسید و چون او بهسازی گسترده ای در
باغ انجام داد ، از آن پس، باغ را ” عفیف آباد ” نامیده اند.
معماری باغ گلشن
ورودی اصلی باغ گلشن رو به شمال است. در نمای
سر در باغ، چهار ستون گچی ساده مشاهده میشود که سرستونهای آنها با اقتباس
از طرح سرستونهای تخت جمشید گچبری شده است. در دو طرف دهلیز ورودی
اتاقهایی برای سکونت خدمه ساخته شده و سقف این دهلیز با قابهای چوبی دارای
اشکال هندسی مرتب و زیبا پوشیده شده است. بر روی هلالی پیشانی سمت داخلی
دهلیز ورودی با کاشیهای هفت رنگ نقاشی شده در دو سوی دهلیز ورودی دیوار باغ
است. در فاصلههای معین دیوار باغ ستونهایی با تزئینات آجری ساخته شده
است. در جانب غربی ساختمان ورودی و پشت دیوار، حمام باغ واقع است. این حمام
نمونه جالبی از حمامهای قدیمی شیراز است.
ساختمان باغ گلشن در وسط
باغ قرار گرفته و دو طبقه است. طبقه زیر دارای زیرزمینی کاشیکاری و محوطه
وسیعی است و آب نمای زیبایی در وسط آن شناخته شده که آب زلال در آن روان
است. نمای شرقی این زیر زمین از پنجرههای مشبک آهنین پوشیده شده است.
مدخل اصلی این عمارت در سمت شمال است که به
وسیله چند پله سنگی به تراس سر پوشیده زیبا و ایوان طبقه دوم مربوط
میشود. در سمت جنوب ساختمان نیز راه زینهای برای رفتن به طبقه دوم ساخته
شده است. دورادور طبقه دوم عمارت را ایوانی با ستونهای زیبا در بر میگیرد
که به همه اتاقهای این طبقه ارتباط دارد و در وسط جانب مشرقی ساختمان
ایوانی وسیع و شکوهمند با چهار ستون بلند ایجاد شده است. سقف این ایوان با
قطعات چوبی چهارگوش و شش گوش پوشیده شده و روی آنها با نقاشیهای رنگ و
روغن گل و بوته و مناظر ساختمانها و رودخانهها و شکارگاهها و رزمگاهها
تزئین گردیده است. دیگر ستونهای ایوانهای عمارت هم از گچ ساخته شده و همه
سرستونهای دارای گچبریهای زیبایی میباشد. دیوار تالار اصلی و ایوانها و
اتاقها مزین به مقرنسکاریها و گچبریهای مفصلی است و سقف آنها دارای نقاشی
میباشد.
هلال پیشانی عمارت کاشیکاری است. نمای غربی ساختمان نسبت به
جانب شرقی آن سادهتر میباشد و ایوان جنوبی از نظر تزئینات تقریباً همانند
ایوان شمالی است. همه درهای این عمارت منبتکاری و نفیس و پنجرهها و
درکهای چوبی ساختمان دارای شیشههای رنگی بسیار زیبا است. تزئینات داخل
ساختمان هم از زیباییهای خاصی برخوردار میباشد. اتاقها دارای سقف چوبی با
زینتهای منظم هندسی و بدنه و دیوارها رنگآمیزی و نقاشی شده است. زیباترین
سالن این عمارت تالار بزرگ پذیرایی آن است. ازاره این تالار از سنگ مرمر
است و در بالای دیوارها یک رشته گچبریهای رنگارنگ وجود دارد. این ساختمان
در هر دو طبقه تقریباً دارای سی اتاق و تالار است. عمارت باغ از بعضی جهات
شباهتهایی به باغ ارم شیراز دارد.
ساختمان کاخ دو طبقه است.طبقه پایین زیرزمین وسیعی است که آب نمای
زیبایی در آن ساخته شده و سمت شرقی آن با پنجره های مشبک و رنگینی پوشیده
شده است. در فواصل میان پنجره ها سنگ های گندمک نصب شده که روی آنها نقوشی
از گل و بوته حجاری شده است.هم اکنون این طبقه را تبدیل به “موزه ی نظامی ”
کرده اند و سلاح های گوناگون در آن به تماشا گذارده اند. در این موزه سلاح
های گران بهایی همچون تفنگ فتح علی شاه”، ” ناصرالدین شاه” ، “مظفرالدین
شاه قاجاه “،”رضا شاه” و”محمد رضا شاه پهلوی “،سر پرهای هم رزمان ” میرزا
کوچک خان جنگلی” و مسلسل” رییس علی دلواری” دیده می شود.جلوی پلکان ورودی
نیز ارابه ای ویژه ی تشییع جنازه ی رضا شاه پهلوی و توپ فتح علی شاه قاجار
دیده می شود. این طبقه با سه پلکان به طبقه ی دوم راه دارد.
طبقه دوم
متشکل از راهرویی بلند است که در دو سوی آن اتاق های زیبا و تودرتو قرار
دارد.در میانه ی این طبقه تالار بزرگ و باشکوهی قرار دارد. سقف چوبی تالار ،
آراسته به نقش های گل و بوته ، شکارگاه و مجالس بزم و شادی است. دورادور
دیوارها گچ بری و مقرنس کاری زیبایی انجام شده است.درها و دریچه های
ساختمان از چوب و شیشه های رنگی ، به شیوه ای ماهرانه ساخته شده اند. بیشتر
درها و دریچه ها از نوع ارسی هستند. این طبقه را ” موزه ی عبرت ” نام
نهاده اند. موزه ی عبرت شامل اتاق های همایش ، رخت کن ، نشیمن ، مطالعه ،
سالن پذیرایی و قمارخانه است. در کف اتاق ها فرش های گران بها جای داده
اند. پیانوی شخصی ” فرح پهلوی” که در جشن ۲۵۰۰ساله ی شاهنشاهی استفاده می
شده از دیگر اشیای گران بهای این موزه است.
در پیشانی عمارت صحنه ای از تاجگذاری یکی از پادشاهان ساسانی در
حالی که موبدی تاج سلطنتی را به وی هدیه می دهد با کاشی تصویر شده است . در
دو طبقه ساختمان حدود ۳۰ اتاق تالار وجود دارد. در شمال و جنوب تالار دو
بخاری از سنگ مرمر تراشیده و نصب شده است.
ورودی اصلی بنا در جانب شمال
است که با کمک پلکان سنگی به تالارسرپوشیده ای منتهی می گردد. نمای شرقی
عمارت شامل ایوان بزرگ و زیباست که در تمام طول بنا امتداد دارد. این نما
از بیرون به وسیله ستون های آجری و گچی از هم مجزا شده اند. نمای غربی
عمارت نسبت به قرینه آن در شرق بسیار ساده است. ایوان جنوبی نیز از نظر
تزیینات بنا و دکوراسیون، تقریبا” شبیه ایوان شمالی است بجز این که در رشته
پلکان شرقی – غربی حیاط را به طبقه دوم منتقل می کند.
درجلو ایوان بزرگ
عمارت نیز چهار ستون بلند ساخته شده است. سقف ایوان با قطعات چوبی پوشیده
شده است و روی آنها با رنگ و روغن نقاشی شده. سر ستون های ایوان گچ بری شده
اند و در بالای آنها گل ها به تقلید از نقوش تخت جمشید گچ بری شده است.
همچنین
در جلو عمارت حوض وسیعی دیده می شود که خیابان اصلی باغ از جلو حوض شروع
می شود. تمام خیابان های باغ پر از درختان سرو ، کاج ، چنار، صنوبر و نارنج
است و باغچه ها دارای آب نماهابی زیبایی می باشند.
قهوه خانه ی سنتی باغ عفیف آباد
این قهوه خانه در سمت راست در ورودی باغ واقع شده و در حیاط آن درخت
نارنج و حوض کوچکی قرار دارد. سالن قهوه خانه ، دارای شش حجره است که بر هر
کدام نقشی کشیده اند. این نقش ها عبارتند از:” داستان ضحاک و کاوه ی
آهنگر”، ” داستان زال و سیمرغ “،” نبرد رستم و سهراب “،” نبرد تهمتن و دیو
سفید ” و ” نبرد رستم و اسفندیار”.
دیوارهای قهوه خانه از آجر ساخته شده
و کاشی کاری اندکی در آن دیده می شود. در میان سالن قهوه خانه حوضی کوچک
دیده می شود که ستون میانی سالن در آن قرار دارد.
حمام خزینه ای
از بناهای باغ حمام آن است که در جانب غرب ساختمان ورودی و پشت دیوار
قرار دارد.حمام قدیمی باغ گلشن در پشت بام دارای مناره و قبه است. این حمام
دارای دو خزینه ی آب سرد و گرم می باشد. از قرار دادن یک عدد دیگ مسی در
خزینه ، آب گرم فراهم می شده است . در دیوارهای خزینه ، نقش های برجسته ای
به چشم می خورد که عبارتند از: تصویر” فرهاد در کوه بیستون ” ، ” دیدار
مردم با خسرو پرویز ساسانی ” ، ” صحنه ی ورودی حضرت یوسف به جمع زنان مصری”
و … .
باغ عفیف آباد در سال ۱۳۴۱ توسط ارتش از فرح پهلوی خریداری شد.از
سال ۱۳۴۸ به بعد زیر نظر سازمان میراث فرهنگی تعمیر و مرمت شد .در سال
۱۳۷۰ همزمان با روز ارتش به عنوان موزه نظامی شماره ی ۲ بازگشایی گردید و
اکنون تحت اختیار سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران است.این
باغ که معماری آن آمیزه ای از ویژگی های معماری دوران هخامنشی، ساسانی و
قاجاریه است ذیل شماره ۹۱۳ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید.
کوهستان تیانزی یکی از مناظر رویایی است که نظیرش را هیچ جای دیگر کره زمین نمی توانید پیدا کنید.
این کوهستان واقع در بخش شمال غربی منطقه خوش منظره ولینگ یانگ، دراستان
هونان چین، مشرف به دره سوکی واقع شده است. این نام. این یعنی پسر آسمان و
لقب سنتی امپراتور چین است .
این کوهستان دارای اشکال عجیب و منحصر به فردی است. تیغه های بلند سنگی که
در دل مه کوهستانی مناظری دلفریب و عجیب را به وجود می آورند که یادآور
افسانه های خدایان در آیین های چینی است.آبشارها و غارهای زیبا و عجیب بر
جذابیتهای کوهستان تیانزی می افزاید و این منطقه را به یکی از ۱۰ منطقه
برتر گردشگری کشور چین بدل کرده است. مناظر این کوهستان در هر چهار فصل سال
دیدنی است و مخصوصا در بعد از بارندگی چشم نوازی خاصی را به ارمغان می
آورد.
گردشگران در این کوهستان می توانند با آیین ها و غذاهای محلی این قسمت از
چین آشنا شوند و از هوای پاک عجیب ترین کوهستان دنیا بهره بگیرند.
این کوه برای گردشگران آیینی محلی برای آشنایی با خاستگاههای طبیعی آیینهای
چینی مثل تائو ایسم است که در جستجوی تعادل و آرامش هماهنگی با طبیعت را
توصیه می کند.
وجود تله کابین در این کوهستان به گردشگران این شانس را می دهد تا به
ارتفاع ۱۳۰۰ متری این کوهستان صعود کنند و جاذبه های دره های اطراف را از
بالا ببینند.