ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | ||||
4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 |
11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 |
18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 |
25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که وسایلی که برای غذا خوردن استفاده کرده و شاید روزی هزاران بار آنها را وارد دهان خود میکنیم، از کجا آمدهاند، اشکال اولیه آنها به چه صورت بوده و یا اولین بار چه کسانی از آنها استفاده میکردند؟ اگرعلاقهمند به دانستن تاریخچهای مختصر درمورد آنها هستید با ما همراه باشید.
در ادامه ۴ ابزار غذا خوردن مانند چاپستیک، قاشق، چنگال و اسپورک را مورد بررسی قرار خواهیم داد. وسایلی که شاید اگر روزی نباشند، به اهمیت وجود آنها پی ببریم.
ریشهی چاپستیک به زمانهای بسیار دور یعنی دوران سلسلهی شانگ (shang) باز میگردد (۱۷۶۶-۱۱۲۲ قبل از میلاد)، زمانی که از جنس برنز بودند و به عنوان وسیلهای برای طبخ غذا طراحی شدند. برای جابهجایی آتش و بیرون آوردن نودلها از آب در حال جوش بسیار ایدهآل بودند(مسلما به دلایل معلوم از آن به جای دست استفاده میشده است). قدیمیترین چاپستیکی که کشف شده دربقایای سلسله Yin بوده که تقریبا به ۱۲۰۰ سال قبل از میلاد بازمیگردد.
اولین مثال از استفادهی چاپستیک به عنوان ابزاری برای طبخ غذا به زمان سلسله هان( han )در حدود ۴۰۰ سال بعد از میلاد بازمیگردد. زمانی که چینیها افزایش جمعیت را تجربه کردند و آن زمان بود که تمامی منابع موجود درآن اقلیم از جمله غذا و سوخت برای طبخ غذا رو به پایان بود و این بدان معنا بود که خوردن تکههای کوچک از غذاها به یک امر ضروری تبدیل شود. این تکههای کوچک غذا هرچه بیشترشرایط استفاده از چاپستیک را فراهم کرد، مخصوصا به دلیل اینکه چاقو برای خوردن این غذاهای سایز کوچک کارایی نداشت.
یک فیلسوف بانفوذ چینی به نام کنفسیوس نقش بسزایی در ایجاد برتری چاپستیک و انتقاد از چاقو به عنوان ابزاری که نماد خشونت است و خشونت چیزی است که هیچ گاه نباید سر سفرههای غذا اتفاق بیفتد، داشت. به عنوان یه انسان مذهبی و گیاهخوار معتقد بود که لبههای دندانهدار چاقو یادآور کشتارگاه است، یکی دیگر از موضوعاتی که در سرمیز غذا جایگاهی ندارد.
همانگونه که چاپستیک در میان جوامع آسیایی گسترش پیدا کرد، فرهنگهای مختلف مطابق با سلیقهی خود آن را تغییر دادند. در چین معمولا چاپ استیکها کمی بلندتر و ضخیم تر از نمونههای دیگر هستند( دارای لبههای گرد و ضخیم). در ژاپن، چاپستیکها کمی کوتاهتر هستند و در انتها باریک و نوک تیز می شوند. چاپستیکهای کرهای طول متوسطی دارند و معمولا از فلز ساخته میشوند برخلاف نمونههای ژاپنی و چینی که از بامبو و چوب تهیه میشوند.
گذشته از چاقوها، به نظر میرسد که قاشقها اولین وسایلی بودند که توسط بشر مورد استفاده قرار گرفتند. ظاهرا شکل آنها تقلیدی از دستی است که کف آن را جمع کردهاند.
مبدا اصلی پیدایش قاشقها مبهم است، اگرچه باستانشناسان فسیلهایی در اختیار دارند که اثبات کند تمدن نئاندرتال احتمالا وسیلهای شبیه به قاشق را با صدفهای دریایی و استخوان میساختند. اما اولین قاشق به شکلی که میشناسیم، در مصر باستان یافت شده است و به ۱۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح باز می گردد. یک وسیلهی تزیین شده که از سنگ یا عاج ساخته میشد و این باور وجود دارد که بیشتر برای آیینها و مراسم تشریفاتی مورد استفاده بود. گفته میشود پس از مصر باستان، قاشق در فرهنگهای مختلف نقش مهمی را در خوردن غذا ایفا کرده است. جالب است بدانید که تاریخ ورود قاشق و چنگال به ایران هم به دوران ناصرالدین شاه برمیگردد.
در دورهی سلسله تئودور( Tudor) انگلستان، قاشقها جایگاهی در اجتماع پیدا کردند. چنانکه "Apostle Spoons " یا قاشقهایی با طرح قدیسها در میان قبائل ثروتمند به یک هدیهی متداول در مراسم تعمید تبدیل شد. انعکاسی از قاشقهای مصر باستان که با یک شکل و شمایل فانتزی غربی ساخته میشدند. این وسیلهی نقرهای آراسته، نماد وفور، فراوانی و ثروت شد.
قاشق مدرن امروزی ما نسبت به اجدادش بلندتر و باریک تر است. بسیاری از آنها هم در انتها دارای چیزی شبیه به دکمه نیستند چیزی که در قرنهای گذشته بسیار متداول بوده است که البته بیشتر جنبهی تزیینی داشتند.
مانند چاپستیک، چنگال هم در گذشته به عنوان وسیلهای برای پخت غذا مورد استفاده قرار میگرفت. زمانی که امپراتوری مصر، یونان و روم برای زیرو رو کردن گوشت درون قابلمههای روی آتش از آن استفاده میکردند. اگرچه چنگالها در آشپزخانهها حضور داشتند اما میز غذا مکانی بود برای دستها، چاقوها و قاشقها، تا زمانی که در قرن هشتم و نهم نمونههای کوچکی از آن بر سر سفرههای شام ایرانی برای خوردن غذا پدیدار شد.
در دنیای غرب و در قرن ۱۱، چنگال همراه با کمی ترس و دشمنی دیده میشد. شاید به این دلیل که تصوری که از شیطان ارائه میشد همراه با یک چیزی شبیه به چنگال است. در دههی ۱۵۰۰ چنگال به فرهنگ اروپایی وارد شد، زمانی که کاترین دو مدیچی( ملکهی فرانسه در سالهای ۱۵۴۷ تا ۱۵۵۹) آن را از بایزانتین( ByZantine ) به ایتالیا و فرانسه آورد. در آن زمان او بیشتر ازهر شخصیت دیگری در کانون توجه مردم قرار داشت و همین امر به وی کمک کرد استفاده از چنگال را به عنوان وسیلهای محبوب برای غذا خوردن گسترش دهد.
بسیاری از نمونههای اولیه دو چنگک داشتند و بسیار سنگین و در واقع مایهی زحمت بودند. داشتن یکی از آنها مانند همان قاشقهای پرزرق و برق، نمادی از ثروت بود. در قرن ۱۶ فردی ثروتمند یک سری چنگال داشت که برای غذا خوردن با خود حمل میکرد. چنگالها به عنوان وسایلی که نشانهی فرهنگ هستند و توسط افراد متمدن مورد استفاده قرار میگیرند، شناخته میشدند. نهایتا در قرن ۱۸، این وسیله خود را به عنوان یک میهمان دائم بر سر میزهای غذای کشورهای پیشرفته غربی مطرح کرد البته در کنار قاشق و چاقو.
اسپورک ( وسیلهای که ترکیبی از چنگال و قاشق است تاحدودی مثل قاشق گود است و دارای چنگک کوچک مثل چنگال است و برخی از نمونههای آن هم شبیه به چاقو وچنگال هستند یعنی لبهی دندانهدار هم دارند) که پیدایش آن به سالها قبل باز میگردد. کلمهی "spork" برای اولین بار در سال ۱۹۰۹ در فرهنگ لغت قرن دیده شد و اولین ثبت این اختراع هم به دههی ۱۹۷۰ توسط شرکت Van Brode Milling باز میگردد. امروزه، اسپورک توسط شرکتهای بیشماری که تولیدکنندهی وسایل غذاخوری و کارد هستند و قاشق و چنگال مناسب برای زندان ها، مدارس، فست فودها، کافه تریاها را فراهم می کنند، تولید میشود.
اسپورکها بیشتر در مراکز غذاخوری عمومی در ظروفی همراه با بستههای سس کچاب یافت میشوند، اما آنها به اندازهی قاشق و چنگال کاربردی نیستند که در آشپزخانهی خانهها نگهداری شوند.اما ایده و سادگی ساخت اسپورک تبدیل به یکی از المانهای سبک زندگی آمریکایی شد. اسپورک تا اندازهای با فرهنگ آمریکایی خو گرفته است که حتی کلینتون ریئس جمهور سابق آمریکا هم دروران ریاست جمهوری خود را با اسپورک مقایسه کرده است.
افسانهای ساختگی در مورد اسپورک وجود دارد که به جنگ جهانی دوم باز میگردد. زمانی که ژنرال مک کارتر به این نتیجه رسید که چاپستیکها برای استفادهی اسرای جنگی نامناسب است وآن نمونه چنگالها امنیت بیشتری دارند. راه حل او چیزی جز اسپورکهای مقدس نبود. درست است. خوشبختانه این داستان ساختگی است.