کودک باشید

کودک باشید تا بزرگسالی براتون ساده تر بشه

کودک باشید تا بزرگسالی براتون ساده تر بشه
وقتی بچه بودید بی صبرانه می خواستید بزرگ بشید. روزایی رو تصور می کردید که پر از آزادی بود، بدون اینکه کسی بگه چکار کنید، هیچ تکلیفی برای انجام دادن نداشتید و می تونستید هرچقدر می خواید تلویزیون ببینید.
اما همین که به بزرگسالی رسیدید دیدگاهتون تغییر کرد. یادتون میاد وقتی بچه بودید، چقدر زندگی ساده بود. حتی شاید درباره برگشتن به اون دوران خیال پردازی کنید، اون زمان درگیر اینکه چه کسی بشید و چه رفتاری داشته باشید، نبودید.

پاسخ این سوال که کدوم دوران زندگی بهترین زمان بود، جایی بین کودکی و بزرگ شدنه. با این حال افراد بزرگسال هنوزم می تونند چیزایی رو از زمانی که جوون بودند یاد بگیرن.

حتما لازم نیست همه تعهدای بزرگسالی تون رو رها کنید، اما کشف دوباره ویژگی های بچگی تون می تونه زندگی بزرگسالی الانتون رو خیلی جالب تر کنه.

1- باور به اینکه هرچیزی ممکنه.

 

اگه از یه کودک بپرسید وقتی بزرگ می شه می خواد چکاره بشه، فورا یه جوابی می گیرید. کودک نه فقط می تونه با همه جزئیات، جوابتونو بده بلکه با اعتماد بنفس بالا، به توانایی خودش برای رسیدن به آرزوش ایمان داره.

آتش نشانی که به صورت نیمه وقت دامپزشکی هم می کنه؟ دندون پزشکی که تابستونا تو سیرک کار می کنه؟ البته! چرا که نه؟ بچه ها هر چیزی رو که دوست داشته باشند انتخاب می کنند و بهش باور دارن.

اما جایی تو میانه راه، افراد بزرگسال یادشون میره به خودشون یادآوری کنند پر از توانایی های نامحدودن. بزرگسالان به شدت از شکست می ترسند طوری که برای امتحان یه چیز جدید، ممکنه این احساس اونا رو فلج کنه. بچه ها ایده هاشون رو قضاوت نمی کنند. از شکست نمی ترسن و برای بدست آوردن چیزی که فکر می کنند جذابه اقدام می کنند.

 

2- اذعان به قدرت بازی

 

بچه ها بازی رو به همه چیز اولویت میدن. نوع تفریحشون ممکنه با گذشت زمان تغییر کنه اما اهمیتش نه! کم شدن تمرکز روی بازی، چیزیه که به جای اینکه افرادو برای رشد آماده کنه، اونا رو عقب نگه می داره. بزرگسالی شاید جدی باشه اما زندگی خیلی از موفق ترین افراد، سرشار از تفریحه.

آلبرت انیشتین گفته: بازی، یکی از بالاترین انواع تحقیقه. پس شما هم تحقیق کنید!

خودتون رو یه ورزشکار می دونید؟ بعد از کار به یه تیم ورزشی ملحق بشید. هر چیزی که باعث بشه تفریح کنید و لذت ببرید،
می تونه مفید باشه.

تفریح ارتباط رو تقویت می کنه، استرس رو از بین می بره، خلاقیت رو فعال می کنه، اطمینان می سازه و به بزرگسالان اهمیت همکاری رو یادآور می شه.

3- غریبه ندونستن دیگران

 

از نظر بچه ها، غریبه ها دوستانی هستند که هنوز اونا رو ندیدند. درباره ش فکر کنید: وقتی بچه ای به پارکی می ره که پر از چهره های نا آشنا است، سریع به یکی از گروهایی که اونجا هست میره و خودشو معرفی می کنه و تو تفریح اونا شریک میشه.

بزرگسالان از چنین چیزی تعجب می کنند و می گن: باورم نمیشه اینطوری خودشو معرفی کرد! خیلی شجاعه. کودکان خودشون رو تو معرض رابطه با دیگران قرار میدن اما بزرگسالا نه!  تا جایی که ممکنه از این کار دوری می کنند، چون اینکه در معرض دید بقیه قرار بگیرن، ناراحتشون می کنه.

برای همین خیلی مهمه که آگاهانه، این رفتار کودکان رو یاد بگیریم و استفاده کنیم. خودتون رو تو موقعیتی قرار بدید که اطرافتون افراد غریبه ای قرار بگیرن که می تونن به دوست جدیدتون تبدیل بشن.

کودک باشید تا بزرگسالی براتون ساده تر بشه رژیم لاغری دکتر کرمانی مقاله صوتی
4- خودتون رو  تو لحظه غرق کنید

 

بچه ها هیچ وقت تو یه لحظه با عروسک و نقاشی و کارای دیگه درگیر نمیشن. یه کاری رو انتخاب می کنند و تجربه اونو کاملا حس می کنند و تا وقتی که کارشون با چیزی که انتخاب کردند تموم نشده، سراغ یه کار دیگه نمیرن. لحظه ای رو که تجربه می کنند کامل در آغوش می گیرن و همین باعث شادی شون می شه.

افراد بزرگسال همزمان خودشون رو درگیر چند کار می کنند. انجام چند کار با هم، باعث حواس پرتی می شه. وقتی می گید خیلی سرم شلوغه و تو یه لحظه کاملا درگیر یک کار نمیشید، یعنی توجیهی پیدا کردید برای اینکه کامل تو زمان حال نباشید.

یادآوری کردن اتفاقات دیروزو رها کنید و به اتفاقاتی که اطرافتون می افته توجه کنید. وسواس بیش از حد روی کار و فرو رفتن تو افکار مربوط به آینده رو رها کنید و به اتفاقا و چیزایی که الان باید ببینید توجه نشون بدید. به لیست بی پایان کارهایی که باید انجام بدید فکر نکنید و یکی رو برای انجام دادن بردارید.

کاملا درگیر هر کاری که انجام میدید بشید تا کیفیتش زیاد بشه. انجام چند کار با هم، تمرکز و انرژی تون رو می دزده. مثل یه بچه رفتار کنید تا همه چیز ساده تر بشه.

5- کمی از محدودیت های خودتون کم کنید.

 

کودکان نمونه ی راحتی هستند، چون هر طور که خودشون بخوان رفتار می کنند. مثلا می بینید که یه بچه با لباس زیرش تو خونه، این طرف و اون طرف می دوه و یا هر طور که دوست داره می رقصه. اگه بزرگسالا هم بتونند تو بعضی کارا همین طور راحت باشند، زندگی براشون خیلی ساده تر میشه.

به عنوان یه بزرگسال، کم کردن محدودیتا معنیش رفتار نا مناسب یا رها کردن مسئولیت ها نیست. این یعنی بتونید خودتون باشید و به بهترین شکل ظاهر بشید.

خیلی از مواقع، بزرگسالان به خاطر ترس از قضاوت شدن، کاری رو که دوست دارند انجام نمیدن و ممکنه به مرور این احساس محرومیت باعث مشکلات ذهنی بشه. مثل زمان کودکی، خودتون رو رها کنید تا همه چیز براتون ساده تر بشه.

بزرگ فامیل بودن

بزرگ فامیل بودن را جدی بگیرید

بزرگ فامیل بودن را جدی بگیرید
تجربه مادربزرگ و پدربزرگ شدن، برای هر کسی خاص و منحصر به فرد است؛ اغلب پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها از همراهی با نوه‌ها و بودن در کنار آنها لذت می‌برند و به همین ترتیب، نوه‌ها هم از این‌که مادربزرگ و پدربزرگشان اینقدر آنها را دوست دارند، شاد و خوشحال هستند.

پدربزرگ و نوه
بعضی از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها براحتی هم نمی‌توانند نوه‌هایشان را ببینند؛ این گروه معمولا به دلیل این‌که در شهر یا کشور دیگری زندگی می‌کنند یا فرزندشان از همسرش جدا شده است، از دیدن نوه‌ها محروم می‌شوند. اما باید بدانید، در هر صورت، نوه‌ها به حضور شما نیاز دارند و پدربزرگ یا مادربزرگ باید نقش‌شان را در زندگی آنها ایفا ‌کنند.
 
پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های جدید
به محض این‌که فردی، مسئولیت پدر یا مادر بودن را می‌پذیرد و نوزادی را به زندگی‌اش دعوت می‌کند، نقش جدیدی به والدینش نیز می‌بخشد؛ نقشی شیرین و دوست‌داشتنی که تقریبا همه افراد آن‌ را دوست دارند و از آن بخوبی یاد می‌کنند. البته، این نکته را هم نباید فراموش کنید که این ارتباطات قوی و گسترده به کودک کمک می‌کند، احساس امنیت خاطر داشته باشد و از این‌که به خانواده‌ای بزرگ و منسجم تعلق دارد، خوشحال باشد.
 
بنابراین یادتان باشد بدرستی جایگاه پدر بزرگ و مادر بزرگ را برای کودک توضیح دهید؛ البته این نقش و جایگاه، به شرایط خاصی نیز بستگی دارد؛ مثلا بعضی از افراد خیلی علاقه‌ای ندارند در زندگی خصوصی فرزندانشان دخالت کنند، در حالی‌که گروهی هم تصور می‌کنند زندگی فرزندشان جدای از زندگی آنها نیست و به همین دلیل در هر یک از این شرایط نقش پدربزرگ و مادربزرگ هم تغییر می‌کند.
 
بعضی از سالمندان، بی‌صبرانه منتظر تولد نوه‌ جدیدشان هستند و همیشه دوست دارند چنین شرایطی برایشان تکرار شود؛ در حالی که عده‌ای هم با بی‌تفاوتی برخورد می‌کنند و خیلی مشتاق تولد نوه دیگری نیستند. بنابراین خوب است با توجه به حس و ویژگی‌های پدربزرگ یا مادربزرگ درباره حضور آنها برای نگهداری کودک یا کمک کردن به مادر و مشورت خواستن از آنها تصمیم بگیرید و بروشنی محدودیت‌ها را تعیین کنید.
 
در ضمن، عده‌ای هم فکر می‌کنند دوره بچه‌داری آنها گذشته و حالا نوبت مادر است که از کودکش مراقبت کند؛ پس باید حواستان را حسابی جمع کنید و خیلی مزاحم این گونه افراد نشوید. برخی هم سعی می‌کنند زیاد در کارهای والدین کودک دخالت نکنند تا آنها هرطور که دوست دارند، فرزندشان را بزرگ کنند و پرورش دهند؛ برای همین این افراد خیلی در کارهای مربوط به نوزاد به شما مشورت نمی‌دهند که البته این موضوع به دلیل علاقه نداشتن به بچه نیست و فقط نمی‌خواهند موجب آزار شما شوند.
 
بنابراین بهتر است علایق و توانایی پدر و مادرها را بشناسید و با توجه به آن، از کمک و همراهی‌شان استفاده کنید؛ در ضمن، یادتان باشد این دوران هم بزودی می‌گذرد و خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنید، کودک بزرگ می‌شود.
 
اگر از پدربزرگ و مادربزرگ دور هستند...
اگر شما در مکانی دور از والدین‌تان زندگی می‌کنید و نمی‌توانید دائم آنها را ببینید، یادتان باشد از همان دوران کودکی باید کودک را با پدربزرگ و مادربزرگش آشنا کنید، که البته این کار بسیار سخت هم خواهد بود. اما اگر می‌خواهید رابطه فرزندتان با پدربزرگ و مادربزرگش خوب باشد، می‌توانید از این شیوه‌ها استفاده کنید:
 
دائم عکس‌های کودک را برای پدر و مادرتان ارسال کنید تا آنها بتوانند کودک را در سنین مختلف ببینند.
 
دائم به آنها تلفن بزنید؛ ولی یادتان باشد بچه‌های خردسال خیلی با تلفن صحبت نخواهند کرد و دوست ندارند بازی‌شان را به دلیل تماس تلفنی قطع کنند.
 
با پدر و مادرتان درباره علایق کودک صحبت کنید تا آنها موضوعی برای صحبت کردن با نو‌ه‌شان داشته باشند.
 
از پدر و مادرتان بخواهید برای کودک کتاب بخوانند و صدایشان را ضبط کنند تا شما بتوانید صدای ضبط شده را برای کودک پخش کنید.
 
این شیوه‌ها شاید هیچ وقت نتواند جایگزین تماس مستقیم و در آغوش گرفتن کودک شود، ولی به طور حتم بهتر از تماس نداشتن و بی‌خبر بودن خواهد بود.

کودک درون

کودک نیستیم

اما کودک درونمان هنوز زنده است

هنوز میپرد

از موانع زندگی

هنوز شیطنت میکند

هنوز آنش میسوزانیم

هنوز بعد شیطنت ها ریز ریز میخندیم

و به ظاهر چهره مظلوم میگیریم

*******

کودک درونم..بازیگوش من.. بیدار باش همیشه

بیدار باش تا سادگی بیدار باشد، تا مهربانی بی بهانه بیدار باشد...

تا شادمانه کودکانه زندگانی ... :)