ضربالمثل امروز حکایت کوتاهی را از ریشه ضربالمثل کنایی «گرگ باران دیده» میخوانید.
ضربالمثلها
در هر ملتی اشارهای دارند به فرهنگ و اعتقاد و آداب و رسوم آن مردم. هر
اندازه که یک ملت از تمدن و تاریخ حیات بیشتری برخوردار باشد، به همان
میزان هم ضربالمثلها و کنایهها در آن کشور بیشتر است.
در این میان ایرانیان از دیرباز مردمانی با فرهنگ غنی بودهاند. گوشهای از این تمدن و فرهنگ به مقوله ادبیات در کشورمان برمیگردد.
ادبیاتی
که نه تنها در عرصه نظم که در عرصه نثر هم حرفی برای گفتن دارد. در میان
آثار منظوم و منثور اما جملات و ابیاتی دیده میشود، که امروز به مثلی
شیرین و فراگیر درمیان ما تبدیل شدهاند. یادگیری این مثلها میتواند ما
را در بیان هرچه سریعتر پیام به دیگران کمک کند.
با این وصف در باشگاه ضربالمثل امروز به نقل حکایت کوتاهی از ضربالمثل کنایی «گرگ باران دیده» میپردازیم.
************************************
«گرگ باران دیده» عبارت وصفی است که کنایه از افراد با تجربه و آزموده است.
کسانی
که فراز و فرود زندگی را تجربه کردهاند و سرد و گرم روزگار را چشیدهاند.
البته آنچه از مفهوم این عبارت استنباط میشود، مفهومی مثبت نیست؛ به
عبارتی «گرگ باران دیده» بیشتر معنایی در ذم آن فرد است و نه مدح و ستایش.
علامه
دهخدا در مورد این مثل اینطور مینویسد: گرگ بچه از باران میترسد، وقتی
باران میآید از خانهاش بیرون نیامده و صبر میکند تا باران بند آید. حتی
اگر به شدت گرسنه باشد. اما وقتی گرگی بیرون از خانه باشد و باران بگیرد،
اگر که احساس کند از آن ضرری به او نمیرسد، دلیر شده و دیگر ترسی از باران
به دل راه نمیدهد.
اما آنچه که از عبارت «گرگ باران دیده» بر میآید، نه گرگ بچه که گرگ بزرگی است که در بیابانها به دنبال طعمه باشد.
محمدحسین بهرامیان عضو هیأت علمی دانشگاه البته معتقد است که در تمثیل حاضر محتملتر است که «گرگ بالان دیده» باشد.
«بالان»
به معنای تله و دام است و اگر این طور باشد از این مثل اینگونه برمیآید
که گرگ یک بار در دام و تلهای افتاده و از آن رسته است، و این رها شدن از
چنگ دام تجربهای ارزشمند برای اوست و دیگر گرفتار نمیشود.