در
تمام کتابها و مقالات مرتبط با اصول مدیریتی و رهبری بر این واقعیت تاکید
بسیار شده است که موفقیت و کامیابی، چیزی نیست که یک شبه و بهصورت آنی به
دست آید، بلکه نیازمند کسب تجربه و تلاش و ممارست است. با این حال میتوان
با بهکار بستن توصیههایی چند به موفقیتهای حتمی و همیشگی دست پیدا کرد
که در اینجا به ده مورد آنها اشاره شده است.
1- دو گام به پیش، یک گام به پس
آیا
موفقیتهای پیشین شما به خاطر برخورداری شما از مهارتهای مدیریتی و
رهبریتان بوده است یا اینکه شما توانستهاید بدون استفاده مستقیم از همه
این مهارتها و تنها با نیمی از توانتان به این موفقیتها دست یابید؟ و
اگر چنین است و اگر شما تمام توانایی هایتان را بهکار میبستید چه
موفقیتهای خارق العادهای را کسب میکردید؟! آنچه مسلم است اینکه نگریستن
به پشت سر و واکاوی عملکردهای پیشین مدیران میتواند به آنها در شناسایی
توانمندیها و عوامل موفقیت آنها کمک شایانی کند و از سویی دیگر با مشخص
کردن نقاط ضعفشان، زمینه تغییر رفتار و رفع نقاط ضعف را فراهم میکند.
2- الگوی کارکنانتان باشید
موفقترین
مدیران کسانی هستند که همان گونهای رفتاروکار میکنند که توقع دارند
کارکنانشان آنگونه باشند. البته در این میان باید توجه داشت که نقشها و
کارکردهای مدیران با کارمندان و کارگرانی که زیرمجموعه آنها هستند، متفاوت
است اما الگوهای کاری و رفتاری خیر.
3- بهترین و قابلترین افراد را دور خود جمع کنید
بعضی
از مدیران به هیچ عنوان دوست ندارند کسانی را در اطراف خود ببینند که از
آنها موفقتر و کارآمدتر هستند؛ درحالیکه مدیران موفق همیشه میکوشند تا
زبدهترین و قویترین نیروها را دور خود جمع کنند؛ حتی اگر بسیاری از آنها
از خودشان بالاتر باشند. این کار هم قابلیتها و پتانسیلهای گروه را بالا
میبرد و هم باعث ارتقا و تعالی خود مدیران میشود.
4- شکایت کردن و تقصیر را به گردن دیگران انداختن را متوقف کنید
کمتر
سازمان، شرکت یا تیمی را میتوان پیدا کرد که تمام اعضای آن را افرادی
کارآمد و بی نقص تشکیل بدهند. هنر مدیران بزرگ این است که به جای گلایه
کردن و نالیدن از مشکلات و نیروهای ناکارآمد گروه با افزایش انسجام در درون
سازمان و استفاده بهینه از پتانسیلهای موجود بهترین عملکرد گروهی و
سازمانی را ارائه دهند.
5- جلوی ضرر را هرچه سریعتر بگیرید
وقوع
ضرر و زیان در هر فعالیتی و در هر گروهی امری طبیعی و عادی است، مهم آن
است که با شناسایی سریع و دقیق زیانها و عوامل منفی از تاثیرگذار ی منفی
بیشتر آنها و تبدیل شدن به تهدید جلوگیری کرد.
6- روی خود و افراد خود سرمایهگذاری کنید
آیا
شرکت یا سازمانی را سراغ دارید که به ناگهان و بدون هیچ دلیلی از ارائه یک
محصول یا سرویس پرطرفدار دست کشیده باشد؟ بهطور حتم پاسخ اکثر افراد به
این سوال منفی است؛ چراکه هیچ مدیر عاقلی قبول نمیکند که چیزی را که
سرمایهگذاری هنگفتی روی آن انجام داده، به راحتی کنار بگذارد. شبیه همین
مساله در مورد خود مدیران و افرادشان مصداق پیدا میکند. بهطور کلی، خود
مدیران و افرادشان ارزشمندترین و مطلوبترین گزینهها برای
سرمایهگذاریهای بلندمدت در سازمان به حساب میآیند. پرواضح است هنگامی که
روی فرد یا افرادی سرمایهگذاری قابل توجهی انجام پذیرد، صرفنظر کردن از
آنها به آسانی میسر نخواهد بود.
7- روی نقاط قوت افرادتان تمرکز کنید
بسیاری
از ما عادت کردهایم که بیشتر روی نقاط ضعف دیگران تمرکز کنیم و درنتیجه
نقاط قوت آنها را نادیده میگیریم. یکی از وجوه تمایز مدیران موفق این است
که عمده توجه خود را معطوف به نقاط قوت و تواناییهای افرادشان معطوف
میکنند و در کنار آن ضعفهای آنها را نیز مورد توجه قرار میدهند و در
راستای رفع آنها گام برمی دارند.
8- بهتر است افرادتان به شما به دیده احترام نگاه کنند نه اینکه شما را دوست بدارند
همه
ما بهعنوان انسان تمایل داریم که دیگران ما را دوست بدارند. اما چه
اتفاقی میافتد اگر علاقه یک مدیر به دوست داشته شدن با وظایف و کارکردهای
مدیریتی او تداخل پیدا کند؟ به همین دلیل هم هست که اغلب مدیران بزرگ به
درستی دریافتهاند که کارکنانشان باید به دیده احترام به آنها نگاه کنند و
خودشان هم همین احساس را نسبت به افرادشان دارند.
9-موفقیت شما وابسته به موفقیت دیگران است
برای
موفقیت در عرصه مدیریت، هر مدیری باید از تمرکز روی «من» صرفنظر کند و
روی «ما» متمرکز شود؛ چرا که موفقیت و کارآمدی یک مدیر فقط براساس پیشرفت
فردی او سنجیده نمیشود، بلکه بیشتر براساس تاثیرگذاری مثبت او بر افراد
تحت مدیریتش و تحقق اهداف سازمان با کمک آنها تعیین میشود. بنابراین
موفقترین مدیران کسانی هستند که به جای خرده گرفتن بر افراد و تلاش برای
به کرسی نشاندن حرف خود به این عقیده درست پایبند هستند که موفقیت تیمشان
موفقیت خود آنها نیز هست.
10- همیشه یک مشاور و معلم برای خود داشته باشید
یکی
از اشتباهات مهلک و مخرب بسیاری از مدیران این است که پس از کسب
موفقیتهایی چند، خود را قادر مطلق و دانای کل میپندارند که به هیچگونه
مشورت و راهنمایی نیاز ندارند و بهتنهایی میتوانند همه مشکلات را حل کنند
درحالیکه مدیران موفق کسانی هستند که هیچگاه خود را از یادگیری و
راهنمایی شدن مستثنی و بینیاز نمیپندارند و میدانند که اول باید آموخت و
سپس باید به دیگران یاد داد.