افراد مثبت اندیش و موفق کسانی هستند که توانسته اند بین اندیشیدن به مشکلات و مثبت ماندن تعادل ایجاد کنند، آنان در عین حال که به چالش ها و شکست هایشان فکر می کنند، هرگز هم اجازه نمی دهند مشکلات، انگیزه و کارایی مثبت آنها را از بین ببرد. آنان بخوبی می دانند که باید بتوانند افکار منفی را به اندیشه هایی تبدیل کنند که برایشان مفید است و حال شان را خوب می کند.
اگر چه شاید در نگاه اول مثبت اندیشی کار دشواری به نظر آید، اما شما می توانید با اندکی انگیزه به تغییر و تلاش برای تحول، زندگی تان را کن فیکون کنید و مثبت اندیش می شوید اگر:
به مثبت اندیشی عادت کنید
عادت کنید که در زندگی به جای تمرکز بر آنچه که نمی خواهید و یا آن را سودمند نمی بینید، بر چیزی متمرکز شوید که آن را مفید و مثبت می دانید. شاید در نگاه اول این دو سبک تفکر، یکسان به نظر آید، اما بی تردید در عمل متوجه خواهید شد که این سبک های اندیشه کاملا متفاوت و متمایز از یکدیگرند و در داشتن احساس مثبت و یا منفی نسبت به خودتان بسیار تاثیر گذار هستند.
پیشنهاد می کنیم تصمیم جدی بگیرید و از این پس مثبت اندیشیدن را در ذهن خود تمرین کنید، تلاش کنید به جای تمرکز کردن بر آنچه که ندارید، به آنچه که دارید بیندیشید، یعنی هنگامی که افکار منفی و مخرب به ذهن تان هجوم می آورند، سعی کنید که آنها را به افکار مثبت و مطلوب تبدیل کنید. به بیان دیگریاد بگیرید به جای دیدن نیمه خالی لیوان، نیمه پرآن را ببینید.
برای مواجهه با افکار مخرب و منفی، لازم است به یقین بپذیرید که این فکر، تنها یک فکر منفی است و سودی برای شما ندارد، سپس سعی کنید با ذهنی آرام به دنبال راهکارهایی باشید که بتوانید آن را به شیوه مثبت بررسی کرده و جنبه های منفی آن را از ذهن تان پاک کنید.
از همین امروز، این تمرین را شروع کنید تا ببینید چند روز می توانید بدون افکار منفی زندگی کنید و یا تخمین بزنید که میزان توانایی تان برای مواجهه با افکار منفی و حذف آنها از ذهن تان چقدر است؟ این تمرین را مانند یک رژیم غذایی ذهنی دنبال کنید و به آن متعهد باشید، اگر بتوانید با جدیت این عادت را در خود ایجاد و تقویت کنید، بی شک در آینده ای نه چندان دور، می توانید تغییرات مثبتی را نیزدر زندگی تجربه کنید.
قضاوت را برای همیشه فراموش کنید
در مورد خودتان بیش از دیگران کنجکاوی کنید، هنگامی که مشکلی برایتان پیش می آید، دیگران را مقصر ندانید و آنها را به قضاوت ننشینید، بهتر است به درون خودتان رجوع نمایید و سهم خود را در مشکل به وجود آمده شناسایی کنید.
یادتان باشد مقصر دانستن دیگران، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه شما را از خویشتن واقعی تان نیز دور خواهد ساخت. توصیه می کنیم به جای قضاوت کردن و یا پیشدواری های منفی چه در مورد خودتان و چه در مورد دیگران، به دنبال راه حل هایی برای حل مشکلات باشید که بتوانید به خودتان و دیگران کمک کنید.
اگر در مورد دوستی احساس خشم و ناراحتی می کنید، به جای تادیب و یا سرزنش کردن وی، به این بیندیشید که آن فرد، چگونه در این موقعیت بحرانی قرار گرفته و چرا مرتکب چنین خطایی شده است.
تلاش کنید شرایط وی را بیش از پیش درک کنید، اگر چه القای چنین عطوفت و مهربانی نسبت به خود هم ضروری است، چه بسا برخی از افراد، در مورد خطاها و اشتباهات خویش دیده اغماضی ندارند و دایما با خودسرزنش گری، خویش را تادیب می کنند. برای مثبت بودن باید تصمیم بگیرید بیشتر درک کنید و کمتر قضاوت کنید.
دنبال کشف مثبت ها باشید
همیشه منفی بودن بد هم نیست، چه بسا گاهی اوقات افکار منفی داشتن مفید و سودمند است، به شرط آن که بتوانید از آنها به درستی استفاده کرده و به عنوان یک عاملی انگیزشی که می تواند شما را به شرایط مثبت سوق دهد، بهره گیرید. تلاش کنید در هر موقعیت منفی و یا در رویارویی با افراد منفی، چیزی را جستجو و کشف کنید که آن را تحسین می کنید و یا آن را به عنوان ویژگی ارزشمند این شرایط منفی قلمداد می کنید.
حقیقت شرایط را آنگونه که در واقع هست، درک کنید، سپس به این مهم بیندیشید که از ان شرایط موجود چه می خواهید و یا قرار است چه چیزی را در آن موقعیت تغییر دهید، به طور حتم این طرز تفکر، شما را به سمت تغییر مثبت رهنمون خواهد شد، چه بسا بعضی اوقات شرایط سخت زندگی به ما کمک می کنند که ارزشمندترین منابع را برای ایجاد تغییر و تحولات شگرف در زندگی مان بیابیم. پس به جای غرق شدن در شرایط منفی، به دنبال نکات مثبت آن شرایط منفی باشید و به بهترین نحو ممکن از آن استفاده کنید، به خاطر داشته باشید این امر نه تنها شما را شر افکار منفی همیشه مزاحم رها می کند، بلکه بین افکار مثبت و منفی شما تعادل نیز ایجاد می کند.
خود کنونی تان را بپذیرید
در بسیاری از مواقع میل به کمال و کامل بودن افراطی منشا تفکرات منفی است، برخی از افراد دایما در تلاشند که در همه زمینه ها بهترین و کامل باشند و چون نمی توانند، احساس ناراحتی می کنند و از سبک زندگی شان رضایت ندارند و ناخشنودند، به گونه ای که گاه حتی دچار خود سرزنشگری می شوند و خود را حقیرترین فرد می پندارند.
برای اجتناب از کمال گرایی مرضی، باید بپذیرید شما هم مانند همه آدمیان نقص هایی دارید و حتی ممکن است تصمیماتی بگیرید که نباید بگیرید و یا کارهایی را انجام دهید که نباید انجامشان می دادید، به یقین بپذیرید اگر چه کامل نیستید، اما به اندازه کافی خوب هستید و شایستگی ها و توانمندی هایی بهینه ای هم دارید.
بهتر است به مواردی فکر کنید که شما را تبدیل به فرد بهتری کند، فقط و فقط به این فکر کنید که هر روز بهتر و بهتر شوید، ولی هرگز از خودتان انتظار نداشته باشید که هم اکنون بتوانید در همه زمینه های مورد علاقه تان کامل و بدون نقص باشید.
خودتان را همان گونه که هستید، بپذیرید، نه بیشتر و نه کمتر! تصمیم بگیرید که خودتان را باور کنید و به خودتان ایمان داشته باشید، با باور و اعتماد به خویش می توانید تردید های تان را کنار بگذارید و با اطمینان هر چه بیشتر در جهت کسب موفقیت پیش ببرید. شما می توانید مثبت باشید فقط باید تصمیم بگیرید که مثبت باشید و مثبت بیندیشید.
ویژگیهای یک خانواده
سالم و موفق
خانواده مهمترین نهاد اجتماعی و
کوچکترین هسته جامعه میباشد که از زن و مرد و فرزنـدان تشکیل میشود.
اساس و رکن اصلی خانواده به عنوان زیر بنای جامعه، ازدواج است و بدون تردید یکی از
وقایع و مراحل مهم زندگی هر انسان همین مرحله میباشد. ازدواج فرآیندی از تعامل
بین زن و مرد است که تحت شرایط و مراسم قانونی، شرعی و عرفی برگزار میگردد و عمل
آن مورد پذیرش شرع، قوانین و تشکیلات اجتماعی است.
انسان در سایه ازدواج به کمال میرسد.
خداوند انسان را با اندکی تفاوت ساختمانی و عاطفی در دو جنس آفرید و آرامش و نیکبختی
را در پیوستن به هم و ازدواج قرار داد. خواند در قرآن مجید میفرمایند: «خداوند
برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در کنار او آرامش یابید و با هم انس گیرید
و میان شما رأفت و مهربانی برقرار نمود.» واقعیت
این است که سعادت و خوشبختی را تنها میتوان در زندگی خانوادگی سالم و موفق جستجو
کرد. جایی که محبت و عاطفه انسان را از محبتهای بیپایه و سطحی بینیاز میکند،
جایی که با تلاش دو انسان امیدوار و با نشاط، محیطی سرشار از دوستی و احساس
مسؤولیت فراهم میآید.
عامل موفقیت خانواده چیست؟ چرا برخی
ازدواجها موفق و برخی دیگر ناموفقاند؟ تفاوت بین افرادی که سالها
در زندگی زناشویی خود کامیاب هستند و کسانی که پیوسته با مشکل مواجهاند چیست؟ با
آن که بیشتر زوجها با آرزوهای بسیار زندگی زناشویی را آغــاز میکنند،
چرا برخی فقط برای مدتی شادی را تجربه میکنند و برخی دیگر
زندگی را با شور و شعف ادامه میدهند؟
بررسیها نشان دادهاند
که خانوادههای موفق در ارضای نیازهای اساسی با یکدیگر مشابه هستند:
- با یکدیگر ارتباط توأم و با تفاهم دارند
و در موقعیتهــای گوناگون ستایش و قدردانی از یکدیگر را ابراز میکنند.
- زمینههای تشویق جهت رشد و
شکوفایی یکدیگر را فراهم میکنند.
- علاوه بر عشق و محبت نسبت به یکدیگر به
ازدواج و تشکیل خانواده نیز عشق میورزند و در حفظ بنیـاد خانواده تلاش میکنند.
خانواده محل انتقال سنتها، باورها و
انواع مختلف شناختهاست. (از شیوه غذا خوردن گرفته تا افکار سیاسی) نخستین قدمهای
اجتماعی شدن را کودک در خانواده بر میدارد و به موجودی اجتماعی تبدیل میشود.
خانواده از زمان اسمگذاری بر کودک او را در مسیر و شبکه خویشاوندی قرار میدهد
بنابراین خانواده نخستین هویت اجتماعی فرد را فراهم میآورد.
بنابراین چگونگی رشد و تربیت فرد در
خانواده، در وجود یک خانواده سالم و ایدهآل نقش پررنگی دارد. همسران جوان برای ایجاد همدلی با یکدیگر نیاز به فرصتهایی در
ابتدای زندگی زناشویی دارند.از همین روی به موازات ایجاد این همدلی و حتی برای به
وجود آوردن آن باید برای یکدیگر در حکم آینهای باشند که هم خوبیها و هم نارساییها
را نشان دهند و هم برای بهتر زیستن خود تلاش مشترک داشته باشند. در ارزیابی روابط خانوادگی، هر یک از اعضا باید بدانند که
اعضای دیگر نزدیکترین و محرمترین افراد در زندگی او به شمار میآیند. به خانواده
به عنوان بخشی از وجود خود، حامی و پشتیبان نگاه کنید و برای خوشبختی اعضای آن تلاش نمایید.
گاهی اوقات اعضای خانواده از یک مسأله دو برداشت متفاوت دارند. اما آنها
را با یکدیگر مطرح نمیکنند در نتیجه نمیتوانند این برداشتهای متفاوت را درک
کنند. از همین رو بروز یک مسأله ساده ممکن است به یک بحران تبدیل شود ... برای
شناخت ریشه اختلافهای خانوادگی باید با روانشناسی زن و مرد آشنا شد و فهمید که
زن یا مرد به چه اموری بها میدهند و نظام ارزشهای آنها چیست. به طور معمول زن
به وابسته بودن، کسب امنیت عاطفی و مورد حمایت واقع شدن اهمیت میدهد. درحالی که
مرد میخواهد مستقل و خودمختار باشد و برای آزادی عمل ارزش قایل است. چاره کار هم
این است که زن و مرد از خود انعطاف نشان دهند و به آگاهی برسند.
مهارتهای لازم برای تشکیل
خانواده موفق
یک خانواده موفق و خوشبخت از ابتدا
اطاعت از خداوند و رضایت پروردگار را محور فعالیتهای خود قرار میدهد.
وجود معیارهای صحیح و منطقی در انتخاب
همسر و تشکیل خانواده در حفظ و استمرار و موفقیت آن سهم بهسزایی دارد.
در خانوادههای موفق مهارت ایجاد ارتباط
صحیح و مناسب بین افراد آن خانواده چشمگیر میباشد.
وجود خلق و خوی نیکو و اخلاق و رفتار
پسندیده از جمله خصایص خانواده موفق میباشد.
علاوه بر این که باید نسبت به همسر و
افراد خانواده مهر و محبت قلبی ورزید، این مهر و محبت را باید با زبان نیز اظهار
کرد و یکی از دلایل موفقیت خانوادهها اظهار محبت و علاقه به صورت کلامی میباشد.
خانوادههای موفق در برخورد با مسایل و
مشکلات زندگی به جای انتخاب روش پرخاشگرانه، خشونتآمیز و بدبینانه از
روشهـــای گفتگوی مسالمتآمیز، صمیمانه و خوشبینانه
استفاده میکنند.
داشتن تعهد، وفاداری، اعتقـاد، انصاف،
صمیمیت، پذیرش متقابل، سعه صدر، تفاهم و اعتماد متقابل بین افراد خانواده از دیگر
ویژگیهای یک خانواده موفق میباشد.
افراد خانوادههای موفق با نگرش
مثبت نسبت به یکدیگر و با مشورت و هماهنگی در امور زندگی، تعلیم و تربیت
فرزندان، فعالیتهای اجتماعی، اوقات فراغت و چگونگی صرف آن، دید و بازدیدهای
خانوادگی و نظایـر آن را تنظیم و برنامهریزی میکنند.
در این خانوادهها تعیین اهداف زندگی و برنامهریزی در سرلوحه امور
قرار دارد.
این خانوادهها اوقاتی را برای بحث و
گفتگوی خانوادگی اختصاص میدهنــد، از بحثهای بینتیجه دوری میکنند و به
مسایل از نقطه نظر طرف
مقابل نیز نگاه مینگرند.
احترام متقابل در
خانوادههای موفق و خوشبخت یک اصل است. انسان از کرامت و شخصیت والایی برخوردار
است و به کرامت انسانی خویش علاقهمند میباشـد، به همین دلیل دوست ندارد در معاشرتهای اجتماعی مورد تحقیر قرار گیرد. در محیط خانواده نیز احترام متقابل
باعث جلب مودت و رضایت میشود و به محیط خانه صفا و
صمیمیت و آرامش میبخشد.
در خانوادههای موفق
انتظارات افراد از یکدیگر مشخص است.اعضای خانواده گاهی در فضایی محرمانه، محبتآمیز و صمیمانه به ارزیابـــی
افکار و روابط یکدیگر میپردازند و از یکدیگر توقعات بیجا ندارند.
گذشت و عفو عنصر اصلی
استمرار، استحکام و موفقیت این خانواده ها میباشد.
در خانوادههای موفق
امتیازات مثبت افراد همیشه در نظر گرفته میشود و خطاها به صورت غیرمستقیم و با
بیانی متین و آرام تذکر داده میشود. در خانوادههای خوشبخت و موفق نه مردسالاری وجود دارد و نه زنسالاری؛ به بیان دیگر رابطه سلطهگرانه و سلطهپذیرانه چه از طرف مرد و چه
از طرف زن و چه فرزندان برای کانون گرم خانواده آفت بزرگی به شمار میرود.
موارد سؤ تفاهم یا
مسایل مورد اختلاف در چارچوب خانواده مطرح و از پیــشداوری، تصمیمهـــای نادرست ،غیرمنطقی و
شکلگیری افکار منفی پرهیز میشود.
در این خانوادهها یک راهنما و قانون مشخص و از پیش تعیین شده وجود دارد.
اعضای
یک خانواده سالم به
خلوت یکدیگر و لحظاتی که دوست دارند به تنهایی به سر ببرند احترام میگذارند و هرگز این حریم را
زیر پا نمیگذارند.
همکاری و یاری رساند
به دیگر اعضای خانواده برای همه اعضای یک خانواده موفق ارزش تلقی میگردد و آنها
از صمیم قلب اینکار را انجام میدهند نه با اکراه یا از سر اجبار.
در چنین خانوادهای
اعضا بیشتر راغب هستند که اوقات فراغت خود را با یکدیگر بگذرانند تا با گروه
دوستان، همسیهها و....
اعضای یک خانواده موفق
مشکلات را تأیید میکنند و به راه حل میروند.