سالمندآزاری جرم می‌شود

سالمندآزاری جرم می‌شود


سالمندآزاری جرم می‌شود

در سرزمینی که «احترام بزرگ‌ترها» و «حرمت موی سفید» همیشه جزو ارزش‌ها بوده، حالا اوضاع در حال تغییر است؛ آنقدر که در کنار واژه‌های مثل «کودک‌آزاری» و «همسرآزاری» حالا صحبت از «سالمندآزاری» است.

به گزارش اداره کل روابط عمومی و امور بین الملل صندوق بازنشستگی کشوری، روزنامه همشهری در گزارش ویژه امروز (یکشنبه) خود به مساله «سالمندآزاری» در کشور پرداخته است:
در سرزمینی که «احترام بزرگ‌ترها» و «حرمت موی سفید» همیشه جزو ارزش‌ها بوده، حالا اوضاع در حال تغییر است؛ آنقدر که در کنار واژه‌های مثل «کودک‌آزاری» و «همسرآزاری» حالا صحبت از «سالمندآزاری» است. این موضوع آنقدر جدی است که پای تدوین طرح‌های جدید و نمایندگان مجلس به میان آمده است. شورای‌عالی سالمندان اعلام کرده در حال تدوین طرح مقابله با سالمندآزاری است تا براساس آن قوانین و فرهنگ مقابله با سالمندآزاری تدوین شود تا دستگاه‌های مختلف به فراخور حالشان بتوانند از آن استفاده کنند.

آمار سالمندآزاری
هرقدر که آمار تعداد سالمندان در کشور تقریبا روشن و دقیق است، آمار مربوط به سالمندی کلی، قدیمی و غیرقابل استناد دقیق است. البته چند گزارش رسمی از سوی نهاد‌های مسئول افزایش سالمندآزاری را تأیید می‌کند اما هیچ کدام آمار دقیقی در این زمینه اعلام نکرده‌اند. شاید تنها آمار رسمی در دسترس مربوط به سال ۸۹ و پژوهش دانشگاه تهران باشد که مدعی شده ۸۷درصد سالمندان یک‌بار آزار را تجربه کرده‌اند. نمونه‌های این پژوهش از سالمندان ۶۰سال به بالای پارک‌های شهر تهران بودند. یافته‌های پژوهش نشان داد که ۸۷,۸ درصد از نمونه‌های پژوهش تجربه حداقل یک نوع از سوء‌رفتار و ۲۴.۹ درصد از نمونه‌ها تجربه همزمان هر ۴ نوع سوءرفتار را داشتند. ۸۴.۸ درصد از نمونه‌های پژوهش تجربه سوءرفتار عاطفی، ۶۸.۳ درصد تجربه غفلت، ۴۰.۱ درصد تجربه سوءرفتار مالی و ۳۵.۲ درصد از نمونه‌ها تجربه سوءرفتار جسمی را بیان کردند.
سیدحسن موسوی‌چلک، پژوهشگر اجتماعی و مدیرکل دفتر سابق امور آسیب‌دیدگان اجتماعی بهزیستی درباره اینکه این آمار پس از ۷سال چقدر قابل استناد است به همشهری می‌گوید:«من اطلاعی از جزئیات این پژوهش ندارم و به‌خاطر نمی‌آورم بررسی دقیقی در این زمینه انجام شده باشد. اما اگر فرض را بر صحت و دقت این پژوهش بگذاریم باید بگویم که این آمار اگر بیشتر نشده باشد، حتما کمتر نشده است؛ چه اینکه تعداد سالمندان افزایش پیدا کرده و نتیجه طبیعی بیشتر شدن این جامعه آماری، افزایش آزاردیدگان است. علاوه بر این همیشه یکی از موضوعات اصلی گزارش شده در اورژانس اجتماعی، همین موضوع سالمندآزاری است.»

حال و روز سالمندی
اگر همین آمار را در کشور مبنا قرار دهیم، این یعنی چند سالمند چنین وضعیتی را تجربه کرده‌اند؟ براساس آمار اکنون ۹درصد جمعیت کشور را سالمندان تشکیل می‌دهند که تا دو دهه آینده این رقم به ۱۴درصد افزایش پیدا می‌کند. با وجود این کشورمان اکنون وارد مرحله نخست سالمندی شده که ۸میلیون نفر را شامل می‌شود، ولی تا سال ۱۴۱۰ این رقم به ۱۱میلیون نفر خواهد رسید. به گفته کارشناسان آزار جسمی جنسی، غفلت در ارائه خدمات و رفع نیازهای آنان و سوءاستفاده مالی مهم‌ترین شاخص‌های مطالعه سالمندآزاری است. این «آزار دادن» طیف وسیعی است که در یک‌سوی آن شکنجه‌های جسمی و رها‌سازی‌ در خیابان قرار دارد و در سوی دیگر حتی بی‌توجهی به آنها در یک مهمانی هم نوعی از آزار تلقی شود. اما نکته مهم پنهان‌کاری سالمندن در اعلام این آزار‌ها یا واکنش به آنهاست. آنها به‌دلیل وابستگی به خانواده خود و برای اینکه آنها را از دست ندهند بسیاری از این آزار‌ها را پنهان می‌کنند.
مصداق‌های سالمندآزاری حتما بسیار گسترده است. برای نمونه تصرف یارانه این افراد و حقوق بازنشستگی آنها اگرچه در حالت عادی هم نوعی از تجاوز به حقوق است اما از نظر پژوهشگران این حوزه نوعی از سالمندآزاری تلقی می‌شود.

پیگیری قانونی
حالا که موضوع سالمندآزاری جدی شده، محسن سلمان‌نژاد، رئیس دبیرخانه شورای‌عالی سالمندان از تدوین طرح مقابله با سالمندآزاری در دبیرخانه شورای‌عالی سالمندان خبر داده و می‌گوید: «از این طرح پروتکل، قوانین و فرهنگ مقابله با سالمند‌آزاری استخراج می‌شود.» به این ترتیب باید منتظر بود با تدوین قوانین جدید و تعیین مجازات برای سالمندآزاری فرهنگسازی بیشتری در این زمینه انجام‌شده و راه برای برخورد با متخلفان هموار‌تر شود. همزمان مجلس نیز برای ورود به این موضوع اعلام آمادگی کرده است. عبدالرضا عزیزی، رئیس کمیسیون اجتماعی که پیش از این بارها در زمینه مواجه شدن با «سونامی سالمندی» هشدار داده بود، به همشهری می‌گوید: «البته قوانین ما در این زمینه کامل است و ما نیاز به تدوین قوانین جدید نداریم. نباید برای هر گروهی قانونگذاری جدید انجام داد و با همین قوانین نیز می‌توان با تجاوزهایی که به حقوق سالمندان می‌شود برخورد کرد اما اگر دولت در این زمینه لایحه‌ای بدهد مجلس حتما حمایت خواهد کرد. کمیسیون اجتماعی مجلس با درک درست از مسئله سالمندی، این آمادگی را دارد که قوانینی را به نفع جمعیت سالمندان تصویب کند.»

مغز را نخراشید

زندگی روزانه می‌تواند پر از چیزهای آزاردهنده‌ای باشد که آدم را به ستوه می‌آورد. از صدای بلند زنگ یک تلفن، گفت‌وگوهای پرسروصدای آدم‌ها، صدای هورت کشیدن سوپ یک نفر، تا انتظار ... انتظار و انتظار برای رسیدن قطار یا پرواز هواپیمایی که تاخیر دارد.
زندگی روزانه می‌تواند پر از چیزهای آزاردهنده‌ای باشد که آدم را به ستوه می‌آورد. از صدای بلند زنگ یک تلفن، گفت‌وگوهای پرسروصدای آدم‌ها، صدای هورت کشیدن سوپ یک نفر، تا انتظار ... انتظار و انتظار برای رسیدن قطار یا پرواز هواپیمایی که تاخیر دارد.
 
در این مطلب، به چند موردی پرداخته ایم که تقریبا برای همه آدم‌ها آزاردهنده است.
 
چرا صدای ناخن روی تخته سیاه آزارمان می‌دهد؟
 
پژوهشگران معدودی به دنبال بررسی علمی صدایی بوده‌اند که با کشیده شدن ناخن روی چیزی مثل تخته‌سیاه تولید می‌شود. بعضی آدم‌ها نسبت به صدای کشیده شدن قاشق یا چنگال روی سطح یک بشقاب و داخل قابلمه هم حس مشابهی دارند.
 
به نظر می‌رسد که حس افراد نسبت به چنین صداهایی، ربطی به فرکانس این صداها ندارد، بلکه بیشتر ناشی از میزان «خشن» بودن صداست. خشن بودن یک صدا، به کیفیت آن ربط دارد و این که دامنه‌اش در یک دوره مشخص چند بار به توالی، بالا و پایین می‌رود.
 
گفته می‌شود که هرچه این دامنه سریع‌تر و طوری تغییر کند که قابل پیش‌بینی نباشد، آزاردهنده‌تر خواهد بود.
 
اما سوال اینجاست که چرا چنین چیزی باید مخل آسایش ما باشد؟
 
یک ایده این است که صدای جیغ یک نوزاد (یا آدم بزرگسال) کیفیت یا همان خشونت مشابهی دارد. در نتیجه احتمال داده می‌شود که وقتی صدای کشیده شدن ناخن روی سطحی مثل تخته‌سیاه را می‌شنویم، همان حسی به ما دست می‌دهد که با شنیدن صدای جیغ یک نفر داریم؛ حسی که برایمان آزاردهنده است.
 
چیزهایی که مغزمان را «می‌خراشد»
 
چه زمانی یک مکالمه تلفنی تحمل‌ناپذیر می‌شود؟
 
در دنیای مدرن، یک مکالمه تلفنی هم می‌تواند آزاردهنده باشد. مغز ما فقط یک دریافت‌کننده منفعل صدا و مکالمات نیست. ما مدام در حال «گوش کردن» و شنیدن صداهای اطراف هستیم و مغزمان این صداها را ارزیابی می‌کند.
 
در واقع، در یک مکالمه، مغز با پیش‌بینی‌هایی که از لغات احتمالی بعدی دارد، دریافت اطلاعات مشخصی را انتظار می‌کشد.
 
وقتی با کسی در حال گفت‌وگو هستیم، به طور طبیعی و بدون آنکه حواسمان باشد، با ارزیابی وضعیت، کلمه بعدی طرف مقابل را از قبل در ذهن خود می‌سازیم. اما در یک مکالمه تلفنی، نمی‌توان چنین کاری کرد، چون فقط بخشی از داده‌های مورد انتظار مغز را دریافت می‌کنیم.
 
مغز ما در حال گوش دادن و گوش دادن است و ناگهان با یک «صخره شناختی» روبه‌رو می‌شود؛ جایی که می‌خواهد بداند کلمه بعدی چیست، ولی هیچ راهی برای دانستنش وجود ندارد، چون تلفن تنها ابزار ارتباطی ما با طرف مقابل است و مغز نمی‌داند آنسوی دستگاه دقیقا چه می‌گذرد.
 
چرا عشق زندگی‌مان می‌تواند آزاردهنده‌ترین فردی باشد که می‌شناسیم؟
 
هر خصیصه مثبت و پذیرفته اجتماعی، نکات و ویژگی‌های منفی هم دارد.
 
وقتی فردی به نظرمان نجیب و مهربان می‌رسد، به او علاقه‌مند می‌شویم، ولی همزمان، احتمالا هزینه اجتماعی این «مهربان بودن» را نادیده گرفته‌ایم. چون بقیه آدم‌ها هم به این ویژگی او واقفند و ممکن است بخواهند از آن سوءاستفاده کنند.
 
در نتیجه، بعد از آن که روزهای اول آشنایی سپری شد، به احتمال زیاد، از این که محبوبمان همیشه تا آخر وقت سر کار است یا می‌خواهد پیش دوست بدحالش برود، ناراحت می‌شویم.
 
کم‌کم در روزهای بعد، این ناراحتی جای خود را به آزار روحی می‌دهد و ناگهان درمی‌یابیم که عشق زندگی‌مان یکی از آزاردهنده‌ترین آدم‌هایی است که می‌شناسیم.
 
وضعیت مشابه وقتی رخ می‌دهد که به فردی تودار و صبور دل ببندیم و بعد، از این که او احساساتش را بروز نمی‌دهد، دلخور و شاکی شویم.
 
بحث اینجاست که وقتی در ابتدا با چنین افرادی قرار می‌گذاریم تا با آنها آشنا شویم، هزینه اجتماعی رفتارهای پسندیده‌شان را نادیده می‌گیریم، چون هنوز مست دیدارشان هستیم.
 
اما بعد، درمی‌یابیم که به همراه این رفتار خوشایند، هزینه‌ای اجتماعی وجود دارد و اینجاست که کم‌کم عشق زندگی‌مان «روی مغز و روان‌مان می‌رود.»

«حرص درآوریم» و برنده باشیم
 
بعضی وقت‌ها ورزشکاران به عنوان یک فن، سعی می‌کنند با بعضی رفتارهای آزاردهنده، حرص رقیبشان را درآورند و «روی اعصاب آنها بروند» تا کم‌کم عرصه بازی را از آن خود کنند.
 
مثال مشهور چنین کاری، در فینال جام جهانی ۲۰۰۶ میلادی رخ داد؛ وقتی که زین‌الدین زیدان با سر به سینه مارکو ماتراتزی کوبید و از بازی اخراج شد.
 
قبل از این حرکت، هر دوی آنها حرف‌هایی با هم رد و بدل کرده بودند و ماتراتزی توانست با حرف‌هایی تحریک‌کننده، اعصاب زیدان را به هم بریزد. می‌شود گفت که او به دنبال توهین به زیدان نبود، بلکه بیشتر حرصش را درآورد و نتیجه هم معلوم است.
 
روانشناسان می‌گویند که ورزشکاران تقریبا در تمام عرصه‌های رقابتی در حال چنین کاری هستند و سعی می‌کنند با رفتارهای «حرص‌درآر» کنترل امور را از دست رقیب خارج کنند.
 
کدام بخش مغز درگیر است؟
 
در یک پژوهش، به شرکت‌کنندگان گفته شد که در یک آزمون شرکت کنند. اما قبل از شروع آزمون، آزمایشگر شروع به شکایت کرد و گفت که آنها کارشان را به درستی انجام نمی‌دهند.
 
در واقع، آزمایش این بود که مشخص شود شرکت‌کنندگان بعد از این رفتار آزمایشگر چطور عمل می‌کنند.
 
در این وضعیت، بخشی از مغز که تحت تاثیر قرار گرفت و فعال شد، قشر سینگولیت قدامی بود که دروازه‌بان امور احساسی مغز خوانده می‌شود و مسیر ورود دریافت‌های احساسی به قشر مغز و در نهایت، واکنش انسان است.
 
در یک دوره‌ای، جراحان مغز و اعصاب، این بخش از مغز را با جراحی خارج می‌کردند. این کار بیشتر برای کاهش احساس درد در افراد انجام می‌شد، ولی مشخص شد افرادی که تحت این جراحی قرار گرفته‌اند، در موقعیت‌های مشابه، به اندازه دیگران حرص نمی‌خورند.