استراحت کردن را فراموش نمی کنند
یک برنامه فشرده و پرمشغله، حتی پیش از شروع روز هم حس شتاب زدگی و عجله را ایجاد می کند، گویی زمانی برای تنفس ندارید و اگر داشته باشید، عقب افتاده و بازنده خواهید بود. افراد شاد می دانند که چطور مودبانه "نه" بگویند. آنها می دانند زمانی می توانند درکارهای شان بهترین باشند که برنامه شان را الویت بندی کنند.
اگر نمی توانید در محل کارتان از یک روز پرمشغله شانه خالی کنید. چند دقیقه بین جلسات زمان بگذارید و روی تنفس تان تمرکز کنید، این بهترین ابزار برای آرامش در طول یک روز پرتکاپو است. همزمان با کشیدن هوا به ریه ها روی خنکی تمرکز کنید و با بیرون دادن آن روی گرما تمرکز نمایید. دم و بازدم های تان را بشمارید، اجازه دهید بازدم تان دوبرابر دم، طول بکشد تا ضربان قلب تان آرام شود.
افراد شاد وقتی کارها طبق برنامه پیش نمی رود یا جوابی پیش بینی نشده دریافت می کنند، کنجکاو می شوند و انتظار دارند دلیلی منطقی وجود داشته باشد. از خود می پرسند،" چه اتفاقی افتاده؟"، نه این که عصبانی شوند و فکر کنند.
با افراد آه و ناله کن وقت نمی گذرانند
در بیشتر موارد شما تحت کنترل افرادی هستید که وقت تان را با آنها سپری می کنید. اگر فضای تان پراز انرژی منفی شد یا آه و ناله و دلسوزی ها به درازا کشید، تمامش کنید. زندگی ممکن است دشوار و ناخوشایند باشد، گیرکردن در شرایط ناراحت کننده کمکی نخواهد کرد. غصه خوردن و آه و ناله و دلسوزی کردن، شاید در لحظه احساس خوبی بدهند اما در درازمدت بر روحیه و روابط تان تاثیر منفی گذاشته و آسیب زننده هستند. درست است که می گویند:" اگر با نُه دوست بدبخت و ناله کن همراه شدی، اجبارا دهمی شان تو خواهی بود."
دیگران را مسبب مشکلات شان نمی دانند
افرادشاد وقتی کارها طبق برنامه پیش نمی رود یا جوابی پیش بینی نشده دریافت می کنند، کنجکاو می شوند و انتظار دارند دلیلی منطقی وجود داشته باشد. از خود می پرسند،" چه اتفاقی افتاده؟"، نه این که عصبانی شوند و فکر کنند،" چطور توانستند با من چنین کاری کنند؟". حتی وقتی کسی آسیبی به آنها رسانده و باعث رنجش شان می شود این افراد نگران می شوند که چه اتفاقی ممکن است در زندگی آن شخص رخ داده باشد که باعث شود چنین رفتار کند. به عبارتی دیگر، آن رفتار را به خود نمی گیرند و شخصی تلقی نمی کنند. اما این در واقع مهارتی است که بیشتر ما اگر برای تغییر الگوهای تفکرمان وقت بگذاریم می توانیم آن را یادبگیریم.
واکنش یک فرد شاد نسبت به موفقیت دیگری، شگفت انگیز و عالی است! افراد ناراحت و ناراضی در دنیای کوچکی زندگی می کنند که پاداش ها و امتیازات دیگران برای شان وحشت انگیز است.
خودشان را با دیگران مقایسه نمی کنند
جنگ دیگری علیه فیس بوک: شبکه های اجتماعی می توانند شادی شما را کم کم نابود کنند چون مطالعات زیادی نشان داده، راه را برای مقایسه خودتان با دیگران بسیار هموار می نمایند. به جای انتقاد از خودتان، خود را واقعا مورد ملاحظه و بررسی قرار دهید.
بابت موفقیت دیگران شادی می کنند
واکنش یک فرد شاد نسبت به موفقیت دیگری، شگفت انگیز و عالی است! افراد ناراحت و ناراضی در دنیای کوچکی زندگی می کنند که پاداش ها و امتیازات دیگران برای شان وحشت انگیز است اما افراد شاد در دنیای بزرگی زندگی می کنند که چیزهای زیادی برای شادی شان دارد. این بار که دوست تان در شغلش پیشرفتی کرد، به او تبریک بگویید و شادی تان را ابراز کنید. در مورد چیزهایی که وابسته به شانس هستند نیز نمی دانید چه وقت نوبت شما خواهد بود، پس چرا برای خوش شانسی دیگران شادی نکنید؟ به طور خلاصه: در اطراف مان چیزهای خوب زیادی برای شادی وجود دارند، شاد بودن برای موفقیت و اتفاق های خوب مربوط به دیگران، به این معنی نیست که فرصت و شانسی برای شما وجود نخواهد داشت. بلکه هدف این است که در این زمان شادتر و خوش حال تر باشید.
در دوران سالمندی احساس یاس و ناامیدی به سراغ فرد می آید.
با بالا بردن اعتماد به نفس سالمندتان، می توانید میزان امید به زندگی او را نیز بالا ببرید.
نه لزوما… بهتر است بهجای تمرکز بر گامهای بزرگ و افراطی، با این هشت تغییری که در این نوشته به آن اشاره خواهیم کرد شروع کنیم؛ تغییراتی آنقدر کوچک و ساده که میتوانیم فوری ایجادشان کنیم.
احساسات ما بر افکار و اعمالمان تأثیر میگذارد. به همین دلیل است که وقتی از خراببودن هوا یا گذراندن هفتهای پرتنش ناراحتیم، حتی حال خارجشدن از تختخواب را هم نداریم.
مشکل این است که اطراف ما پر از چیزهایی منفی شده است که نمیتوانیم کاری برایشان بکنیم. اما میتوانیم ذهنمان را برای خوشبین بودن برنامهریزی کنیم. البته نمیتوانیم همهی افکار منفی را با داشتن ذهنی مثبت اندیش به دام بیندازیم، اما با روشهای زیر میتوانیم مهار آنها را به دست بگیریم:
صبح زود از خواب بیدارشدن از رفتارهای مشترک بسیاری از افراد موفق است. البته لازم نیست ما هم مانند تیم کوک، مدیر عامل اپل، ساعت ۳:۴۵ از خواب بیدار شویم، اما میتوانیم روزمان را نیم ساعت زودتر شروع کنیم. بنابراین اگر تاکنون زنگ بیداری را سر ساعت ۷ تنظیم میکردیم، از امروز آن را ساعت ۶:۳۰ تنظیم کنیم.
چرا؟
این کار زمانی فراهم میکند برای ورزشکردن، مدیتیشن، مطالعه، بررسی ایمیلها، صبحانهخوردن با خانواده، برنامهریزی و کار بر روی موضوع موردعلاقهمان و… . ضمن اینکه دیگر مجبور نیستیم هر صبح با عجله از خانه خارج شویم، آنهم درحالیکه احساس فراموشکاری، بیدستوپابودن و گیجی میکنیم. اندازهگیری زمانی که برای وظایف و کارهای مختلف صرف میکنیم کلید پیشبرد ماست.
چقدر طول میکشد تختمان را مرتب کنیم یا ظرفهای صبحانه را بشوییم؟ پنج دقیقه؟ بااینحال اگر به اینکارهای کوچک روزمره نرسیم، بهسرعت رویهم تلنبار میشوند. لیوان چای و سایر ظروف صبحانه تبدیل میشود به سینکی پر از ظرفهای بدبو که تمیزکردنشان زمان زیادی میبرد. اگر این ظرفها را همان موقع میشستیم، به این دردسر دچار نمیشدیم.
یک چیز دیگر: افرادی که تمیزکاریهایشان را فوری انجام میدهند، مثلا هر صبح تختشان را مرتب میکنند، معمولا خوشحالتر و موفقترند، چون انجام این کار به آنها حس موفق بودن، منظم بودن و کنترل بر اوضاع را میدهد.
یکی از موضوعاتی که اغلب در توصیههای خودیاری میبینم، آسان نمایشدادن هدفگذاری است. توصیه میکنند که برای بهتر خوابیدن ورزش کنید. گفتن این حرف آسان است، اما وقتی مجبوریم ۱۲ ساعت در روز کار کنیم و همزمان از نوزادی هم مراقبت کنیم، عملکردن به آن دشوار میشود.
اصلا قصد ندارم بهانه بیاورم. فقط اگر هدفهایمان را ساده و واضح تعریف کنیم، متعهدشدن به آنها راحتتر است و انجامدادنشان بسیار سادهتر میشود. با قدمهای کوچک شروع کنیم و برای پیشرفت تلاش کنیم. اگر نیاز به ورزش بیشتری داریم، همان اول سراغ دوِ ماراتن نرویم! با ده عدد شنا در روز شروع کنیم یا بعد از شام اطراف محل زندگیمان قدم بزنیم یا تمرین ورزشی هفتدقیقهای را (که در خانه قابلاجراست) انجام دهیم.
اگر میخواهیم سالمتر غذا بخوریم اما اهل آشپزی نیستیم، از خدمات شرکتهایی استفاده کنیم که مواد اولیه را بههمراه دستور گامبهگام پخت غذا به خانه میفرستند (مانند شرکتهای Blue Apron یا Sun Basket). اگر تصمیم گرفتیم مدیتیشن کنیم، با ۵ دقیقه در روز شروع کنیم.
این قضیه دربارهی دنیای کسبوکار هم صادق است. نباید بیش از توانمان وعده بدهیم و کمتر از تعهدمان عمل کنیم.
انجام کارهای تکراری، آنهم هر روز، ما را تبدیل به ربات میکند. یکی از بهترین کارهایی که میتوانیم برای خودمان بکنیم، این است که دست از «قابل پیشبینی بودن» برداریم. حداقل هفتهای یک بار از منطقهی امن خود خارج شویم و دست به کار جدیدی بزنیم که هرگز پیشازآن نکردهایم. رستورانی تایلندی را امتحان کنیم، به اسکی روی برف برویم، از فروشگاهی جدید خرید کنیم. حتما متوجه منظورم شدهاید!
پذیرای تجربههای جدید بودن باعث خوشحالتر شدنمان میشود، دیدگاهمان را تغییر میدهد، به شناخت بهتر موقعیتهای نو کمک میکند، موجب افزایش انرژی میشود و باعث میشود بیشتر پذیرای تغییرات باشیم. عکس این چرخه هم جریان دارد. تجربیات جدید خوشحالترمان میکنند.
همیشه سعی میکردم خوشبین باشم. حتی در تیرهترین روزهایم، باز هم این تلاش ادامه داشت و این کار با یادآوری این نکته ممکن میشد: بهرغم شکست کسبوکارم، هنوز خانواده و دوستانم، حامیام هستند. این کار به من کمک کرده از شرایط بحرانی بهترین استفاده را ببرم. شکرگزاری یکی از بهترین روشها برای داشتن احساس بهتر در مواقع نیاز است. بهخاطر بهترین اتفاقی که امروز برایمان افتاده، شکرگزار باشیم. قبلا اشاره کردم که دفترچهی شکرگزاریِ روزانه داشته باشیم، اما میخواهم پافشاری کنم: این کار میتواند زندگی ما را دگرگون کند. تحقیقات هم همین را میگویند.
به دوستان، خانواده، مشتریها و همکارانمان نشان دهیم که قدردانشان هستیم. یکی از بهترین راههای تقویت روابط، تشکر صادقانه است. در نظر بیاوریم چه حس فوقالعادهای داریم وقتی کسی بهخاطر کار دشوارمان، انجام کارهای روزانه یا گوشدادن به درد دلهایش از ما تشکر میکند؟
از توجه بیشازحد به داراییهای دیگران و نداشتههای خودمان دست برداریم. بگذارید حقیقت را بگویم: همیشه فردی وجود دارد که شغلی پردرآمدتر از ما دارد، در خانهای زیباتر زندگی میکند، خودرویی گرانقیمتتر سوار میشود و به مسافرتهایی هیجانانگیزتر میرود. ممکن است دوستانمان زودتر از ما تشکیل خانواده بدهند و برخی از آنها زودتر بازنشسته شوند.
مقایسهی خود با دیگران تنها ناراحتی ما در پی دارد و باعث میشود بهجای اینکه به تعریف خودمان از موفقیت بپردازیم، ذهنمان را درگیر موفقیت از دید دیگران کنیم. وقتی شروع به کار آزاد کردم، دوستانی داشتم که مسخرهام میکردند، چون بهاندازهی آنها درآمد نداشتم. اما از دید خودم، برنامهای انعطافپذیر داشتم: هرجایی که میخواستم، میتوانستم کارکنم و هیچوقت شکایتی از کارم نداشتم، چون از کارم لذت میبردم. در مقابل، دوستانی که اذیتم میکردند، دائما از شغلشان، همکارانشان، زود بیدارشدن و… گله میکردند.
بهنظر شما کدامیک خوشحالتر بودیم؟
همهی ما کاری عقبافتاده داریم: تلفن به شرکت بیمه، تمیزکردن میز کار، بردن ماشین به کارواش و …؛ مانند همان ظرفهای نَشُسته که پیشتر صحبتش شد، مشخصکردن اولویتها و انجامدادن کارهای بهظاهر کوچک، نمیگذارد این کارها روی هم انباشته شوند که مجبور شویم روز کاملی را صرف انجامدادنشان کنیم.
اگر کارهای ناتمامی داریم، همیشه بار سنگینی بر دوش ماست، فارغ از میزان کوچکبودن آنها. در صورت امکان همان وقتیکه به یاد این کارها افتادیم انجامشان دهیم.
اگر فهرست اولویتهای روزمان را تهیهکردهایم، کاری تکراری هم به آن اضافه کنیم، برای مثال در پایان روز کاری، تماس تلفنی بگیریم یا اینکه محل کارمان را مرتب کنیم، زیرا تا آن موقع، همهی کارهای مهم و انرژیبَر را انجام دادهایم.
تعجب خواهیم کرد که چقدر احساس بهتر و سازندهتری داریم وقتی این موارد را از فهرستمان خط میزنیم. حتی اگر این فهرست، ذهنی باشد.
ذهنتان را از دغدغهها رها کنید و از زندگی لذت ببرید!
عضو هیات علمی بیمارستان شهید مدرس گفت: با توجه به افزایش امید به زندگی و شیوع سالمندی در جامعه جهت گیری سیستم سیستم بهداشت و درمان به سمت بیماری های دوران سالمندی ضروری به نظر می رسد.
دکتر سید احمد رئیس السادات گفت: در حال حاضر حدود ۶ میلیون
سالمند در کشور وجود دارد و بر اساس پیش بینی های انجام شده جمعیت بالای ۶۰
سال کشور در سال ۲۰۲۰ به حدود ۱۰ میلیون نفر خواهد رسید که پوکی استخوان
به عنوان شایعترین بیماری متابولیکی استخوان از مهمترین بیماری های دوران
سالمندی به شمار می رود.
رئیس السادات بیان داشت: در این بیماری تراکم استخوانها کاهش مییابند و
استخوانها متخلخل تر میشود و به دلیل تغییر کیفیت ساختاری استخوان خطر و
احتمال شکستگی در آنها افزایش مییابد. این بیماری هم به دلیل اختلالاتی که
در کیفیت زندگی ایجاد میکند و هم به علت شکستگیهای ناشی از کاهش تراکم
استخوان، هزینههای بسیاری بر سیستم بهداشت و درمان جامعه تحمیل میکند.
عضو هیات علمی بیمارستان شهید مدرس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی ادامه
داد: اهمیت پوکی استخوان به حدی است که سازمان جهانی بهداشت(WHO)روز ۲۹ مهر
(۲۰ اکتبر) را به عنوان روز جهانی استئوپروز نامگذاری کرده است.
دبیر انجمن طب فیزیکی و توانبخشی ایران گفت: در ایران براساس مطالعات مختلف
برحسب زمان تحقیق، منطقه و استان، سن وجنس جمعیت مورد بررسی، شیوع پوکی
استخوان متفاوت گزارش شده است. در جمعیت با سن بیش از ۳۰ سال ۱۷ درصد گزارش
شده است. درجات خفیف تر کاهش تراکم استخوان که به آن استئوپنی می گویند ۳۵
تا ۴۰ درصد است. در سال های اخیر شیوع پوکی استخوان در ایران رو به افزایش
گذاشته است و باتوجه به افزایش امید به زندگی و طول عمر به نظر می رسد
پوکی استخوان در آینده ای نه جندان دور به عنوان یک معضل جدی سیستم سلامت
عمومی و بهداشت سالمندان را به چالش بکشد.
رئیس السادات گفت: مطالعات انجام شده نشان می دهد از هر ۵ خانم یائسه یکی
مبتلا به پوکی استخوان است، مطالعات انجام شده نشان می دهد ساکنین مناطق
شمالی کشور (گلستان، مازندران و حتی آذربایجان) و استان تهران به طور قابل
توجهی بیش از استان های جنوبی (بوشهر وشیراز) به پوکی استخوان مبتلا هستند
که ممکن است بدلیل کمتر در معرض قرار گرفتن درآفتاب، تغذیه و یا فعالیت
فیزیکی متفاوت باشد.
وی توضیح داد: پوکی استخوان به دو نوع اولیه و ثانویه تقسیم میشود، پوکی
استخوان اولیه با افزایش سن، یائسگی و عادات مربوط به شیوه زندگی مانند
سیگار، الکل، رژیم غذایی غلط و فعالیت فیزیکی ناکافی ایجاد میشود. پوکی
استخوان ثانویه در اثر بیماریهای مختلف (دیابت، پرکاری تیروئید و
پاراتیروئید، کاهش هورمونهای رشد، برخی سرطانها و ... ) و یا استفاده از
دارو از جمله داروهای استروئیدی (کورتون) و ضد تشنجی، داروهای مورد استفاده
در درمان بیمارهای تیروئیدی و ... ایجاد میشود.
رئیس السادات گفت: از نظر آسیب شناختی پوکی استخوان حاصل عدم تعادل بین
ساخت استخوان جدید و برداشت استخوان قدیمی است که در نهایت منجر به از دست
رفتن پیشرونده بافت استخوان و تغییر کیفیت ساختاری آن میشود. تراکم
استخوان در انسان بعد از جهش رشدی در دوران بلوغ افزایش مییابد و در ۲۵
تا ۳۵ سالگی به حداکثر مقدار خود میرسد حدودا بعد از ۴۰ سالگی تراکم
استخوانها مرتبا" کم می شود و این کاهش تا پایان عمر ادامه مییابد. اثر
هورمونهای جنسی بر فرایند استخوانسازی و بروز پدیده یائسگی (منوپاز) سبب
میشود روند کاهش تراکم استخوان در خانمها سرعت بیشتری نسبت به مردان
داشته باشد به طوریکه شیوع پوکی استخوان در سنین یائسگی حدودا" ۵ برابر
مردان است. البته در مردان مسن نیز، کاهش تدریجی هورمونهای مردانه باعث
ایجاد حالتی شبیه به یائسگی در آقایان میشود.
دکتر رئیس السادات بیان داشت: از مجموعه این مطالب، میتوان میزان تراکم
استخوان را به یک پس انداز طولانی مدت بانکی تشبیه کرد. تا حدود ۳۰ تا ۳۵
سالگی فرصت داریم که برموجودی این حساب بیفزاییم. پس از این سن میزان
برداشت از حساب همواره بیشتر از میزان واریز به حساب است و در دوران
سالمندی این افزایش برداشت میتواند منجر به ورشکستگی شود. پی آمد بالینی
این ورشکستگی، پوکی استخوان و عوارض و پیامدهای ناشی از آن است. هر چه
میزان حداکثر تراکم استخوان (پس انداز اولیه در سنین جوانی) بیشتر باشد
احتمال ابتلا به پوکی استخوان (کاهش موجودی و ورشکستگی) در سنین بالاتر
کمتر خواهد شد.