رویای شیرین بعد از بازنشستگی

7 گام تا رویای شیرین بعد از بازنشستگی

7 گام تا رویای شیرین بعد از بازنشستگی
وقتی‌ بازنشسته شدم رفتم و در خانه نشستم، اما خانه دیگر خانه قدیم نبود. یک پسر سی و پنج ساله در خانه داشتم که آنقدر پای لپ‌تاپش نشسته بود که قوزش در آمده بود.
با همان لپ‌تاپ با دوستانش حرف می‌زد و آنها را می‌دید و جوک می‌گفت و می‌خندید و می‌خوابید و بیدار می‌شد و انگار اصلا نه او در این خانه بود و نه ما.
همسرم هم دیگر آن زری خانم دوست داشتنی 30 سال پیش نبود. زری خانمی که ظریف و صبور بود و تا دم در آدم را بدرقه می‌کرد و تا بیایی دلتنگ می‌شد، امروز از این‌که صبح تا شب قیافه‌ام را ببیند خسته می‌شد و گاه و بیگاه از کمر درد و پادرد ناله می‌کرد. اگر به پسر بیکارش تشر می‌زدم که پاشو برو برای خودت یک کاری پیدا کن، ناراحت می‌شد و می‌گفت: پسرم می‌خواهد درس بخواند و دکتری بگیرد.
اگر با او بحث می‌کردم که چرا حمایتش می‌کنی، باز ناراحت می‌شد و تیر آخر ترکش را رها می‌کرد و می‌گفت: وقتی که سر کار می‌رفتی از دستت راحت بودیم. حالا 24 ساعته عین آینه دق می‌نشینی اینجا و سر دل ما را می‌جوی!
ای داد یعنی توی این 30 سال‌ که صبح تا شب کار می‌کردم داشتم به خانواده لطف می‌کردم که قیافه‌ام را نبینند و از شر من آسوده باشند؟!
یعنی در این 30 سال چه اتفاقی افتاده که دیگر کسی دلش برایم تنگ نمی‌شود؟
چه اتفاقی افتاده که دیگر حضورم در خانه سنگینی می‌کند و یک مزاحم به شمار می‌روم؟ این حرف‌ها را که می‌شنوم دلم می‌گیرد و به جای پسرم که ساعت 2 نیمه شب می‌خوابد و ساعت 12 بیدار می‌شود و تازه صبحانه می‌خواهد، من پیرمرد بازنشسته می‌روم دنبال کار می‌گردم. شاید هم بالاخره حاضر شوم یک جایی بروم بنشینم و بگویم سر کار می‌روم که فقط خانه نباشم.
احساس آوارگی می‌کنم. خیلی تلخ است که بعد از 30 سال کار طاقت‌فرسا به خانه برگردی و ببینی هیچ‌کس تو را نمی‌خواهد.

 

درد دل خیلی از ما

 

این صحبت‌ها حرف دل خیلی از بازنشسته‌هاست. پدرهایی که از خانه دور بوده‌اند و فقط به فضای کاری خود فکر می‌کرده‌اند. کسانی که تنها محل اطلاعاتشان همسرشان بوده است و گزارش‌ها‌ی‌او از خانواده ‌ تصویر خانواده را برایش شکل می‌داده است.
اما وقتی خیلی ازاین افراد هنگام بازنشستگی متوجه می‌شوند تصویر گزارش‌ها برای این‌که او آزرده نشود، تلطیف و سانسور می‌شده است و گاه نه فرزندان چندان به فرمان هستند و نه زندگی چندان به سامان و حتی همسری که سال‌های سال کنارشان بوده، حالا آنقدر سرد شده است که گاه حتی همدیگر را نمی‌شناسند، اما هر چیز چاره‌ای دارد. پس بیایید این هفت قدم را بردارید تا بعد از بازنشستگی زندگی شیرین‌تری را با خانواده خود تجربه کنید.

 

گام اول؛ ارزیابی

 

سعی کنید مدتی قبل از بازنشستگی همه چیز را بی‌سروصدا ارزیابی کنید: وضع تحصیل و ازدواج فرزندان، نیازهای خانواده، وضع سلامت‌ خود و همسرتان، نیازهای مبرم خانواده مثل بازسازی خانه، خرید و تهیه وسایل، خود‌رو و خیلی چیزهای دیگر که ممکن است به خاطر دست‌ تنگی یا مشغله تاکنون به آن رسیدگی نکرده باشید.
وضع اقتصادی خانواده را نیز ارزیابی کنید و اگر نیاز است که پس از بازنشستگی شغل دیگری در نظر بگیرید پیش از بازنشستگی در این خصوص اقدام کنید.

 

گام دوم؛ برنامه‌ریزی مالی

 

پس از بررسی وضع، برای این موقعیت برنامه‌ریزی کنید.
قبل از همه به نیازهای خانواده رسیدگی کنید. آن هم نیازهای ضروری و مهم و اساسی نه هوس‌های زودگذر. مثلا اگر دندان‌های فرزندتان نیاز به ‌درمان دارد پولش را بدهید ولی برایش تبلت یا موتور نخرید. پولی که بعد از بازنشستگی به یکباره به دستتان می‌رسد یک بار و برای همیشه به دست می‌آید و می‌توانید با آن برای یک کار جدید سرمایه‌گذاری کنید یا به قول معروف چاله‌های موجود در خانواده را پر کنید. تعمیر خانه، تغییر وسایل قدیمی و فرسوده، تعمیر وسایل برقی و سرو سامان دادن به وضع خانه و زندگی در اولویت امور است. همه باید بدانند شما هنوز مرد خانه‌اید.
اگر چیزی باقی ماند می‌توانید با سنجیدن موقعیت آن را به بهترین نحو سرمایه‌گذاری کنید.

 

گام سوم؛ برنامه‌ریزی رفاهی

 

شما مرد تاریکی بوده‌اید و یک عمر صبح زود رفته اید و شب هنگام برگشته اید. پس طبیعی است که یک جا نشستن در خانه، هم شما را خسته می‌کند و هم استقلال را از همسر و فرزندان‌تان به یکباره می‌گیرد. برای ‌ خود یک برنامه‌ریزی رفاهی کنید تا همه بدانند چه نعمتی به خانه برگشته است. مثلا برای خانواده سفرهای دستجمعی و دور همی با دوستان و آشنایان ترتیب دهید.
از خانواده دوستان فرزندتان نیز می‌توانید دعوت کنید که به شما ملحق شوند. این کار رابطه شما و فرزندانتان را بهتر می‌کند. برای زمانی که در خانه هستید بازی‌های خانوادگی ترتیب دهید و سعی کنید به جای این‌که دیگران را بپایید و ایراد بگیرید در کارهایشان مشارکت و همدلی کنید نه نظارت.
برای ترتیب دادن برنامه‌های رفاهی رای اکثریت را در نظر بگیرید و تا حد امکان سعی کنید کاری کنید که هر نوبت نظر کسی که قبلا اقلیت بوده تامین شود. فراموش نکنید قرار است دوباره خود را در دل‌های همه جا کنید.

 

گام چهارم؛ برنامه‌ریزی عاطفی

 

وقتی یک عمر در خانه نبودید رفته‌رفته همسرتان خود را عادت داده که کمتر به محبت شما نیاز داشته باشد، اما این کم محبتی، او را نسبت به شما سردتر کرده است، پس باید سعی کنید تنور عاطفه را دوباره شعله‌ور سازید. سعی کنید به خاطر آورید که روزهای اول ازدواجتان چگونه بوده‌اید. برای همسرتان هدیه بگیرید، با محبت حرف بزنید و به همسر و فرزندانتان نشان دهید که با نبودتان در خانه، از احوال خانواده غفلت نکرده بودید و هرچه بوده از سر ناچاری بوده است و آنان را از چشمه محبت خود سیراب کنید.بزودی متوجه خواهید شد که نه تنها با خانواده درگیر نمی‌شوید، بلکه دل آنها برایتان زود به زود تنگ می‌شود.

 

گام پنجم؛ زمانی برای خودتان

 

همیشه هم وضع به همین خوبی پیش نمی‌رود. گاهی خانواده دوست دارند فاصله خود را با شما حفظ کنند و خیلی زود تغییر وضع نمی‌دهند تا وقتی که آنها به وضعیت جدید عادت کنند، شما هم برای خود برنامه‌ریزی شخصی داشته باشید و گروه دوستان و شبکه ارتباطی جدیدی شکل دهید.
اگر نیاز مالی ندارید، در فعالیت‌های بشر دوستانه شرکت کنید و به امور عام‌المنفعه بپردازید، با گروه دوستانتان ورزش‌هایی چون پیاده‌روی، طبیعت‌گردی و کوهنوردی ترتیب دهید و سعی کنید زمان‌هایی را خارج از خانه بگذرانید.
اگر فرزندی دارید که می‌تواند همپای شما باشد به او هم پیشنهاد همراهی بدهید ولی اصرار نکنید. گاهی نیز برنامه‌های ورزشی بگذارید که همسرتان بتواند با شما بیاید اما به او نیز برای این کار پافشاری نکنید. بدانید که اینها برنامه‌های خاص خودتان است نه برنامه‌هایی که باید با خانواده هماهنگ کنید.

 

گام ششم؛ بازگشت به خویشتن

 

همان‌طور که زمانی را برای تفریح، خانواده، دوستان و برنامه‌ریزی‌های اقتصادی اختصاص داده‌اید، فرصتی را نیز باید برای بازگشت به خویشتن و مراقبه قرار دهید.

 

در این زمان به خودتان، کارهای درست و نادرست خود و زمانی که باقی مانده است تا انسان بهتری باشید فکر کنید، سعی کنید خودتان را به منبع لایزال الهی وصل کنید و برای سایر روزهای زندگی‌تان از او کمک و انرژی بگیرید.

 

خدا را فرا بخوانید و سعی کنید چنان که در اسلام توصیه شده است به همراه مومنان در مسجد نماز بجا آورید. این زمان یعنی زمان بازنشستگی، بیش از هر وقت دیگر به آرامش و مراقبت و انرژی مثبت و هدایت شده نمازگزاران و انسان‌های مومن که همراه با نماز اول وقت به سراغ شما می‌آید، نیاز دارید.

 

در زمان‌های مقرر دل را جلا دهید و سبک و پر از سر زندگی به سراغ زندگی بیایید. دانشمندان ثابت کرده‌اند سالمندانی که روزانه عبادت می‌کنند دیرتر احساس پیری می‌کنند و سلامت خود را به مدت طولانی‌تری حفظ می‌کنند.

 

سعی کنید بهترین‌های زندگی خود را مرور کنید و به خاطر آن از خداوند سپاسگزار باشید و از خود تشکر کنید که به مسیر درستی رفته‌اید. بیشتر ناامیدی سالمندان از این است که فکر می‌کنند راه‌هایی را که به خطا رفته‌اند آنها را آنقدر از هدف دور کرده است که هرگز به آن نخواهند رسید و وقت بازگشتی نیز ندارند. پس روی چیزهایی که دارید و کارهای مثبتی که کرده‌اید متمرکز شوید و به خود بگویید همیشه برای کارهای بهتر وقتی هست.
گام هفتم؛ محاسبه

 

بعد از این‌که زندگی بعد از بازنشستگی خود را ‌روی حساب و کتاب بنا کردید سعی کنید در پایان هر ماه هر یک از قدم‌هایی را که باید بر می‌داشتید محاسبه کنید. این کار را حتی در پایان هر روز نیز می‌توانید انجام دهید. بزودی می‌بینید که هدف‌های سخت و دور از دسترستان به هدف‌های زیبا و دست یافتنی تبدیل شده است که رسیدن به آنها زیاد هم دور نیست. زندگی دوست داشتنی، خانواده‌ای گرم، فرزندانی علاقه‌مند و مشارکت‌جو و کارهایی که آرزوی انجام دادنش را داشته‌اید، همه چیزهای خوب بعد از بازنشستگی در انتظار شما هستند. پس قدم‌های بعد از بازنشستگی را محکم و مطمئن بردارید.

موفقیت

موفقیت از آ نچه فکر می کنید، به شما نزدیک تر است

موفقیت از آ نچه فکر می کنید، به شما نزدیک تر است
در یکی از ادارات، یک روز وقتی کارمندان به محل کار خود رسیدند، اطلاعیۀ بزرگی را در تابلو اعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود: «دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود، درگذشت.
شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه وی که ساعت ۱۰ صبح در سالن اجتماعات برگزار می شود، دعوت می کنیم.» در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکاران شان ناراحت شدند، اما سپس کنجکاو شدند تا بدانند کسی که مانع پیشرفت آن ها در اداره می شده که بوده است. این کنجکاوی، تقریباً تمام کارمندان را ساعت ۱۰ به سالن اجتماعات کشاند. همه پیش خود فکر می کردند که این فرد چه کسی بود که مانع پیشرفت ما در اداره بوده است. کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی به نزدیک تابوت رفتند، اما هر کسی به درون تابوت نگاه می کرد ناگهان خشکش می زد؛ زیرا آینه ای درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه می کرد، تصویر خود را می دید! نوشته ای نیز بدین مضمون در کنار آینه بود: «تنها یک نفر وجود دارد که می تواند مانع رشد شما شود و او هم کسی نیست جز خود شما ! شما تنها کسی هستید که می توانید زندگی تان را متحول کنید. شما تنها کسی هستید که می توانید روی شادی ها، تصورات و موفقیت هایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسی هستید که می توانید به خودتان کمک کنید.»

 

می خواهیم بگوییم که زندگی شما، وقتی که دوستانتان، محل زندگی تان، مدرسه و ... تغییر می کند، دستخوش تغییر نمی شود؛ بلکه زندگی شما تنها فقط وقتی تغییر می کند که شما تغییر کنید، باورهای محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسی هستید که مسؤول زندگی خودتان هستید.

 

برای مثال، اگر این روزها از اینکه رتبۀ خوبی کسب نکرده اید، ناراحت یا کلافه هستید، مدرسه، معلم، خانواده یا آزمون سراسری را مقصر قلمداد نکنید؛ بلکه مسؤولیت وضعیت خودتان را قبول کنید و در ضمن از مشکلات و آنچه از دست داده اید، نهراسید و خودتان و واقعیت های زندگی خودتان را بسازید.

 

روان شناسان، راهکارهایی را برای افزایش مسؤولیت پذیری ارایه کرده اند،که در ادامه به ذکر آن ها می پردازیم:

 

 
از اشتباه کردن نهراسید

 

اگر از اشتباهات خویش درس بگیرید، عملکرد بهتری در آنچه انجام می دهید، به دست خواهید آورد؛ اما چنانچه نتوانید یاد بگیریدکه چرا کارتان اشتباه بوده است یا به جای آن می توانستید چه کار دیگری را انجام دهید، هرگز در کارتان پیشرفت نخواهید کرد. بدین منظور، هرگاه در کاری شکست خوردید، از خودتان بپرسید: چه رفتارهای اشتباهی را مرتکب شده ام؟ چه درس ها یا آگاهی هایی از اشتباهاتم به دست آورده ام؟ سپس سعی کنید با پاسخ دادن به این سؤالات، بینش کامل و دقیقی نسبت به کار خود به دست آورید تا در کوشش های بعدی تان موفق شوید.
 
مسؤول بودن به معنی پیروی کورکورانه از دیگران نیست

 

نتایج پژوهش های متعدد حاکی از آن است که بین مسؤولیت پذیری و تصمیم گیری، رابطه تنگاتنگی وجود دارد. شک نیست که مردد و بی تصمیم بودن، یک راه بی مسؤولیت بودن است. با خود بیندیشید که در اتخاذ چه تصمیماتی دچار تردید می شوید. پس از پی بردن به این موضوع، از گام های متوالی مهارت حل مساله بهره بگیرید. این مراحل عبارتند از: جست و جوی راه حل های مختلف، ارزیابی راه حل ها و انتخاب بهترین آن ها، و عملی کردن راه حل ها.
 
از برنامه ریزی غافل نشوید

 

برنامه ریزی و تهیۀ فهرستی از کارها، اهداف و وظایف تان به شما کمک می کند تا به اندازۀ توانتان تلاش کنید و انتظارات غیر واقع بینانه ای از خودتان نداشته باشید؛ به علاوه، مکتوب کردن اهداف تان سبب می شود که آن ها را جدی تر بگیرید و برای نیل به آن ها بیشتر تلاش کنید. به خاطر داشته باشید که رسیدن به اهداف بزرگ، تنها از طریق برداشتن گام های کوچک و متوالی میسر است؛ به همین منظور، هدف تان را به اهداف جزیی تر تقسیم کرده و پس از طی هر قدم، به عبور از مرحلۀ بعد بیندیشید.
 
 احساس قدرت را در خود افزایش دهید

 

داشتن احساس قدرت، به معنی آن است که فرد دارای منابع، فرصت و قابلیت تاثیرگذاری بر شرایط زندگی خویش است. فرد باید فرصت داشته باشد که انتخاب کند و تصمیم بگیرد، کفایت خویش را اثبات نماید و وظایفی را که با توانایی های وی مطابقت دارد، به انجام برساند؛ بدین منظور، لازم است تلاش  کنید که فرصت هایی را برای ابراز کفایت خود به وجود آورید، و به محض اینکه سطح کفایتتان بالا رفت، فرصت هایی جدیدی به وجود آورید تا بتوانید آنچه را که آموخته اید، تمرین کنید.

 

برای افزایش حس قدرت در خود، لازم است که هنگام رویارویی با مسایل مختلف، به سه عامل توجه کنید تا میزان مسؤولیت پذیری خود را افزایش دهید. این عوامل عبارتند از:

 

الف- امکاناتی که در اختیار دارید
ب- فرصت انجام کار مورد نظر
ج- قابلیت انجام آن کار
 
ثبات قدم داشته باشید

 

هر قدر در انجام کارهایمان جدی تر باشیم و پایداری را در خود تقویت کنیم، احتمال دست یابی به اهدافمان بیشتر می شود. سعی کنید مسؤولیتی را که پذیرفته اید، ولو هر قدر کوچک، به طور منظم انجام دهید؛ مثلاً اگر قرار است که روزی 20 تست ریاضی حل کنید، حتماً آن را انجام دهید.
 
تعریف دقیقی از مسؤولیت پذیری داشته باشید

 

مسؤولیت پذیری، یعنی قابلیت پذیرش، پاسخگویی و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست می شود و شخص حق دارد که آن را بپذیرد یا رد کند. وقتی فردی می خواهد مسؤولیت را بپذیرد، باید برای او کاملاً مشخص شود که موضوع درخواست چیست و در برابر به عهده گرفتن آن، چه چیزی را به دست می آورد. در واقع مسؤولیت، انتخابی آگاهانه است؛ درست مثل قراردادی نانوشته که تمام اجزای آن برای فرد مشخص است. هنگامی که فردی احساس مسؤولیت کند، دیگر لزومی ندارد که دیگران به او بگویند که در هر موقعیتی چگونه عمل نماید، و به همین خاطر است که افراد در نتیجۀ توجه به مقررات، ارزیابی تجربه های خویشتن و رسیدن به نتیجه گیری های واقع گرایانه آن تجربه ها، الگوی رفتاری مناسبی را اختیار می کنند.

شاد باشید

اگر می‌خواهید شاد باشید، این ۱۰ عادت را ترک کنید

اگر می‌خواهید شاد باشید، این ۱۰ عادت را ترک کنید
شاید لازم باشد از یک سری از عادت‌ها دست برداریم تا شادتر باشیم. اما بیشتر افراد فکر می‌کنند برای شادتر بودن حتما باید چیزی به زندگی‌شان اضافه شود. کلید اصلی شاد بودن در واقع رها کردن یک سری از نگرش‌ها و رفتارهاست.
 
برخی از افراد سعی می‌کنند با خریدن چیزهای موقتی و یا انجام بعضی از فعالیت‌ها، به شادی دست پیدا کنند. اما آیا دوست دارید بدانید از کجا باید شروع کنید؟ در ادامه ۱۰ عادت را می‌گوییم که برای شادتر بودن لازم است آنها را ترک کنید.
 
۱. اضافه کاری نکنید

بله درست و قابل درک است؛ شما به پول این اضافه کاری‌ها نیاز دارید یا شاید هم نمی‌خواهید به رئیس‌تان «نه» بگویید یا اصلا شاید خوره‌‌ی کار هستید! دلیل اضافه کاری‌تان هر چه که باشد اگر می‌خواهید آدم شادتری باشید باید دست از اضافه کاری بردارید.
 
مطالعات زیادی نشان داده که مدام اضافه کاری کردن می‌تواند بر سلامت روحی‌تان اثر منفی بگذارد. اضافه کاری به تندرستی‌تان هم آسیب می‌زند چون باعث ابتلا به افسردگی و اضطراب می‌شود. ضمنا همه‌ی ما نیاز داریم تا بین کار و زندگی‌مان، تعادل برقرار کنیم. یک زندگی متعادل به ما این فرصت را می‌دهد که انرژی کسب کرده و تمدد اعصاب کنیم. حتی وقت سپری کردن با دوستان و خانواده هم می‌تواند به آرامش ما کمک کند، حتی اگر این وقت سپری کردن، کمک به آنها در انجام کارهای سخت‌شان باشد.

۲. اینقدر با خودتان حرف نزنید

تخمین زده شده که ما هر دقیقه تقریبا ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمه با خودما حرف می‌زنیم! و این خودش بهترین نشانه است که ثابت می‌کند مخرب‌ترین نیروی جهان برای ما، خودمان هستیم. وقتی مشکلی برای‌مان پیش می‌آید به راحتی ممکن است در دام گفتگوی درونی بیفتیم.
 
اما گفتگوی منفی درونی می‌تواند اثرات واقعا ویرانگری داشته باشد که هم جسم را تحت تاثیر قرار می‌دهد و هم روح و روان را. چیزهایی که به خودمان می‌گوییم می‌تواند فرصت شاد بود را از ما بگیرد. به جای غوطه ور شدن در عادت گفتگوهای غم‌انگیز با خود، گفتگوی مثبت و انگیزه بخش را با خودتان تمرین کرده و جملات مثبت را پیش خود تکرار کنید.
 
مثلا اگر در محل کار دچار استرس شدید، بیرون از اتاق کارتان قدم بزنید و به خودتان یادآوری کنید که همه چیز روبراه است و شما می‌توانید موقعیت پیش‌رو را مدیریت کنید. با خودتان با اشتیاق حرف بزنید و بهترین دوست خودتان باشید.

۳. اینقدر سعی نکنید همه چیز را کنترل کنید

اگر دوست دارید شاد باشید، واقعا باید بتوانید تمایل‌ و عادت‌تان را نسبت به کنترل همه‌ی جوانب زندگی، ترک کنید. بله درست است که که شما دوست دارید روی همه چیز کنترل داشته باشید تا احساس امنیت کنید، اما اغلب ما محدوده‌ی این کنترل‌ها را نمی‌دانیم و با درگیر کردن خودمان در برنامه‌های پرمشغله و دردسرساز بیفایده، سعی می‌کنیم حتی رفتارهای دیگران را هم کنترل و اصلاح کنیم.
 
حتی بعضی از افراد سعی می‌کنند با پیش‌بینی کردن چیزهایی که از کنترل‌شان خارج است، ظاهرا خودشان را آماده‌ی موقعیت‌هایی کنند که شاید پیش بیاید و شاید هم نه. این نوع کنترل می‌تواند موجب اضطراب و نابسامانی در زندگی شود. شاید قبولش سخت باشد اما باید هر کس و هر چیزی را همانطوری که در همین لحظه هست بپذیرید تا هم شما شاد باشید و هم هر کسی که در اطراف شماست.

۴. دست از سرزنش دیگران بردارید

سرزنش کردن، بیشتر انداختن تقصیر به گردن دیگران است تا قبول مسئولیت رفتارها و عواقب. به عبارتی، همیشه اشاره کردن به دیگران به عنوان مقصر، بسیار راحت‌تر از به گردن گرفتن اشتباه است. به جای گناهکار دانستن دیگران یا شرایط، در آینه نگاهی به خودتان بیندازید. سرزنش و نکوهش دیگران، کمکی به شما نمی‌کند، در عوض سعی کنید این انرژی را برای پیدا کردن نقطه‌ی ضعف، برطرف کردن آن و یافتن یک راه حل مناسب بگذارید.
 
اگر می‌خواهید شاد باشید، این ۱۰ عادت را ترک کنید (هدی بانکی)
 
۵. از آدم‌های بدبین و منفی‌باف دوری کنید

بدبینی درست مانند سرماخوردگی، واگیر دارد. ما انسان‌ها موجودات اجتماعی هستیم و ناخودآگاه خود را با عادات و ارزش‌های آنهایی که به ما نزدیک هستند وفق می‌دهیم. بهتر است در حلقه‌ی افراد خوشبین قرار بگیرید، افرادی که با نشاط، با انگیزه، حامی و مشوق هستند. البته عملا امکان پذیر نیست که تمام افراد بدبین و منفی باف دور و برمان را حذف کنیم، اما همین که زمان کمتری را با این افراد غرغرو و ناخوش احوال سپری کنیم و نسبت به هیجانات و احساسات خودمان آگاه‌تر باشیم کافیست.
 
۶. ترس ِ از دست دادن (FOMO) را کنار بگذارید

ریچارد برانسون، کارآفرین مولتی میلیاردر انگلیسی می‌گوید: «فرصت‌ها مانند اتوبوس‌ها هستند؛ همیشه یکی دیگر در راه است!»

آیا از آن دست افرادی هستید که مدام ترس ِ از دست دادن چیزی را دارید؟ اگر اینطور است پس نمی‌توانید شاد باشید، چون مدام می‌خواهید همه چیز را کنترل کنید تا مبادا اتفاق بدی بیفتد و این دلشوره و استرس، جایی برای شاد بودن باقی نمی‌گذارد.
 
شما باید بدانید که منابع و زمان محدودی در اختیار دارید و نمی‌توانید تمام وقت، با تمام انرژی‌تان مشغول نگرانی و ترس باشید. اگر فرصتی را از دست دادید دلیل نمی‌شود بترسید و فکر کنید همیشه اینطور خواهد بود، همین ترس باعث از دست دادن فرصت بعدی‌تان خواهد شد. پس با احساس ترس، خودتان را محدود و غمگین و گناهکار نکنید.

۷. اینقدر سعی نکنید روی دیگران تاثیر بگذارید

اینقدر دست و پا نزنید چیزی باشید که نیستید! سعی می‌کنید دیگران را شبیه خودتان بکنید؟ یا سعی دارید خودتان را شبیه دیگران بکنید؟ این کارها بیفایده است؛ تنها چیزی که مهم است این است که خودتان را دوست داشته باشید و واقعی باشید. روی بهتر شدن در نوع ِ خاص خودتان تمرین کنید تا نقاط قوت‌تان قوی‌تر شده و نقاط ضعف‌تان کم رنگ‌تر شود.
 
آیا با خودتان مهربان هستید؟ خودتان را تشویق می‌کنید؟ نقاب را کنار بگذارید و خودتان باشید. شما نمی توانید دیگران را وادار کنید که آنطور که شما دوست دارید، قضاوت‌تان کنند. قضاوت‌های دیگران را رها کنید. خواهید دید چقدر انرژی‌تان ذخیره شده و دیگران هم چقدر جذب شخصیت قوی شما خواهند شد.

۸. باور کنید هیچکس به شما بدهکار نیست

شاید بیرحمانه به نظر برسد اما واقعیت این است که هیچکس به شما هیچ چیزی بدهکار نیست؛ نه پدر و مادرتان، نه رئیس‌تان که برایش کار می‌کنید و نه هیچکس دیگر. تنها خودتان هستید که چیزهای بزرگ و ارزشمندی را به خودتان بدهکارید. اگر رویکردتان نسبت به زندگی با این ذهنیت باشد که از کسی یا کسانی چیزهایی طلب دارید، بی تردید با ناامیدی و ناراضایتی روبرو خواهید بود.
 
اما اگر تمام تلاش‌تان را برای رسیدن به هدف‌تان بکنید و قدردان هر آنچه دارید باشید، خواهید دید لحظات شادتر و آرام‌تری از آن ِ شماست و بابت هر موفقیت کوچکی، شاد و راضی خواهید بود. زندگی با این نگرش، قدرتی شگفت‌ انگیز و باورنکردنی به شما می‌دهد که به راحتی می توانید توقع داشتن از دیگران و طلبکار بودن از آنها به خاطر شادی دل خودتان کنار بگذارید.

۹. اینقدر سعی نکنید کامل باشید

البته مجاز نیستید با سهل انگاری کارتان را اشتباه انجام دهید یا کوتاهی کنید، بلکه نکته اینجاست که نباید انتظار داشته باشید در هر کاری صد در صد باشید. این کاملا غیرواقعی است و آنهایی که از خودشان توقع بی‌عیب و نقص بودن را دارند، خودشان موانع سنگین و طاقت فرسایی در مسیر زندگی‌شان قرار می‌دهند که در نهایت نه می‌توانند شاد باشند و نه موفق.
 
 
 
تخقیقات هم نشان داده که کمال‌گرا بودن می‌تواند موجب اضطراب‌های بیشتر در زمینه‌های اجتماعی بشود و جلوی تجربیات جدید را بگیرد. اگر سعی کنید کامل باشید، نمی‌توانید روابط بلند مدت با دیگران برقرار کنید. شک و تردید داشتن به خود و یا به عبارتی مطمئن نبودن نسبت به توانایی‌های خود، احساس بی‌ارزش بودن را به فرد القا می‌کند. همین که خوب باشید کافیست، اگر فکر می کنید این خوب بودن برای شما کافی نیست و مدام در جستجوی کامل بودن و توجه وسواس گونه به این تمایل هستید، بهتر است تحت رفتار درمانی قرار بگیرید.

۱۰. دست از زیاده خواهی بردارید

بعضی از افراد ظاهرا به هیچ اندازه‌ای قانع نیستند و رویکردشان نسبت به هر چیزی در زندگی، زیاده خواهیست. این جور افراد معمولا با حسادت ورزی دست و پنجه نرم می‌کنند و قدرت بخشش ندارند و از موفقیت دیگران، ناراحت می‌شوند، طبیعتا حسود بودن و فداکار نبودن برای شاد نبودن واقعا کافیست! هر کسی که این توانایی را دارد تا از شادی و کامیابی دیگران شاد شود، مطمئنا در سایر زمینه‌ها هم می‌تواند راحت‌تر به شادی و رضایت دست پیدا کند.

پس دیدتان را تغییر دهید و نسبت به دیگران، احساسات مثبت‌تری از خود بروز دهید و از شادی‌شان لذت ببرید تا همین انرژی و احساس به شما برگردد و شادترتان کند.

پنج گام

پنج گام برای اینکه کنترل زندگی تون رو به دست بگیرید

پنج گام برای اینکه کنترل زندگی تون رو به دست بگیرید
در فرهنگ امروز، مهارت های رهبری اهمیت زیادی دارن. ما دیگران رو زیر نظر می گیریم، تقلید می کنیم و توصیه های افراد معتبری که سخت کار کردن و یه مثال واقعی برای ما هستن و، دنبال می کنیم.اما این فقط سازمانا نیستند که به رهبری و هدایت نیاز دارن، بلکه قدرتمندترین بخشی که به رهبری نیاز داره زندگی خودتونه.

آخرین باری که احساس می کردید روی زندگی تون کاملا کنترل دارید، همگام با اهدافتون پیش می رید و همه ی قسمت های مهم زندگی تون رو سر و سامون دادید، کی بود؟
دلیل مطرح کردن این سوال، این نیست که حالتون رو بد کنیم، چنین کاری ساده نیست ( واقع گرایانه هم نیست ) و نمیشه همیشه با تمام قوا کار کرد. اما اینو باید بدونید و یادتون باشه که شما کنترل زندگی رو به دست دارید. این زندگی شماست و شما مسئولش هستید تا مطمئن بشید براساس استانداردایی که دارید، همه چیز خوب پیش میره یا نه!


آیا شما رهبر زندگی خودتون هستید؟
اگه فکر می کنید هنوز برای رسیدن به این ذهنیت، باید تلاش کنید، فکر می کنم این توصیه ها کمکتون کنند:

1- هدف گذاری کنید.
تمام رهبران بزرگ، هدف گذاری می کنند. اونا نقاط عطفی که می خوان بدست بیارن رو شناسایی می کنند، سپس اهداف عملی خاصی که کمکشون می کنه به اونجا برسن رو می سازن. چه بخواید یه سازمان رو هدایت کنید، چه زندگی خودتون رو، باید به آینده نگاه کنید و تصمیم بگیرید که هدفتون چیه، بعد بفهمید چطور میشه به اونجا رسید. از حالا براساس اینکه شش ماه دیگه، یه سال یا پنج سال دیگه می خواید به کجا برسید هدف گذاری کنید. در حالی که مهمه هدف گذاریتون واقع گرایانه باشه، من شما رو تشویق می کنم تا رویاهایی بزرگ داشته باشید! خودتون رو با چیزی که تو گذشته بدست آوردید محدود نکنید و خودتون رو کمی بیشتر رشد بدید. من فکر می کنم اهدافی که می تونید با کمی نظم و ترتیب و برداشتن گام های درست بدست بیارید، شگفت زده تون می کنه.

2- شجاع باشید.
تمام رهبران بزرگ شجاعت دارند، معناش این نیست که از چیزی نمی ترسند. شجاع بودن یعنی اونا می دونند چطور به ترساشون غلبه کنند و ریسکای بزرگ رو بپذیرن. شجاعت، مهارت با ارزشیه که باید تو زندگی پرورش پیدا کنه. از چیزایی که باعث ترستون می شه بیشتر آگاه بشید، می خواید شغلتون رو رها کنید و کسب و کار خودتونو راه بندازید؟ می خواید از اضافه وزنی که سال هاست آزارتون می ده خلاص بشید؟ این ترس می تونه هر چیزی باشه. اگه این کار باید انجام بشه تشویقتون می کنم شجاعتتون رو تقویت کنید و انجامش بدید! یه بار دیگه هم میگم، این زندگی شماست و کسی قرار نیست کارای سخت رو به جای شما انجام بده، پس با شجاعت رهبری کنید.

3- از اشتباهاتتون یاد بگیرید.
همه رهبرای بزرگ از اشتباهات خودشون درس می گیرند. صادقانه بگم، چون هیچکس کامل نیست، حتی قابل احترام ترین رهبران دنیا هم گاهی ممکنه اشتباه کنند و یا خطاهایی تو قضاوتشون مرتکب بشن. چیزی که یه رهبر بزرگ رو از بقیه انسانا جدا می کنه نوع درس گرفتن از اشتباهاتشه. یه مورد مهم دیگه که باید یادتون بمونه، اینه که تو این زندگی ممکنه بارها و بارها و بارها اشتباهاتی رو مرتکب بشید، اما این اشتباهات نیستند که شما رو تعریف می کنند، بلکه چگونگی حل کردن اونهاست که این کارو انجام می ده. خودتون رو به خاطر اشتباه کردن سرزنش نکنید، یه قدم به عقب بردارید، درس بگیرید و مشکلتون رو حل کنید.

4- تثبیت طرز فکر دانش آموزی
یه رهبر بزرگ، همیشه باید در حال یادگیری باشه. اونا می دونند که همه چیزو نمی دونند و نمی تونند همه چیزو بدونند. اگه می خواید رهبر زندگی خودتون بشید، شما هم باید اینو بدونید. با خوندن کتاب، مراجعه به کارگاه های آموزشی و کلاس ها ادامه بدید. خودتون رو با افرادی احاطه کنید که به شما یاد میدن و شما رو به چالش می کشن و باعث می شن رشد کنید. به دنبال اطلاعات تو موضوعات جدید باشید و به سوال پرسیدن ادامه بدید. اطلاعات زیادی تو این دنیا وجود داره که باید یاد بگیرید. کنجکاوی خودتون رو حفظ کنید و تا جای ممکن، یادگیری این اطلاعات بی پایان رو ادامه بدید.

5- کسی که هستی رو بشناس و بهش افتخار کن.
تمام رهبران بزرگ، عزت نفس دارند. اونا خودشون رو به خوبی می شناسن و با وجود چالشای زندگی، به ذات و نفس خودشون افتخار می کنند. برای اینکه تو زندگی خودتون واقعا رهبری بزرگ باشید، باید یادتون باشه که چه کسی بودید. شاید کمی به نظرتون ناخوشایند بیاد، اما حقیقت داره. هرچه سریع تر خودتون رو بشناسید و بهش احترام بذارید، زودتر هم به توانایی ها، قابلیت ها و تصمیمات خودتون اعتماد پیدا خواهید کرد و تبدیل به رهبر زندگی تون خواهید شد.

۸ تغییر کوچک لذت بخش‌

۸ تغییر کوچکی که زندگی شما را لذت بخش‌تر می‌کند

۸ تغییر کوچکی که زندگی شما را لذت بخش‌تر می‌کند
به‌نظرم همه‌ی ما دوست داریم تغییراتی در زندگی‌مان ایجاد کنیم، تغییراتی که باعث شوند خوشحال‌تر و موفق‌تر شویم. اما تعداد کمی از ما تغییرات را ایجاد و دنبال می‌کنیم، زیرا متعهدشدن به کاری که قرار است زندگی‌مان را تغییر دهد تعهدی است دلهره‌آور و سنگین. درست است؟

نه لزوما… بهتر است به‌جای تمرکز بر گام‌های بزرگ و افراطی، با این هشت تغییری که در این نوشته به آن اشاره خواهیم کرد شروع کنیم؛ تغییراتی آن‌قدر کوچک و ساده که می‌توانیم فوری ایجادشان کنیم.


۱. ذهن‌تان را برای خوش‌بینی برنامه ریزی کنید

احساسات ما بر افکار و اعمال‌مان تأثیر می‌گذارد. به همین دلیل است که وقتی از خراب‌بودن هوا یا گذراندن هفته‌ای پرتنش ناراحتیم، حتی حال خارج‌شدن از تختخواب را هم نداریم.

مشکل این است که اطراف ما پر از چیزهایی منفی شده است که نمی‌توانیم کاری برایشان بکنیم. اما می‌توانیم ذهن‌مان را برای خوش‌بین بودن برنامه‌ریزی کنیم. البته نمی‌توانیم همه‌ی افکار منفی را با داشتن ذهنی مثبت اندیش به دام بیندازیم، اما با روش‌های زیر می‌توانیم مهار آنها را به دست بگیریم:

  • دفتر تشکر. به‌جای آنکه نگران نداشته‌هایمان باشیم، هر روز درباره‌ی چیزهایی بنویسیم که بابت آنها شکرگزاریم. شکرگزاری باعث می‌شود خوشحال‌تر شویم، بهره‌وری‌مان را بهبود می‌بخشد و کمک می‌کند شب‌ها راحت‌تر بخوابیم.
  • عبارات تأکیدی مثبت بسازیم و تکرارشان کنیم، عباراتی که پیشرفت ما را در حوزه‌ی موردنظرمان تأیید کند.
  • با آدم‌هایی معاشرت کنیم که باعث خوشحال‌شدن‌مان می‌شوند. به یاد داشته باشیم عواطف سرایت می‌کنند!
  • به افکار منفی توجه نکنیم.
  • فعال باشیم. ورزش باعث آزادشدن هورمون‌های اندورفین می‌شود، اما بی‌تحرکی منجر به فکرکردن اضافه و تحلیل‌کردن بیش‌ازحد می‌شود.

۲. زنگ هشدار را نیم ساعت زودتر تنظیم کنید

صبح زود از خواب بیدارشدن از رفتارهای مشترک بسیاری از افراد موفق است. البته لازم نیست ما هم مانند تیم کوک، مدیر عامل اپل، ساعت ۳:۴۵ از خواب بیدار شویم، اما می‌توانیم روزمان را نیم ساعت زودتر شروع کنیم. بنابراین اگر تاکنون زنگ بیداری را سر ساعت ۷ تنظیم می‌کردیم، از امروز آن را ساعت ۶:۳۰ تنظیم کنیم.

چرا؟

این کار زمانی فراهم می‌کند برای ورزش‌کردن، مدیتیشن، مطالعه، بررسی ایمیل‌ها، صبحانه‌خوردن با خانواده، برنامه‌ریزی و کار بر روی موضوع موردعلاقه‌مان و… . ضمن اینکه دیگر مجبور نیستیم هر صبح با عجله از خانه خارج شویم، آن‌هم درحالی‌که احساس فراموش‌کاری، بی‌دست‌وپابودن و گیجی می‌کنیم. اندازه‌گیری زمانی که برای وظایف و کارهای مختلف صرف می‌کنیم کلید پیشبرد ماست.


۳. فوری تمیزکاری کنید

چقدر طول می‌کشد تخت‌مان را مرتب کنیم یا ظرف‌های صبحانه را بشوییم؟ پنج دقیقه؟ بااین‌حال اگر به این‌کارهای کوچک روزمره نرسیم، به‌سرعت روی‌هم تلنبار می‌شوند. لیوان چای و سایر ظروف صبحانه تبدیل می‌شود به سینکی پر از ظرف‌های بدبو که تمیزکردن‌شان زمان زیادی می‌برد. اگر این ظرف‌ها را همان موقع می‌شستیم، به این دردسر دچار نمی‌شدیم.

یک‌ چیز دیگر: افرادی که تمیزکاری‌هایشان را فوری انجام می‌دهند، مثلا هر صبح تخت‌شان را مرتب می‌کنند، معمولا خوشحال‌تر و موفق‌ترند، چون انجام این کار به آنها حس موفق‌ بودن، منظم‌ بودن و کنترل بر اوضاع را می‌دهد.

۴. بیش از توان‌تان متعهد نشوید

یکی از موضوعاتی که اغلب در توصیه‌های خودیاری می‌بینم، آسان نمایش‌دادن هدف‌گذاری است. توصیه می‌کنند که برای بهتر خوابیدن ورزش کنید. گفتن این حرف آسان است، اما وقتی‌ مجبوریم ۱۲ ساعت در روز کار کنیم و هم‌زمان از نوزادی هم مراقبت کنیم، عمل‌کردن به آن دشوار می‌شود.

اصلا قصد ندارم بهانه بیاورم. فقط اگر هدف‌هایمان را ساده و واضح تعریف کنیم، متعهدشدن به آنها راحت‌تر است و انجام‌دادن‌شان بسیار ساده‌تر می‌شود. با قدم‌های کوچک شروع کنیم و برای پیشرفت تلاش کنیم. اگر نیاز به ورزش بیشتری داریم، همان اول سراغ دوِ ماراتن نرویم! با ده عدد شنا در روز شروع کنیم یا بعد از شام اطراف محل زندگی‌مان قدم بزنیم یا تمرین ورزشی هفت‌دقیقه‌ای را (که در خانه قابل‌اجراست) انجام دهیم.

اگر می‌خواهیم سالم‌تر غذا بخوریم اما اهل آشپزی نیستیم، از خدمات شرکت‌هایی استفاده کنیم که مواد اولیه را به‌همراه دستور گام‌به‌گام پخت غذا به خانه می‌فرستند (مانند شرکت‌های Blue Apron یا Sun Basket). اگر تصمیم گرفتیم مدیتیشن کنیم، با ۵ دقیقه در روز شروع کنیم.

این قضیه درباره‌ی دنیای کسب‌وکار هم صادق است. نباید بیش از توان‌مان وعده بدهیم و کمتر از تعهدمان عمل کنیم.


۵. خیلی پیش‌بینی پذیر نباشید

انجام کارهای تکراری، آن‌هم هر روز، ما را تبدیل به ربات می‌کند. یکی از بهترین کارهایی که می‌توانیم برای خودمان بکنیم، این است که دست از «قابل پیش‌بینی بودن» برداریم. حداقل هفته‌ای یک بار از منطقه‌ی امن خود خارج شویم و دست به کار جدیدی بزنیم که هرگز پیش‌ازآن نکرده‌ایم. رستورانی تایلندی را امتحان کنیم، به اسکی روی برف برویم، از فروشگاهی جدید خرید کنیم. حتما متوجه منظورم شده‌اید!

پذیرای تجربه‌های جدید بودن باعث خوشحال‌تر شدن‌مان می‌شود، دیدگاه‌مان را تغییر می‌دهد، به شناخت بهتر موقعیت‌های نو کمک می‌کند، موجب افزایش انرژی می‌شود و باعث می‌شود بیشتر پذیرای تغییرات باشیم. عکس این چرخه هم جریان دارد. تجربیات جدید خوشحال‌ترمان می‌کنند.

۶. به‌جای غرزدن، شکرگزار باشید

همیشه سعی می‌کردم خوش‌بین باشم. حتی در تیره‌ترین روزهایم، باز هم این تلاش ادامه داشت و این کار با یادآوری این نکته ممکن می‌شد: به‌رغم شکست کسب‌وکارم، هنوز خانواده و دوستانم، حامی‌ام هستند. این کار به من کمک کرده از شرایط بحرانی بهترین استفاده را ببرم. شکرگزاری یکی از بهترین روش‌ها برای داشتن احساس بهتر در مواقع نیاز است. به‌خاطر بهترین اتفاقی که امروز برایمان افتاده، شکرگزار باشیم. قبلا اشاره کردم که دفترچه‌ی شکرگزاریِ روزانه داشته باشیم، اما می‌خواهم پافشاری کنم: این کار می‌تواند زندگی ما را دگرگون کند. تحقیقات هم‌ همین را می‌گویند.

  • افرادی که به‌طور هفتگی تشکرهایشان را می‌نویسند، معمولا بیشتر ورزش می‌کنند، علائم تنش فیزیکی کمتری دارند و به آینده خوش‌بین‌ترند.
  • شکرگزاری روزانه باعث افزایش آگاهی، انگیزه، اراده، توجه، انرژی و طول خواب می‌شود و افسردگی را کاهش می‌دهد.
  • افرادی که روزانه به شکرگزاری فکر می‌کنند، درباره‌ی آن صحبت می‌کنند و تشکرهایشان را می‌نویسند، بیشتر به آدم‌هایی که مشکلات شخصی دارند کمک می‌کنند و از آنها حمایت عاطفی می‌کنند.
  • افراد شکرگزار اهمیت کمتری به کالاهای مادی می‌دهند، کمتر به دیگران حسادت می‌کنند و بیشتر تمایل دارند دارایی‌هایشان را با دیگران قسمت کنند.
  • تمرین‌های شکرگزاری در پیشگیری از بیماری‌های قلبی و عروقی هم مؤثرند.

به دوستان، خانواده، مشتری‌ها و همکاران‌مان نشان دهیم که قدردان‌شان هستیم. یکی از بهترین راه‌های تقویت روابط، تشکر صادقانه است. در نظر بیاوریم چه حس فوق‌العاده‌ای داریم وقتی کسی به‌خاطر کار دشوارمان، انجام کارهای روزانه یا گوش‌دادن به درد دل‌هایش از ما تشکر می‌کند؟


۷. خودتان را با دیگران مقایسه نکنید

از توجه بیش‌ازحد به دارایی‌های دیگران و نداشته‌های خودمان دست‌ برداریم. بگذارید حقیقت را بگویم: همیشه فردی وجود دارد که شغلی پردرآمدتر از ما دارد، در خانه‌ای زیباتر زندگی می‌کند، خودرویی گران‌قیمت‌تر سوار می‌شود و به مسافرت‌هایی هیجان‌انگیزتر می‌رود. ممکن است دوستانمان زودتر از ما تشکیل خانواده بدهند و برخی از آنها زودتر بازنشسته شوند.

مقایسه‌ی خود با دیگران تنها ناراحتی ما در پی دارد و باعث می‌شود به‌جای اینکه به تعریف خودمان از موفقیت بپردازیم، ذهن‌مان را درگیر موفقیت از دید دیگران کنیم. وقتی شروع به کار آزاد کردم، دوستانی داشتم که مسخره‌ام می‌کردند، چون به‌اندازه‌ی آنها درآمد نداشتم. اما از دید خودم، برنامه‌ای انعطاف‌پذیر داشتم: هرجایی که می‌خواستم، می‌توانستم کارکنم و هیچ‌وقت شکایتی از کارم نداشتم، چون از کارم لذت می‌بردم. در مقابل، دوستانی که اذیتم می‌کردند، دائما از شغل‌شان، همکاران‌شان، زود بیدارشدن و… گله می‌کردند.

به‌نظر شما کدام‌یک خوشحال‌تر بودیم؟


۸. یکی از کارهای عقب افتاده را انجام دهید

همه‌ی ما کاری عقب‌افتاده داریم: تلفن به شرکت بیمه، تمیزکردن میز کار، بردن ماشین به کارواش و …؛ مانند همان ظرف‌های نَشُسته که پیش‌تر صحبتش شد، مشخص‌کردن اولویت‌ها و انجام‌دادن کارهای به‌ظاهر کوچک، نمی‌گذارد این کارها روی هم انباشته‌ شوند که مجبور شویم روز کاملی را صرف انجام‌دادن‌شان کنیم.

اگر کارهای ناتمامی داریم، همیشه بار سنگینی بر دوش ماست، فارغ از میزان کوچک‌بودن آنها. در صورت امکان همان وقتی‌که به یاد این کارها افتادیم انجام‌شان دهیم.

اگر فهرست اولویت‌های روزمان را تهیه‌کرده‌ایم، کاری تکراری هم به آن اضافه کنیم، برای مثال در پایان روز کاری، تماس تلفنی بگیریم یا اینکه محل کارمان را مرتب کنیم، زیرا تا آن موقع، همه‌ی کارهای مهم و انرژی‌بَر را انجام داده‌ایم.

تعجب خواهیم کرد که چقدر احساس بهتر و سازنده‌تری داریم وقتی‌ این موارد را از فهرست‌مان خط می‌زنیم. حتی اگر این فهرست، ذهنی باشد.

ذهن‌تان را از دغدغه‌ها رها کنید و از زندگی لذت ببرید!

محبوب شدن نزد همسر

محبّت خود را به همسرتان به صورت عملی نیز نشان دهید و لذا سعی نمائید در روز تولد او، یا روز ازدواج او و یا مناسبت‌های دیگر به او هدیه دهید و از این طریق محبّت خود را ابراز نمائید.

مردان اگر می خواهند محبوب همسرشان شوند و فضایی سرشار از انس و معنویت و صمیمیت داشته باشند، به توصیه‌های زیر توجه کنند.  
 
۱. نسبت به همسر خود، نگرشی مطلوب و متعالی داشته باشید و او را امانت الهی بدانید و در حفظ و نگهداری این ودیعه الهی تلاش کنید.
 
۲. به همسر خود احترام کنید و با وی محترمانه صحبت کنید و در ارتباط با او از عواطف سرشار و محبّت بسیار دریغ نورزید.
 
۳. حقوق متقابل خود و همسر خود را بشناسید و در ایفای حقوق وی تلاش نمائید.
 
۴. باور کنید که پدر و مادر کانون منظومه خانوادگی هستند که تشعشعات عاطفی خود را در محیط خانواده می‌پراکنند و حیات عاطفی را رونق می‌بخشند.
 
۵. باور کنید که پدران و مادران پایه‌گذاران شخصیت فرزندان و معماران خوشبختی آنان هستند بنابراین در تقویت روابط خود هر چه بیشتر تلاش کنید.
 
۶. همسر خود را فردی با ارزش و برخوردار از کرامت انسانی بدانید.
 
در زندگی خانوادگی به برنامه ریزی معتقد شوید و باور کنید که با داشتن برنامه و التزام به اجرای آن‌ها می‌توانید مشکلات زندگی خود را کاهش دهید و از قوای حیاتی خود و سایر اعضای خانواده به خوبی استفاده نمایید.
 
۷. همسر خود را فردی مستعد کمال، پیشرفت و تحول بپندارید.
 
۸. به پیشرفت و ترقی و رشد شخصیت همسر خود علاقمند باشید و زمینه را برای تحقق این امر فراهم نمائید و از این طریق کانون خانواده را از زوال و فرسایش تدریجی مصون سازید و عرصه زندگی را برای نوآوری‌ها بگشایید.
 
۹. زمینه را برای پرورش احساسات مثبت و عواطف سازنده نسبت به همسر خود فراهم سازید و از داد و ستد عاطفی به سه شیوه قلبی، کلامی و عملی استفاده کنید و لذا به همسر و شریک زندگی خود ابراز محبّت کنید همسر خود را قلباً دوست بدارید و با زبان این امر را ثابت نمایید.
 
۱۰. محبّت خود را به همسرتان به صورت عملی نیز نشان دهید و لذا سعی نمائید در روز تولد او، یا روز ازدواج او و یا مناسبت‌های دیگر به او هدیه دهید و از این طریق محبّت خود را ابراز نمائید.
 
۱۱. سعی کنید فهرستی از قابلیت‌ها، صفات مثبت همسر خود را در نظر بگیرید و به موارد مثبت وجود و شخصیت او کاملاً توجه کنید و در مناسبات با او به این قابلیت‌ها اشاره نمائید و از صفات برجسته و مثبت او تعریف کنید و از این طریق فضای خانواده و گفتگو را به فضایی گرم و صمیمی و آکنده از روحیه مثبت تبدیل نمائید.
 
۱۲. به جنبه‌های مشترک فکری و روحی خود و همسرتان توجه کنید و سعی کنید، خصایص مثبت، سازنده هر دو به تدریج بیشتر شود و از طریق خودآگاهی و خودسنجی به خودسازی برسید و صفات برجسته انسانی را در وجود خود و همسرتان تقویت نمائید.
 
۱۳. سعی کنید با همسرتان تفاهم داشته و رابطه حسنه داشته باشید. این تفاهم می‌تواند در حضور دیگران و یا در فضای خلوت زندگی صورت پذیرد. این امر مستلزم بهره‌گیری از «هنر خوب شنیدن و خوب گوش دادن است». لذا سعی کنید در هنگام گفتگوی با همسرتان، به دقت به گفتار او توجه کنید و اجازه دهید که مطالب خود را کاملاً بیان کند.
 
هنگامی که عصبانی هستید، این گفتار امام علی ـ علیه السلام ـ را مدّ نظر قرار داده و اجرا کنید:
«به هنگام خشم؛ نه تنبیه، نه دستور و نه تصمیم»
 
۱۴. باور کنید که همسرتان انسانی است منحصر به فرد و واجد ویژگی های شخصیتی مثبت و منفی. لذا از مقایسه او با دیگران به شدت بپرهیزید. سعی کنید او را با گذشته‌اش مقایسه کنید و تغییرات رفتاری و پیشرفت فکری و اخلاقی وی را تحسین نمائید.
 
۱۵. سعی کنید حالات و روحیات همسر خود را بشناسید و فهرستی از آرزوها و علائق وی تهیه کنید و از انتظارات او آگاه شوید. سپس به تأمین خواسته‌ها و علایق منطقی و اصولی وی خود را ملزم نمائید.
 
۱۶. سعی کنید حریم یکدیگر را مراعات کنید و از جرّ و بحث با هم خودداری کنید و مطالب بیجا را با سکوت خود و یا ارائه پیشنهاد مناسب به گفتگوهای سازنده و ثمربخش تبدیل کنید.
 
۱۷. باور کنید که هر کلمه و گفتار شما، در بردارنده بار عاطفی و روانی است که بر وجود شنونده تأثیر مثبت و منفی دارد لذا سعی کنید از زبان گرم، نرم، ملایم، توأم با احترام و محبّت استفاده کنید و کلمات «بفرمائید، بنشین و ….» سه پیام است که هر کدام اثری خاص در ارتباط با دیگران دارند. کوشش کنید از کلمات موهن، ملالت آور، تحریک آمیز، هرگز استفاده نکنید.
 
۱۸. سعی کنید برای نیل به تفاهم و مناسبات بیشتر با همسرتان از صداقت و راستی استفاده کنید. باور کنید که رمز خوشبختی و توفیق بسیاری از خانواده‌ها، صادقانه بودن آنها و بهره‌گیری از این صفت برجسته انسانی بوده است.
 
۱۹. به مدیریت کانون خانواده اهمیت دهید و سعی کنید در تصمیم گیری و هدایت زندگی از هماهنگی لازم برخوردار شوید و حدود وظایف هر یک از اعضای خانواده را مشخص نمائید.
 
۲۰. سعی کنید خود را برتر و بالاتر از همسرتان احساس نکنید و او را شریک زندگی بدانید و به این نکته توجه کنید که درجات تحصیلی، موقعیت اجتماعی، وضعیت سنی، امکانات مالی شما، باید بر میزان فروتنی و خضوعتان بیفزاید، بخصوص زمانی که در پیشرفت‌های تحصیلی و موفقیت‌های مادی شما همسرتان نقش اساسی داشته است.

سفر ، شادی و نشاط

نقش مسافرت، شادی و نشاط در سبک زندگی اسلامی انسان در زندگی باید به نیازهای همه ابعاد وجودی اش توجه داشته باشد تا همواره بتواند مسیر زندگی را به سلامت حرکت کند. در این مقاله قصد داریم نقش مسافرت، شادی و نشاط را در سبک زندگی ...
 
چکیده:
انسان در زندگی باید به نیازهای همه ابعاد وجودی اش توجه داشته باشد تا همواره بتواند مسیر زندگی را به سلامت حرکت کند. در این مقاله قصد داریم نقش مسافرت، شادی و نشاط را در سبک زندگی اسلامی بر اساس سیره امام رضا (علیه السلام) مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم. آیات متعددی در قرآن کریم وجود دارد که مردم را به سیر و سفر و گردشگری در سراسر زمین و دیدن نشانه ها و مظاهر الهی و مشاهدة سرنوشت دشمنان دین، تکذیب کنندگان دعوت پیامبران، مجرمان و گناهکاران و خوبان دعوت می کند. چه نوع مسافرت هایی خدایی محسوب می شوند و سفر الهی باید چه ویژگی هایی را در ما به ودیعه بگذارد؟ چه شادابی و تربیتی ناشی از مسافرت به ما انتقال می یابد؟ چه نوع اعمال و مصادیقی موجب شادی و سرور انسان از نوع ممدوح می شود؟ که همه این موارد در این نوشتار بررسی خواهد شد.
کلید واژه: امام رضا (علیه السلام)، مسافرت، شادی و نشاط، سبک زندگی، سیر،عبرت.
 
آداب مسافرت در سیره رضوی (علیه السلام) و سبک زندگی اسلامی
 امام رضا (علیه السلام) از امام سجاد (علیه السلام) در مورد نیت مسافر و هدف مسافرت و ارزش هایی که در حین سفر باید کسب کرد روایت مى کنند که فرمودند: «شما اگر براى به دست آوردن پنج چیز به مسافرت بروید و آن ها را به دست بیاورید ارزش دارند و آن ها عبارت اند از: هیچ بنده اى نباید از کسى بترسد مگر از گناهش. جز از خداوند از کسى دیگر امید نداشته باشد، اگر چیزى نمى داند بدون حیاء و شرم در جواب سائل بگوید نمى دانم و صبر در برابر ایمان مانند سر در برابر بدن است و ایمان ندارد کسى که صبر ندارد.»[1]. کبر در جواب سائل را کنار گذاشته و با فروتنی به چیزی که علم ندارد اعتراف داشته باشد و موجبات گمراهی سؤال کننده را فراهم نیاورد. صبر را در سختی های بین راه بیاموزد و آن را ره توشه صراط خویش قرار دهد که همانا این صفت نقش حیاتی در سبک زندگی یک مسلمان دارد. صبر شخص صابر از نشانه های ایمان آن فرد است. در مورد خاکی بودن با هم سفران در حین سفر نیز عبدالله بن الصلت از مردى که از اهل بلخ بود و با حضرت رضا (علیه السلام) در سفر خراسان همراهى می کرد نقل می کند: «یکى از روزها در خدمت آن حضرت بودیم و براى او غذائى حاضر کردند. حضرت رضا (علیه السلام) همه غلامان خود را چه آنها که سیاه بودند و چه غیر سیاه دعوت کردند سر سفره با آن جناب غذا بخورند. گوید: عرض کردم: قربانت گردم بهتر بود براى این غلامان و خدمت گزاران سفره اى جداگانه ترتیب مى دادید. فرمودند: «مَهْ إِنَّ الرَّبَّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ وَ الْأُمَ وَاحِدَةٌ، وَ الْأَبَ وَاحِدٌ وَ الْجَزَاءَ بِالْأَعْمَالِ»؛ خداوند همه ما یکى است و مادر و پدر ما هم یکى است و پاداش هم در برابر اعمال داده مى شود.»[2] امام رضا (علیه السلام) همه را دارای شرایطی یکسان در پیشگاه خداوند معرفی می کنند و فرق بین آدمیان را در فضائل آن ها با یکدیگر می دانند. معصوم (علیه السلام) اولین چیزی را که در سفر مورد توجه قرار می دهند این است که مسافر در راه از کسی به جز گناهش نترسد، زیرا بدی به انسان نمی رسد مگر از گناهان خود او. سفر باید انسان را به ترک گناه بکشاند. در حین سفر همه چیز را از خداوند بخواهد و فقط به او امیدوار باشد
 
کیفیت و نقش سفر امام رضا (علیه السلام) به ایران
بزرگ ترین سفری که در زندگی امام رضا (علیه السلام) واقع شد، سفر ایشان به ایران بود که امام در این سفر امید به خدا و صبر را به بهترین وجه به منصه ظهور کشاندند. امام رضا (علیه السلام) با کراهت و عدم میل این پیشنهاد را پذیرفته و آماده مسافرت شده بودند و یقین داشتند که از این مسافرت مراجعت نخواهند کرد و با خاندان خود وداع نمودند. مخول سجستانى گوید: «من در مدینه منوره بودم که مأمورین مأمون وارد شدند و در نظر داشتند که آن حضرت را به خراسان ببرند، حضرت رضا (علیه السلام) وارد مسجد حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) شدند و با جدشان تودیع کردند و هنگامى که می خواستند از مسجد بیرون شوند چند بار به طرف قبر مبارک حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) برگشتند و با صداى بلند گریه کردند. در این هنگام من خدمت آن جناب رسیدم و سلام کردم و حضرت جواب سلام مرا دادند، من ایشان را تسلى دادم. حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند: از من دیدن کنید زیرا من از جوار جدم خارج خواهم شد و در سرزمین غربت از دنیا خواهم رفت و در کنار هارون دفن خواهم گردید.»[3] می بینیم که حضرت مانند جد بزرگوارشان امام حسین (علیه السلام) با اشراف کامل به آینده و شهادت خود، به امید و خواست خدا پا در این عرصه می گذارند تا برنامه الهی را طبق جغرافیای عالم دنبال کنند. در ظاهر، عالم آل محمد (صلی الله علیه و آله) به دعوت مأمون به سمت خراسان حرکت کردند، ولی در باطن ِماجرای سفر ایشان به ایران، می بینیم که ولی عالم با اقتدار کامل این حرکت را قافله سالاری کردند و به بهترین خیرات و سرانجام رساندند.
 
جایگاه شادی و نشاط در سبک زندگی اسلامی از منظر امام رضا (علیه السلام)
با مراجعه به آموزه های امام رضا (علیه السلام) می توان این مسئله را به دست آورد که شادی و سرور جایگاه ویژه ای در سبک زندگی اسلامی دارد. ایشان اهتمام ویژه ای به این مسئله داشته اند و سعی کرده اند در چارچوب سبک زندگی اسلامی حدود و ثغور شادی و سرور ممدوح را مشخص کنند. در حدیثی از امام هشتم (علیه السلام) که مضمون آن در احادیث دیگری نیز نقل شده است، چنین می خوانیم که امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: «اجْتَهِدُوا أَنْ یَکُونَ زَمَانُکُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً مِنْهُ لِمُنَاجَاتِهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ الثِّقَاتِ وَ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَ یَخْلُصُونَ لَکُمْ فِی الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِکُمْ وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ السَّاعَات؛ لَا تُحَدِّثُوا أَنْفُسَکُمْ بِالْفَقْرِ وَ لَا بِطُولِ الْعُمُرِ فَإِنَّهُ مَنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِالْفَقْرِ بَخِلَ وَ مَنْ حَدَّثَهَا بِطُولِ الْعُمُرِ حَرَصَ اجْعَلُوا لِأَنْفُسِکُمْ حَظّاً مِنَ الدُّنْیَا بِإِعْطَائِهَا مَا تَشْتَهِی مِنَ الْحَلَالِ»؛ کوشش کنید اوقات روز شما چهار ساعت باشد: ساعتی برای عبادت و خلوت با خدا، ساعتی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان واقف می کنند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و ساعتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از مسرت و شادی ساعات تفریح، نیروی انجام وظایف وقت های دیگر را تأمین کنید. نه خود را به فکر فقر مشغول دارید و نه درازی عمر، چون اندیشیدن در مورد فقر، انسان را بخیل می کند و اندیشه در مورد درازی عمر بر حرص می افزاید. بهره خود در دنیا را در امور حلال قرار دهید.[4]
امام رضا (علیه السلام) در این حدیث گهربار، فرح و شادمانی را یکی از ارکان اساسی در زندگی در ساعات شبانه روز معرفی می کنند. این که از تفریح به عنوان ابزاری برای تجدید قوا برای انجام دیگر وظایف زندگی اعم از درس خواندن، کار، زندگی زناشویی، روابط بین فرزندان با والدین و معاشرت اجتماعی بهره بگیرید که این تفریحات باید در قالب امور حلال قرار گیرد. البته منظور از این حدیث این نیست که اوقات خود را به «چهار بخش مساوی» تقسیم کنیم؛ بلکه ابعاد یا نیازهای چهارگانة زندگی انسان در این روایت مورد توجه قرار گرفته است و به این نکته توجه داده شده است که اسلام به همة ابعاد وجودی انسان توجه ویژه دارد. همة نیازهای جسمی، مادی و معنوی را مورد توجه قرار داده است. اسلام عزیز نه تنها با شادی و نشاط مخالف نیست بلکه بهره مندی از شادی های مشروع را امری لازم برای انسان می داند. باید به هنگام شادی از شادی ها و سرورهای مشروع بهره مند شویم؛ چرا که اوضاع همیشه به یک منوال باقی نمی ماند و روزهای غم و اندوه نیز در پیش است. غم و اندوه خواهی نخواهی به سراغ ما می آید؛ پس نباید اوقات شادی و نشاط را از دست داد. در سیره رضوی (علیه السلام)، خط قرمز شیعه در شادی ممدوح و مذموم، وجود اهل بیت (علیهم السلام) و سفارش های ایشان است که در شادی ایشان می باید شاد بود و در اندوه ایشان باید غمگین بود. از مصادیق کارهای نشاط آور مواردی مانند مزاح، شوخی کردن و شاد بودن با برادر مؤمن، هم نشینی با خوبان در ذکر فضائل اهل بیت (علیهم السلام)، کمک به دیگران و ورزش های مناسب را باید مدنظر قرار دهیم.
 
نتیجه بحث
خداوند ایران را پایگاه محبت و مودت و هدیه به اهل بیت (علیهم السلام) قرار داده است و شیاطین جنی و انسی با تمام توان سعی خود را بر آن گمارده اند تا فضای حریم امام (علیه السلام) را با شیطنت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، تحت فشار قرار دهند. در شرایطی که دشمنان کم روحیه گی و افسردگی ما را می خواهند تا بر ما غلبه کنند، ما باید با رهنمودهای هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت که بزرگ ترین نعمت از جانب خداوند برای مردم ایران هستند، شرایط روحی و روانی خود را با مسافرت های خدایی، شادی و نشاط ممدوح و مصادیق آن هموار کرده و همیشه آماده دفاع از حریم امام رضا (علیه السلام) باشیم. باید خود را در کاروان خورشید مشرق ثبت نام کنیم، تا با قافله سالاری خویش ما را از صحنه های سخت قبل از ظهور عبور داده و در بهشت ظهور داخل گردانند.
 
 
کتابنامه:
1- عطاردى، عزیزی، مسند الإمام الرضا (علیه السلام)، 2 جلد، ناشر آستان قدس رضوى ، ایران، مشهد، چاپ اول، 1406 ق.
2- کلینى، محمد بن یعقوب ، الکافی( ط- الإسلامیة)، 8 جلد، انتشارات دار الکتب الإسلامیة، ایران، تهران، 1407ق.
3- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مواعظ امامان (علیهم السلام) (ترجمه جلد 75 بحار الأنوار)، 1جلد، انتشارات اسلامیه، ایران، تهران.
4- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ایمان و کفر (ترجمه کتاب الإیمان و الکفر بحار الأنوار جلد 64 / ترجمه عطاردى)، 2 جلد، انتشارات عطارد - تهران، چاپ اول، 1378 ش.
 
منابع:
[1]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ایمان و کفر (ترجمه کتاب الإیمان و الکفر بحار الأنوار جلد 64 / ترجمه عطاردى)؛ ج‏2 ؛ ص131
[2]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏8 ؛ ص230ح296.
[3] . عطاردى، عزیزی، مسند الإمام الرضا(علیه‌السلام)، المقدمة، ص: 52
[4]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مواعظ امامان (علیهم‌السلام )(ترجمه جلد 75 بحار الأنوار) ، ص346.