ایجاد درآمد و موفقیت های فردی

ارتباط و نقش آن در ایجاد درآمد و موفقیت های فردی

ارتباط و نقش آن در ایجاد درآمد و موفقیت های فردی
امروز می خواهم در مورد یکی از ابرازهای مهمی که می تواند درایجاد موقعیت های بهترو افزایش درآمد هر شخصی نقش اساسی داشته باشد صحبت کنم

خوب هماهنطورکه از اسم این لغت بر می آید ارتباط یعنی برقراری یا روشی که بتوانیم از طریق آن خواسته های خودمان را مطرح کنیم و یا به خواهسته های دیگران پاسخ دهیم .

ارتباط روشهای مختلفی دارد که برخی از مهمترین آنها عبارتند از ارتباط با دوستان ، ارتباط با همسر ، ارتباط با فرزندان ، ارتباط با همکاران ، ارتباط با مدیر یا کارمندان ، ارتباط با مردم کوچه و بازار ( عموم ) و …… .شاید بتوان برای آن موارد زیاد دیگری نیز مثل ارتباطات سیاسی ، نظامی ، مذهبی ، توریستی و دهها نوع دیگر نام برده و اضافه کنیم .اولین اصل درهر نوع ارتباطی شناخت طرف مقابل می باشد تا حداکثر رضایت مندی از ارتباط بدست آید . بر اساس همین تعریف می توان گفت بزرگترین آسیب در هر ارتباطی عدم شناخت متقابل می باشد . خوب انسان هایی که توانایی ارتباط با دیگران و همچنین توانایی هدایت و ایجاد شوق در دیگران را داشته باشند می توانند در محیط کار نیز درآمد بیشتری را طلب نمایند .

شاید باشند افرادی که از تحصیلات خوب و دانش کافی برخوردار هستند ولی به دلیل نداشتن توانایی برقراری ارتباط موثر و قوی از درآمد کافی و در خور شأن خود برخوردار نیستند ولی می بینیم برخی افراد با اینکه از دانش کمتری برخوردارند می توانند رابطه های بهتری ایجاد کنند و صاحب موقعیت های بهترو درآمدهای بیشترباشند .

آقای راکفلر درباره ارتباط و توانایی برخورد با مردم می گوید :

” توانایی برخورد با مردم کالایی قابل خرید و فروش است مثل شکر و قهوه ، من برای این توانایی بیش از هر چیز دیگری در این دنیا حاضرم پرداخت نماییم . طبق تحقیقات انجام شده روی هزاران بزرگسال در آمریکا به این نتیجه رسیدند که بزرگترین  و اولین خواسته آنها داشتن سلامتی و دومین آن علاقه به مردم می باشد و آن اینکه چگونه بتوانند دیگران را درک کنند وبا آنها کنار بیاند و آنها را دوست بدارند و دوست داشته شوند . هماهنطور که می دانید ظرفیت انسانها از نظر ذهنی بسیار نامحدود است و ما نسبت به آنچه که در حال استفاده از توانایی های خودمان هستیم می توانیم بگوییم که فقط در حالت نیمه بیداریم و از بخش کوچکی از منابع جسمی و روحی خودمون سود می بریم . از دیدگاهی دیگر تمام انسانها پایین تراز سطح محدودیت های خودشان زندگی می کنند و عادت ها باعث شدند که بسته به تناسب قدرت عادتهای خودشان بتوانند از تواناییهای خودشان استفاده نمایند .

حالا چکار کنیم که بتونیم از این تواناییها استفاده نماییم ؟ دوستان همه ما آموزش و تعلیم دیدیم که از تواناییهای خودمان استفاده نماییم  . حالا چه شده است که نمی شود ؟ جواب آن این که همه ما درحرکت و ایجاد انگیزه های لازم مشکل داریم . آقای هربرت اسپینلرمی گوید : هدف بزرگ تعلیم و تربیت ، معلومات نیست ، بلکه عمل است . پس بیایید از همین امروز هدف های خودمان را طوری پیگیری نماییم که تمام آنها به عمل منتج شده و به نتیجه برسد. برای عمل کردن و ایجاد تغییرات جادویی فقط یک اراده آهنین و خواسته راستین برای افزایش توانایی برخورد با دیگران لازم است . حالا چگونه می توانیم چنین حس و انگیزه هایی را در خودمان رشد دهیم ؟ جوابش خیلی ساده است : با یادگیری پیوسته  و یادآوری پیوسته به خود در اهمیت این اصول .

پس از امروز عمل کنیم و از غصه خوردن برای محدودیت های خودمان دوری کنیم ، چون علاوه بر اینکه مشکلی از ما حل نخواهد کرد که هیچ تازه به مشکلات قبلی ما اضافه نیز خواهد شد . باید یاد بگیریم ازهز آنچه که باعث عدم پیشرفت ما می شود دوری کنیم .همانطور که در سطرهای قبلی از بزرگترین عامل برای ایجاد موفقیت های بهتر و درآمد بیشتر صحبت کردم اکنون می خواهم از یکی از مهمترین آفت های تخریب ارتباط یعنی ” انتقاد ” هم مطالبی خدمت شما ارائه دهم . انتقاد یعنی روشی که ما دیگران را نسبت به آنچه که خوشایند ما نیست آگاه نموده و یا به عبارتی زیر سوال برده و نفی کنیم . ما به روشهای مختلفی مختلفی می توانیم انتقاد را انجام دهیم ولی مهمترین روش آن انتقاد کلامی است که اتفاقاٌ موضوع بحث ما نبز می باشد و در پایان جمله اینکه چرا انتقاد می تواند ویران کننده ارتباط باشد ؟

چون دشمن آفرین است و فرد انتقاد شونده را درحالت دفاعی قرار داده و غالباٌ شخص انتقاد شونده سعی می کند که در مقام توجیه خودش اقدام کند . انتقاد خیلی خطرناک است زیرا مستقیماٌ با با غرورافراد سروکار دارد و آن را جریحه دار می کند و احساس مهم بودن شخص را هدف قرار می دهد و در نتیجه باعث دلخوری می باشد . پس باید بگیریم تا حد امکان از انتقاد دوری کنیم و به قول لینکلن انتقاد نکنیم تا انتقاد نشویم . شاید سئوالی که پیش بیاید این است که چطور نظرات خودمان را بیان کنیم با به عبارتی چگونه انتقاد کنیم که موجب دلخوری و کدورت نشود ؟ پاسخ این است که از انتقادی که پشت آن ساختن و پیشرف نیست دوری کنیم . از انتقادی که برداشت شخصی ما یا به قولی احساسات شخصی ما در آن دخیل است دوری کنیم . گرچه همه آدم ها از انقاد شدن ناراحت می شوند ولی می توان با تمرین و خودسازی صدای مخالف را هم شنید و در جهت بهبود و اصلاح ساختارهای اشتباه از آن استفاده نمود .

بی. اف . اسکینر روانشناس می گوید:  آزمایشات ثابت کرده است که حتی اگر حیوانات به خاطر رفتار خوبشان مورد تشویق قرار گیرند  خیلی زودتر تعلیم دیده و آموزش های خودشان را بهتر حفظ می کنند تا اینکه به خاطر رفتار نامناسب تنبیه شوند . مطالعات بعدی در مورد انسان ها نیز صادق بوده و نشان می دهد که با انتقاد کردن از انسان ها تغییرات پایداری در آنها بوجود نمی آوریم ، بلکه غالباٌ باعث دلخوری و ناراحتی آنها می شویم . هانس سلای می گوید : به همان اندازه که ما انسانها تشنه تأیید هستیم از مقصرجلوه داده شدن بیزاریم . دلخوری ناشی از انتقاد می تواند روحیه اعضای خانواده ، همکاران ، دوستان و ….. را پایین آورده ودر عین حال هیچ تأثیری در اصلاح وضعیت مورد نظر نیز نداشته باشد .

مطالعات نشان می دهد حتی انسان های خلافکار هم که جرم آنها ثابت شده ، خودشان را مجرم نمی دانند و هنگام انتقاد در مقام توجیه برآمده و مقاومت کرده و دیگران را مقصر جلوه می دهند . حتی در خیلی از موارد نیزخودشان را منجی و کمک کننده به مردم نشان می دهند . پس ما هم باید مراقب باشیم و بدانیم که اگر خواستیم از انتقاد استفاده کنیم وسوسه نشویم و دیگران را مورد انتقاد قرار ندهیم چون انتقاد مثل کبوتر جلد است که همیشه به خانه برمی گردد و باز همیشه حواس مان باشد که وقتی شخصی را مورد انتقاد فرار می دهیم و می خواهیم رفتار او را اصلاح کنیم در مقام دفاع از خود برخواهد آمد و متقابلاٌ ما را محکوم خواهد کرد . برای همین باید بتوانیم در هنگام انتقاد خودمان را جای طرف مقابل قرار داده و آنگاه قضاوت کنیم ، شاید آنوقت ما نیز همانی بودیم که در حال حاضر او هست .

حالا آیا شخصی هست که بخواهید او را عوض کرده و رفتار و گفتارش را اصلاح نمایید ، اینکار خیلی پسندیده هم هست و من نیز می توانم به شما کمک کنم ولی آیا بهتر نیست قبل از هر اقدامی اول از خودمان شروع کنیم ؟ چون هم از یک دیدگاه خودخواهانه بهتر است که خودتان را اول اصلاح کنید تا دیگران را و هم اینکه در کل هزینه کمتری برای شما دربرخواهد داشت . کنفسیوس می گوید : وقتی جلوی درگاه خانه شما تمیز نشده ، درباره برف روی بام همسایه شکایت نکن . اگر امروز تصمیم بگیریم که دلخوری و کدورتی را بوجود بیاوریم که چند سال و شاید چند دهه و یا تاآخرعمر باقی بماند ، تنها کاری که باید بکنیم این است که کمی انتقاد گزنده و زخم زبان را چاشنی کار خودمان بکنیم ، شما مطمئن باشید حتی اگر به ظاهر هم اتفاقی نیفتد ولی کار خودش را خواهد کرد .

در برخورد با مردم باید بدانیم که با موجوداتی منطقی روبرو هستیم . ما با موجوداتی طرفیم که احساس دارند و تعصب بر آنها حاکم است و غرور و منیت حرکتشان می دهد . پس باید خیلی مراقب رفتار و گفتارمان باشیم . هر احمقی می تواند راحت انتقاد کند ، محکوم کند و قربزند ، ولی برای گذشت و درک انسانها به شخصیت و اراده و کنترل فراوانی نیاز می باشد . دوستان پس بجای اینکه مردم را محکوم و سرزنش کنیم ، بهتر است آنها را درک کرده و سعی کنیم دلایل رفتار آنها را کشف کنیم . و اینکه چرا آنها این رفتارو حرکات را انجام می دهند . در این صورت هم ظرفیت ما بیشتر شده و هم این شناخت باعث می شود بفهمیم که چرا این رفتارها از آنها سرزده و هم بجای نارضایتی  می توانیم مهربانی را جایگزین کنیم و در یک کلام شناختن همه به معنی بخشیدن همه است . به قول دکتر جانسون که می گوید : جناب خداوند نیز قصد ندارد انسان ها را مورد قضاوت قرار بدهد ، تا اینکه روزگار آنها به سرآید . پس چرا من و شما چنین کنیم .

بیایید تا جاییکه می توانیم ازانتقاد ، سرزنش یا شکایت استفاده نکنیم