حدیث درباره تهمت و بهتان

تهمت زدن به فردی از زشت ترین کارهایی است که در اسلام بسیار نهی شده است. حدیث درباره تهمت و بهتان از امامان معصوم زیاد است و ما در این جا به برخی از احادیث درباره تهمت اشاره کرده ایم.

 چند حدیث درباره تهمت و بهتان از معصومین و آیات قرآنتهمت و بهتان از جمله اعمال زشت و زننده ای است که خود شیطان هم از آن بیزار است. شیطان با این که از کارهای زشت و اعمال انسان استقبال می کند، اما در برخی موارد هم از کارهای انسان دوری می جوید. تهمت زدن هم به قدری زشت و نا پسند است که شیطان هم از آن خجالت می کشد. با اقدام به تهمت زنی وجهه اشخاص در جامعه یا به عبارتی آبروی فرد از بین می رود. عمل بهتان آثار بدی را هم برای تهمت زننده و هم برای شخص تهمت زده شده به دنبال دارد. ما در این مقاله از باشگاه خبرنگاران جوان چندین"حدیث درباره تهمت" و بهتان را از معصومین و آیات قرآن را برای شما گردآوری کرده ایم.

چه عملی تهمت نامیده می شود؟

برخی افراد بدون هیچ دلیلی به دیگران تهمت می زنند بدون این که بتوانند چیزی را اثبات کنند. اما تهمت به طور کلی به عملی گفته می شود که انسان در میان جمعی از مردم بزند و برای اثبات آن دلیل کافی نداشته باشد.

پس اگر از فردی در برابر فردی دیگر پرسشی شود و از او خواسته شود که موضوعی نامعلوم را اثبات کند، این عمل بهتان یا تهمت زنی نامیده نمی شود. به همین خاطر برای شفاف سازی و دوری از گناه پیش از هر چیزی از خود فرد سوال کنید.  در روایات مختلفی از امامان نیز آمده است که نبایستی به شنیده های مردم اکتفا کرد ،به این علت که حضرت علی (ع) فرموده اند: بین حق و باطل چهار انگشت فاصله وجود دارد.

اما سوالی که مطرح می شود این است که در برابر شنیدن تهمت چه باید کنیم؟

جوابی که برای این پرسش می توان داد این است که نباید یک طرفه به قاضی رفت.



چند حدیث درباره تهمت و بهتان از امامان معصوم

امام صادق‌می‌فرماید: "تهمت زدن به بی‌گناه از کوه‌های عظیم نیز سنگین‌تر است‌".

امام جعفر صادق علیه السلام می فرمایند :غیبت آن است که در مورد برادرت آنچه را خدا پوشانده بیان کنی و بهتان آن است که آنچه در او نیست را به او نسبت دهی.

رسول خدا صلی الله علیه واله می فرمایند :هر کس به مرد یا زن مؤمن بهتان زند یا درباره او چیزی بگوید که از آن مبراست، خداوند متعال در روز رستاخیز او را بر تلّی از آتش نگه دارد تا از حرف خود درباره آن مومن برگردد.

امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند :هیچ بی شرمی و وقاحتی چون بهتان زدن نیست.

امام سجاد علیه السلام می فرمایند :هر کس به مردم عیبی را که دارند نسبت دهد، مردم به او عیبی را که ندارد نسبت دهند.

امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند :هر کس خود را در معرض تهمت قرار دهد، نباید کسی را که به او بدگمان می شود ملامت کند.

رسول خدا صلی الله علیه واله می فرمایند :فاسق چهار نشانه دارد: (اشتغال به) لهو، لغو، دشمنی و بهتان.

امام جعفر صادق علیه السلام می فرمایند :هر کس تو را فریب داد نباید امین بشماری و هر کس را امین یافتی متهم نکن.

امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند :مومن با برادر مومنش فریبکاری نمی کند و به او خیانت نمی ورزد و او را خوار نمی سازد و به او تهمت نمی زند.

امیرالمومنین علیه السلام می فرمایند :هر که به جاهای بد رفت و آمد کند، مورد بدگمانی و تهمت واقع شود.



 چند حدیث درباره تهمت و بهتان از معصومین و آیات قرآن



حدیث درباره تهمت و بهتان از امامان و پیامبر گرامی اسلام

امام جعفر صادق علیه السلام می فرمایند :هر کس به مرد یا زن مؤمن بهتان زند خداوند در روز رستاخیز او را در طینت خبال نگه دارد تا حرف خود را پس گیرد. (ابن ابی یعفور می‏گوید) عرض کردم: طینت خبال چیست؟ حضرت فرمود: چرک و زردابه‏ای است که از شرمگاه زنان فاحشه بیرون می‏آید.

امام صادق  علیه السلام  فرمود: هر کس به برادر دینی خود تهمت زند حرمتی میان آن دو به جا نمی‏ماند. 

امام علی علیه السلام  فرمود: بهتان زدن به آدم بی گناه (گناهش) بزرگتر از آسمان است.

پیامبر خدا  صلی الله علیه و آله  فرمود: هر کس ماه رمضان را روزه بگیرد و از کارهای حرام مخصوصا بهتان دوری کند، خدا از او راضی شود و بهشت را بر او واجب کند.

امام سجاد - علیه السلام - فرمود: هر کس به مردم عیبی را که دارند نسبت دهد، مردم به او عیبی را که ندارد نسبت دهند.

امام صادق - علیه السلام - فرمود : هرگاه مؤمن به برادر (دینی) خود تهمت زند، ایمان در قلب او ناپدید می شود همچنان که نمک در آب حلّ می‏شود.

امام علی - علیه السلام - فرمود : از رفت و آمد به جاهای تهمت برانگیز و مجالسی که گمان بد به آنها برده می‏شود بپرهیز؛ زیرا دوست بد همنشین خود را می‏فریبد.

امام علی - علیه السلام - فرمود: کسی که خود را در معرض تهمت قرار دهد نباید کسی را که به او گمان بد برد، سرزنش کند.

امام صادق - علیه السلام - فرمود: هر کس تو را فریب داد نباید امین بشماری و هر کس را امین یافتی متهم نکن.



 چند حدیث درباره تهمت و بهتان از معصومین و آیات قرآن


آیاتی از قرآن درباره تهمت و بهتان

سوره نساء آیه ۱۱۲: «وَمَن یَکْسِبْ خَطِیئَةً أَوْ إِثْمًا ثُمَّ یَرْمِ بِهِ بَرِیئًا فَقَدِ احْتَمَلَ بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِینًا؛ و هر کس خطا یا گناهى مرتکب شود سپس آن را به بى‏گناهى نسبت دهد قطعا بهتان و گناه آشکارى بر دوش کشیده است».

در آیات ۲۳ و ۲۴ سوره مبارکه نور :«إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ(۲۳) یَوْمَ تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَأَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ؛ بى‏‌گمان کسانى‌که به زنان پاکدامن بى‌‏خبر [از همه جا] و با ایمان نسبت زنا مى‌‏دهند در دنیا و آخرت لعنت ‏شده‏‌اند و براى آن‌ها عذابى سخت‏ خواهد بود (۲۳)در روزى که زبان و دست‌ها و پاهایشان بر ضد آنان براى آن‌چه انجام مى‏‌دادند شهادت مى‏‌دهند».

آیه ۵۸ سوره احزاب: «وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِینًا؛ و کسانى‌که مردان و زنان مؤمن را بى‌‏آنکه مرتکب [عمل زشتى] شده باشند آزار مى‌‏رسانند قطعاً تهمت و گناهى آشکار به گردن گرفته‏‌اند».

در آیه ۱۲ سوره نور: «لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَیْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْکٌ مُّبِینٌ؛ چرا هنگامى‌که آن [بهتان] را شنیدید مردان و زنان مؤمن گمان نیک به خود نبردند و نگفتند این بهتانى آشکار است» در این آیه، جمله «چرا گمان خیر به خودشان نبردند»ت عبیر بسیار لطیفی است و اشاره دارد به این‌که مؤمنان باید همه اعضای جامعه خود را، که افراد مؤمنند، یکی بدانند و همگان را از خود حساب کنند و هرچه را که درباره خود نمی‌پسندند، درباره آنان هم نپسندند؛ زیرا گمان بد بردن درباره دیگر مؤمنان را گمان بد درباره خودشان بر شمرده است.

پس مؤمن همان‌طور که وضع خودش برای خودش روشن است، به خود گمان بد نمی‌برد و از حیثیت و آبروی خویش به سختی دفاع می‌کند، باید به مؤمنان دیگر نیز گمان بد نبرد و از حیثیت ایشان به سختی دفاع کند. بنابراین، نخستین وظیفه مؤمن در برابر چنین جریانی آن است که آن‌را تکذیب کند و با قاطعیت بگوید که این یک تهمت و افترای آشکار است.دومین وظیفه او این است که به گسترش آن دامن نزند و شایعه پراکنی نکند و بداند که این کار گناه سنگینی است.

با مطالعه دقیق مقاله حدیث درباره تهمت و بهتان از معصومین و آیاتی از قرآن زشتی و ناپسند بودن این عمل به خوبی آشکار شد. پس با انجام ندادن این کار از دستورات الهی  خدا اطاعت کرده و جهان و آخرت بهتری را برای خود بسازید.

امام خمینی در محضر معصومین (ع)

یک روز من از ایشان سوال کردم که این چه کاریه، زیارت و دعارا به خاطر آنکه براى رفقا چاى درست کنید مختصر مى‏کنید و باعجله به منزل باز مى‏گردید؟ امام در جواب فرمودند: من ثواب این‏کار را کمتر از آن زیارت و دعا نمى‏دانم.
سخن از پروانه‏ هایى است که گرد شمع وجود امام جمع شدند و ازگرمى ولایت و پرتو انوار خورشید درخشان حضرتش بهره‏ها بردند واز یار سفرکرده و خاطرات جاودان پیوندش با ساحت مقدس عترت سخن‏گفتند تا همه نسلها با پیروى از حضرتش در شمار ارادتمندان‏ اهل‏بیت: جاى گیرند. در این‏ بخش به فرازهایى از آن خاطرات اشاره‏ مى‏شود. باشد تا از سیره عملى این اسوه علم و عمل جرعه‏اى‏برگیریم و مشعلى فرا روى نسل جوان بر افروزیم. ان‏شاءالله.
زیارت امام رضا(ع)
    آقاى سیدحمید روحانى مى‏گوید:
    یکى از علما براى من نقل مى‏کرد که یک سال تابستان به اتفاق‏امام و چندتن دیگر از روحانیون به مشهد مشرف شدیم و خانه‏دربستى گرفتیم. برنامه ما چنین بود که بعد از ظهرها، پس ازیکى دو ساعت استراحت، از خواب بلند مى‏شدیم و به طور دسته‏جمعى‏روانه حرم مطهر مى‏شدیم و پس از زیارت و نماز و دعا به خانه‏مراجعت و در ایوان باصفایى که در آن خانه بود، مى‏نشستیم و چاى‏ مى‏خوردیم. برنامه امام این بود که با جمع به حرم مى‏آمدند، ولى‏دعا و زیارتشان را خیلى مختصر مى‏کردند و تنها به منزل‏برمى‏گشتند; و آن ایوان را آب و جارو مى‏کردند، فرش پهن‏مى‏کردند، سماور را روشن مى‏کردند و چاى را آماده مى‏ساختند; ووقتى‏که ما از حرم باز مى‏گشتیم، براى ما چاى مى‏ریختند.
    یک روز من از ایشان سوال کردم که این چه کاریه، زیارت و دعارا به خاطر آنکه براى رفقا چاى درست کنید مختصر مى‏کنید و باعجله به منزل باز مى‏گردید؟ امام در جواب فرمودند: من ثواب این‏کار را کمتر از آن زیارت و دعا نمى‏دانم.
زیارت قبر حضرت على(ع)
    آقاى سید حمید روحانى مى‏نویسد:
    امام در آن حدود پانزده سالى که در نجف مى‏زیستند، جز در موارداستثنایى، هر شب ساعت 3 بعد از نصف شب در کنار قبر حضرت‏ على(ع) بودند; و حتى وقتى حکومت نظامى اعلام مى‏شد و رفت و آمددر خیابانها ممنوع بود، به پشت‏بام مى‏رفت و از دور امام خود رازیارت مى‏کرد.
زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع)
    آقاى سید حمید روحانى مى‏نویسد:
    «... در اغلب ایام زیارتى در کنار قبر امام حسین(ع) بودند،در دهه عاشورا هر روز زیارت عاشوراى معروفه را با صدمرتبه سلام‏و صدمرتبه لعن مى‏خواندند.» 2مرحوم آقاى املائى مى‏فرمود:2 روزى‏در حرم مطهر امام حسین(ع) امام خمینى را دیدم که در میان‏انبوه زوار گیر کرده و قدمى‏نمى‏تواند پیش بگذارد. به جلو دویده‏به کنار زدن مردم و بازکردن راه پرداختم. امام با تعرض و تغیرمرا منع مى‏کردند. ومن بى‏توجه به منع ایشان به کار خود ادامه‏مى‏دادم. یکباره متوجه شدم که امام از مسیرى که من براى ایشان‏ بازکرده‏ام نیامده و تغییر مسیر داده، در لابه لاى جمعیت‏به راه‏خود ادامه مى‏دهد.
انس باحرم مطهر امیر المؤمنین(ع)
    آقاى سید حمید روحانى مى‏گوید:
    در سحرگاه وحشتزاى آخرین شبى که امام در نجف بودند، خدمت امام‏رسیدم که دستور العملى از ایشان بگیرم.
    یک حالت تاثرى به من دست داده بود از اینکه مى‏دیدم ایشان نجف‏را ترک مى‏کنند; و او پس از خدا و حرم مطهر امیرالمومنین(ع)تنها پناهگاه ما بود.
    عرض کردم: آقا، نمى‏شود از این سفر صرف‏نظر کنید؟! شما الان‏دارید تشریف مى‏برید کویت و آنجا جاى امنى نیست، سوریه جاى‏ امنى نیست، ایران وضعش آنچنان است; کجا مى‏خواهید بروید؟! امام‏فرمودند: «ناگزیر از اینجا باید بروم.» سپس فرمودند: «من‏در اینجا با حرم مطهر امیرالمومنین ماءنوس بودم.»
نحوه تشرف امام به حرم مطهر حضرت على(ع)
    آقاى سید حمید روحانى در این باره مى‏نویسد:
    در تشرف امام خمینى به حرم مطهر امیرالمومنین(ع) با آن آداب‏خاص زیارت آن حضرت، باز شایان توجه است:
    باکمال ادب و متانت اذن دخول مى‏خواندند. سپس از طرف پایین‏پاوارد حرم مى‏شدند و مقید بودند که از بالاى سرمطهر حضرت‏امیرالمومنین(ع) عبور نکنند. چنانکه در روایات وارد شده‏است. و هنگامى که مقابل ضریح مطهر مى‏رسیدند، زیارت امین‏ الله یا زیارت دیگرى را بانهایت اخلاص مى‏خواندند، بعد دوباره‏به طرف پایین‏پا بر مى‏گشتند و در گوشه‏اى از حرم نماز، زیارت،دعا نشسته مى‏خواندند; باز دو رکعت نماز و سپس بلند مى‏شدند وبا رعایت آداب و اخلاص تمام از حرم مطهر خارج مى‏شدند.
زیارتهاى امام(ره)
    آقاى محمد على انصارى، یکى از اعضاى دفتر امام خمینى(ره)،مى‏گوید:
    علاقه امام به اهل‏بیت‏علیهم السلام وصف ناشدنى است; امام عاشق‏آنهااست. عاشقى که تا صداى یاحسین بلند مى‏شود، او بى‏اختیاراشک مى‏ریزد. امام با اینکه در برابر مصیبت‏ها صابر است و حتى‏در برابر مشکلاتى چون شهادت حاج آقا مصطفى اشک نمى‏ریزد اما به‏مجرد اینکه یک روضه‏خوان بگوید: «السلام علیک یا اباعبدالله‏»، قطرات اشک از دیدگانش فرو مى‏چکد; و این واقعا علاقه کمى‏ نیست; ودر همان مواقعى که بسیارى از شبه‏روشنفکران قبل از انقلاب به‏عزادارى و سینه‏زنى مى‏تاختند و اگر این فرهنگ رشد پیدا مى‏کرد،آثارى از شعائر اسلام باقى نمى‏ماند و ما را از درون بى‏محتوامى‏کرد. امام شدیدا به ترویج همان سنت‏هاى دیرینه عزادارى‏مى‏پرداخت و مردم را به برگزارى هرچه باشکوهتر عزادارى‏هاى‏اهل‏بیت‏علیهم السلام سفارش مى‏کند.
شرکت در روضه حضرت زهرا(س)
    آقاى محمدعلى انصارى مى‏گوید:
    یک روز که روز شهادت حضرت فاطمه(س) بود، از امام تقاضا شد که‏در جمع برادران دفتر، که به همین مناسبت تشکیل داده بودند،حاضر شوند. امام آمدند و نشستند، به مجرد اینکه یکى ازبرادران دفتر شروع به خواندن مصیبت کردند، امام با صداى‏ بلندگریه کردند که ایشان براى ملاحظه حال امام مصیبت را کوتاه‏کردند و قطرات اشک هم چون دانه‏هاى مروارید برگونه‏هایشان فرومى‏غلتید و با اینکه دنیا وتبلیغات روى گریه امام تفسیرهاى‏مختلف مى‏کنند، امام باکى ندارند که حتى در صفحه تلویزیون نیزبه خاطر ابى‏عبدالله(ع) گریه کنند و اشک بریزند.
علاقه امام به آقا امام زمان (عج)
    آقاى محمدعلى انصارى در این باره مى ‏گوید:
    یک روز یکى از طلاب در مدرسه رفاه به امام عرض مى‏کند که: شماچرا در بین صحبتهایتان از امام زمان کمتر اسم مى‏برید؟
    امام به محض شنیدن این سخن درجا ایستادند و فرمودند:
    چه مى‏ گویى؟ مگر شما نمى‏دانید ما آنچه داریم از امام زمان است‏و آنچه من دارم از امام زمان(عج) است و آنچه از انقلاب داریم‏ از امام زمان است.
شرکت در مجالس روضه
    آیة الله سید حسن طاهرى خرم‏آبادى مى‏گوید:
    امام شبهاى محرم، مجالس روضه، که در محلات قم برگزار مى‏شد،شرکت مى‏کردند. براى اینکه مردم را تشویق کنند، هم گرم‏نگه دارند.
    آن شب که ایشان را مى‏خواستند دستگیر کنند، ولى هیچ کس خبرنداشت; تلفنها را قطع کرده بودند، تلفن منزل ایشان قطع شده‏بود. نزدیک غروب بود من آمدم منزل ایشان، آقاى صانعى به من‏گفت: تلفن منزل امروز قطع است. فکر مى‏کردیم تلفن عیبى پیداکرده است. فکر نمى‏کردیم که مى‏خواهند ایشان را دستگیر کنند.
    مجلس روضه هم صبحها در منزل امام منعقد بود. به من گفتند: که‏فردا صبح بیایید منبر بروید. من هم قبول کرده بودم که فردا  آن‏جا منبر بروم.
    آن شب امام رفتند مجلس روضه‏اى در یکى از محله‏هاى قم. ماهم‏رفتیم و مردم استقبال خیلى عجیبى از ایشان کردند و ما آن شب‏را خدمت ایشان در مجلس بودیم و ایشان برگشتند.
    دوستان به ما گفتند که: همان نزدیکیها که منزل یکى از رفقابود، بیایید و شب را بخوابید.
    گفتم: نه، مى ‏روم منزل.
    رفتم منزل. صبح بود که من داشتم آماده مى‏شدم که به منبر بروم‏که خبر آوردند که امام را نزدیکیهاى طلوع فجر آمده‏اند ودستگیر کردند.
ذکر صلوات
    آقاى محمدحسن رحیمیان مى‏نویسد:
    روزهاى ملاقات عمومى در حسینیه جماران، که مردم از یکى دوساعت‏قبل تدریجا جمع مى‏شوند، گاه و بیگاه صداى صلواتشان بلند مى‏شدو طبعا صداى این صلواتها در داخل به گوش امام مى‏رسید.
    یک وقتى متوجه شدیم که امام باشنیدن صداى صلوات و نام مبارک‏پیغمبراکرم(ص) آهسته صلوات مى‏فرستند; و مدتها دقت داشتم وهیچ‏گاه ندیدم که ایشان صداى صلوات را بشنوند و صلوات نفرستند.
احترام به ائمه اطهارعلیهم السلام
    مرحوم آقاى مصطفى زمانى مى‏نویسد:
    هرکجا روایتى از امام(ع) به میان مى‏آمد و یا نام راوى، ازآنان احترام مى‏کرد. در مورد امامان‏علیهم السلام مى‏فرمود: «سلام‏الله علیهم اجمعین‏» و در مورد راوى با کلمه «رحمة‏الله‏علیه‏» یا «رضوان الله علیه‏» نام او را بیان مى‏داشت. عشق به‏خاندان عصمت و طهارت بود که براى دفاع از حریم آنان، کتاب کشف‏اسرار را نوشت و براى زیارت خانه خدا و کربلاى امام حسین(ع)
    کتابهاى خود را فروخت. بارها شد که ضمن بیان روایات ائمه‏اطهارعلیهم السلام از حالات آنان هم نقل مى‏فرمود که مسائل اسلامى‏ به صورت فرمولى عرضه نشود بلکه روح معنوى شاگرد هم تکامل‏یابد.
توسل به اهل ‏البیت ‏علیهم السلام
    آقاى مرتضى تهرانى مى‏گوید:
    ویژگى دیگر ایشان شدت اتصال و ارتباطشان و توسلشان به اهل‏بیت‏صلوات الله علیهم اجمعین و خاندان عصمت و طهارت صلوات‏الله علیهم اجمعین است. به نحوى که در تمام زمان تشرفشان به‏نجف اشرف و حضور مولى‏المتقین صلوات الله علیه همه شب به‏حرم مقدس مشرف و از ارواح طیبه آن بزرگواران استمدادمى‏نمودند.
احترام به عزادارى امام حسین(ع)
    آقاى محمد حسن رحیمیان مى‏نویسد:
    حضرت امام مدظله در یک مراسم ملاقات در حسینیه جماران بطوراستثنایى به جاى آنکه در جایگاه روى صندلى بنشیند... روى زمین‏نشستند، آن هم روز عاشورا و به احترام عزادارى امام حسین(ع) بود.
شرکت در دعاى توسل
    آقاى محمدحسن رحیمیان در این باره مى‏گوید:
    یک روز به مناسبت‏یکى از وفیات ائمه‏علیهم السلام چندنفرى، به‏عنوان خواندن دعاى توسل، به اتاق امام رفتیم.
    همه رو به قبله نشستند و شروع به دعا کردند. بعد از شروع،امام وارد شدند و صف نشستند و همراه با همه دعا خواندند.
    در اثناى دعاى توسل، یکى از آقایان ذکر مصبیت مختصرى کرد. باآنکه ذاکر روضه‏خوان ماهر نبود و با حضور امام دستپاچه شده بودو صدایش هم مرتعش و بریده بریده بود، همین که شروع به روضه‏کرد با آنکه هنوز مطلب حساسى را بیان نکرده بود، امام چنان به‏گریه افتادند که شانه‏هایشان به شدت تکان مى‏خورد و بنده وقتى‏زیر چشم به سیماى امام نگاه کردم، دانه‏هاى متوالى اشک را که‏از زیر محاسن معظم‏له روى زانویشان فرو مى‏افتاد، دیدم.
تشکیل مجلس ذکر مصیبت
    آقاى محمدحسن رحیمیان مى‏نویسد:
    امام در مدتى که در نجف اشرف بودند، در تمام شبهاى شهادت‏معصومین‏علیهم السلام در منزلشان ذکر مصیبت داشتند و به مناسبت‏رحلت‏حضرت زهرا(س) این برنامه سه شب ادامه داشت; و آن گریه‏کردن و اشک ریختن بدون استثناء در همه این روضه‏ خوانیها مشهودبود.
توجه امام به زیارت عاشورا
    آقاى سیدعلى‏ اکبر محتشمى مى‏گوید:
    از جمله حوادثى که در فرانسه اتفاق افتاد در رابطه با آن حالت‏خلوص و علاقه و محبتى که امام به ائمه اطهار داشتند، ما روزهاکه مى‏شد کلیه گزارشهاى شب گذشته را که به وسیله تلفن از ایران‏رسیده بود، مى‏نوشتیم و احیانا آنهایى که لازم بود عین صدا راامام بشنوند، جمع‏آورى مى‏کردیم و خدمت امام مى‏رسیدیم و این‏گزارشها را خدمتشان تقدیم مى‏کردیم و اگر توضیح هم لازم بود،توضیح مى‏دادیم.
    اول محرم شده آن روز طبق معمول وقتى گزارشها را بردیم خدمت‏امام، دیدیم امام در اتاق قدم مى‏زنند و با تسبیح ذکرى مى‏گویندو مشخص شد که امام زیارت عاشورا را طبق معمول که در سالهاى‏گذشته هر سال در ایام عاشورا صبح مشرف مى‏شدند حرم و زیارت‏عاشورا را در حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع) مى‏خواندند، در پاریس‏هم همان برنامه را ادامه داده بودند و زیارت عاشورا رامى‏خواندند. امام تذکر فرمودند که از این به بعد در این ساعت‏گزارشها را نیاورید که در این ساعت من مشغول هستم و این‏ برنامه ادامه داشت در ایام عاشورا.
دستور امام به روضه‏ خوانى در پاریس
    آقاى سیدعلى‏اکبر محتشمى در این باره مى‏گوید:
    روز تاسوعا من در محوطه قدم مى‏زدم که آقاى اشراقى آمدند وگفتند: که امام فرمودند: «که شما آماده باشید یک ساعت‏به ظهرمن مى‏خواهم بیایم بیرون و باید امروز روضه‏ بخوانى.» من متحیرشدم، چون یک همچون آمادگى نداشتم که در آن شرایط و محیطروضه‏بخوانم. عرض کردم که: خدمت ایشان عرض کنید که من آمادگى‏ندارم تا روضه‏اى که مناسب این شرایط و در جو پاریس و در میان‏دانشجویان باشد، خدمت امام بخوانم. روضه‏اى که من مى‏دانم همان‏روضه‏هایى است که در مجالس معمولى ایران خوانده مى‏شود. یک‏همچنین روضه‏اى من مى‏توانم بخوانم. بعد امام پیغام دادند که‏بگویید:
    «به فلانى که همان روضه را مى‏خواهم و همان روضه باید اینجاخوانده بشود. » من از این جریان حس کردم که امام در هرحال آن‏علاقه‏اى که به ائمه‏اطهار دارند و به آن محیطى را که براى آن‏محیط مبارزه مى‏کنند، احترام مى‏گذارند و همان محیط را مى‏خواهندو همان آداب و رسومى که از متن اسلام هست و بیش از هزار سال‏مسلمانها با آن بودند را مى‏خواهند ولو اینکه در پاریس و درقلب سرزمین غرب باشد. در آن روز جمعیت زیاد بود، خبرنگاران‏فراوانى هم آمده بودند، ساعت‏یازده امام تشریف آوردند و امام‏بسیار محزون بود. من خدمت امام نشستم. امام اشاره کردند به من‏که روضه‏بخوان و من شروع کردم روضه‏ خواندن.
    براى کسانى‏که از سراسر کشورهاى غرب آمده بودند براى دیدن امام‏بسیار غیرمترقبه بود این منظره، در شرایطى که امام در مقابلش‏ شاه و آمریکاست و مبارزه مى‏کند، روز تاسوعا بنشیند و براى‏امام حسین(ع) گریه کند.
 جمعیت ‏خیلى زیاد بود و خبرنگارها هم این مجلس را ضبط مى ‏کردند.
    از همان اولى که شروع کردم به روضه، امام گریه کردند. در وسطروضه بود که متوجه شدم تمامى جمعیتى که در آنجا بودند،یکپارچه گریه مى‏کردند و حتى یادم مى‏آید که شاید در حدود یکربع‏بعد از اینکه روضه ما تمام شده بود، هنوز عده‏اى گریه مى‏کردند;و یکى از برادرهایى که آنجا بود، برادرمان دکتر فکرى بود. آمدو صورت مرا بوسید و گفت: که من بیست و پنج‏سال در فرانسه هستم‏و از فرهنگم جدا شده بودم، از دینم جدا شده بودم، از مسائل‏مکتبى و مذهبى جدا شده بودم، از ائمه اطهار هم جدا شده بودم وامروز با این برنامه و روضه که تو خواندى مرا به همه چیزبرگرداندى، به مذهبم، به مکتبم، به فرهنگم. و تا آن لحظه هم‏من دیدم چشمهایش اشک‏آلود بود; و این روضه‏خوانى، شب عاشوراخوانده شد.
توسل به ثامن الحجج(ع)
    آقاى سید محمد جواد علم‏ الهدى مى ‏گوید:
    یکى از خاطرات شخصى من با حضرت امام این بود که آن موقعى که(در) مجلس شوراى ملى آن عصر به فرمان استعمارگران مطلبى مطرح‏شد به عنوان «انجمنهاى ایالتى و ولایتى...» و اینکه نام مقدس‏قرآن و قسم به قرآن که وظیفه هر نماینده‏اى است که قسم بخورد و متعهد شود، برداشته شود و به جایش کتاب آسمانى گفته شود; واینکه اسم اسلام از روى این کشور به گونه‏اى برداشته شود به‏بهانه اینکه بتوانند ملتهاى دیگر هم دراین کشور دست‏اندر کارباشند.
    تنها این سه جمله نبود; بلکه امام هشدار مى‏داد که این یک نوع‏رقیت و استعمار خانمانسوزى است که همه مقدسات اسلام را لگدکوب‏مى‏کند. حضرت امام لازم دیدند که شبها... استادان حوزه علمیه قم‏را جمع کنند و در این باره شور و مشورتهایى بشود. ..، به دولت‏وقت هشدار بدهند و مى‏دادند و اعلامیه‏هایى صادر مى‏شد. من به اذن‏امام مامور شدم که بلادى که در قسمت‏شرق ایران قرار گرفته(یعنى استان خراسان) را از مشهد مقدس تا زاهدان که دورترین‏شهربود، بروم و علماى بلاد را ببینم; و براى بعضى از بزرگانشان‏که حائزاهمیت‏خاصى از حیث نفوذ مردمى بودند با قلم مقدسشان‏نامه نوشتند. شبى که عازم بودم، خدمت ایشان شرفیاب شدم و امام‏از اندرون تشریف آوردند بیرون و نامه‏ها را به من لطف کردند واین جمله را فرمودند: «شما قبل از اینکه با هرکس ملاقات کنید،اول مشرف بشوید حرم مطهر ثامن الحجج على‏ابن موسى‏الرضا(ع) و اززبان من به آن حضرت بگویید که آقا! کار بسیار عظیم و مساله‏خطیرى پیش آمده و ما وظیفه دانستیم قیام کنیم، چنانچه مرضى شماست ما را تایید کنید.»
کیفیت زیارت امام(ره)
    استاد عمید زنجانى مى‏گوید:
    از نکاتى که من مى‏توانم از آن دوره‏اى که در نجف در خدمت‏حضرت‏امام بودم و این افتخار بزرگ نصیبم بود، یادآورى کنم، مساله‏ کیفیت زیارت حضرت امام هست که براى ما جالب بود. زیاد اتفاق‏مى‏افتاد که ما مى‏رفتیم در حرم مطهر حضرت امیر(ع) فقط از دورمنظره زیارت امام را نگاه مى‏کردیم.
    دو مورد بود که مخصوصا طلابى که حال و هوس این کارها را داشتندمعمولا مى‏آمدند تماشاى زیارت مى‏کردند.
    یکى زیارت مرحوم آقاى امینى بود که دیدنى بود; و ایشان وقتى‏حرم مشرف مى‏شدند حالاتشان به قدرى جذاب و گیرا و چنان طبیعى وخالصانه بود که واقعا انسان را وادار مى‏کرد که بایستد و این‏زیارت را تماشا کند; و بارها دیده مى‏شد که مرحوم علامه امینى‏جلوى ضریح مطهر مى‏ایستاد و یا مى‏نشست و هیچ نمى‏گفت، یعنى لبهاحرکت نمى‏کرد که آدم فکر کند که دارد زیارتنامه مى‏خواند; ولى‏همین طور اشک از چشم به پاى چشم و صورتش جارى مى‏شد.
    مورد دوم زیارت حضرت امام بود که هر شب ایشان مشرف مى‏شدند به‏حرم مطهر حضرت امیر(ع) و مقید بودند که متن زیارت را بخوانندو جاى خاصى بود که حضرت امام مى‏آمدند آن‏جا و از روى مفاتیح‏دعا مى‏خواندند.
    ... زیارت امام خیلى طولانى بود. دعایى مى‏خواندند. زیارت‏عاشورا مى‏خواندند و نماز مى‏خواندند. بعد از اینکه تمام مى‏شد،حضرت امام در کنار ضریح مطهر مى‏ایستادند و ظاهرا یک زیارت‏امین الله هم مى‏خواندند.
    این کیفیت تشرف امام به حرم حضرت امیر(ع) و کیفیت زیارتشان‏واقعا جالب بود و حالت امام در دعاخواندن و زیارت، یک حالت ازخود بى‏خود شدن بود که کاملا آن عمق اتصال روحى با آن صاحب ضریح‏و مزار و امامى که امام زیارتشان مى‏کردند، این اتصال روحى ومعنوى کاملا آشکار بود. همین منظره در کربلا در حرم حضرت‏اباعبدالله و حضرت ابوالفضل سلام الله علیهما اجمعین‏ مشاهده مى‏شد. یک‏بارهم که ما اول ورود حضرت امام تا سامرارفتیم; و در سامرا و کاظمین هم همین طور بود.
گریه بر اهل بیت علیهم السلام
    آقاى على دوانى مى ‏گوید:
    یکى از خاطرات جالبى که از امام دارم این است که معظم‏له به‏قدرى مسلط برخود هستند و خویشتن‏دار مى‏باشند که شاید حدى نتوان‏براى آن تصور نمود.
    ... بارها مى‏دیدم که در مسجد بالاى سرحضرت معصومه(س) یا خانه‏بعضى از آقایان علما که در مجلس روضه نشسته بودند، هرچه واعظیا هرکس مى‏گفت، چه شیرین و چه تلخ، چه حزن‏انگیز و چه خنده‏دار،عده‏اى تبسم مى‏کردند یا مى‏خندیدند و جمعى تحت تاثیر مطالب حزن‏انگیز سرتکان مى‏دادند و با صداى بلند گریه مى‏کردند; ولى امام‏همچنان آرام و بى‏تفاوت نشسته و فقط گوش بودند که واقعا باعث‏تعجب هر بیننده بود; ولى همین که لحظه ذکر مصیبت اهل‏بیت‏علیهم‏السلام فرا مى‏رسید، امام دستمال از جیب در مى‏آوردند و آنا وبى‏اختیار مى‏گریستند و اشک مى‏ریختند.
    گاهى مى‏دیدم که دستمال را با دست تا حدود دهان گرفته بودند وبه سخنان واعظ یا روضه‏خوان گوش مى‏دادند و در همان حال قطرات‏درشت و پى‏درپى اشک از دو سمت صورتشان جارى بود.
احترام به مداح اهل بیت علیهم السلام
    آقاى محمد فاضلى ‏اشتهاردى مى‏گوید:
    حضرت امام تواضع عجیبى نسبت‏به طلبه ‏هایى که درس‏خوان بودند،داشتند. طلبه، روضه‏خوان، مداح اهل‏بیت ‏علیهم السلام را که‏مى‏دیدند، تمام قد بلند مى‏شدند و موقعى که مى‏خواستند از پیش‏استاد بروند، از او بدرقه مى‏کردند و بالاخره با اصرار میهمان‏ باز مى‏گشتند.
شرکت در جشن امام حسن مجتبى(ع)
    آقاى سیدحسن طاهرى خرم آبادى مى‏گوید:
    ما در شبهاى نیمه ماه رمضان، یک جشنى به عنوان حضرت امام حسن‏مجتبى(ع) در خانه مى‏گرفتیم که آقایان طلبه‏ها و علما را هم‏دعوت مى‏کردیم و من مقید بودم که حضرت امام را در این جشن دعوت‏کنیم و ایشان هم اظهار لطفى مى‏کردند و در این جشن شرکت‏مى‏کردند.
گریه امام براى على‏اکبر(ع)
    آقاى على دوانى مى ‏گوید:
    آقاى حاج سیدمحمد کوثرى، ذاکر معروف قم، از دوستان صمیمى که‏از سالها قبل در قم روضه‏خوان خاص امام بود و در سنوات اخیر هم‏ایام عاشورا در حضور جمع در حسینیه جماران به یاد ایامى که‏امام در قم اقامت داشتند و ایشان ذاکر خاص امام بود و ذکرمصیبت وى مطلوب امام بود، نقل مى‏کرد که پس از شهادت مرحوم حاج‏آقامصطفى، فرزند ارشد امام، وارد نجف اشرف شدم. رفقا گفتند:
    خوب به موقع آمدى، امام را دریاب که هرچه ما کردیم در مصبیت‏حاج آقا مصطفى گریه کنند، از عهده برنیامده‏ایم. مگر توکارى‏بکنى.
    من خدمت امام رسیدم و عرض کردم: اجازه مى‏دهید ذکر مصیبتى ‏بکنم؟ امام اجازه دادند. هرچه نام حاج آقامصطفى را بردم تا باآهنگ حزین امام را منقلب کنم که در عزاى پسراشک بریزد، امام‏تغییر حال پیدا نکردند و همچنان ساکت و آرام بودند; ولى همین‏که نام حضرت على‏اکبر(ع) را بردم هنگامه شد، امام چنان گریستندکه قابل وصف نیست.
گریه بر مصیبت اهل بیت عترت
    آقاى على دوانى مى‏گوید:
    در مجلس ختم استاد شهید مرتضى مطهرى، که از طرف امام در مدرسه‏ فیضیه برگزار شد و خود امام هم که آن موقع در قم بودند حضورداشتند، سخنران که در کنار ایشان ایستاده بود و آن همه درباره شخصیت استاد شهید مطهرى شاگرد برازنده و پاره تن امام وشهادت ایشان سخن گفت و امام با کمال آرامش گوش مى‏دادند; ولى‏همین که گوینده به ذکر مصیبت اهل‏بیت‏علیهم السلام رسید، امام‏منقلب شدند و دستمال از جیب در آوردند و به صورت گرفته وگریستند. همان طور که اهل‏بیت‏خود گفته‏اند: «هرمصیبت و شهید وقتیلى که دارید به جاى آنها براى ما ناله و زارى کنید.» امام‏عینا چنین است.
نوفل لوشاتو شاهد اشک امام در شهادت امام حسین(ع)
    آقاى على دوانى مى‏گوید:
    پسر بزرگم از خانم دکتر مهین ت استاد و صاحب نظر درهنر، نقل‏مى‏کرد که ایشان زمانى که حضرت امام به پاریس هجرت کرده بودند،ایشان به پاریس رفته و در بیت امام خدمت مى‏کرد. وقتى مرتب‏اخبار وحشتناک 17 شهریور تهران را به امام مى‏دادند که چه‏کرده‏اند و چقدر کشته شده‏اند، امام عکس العملى از تاثر وهیجان‏نشان نمى‏داد، و هیچ تاثرى در قیافه‏شان دیده نشد; حتى وقتى‏خود این خانم مى‏گریستند، امام او را دلدارى مى‏داده و مى‏گفتند:
    چرا گریه مى ‏کنى، صبر داشته باش. ولى چندى بعد روزى در یکى ازمجالس امام، شخصى برخاست و شروع به ذکر مصیبت کرد; همین که‏گفت: «السلام علیک یا ابا عبد الله!» فورا رنگ صورت امام تغییرکرد و دیدم که به پهناى صورتشان اشک مى‏ریزند.