خوش گذرانی خوشمزه

آش های سنتی یزد | خوش گذرانی خوشمزه

دل از محل زندگیمان می کنیم و به سفر می رویم . بعد از گذر از جاد ها و گاه گذراندن ساعت های طولانی به مقصدی می رسیم و کوله بارمان را بر زمین می گذاریم . حالا نوبت گشت و گذار است . جاذبه هایی که ساعت ها وقت گذاشته و آنها را جستجو کرده ایم تا مبادا چیزی از قلم بیفتد . یکی یکی برایشان برنامه ریزی می کنیم و سعی می کنیم ثانیه ای را هم تلف نکنیم . فکر می کنیم همه چیز کامل و مهیا و آماده است برای ساختن یک سفر خوب و خاطره های به یادماندنی …

بسته به انتخاب هایمان روزی به خیابان های شهر می زنیم و روزی دیگر را در طبیعت می گذرانیم .. ساعتها سریع سپری می شوند و روزهای سفر می گذرند و همچنان فکر می کنیم که هیچ چیزی را در مقصد از دست نداده ایم  اما جاذبه ای مهم در همه ی مقاصد هست که خیلی وقت ها در برنامه ریزی هایمان از قلم می افتد. غذاهای سنتی همان جاذبه های مهمی هستند که گاهی یادمان می رود که سری هم به آنها بزنیم .

چشیدن غذاهای محلی تجربه ی هیجان انگیزی است که شما را در فرهنگ مقصد شریک و سهیم می کند . شک نکنید که یکی از تجربه های شیرینتان خوردن غذاهای سنتی هر شهری و روستا در همان فضای سنتی است . امروز می خواهیم شما را به سفر در میان غذاهای خوشمزه ی استانی دعوت کنیم که در میان کویر زیبایی های کم نظیری را به نمایش گذاشته است .


آش یزد

پای سفره ی یزدی ها می نشینیم …

اسم یزد که می آید همه به یاد قطاب و لوز و پشمک و شیرینی های خوشمزه ای می افتند که مزه شان هیچوقت از ذائقه ی ایرانی حذف نمی شود .اگر گذرتان به این استان افتاد خرید سوغاتی های یزد فراموشتان نشود .

کافیست کمی بیشتر در خیابان های یزد قدم بزنیم و به رستوران ها نزدیک شویم تا در میان غذاها هم انتخاب های سنتی و تجربیات جدیدی به چشممان بخورد.

برای چشیدن غذاهای سنتی یزد باید کمی با ذائقه ها و عادات غذایی در این استان آشنا شویم . استفاده از ماست در آشپزی یزدی ها خیلی متداول نیست .  آنها در غذاهایی مانند آب دوغ خیار که ماست در آنها استفاده می شود، کشک را جایگزین ماست کرده اند .

صبح ها در سفره های یزدی نان کُپَک و لَتیر و نان خشک سنتی پیدا می شود و در ماه های سرد سال ارده شیره و حلوا ارده را در هر خانه ای می توان یافت .مصرف چای در میان یزدی ها بالاست و  چای همیشه همراه نبات است .نبات نباید در کنار قند یزدی و بر سر سفره ی صبحانه فراموش شود.

هندوانه و انار پرمصرف ترین میوه ها هستند و پخت رب انار در بعضی قسمت ها طی مراسم خاصی صورت می گیرد . رب انار یزد رقیق است و برای ملس نمودن مزه ی آن تکه های بِه در آن می ریزند . گاه بر سر سفره ها رب انار به عنوان چاشنی و سس استفاده می گردد .

پنج شنبه ها بوی نان سوروک در کوچه ها می پیچد و بر در هر خانه ای فردی منتظر صاحبخانه است تا نان سوروک را به عنوان خیرات به او تقدیم کند .

در چهار فصل سال در هر خانه ای قفسه ای از عرقیجات گیاهی به چشم می خورد و قسمتی از خانه هم به نگهداری گیاهان دارویی اختصاص می یابد . زمستان که می شود توت خشک و گردو را می کوبند تا به صورت تخته در آید و به عنوان یک میان وعده ی لذیذ میل کنند .

بعضی تفاوت ها در دستور های تهیه غذا ها هم دیده می شود . مثلا دیدن چغندرهای حلقه حلقه ای و سرخ شده در کشک بادمجان های یزدی اصلا عجیب به نظر نمی رسد .

 

آش یزد

آش های یزدی

آش از جمله غذاهایی است که جایگاه خاصی در آشپزی یزدی دارد و انواع مختلف آن در یزد طبخ می شود . کارناوال هم قصد دارد تمام این آش ها را به شما معرفی کند تا در #سفر به یزد هیچ تجربه ی خوشمزه ای از قلم نیفتد .

۱- آش شولی

اول از همه می رویم به سراغ محبوب ترین آش یزدی ها .

شولی یکی از آش هایی است که به خاطر طبخ آسان و خوشمزه بودنش جایگاه خاصی در سفره های یزدی ها به خود اختصاص داده است . مواد مورد استفاده در طبخ آن کاملا به فصل بستگی دارد و در تابستان و زمستان از مواد مختلفی استفاده می شود .

ماش پخته، اسفناج، چغند، شوید و گاه شلغم و کدو زرد مواد تشکیل دهنده ی شولی زمستانی هستند .

در تابستان ها شولی را با  مقداری نخود سالم یا نیم کوب و عدس ، چغندر خرد کرده یا نیم کوب و برگ تهیه می کنند . از سرکه انار یا انگور و نیز رب انار به عنوان چاشنی آن به هنگام طبخ و بر سر سفره استفاده می شود .

بعد از پخته شدن مواد تشکیل دهنده ، مخلوط آرد گندم حل شده در آب سرد در آن می ریزند و مانند بسیاری از آش ها پیاز داغ را به آن اضافه و میل می کنند . مصرف برنج در آش شولی نیز در برخی اوقات دیده می شود .

آش های یزد

۲- آش کدو

آش کدو در شهرستان تفت و بیشتر در زمستان ها طبخ می شود . یزدی ها این غذا را مقوی و مناسب برای افراد دیابتی می دانند . در طبخ آن از لوبیا، ماش، نخود، کدو حلوایی، عدس، پیاز، روغن، فلفل، ادویه‌ها و شوید و آرد استفاده می شود .

آش های یزد

۳- آش کلم

این آش از آش های ویژه ی شهرستان تفت است و به دلیل اینکه مزاج گرمی دارد در زمستان ها از محبوبیت خاصی در میان مردم برخوردار می باشد . کلم، گوشت یا چربی، ماش، سبزی، برنج و ادویه مواد موجود در این آش را تشکیل می دهند . 

آش های یزد

۴- آش ماش

اگر در استان یزد به شهر مهریز سر زدید چشیدن آش ماش را فراموش نکنید. مواد تشکیل دهنده ی این آش خوشمزه سبزی و ماش و گاهی سیب‌زمینی خرد شده است. به منطقه ی منشاد که بروید این آش را بر سر سفره ی صبحانه می بینید .رسم بر این است که یکی از نزدیکان شخص تازه فوت شده ، آش ماش را بپزد و به خانه ی خانواده ی عزادار ببرد . آنها معتقدند این آش بوی متوفی را از خانه می برد .

آش های یزد

۵ – آش گندم 

پختن این آش در شب های اسفندماه متداول است. در شهرستان مهریز پخت این آش بسیار مرسوم است و آن را با نام آش حلیم و به نام حضرت عباس (ع) می پزند. نامش در منطقه ی مَنشاد جه جه و در منطقه ی بهادران شب اسفندی می باشد. به هنگام عزاداری های محرم  دیگ ها برای پخت این آش برپا می شوند . آش گندم را با نام آش امام حسین نیز می شناسند و به دو صورت آن را طبخ می کنند . 

در روش اول از نخود ، لوبیا چیتی، گندم پوست کنده ، سبزی آش و ادویه استفاده می کنند . در روش دیگر نیز جو و گندم پوست کنده ، نخود ، عدس ، ماش ،لوبیاسفید وقرمز و چیتی و  چشم بلبلی ، سبزی ، پونه و ادویه ( زیره ، زردچوبه ، آویشن ) مواد تشکیل دهنده ی آن هستند و به هنگام آماده شدن آن را با روغن زیتون میل می کنند . در هر دو روش سیر داغ ، پیاز داغ ، نعنا داغ و کشک به آش طعم دیگری می دهند .

در دستور اولیه ی آش گوشت وجود ندارد اما امروزه به هنگام پختن آش گوشت قرمز ریش ریش شده را به آن اضافه می کنند .

پخت این آش خوشمزه مراسم خاصی دارد . از چند روز قبل اجاق ها برپا می شوند تا همه در جریان پخت آش قرار گیرند . همگان دست به دست هم می دهند تا این آش طبخ شود . هنوز در اکثر نقاط یزد این آش با هیزم پخته می شود و حال و هوای عجیبی را در شهر به راه می اندازد .

آش های یزد
آش های یزد

۶- آش انار

مگر می شود در یکی از استان های پر از انار باشیم و خبری از آش انار نباشد . در استان یزد ، مهریزی ها بیشتر به طبخ این آش می پردازند و با عدس، برنج، آب انار و کمی‌ گوشت آش انار را درست می کنند . در هنگام بیماری ها این آش را برای فرد بیمار طبخ می کنند و معتقدند که خاصیت درمانی آش برای بهبود بیمماری موثر است .

آش های یزد

۷- آش پرک

اگر در یزد دچار سرماخوردگی شوید اولین درمان خانگی آش پَرُک است . در پخت این آش از اسفناج ، آرد ، پرک جو ، نخود و لوبیا چیتی استفاده می کنند . مهریز یکی از شهر هایی است که پخت این آش در آن بسیار رواج دارد .

آش های یزد

۸- آش جو گاو

شهرستان اردکان به آش مخصوصش مشهور است . این آش خوشمزه طرز تهیه ی مخصوصی هم دارد . در طبخ این آش از خمیر ورنیامده ی ترش نشده استفاده می کنند . حبوباتش نخود و ماش است و گوشت سرخ شده هم به آن اضافه می شود . چند استکان آب را با کمی روغن در دیگ به جوش می آورند .ته دیگ را با مقداری از خمیر می پوشانند و مخلوط گوشت و حبوبات را روی آن می ریزند . دوباره لایه ای از خمیر روی ان می گذارند و بعد لایه ای از گوشت و حبوبات و این کار را تا پر شدن دیگ ادامه می دهند . حالا سوراخی در وسط لایه ها ایجا و آن را با روغن گوسفند پر می کنند . این آش به روش دم کردن پخته می شود و باید مقداری آتش هم روی دیگ قرار داده شود . پس از دم کشیدن و طی مدت زمان نسبتا طولانی آش جوگاو آماده ی خوردن می شود .

۹- آش جو

در ساعات اولیه ی اولین صبح ماه اسفند  این آش در خیابان های شهرستان اردکان یافت می شود .جو، گوشت، چغندر، نخود، عدس و رب انار موادی هستند که این آش را تشکیل می دهند .

۱۰- آش آبغوره

ترکیب لوبیا چیتی یا قرمز ، عدس، برنج ، سبزی آش،گوشت چرخ کرده و رب گوجه فرنگی آش خوشمزه ای می شود به نام آش آبغوره . این آش لذیذ را برای عطش‌ زدایی، صفرابری و کاهش قند و کلسترول خون استفاده می کنند . این آش در استان آذربایجان شرقی هم یکی از آش های پر طرفدار است .

آش های یزد

۱۱- آش تمبر

آش تمبر آش خوشمزه ای هست که در طبخ آن از عدس ، گوشت ، تمبر هندی و برنج استفاده می شود .

۱۲- آش آلو

آش آلو با ترکیب برنج، گوشت چرخ کرده، سبزی آش، لپه و آلوی تازه یا آلوی خشک طبخ می شود . مزه ی این آش کمی ترش است و طرفداران خاص خود را دارد .

آش های یزد

سخن آخر

از گشت و گذار خوشمزه ی امروز لذت بردید ؟ تا به حال طعم کدام یک از آش های یزد را چشیده اید ؟ به نظرتان خوشمزه بود ؟

پیرسبز چک چک

چک‌چک یا زیارتگاه پیر سبز، یکی از مهم‌ترین زیارتگاه‌های زرتشتیان جهان است که در ۴۳ کیلومتری  شرق اردکان در استان یزد واقع‌ شده است. زرتشتیان در استان یزد زیارتگاه‌های متعددی دارند و نزد ایشان ارزش آن‌ها باهم برابری می‌کند اما به دلیل موقعیت جغرافیایی و شکل منطقه، زیارتگاه چک‌چک از شهرت بیشتری برخوردار بوده  و هرساله میزبان هزاران نفر از مردم کشورمان و سایر نقاط جهان است. با ما همراه باشید، تا با این مکان باستانی و تاریخ رمزآلود آن بیشتر آشنا شویم.

موقعیت جغرافیایی:

استان یزد، شهرستان اردکان،  " ۲  ۵ ' ۲۰   ْ۳۲  شمالی و " ۳۱   ' ۲۴  ْ۵۴  شرقی. ارتفاع از سطح دریا ۱۷۳۰ متر.

دسترسی:

چک چک

شهر اردکان ۱۱۰ کیلومتر با نائین و ۵۵ کیلومتر با یزد فاصله دارد. چک‌چک در ۴۳ کیلومتری شرق اردکان واقع‌شده و جاده آن دو طرفه با آسفالت قابل‌ قبول است. درصورتی‌ که وسیله نقلیه شخصی ندارید، می‌توانید از یزد، میبد یا اردکان خودرو کرایه تهیه نمایید.  برای رسیدن به زیارتگاه، لازم است از پله‌های متعدد و سربالایی با شیب زیاد بالا رفت، لذا صعود و متعاقباً بازگشت از زیارتگاه برای بیماران قلبی عروقی، سالمندان و بیماران با آرتروز پیشرفته زانو مناسب نیست.

امکانات رفاهی:

از اردکان تا چک‌چک هیچ‌گونه امکانات رفاهی وجود ندارد.

نزدیک‌ترین پمپ‌بنزین در فاصله  ۴۳ کیلومتری است.

در زیارتگاه  چک‌چک فروشگاه یا رستوران موجود نیست.

سرویس بهداشتی نسبتاً قابل‌ قبول است. توالت فرنگی برای بیماران و بازدیدکنندگان خارجی وجود ندارد.

آب آشامیدنی موجود است اما ترجیحاً آب بهداشتی با خود همراه داشته باشید.

آنتن‌دهی تلفن همراه قابل‌ قبول است.

با هماهنگی با مسئول زیارتگاه می‌توانید شب را در چادر در محوطه اُتراق کنید.

نزدیک‌ترین هتل‌ها در اردکان و میبد هستند.

برای ورود به زیارتگاه نیازی به تهیه بلیت نیست.

بروشور موجود نیست. 

چک چک

امنیت منطقه

منطقه اردکان از ضریب امنیتی بالایی برخوردار است. هرچند در زمان‌های غیر فصل و خلوت، توصیه می‌شود به علت خلوتی جاده، شب‌ هنگام در مسیر رفت یا برگشت نباشید.

فضای داخلی

چک چک

 برای ورود به زیارتگاه، به نشانه احترام،  باید کفش‌ها را از پا درآورد و کلاه بر سر نهاد. قبل از ورود به زیارتگاه تابلوهایی وجود دارد که نشان می‌دهد برای ورود به زیارتگاه باید پاک بود، همان‌طور که در دین اسلام نیز ورود بانوانی که دارای شرایط خاص هستند به مساجد ممنوع است، در این مکان نیز نکات فوق باید رعایت گردد. در داخل زیارتگاه که به شکل دهانه غار است تنه درخت چنار کهن‌سالی وجود دارد.

چک چک

کف زیارتگاه با سنگ مرمر پوشیده شده و از بخشی از سقف قطرات آب چکه بر زمین می‌ریزد و احتمال نام‌گذاری این محل نیز شاید همین باشد. چند شعله شمع به‌ طور دائم در زیارتگاه روشن است و محلی برای سوزاندن عود یا چوب مقدس وجود دارد.

همانند بسیاری از زیارتگاه‌های سایر ادیان، تصاویری از بزرگان دین زرتشتی، زینت‌بخش محوطه کوچک زیارتگاه است. سقف زیارتگاه سنگی است. در کف محوطه ظرف‌هایی برای جمع‌آوری آب گذاشته‌اند که بخشی از آن‌ برای تبرک به زائرین اهدا می‌شود و بخشی دیگر نیز به مصرف خوراکی می‌رسد. همه‌ ساله در ۲۷ خرداد ماه زرتشتیان از سراسر جهان در این مکان گرد هم می‌آیند و به دعا و نیایش می‌پردازند. هرچند که در میان عموم شهرت یافته که این مراسم حج زرتشتیان است اما به واقعیت نزدیک نیست. در مجموعه چک‌چک ساختمان‌های متعددی مشاهده می‌شود. از آنجا که مجموعه چک‌چک با شهر اردکان فاصله زیادی دارد، این ساختمان‌ها برای اسکان و پذیرایی از زائران ساخته و استفاده می‌شوند.  ساخت و نگهداری مجموعه چک‌چک توسط زرتشتیان داخل و خارج از کشور تأمین شده است.

چک چک

بهترین زمان بازدید

به علت موقعیت کویری، طبیعی است که ماه‌های خرداد، تیر، مرداد و شهریور گرمای هوا آزاردهنده است. در زمان اجرای مراسم عمومی زرتشتیان ( ۲۷ خردادماه ) بازدید صرفاً با کارت دعوت میسر است. بهترین زمان بازدید ماه‌های فروردین، اردیبهشت، مهر و آبان است.

تاریخچه بنا

داخل زیارتگاه نوشته‌‌ای روی دیوار نصب‌شده که توسط آقای  رستم بلیوانی، رئیس سابق انجمن زرتشتیان شریف‌آباد یزد تهیه شده است.

چک چک

{ به‌ طوری‌ که در اسناد تاریخی و مذهبی و دیوان خاضع و سینه‌ به‌ سینه محلی به یادگار مانده، در دوران سلطنت  یزدگرد سوم آخرین پادشاه ساسانی چون اوضاع ایران رو به وخامت رفت، یزدگرد سوم فکری اندیشید که خاندان خود را از مدائن به یزد که منطقه نسبتاً امنی بوده است، کوچ دهد. از این‌ رو به دستور وی شهری با استحکامات آن روز ( حصار و برج و خندق ) برای محافظت تهیه و خاندان خود را از مدائن به یزد کوچ داده و امکان دارد اسم یزد از یزدگرد به یادگار مانده باشد. شاید آثار برج و باروی به‌جامانده در محله یزاران بقایای شهر فوق‌الذکر باشد.

یزدگرد دو پسر به نام‌های هرمزان و اردشیر و پنج دختر به نام‌های شهربانو، پارس بانو، مهربانو،نیک بانو و نازبانو داشت. نام همسرش کتایون بود و خدمه‌ای به نام مروارید داشت.  یزدگرد پس از شکست از مسلمانان به خراسان گریخت و در آنجا به دست آسیابانی کشته شد. با شایع شدن خبر مرگ یزدگرد، خانواده وی در یزد با یکدیگر وداع نموده و هر یک به سمتی از اطراف یزد متواری گردیدند.

هرمزان و شهربانو، پسر و دختر بزرگ یزدگرد در حین فرار دستگیر و به عربستان به غلامی و کنیزی برده می‌شوند.

پارس بانو و مهربانو به سمت شمال غربی یزد متواری  شدند. این دو در حدود ارجنان از هم وداع نموده ، مهربانو به سمت عقدا گریزان می‌شود که بر اثر بی‌غذایی و رنج راه در عقدا فوت می‌کند. وی را در گوشه باغی در عقدا دفن می‌کنند که اکنون به مزرعه مهر معروف است و مردم آن سامان آن را محل مهربانو می‌نامند و برای وی شمع روشن می‌کنند. پارس بانو در سمت غربی عقدا به زرجوع رسیده در کوهی غایب می‌شود. شکاف سنگیِ زیارتگاه را محل غایب شدن پارس بانو می‌دانند. درگذشته لباس مقنعه مانندی در شکاف سنگ ظاهر بوده که آن را برای تبرک کنده و حفظ نموده‌اند.

پارس بانو

پارس بانو در نزدیکی عقدا

چک چک

نیک بانو ( چک‌چک ) با مروارید ( هریشت ) در بیابان وداع نموده به سمت کوهی در ۳۷ کیلومتری شرق اردکان رفته که اکنون کوه چک‌چک نامیده می‌شود و در این کوه ناپدید می‌گردد. آثار لباس مقنعه مانندی در شکاف کوه وجود داشته که آن را برای تبرک کنده‌اند. این محل، امروز، زیارتگاه زرتشتیان جهان است. در زیارتگاه درخت چنار تنومندی هست که بیش از هزار سال قدمت دارد. گفته می‌شود این درخت همان عصای نیک بانو ( پیر سبز ) بوده که با آن به شکاف کوه زده و پس از آن بر اثر رطوبت آب شیرینی که از شکاف کوه می‌چکد، سبز شده است.

چک چک

مروارید ( هریشت ) نیز در کوهی در ۱۷ کیلومتری اردکان در کوهی که امروزه هریشت نامیده می‌شود، پنهان شده است و این مکان نیز از زیارتگاه‌های زرتشتیان است.

نازبانو ( نارکی ) به سمت جنوب یزد متواری شده در کوه تیجنگ مخفی شده و آثار زیارتگاه در آنجا موجود است.

اردشیر پسر کوچک یزدگرد به همراه مادرش کتایون به سمت خرابه‌های شرقی یزد متواری شدند. کتایون در پشت حصار یزد که اکنون در خود شهر یزد واقع‌شده و به ستی پیر معروف است، پناه برده و در آنجا در چاهی غایب شده که اکنون این محل، زیارتگاه است. اردشیر نیز در شرق یزد در کوهی غایب گردیده که این مکان نیز به زیارتگاه (نارستانه) معروف است.}

آقای"رشید شهمردان در کتاب خود با عنوان"پرستشگاه‌های زرتشتیان" در باب پیرسبز چنین می‌نویسد:

صاحب پیر، نیک بانو و ازشاهدخت‌های ساسانیان است که پس از سقوط مدائن برای حفظ ناموس و پاکدامنی خویش آواره بیابان‌های ایران می گردد. نیک بانو به اتفاق مروارید که کنیز آنان بوده در بیابان از هم جدا می شوند، نیک بانو به سمت شرقی شهر یزد می رود و در ۳۷ کیلومتری شهراردکان به کوهی می‌رسد. نیک بانو چون به دامنه کوهی پشت هیومن و سنجد می‌رسد، سیاهی دشمن را از دور می‌بیند، نالان و گریان به سمت کوه خشک بالا می رود. همین که در دسترس دشمن قرار می گیرد، آهی از دل کشیده و با نگاهی به کوه می‌گوید: مرا چون مادری مهربان در آغوش خود بگیر و از دست دشمنانم برهان.

چک چک

همان لحظه شکافی در کوه پدیدار و نیک بانو در آن ناپدید می‌گردد و سپاهیان دشمن از مشاهده واقعه حیران شده و راه خود پیش می‌گیرند.پس از مدتی بالای این کوه بلند خشک و بایر، قطرات آب به زمین می چکد. به قدری که مسافرین را سیراب و اگر جمعیت زیادتری به آنجا برسند، جریان قطرات آب بیشترشده و همه را کفایت می‌کند.

توضیحی در مورد درختان مقدس یا پیرها

چک چک

بسیاری از مسجدها و امام‌زاده‌ها و در مورد زرتشتیان، پیرها، در کنار چنارهای عظیم بنا شده‌اند و در بسیاری از روستاها و شهرها، بر درخت‌های چنار دخیل می‌بندند و از آن‌ها انتظار معجزه دارند. این معجزات معمولاً برای بچه‌دار شدن، رهایی از بیماری، رونق کسب‌وکار و محصول دادن زمین است.

براساس مردم‌شناسی تطبیقی می‌توان باور داشت که در اعصار بسیار کهن، گمان بر آن بوده است که ارواح مردگان پرقدرت قبیله یا خدایان یا پری‌ها در آن‌ها می‌زیستند یا این درخت‌ها مظهر آنان بودند. برای تقدس این درختان سترگ، در دوره اسلامی، توجیهی تازه یافته‌اند و برای آنکه ستایش ایشان برخلاف سنت‌های اسلامی نباشد، اغلب به این نتیجه رسیده‌اند که در پای این درختان، بزرگ‌مردی، امامزاده‌ای یا مقدسی به خاک سپرده‌شده است.

این درختان مقدس در گوشه و کنار ایران نیز هست. مثل پیر چک‌چک، چنار امام‌زاده صالح و بی‌بی شهربانوها. این بی‌بی شهربانوها، یک مضمون اسطوره‌اش این است که ایزد بانو از دست دشمنانش فرار می‌کند، حالا شده شهربانو یا بی‌بی . عین این داستان که برای بی‌بی شهربانو هست، در یزد و دیگر جاهای ایران هم دیده می‌شود. این یک مضمون پری‌هاست، پری‌هایی که می‌آیند روی زمین و بعد زیرِ زمین پنهان می‌شوند، پری‌های شهید شونده‌اند. این‌ها کهنه‌ترین شکل‌های شهادت الهه‌های نباتی است که بعد ایزدان نباتی شهیدشونده جای آن‌ها را می‌گیرند.

سرو هزار ساله ابرکوه

۲۴ تا ۲۸ خردادماه (روز اشتاد تا انارام از ماه خرداد)، زمان دیدار پیرسبز(چک‌چک) است. در زیر سروده‌ای از «رستم خسرویان (رُخسار)» برای پیرسبز که جایگاهی ویژه نزد زرتشتیان دارد، آورده می‌شود:

نیست جایی خرم و زیبا، چو پیرسبز ما / در کویر یزد، در دامان کوهی باصفا

جایگاهی پاک و نیکو عاری از رنگ و ریا / از برای زایران با لطف و فرمان خدا

درب مهری در دل کوه با شکوه و فر و جاه / زمزمه آید ز وِستا، گفت‌وگویی با خدا

در کویر لوت پیری در دل کوهی به پا / خیزشی کرده است تا عالم شناسد جایگاه

جایگاه شیرمردان و زنان پارسا / آتش زرتشت روشن در چنین پاکیزه جا

مردم ایران زِ هر سو، سوی پیرسبز ما / رهسپارند و نماز آرند باهم یک صدا

از خدا خواهند فر و شوکت ایران‌سرا / ای اهورا، ای اهورا، ای اهورا، ای خدا

درآمدی بر افسانه پیرسبز

 در افسانه‌های کهن، بارها خوانده‌ایم، مردانی غیرتمند در جنگ‌هایی که پیش بینی می‌کردند، ممکن است شکست‌خورده و به اسارت درآیند، زنان و دختران خود را با دست خویش کشته و به کام مرگ می‌فرستادند، تا به هنگام چیرگی دشمن، مورد دست‌اندازی و آزار قرار نگیرند و مایه شادکامی و عشرت‌طلبی متجاوزان نشوند. روشن‌ترین نمونه‌ها را در میان قوم غیور بلوچ دیده‌ایم. آگاهان، در رویداد یاغی‌گری دادشاه، که مدت‌ها علیه دولت وقت می‌جنگید، همین غیرت ناموسی را عامل اصلی می‌دانند. مردی که آهنگ دست‌درازی به زن زیبای دادشاه را داشته و در این تجاوز، تنها می‌تواند، انگشتان دست این زن را لمس کند، با جنگندگی و دلاوریِ زن، فراری می‌شود. شوهر زن که برای گردآوری هیمه به صحرا رفته بود، چون بازمی‌گردد، همسرش به او تکلیف می‌کند یا مرد کج‌اندیشه را بکشد یا خود او را و هرچه دادشاه از هر در، زن را پند می‌دهد، در او در‌نمی‌گیرد و سرانجام با کشتن مرد بدکار، آن آشوب بزرگ برپا می‌شود که جهانی را شگفت‌زده می‌کند. این رویداد می‌تواند شاهدی باشد بر اینکه زنان، خود نیز، مرگ را گواراتر از هم‌آغوشی با بیگانگان و اسارت می‌دانستند. این غیرت و تعصب که به سهمناک‌ترین پیشامدهای گریزناپذیر منتهی می‌شود، مرد را وا می‌دارد جان عزیزترین کس خویش را بگیرد تا بیگانه را یارای دست‌درازی به او نباشد.

چک چک

 می‌توان از کاوش در افسانه‌هایی چون «پیرسبز» دریافت که پارسیان برای پیشگیری از بندی‌شدن زنان و افتادن به چنگ تازیان خشن، راهکار دیگری را هم برگزیده‌اند. بدین گونه که: زنان، تبارشان را پنهان کرده و شاید هم از بیم اسیری به دست دشمن، خویش را سر به نیست ساخته‌اند و بازماندگان برای جاوید ساختن نام با آرامش و شادی روحشان، افسانه‌هایی ساخته‌اند و جایگاه‌هایی را به نام آنان به همراه واژه‌ی «پیر» به آیین زیارتگاهی برای همگان درآورده‌اند.

پیر ستی

 یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی، پس از شکست‌های پی‌درپی، روی به مرو آورد، تازیان بر همه‌جا و همه‌چیز چیره شدند و درفش کاویان به دست عربی به نام ضرار بن خطاب افتاد. به گفته‌ی مسعودی آن را که دو میلیون دینار می‌ارزید به سی هزار دینار فروخت. داستان فرش بهارستان را همه می‌دانند که واگویی آن خون‌به‌جگر انسان می‌کند. عاقبت، همه این‌ها را عمر، خلیفه دوم، پاره‌پاره و همراه دیگر غنایم، بین سپاهیان و اصحاب پخش کرد. در مرو، آسیابانی به اغوای ماهوی سوری، یزدگرد، میزبان خود را کشت و به‌جامه‌های زربفتش هم دست یافت و ملتی را بی‌سرپرست و سیه‌بخت کرد.

شکست در سپاه ایران رخنه کرد، کشور به دست دشمن افتاد. دارایی مردم به باد رفت، اما در هیچ جای تاریخ، نشانی از خواری شاهدخت‌های ساسانی دیده نمی‌شود، بندی شدن شهربانو همراه با نیک بختی و بهروزی بود زیرا همسر امام سوم و آغازگر زنجیره سیادت شد. آنچه از یزدگرد برجای‌مانده تاریخ یزدگردی است که ایرانیان، سال به تخت نشستن یزدگرد را سرآغاز گاه‌شماری خود قرار داده و هنوز آن را پی می‌گیرند و معتبر می‌شناسند.

 گونه‌ی دیگری از باورهای مردم ایران که درآمیخته با نیک‌شناسی و دوستداری بازماندگان ساسانی و امام محبوب ایرانیان، حضرت امام حسین (ع) است و همانندی بارزی با افسانه‌ی «پیر سبز چک‌چک» دارد آن است که گویند: پس از شهادت امام حسین (ع) و رویداد کربلا شهربانو به سوی شهر ری گریخت و از دسترس کشندگان همسر بزرگوارش دور شد و نیز گفته شده که به کوه پناه برد و در آغوش کوه ناپدید گردید. هر چند، شاید در میان هم‌میهنانش پنهان شده باشد و آن کوه، زیارتگاهی به نام بی‌بی شهربانو در شهر ری برای ایرانیان مسلمان و زرتشتی شده است.

بی بی شهربانوزیارتگاه بی بی شهربانو شهر ری 

 یزدگرد، در آغاز ترک پایتخت، هزار آشپز، هزار رامشگر، هزار یوزبان، هزار بازبان و گروه بی‌شماری از فرمان‌برداران داشت و هزینه‌ی این گروه بیکاره را می‌بایست از آن دارایی که در سایه همدستی با موبدان از مردم به دست آورده و آنان را پریشان و ناخرسند ساخته بود، بپردازد. در این زمان، ریزه‌خواران سفره‌ی شاهان با آزمندی پایان‌ناپذیر خود، بدون اندیشیدن به سرنوشت خود و میهن و ملتشان به واپسین دست‌اندازی‌های خود، ادامه می‌دهند.

 بسیاری از آخرین شاهان و بازماندگان سلسله‌های ایرانی، به شهرهای پس پهنه‌ی کویر پناه بردند و لشکر کویر و طوفان‌های سپاه شن را برای درهم کوبیدن دشمنان، به یاری خواندند. ولی یزدگرد پریشان بدخو پس از یزد و کرمان، راه را به سوی سیستان کج می‌کند تا آنجا که به مرو، شهر پیوند خوردن سرنوشتش با مرگ کوچ کند و شاید بتواند به خارج از کشور (چین) پناهنده شود.

 نوه‌ها و فرزندان یزدگرد که در هنگام فرار او ریزش کرده و در شهرهای مسیر راه، یا ماندند و یا مردند، باز مورد پشتیبانی و مهر مردم قرار گرفتند و امروزه در همان‌جاها، زیارتگاه‌های بی‌شماری دیده می‌شود که چون هر دو گروه مسلمان و زرتشتی به زیارت آنجاها می‌روند، می‌توان پنداشت از آن شاهزادگان ساسانی باشند.

چک چک ۲

«پیر» هر چند موجودی افسانه‌ای است، ولی چون در ادبیات افسانه‌ای و مذهبی ما جایگاه والایی یافته است به‌ گونه‌ای که امروزه چگونگی آن آشکار نیست، بی‌گمان ریشه در رویکردها و باورهای مذهبی ما پیداکرده است. به‌ ویژه در جاهایی که ایرانیان در برابر یورش فرهنگی و فیزیکی تازیان، ایستادگی بیشتری نشان داده‌اند. زیارتگاه «پیر» آن‌هم همراه با رنگ سبز و گذرگاه خضر و قدمگاه خضر و خواجه خضر بیشتر دیده می‌شود. چه اینکه خضر نیز، پیری جاودان و نماد سبزی است و در پاره‌ای افسانه‌ها به‌جای همان پیرها پدیدار می‌گردد. پیشرو همه این شهرها، کرمان و یزد است.

چنار پیر

چنار کهنسال پیر مردان 

یکی از نشانه‌های دیگری که این باور را قوت می‌بخشد که دختران و بازماندگان یزدگرد را در آبادی‌های گوناگون کرمان و یزد پنهان، یا زنده‌به‌گور، یا کشته‌اند، وجود زیارتگاه‌های ویژه زنان است که گاهی اگر گفته شود زیارتگاه فرار دختری است، مردان پروای ورود به زیارتگاه را نمی‌یابند. نمونه این زیارتگاه‌ها بی‌بی حیات، بی‌بی دختر، بی‌بی حکیمه، ستی پیر و سرانجام همین پیر سبز چک‌چک و دیگر جاهایی است در آینده به آن‌ها خواهیم پرداخت.

چک چک ۵

داستان پیر را از یاد نبردیم و فراموش نکنیم در بیشتر افسانه‌های کودکان شنیده‌ایم در بیابان‌ها، قهرمانان به بن‌بست رسیده، ناگهان با پیری سفید یا سبزپوش روبرو می‌شوند که آن پیر با نیروی برتر از نیروی بشر، گونه‌ای از وابستگی به اراده‌های ناپایدار و ایزدان را نشان می‌دهد و به یاری قهرمان داستان می‌شتابد.

در دامنه‌ی کوه مسجد صاحب‌الزمان کرمان سه زیارتگاه به نام پیر وجود دارد که هم مسلمان‌ها و هم زرتشتیان به زیارت آن زیارتگاه‌ها می‌روند و امروزه پژوهش‌های باستان شناسان نشان داده است که شهر قدیم کرمان در دامنه‌ی همین کوه قرار داشته و پژوهشگران به نشانه‌هایی دست یافته‌اند که پیشینه این جا، به بیش از ظهور زرتشت می‌رسد و معابدی همانند زیارتگاه‌های اقوام انزان و انشان و عیلامیها در کوهه‌ای بختیاری و خوزستان در دامنه‌ی کوه مسجد صاحب‌الزمان وجود داشته است.

پیشینه «گنبد جبلیه» معبدی در نزدیکی همان کوه (که چون از سنگ و ملاط شیر شتر و گچ و خاک ویژه‌ای بدون استفاده از آب ساخته‌شده تازیان آن را «جبلیه» نامیده‌اند) به هزاره‌ی پیش از اسلام در محله زرتشتیان می‌رسد، سر زیارتگاه به نام‌های: پیر سبزپوشان، پیر غیب و پیر مراد مورد ستایش مسلمانان و زرتشتیان است. افزون بر افروختن شمع و سوختن اسفند و کندر، زرتشتیان هر ساله در آنجا، آش نذری رایگان به نام «گن بار» را به دارا و ندار و مسلمان زرتشتی می‌دهند.

آنچه که ازپژوهش ها گفتنی‌ است، این است که وجود تمامی امامزاده‌ها و شکل‌گیری این زیارتگاه‌ها همگی به تاریخ پیشینه‌ی قبل از اسلام بازمی‌گردد که ایرانیان به پاکی و نیک بودن اهمیت بسیاری می‌دادند و چنانچه شخصی جان خود را در راه این اندیشه ‌ی نیک  با مظلومیت از دست  می‌داد، برای ایرانیان همیشه جاودان بوده و مورد احترام قرار گرفته و مکان شهادتشان مامن امنی برای دوستداران آنان شده است. 

بی بی شهربانو۲

چک چک ۳

حرم امام حسین

 نکته دیگری که در لابه‌لای داستان‌های این «پیر» ها هر از گاه سرک می‌کشد، پیوندشان با دختران یزدگرد ساسانی است و نمونه بارز آن، همان«کوه پیر سبز چک‌چک» است که گویند: یکی از دختران یزدگرد، در آنجا از چنگ متجاوزان گریخته و ناپدید می‌شود.