توصیه هایی برای زیباتر کردن زندگی

توصیه هایی برای زیباتر کردن زندگی

توصیه هایی برای زیباتر کردن زندگی
زندگی هر انسانی پستی ها و بلندی های خاص خودش را دارد، همه ی ما گاهی زندگیمان در انواع زیبایی ها غرق است و گاهی هم رنگی به جز زشتی و سیاهی ندارد.
 
همه ی ما فرزندان آدم اینگونه ایم، فرقی هم بینمان نیست، به قول شاعر:
 در این دنیا دل بی غم نباشد                                        اگر باشد، بنی آدم نباشد

 

اما چگونه است که برخی آدم های دور و برمان، همیشه می خندند، همیشه شادند و بدبختی و غم و اندوه در دلشان راه ندارد؟ 
چند وقتی است که جمله ی پر مفهومی قبل از پیام های بازرگانی تلویزیون، روی صفحه، جا خوش می کند: هیچوقت ظاهر زندگی خود را با باطن زندگی دیگران، مقایسه نکن. خوشبختانه همه ی ما یک سیلی داریم که سعی می کنیم صورتمان را با آن سرخ نگه داریم، شاید این سیلی است که صورت آنهایی که تصور می کنیم خیلی خوشبخت اند را، سرخ نگه داشته، خدا می داند...
در اینجا می خواهیم چند راهکار به شما نشان دهیم که زندگیتان را شاد، رنگی و زیباتر می کند.

 

راه اول، توجه به داشته ها

 

نعمت هایی که خدا به شما داده را بنویسید، همه را، ریز به ریز، چیزهایی که دارید را هم بنویسید، مثلا ننویسید، سلامتی! بنویسید، داشتن چشم، گوش، توانایی صحبت کردن، بوییدن، چشیدن، فامیلی داشتیم که تصادف سختی کرده بود و از آن به بعد، دیگر نمی توانست مزه ی غذا ها را تشخیص دهد!!! فرض کنید نتوانید طعم شیرین غذا ها را بچشید و لذت ببرید و یا کباب و قورمه سبزی را نتوانید ببویید! فاجعه است.

 

خیلی کار سختی نیست، شاید با یک نان خریدن و هدیه دادن آن به همسایه، به یک ظرف میوه مهمان کردن رفتگر محل، با یک راه دادن ساده به ماشین عقبی و ... دلتان به اندازه ی یک دنیا زیبا شود.

 

تصور کنید سقفی بالای سرتان نبود، خوراکی در یخچال نداشتید، آب خانه قطع بود، گازی برای گرم شدن نداشتید و ... اینها همه نعمت است و شاید مهمترین آنها، شخصی باشد که شما دوستش دارید و او دوستتان دارد، در هنگام سختی ها می توانید روی او حساب کنید و خلاصه در این دنیا، تنها نیستید.

 

اگر ریز به ریز به داشته هایتان توجه کنید، نداشته ها رنگ می بازند و کمتر ناراحتتان می کند، شاید خیلی چیزها هم نداشته باشید، ولی در اینجا هدف ما، زیباتر دیدن زندگیست، پس فقط به داشته هایتان فکر کنید.

 

دوم، رفت و آمد

 

سعی کنید رفت و ‌آمدهایتان را زیاد کنید، با فامیل، دوست، همسایه و ... حتما لازم نیست که شام و ناهار باشد، به صرف یک چای و شیرینی، یا اصلا ناهار باشد، اما یک الویه ی ساده، یا آش! به بهانه های مختلف به آشنایانتان سر بزنید و از آنها دعوت کنید که به منزلتان بیایند، رفت و آمد و دور هم بودن و شلوغی، به شدت می تواند هورمون سروتونین که هورمون شادی و زیباتر کردن زندگیست را در شما بالا ببرد.

 

برنامه ای منظم

 

به خودتان رحم نکنید، یک برنامه ی کاری سفت و سخت برای خودتان ترتیب بدهید و سعی کنید که آن را انجام بدهید، مثلا صبح ساعت 8 بیدار شوید، صبحانه، پیاده روی، کتاب خواندن، تهیه ی غذا، کار، خرید، سر زدن به فامیل، شرکت در جلسات مذهبی، علمی، ‌اموزشی و ... اصلا وقتی برای بیکاری نگذارید، اینقدر برنامه تان را شلوغ کنید که شب که به رختخواب رفتید، فرصت غصه خوردن و فکر کردن نداشته باشید، در جا بیهوش شوید!

 

انجام کارهایی که شادتان می کند

 

چه کاری به شما آرامش می دهد؟ بافتن یک شال گردن؟ درست کردن یک غذا؟ دیدن یک فیلم؟ نوشتن خاطرات روزانه؟ قران خواندن؟ چرخ زدن در اینترنت؟ بازی کردن با بچه ها؟ انجام کارهای خیریه؟ رفتن به گردش؟ سعی کنید در برنامه ی روزانه تان، کارهایی که شما را شاد می کند را حتما بگنجانید، در ادامه، به کلام بزرگان برای شاد شدن دلتان، گوش دهید، اکثر آنها گفته اند انجام کارهای خیر و کمک کردن به دیگران، دلتان را شاد و رنگی می کند. خیلی کار سختی نیست، شاید با یک نان خریدن و هدیه دادن آن به همسایه، به یک ظرف میوه مهمان کردن رفتگر محل، با یک راه دادن ساده به ماشین عقبی و ... دلتان به اندازه ی یک دنیا زیبا شود.

 

معنویات را نادیده نگیرید

 

این که در شبانه روز با خدای خودت خلوت می کنیم، چند آیه قرآن می خوانیم، ‌دعا می کنیم و از خدا طلب خیر برای خودت و اطرافیانت می کنیم، انچنان آرامش و زیبایی به زندگیمان می دهد که با هیچ چیز قابل قیاس نیست، لحظه های مناجات های یواشکی با خدا، از زیباترین لحظات زندگی هر بنده ای با معبودش است، آن را به آسانی از دست ندهیم.

افراد شاد، هرگز این کارها را نمی کنند

افراد شاد، هرگز این کارها را نمی کنند

افراد شاد، هرگز این کارها را نمی کنند
بیشتر لبخند بزنید، بیشتر ورزش کنید، و بیشتر در کارهای خیرخواهانه داوطلب شوید. اما اگر می خواهید ذاتا و از درون شاد باشید، باید بدانید که چه کارهایی نباید انجام دهید. رفتارهای زیر را در سال جدید در زندگی تان متوقف کنید تا بیشتر شاد و پرنشاط شوید.
مدام گوشی شان را چک نمی کنند
پشت چراغ قرمز، در اتاق انتظار، پیش از خواب: شیب لغزنده ای به سمت رسانه های اجتماعی اعتیادآور وجود دارد که وادارتان می کند مدام گوشی تان را چک کنید و در نتیجه حس و حال بدی پیدا کنید. بیشتر اوقات با بالا و پایین کردن بی هدف صفحات، احساس بهتری پیدا نمی کنید. اتفاقا وقتی شاد و سرحال هستید، مدام گوشی تان را چک نمی کنید، در لحظه زندگی می کنید، روی کاری که درحال انجامش هستید تمرکز دارید و به کسی که با او هستید توجه می کنید. ضمنا تحقیقی جدید ، نشان داده کاربران فیس بوک نسبت به سایرین که در فیسبوک نیستند، 39 درصد بیشتر در معرض این هستند که شادی را احساس نکنند.
برداشتن اپلیکیشن های رسانه های اجتماعی از گوشی تان، اولین و بهترین قدم به سمت زندگی در زمان حال و در همین جاست؛ چون کمتر برای چک کردن غیرارادی آنها وسوسه خواهید شد. یاد بگیرید که در لحظه هایی بدون بالا و پایین کردن صفحات احساس آرامش کنید. بعلاوه با این کار منبعی دیگر از استرس را حذف خواهید کرد، هیچ کس دوست ندارد کاری را ناتمام رها کند، بنابراین وقتی که احساس می کنید کاری وجود دارد که باید انجامش دهید یا چیزی که باید نگاهی به آن بیاندازید، به سختی می توانید آرامش داشته باشید.

 

 استراحت کردن را فراموش نمی کنند

یک برنامه فشرده و پرمشغله، حتی پیش از شروع روز هم حس شتاب زدگی و عجله را ایجاد می کند، گویی زمانی برای تنفس ندارید و اگر داشته باشید، عقب افتاده و بازنده خواهید بود. افراد شاد می دانند که چطور مودبانه "نه" بگویند. آنها می دانند زمانی می توانند درکارهای شان بهترین باشند که برنامه شان را الویت بندی کنند. 

اگر نمی توانید در محل کارتان از یک روز پرمشغله شانه خالی کنید. چند دقیقه بین جلسات زمان بگذارید و روی تنفس تان تمرکز کنید، این بهترین ابزار برای آرامش در طول یک روز پرتکاپو است. همزمان با کشیدن هوا به ریه ها روی خنکی تمرکز کنید و با بیرون دادن آن روی گرما تمرکز نمایید. دم و بازدم های تان را بشمارید، اجازه دهید بازدم تان دوبرابر دم، طول بکشد تا ضربان قلب تان آرام شود.

  

افراد شاد وقتی کارها طبق برنامه پیش نمی رود یا جوابی پیش بینی نشده دریافت می کنند، کنجکاو می شوند و انتظار دارند دلیلی منطقی وجود داشته باشد. از خود می پرسند،" چه اتفاقی افتاده؟"، نه این که عصبانی شوند و فکر کنند.

 

 

 با افراد آه و ناله کن وقت نمی گذرانند

در بیشتر موارد شما تحت کنترل افرادی هستید که وقت تان را با آنها سپری می کنید. اگر فضای تان پراز انرژی منفی شد یا آه و ناله و دلسوزی ها به درازا کشید، تمامش کنید. زندگی ممکن است دشوار و ناخوشایند باشد، گیرکردن در شرایط ناراحت کننده کمکی نخواهد کرد. غصه خوردن و آه و ناله و دلسوزی کردن، شاید در لحظه احساس خوبی بدهند اما در درازمدت بر روحیه و روابط تان تاثیر منفی گذاشته و آسیب زننده هستند. درست است که می گویند:" اگر با نُه دوست بدبخت و ناله کن همراه شدی، اجبارا دهمی شان تو خواهی بود."

 

 

 دیگران را مسبب مشکلات شان نمی دانند

افرادشاد وقتی کارها طبق برنامه پیش نمی رود یا جوابی پیش بینی نشده دریافت می کنند، کنجکاو می شوند و انتظار دارند دلیلی منطقی وجود داشته باشد. از خود می پرسند،" چه اتفاقی افتاده؟"، نه این که عصبانی شوند و فکر کنند،" چطور توانستند با من چنین کاری کنند؟". حتی وقتی کسی آسیبی به آنها رسانده و باعث رنجش شان می شود این افراد نگران می شوند که چه اتفاقی ممکن است در زندگی آن شخص رخ داده باشد که باعث شود چنین رفتار کند. به عبارتی دیگر، آن رفتار را به خود نمی گیرند و شخصی تلقی نمی کنند. اما این در واقع مهارتی است که بیشتر ما اگر برای تغییر الگوهای تفکرمان وقت بگذاریم می توانیم آن را یادبگیریم.

 

  

واکنش یک فرد شاد نسبت به موفقیت دیگری، شگفت انگیز و عالی است! افراد ناراحت و ناراضی در دنیای کوچکی زندگی می کنند که پاداش ها و امتیازات دیگران برای شان وحشت انگیز است.

 

خودشان را با دیگران مقایسه نمی کنند

جنگ دیگری علیه فیس بوک: شبکه های اجتماعی می توانند شادی شما را کم کم نابود کنند چون مطالعات زیادی نشان داده، راه را برای مقایسه خودتان با دیگران بسیار هموار می نمایند. به جای انتقاد از خودتان، خود را واقعا مورد ملاحظه و بررسی قرار دهید.

بابت موفقیت دیگران شادی می کنند

واکنش یک فرد شاد نسبت به موفقیت دیگری، شگفت انگیز و عالی است! افراد ناراحت و ناراضی در دنیای کوچکی زندگی می کنند که پاداش ها و امتیازات دیگران برای شان وحشت انگیز است اما افراد شاد در دنیای بزرگی زندگی می کنند که چیزهای زیادی برای شادی شان دارد. این بار که دوست تان در شغلش پیشرفتی کرد، به او تبریک بگویید و شادی تان را ابراز کنید. در مورد چیزهایی که وابسته به شانس هستند نیز نمی دانید چه وقت نوبت شما خواهد بود، پس چرا برای خوش شانسی دیگران شادی نکنید؟ به طور خلاصه: در اطراف مان چیزهای خوب زیادی برای شادی وجود دارند، شاد بودن برای موفقیت و اتفاق های خوب مربوط به دیگران، به این معنی نیست که فرصت و شانسی برای شما وجود نخواهد داشت. بلکه هدف این است که در این زمان شادتر و خوش حال تر باشید.

زندگی بهتر

درس هایی مهم، برای داشتن زندگی بهتر

درس هایی مهم، برای داشتن زندگی بهتر
هرکدام از ما مسائل زیادی را در زندگی‌مان تجربه می‌کنیم و بعد از آن دیگر یک سری اشتباهات را تکرار نمیکنیم، اما واقعا نکات اساسی‌ای که باید به یاد داشته باشیم چه چیزهایی هستند؟
بنظر شما چه چیزهایی هستند که مردم در زندگی آنها را دیر متوجه می‌شوند؟ چه چیزهایی هستند که اگر بعضی وقت‌ها زودتر متوجه آنها می‌شدیم می‌توانستیم زندگی بهتری داشته باشیم؟

 

۵ درسی که اغلب افراد در زندگی دیر به آن می‌رسند!
 
 
هرکدام از ما مسائل زیادی را در زندگی‌مان تجربه می‌کنیم و بعد از آن دیگر یک سری اشتباهات را تکرار نمیکنیم، اما واقعا نکات اساسی‌ای که باید به یاد داشته باشیم چه چیزهایی هستند؟

۱. میزان درک ما بر نحوهٔ زندگی‌مان تاثیرگذار است
نحوهٔ تفسیر و درک دنیا به طور مستقیم بر باورها و نحوهٔ زندگی شما تاثیر می‌گذارد. ادراک همانقدر که تعصب ایجاد می‌کند آگاهی هم ایجاد می‌کند و همانقدر که ترس ایجاد می‌کند کنجکاوی هم ایجاد می‌کند.
حقیقت این است که انسان سیری ناپذیر است وهمواره بیش از آنچه دارد می‌خواهد، حتی اگر این خواستن در ناخودآگاه او باشد. از بدو تولد تا انتهای حیات جامعه همواره بر تحصیل تاکید می‌کند، بر اینکه یاد بگیریم و بفهمیم که ما قادر به انجام چه کارهایی هستیم؛ اما مشکل اینجاست که شما نمی‌دانید چه چیزهایی را نمی‌دانید و نمی‌فهمید!
حال سوال اینجاست که چطور باید بدانیم که چه چیزهای دیگری را باید بفهمیم و یادبگیریم؟ می‌توانید با این سوال شروع کنید: من چه چیزایی رو نمی‌دونم و بلد نیستم؟ راجع به چی می‌خوام بیشتر بدونم؟
مهم تر از همه این است که بدانید اشتباه کردن اشکالی ندارد، چراکه این اشتباهات هستند که زمینه ساز رشد ما می‌شوند.

۲. همه چیز موقتی است
اوقات خوش موقتی هستند اوقات بد هم موقتی هستند. پس وقتی اوضاع خوب است خوشحال باشید، از آن استفاده کنید و قدردان این لحظات باشید و وقتی اوضاع بر وفق مراد نیست بدانید که بالاخره از این قضیه گذر خواهید کرد. به یاد داشته باشید که زندگی پر از پیچ و خم و بالا پایین است.
در هر چیزی درسی نهفته است. اغلب قدردان زندگی و زیستن بودن برای افراد دشوار است. ارزش لحظات سخت‌تان را بدانید چراکه این قضیه به مهمی فروتن و قدردان ماندن در لحظات شاد زندگی است!
همه چیز در زندگی موقتی است، پس سعی کنید بیشترین بهره را از همه چیز ببرید.

۳. اهمیت زندگی در لحظهٔ حال
اگر افسرده هستید در گذشته زندگی می‌کنید و اگر مضطرب هستید در آینده زندگی میکند اما اگر آرامش دارید در لحظهٔ حال زندگی می‌کنید. (فیلسوف چینی)
ما در اغلب اوقات تمایل داریم که نگران اتفاقاتی که قرار است بیوفتند باشیم و در چیزهایی که گذشته است غرق شویم. با اینکه توجه داشتن به آینده امری حیاتی است اما باید مواظب باشید که نگذارید لحظهٔ حال شما را خراب کند. لحظات به زودی تبدیل به خاطره می‌شوند پس از لحظات‌تان لذت ببرید و سعی کنید خاطرات خوبی برای خودتان بسازید.
معمولا فهمیدن و درک اینکه نگرانی‌ها دردی از مشکلات دوا نمیکنند طول می‌کشد.
باید از گذشته درس گرفت و زمانی را هم به برنامه ریزی و فکر کردن به آینده اختصاص داد اما باید عمدهٔ ‌وقت را صرف لحظات حال کرد؛ چراکه تعادل و سعادتمندی در زندگی یعنی درک همین موضوع!

۴. کاری که دوست دارید را بکنید، کاری که می‌کنید را دوست داشته باشید
کار شما یکی از جنبه‌های مهم زندگی شماست که خودتان را وقف آن می‌کنید. اگر شما از کارتان رضایت نداشته باشید این نارضایتی بر جنبه‌های دیگر زندگی‌تان هم تاثیرگذار خواهد بود. هیچ چیز و هیچکس کامل نیست اما شما باید روی خودتان کار کنید تا به اهدافتان دست پیدا کنید.
مهم‌تر از همه اینکه روی خودتان سرمایه گذاری کنید.
این قضیه در زندگی غیرکاری هم صدق می‌کند. مثلا چه عادات و سرگرمی‌هایی را دوست دارید کم یا متوقف کنید؟ کدامیک را می‌خواهید گسترش دهید و بیشتر کنید؟ اینکه بدانید چه کارهایی می‌کنید و دوربرتان چه آدم‌هایی هستند مهم است. اطلاعات مانند غذای مغز هستند پس حواستان به خورد و خوراک مغزتان باشد، چیز مسموم به آن ندهید!
جمله‌ای از باب دیلن هست که می‌گوید: پول دیگر چیست؟ انسان وقتی موفق است که صبح از خواب بیدار شود و شب بخواب برود و بین این دو کاری را بکند که خودش دوست دارد و خودش دلش می‌خواهد!

۵. برای شاد بودن باید تلاش کرد
شادترین مردم کسانی هستند که خیلی روی خودشان کار کرده‌اند.شاد بودن به تلاش احتیاج دارد. پس عاقلانه انتخاب کنید. شاد بودن یعنی اینکه انتخاب کنید قربانی نباشید و انرژی‌تان را صرف خودتان کنید.
 

 ۵ درسی که اغلب افراد در زندگی دیر به آن می‌رسند!

زندگی مجموعه‌ای از تحولات و تجربه‌هاست.
یکی از بدترین کارهایی که می‎توانید برای بهبود و تحول خودتان انجام دهید این است که خودتان را با دیگران مقایسه کنید. حسادت کار آسانی است!‌مخصوصا در این روزگار دنیای مجازی و شبکه‌های اجتماعی؛ اما باید بدانید که مردم  تمایل دارند که در این فضاها فقط جنبه‌های زیبای زندگی‌شان را به اشتراک بگذارند بخاطر همین هم اکثر اوقات برداشت‌تان از زندگی دیگران اشتباه است! و حتی اگر اشتباه هم نباشد شما باید روی خودتان تمرکز کنید و به فکر بهبود و پیشرفت و دستیابی به خواسته‌های خودتان باشید نه داشته‌های دیگران.

شاد بودن به تمرین احتیاج دارد. شما فقط یک بار زندگی می‌کنید پس تلاشتان را بکنید که بهترین زندگی را برای خودتان بسازید.

شاد باشید

اگر می‌خواهید شاد باشید، این ۱۰ عادت را ترک کنید

اگر می‌خواهید شاد باشید، این ۱۰ عادت را ترک کنید
شاید لازم باشد از یک سری از عادت‌ها دست برداریم تا شادتر باشیم. اما بیشتر افراد فکر می‌کنند برای شادتر بودن حتما باید چیزی به زندگی‌شان اضافه شود. کلید اصلی شاد بودن در واقع رها کردن یک سری از نگرش‌ها و رفتارهاست.
 
برخی از افراد سعی می‌کنند با خریدن چیزهای موقتی و یا انجام بعضی از فعالیت‌ها، به شادی دست پیدا کنند. اما آیا دوست دارید بدانید از کجا باید شروع کنید؟ در ادامه ۱۰ عادت را می‌گوییم که برای شادتر بودن لازم است آنها را ترک کنید.
 
۱. اضافه کاری نکنید

بله درست و قابل درک است؛ شما به پول این اضافه کاری‌ها نیاز دارید یا شاید هم نمی‌خواهید به رئیس‌تان «نه» بگویید یا اصلا شاید خوره‌‌ی کار هستید! دلیل اضافه کاری‌تان هر چه که باشد اگر می‌خواهید آدم شادتری باشید باید دست از اضافه کاری بردارید.
 
مطالعات زیادی نشان داده که مدام اضافه کاری کردن می‌تواند بر سلامت روحی‌تان اثر منفی بگذارد. اضافه کاری به تندرستی‌تان هم آسیب می‌زند چون باعث ابتلا به افسردگی و اضطراب می‌شود. ضمنا همه‌ی ما نیاز داریم تا بین کار و زندگی‌مان، تعادل برقرار کنیم. یک زندگی متعادل به ما این فرصت را می‌دهد که انرژی کسب کرده و تمدد اعصاب کنیم. حتی وقت سپری کردن با دوستان و خانواده هم می‌تواند به آرامش ما کمک کند، حتی اگر این وقت سپری کردن، کمک به آنها در انجام کارهای سخت‌شان باشد.

۲. اینقدر با خودتان حرف نزنید

تخمین زده شده که ما هر دقیقه تقریبا ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمه با خودما حرف می‌زنیم! و این خودش بهترین نشانه است که ثابت می‌کند مخرب‌ترین نیروی جهان برای ما، خودمان هستیم. وقتی مشکلی برای‌مان پیش می‌آید به راحتی ممکن است در دام گفتگوی درونی بیفتیم.
 
اما گفتگوی منفی درونی می‌تواند اثرات واقعا ویرانگری داشته باشد که هم جسم را تحت تاثیر قرار می‌دهد و هم روح و روان را. چیزهایی که به خودمان می‌گوییم می‌تواند فرصت شاد بود را از ما بگیرد. به جای غوطه ور شدن در عادت گفتگوهای غم‌انگیز با خود، گفتگوی مثبت و انگیزه بخش را با خودتان تمرین کرده و جملات مثبت را پیش خود تکرار کنید.
 
مثلا اگر در محل کار دچار استرس شدید، بیرون از اتاق کارتان قدم بزنید و به خودتان یادآوری کنید که همه چیز روبراه است و شما می‌توانید موقعیت پیش‌رو را مدیریت کنید. با خودتان با اشتیاق حرف بزنید و بهترین دوست خودتان باشید.

۳. اینقدر سعی نکنید همه چیز را کنترل کنید

اگر دوست دارید شاد باشید، واقعا باید بتوانید تمایل‌ و عادت‌تان را نسبت به کنترل همه‌ی جوانب زندگی، ترک کنید. بله درست است که که شما دوست دارید روی همه چیز کنترل داشته باشید تا احساس امنیت کنید، اما اغلب ما محدوده‌ی این کنترل‌ها را نمی‌دانیم و با درگیر کردن خودمان در برنامه‌های پرمشغله و دردسرساز بیفایده، سعی می‌کنیم حتی رفتارهای دیگران را هم کنترل و اصلاح کنیم.
 
حتی بعضی از افراد سعی می‌کنند با پیش‌بینی کردن چیزهایی که از کنترل‌شان خارج است، ظاهرا خودشان را آماده‌ی موقعیت‌هایی کنند که شاید پیش بیاید و شاید هم نه. این نوع کنترل می‌تواند موجب اضطراب و نابسامانی در زندگی شود. شاید قبولش سخت باشد اما باید هر کس و هر چیزی را همانطوری که در همین لحظه هست بپذیرید تا هم شما شاد باشید و هم هر کسی که در اطراف شماست.

۴. دست از سرزنش دیگران بردارید

سرزنش کردن، بیشتر انداختن تقصیر به گردن دیگران است تا قبول مسئولیت رفتارها و عواقب. به عبارتی، همیشه اشاره کردن به دیگران به عنوان مقصر، بسیار راحت‌تر از به گردن گرفتن اشتباه است. به جای گناهکار دانستن دیگران یا شرایط، در آینه نگاهی به خودتان بیندازید. سرزنش و نکوهش دیگران، کمکی به شما نمی‌کند، در عوض سعی کنید این انرژی را برای پیدا کردن نقطه‌ی ضعف، برطرف کردن آن و یافتن یک راه حل مناسب بگذارید.
 
اگر می‌خواهید شاد باشید، این ۱۰ عادت را ترک کنید (هدی بانکی)
 
۵. از آدم‌های بدبین و منفی‌باف دوری کنید

بدبینی درست مانند سرماخوردگی، واگیر دارد. ما انسان‌ها موجودات اجتماعی هستیم و ناخودآگاه خود را با عادات و ارزش‌های آنهایی که به ما نزدیک هستند وفق می‌دهیم. بهتر است در حلقه‌ی افراد خوشبین قرار بگیرید، افرادی که با نشاط، با انگیزه، حامی و مشوق هستند. البته عملا امکان پذیر نیست که تمام افراد بدبین و منفی باف دور و برمان را حذف کنیم، اما همین که زمان کمتری را با این افراد غرغرو و ناخوش احوال سپری کنیم و نسبت به هیجانات و احساسات خودمان آگاه‌تر باشیم کافیست.
 
۶. ترس ِ از دست دادن (FOMO) را کنار بگذارید

ریچارد برانسون، کارآفرین مولتی میلیاردر انگلیسی می‌گوید: «فرصت‌ها مانند اتوبوس‌ها هستند؛ همیشه یکی دیگر در راه است!»

آیا از آن دست افرادی هستید که مدام ترس ِ از دست دادن چیزی را دارید؟ اگر اینطور است پس نمی‌توانید شاد باشید، چون مدام می‌خواهید همه چیز را کنترل کنید تا مبادا اتفاق بدی بیفتد و این دلشوره و استرس، جایی برای شاد بودن باقی نمی‌گذارد.
 
شما باید بدانید که منابع و زمان محدودی در اختیار دارید و نمی‌توانید تمام وقت، با تمام انرژی‌تان مشغول نگرانی و ترس باشید. اگر فرصتی را از دست دادید دلیل نمی‌شود بترسید و فکر کنید همیشه اینطور خواهد بود، همین ترس باعث از دست دادن فرصت بعدی‌تان خواهد شد. پس با احساس ترس، خودتان را محدود و غمگین و گناهکار نکنید.

۷. اینقدر سعی نکنید روی دیگران تاثیر بگذارید

اینقدر دست و پا نزنید چیزی باشید که نیستید! سعی می‌کنید دیگران را شبیه خودتان بکنید؟ یا سعی دارید خودتان را شبیه دیگران بکنید؟ این کارها بیفایده است؛ تنها چیزی که مهم است این است که خودتان را دوست داشته باشید و واقعی باشید. روی بهتر شدن در نوع ِ خاص خودتان تمرین کنید تا نقاط قوت‌تان قوی‌تر شده و نقاط ضعف‌تان کم رنگ‌تر شود.
 
آیا با خودتان مهربان هستید؟ خودتان را تشویق می‌کنید؟ نقاب را کنار بگذارید و خودتان باشید. شما نمی توانید دیگران را وادار کنید که آنطور که شما دوست دارید، قضاوت‌تان کنند. قضاوت‌های دیگران را رها کنید. خواهید دید چقدر انرژی‌تان ذخیره شده و دیگران هم چقدر جذب شخصیت قوی شما خواهند شد.

۸. باور کنید هیچکس به شما بدهکار نیست

شاید بیرحمانه به نظر برسد اما واقعیت این است که هیچکس به شما هیچ چیزی بدهکار نیست؛ نه پدر و مادرتان، نه رئیس‌تان که برایش کار می‌کنید و نه هیچکس دیگر. تنها خودتان هستید که چیزهای بزرگ و ارزشمندی را به خودتان بدهکارید. اگر رویکردتان نسبت به زندگی با این ذهنیت باشد که از کسی یا کسانی چیزهایی طلب دارید، بی تردید با ناامیدی و ناراضایتی روبرو خواهید بود.
 
اما اگر تمام تلاش‌تان را برای رسیدن به هدف‌تان بکنید و قدردان هر آنچه دارید باشید، خواهید دید لحظات شادتر و آرام‌تری از آن ِ شماست و بابت هر موفقیت کوچکی، شاد و راضی خواهید بود. زندگی با این نگرش، قدرتی شگفت‌ انگیز و باورنکردنی به شما می‌دهد که به راحتی می توانید توقع داشتن از دیگران و طلبکار بودن از آنها به خاطر شادی دل خودتان کنار بگذارید.

۹. اینقدر سعی نکنید کامل باشید

البته مجاز نیستید با سهل انگاری کارتان را اشتباه انجام دهید یا کوتاهی کنید، بلکه نکته اینجاست که نباید انتظار داشته باشید در هر کاری صد در صد باشید. این کاملا غیرواقعی است و آنهایی که از خودشان توقع بی‌عیب و نقص بودن را دارند، خودشان موانع سنگین و طاقت فرسایی در مسیر زندگی‌شان قرار می‌دهند که در نهایت نه می‌توانند شاد باشند و نه موفق.
 
 
 
تخقیقات هم نشان داده که کمال‌گرا بودن می‌تواند موجب اضطراب‌های بیشتر در زمینه‌های اجتماعی بشود و جلوی تجربیات جدید را بگیرد. اگر سعی کنید کامل باشید، نمی‌توانید روابط بلند مدت با دیگران برقرار کنید. شک و تردید داشتن به خود و یا به عبارتی مطمئن نبودن نسبت به توانایی‌های خود، احساس بی‌ارزش بودن را به فرد القا می‌کند. همین که خوب باشید کافیست، اگر فکر می کنید این خوب بودن برای شما کافی نیست و مدام در جستجوی کامل بودن و توجه وسواس گونه به این تمایل هستید، بهتر است تحت رفتار درمانی قرار بگیرید.

۱۰. دست از زیاده خواهی بردارید

بعضی از افراد ظاهرا به هیچ اندازه‌ای قانع نیستند و رویکردشان نسبت به هر چیزی در زندگی، زیاده خواهیست. این جور افراد معمولا با حسادت ورزی دست و پنجه نرم می‌کنند و قدرت بخشش ندارند و از موفقیت دیگران، ناراحت می‌شوند، طبیعتا حسود بودن و فداکار نبودن برای شاد نبودن واقعا کافیست! هر کسی که این توانایی را دارد تا از شادی و کامیابی دیگران شاد شود، مطمئنا در سایر زمینه‌ها هم می‌تواند راحت‌تر به شادی و رضایت دست پیدا کند.

پس دیدتان را تغییر دهید و نسبت به دیگران، احساسات مثبت‌تری از خود بروز دهید و از شادی‌شان لذت ببرید تا همین انرژی و احساس به شما برگردد و شادترتان کند.

بدون پول هم شاد باشید!

بدون پول هم شاد باشید!

بدون پول هم شاد باشید!
تا به حال چقدر برای شادبودن یا شادتر بودن پول خرج کرده اید؟ چقدر هزینه کرده اید تا با سفر رفتن، خرید کردن، انتخاب یک ماشین جدید، رفتن به یک رستوران لوکس و... خودتان یا اطرافیانتان را خوشحال کنید؟ نتیجه هم گرفته اید؟ قطعا جوابتان مثبت است ولی تا کی می شود برای شادبودن به مادیات تکیه کرد؟ اصلا مگر قرار است همیشه شادبودن را بخریم؟
 
یعنی نمی شود‌ با تغییرات نسبتا کوچک و کم خرج لبخند به لب شد و احساس نشاط و آرامش کرد؟ این بار قصد داریم یک روش آسان، کم خرج و قابل دسترس را به شما معرفی کنیم تا شادبودن را بدون مادیات تجربه کنید. روشی که به پشتوانه تایید مطالعات بین المللی می تواند رنگ شادی را به زندگی مان بپاشد و روحیه مان را بهتر کند. 
 
بیشتر بخشنده باشید!
 
داشتن رفتار مصالحه‌آمیز با دیگران می‌تواند به شما در درک و کاهش احساس نگرانی و ناتوانی کمک کند. بخشیدن خطای
 
داشتن رفتار مصالحه‌آمیز با دیگران می‌تواند به شما در درک و کاهش احساس نگرانی و ناتوانی کمک کند. بخشیدن خطای دیگران حتی می‌تواند تا ۲۵ درصد استرس‌هایتان را کاهش دهد
 
 دیگران حتی می‌تواند تا ۲۵ درصد استرس‌هایتان را کاهش دهد.
 
بنابراین چطور به خود اجازه می ‌دهید که عصبانی شوید و به دیگران پرخاش کنید؟ سعی کنید رفتارهای خوب دیگران را به خاطر بیاورید و به درخواست عذرخواهی ‌شان توجه کنید. بنابراین اگر در فکرتان دچار تردید شدید تصمیم بگیرید او را ببخشید؛ با این کار به خود نیز هدیه‌ای بزرگ می‌ دهید؛ احساس شادی در زندگی!
 
 افکار و اندیشه‌های مثبت داشته باشید
 
بعضی‌ها می ‌گویند اتفاقات خوب، برای بهترین‌ها می ‌افتد. اما بعضی دیگر می ‌گویند: بعضی از مردم قادرند بهترین چیزهایی که اتفاق می ‌افتد را برای خود پیش بیاورند.
 
این کلید خوشبختی است. اولین راه این است که افکارتان را روی کاغذ بیاورید. چراکه این رفتار خیلی زود برطبق عادت وارد زندگی ‌تان می شود. بدانید که هر انسانی برای ایجاد خوشبختی و شادی موردنظرش قدرتی قابل توجه دارد. او به آنچه دارد ارزش می‌ دهد نه به آنچه که از دست داده است. 
 
سعی نکنید که خوشحالی را بخرید
 
اگر شما بخواهید از وضعیت مالی بد خود را نجات دهید پول خیلی به شما کمک می کند. اما تحقیقات نشان داده است، کسانی که در پی مادیات هستند نسبت به کسانی که مادی‌گرا نیستند، بیشتر احساس ناراحتی دارند و از خانواده، دوستان و حتی سلامتی ‌شان ناراضی هستند.
 
گردش در طبیعت را فراموش نکنید
 
هیچ دارویی به اندازه گردش در طبیعت شادی بخش و انرژی زا نیست. اگر می خواهید احساس بهتری داشته باشید هنگام بارش باران زیر آن بروید و اجازه دهید قطرات باران صورت شما را خیس کند. در ساحل دریا بدون کفش قدم بزنید. به باغ، رودخانه، کوه، جنگل و یا حتی پارک خارج از شهر بروید و نفس های عمیق بکشید. کافی بنشینید و به صدای پرندگان، امواج آب، نسیم باد و ریزش باران گوش بسپارید تا وجود تان پر از نشاط و انرژی شود. به تماشای پرواز پرندگان، جریان آب، گل ها، رقص برگ ها و حتی آسمان و ابرها و خورشید بنشینید و اجازه دهید روح تان با آرامش و زیبایی طبیعت ادغام شود.
 
بازی کم خرج ترین عامل شادی است
 
کم خرج ترین و در دسترس ترین عامل شادی حضور بچه ای در زندگی است. بازی کردن با بچه ها کاهنده استرس و شادی
 
تحقیقات نشان داده است، کسانی که در پی مادیات هستند نسبت به کسانی که مادی‌گرا نیستند، بیشتر احساس ناراحتی دارند و از خانواده، دوستان و حتی سلامتی ‌شان ناراضی هستند
 
 آور است. مادامی که شما فکر نمی کنید بچه ها عامل مزاحمت و سروصدا هستند، آنها می توانند مایه اشتیاق، شادابی و انرژی باشند و عشق، صمیمیت و پاکی و درستی را به شما القاء کنند. اگر شما از داشتن بچه کوچک محروم هستید، به پارک بروید و حداقل بازی آنها را تماشا کنید.
 
یک روز به خودتان مرخصی بدهید
 
سعی کنید به یاد بیاورید آخرین بار کی مرخصی گرفته اید؟ اگر نمی توانید به یاد آورید، زمان آن رسیده تا به خودتان مرخصی بدهید. با دوستان تماس بگیرید و برای رفتن به سینما، نمایشگاه یا حتی نشستن دور هم قرار بگذارید. یک روز به خودتان اجازه بدهید کمی بیشتر بخوابید این حق را به خودتان بدهید تا یک فنجان شیر گرم یا یک لیوان آب میوه بدون هیچ نگرانی بخورید یا هر کار دیگری را که دوست دارید در آن روز، فقط برای خودتان انجام دهید.

شاد زندگی کنید


سعی کنید همیشه طوری رفتار کنید که انگار هیچ مشکلی در دنیا ندارید از هیچ کسی دلخوری ندارید . این کار را برای خودتان انجام بدهید برای رسیدن به آرامش درونی
 
اغلب مردم فکر می کنند که زندگی میدان جنگ است ولی باور کنید که این طور نیست زندگی چیزی جز یک بازی ساده نیست البته باید قواعد بازی را بدانید تا بتوانید در این بازی برنده باشید . ضرب المثل قدیمی می گوید : هرچه بکاری همان را درو می کنی . زندگی نیز همین طور است پس بیایید عشق ، شادی  و محبت بکاریم تا بتوانیم آن را دریافت کنیم .
 
بیایید با اطرافیان و زندگی شاد برخورد کنیم تا شادی را دریافت کنیم . احساس شادمانی و امنیت حاصل اعتقاد کامل به خداست . اگر انسان به این مسئله معتقد باشد که خدای مهربان حافظ اوست و از او حمایت می کند بیشتر از خود فرد به فکر اوست و خواهان رضایت و موفقیت است چگونه می تواند آسوده خیال و شاد نباشد !!
 
همواره به خود بگویید : شادمانی من کار خداست .
 
خدا حامی من است هیچ کس نمی تواند مرا آزرده خاطر کند از آنجایی که با خدا هستم و به او ایمان کامل دارم به خواسته ها و آرزوهای خود می رسم . سعی کنید همیشه طوری رفتار کنید که انگار هیچ مشکلی در دنیا ندارید از هیچ کسی دلخوری ندارید . این کار را برای خودتان انجام بدهید برای رسیدن به آرامش درونی . هنگامی که شما دیگران را می بخشید مطمئنا دیگران و خدا هم شما را می بخشند و نعمتهای بیکران به سوی شما سرازیر می شود همیشه برای خود موقعیت های عالی را تجسم کنید با آنها زندگی کنید و واقعا از صمیم قلب خواهان خوبی ها باشید همه مسیرها را برای خود بگشایید جایی که راه نیست خدا راه را می گشاید ایمان داشته باشید .
 
هر گاه به مشکلی برخوردید با شادمانی به خود بگویید من این وضعیت را به خدا می سپارم می دانم که خدای مهربان آن را سر و سامان می بخشد . من همیشه با خداوند یکتا همراهم پس عشق و شادمانی وصف نشدنی و جدا نشدنی با من همراه است . خود را درگیر بازی زندگی نکنید شاد باشید و از فرصت ها استفاده کنید اگر شما همیشه بازوی قدرتمند خداوند را در پشت خود حس کنید چطور می توان شاد و آسوده خیال نبود ؟؟؟
 
اتفاقهای خوب و موفقیت زمانی از راه می رسد که اصلا انتظارش را ندارید . صبر کنید .مضطرب نباشید . مغناطیس بدون اعتنا به اطراف خود بی حرکت می ایستد زیرا می داند که سوزن ها به سوی او خواهند آمد و آرزوهای ما زمانی سر می رسند که خود را رها کنیم و آرام منتظر باشیم . گاهی گمان نمی کنی ولی می شود ، گاهی نمی شود که نمی شود ، گاهی هزار دعا بی اجابتست ، گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود  پس امیدتان به خدا باشد همیشه به خود بگویید خیر و صلاح من به وقوع می پیوندد هیچ چیز آن قدر عجیب نیست که اتفاق نیفتد .
 
خداوند بهترینها را برای من می خواهد . هیچ وقت دعا را فراموش نکنید تا مطمئن شوید نیرویی بزرگتر حافظ شماست . ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته‌هاش بر شما درود و رحمت می‌فرستند تا شما رو از تاریکی‌ها به سوی روشنایی بیرون بیارند . خدا نسبت به مؤمنین مهربونه (احزاب/۴۱-۴۳) وقتی خدایی به این مهربانی داریم برای چی مظطرب و ناراحت باشیم شاد باشم و به همه لبخند بزنید تا دنیا به شما لبخند بزند .

شادباشید

چه کنیم همیشه شاد باشیم؟

خیلی‌ها ذاتا آدم‌های شادی هستند. به هر بهانه‌ای می‌خندند، وجودشان سرشار از انرژی مثبت است و همیشه و در هر شرایطی چهره شان متبسم است و برخی نیز کاملا برعکس... .

بررسی روان‌شناسان و روان پزشکان ثابت کرده است که عوامل زیستی و روانی، هر دو در شاد بودن دخالت دارند یعنی هم ژنتیک و محیط خانواده و هم جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، می‌تواند بر احساس شادمانی ما اثرگذار باشد، اما آیا ما می‌توانیم انتخاب و تلاش کنیم که شادتر باشیم یا نه؟ و تا چه حد سبک زندگی و رفتاری که برمی‌گزینیم، تعیین‌کننده شادمانی ماست؟
دکتر محسن رحیم‌نیا، روانپزشک، معتقد است: بسیاری از مطالعات نشان می‌دهد که نهایتا نگاه خود ما به دنیا، به خودمان و به آینده است که تعیین‌کننده میزان شادمانی ماست. بر این اساس، با تغییر نگرش می‌توانیم زندگی شادتری داشته باشیم. فقط باید راهکارهای عملی برای شادتر زیستن را یاد بگیریم و آنها را به کار ببندیم.
این فلوشیپ اختلالات روان تنی در گفت‌وگو با جام‌جم تاکید می‌کند: یکی از مهم‌ترین راه‌های شاد زیستن، آرزوپردازی، برنامه‌ریزی و گام برداشتن در مسیر آرزوهای شخصی است. البته بسیاری از عوامل تعیین‌کننده شادی در اختیار ما نیستند (مانند نقشی که هورمون‌ها یا مزاج در شاد بودن دارند)، ولی ما می‌توانیم با تغییر در نگرش و عملکرد، سهم مهمی در شادزیستن خودمان داشته باشیم.

شادی در ژن شماست
بی‌شک نمی‌توان منکر شد که بعضی افراد، ذاتا شادتر از دیگران هستند و با مسائل ساده‌، ‌ احساس سرخوشی و شادی می‌کنند و برخی دیگر، براحتی احساس شادی نمی‌کنند.
روجا لاریجانی، روان‌شناس بالینی به جام‌جم می‌گوید: در عین این که شغل ثابت، درآمد کافی و زندگی خانوادگی رضایت‌بخش، مولفه‌های مهمی در احساس شادی فرد هستند، ‌ اما تحقیقات زیادی نشان داده است که احساس شادی می‌تواند به زمینه ژنتیک فرد هم مربوط باشد. در واقع تا حدی احساس شادی به شخصیت و عوامل ژنتیک فرد برمی‌گردد. اگر احساس شادی نمی‌کنید الزاما اتفاق غیرعادی نیفتاده، اما راه‌هایی وجود دارد که می‌توان با کمک آنها احساس شادی خود را افزایش داد.

تلاش فراوان و توقع اندک

به گفته دکتر رحیم‌نیا، افرادی که برای کمترین تلاش‌های خود، انتظارات فراوان دارند، کمتر از دیگران از زندگی‌شان راضی و خوشحال خواهند بود. پس اگر می‌خواهیم زندگی شادتری داشته باشیم، ‌ باید از توقعاتمان کم کنیم و بر سعیمان بیفزاییم.
لاریجانی می‌افزاید:‌ باید به خودمان و تفریحات خاص خودمان و ورزش نیز بپردازیم. همیشه لازم است وقت‌هایی را برای این گونه فعالیت‌ها بگذاریم. اشتغال زیاد به مسائل زندگی باعث می‌شود از تفریح کردن غافل شوید. پس در هر شرایطی که هستید، ‌ بخشی از روز را به تفریح و بازی اختصاص دهید.

با افراد شادتر در ارتباط باشید

یادتان باشد، ‌افسرده دل افسرده کند انجمنی را یعنی شادمانی هم به اندازه افسردگی مسری است.
بر این اساس، دکتر رحیم‌نیا می‌گوید: افرادی هستند که مجاورت آنها به ما انگیزه و امید و اعتماد به نفس می‌دهد. معاشرت با اینها، گوهری گرانقدر است که ما را پر از انرژی می‌کند. یادمان باشد، ‌ ما هم در قبال دیگران همین وظیفه را داریم. گاهی با یک جمله زیبا می‌توانیم اطرافیانمان را شاد کنیم؛ ‌ مثلا با گفتن نظر مثبتمان درباره زیبایی یا هوش یا متانت آنها یا این که مرتب به یادشان بیاوریم که چقدر دوستشان داریم.
لاریجانی در این باره می‌افزاید: ممکن است افراد خوبی اطراف شما باشند که از آنها فاصله گرفته‌اید. ارتباط بیشتر با افراد صمیمی، حس آرامش و امنیت را بالا می‌برد و باعث بهبود خلق می‌شود. پس دوستان خوب قدیمی را کنار نگذارید و با آنها حتی به صورت تلفنی در ارتباط باشید. از افرادی که به شما حس منفی می‌دهند، ‌ پرهیز کنید. آنها زندگی را برای شما سخت می‌کنند.

با ترس‌هایمان بجنگیم

شاید باورش دشوار باشد، ولی هنوز افرادی هستند که از ترس چشم خوردن، خودشان را از برخورداری از بسیاری داشته‌هایشان محروم می‌کنند؛ ‌ مثلا ترجیح می‌دهند منزل کوچک‌تری داشته باشند، با وجود این که استطاعت خانه بزرگ تر را دارند، مبادا که چشم بخورند!
دکتر رحیم‌نیا با بیان این مطالب می‌گوید: غلبه بر ترس‌های بی‌مورد، گامی به سوی شادکامی است.

نقش قربانی را کنار بگذارید

یکی از رایج‌ترین مانع‌ها در برابر شادبودن، جاذبه‌ای است که در داشتن نقش قربانی نهفته است. جمله «فقط به خاطر بچه‌هام، بیمارانم، کشورم، و...» را زیاد می‌شنویم.
دکتر رحیم‌نیا معتقد است: در این نوع فرهنگ، رنج کشیدن نه‌تنها به یک ارزش تبدیل می‌شود، بلکه به آن یک معنای ثانوی فداکاری هم اضافه می‌شود. مشکل اینجاست که گویی اگر در زندگی‌مان جایی را برای لذت بردن و شادبودن خودمان داشته باشیم، دیگر نمی‌توانیم آن تصویر معنوی فداکار را داشته باشیم. بنابراین ترجیح می‌دهیم خودمان را از بسیاری خوشی‌ها محروم کنیم.

غذاهای شادی‌آور بخورید

امروزه درباره رابطه بین مواد غذایی و اثر آنها بر مغز بررسی‌های زیادی شده است و چند ماده موثر که خلق را بهبود می‌بخشند و احساس شادی را بیشتر می‌کنند، پیدا شده‌اند.
به گفته لاریجانی، کلسیم، آهن، امگا ۳ و اسیدهای چرب، ویتامین B۶، B۱۲، کروم، منیزیم، ویتامین D و روی با تاثیراتی که بر مغز دارند، باعث افزایش حس سرزندگی و خوشحالی می‌شوند. بی شک با خوردن موادی چون گردو، قهوه، شکلات، ماست، سبزیجات و میوه‌ها بویژه زردآلو، انار، تربچه، قارچ و چای سبز می‌توانید شادی‌تان را افزایش دهید.

منتظر نباشید که شادتان کنند

برای شاد بودن، وجود شرایط خاص یا افراد خاص ضروری نیست و هیچ کس قادر نیست ما را شاد کند، مگر خودمان.
افرادی که ناخودگاه خود را شایسته شادی نمی‌دانند، تلاشی برای به دست آوردن آن نمی‌کنند. عده‌ای آن را محصول شانس می‌دانند و باور ندارند خودشان می‌توانند شادی را به زندگی خود بیاورند، اما واقعیت این است که خود ما در شاد بودنمان خیلی نقش داریم. اگر همه کارها و فعالیت‌های خود را محدود به یک نفر یا یک کار کنیم، این وضعیت باعث نگرانی مداوم از دست دادن می‌شود که به نوبه خود، حس شادی و لذت بردن را به طور چشمگیری کاهش می‌دهد. پس بهتر است برای شاد بودن، فعالیت‌های مختلف و روابط متنوع داشته باشیم.
به یاد داشته باشید که اگر فکر کنید باید فلان شغل یا موقعیت یا ماشین را داشته باشید تا شاد باشید، شادی امروزتان را از دست می‌دهید.

زندگی شاد

زندگی شاد تا آخرین نفس

زندگی شاد تا آخرین نفس
مطمئن باشید آنها ته دلشان می خواهد بدانند که این تلفن همراه و کامپیوتر چه دارد که همه این گونه مات و مبهوتشان می شوند!
یک عمر آنها برای ما جوانان برنامه ریزی می کردند، اینجا بیا، آنجا نرو، اما امروز ؛روزی است که ما باید برایشان برنامه ای بریزیم تا از فکر و خیال و درد و غم بیرون بیایند.روزگار غریبی است کهنسالی، روزگاری که منتظر همه است و هرکسی به آن می رسد. یک عمر آنها برای ما جوانان برنامه ریزی می کردند، اینجا بیا، آنجا نرو، اما امروز ؛روزی است که ما باید برایشان برنامه ای بریزیم تا از فکر و خیال و درد و غم بیرون بیایند، شاید برنامه ریزی برای پدر و مادر هایی که به سن بازنشستگی رسیده باشند، کلمه زیبایی نباشد، اما اگر آنها را به حال خودشان رها کنیم، شاید خیلی زودتر از آنچه که تصور می کنیم ما را ترک کنند، پس قبل از این که حسرت بخوریم، دست به کار شویم.
 
محیط شادی برایشان مهیا کنیم

 شاید دست و پایشان درد می کند، به یاد گذشته می افتند و حسرت می خورند، یاد دوستان و آشنایان از دست رفته شان می افتند و غصه می خورند، همه اینها به علاوه این که دیگر مثل گذشته سر کار نمی روند و مراجع کمی دارند و دیگر محور تصمیم گیری نیستند، عواملی است که آنها را به سمت افسردگی ، سرعت می بخشد، پس اگر دوستشان داریم، سعی کنیم از درد و غصه هایشان با فراهم کردن محیط شادی بکاهیم، مثلا چند روز جلوتر ، سالگرد تولدشان را جشن بگیریم و آنها را سوپرایز کنیم، به افتخار آنها مهمانی های بیشتری بدهیم، نوه ها که همیشه مایه شادی و نشاط اند را بیشتر به خانه شان ببریم، سعی کنیم هر روز با تلفن و پیامک به یادشان باشیم و ...

 
تشویق آنها برای ورزش

 هیچوقت دیر نیست، درست است که پدر و مادرتان یک عمر از ورزش به دور بوده اند،اما می توان از همین امروز هم با ورزش های سبک و تحت نظر پزشک شروع کرد.

پیاده روی هر روزه می تواند علاوه بر سلامتی و طول عمر بیشتر، اوقات آنها را پُر کرده و شادابیشان را بیشتر کند. سعی کنید حداقل هفته ای یک روز آنها را به استخر ببرید، حتی اگر نمی توانند شنا کنند، پیاده روی در آب و استفاده از جکوزی و حوضچه آب گرم، شفای استخوان های خسته آنهاست. می توانید چند عدد سی دی و فیلم نرمش خانگی برایشان تهیه کنید تا با نرمش روزانه سلامتی و شادابیشان را از دست ندهند.

 استفاده از لباس های شاد، روحیه آنها را شاد می سازد، تشویقشان کنید که هم شاد بپوشند و هم به سینما، تئاتر، موزه، نمایشگاه بروند و خلاصه در اجتماع حضور داشته باشند اگر می توانند ازشان کاری بخواهید.

 کار کردن در هر سنی موجب فعالیت مغز و جلوگیری از افسردگی می شود، متاسفانه بعضی از والدین ما به این بهانه که بازنشسته شده اند، کار و فعالیت را تعطیل کرده و خود را خانه نشین می سازند و اوقات خود را به بطالت می گذرانند، که این کار آنها اولین قدمشان در راه افسردگی و سپس بیماری های دیگر جسمی است، انسان از کار کردن زنده و خوشحال است، سعی کنید برای شادابی روحشان کاری از آنها بخواهید، البته با توجه به شرایط جسمی و روحیشان، مثلا برای نگهداری نوه ها از ایشان کمک بخواهید، اگر مغازه، آرایشگاه، شرکت و .. دارید، ازشان بخواهید روزی چند ساعت پیش شما بیایند و کار سبکی به آنها دهید، در انداختن ترشی و شور و تهیه مربا از آنها کمک بگیرید ، خلاصه سرشان را گرم کنید تا احساس مفید بودن بکنند.

 
یک کار خوب و ماندگار

 والدین مسنتان دوست دارند که با شما حرف بزنند و از گذشته برایتان تعریف کنند هم شما را نصیحت کرده و هم دلشان خالی شود، ازشان بخواهید که خاطراتشان را بنویسند، اگر توان نوشتن ندارند، برایشان ضبط کنید، باور کنید با این کار شور و شوق را به آنها برمی گردانید، اصلا شاید توانستید برایشان چاپ کنید، مهم روحیه آنهاست که با این کار تقویت می شود.

 
رنگ های شاد، حضور در اجتماع

 چه اشکالی دارد که بی هیچ بهانه ای برای مادر بزرگتان یک روسری روشن بخرید و ازش بخواهید که برای رفتن به سینما شما را همراهی کند؟ یک رومیزی قشنگ لیمویی رنگ، چند عدد کوسن نارنجی، لیوان های رنگی همه اینها می تواند به خانه سوت و کور والدین مسنتان رنگ و لعاب تازه ای بدهد.استفاده از لباس های شاد، روحیه آنها را شاد می سازد، تشویقشان کنید که هم شاد بپوشند و هم به سینما، تئاتر، موزه، نمایشگاه بروند و خلاصه در اجتماع حضور داشته باشند.

 
تکنولوژی روز را یادشان بدهید

 شاید کم سواد باشند، شاید دیر یاد بگیرند، اما سعی کنید تا استفاده از تکنولوژی روز را یاد بگیرند، مثلا استفاده از پیامک و یا وایبر. یک کامپیوتر قدیمی برایشان بگیرید و طرز استفاده از اینترنت را بهشان یاد دهید، موج های جالب رادیو را برایشان یادداشت کنید، وقت شروع برنامه های شاد و جذاب تلویزیون بهشان زنگ بزنید و راهنماییشان کنید تا کدام کانال را بگیرند، مطمئن باشید آنها ته دلشان می خواهد بدانند که این تلفن همراه و کامپیوتر چه دارد که همه این گونه مات و مبهوتشان می شوند!

شاد زندگی کنید

شادی چگونه به دست می آید و چگونه می توان آن را به کار گرفت؟ اگر شادی دغدغه امروز شماست، ما برای شما 103 نکته داریم که با رعایت آن ها می توانید هم شادتر زندگی کنید و هم از زندگی تان راضی باشید.
103 نکته برای اینکه شاد زندگی کنید
چند سالتان است؟ فکر می کنید چند سال دیگر زندگی می کنید؟ در این چند سال که برای خودتان متصور هستید، قصد دارید چه جوری زندگی می کنید؟ حالتان خوب است؟ شاد هستید؟ از آینده چه تصوری دارید؟ کجا هستید؟ آدم شادی هستید یا یک گوشه نشسته اید و زانوی غم بغل کرده اید؟ برای این چند سال، سهم غم و شادی تان از زندگی چقدر است؟ تا امروز چطور زندگی کرده اید؟ چقدر شاد هستید و شادی چه سهمی در زندگی و لحظه های شما دارد و... تا دلتان بخواهد می توان درباره شادی و ردی که روی زندگی تان گذاشته، سوال پرسید.

شادی ای که می تواند حالتان را بهتر کند؛ اما این شادی چگونه به دست می آید و چگونه می توان آن را به کار گرفت؟ اگر شادی دغدغه امروز شماست، ما برای شما 103 نکته داریم که با رعایت آن ها می توانید هم شادتر زندگی کنید و هم از زندگی تان راضی باشید.

1- وقتی با کسی درباره موضوع مهمی حرف می زنید و طرف مقابل نمی گذارد شما نظرتان را بدهید و رگباری و بدون اعتنا به شما حرف می زند، زمانی که احساس می کنید باید نظرتان را بگویید، با یک  کلمه معذرت خواهی جلوی حرف زدن او را بگیرید و نظرتان را بگویید.

2- بدون هیچ توقع پاداشت و تشکری برای کسی جز خودتان کاری انجام بدهید. مثلا برای زن صاحب خانه یک روسری گل گلی بخرید.

3- هر روز برای خودتان یک لیست قدردانی بنویسید. مثلا از دوستتان تشکر کنید که بدون هیچ بهانه ای با شما به سینما می آید و فیلم هایی را که دوست ندارد، با شما تماشا می کند.

4- هر روز تمرین کششی انجام بدهید، حتی اگر دو دقیقه باشد.

5- روزی چند دقیقه تنها باشید. حتی برای پنج دقیقه به مغزتان استراحت بدهید و در یک اتاق دربسته یا یک محیط خلوت بنشینید و به چیزی فکر نکنید.

6- از بدگویی نفستان خلاص شوید. گاهی نفستان می خواهد شما را از مردم جدا کند؛ به او این اجازه را ندهید.

7- هر روز یک نوشته مثبت بخوانید. حالا خیلی هم طولانی نباشد که وقتتان را بگیرد. در حد یک پاراگراف کافی است.

8- وقتتان را به خواندن مطالب چرند و بی معنی و غیرعلمی و ناراحت کننده و خبرهای بد نگذرانید.

9- هر روز حداقل چنددقیقه ای برای خانواده وقت بگذارید. اگر از خانواده دور هستید، به مادر و پدرتان زنگ بزنید یا با پیغام حال خواهر و برادرتان را بپرسید.

10- هر روز چنددقیقه پیاده روی کنید.

11- در روز چند دقیقه با نزدیک ترین و صمیمی ترین دوست زندگی تان وقت بگذرانید یا حداقل چند دقیقه تلفنی صحبت کنید.

12- جزییات خیلی هم مهم نیست. مثلا اگر یک شب نخ دندان نکشیدید تا صبح به خاطرش عذاب وجدان نداشته باشید.

13- به شایعات توجه نکنید. قدیمی ها می گفتند اگر دنبال شایعه بروید، نصف عمرتان به هیچ و پوچ می گذرد.

14- داشته هایتان را بپذیرید. تلاش کردن همیشه خوب است اما گاهی اوقات برای به دست آوردن یکسری چیزهای جدید باید از بعضی دل مشغولی هایتان بگذرید که ممکن است باعث ناراحتی تان شود.

15- کتاب، وبلاگ، مقاله، شعر و... بخوانید که تا حالا نخواندهاید.

16- روزنامه بخوانید و در صفحه ای که دوست داشتید، جمله ای را که دوست داشتید، بنویسید. مثلا بنویسید امروز چه روز خوبی بود.

17- برای هر کاری که در روز انجام می دهید شور و اشتیاق داشته باشید. اگر مجبور به انجام دادن کاری هستید هم آن را با اشتیاق و علاقه انجام بدهید تا کم کم به کار محبوب شما تبدیل شود. اگر نشد پس بهتر است که آن کار را برای همیشه کنار بگذارید.

18- غذای سالم و تا جایی که امکان دارد، تازه بخورید. غذای از شب مانده و پر از چربی و مواد نگه دارنده را فراموش کنید.

19- به دیگران کمک کنید و انتظار این را که کمکتان جبران شود، فراموش کنید. کمک کردن بدون توقع به شادشدن خودتان کمک زیادی می کند.برای روزتان برنامه ریزی کنید. روزی که با برنامه شروع شود با رضایت هم به پایان می رسد.

20- برای روزتان برنامه ریزی کنید. روزی که با برنامه شروع شود با رضایت هم به پایان می رسد.

21- با آدم های مثبت وقت بگذرانید. فیلم ببینید و قدم بزنید.

22- صبح زود از خواب بیدار شوید. به موقع رسیدن به اتوبوس و مترو و تاکسی و محل کار هم شادتان می کند.

23- کار جوهر آدمی است. درست است؛ اما زیاد کار کردن هم خوب نیست. بهتر است از عواید آن کار لذت هم ببرید. همه آدم هایی که در بستر مرگ قرار می گیرند، می گویند کاش کمتر کار می کردند و بیشتر زندگی می کردند.

24- بخندید، آن هم زیاد

25- به دیگران پیشنهاد کمک بدهید. مثلا به خانم پیری که می خواهد از اتوبوس پیاده شود، کمک کنید، یا کمک کنید کودکی از پله پایین بیاید.

26- درباره اینکه مردم درباره شما چه فکر می کنند کمتر کنجکاوی کنید.

27- کمتر نگران باشید. تمام اتفاق هایی که در طول عمرمان نگرانشان هستیم یا اتفاق نمی افتند یا اگر بیفتند آن طوری نیستند که از قبل تصور می کنیم.

28- فکر نکنید که خیلی دیر شده. هیچ وقت خیلی دیر نشده.

29- هیچ وقت به این موضوع فکر نکنید که برای کار جدید یا حرکت جدید پیر شده اید. نه، شما پیر نشده اید.

30- هیچ وقت فکر نکنید که برای انجام کاری بسیار جوان هستید. زمانتان را هدر ندهید.

31- یادتان باشد ذهن شما می تواند به یک مکان خطرناک تبدیل شود، پس هیچ وقت تنهایی به آنجا نروید. وقتی حالتان خوب نیست، درباره احساساتتان با کسی حرف بزنید.

32- ترس یک احساس طبیعی است که در وجود همه هست. ترس را درک کنید اما نگذارید شما را در چنگش اسیر کند. وقتی ترستان را بشناسید، می توانید آن را زیر سلطه خود بیاورید.

33- از اسم ها توقع نداشته باشید. توقع داشتن باعث خشم و ناراحتی می شود.

34- از اینکه بگویید «نمی دانم» هراس نداشته باشید. سوال پرسیدن اصلا بد نیست. به فکر کردن درباره اینکه باید همه چیز را بدانید، دست بردارید.

35- راز بقا تماشا کنید. تماشای زندگی حیوانات و چگونگی زیست آن ها باعث شادی انسان ها می شود. 

36- از کلمات بی ارزش و بی معنی استفاده نکنید.

37- از یک نفر تعریف کنید. حتی اگر آن یک نفر، غریبه باشد.

38- برای کسی که پشت سر شما وارد جایی می شود، در را نگه دارید تا او هم با شما رد شود.

39- از کسی که در یا آسانسور را برای شما نگه داشته، تشکر کنید.

40- مثبت باشید حتی اگر حالتان خیلی بد است و مدام حس می کنید مثبت بودن فایده ای ندارد.

41- با جمع هماهنگ باشید. ساز مخالف زدن باعث ناراحتی خودتان می شود.

42- اگر در محیط کارتان خوش اخلاق و بگوبخند هستید، در خانه و نزد خانواده هم همین اخلاق را داشته باشید.

43- در جزییات مهم و ویژگی زندگی بچه هایتان شریک باشد. مثلا روز اول مدرسه کنارش باشید یا وقتی نمایش بازی می کند، به او لبخند بزنید.

44- آدم های اطرافتان را کوچک نکنید تا خودتان بزرگ شوید. این رفتار هیچ وقت جواب مثبتی در پی ندارد و باعث می شود دیگران مثل قبل به شما احترام نگذارند.

45- به زمان احترام بگذارید. همیشه سر وقت به قرارهایتان برسید تا احساس شرمندگی در شما رخنه نکند. شادی و شرمندگی با هم هماهنگی ندارند.

46- آدمی باشید که درباره اش حرف می زنید؛ یعنی حرف و عملتان یکی باشد.

47- از چک کردن ای میل و تلگرام و اینستاگرام در صبح زود دوری کنید. خبرهای خوب خودشان را به گوش شما می رسند.

48- امکان دسترسی به ای میل را از روی گوی تان پاک کنید تا مدام در تیررسی خبرهای مختلف نباشید.

49- دیگران را نصیحت نکنید و از آدم هایی که مدام می خواهند پند و اندرز بدهند، دوری کنید.

50- با دیگران همدلی کنید اما دلتان برای کسی نسوزد و برایشان سر تکان ندهید.

51- بچه هایتان را لوس نکنید.  درست است پدر و مادرها دوست دارند همه نیاز بچه هایشان را برآورده کنند اما همیشه هم خوب نیست که فرزندنان هر چیزی از شما خواست به او بدهید. 

52- تماس های از دست رفته گوشی تان را یکی یکی جواب بدهید.

53- در روز یک شیرینی یا یک شکلات بخورید.

54- کار امروز را به فردا نیندازید.

55- فروتن و متواضع باشید.

56- حتما در زندگی تان یک هدف مهم داشته باشید. مثل «من می خواهم پولدار شوم یا من باید یک آدم مشهور باشم.»

57- همیشه احساس واقعیتان را بگویید. اگر کسی از شما می پرسد حالتان خوب است و شما خوب نیستید، نگویید خوب هستم چون شما خوب نیستید.

58- از اشتباه کردن نترسید؛ بنابراین نمی توانید هیچ کاری شروع کنید.

59- مطمئن شوید که از اشتباهات گذشته درس گرفته اید و یک اشتباه را دو بار انجام نمی دهید.

60- وقتی به کسی چیزی می آموزید؟ همه نکته های مهم را به او بگویید.

61- بخشنده باشید.

62- همیشه نباید در شبکه های اجتماعی حضور داشته باشید. لحظه های جدید را تجربه کنید و در زمان زندگی کنید.

63- همیشه بگویید لطفا و اگر کسی برای شما کاری کرد، از او تشکر کنید.

64- بعضی وقت ها می توانید شادی را انتخاب کنید. یعنی اولویت اولتان شاید باشد بعد کارهای دیگر. اول شادی را انتخاب کنید.

65- بپذیرید. پذیرفتن اتفاق ها و هضم کردن آن ها  غم را دور می کند.

66- نگذارید ذهنتان مشغول چرندیات شود. وزنتان زیاد است خب کمش کنید. مدام فکر کردن به چاق بودن، باعث غم و ناراحتی می شود.

67- هر روز یک کار جدید انجام دهید، حتی اگر آن کار خیلی کوچک و خنده دار باشد. مثل باد کردن یک بادکنک یا دویدن و بازی کردن با یک بچه گربه.

68- قبل از شروع کار یا آزمودن تجربه ای جدید، کمی تحقیق کنید که این کار چقدر با روحیه شما سازگار است.

69- زمان های عصبانیت، خشم، اندوه و... را کم کنید. درست است همه این ها حس های طبیعی ماست  اما زیاده روی و اصرار بر ماندن در آ« حالت، باعث پایداری غم می شود.

70- از خوشحال بودنتان شاید باشید و لذت ببرید. هیچ وقت به این موضوع فکر نکنید که خوشحالی کاری بیهوده و اشتباه است.

71- به انتقام گرفتن فکر نکنید.

72- مردم را ببخشید.

73- اجازه ندهید تغییرات آب و هوا، خلق و خوی شما را عوض کند.

74- حداقل یک کتاب در ماه بخوانید.

75- حداقل با دو آدم جدید و غریبه در هفته صحبت کنید. 

76- در ماه با یک دوست قدیمی وقت بگذرانید. دوست دوران مهد کودک یا دبستانتان را به ناهار یا شام دعوت کنید.

77- زمان پیاده روی پیامک نزنید. همین طور در زمان رانندگی.

78- نفس عمیق بکشید و به این مسئله که در روز حداقل یک بار نفس عمیق بکشید، توجه داشته باشید.

79- این جمله را از آلبرت اینشتین همیشه به یاد داشته باشید؛ شما دو راه در زندگی دارید . اول: همه چیز در زندگی معجزه است. دوم: هیچ معجزه ای در زندگی وجود ندارد. شما اولی را انتخاب کنید.

80- از اینکه کسی به تلفن، پیغام و ای میل شما جواب ندارد، عصبانی نشوید. بعضی وقت ها صبر چیز خوبی است.

81- حداقل پنج بار در هفته ورزش کنید. حتی اگر ده دقیقه وقت دارید، ورزش کنید.

82- آب بنوشید، خیلی بیشتر از همیشه.

83- وقتی به داوری و قضاوت دعوت می شوید، اول همه حرف ها را بشنوید و بعد نظر بدهید. نظر دادن بدون فکر، همیشه اشتباه است.

84- به معنویات زندگی توجه کنید. نماز که می خوانید برای آن وقت خاصی درنظر بگیرید. جانمازتان را عوض کنید. روی جانمازتان گل بریزید.

85- اعتقادات دیگران را مسخره نکنید و علایقشان را زیر سوال نبرید.

86- حداقل یک بار در هفته با کودکان زیر هفت سال حرف بزنید. مطمئن باشید برای یک ماه شاد می شوید.

87- حداقل یک بار در هفته با کهن سالان بالای 70 سال صحبت کنید.

88- سعی کنید هر شب، سروقت و خوب بخوابید.

89- اگر نیمه شب از خواب می پرید و دیگر خوابتان نمی برد، کاری را انجام بدهید که دوست دارید. مثلا به گلدان ها آب بدهید.

90- یک کار خوب برای یک نفر انجام بدهید. اگر هر روز نشد، یک بار در هفته، این کار را انجام بدهید. مثلا در اتوبوس جایتان را به کسی بدهید که خسته تر است و سرش را به میله اتوبوس تکیه داده است.

91- بدون تحقیق به کسی مشاوره ندهید.

92- سعی کنید مردم را قبل از اینکه بشناسید، قضاوت نکنید. سعی کنید هیچ وقت کسی را قضاوت نکنید.

93- هر روز یک کلمه جدید بگیرید.

94- باید قبول کرد که همیشه هم اتفاق های خوب و خوش در زندگی نمی افتد. باید دوران سختی را به امید رسیدن روزهای خوش گذارند.

95- به پارک بروید و روی صندلی بنشیند و به کلاغ ها و گنجشک ها نگاه کنید. برای گربه ها غذا ببرید و شاخه شکسته درختی را قلمه بزنید.

96- حداقل در روز به یک نفر بگویید که دوستش دارید. مادر، پدر، همسر، فرزند و دوستتان منتظر شنیدن این جمله هستند.

97- لبخند بزنید. حتی وقتی تنها هستید.

98- این واقعیت را بپذیرید که همه مردم کاری را که شما انجام می دهید، دوست ندارند. به زور از آن ها «تایید» نخواهید. اگر کاری شما را راضی و شاد می کند، همین کافی است. نظر دیگران نباید خیلی برایتان مهم باشد.

99- یادتان باشد آنچه مردم درباره شما فکر می کنند، هیچ ربطی به شما ندارد.

100- خودتان را مشغول چند کار نکنید. تمرکز روی یک کار، همیشه بهتر جواب می دهد تا اینکه تمرکزتان را روی انجام چند کار تقسیم کنید.

101- وقتی شاد هستید، نگذارید هیچ چیزی شما را ناراحت یا خشمگین کند.

102- شما از همه مهم تر هستید. اول خودتان را دوست داشته باشید و بعد دیگران را؛ فداکاری بیش از حد باعث احساس شکست و اندوه طولانی می شود.

103- سعی کنید همیشه فقط شاد باشید.

شادباش

به آرامی آغاز به مردن میکنی

اگر سفر نکنی ٬

اگر چیزی نخوانی ٬

اگر به اصوات زندگی گوش فرا ندهی ٬

اگر از خودت قدر دانی نکنی .

به آرامی آغاز به مردن می کنی

زمانیکه خود باوری را در خودت بکشی ٬

وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.

به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر برده عادات خود شوی ٬

اگر همیشه از یک راه تکراری بروی ...

اگر روز مرگی را تغییر ندهی

اگر رنگهای متفاوت به تن نکنی ٬

یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی

تو به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر از شور و حرارت ٬

از احساسات سرکش ٬

و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وا می دارند

و ضربان قلبت را تند تر می کنند ٬

دوری کنی ...

تو به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر هنگامیکه با شغلت ٬ یا عشقت شاد نیستی ٬ آنرا عوض نکنی

اگر برای مطمئن در نا مطمئن خطر نکنی

اگر ورای رویاها نروی ٬

اگر به خودت اجازه ندهی

که حداقل یکبار در تمام زندگیت

ورای مصلحت اندیشی بروی ...

امروز زندگی را آغاز کن !

امروز مخاطره کن !

امروز کاری بکن !

نگذار که به آرامی بمیری ...

شادی را فراموش نکن !


     پابلو نرودا ــ نویسنده شیلیایی

شاد زندگی کنید

چگونه شاد زندگی کنیم ؟

 چگونه شاد زندگی کنیم
 

الگوهای رفتار:ضمیر ناهشیار مسئول بخش بزرگی از پیامدها و سبب همه تکرارها در زندگی انسان است. ما بر اساس برنامه‌های ثبت شده در ضمیر ناهشیار خود عمل می‌کنیم. در هر مرحله‌ای که باشید می‌توانید به آنچه می‌خواهید دست یابید و هدف ما از این کتاب ن‍یز بیان چگونگی انجام این عمل است.اما همین جا باید یک نکته را برای خود مشخص کنیم که هر وقت تصمیم به تغییر بگیریم با مقاومت روبرو می‌شویم بعبارت دیگر کمربندها را محکم ببندید.

شکل‌گیری الگوهای رفتاری: بلافاصله پس از تولد، الگوهای رفتاری شروع به شکل‌گیری می‌کنند پس بسیار محکم و جاافتاده هستند. بخش کوچکی از الگوهای انسان در زندگی هشیارانه و بخش اعظم آن ناهشیار بوده و بازتاب آموخته‌های او از والدین است.

هم‍یشه از خود به خوبی یاد کنید و زندگی را بطور دلخواه تصور کن‍ید. کتاب‌هایی را که در زمینه موفقیت نوشته شده‌اند با دقت بخوانید. بهتر است الگوهای رفتاری دلخواه را روِی کاغذ بیاورید تا این الگوها برای شما بصورت یک انتخاب آگاهانه درآیند.

 

تصویر ذهنی از خویشتن: منشا تمام افکار و حرکات ما چگونه دیدن خویشتن است. بنابراین تصویر ذهنی ما تعیین می‌کند که - دنیا را تا چه اندازه دوست داریم و چقدر مایل به زندگی در آن هستیم- دقیقا چه اندازه در زندگی موفق خواهیم بود.

 

از اینرو است که دکتر ماکسول مالتز می‌نویسد:« هدف تمام روان‌درمانی‌ها تغییر تصویریست که فرد از خویشتن دارد.»

اولین گام بسوی یک پیشرفت گسترده برای کسب نتایج مطلوب، تغییر نوع تفکر و بیان ما در رابطه با خویشتن است. خود محور بودن و خود دوست‌داری دو مقوله جداگانه‌اند. معنی خود دوست‌داری سالم اینست که ما اصراری برای توجیه خود و دیگران نداشته باشیم ما باید بتوانیم از انجام هر کاری که به کیفیت و زیبایی زندگی‌مان می‌افزاید احساس راحتی کنیم. مردم موفق همیشه از واژه‌های تشکر‌آمیز استفاده می‌کنند زیرا به این نتیجه رسیده‌اند که باید قدر ارزش‌های خود را بدانند. دیگران با همان رفتاری را دارند که ما با خود با خویشتن داریم.

ارزش انسان: شما سزاوار عشق و احترام هستید تنها به این خاطر که شما، شما هستید. ارزش‌های خود را بشناسید و مرتب برای خود خاطر‌نشان کنید که سزاوار بهترین رفتارها هستید. اگر تصویر ذهنی ما از خویشتن ناسالم باشد همواره درون خود زمزمه‌ی « من لیاقت ندارم» را می‌شنویم و این نگرش باعث می‌شود که شاد‍‌ی‌ها را بگونه‌ای ناهشیار پس بزنیم.

 

نشانه‌های رفتاری یک تصویر ذهنی ناسالم:

۱) حسادت

۲) منفی صحبت کردن درباره خود

۳) احساس گناه

۴) ناتوانی در ادای تعارفات کلامی

۵) عدم پذیرش تعارفات کلامی

۶) اهمیت ندادن به نیازهای خویش

۷) سوال نکردن در مورد خواسته‌های خود

۸ ) ضعف مزاجی پایدار

۹) مقایسه خود با دیگران

۱۰) انتقاد از دیگران

۱۱) ناتوانی در پذیرفتن و لذت بردن از عواطف و محبت دیگران

۱۲) ناتوانی در بیان عواطف

۱۳) محروم ساختن بی‌دلیل خود از رفاه و آسایش و ...

 

تندرستی:

بیماری اغلب نتیجه تعارضات درونی حل نشده است که دیر یا زود در جسم نمودار می‌شود. برای سالم بودن و انرژی داشتن لازم است که هیجانات مثبت خود را حفظ کنیم، به بیان احساسات خود بپردازیم و خود را سزاوار سلامتی و تندرستی بدانیم. از همین‌جا و همین لحظه خود را بپذیرید و افکار شاد و سلامت داشته باشید.


درد:

درد، انسان را به تامل و تغییر جهت ما وامی‌دارد. همانند درد جسمانی، اگر با درد عاطفی نیز برخوردی احمقانه داشته باشیم، ضربه‌ها همچنان ادامه خواهند یافت. این آسیب‌ها تا زمانی که در نگرش خود تغییری ایجاد نکنیم همچنان ادامه خواهند یافت.

ما جزئی از دنیای روزمره خود هستیم: ما به بخشی از محیط بلافصل خود تبدیل می‌شویم و هیچکس نسبت به تاثیرات محیط، دوستان، خانواده، کتاب و ... مصونیت ندارد پس اگر برای تغییر زندگی خود مصمم هستید، برای تغییر محیط خود نیز مصمم شوید.

 

ثروت:

فقر نتیجه تفکر فقیرانه است اگر ثروت می‌خواهید نوع تفکر خود را عوض کنید. در زندگی همان چیزی را بدست می‌آوریم که انتظارش را داریم.

برای پول درآوردن یا جمع کردن آن، باید بتوانید با آن راحت باشید اگر اینگونه نباشید هشیارانه یا ناهشیارانه ترتیب از دست دادن آن را خواهید داد.

برای ثروتمند بودن باید بتوانید نسبت به ثروتمندان دیگر احساس خوب و مثبتی داشته باشید هر کسی باید بپذیرد که ارزش کمک گرفتن دارد، زیرا توانایی شما برای پذیرش کمک دیگران تعیین کننده توانایی شما برای کسب ثروت است.

اگر بیش از اندازه به پول وابسته هستید پول درآوردن و نگه داشتن آن برایتان دشوار خواهد بود

اگر قبول موفقیت برای شما تشویش و ناراحتی به همراه آورد همیشه خود را دور از موفقیت نگه خواهید داشت.

فقر ربطی به معنویت ندارد، ثروت و بی‌نیازی نشانه توازن فرد است.

 

نکانی برای بهبود وضعیت مالی:

۱) اول پول پس‌انداز کنید، بعد خرج کنید

۲)‌نگرش‌های ثروتمندان را بررسی کنید

۳) به خود خاطر نشان کنید که شایسته ثروت هستید

۴) نقشه بریزید و اهداف خود را مشخص کنید

۵) پدر و مادر، اوضاع جوی، اقتصاد، دولت و ... را به خاطر حال و روزتان سرزنش نکنید.

 

فصل دوم

در حال زندگی کنید:

زمان واقعا وجود ندارد. این لحظه تنها زمانی است که در اختیار داریم از این لحظه چیزی بسازید. زیستن در زمان حال یعنی که ما از هر کاری که در حال انجام آن هستیم بخاطر خود آن لذت ببریم و نه اینکه صرفا بدنبال هدف نهایی آن باشیم.

 

انتظار:

زندگی را در زمان حال بگذران و نفست را به خاطر اتفاقات آینده در سینه حبس نکن. وقتی منتظر وقوع چیزی هستید خود را با کار دیگری مشغول کنید. با رها کردن موقعیت به حال خود، نتایج را تسریع کنید.

 

بخشندگی:

کینه‌ورزی یکی از اصلی‌ترین علل بیماری‌هاست. سرزنش کردن دیگران هیچ ثمری برای ما ندارد و چیزی را تغییر نمی‌دهد. سرزنش خود و دیگران تنها ما را از پرداختن به مسئله اصلی که باید انجام دهیم باز می‌دارد. انتخاب با ماست که مهار زندگی خود را بدست گیریم و در حال زندگی کنیم یا خود را در لجاجت‌ها و پریشانی‌های گذشته زنجیر کنیم.

 

مقابله با افسردگی:

آیا احمقانه نیست تمام نگرانی‌های ۲۵ سال آتی را با خود حمل کنیم و تازه متعجب باشیم که چرا زندگی اینگونه دشوار است؟ ما را برای بیست و چهار ساعت زندگی امروز طراحی کرده‌اند و نه بیشتر. نگرانی امروز برای مشکلات فردا دردی از ما دوا نخواهد کرد.

 

شوخی:

ما اغلب وقتی مریض می‌شویم که خود و زندگی را بیش از اندازه جدی می‌گیریم. آنچه برای سالم ماندن بدن نیاز داریم، خندیدن است. بیایید گاه و بیگاه برای خود خاطر‌نشان کنیم که ما انسان هستیم و مانند تمام انسان‌های دیگر ممکن است کارهای احمقانه از ما سر بزند. اگر توقع شما بی‌عیب و نقص بودن و کمال است به این سیاره تعلق ندارید. زندگی آنقدرها جدی نیست بیایید شوخی را جدی‌تر بگیریم.

 

فصل سوم:

ما به طرف اندیشه‌های غالب خود کشیده می‌شویم:

اصل از این قرار است:« به هر چیزی که فکر کنی به طرفش کشیده می‌شوی» حتی اگر آن افکار دلخواهمان نباشند. علت اینست که مسیر حرکت ذهن همیشه بسوی هر چیز است و نه در جهت گریز از آن. تفکر مثبت سازنده است، به آنچه می‌خواهید فکر کنید.

 

ضمیر ناهشیار:

بیایید بپذیریم که ما هر روز از طریق افکار خود برنامه‌های تازه‌ای به ضمیر ناهشیار خود می‌دهیم.پس مواظب افکارمان باشیم. هدف خود را «به‌دست آمده» تصور کنید تا ضمیر ناهشیار شما ترتیب رسیدن به آن را فراهم کند.

 

تخیل:

هر چه تخیل شما رشد یافته‌تر باشد یادآوری و حل مسائل برایتان آسان‌تر است. تخیل خود را مانند جسم خود پرورش دهید. همه چیز از رویا آغاز می‌شود. حامی رویای خود باشید. در ترانه‌ای آمده است « اگر هرگز رویایی نداشته‌‌اید، پس هیچوقت هم‌رویایی که به حقیقت پیوسته باشد نخواهید داشت.»

 

تمرین ذهنی:

ارزش اساسی تمرین ذهنی در این است که ما را قادر به ارائه الگوهایی از عملکرد کامل و بدون نقص به سلول‌های مغزی‌مان می‌کند. ما در تخیل مرتکب اشتباه نمی‌شویم. در هر حال قبل از هر چیز زمانی را به انجام بی‌عیب و نقص عملی که می‌خواهید انجام دهید، در ذهن خود بپردازید.

 

قانون جذب:

ذهن انسان شبیه یک آهنرباست و هر چه را به آن فکر کند بطرف خود می‌کشد. به خواسته‌های خود فکر کنید تا به آنها دست یابید. البته استفاده از نیروی فکر جایگزینی برای عمل نیست، بلکه استفاده صحیح از ذهن ما را قادر می‌سازد که با سهولت و سرعت بیشتر به اهداف خود دست پیدا کنیم.

 

ترس:

با تعمیم این اصل به اصل تازه‌ای می‌رسیم با نام «ترس از دست دادن». وقتی بیم از دست دادن چیزی را داریم، خود را مستعد از دست دادن آن می‌کنیم.

اصل از این قرار است:« بر آنچه که دارید تمرکز کنید، از داشتن آن لذت ببرید و نگران از دست دادنش نباشید» اگر بر این باور باشیم که با از دست دادن چیزی یا کسی زندگی ما رو به نابودی خواهد گذاشت آنگاه چه بسا جهان تصمیم بگیرد به ما اثبات کند که بدون آن چیز یا آن کس هم قادر به زندگی خواهیم بود. ترس از دست دادن، زیستن در زمان حال نیست، زیستن در آینده است.

 

فرار از ترس‌ها:

اصل شگفت‌انگیز دیگر آن است که غالبا وقتی ما شهامت مواجهه با مشکلات را پیدا می‌کنیم آنها ناپدید می‌شوند و دیگر نیازی به رودررو شدن با آنها باقی نمی‌ماند.

 

قدرت واژه‌ها:

هرچه بر زبان بیاورید همان را بدست خواهید آورد چون همین کلمات سازنده نگرش ما هستند اگر مصمم به شاد زیستن هستید باید درباره خود مثبت سخن بگویید. بیان مثبت به ما اجازه می‌دهد که به گزینش شایسته و نشاندن آنها در ضمیر خود بپردازیم و از این رهگذر عملکرد و احساس بهتری داشته باشیم. اصولی که باید در هنگام بیان مثبت رعایت شود:

۱- ذهن همیشه به طرف آنچه می‌اندیشیم حرکت می‌کند، پس اگر بیان شما اینگونه باشد که « من مریض نیستم» نتایج دلخواه شما عایدتان نخواهد شد.

۲- با گفتن و نوشتن یک بیان مثبت می‌توان تاثیر آن را دو چندان کرد چون بدین ترتیب حواس فیزیکی بیشتری درگیر شده و تاثیر عمیق‌تری می‌گذارد.

۳- تکرار این جملات لازم و مهم است. برای بازسازی نظام عقایدی که بیست سال مدافع آن بوده‌ایم مسلما به پافشاری و اصرار نیاز است.

شکرگزاری:

وقتی سپاسگزار نعمت‌های خود هستیم مرکز توجه خود را بر خواسته‌های مطلوب خود قرار می‌دهیم. وقتی زندگی خود را سرشار از مواهب الهی بدانیم و آنچه که اکنون در اختیار داریم معترف باشیم سبب جاری گشتن سیلی از مواهب تازه به زندگی خود می‌شویم.


فصل چهارم:

اهداف:

هدف آن چیزی است که ما را همیشه در حرکت نگه می‌دارد. هدف داشتن جزئی از طبیعت ماست و صرف هدف داشتن به مراتب مهم‌تر از ماهیت آن هدف است. چون مهمترین چیز رسیدن به هدف نیست بلکه یاد گرفتن و رشد کردن در خلال راه است.

قانون نتایج افزوده اصلی است که با اطمینان به ما می‌گوید:« علاوه بر خود هدف اصلی، نتایج بسیاری عاید شما خواهد شد.»

هنگام برنامه‌ریزی برای هدف لازم است نحوه عملکرد هر چیز را در این سیاره به خاطر بسپاریم، هیچ چیز در خط مستقیم حرکت نمی‌کند و هیچ هدفی مستقیم بدست نمی‌آید بلکه تصحیح مداوم و پیوسته راه رسیدن به هدف است.

هدف‌های خود را بر روی کاغذ بیاورید. مسلما تهیه لیست تنها کاری نیست که باید انجام شود، اما این لیست، طریقه و ساختاری برای دستیابی به اهداف زندگی در اختیار ما قرار می‌دهد.

 

محدودیت‌ها:

تنها چیزی که موفقیت ما را محدود می‌سازد تفکریست که به ما می‌گوید:‌ «نمی‌توانی موفق شوی». با هر محدودیتی که برای خود قرار می‌دهیم، مسئولیتی تازه برای خود ایجاد می‌کنیم. دور ریختن برچسب‌هایی که به خود آویزان کرده‌ایم نخستین گام بسوی خوب زیستن است.

 

مشکلات:

ما پیوسته با موقعیت‌های بزرگی روبرو می‌شویم که زیرکانه خود را در غالب مشکلات لاینحل از ما پنهان می‌کنند. مشکلات بخشی از میراث فرهنگ جهان هستند که ما را برای رهایی از خود بسوی یادگیری و تجربه می‌رانند و ذهن ما را وسعت می‌بخشند.

اشتباهات: اشتباهات واقعا اشتباه نیستند، بیایید در هر موردی انتظار خطا از خود داشته باشیم و آنها را بعنوان بخشی از فرآیند یادگیری بپذیریم. از آن گذشته اگر تا این اندازه در برابر خود جدی و خشک نباشیم زندگی کردن با اشتباهات بسیار، بسیار آسان‌تر خواهد بود. شکست خوردن هرگز مایه شرمساری نیست، شرمساری تنها از تلاش نکردن است.

 

قانون کاشت و برداشت:

با تو همانگونه رفتار خواهد شد که تو با دیگران رفتار کرده‌ای. هرچه بکاری همان را پس می‌گیری. جهان هستی‍ منصف و عادل است، برداشت امروز ما از زندگی حاصل کشته‌های دیروز ماست.

 

ریسک:

رسیدن به هر هدفی، همیشه مستلزم قبول خطر است. چاشنی زندگی دست زدن به کارهای تازه و خلق تازه‌ها از جوهر خویشتن است. بی‌خطری نیروی حیات را خفه می‌کند.

 

تعهد:

وقتی ما بر خود مسلط می‌شویم اتفاق جالبی می‌افتد، بدین معنی که اغلب همان تعهد کافیست. به بیان دیگر وقتی ما حاضر می‌شویم هر بهایی را برای رسیدن به هدف خود بپردازیم عموما دیگر نیازی به پرداخت آن پیش نمی‌آید.

 

تلاش:

ما نیاز به تلاش داریم زیرا طبیعت ما آنرا «طلب» می‌کند. زیرا تلاش، امت‍یاز و اشتیاق انسان برای یادگیری،خود‌آزمایی، آزمایش و تجربه است. اشتباه اغلب مردم اینجاست که تنها برای رسیدن به اهداف نهایی کار می‌کنند و نه برای لذت از کار کردن و به همین خاطر است که وقتی به اهداف مورد نظر خود نمی‌رسند دچار یاس و افسردگی می‌شوند.

اوضاع وقتی بهتر می‌شود که ما بهتر شویم همه چیز زمانی تغییر می‌کند که ما تغییر کرده باشیم و نه قبل از آن.

 

تمام توان خود را به کار بگیرید:

وقتی فلسفه فردی شما این باشد که «‌ من تمام تلاش خود را خواهم کرد صرف نظر از اینکه ...» آنوقت است که همیشه می‌توانید سرافرازانه بر عقاید خود بایستید. شکست آسیب می‌رساند اما این آسیب زمانی شدیدتر است که بدانیم حداکثر تلاش خود را به‌کار نبرده‌ایم.

پا‍یان شب سیه: زندگی اینگونه است، همیشه سردترین و تاریک‌ترین لحظه‌ها درست قبل از سپیده است، اما اگر خود را از سقوط و نومیدی حفظ کنیم پاداش‌ها به زودی سرازیر می‌شوند.

پافشاری:

پافشاری یک راز است، رازی که انسان‌های موفق بخوبی از آن آگاهند. اینان می‌دانند که این راز عامل اصلی پیروزی است اما بازندگان پافشاری را به منزله‌ی نوعی « تلاش اضافی» بی‌مورد تلقی می‌کنند ( البته پافشاری را با کله‌شقی نباید اشتباه گرفت)

درخواست کردن:

درس اول چگونه رسیدن به هر خواسته‌ای، درخواست کردن آن است. به چندین دلیل عمده زیر مطرح کردن خواسته‌ها حائز اهمیت است:

۱- درخواست کردن نشانه اعتماد‌به‌نفس و ارزش قائل بودن برای خود است و این برای سلامت مهم است.

۲- اولین قدم منطقی برای تفهیم خواسته‌های خود به دیگران است زیرا هیچکس قادر به خواندن ذهن ما نیست.

۳- برای دیگران هم لذت کمک کردن به ما را در بردارد.

و اگر کسی به شما جواب منفی دهد به معنی لیاقت نداشتن شما نیست بلکه تنها بدین معنی است که ایده‌های شما با ایده‌های آن شخص جفت نمی‌شود.

دلایل و نتایج:

 اگر زندگی دلخواه خود را ندارید، اگر واقعا کار دلخواه خود را انجام نمی‌دهید هیچ عذری برای توجیه آن پذیرفته نیست. میزان لذتی که از زندگی می‌بریم با میزان سرزنش اوضاع و احوال نسبت معکوس دارد.

 

فصل پنجم:

 نیاز به زمان:

 طبیعت همیشه نیازمند زمان است. بلوط یک‌شبه بزرگ نمی‌شود، رشد و تکامل ما نیز چنین است. بنا کردن اعتماد، پرورش یک بدن سالم، یک تجارت سود‌آور همه و همه نیازمند زمان است.

 استراحت:

 طبیعت گاه‌به‌گاه به استراحت و آسودگی نیاز دارد. ما نیز به فراغت، به استراحت، به مرور، به تامل و به بودن نیازمندیم.

 از کودکان بیاموزیم:

 وقت خود را با بچه‌ها بگذرانید و چیزهای بیشتری در مورد خندیدن، کنجکاوی، پذیرفتن، اعتماد، اراده و تصور خلاق از آنها بیاموزید، بچه‌ها برای آموزش ما آمده‌اند.

 فعالیت بی‌وقفه:

 مادامی که در حرکت هستیم وقتی برای نگران شدن نداریم به‌این‌ترتیب از ضعف وحشتناکی که ناشی از تعبیر و تفسیرهای شخصی شخصی است اجتناب کرده‌ایم. رمز ادی و تکامل در فعالیت است.

 اگر استفاده نکنید، از دستش می‌دهید:

 جهان هستی پیوسته ما را ترغیب به مشغول ماندن می‌کند. قانون بهره‌برداری قانونی شگفت‌انگیز است. ما را به حرکت وامی‌دارد و وقتی می‌توانیم آنچه را داریم برای خود نگه داریم که از آن حداکثر استفاده را ببریم.

 آسوده باشید و امور را به حال خود واگذارید:

 از دیدگاه علمی، وقتی ما آسوده هستیم ریتم مغزی حرکتی آرام‌تر به خود می‌گیرد یعنی امواج آلفا را نشان می‌دهد و در این حالت است که انسان توانایی و خلاقیت بسیار بیشتری از خود نشان می‌دهد و نتایج مطلوب به سهولت به بار می‌آیند.

 عدم وابستگی:

 برای رسیدگی به اهداف خود بکوشید اما زندانی این اهداف نباشید ما برای بدست آوردن بعضی چیزها لازم است قادر باشیم بدون آنها زندگی کنیم.

 تغییر:

 جز تغییر هیچ چیز دوام نمی‌آورد. با این همه به‌نظر می‌رسد که ما گاه این قانون را فراموش می‌کنیم و یاس‌ها رنجهای فراوانی را بی‌جهت به خود تحمیل می‌کنیم.

 کنارگذاری:

 برای خلق یک جریان سالم، تمام چیزهایی را که نمی‌خواهید، استفاده نمی‌کنید یا نیاز ندارید رها کنید. جدا از احساساتی که بدین ترتیب آشکارا به مرحله‌ای از تعالی می‌رسند ناگهان می‌بینید که مانند یک آهنربا چیزهای تازه‌تری را به خود جذب می‌کنید.

 ما واقعا چقدر می‌دانیم ؟!‌:

 اگر مصمم هستید که قبل از استفاده کردن از هر چیزی ابتدا آنرا درک کنید باید مدتها انتظار بکشید. تجربه به من ثابت کرده است اگر آنچه را داریم بپذیریم و از آن استفاده کنیم بیشترین لطف را به خود کرده‌ایم. بگذارید دیگران وقت خود را به توجیه مسائل بگذرانند بیایید دنبال نتیجه گرفتن باشیم.

 زندگی بی‌ارزش است مگر آنکه شما به آن ارزش دهید: زندگی کسالت‌بار نیست بلکه کسالت در مردمی است که از پشت عینک‌های کثیف و تیره به دنیای خود نگاه می‌کنند. تا این لحظه هرچقدر هم از زیبایی‌ها لذت برده باشید امروز می‌توانید تصمیم بگیرید که بیشتر لذت ببرید. امروز زمان انتخاب است، امروز و هر روز.

 

فصل ششم

 امروز مهم است:

 هرجا که هستید همان‌جا نقطه‌ی آغاز است، تلاش بیشتر امروز، سازنده‌ی فردای متفاوت شماست.

 « یک درخت هر چقدر هم که بزرگ باشد با یک دانه آغاز می‌شود، طولانی‌ترین سفرها با اولین قدم »

«لائوتسه»

منبع : خلاصه کتاب " راز شاد زیستن"

سفر ، شادی و نشاط

نقش مسافرت، شادی و نشاط در سبک زندگی اسلامی انسان در زندگی باید به نیازهای همه ابعاد وجودی اش توجه داشته باشد تا همواره بتواند مسیر زندگی را به سلامت حرکت کند. در این مقاله قصد داریم نقش مسافرت، شادی و نشاط را در سبک زندگی ...
 
چکیده:
انسان در زندگی باید به نیازهای همه ابعاد وجودی اش توجه داشته باشد تا همواره بتواند مسیر زندگی را به سلامت حرکت کند. در این مقاله قصد داریم نقش مسافرت، شادی و نشاط را در سبک زندگی اسلامی بر اساس سیره امام رضا (علیه السلام) مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم. آیات متعددی در قرآن کریم وجود دارد که مردم را به سیر و سفر و گردشگری در سراسر زمین و دیدن نشانه ها و مظاهر الهی و مشاهدة سرنوشت دشمنان دین، تکذیب کنندگان دعوت پیامبران، مجرمان و گناهکاران و خوبان دعوت می کند. چه نوع مسافرت هایی خدایی محسوب می شوند و سفر الهی باید چه ویژگی هایی را در ما به ودیعه بگذارد؟ چه شادابی و تربیتی ناشی از مسافرت به ما انتقال می یابد؟ چه نوع اعمال و مصادیقی موجب شادی و سرور انسان از نوع ممدوح می شود؟ که همه این موارد در این نوشتار بررسی خواهد شد.
کلید واژه: امام رضا (علیه السلام)، مسافرت، شادی و نشاط، سبک زندگی، سیر،عبرت.
 
آداب مسافرت در سیره رضوی (علیه السلام) و سبک زندگی اسلامی
 امام رضا (علیه السلام) از امام سجاد (علیه السلام) در مورد نیت مسافر و هدف مسافرت و ارزش هایی که در حین سفر باید کسب کرد روایت مى کنند که فرمودند: «شما اگر براى به دست آوردن پنج چیز به مسافرت بروید و آن ها را به دست بیاورید ارزش دارند و آن ها عبارت اند از: هیچ بنده اى نباید از کسى بترسد مگر از گناهش. جز از خداوند از کسى دیگر امید نداشته باشد، اگر چیزى نمى داند بدون حیاء و شرم در جواب سائل بگوید نمى دانم و صبر در برابر ایمان مانند سر در برابر بدن است و ایمان ندارد کسى که صبر ندارد.»[1]. کبر در جواب سائل را کنار گذاشته و با فروتنی به چیزی که علم ندارد اعتراف داشته باشد و موجبات گمراهی سؤال کننده را فراهم نیاورد. صبر را در سختی های بین راه بیاموزد و آن را ره توشه صراط خویش قرار دهد که همانا این صفت نقش حیاتی در سبک زندگی یک مسلمان دارد. صبر شخص صابر از نشانه های ایمان آن فرد است. در مورد خاکی بودن با هم سفران در حین سفر نیز عبدالله بن الصلت از مردى که از اهل بلخ بود و با حضرت رضا (علیه السلام) در سفر خراسان همراهى می کرد نقل می کند: «یکى از روزها در خدمت آن حضرت بودیم و براى او غذائى حاضر کردند. حضرت رضا (علیه السلام) همه غلامان خود را چه آنها که سیاه بودند و چه غیر سیاه دعوت کردند سر سفره با آن جناب غذا بخورند. گوید: عرض کردم: قربانت گردم بهتر بود براى این غلامان و خدمت گزاران سفره اى جداگانه ترتیب مى دادید. فرمودند: «مَهْ إِنَّ الرَّبَّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ وَ الْأُمَ وَاحِدَةٌ، وَ الْأَبَ وَاحِدٌ وَ الْجَزَاءَ بِالْأَعْمَالِ»؛ خداوند همه ما یکى است و مادر و پدر ما هم یکى است و پاداش هم در برابر اعمال داده مى شود.»[2] امام رضا (علیه السلام) همه را دارای شرایطی یکسان در پیشگاه خداوند معرفی می کنند و فرق بین آدمیان را در فضائل آن ها با یکدیگر می دانند. معصوم (علیه السلام) اولین چیزی را که در سفر مورد توجه قرار می دهند این است که مسافر در راه از کسی به جز گناهش نترسد، زیرا بدی به انسان نمی رسد مگر از گناهان خود او. سفر باید انسان را به ترک گناه بکشاند. در حین سفر همه چیز را از خداوند بخواهد و فقط به او امیدوار باشد
 
کیفیت و نقش سفر امام رضا (علیه السلام) به ایران
بزرگ ترین سفری که در زندگی امام رضا (علیه السلام) واقع شد، سفر ایشان به ایران بود که امام در این سفر امید به خدا و صبر را به بهترین وجه به منصه ظهور کشاندند. امام رضا (علیه السلام) با کراهت و عدم میل این پیشنهاد را پذیرفته و آماده مسافرت شده بودند و یقین داشتند که از این مسافرت مراجعت نخواهند کرد و با خاندان خود وداع نمودند. مخول سجستانى گوید: «من در مدینه منوره بودم که مأمورین مأمون وارد شدند و در نظر داشتند که آن حضرت را به خراسان ببرند، حضرت رضا (علیه السلام) وارد مسجد حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) شدند و با جدشان تودیع کردند و هنگامى که می خواستند از مسجد بیرون شوند چند بار به طرف قبر مبارک حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) برگشتند و با صداى بلند گریه کردند. در این هنگام من خدمت آن جناب رسیدم و سلام کردم و حضرت جواب سلام مرا دادند، من ایشان را تسلى دادم. حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند: از من دیدن کنید زیرا من از جوار جدم خارج خواهم شد و در سرزمین غربت از دنیا خواهم رفت و در کنار هارون دفن خواهم گردید.»[3] می بینیم که حضرت مانند جد بزرگوارشان امام حسین (علیه السلام) با اشراف کامل به آینده و شهادت خود، به امید و خواست خدا پا در این عرصه می گذارند تا برنامه الهی را طبق جغرافیای عالم دنبال کنند. در ظاهر، عالم آل محمد (صلی الله علیه و آله) به دعوت مأمون به سمت خراسان حرکت کردند، ولی در باطن ِماجرای سفر ایشان به ایران، می بینیم که ولی عالم با اقتدار کامل این حرکت را قافله سالاری کردند و به بهترین خیرات و سرانجام رساندند.
 
جایگاه شادی و نشاط در سبک زندگی اسلامی از منظر امام رضا (علیه السلام)
با مراجعه به آموزه های امام رضا (علیه السلام) می توان این مسئله را به دست آورد که شادی و سرور جایگاه ویژه ای در سبک زندگی اسلامی دارد. ایشان اهتمام ویژه ای به این مسئله داشته اند و سعی کرده اند در چارچوب سبک زندگی اسلامی حدود و ثغور شادی و سرور ممدوح را مشخص کنند. در حدیثی از امام هشتم (علیه السلام) که مضمون آن در احادیث دیگری نیز نقل شده است، چنین می خوانیم که امام رضا (علیه السلام) می فرمایند: «اجْتَهِدُوا أَنْ یَکُونَ زَمَانُکُمْ أَرْبَعَ سَاعَاتٍ سَاعَةً مِنْهُ لِمُنَاجَاتِهِ وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ الثِّقَاتِ وَ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَکُمْ عُیُوبَکُمْ وَ یَخْلُصُونَ لَکُمْ فِی الْبَاطِنِ وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِکُمْ وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ السَّاعَات؛ لَا تُحَدِّثُوا أَنْفُسَکُمْ بِالْفَقْرِ وَ لَا بِطُولِ الْعُمُرِ فَإِنَّهُ مَنْ حَدَّثَ نَفْسَهُ بِالْفَقْرِ بَخِلَ وَ مَنْ حَدَّثَهَا بِطُولِ الْعُمُرِ حَرَصَ اجْعَلُوا لِأَنْفُسِکُمْ حَظّاً مِنَ الدُّنْیَا بِإِعْطَائِهَا مَا تَشْتَهِی مِنَ الْحَلَالِ»؛ کوشش کنید اوقات روز شما چهار ساعت باشد: ساعتی برای عبادت و خلوت با خدا، ساعتی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان واقف می کنند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و ساعتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از مسرت و شادی ساعات تفریح، نیروی انجام وظایف وقت های دیگر را تأمین کنید. نه خود را به فکر فقر مشغول دارید و نه درازی عمر، چون اندیشیدن در مورد فقر، انسان را بخیل می کند و اندیشه در مورد درازی عمر بر حرص می افزاید. بهره خود در دنیا را در امور حلال قرار دهید.[4]
امام رضا (علیه السلام) در این حدیث گهربار، فرح و شادمانی را یکی از ارکان اساسی در زندگی در ساعات شبانه روز معرفی می کنند. این که از تفریح به عنوان ابزاری برای تجدید قوا برای انجام دیگر وظایف زندگی اعم از درس خواندن، کار، زندگی زناشویی، روابط بین فرزندان با والدین و معاشرت اجتماعی بهره بگیرید که این تفریحات باید در قالب امور حلال قرار گیرد. البته منظور از این حدیث این نیست که اوقات خود را به «چهار بخش مساوی» تقسیم کنیم؛ بلکه ابعاد یا نیازهای چهارگانة زندگی انسان در این روایت مورد توجه قرار گرفته است و به این نکته توجه داده شده است که اسلام به همة ابعاد وجودی انسان توجه ویژه دارد. همة نیازهای جسمی، مادی و معنوی را مورد توجه قرار داده است. اسلام عزیز نه تنها با شادی و نشاط مخالف نیست بلکه بهره مندی از شادی های مشروع را امری لازم برای انسان می داند. باید به هنگام شادی از شادی ها و سرورهای مشروع بهره مند شویم؛ چرا که اوضاع همیشه به یک منوال باقی نمی ماند و روزهای غم و اندوه نیز در پیش است. غم و اندوه خواهی نخواهی به سراغ ما می آید؛ پس نباید اوقات شادی و نشاط را از دست داد. در سیره رضوی (علیه السلام)، خط قرمز شیعه در شادی ممدوح و مذموم، وجود اهل بیت (علیهم السلام) و سفارش های ایشان است که در شادی ایشان می باید شاد بود و در اندوه ایشان باید غمگین بود. از مصادیق کارهای نشاط آور مواردی مانند مزاح، شوخی کردن و شاد بودن با برادر مؤمن، هم نشینی با خوبان در ذکر فضائل اهل بیت (علیهم السلام)، کمک به دیگران و ورزش های مناسب را باید مدنظر قرار دهیم.
 
نتیجه بحث
خداوند ایران را پایگاه محبت و مودت و هدیه به اهل بیت (علیهم السلام) قرار داده است و شیاطین جنی و انسی با تمام توان سعی خود را بر آن گمارده اند تا فضای حریم امام (علیه السلام) را با شیطنت های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، تحت فشار قرار دهند. در شرایطی که دشمنان کم روحیه گی و افسردگی ما را می خواهند تا بر ما غلبه کنند، ما باید با رهنمودهای هشتمین اختر تابناک امامت و ولایت که بزرگ ترین نعمت از جانب خداوند برای مردم ایران هستند، شرایط روحی و روانی خود را با مسافرت های خدایی، شادی و نشاط ممدوح و مصادیق آن هموار کرده و همیشه آماده دفاع از حریم امام رضا (علیه السلام) باشیم. باید خود را در کاروان خورشید مشرق ثبت نام کنیم، تا با قافله سالاری خویش ما را از صحنه های سخت قبل از ظهور عبور داده و در بهشت ظهور داخل گردانند.
 
 
کتابنامه:
1- عطاردى، عزیزی، مسند الإمام الرضا (علیه السلام)، 2 جلد، ناشر آستان قدس رضوى ، ایران، مشهد، چاپ اول، 1406 ق.
2- کلینى، محمد بن یعقوب ، الکافی( ط- الإسلامیة)، 8 جلد، انتشارات دار الکتب الإسلامیة، ایران، تهران، 1407ق.
3- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مواعظ امامان (علیهم السلام) (ترجمه جلد 75 بحار الأنوار)، 1جلد، انتشارات اسلامیه، ایران، تهران.
4- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ایمان و کفر (ترجمه کتاب الإیمان و الکفر بحار الأنوار جلد 64 / ترجمه عطاردى)، 2 جلد، انتشارات عطارد - تهران، چاپ اول، 1378 ش.
 
منابع:
[1]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ایمان و کفر (ترجمه کتاب الإیمان و الکفر بحار الأنوار جلد 64 / ترجمه عطاردى)؛ ج‏2 ؛ ص131
[2]. کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی (ط - الإسلامیة) ؛ ج‏8 ؛ ص230ح296.
[3] . عطاردى، عزیزی، مسند الإمام الرضا(علیه‌السلام)، المقدمة، ص: 52
[4]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مواعظ امامان (علیهم‌السلام )(ترجمه جلد 75 بحار الأنوار) ، ص346.

شادبودن

شاد بودن یک تجربه روحانی است که در زندگی کردن با عشق، قدردانی کردن و زیبایی در هر لحظه به دست می آید.
شاد بودن چیزی است که همه ما تمایل داریم که در هر لحظه آن را به دست بیاوریم و برای کسب آن انواع کارهای شادی آور را امتحان می کنیم. اما بالاخره به این نتیجه می رسیم که شادی را نباید در جای خاصی جستجو کرد. شادی حق ما و انتخاب ماست. کافی است آن را برای ادامه زندگی مان انتخاب کنیم. توقعات و انتظارات نابه جا از دیگران، قضاوت های نادرست، نگرانی های بی مورد در مورد آینده و تاسف خوردن در مورد گذشته، تلاش برای کنترل همه چیز، خواسته های بی شمار، همه این ها مسائلی هستند که به شما اجازه شاد بودن نمی دهند.

images
در ادامه ۵ کاری که افراد شاد انجام می دهند و همچنین کارهایی را که انجام نمی دهند را با هم مرور می کنیم و به خودمان قول می دهیم که زندگیمان را رو به شاد بودن تغییر دهیم:

۱. در زمان حال زندگی کنید

تنها این لحظه ای که در آن قرار دارید موجودیت دارد. فقط در این لحظه است که می توانید احساس زنده بودن کنید، در آن تغییر کنید، ابداع کنید، از خود و دیگران قدردانی کنید، آینده خود را بسازید و یاد بگیرید و رشد کنید. شادی در همین لحظه ای است که در آن قرار دارید، نه در خاطرات گذشته شما و نه در آینده ای که هنوز نیامده است.

هرگز در گذشته باقی نمانید و نگران آنچه که فردا اتفاق می افتد نباشید

فکر کردن درباره تجربیات دردآور در گذشته باعث رنج و آزار ما می شوند. به همین دلیل دائما در حال کنترل و پیش بینی آینده و کنترل اوضاع می شویم و باید و نباید هایی برای خودمان تعیین می کنیم و همین باعث ایجاد نا امیدی و نارضایتی از زندگی می شود.

۲. آزاد و رها باشید

همه اتفاقات و ناگواری ها را در زمان خودش رها کنید و بدون آن ها به فردا بروید. پرونده آنچه که اتفاق افتاده را در ذهن خود ببندید و چمدان خاطرات تلخ را جا بگذارید و با آغوش باز پذیرای لحظه های لذت بخش و شادی و آزادی باشید.
اغلب ما بیش از اندازه دلبسته ی آدم ها و مکان و اشیا و غیره شده ایم. همواره می خواهیم در کنار آن ها باشیم، نگران شان هستیم، دلبسته مکان خاصی هستیم. همه اینها سدی بزرگ هستند که به ما اجازه حرکت نمی دهند. از خیلی از قید و بند هایی که ساخته اید خودتان را آزاد کنید. این قید و بند ها و تعلقات نمی گذارند که روح شما رشد کند و مسیر موفقیت را طی کند چرا که همواره شما را به گذشته تلخ تان می کشاند و به جای زندگی در لحظه، در گذشته ی ناکام باقی خواهید ماند.

images

۳. با افراد شاد و خوشبخت زمانتان را بگذرانید

شادی مسری است و می تواند به همه انتقال داده شود. می توان شادی را با دیگران سهیم شد. افراد شاد در هر لحظه از زندگی شان خوشحال هستند، از آنچه که هستند و دارند راضی و خوشحال اند و همیشه لبخند می زنند و در هر لحظه می دانند که چگونه از زندگی شان بهره و لذت کافی را ببرند و این دقیقا همان چیزی است که می تواند شما را تبدیل به یکی از آن ها کند.

اطراف افراد منفی زیاد نمانید

افراد منفی سمی هستند. منظور من افرادی هستند که لبخندشان را از دیگران دریغ می کنند، نمی بخشند، دائما دیگران را قضاوت می کنند و در مورد دیگران با تنفر و حسادت صحبت می کنند. می گویند آدم ها را از روی اطرافیانشان باید شناخت. این دقیقا درست است و اگراطراف شما را افراد شاد و موفق احاطه کنند شما نیز جزئی از آن ها خواهید شد.

۴. به دنبال علائقتان بروید

با اشتیاق علائقتان را پیدا کنید و به دنبال رویاهایتان بروید. بدون شک معنا و مفهوم زندگی را با این کار پیدا خواهید کرد.

از کارهایی که دوست ندارید انجام دهید دوری کنید

تصور کنید فردی را که ۵ الی ۹ ساعت از روز کاری را انجام می دهد که دوست ندارد و یا در کنار همکارانش احساس خوبی ندارد. او نه وقتی برای انجام کارهایی که از آن ها لذت می برد را دارد و نه زمانی برای استراحت. او هیچگاه نمی تواند کارهای هیجان انگیزی را که دوست دارد انجام دهد و هیچگونه سرگرمی ندارد.(چند نفر از ما دچار چنین روزمرگی کشنده ای هستیم؟ )
زندگی چنین فردی رو به سوی ویرانی و بدبختی است. پس این گونه نباشیم و همین الان خودمان را از این زندگی نجات دهیم.

۵. بپذیرید

منظورم اینست که همه چیز را همانگونه که هست قبول کنید. خودتان را همین گونه که هستید قبول کنید و به خودتان افتخار کنید. اطرافیانتان را با تمام ویژگی های خوب و بدشان بپذیرید. حوادث و اتفاقات زندگی و همه چیز اطرافتان را بپذیرید. شما باید درک کنید که این بهترین چیزی است که در حال حاضر وجود دارد و خودتان را به دست های قوی و پر از رحمت خداوند عالمیان بسپارید. همه چیز ممکن است بهتر از اکنون شود اما شما در این لحظه هستید و هرگاه آینده فرا رسید به آن ها فکر کنید.

کنترل کردن و تلاش برای تغییر دادن ممنوع

این دو کار شاید موفقیت آمیز باشد اما شادی بخش نیست. اینکه ما سعی در کنترل کارهای دیگران و اتفاقات داریم و می خواهیم که دیگران را تغییردهیم نشانه این است که ما از آن چه که در دور و بر زندگی مان هست ناراضی هستیم. تلاش برای درست کردن همه چیز و کنترل دیگران و دخالت کردن در روند طبیعی اتفاقات، فشار زیادی بر ما خواهد آورد و نتیجه ای جز نا امیدی و غم و اندوه برای ما نخواهد داشت.
اگر شما شروع به انجام این باید ها و نباید ها کرده اید مطمئن باشید راهتان برای احساس یک شادی متفاوت و عمیق و یک زندگی پر از آرامش و صلح و رضایت را هموار است.

شادی را توی مشت بگیر

در مسیر زندگی هر انسانی، موانعی وجود دارد که باید قبل از رسیدن به این موانع سرعت را پایین آورد و آهسته از روی آنها رد شد.
اما در این جاده انسان‌هایی نیز وجود دارند که وقتی با مانع برخورد می‌کنند، نه تنها سرعت شان را پایین نمی‌آورند که با تمام وجود سعی می‌کنند از روی آن رد ‌شوند و بعد از عبور احتمالی هم کلی هم می‌خندند و از کارشان لذت می‌برند. برعکس افرادی هم هستند که توی مسیر صاف نیز دلهره دست‌انداز دارند و با جدیت تمام حواس شان هست که نکند اتفاقی پیش‌بینی نشده برایشان رخ دهد. این موانع می‌تواند مرز میان دو نسل از آدمها را نشان دهد: نسل جوان و نسل بزرگسال که از شادی، هیجان و لذت بردن برداشت‌های متفاوتی دارند.

تعریف شادی
هر یک از ما در برخورد با موضوعی چون شادی برداشت‌های متفاوتی داریم. یکی به رفتاری خوشحال کننده از سوی دوستان خود فکر می‌کند و دیگری از مسافرت دلخواه خویش حرف می‌زند. یکی خاطر پدر و مادرش را می‌خواهد و دیگری ملاک‌های مادی را شرط شادی بیشتر می‌داند. 
مطهره، متولد 74 و دانشجوی میکروبیولوژی می‌گوید: «شادی... یعنی... همین الان خوشم. شادی و شاد بودن یعنی از همه چیز می‌توان سوژه‌ای برای شادی پیدا کرد. یعنی نادیده گرفتن سختی‌ها.»
علی، متولد 72، دانشجوی زیست‌عمومی نیز می‌گوید: «شاد بودن در بین نسل ما یعنی از یک فضای سنگین و خشک با خلاقیتی که مختص نسل خودمان است، یک فضای راحت تر ساخت. شادی دردنیای ما رمز و رموز خودش را دارد که ما دهه هفتادی‌ها آن را خوب می‌فهمیم‌.» وی در ادامه توضیح می‌دهد: «یکی از رمزهای شاد بودن در ادبیات ما این است که تعصب و سرسختی را کنار بگذاریم و از موضوعات اطراف زندگی مان لذت ببریم.»
فریده، متولد 75، دانشجوی ترم اول بیوشیمی: «شادی یعنی به دنیا مثل یک فاجعه نگاه نکنی و درک این نکته که زندگی شیرین‌تر از این حرفهاست. من خیلی به زندگی با دید مثبت نگاه می‌کنم. وقتی این رشته را قبول شدم اطرافیانم می‌گفتند نرو آینده ندارد، اما من به حرف‌های ناامیدکننده بهایی ندادم و حاضر نشدم یک‌سال دیگر پشت کنکور بمانم.»
طبق نظریه تکامل یافته روانشناسی ساختار شخصیت انسان به سه بخش(کودک، بالغ و والد) تقسیم می‌شود. بخش کودک هر فرد است که احساسات، هیجانات، عواطف، شادی و شادمانی را درک می‌کند. حالا اگر این کودک درون را با بایدها و نبایدها محدود و او را موظف به رعایت یک‌سری رفتارها کنیم از موقعیت‌های شاد برداشت هایی که با هنجارهای آموزش داده به آن سازگار است، ارائه می‌دهد.

درک متقابل
از چند جوان می‌پرسم به نظرتان بزرگ‌ترها شادی شما را درک می‌کنند؟ آیا می‌دانید آنها به شادی‌های شما به چه دیدی نگاه می‌کنند؟ سامان، دانش آموز متولد 77، پاسخ می‌دهد: بین ما و بزرگترها درک متقابلی از شادی نیست و خیلی برای ما مهم نیست که در موردمان چه‌جوری فکر می‌کنند، تازه زمانی که با واکنش‌هایشان در مورد رفتارهای شاد خودمان مواجه می‌شویم برای دوستانمان از واکنش‌های بهت زده آنها برای هم تعریف می‌کنیم. این حس داشتن یک دنیای منحصر ‌به فرد که درکش برای بزرگترها دشوار است خیلی هیجان آور است. این تفاوت ما با بقیه است حتی از مسائلی که به نظر بقیه جدی است می‌توانیم به راحتی، لحظه‌ای برای شاد بودن بسازیم.
خانم دکتر بصیر روانشناس در مورد درک متقابل بزرگسالان و جوانان و ساختن یک دنیای شاد مشترک معتقد است: بزرگسالانی که والدین یک جوان هستند، هر روز با بعد واقعی مشکلات زندگی مادی روبه‌رو می‌شوند و به نوعی سپر بلای جوانشان‌اند تا او بهتر و شادتر زندگی کند، آنها تجربیاتی تلخ در دنیای واقعی دارند که دریافت آنها را از شادی عوض کرده است، اگر بخواهم منصفانه قضاوت کنم، این جوان‌ها هستند که عمق مسأله را نمی‌دانند و والدینشان را متهم به درک نکردن می‌کنند، در صورتی که والدینشان آنها را درک می‌کنند زیرا خودشان هم این دوره را طی کرده‌اند. اما اگر می‌خواهند جلوی یک‌سری شادی‌های آنها را بگیرند و با آن برخورد می‌کنند، به این دلیل است که نگران آنها و توان برخوردشان با مسائل جدی در زندگی آینده شان هستند.

شوخی، شوخی با همه چیز هم شوخی؟!
هر بار که به این موضوع برمی گردیم با سویه هایی از فاصله هایی مواجه می‌شویم که در برخی موارد از گونه‌ای رفتارهای منفی نیز حکایت می‌کند. رفتارهایی که برخی جوانان از آن تبعیت کرده و متأثر از آن چیزی را جدی نمی‌گیرند یا با پرهیز از امور جدی، رفتارهای خود را ادامه می‌دهند. رفتارهایی که هانیه، متولد 76 از آنها دفاع می‌کند و با اصرار بر فاصله با رخدادهای غمگین زندگی از نیاز به شادی برای تحمل شرایط سخن می‌گوید. پرهیز از فضای جدی اما زمانی نگران کننده می‌شود که به اسم این فاصله، متوجه موقعیتی که در آن قرار گرفته ایم نباشیم و رفتاری به دور از احترام داشته باشیم. همچون لحظه‌ای که مراسم سوگواری فردی به جای همدردی با بازماندگان بگوییم و بخندیم. اینجا دیگر موضوع احترام گذاشتن به بازماندگان آن فرد مطرح است، همه افراد در چنین مکانی جمع شده‌اند که ادای احترام و همدردی با نزدیکان داشته باشند، اما شما با خنده‌هایتان نوعی بی‌احترامی به صاحبان عزا می‌کنید.

شادی کاذب
شاد بودن و خندیدن دو نوع است. شادی ذاتی و درونی که از اعماق وجود احساسی افراد شکل می‌گیرد و در پی آزار فردی یا موقعیتی نیست. دیگری شادی کاذبانه که در پی ریشخند کردن فردی یا موقعیتی است. اغلب جوان‌ها معتقدند: «این شوخی کاذبانه بعد جدا ناپذیر و هیجان انگیز شادی است که می‌شود ساعت‌ها با آن سرگرم بود. اکثر آنها شادی را یک سرگرمی و بهانه‌ای برای وقت گذراندن می‌دانند که باید خط قرمزها را شکست تا سوژه‌های تازه‌ای برای خندیدن یافت.»
فردیت و جنسیت نسبت به دیگر مسائل و ارزش‌های عمومی، دو فاکتور مهم زندگی اکثر جوانان دهه هفتاد است. بیشتر جوانان این نسل، قانون متکی بر قدرت عمودی را قبول ندارند و به علت کم فرزندی از رفاه بیشتری برخوردارند. حالا با این مشخصه‌های کلی که از این نسل گفتم باید در مورد رسیدن به مرز شوخی و جدی پیش‌بینی کرد؛ تا این افراد به دنیا، جهان‌شمول و جمعی نگاه نکنند، فردیت را کنار نگذارند و قدرت عمودی که افراد را در جامعه منضبط می‌کند، نپذیرند به مرز جدیت نزدیک نمی‌شوند.

به دور از افراط و تفریط
توی مَثَل‌های فرهنگ عامیانه همیشه این مَثَل زبانزد خاص و عام بوده که جوان به جرز دیوار هم می‌خندد. شاد بودن و با دید متفاوت‌تری به مسائل نگاه کردن خاصیت دوران جوانی است و به قول شمس: «دلی را کز آسمان دایره افلاک بزرگتر، فراخ‌تر، لطیف‌تر و روشن‌ تر است بدان اندیشه و وسوسه چرا باید تنگ داشتن و عالم خوش را بر خود زندان کردن.» شاد بودن یک هنر است البته به شرطی که گامی به افراط وگامی از آن‌ور به تفریط نرود.

مرز کجاست؟
از دکتر مهدی منتظرقائم جامعه‌شناس در مورد مرز بین جدیت و شوخی در نسل جوان دهه هفتادی سؤال می‌پرسم و از وی می‌خواهم که توضیح دهد که این نسل جوان کی و کجا وارد دنیایی جدی می‌شود، وی می‌گوید: «فردیت و جنسیت نسبت به دیگر مسائل و ارزش‌های عمومی، دو فاکتور مهم زندگی اکثر جوانان دهه هفتاد است. بیشتر جوانان این نسل، قانون متکی بر قدرت عمودی را قبول ندارند و به علت کم فرزندی از رفاه بیشتری برخوردارند. حالا با این مشخصه‌های کلی که از این نسل گفتم باید در مورد رسیدن به مرز شوخی و جدی پیش‌بینی کرد؛ تا این افراد به دنیا، جهان‌شمول و جمعی نگاه نکنند، فردیت را کنار نگذارند و قدرت عمودی که افراد را در جامعه منضبط می‌کند، نپذیرند به مرز جدیت نزدیک نمی‌شوند. به قول بزرگان، سختی‌های زندگی مرد ساز است اما جوانان این نسل به علت کم فرزندی مالک همه دارایی والدین خود هستند و از یک رفاه نسبی برخوردارند، نسلی که سختی نکشد بینش‌اش عمق پیدا نمی‌کند و در شوخی‌های سطحی می‌ماند.
بدون ‌شک برای اغلب این نسل مسائل درون نسلی خودشان که زاییده خرده فرهنگشان است مهم و جدی تلقی می‌شود، اما مسائل بیرون نسلی که می‌تواند روی سرنوشت جامعه تأثیرگذار باشد خیلی برایشان اهمیتی ندارد. اگر دقیق بخواهم مرز شوخی و جدیت در بین نسل جوان را برایتان مشخص کنم، آنجاست که جوان از دنیای فانتزی و شاد فاصله می‌گیرد و برای یافتن کار، تشکیل زندگی و ساختن هویتش در جامعه شروع به فعالیت می‌کند و به قولی سرش به سنگ محک زندگی می‌خورد.»

شادی با خوراکی

بعضی خوراکی‌ها به آزادشدن سروتونین در مغز کمک بیشتری می‌کنند. با این خوراکی‌های شادی‌بخش آشنا شوید و با گنجاندن آن‌ها در برنامه غذایی خود، شادابی بیشتر را تجربه کنید.

غذا خوردن خیلی از افراد را آرام می‌کند. بسیاری از پرخوری‌های عصبی هم نتیجه همین آرامش فردی است که بر اثر خوردن غذا به دست می‌آید. اما آیا تمام خوراکی‌ها به یک اندازه باعث شادی می‌شوند؟ شادی نتیجه آزاد شدن ماده‌ای به نام سروتونین در مغز است.

بعضی خوراکی‌ها به آزاد شدن سروتونین در مغز کمک بیشتری می‌کنند. با این خوراکی‌های شادی‌بخش آشنا شوید و با گنجاندن آن‌ها در برنامه غذایی خود، در 100 ساعت آینده شادابی بیشتر را تجربه کنید.

موز؛ هم انرژی، هم شادی
موز منبعی غنی از پتاسیم و منیزیم است. این 2 ماده شل‌کننده طبیعی عضلات و آرامبخش هستند. علاوه بر این موز حاوی ماده‌ای به نام آمنیو اسید تریپتوفان است. این ماده که در مغز به HTP 5 تبدیل می‌شود باعث افزایش تولید سروتونین و ملاتونین می‌شود. این میوه انرژی زیادی هم در بدن تولید می‌کند.
ماهی؛ ضد افسردگی
ماهی منبع غنی از چربی‌های امگا 3 و حاوی ویتامین‌های گروه B به ویژه‌ 6B و 12B است. این ویتامین‌ها برای مقابله با استرس بسیار مفید هستند. ویتامین 12B یکی از مهم‌ترین مکمل‌ها برای ساخت سروتونین است و کمبود آن می‌تواند باعث افسردگی شود.
شکلات؛ تلخ بهتر است

ماده شادی‌بخش شکلات در دانه کاکائو است. بنابراین برای اینکه جلوی چاقی را بگیرید بهتر است شکلات تلخ مصرف کنید. کاکائو سرشار از تریپوفان است. ماده‌ای که به تولید سروتونین منجر می‌شود. علاوه بر این شکلات از مقدار هورمون استرس کم کرده و آشفتگی‌های بیوشیمیایی مربوط به استرس را متعادل می‌کند.

ماست و شیر؛ خواب‌آور طبیعی
اکثر مواد لبنی حاوی ماده‌ای به نام تیروسین است. این ماده میزان سروتونین را در مغز افزایش می‌دهد. شیر دارای تریپوفان است و سروتونین آزاد می‌کند و استرس را کاهش داده و فرد را آرام می‌کند. علاوه بر این شیر کلسیم زیادی دارد. ماده‌ای که خواب را زیاد می‌کند.

کلم بروکلی؛ شادی گیاهی
این ماده مخصوصا وقتی به پاستا، برنج یا سالاد افزوده می‌شود، تاثیر معجزه‌آسایی در ایجاد شادی دارد. کلم بروکلی سرشار از ویتامین‌های گروه B است که به کاهش ترس، اضطراب، نگرانی و استرس و حتی افسردگی کمک می‌کنند. فیبر موجود در این سبزی نیز برای مقابله با یبوست و سندرم روده تحریک‌پذیر مفید است. این سندرم بر اثر استرس بلندمدت به وجود می‌آید.

بادام؛ خلق‌تان را تنظیم کنید

بادام سرشار از ویتامین B2، ویتامین E، منیزیم و روی است. ویتامین‌های B و منیزیم تاثیر بسزایی در تولید سروتونین دارند و به همین دلیل می‌توانند خلق انسان را تنظیم کنند و استرس را تسکین دهند. بادام می‌تواند با برخی از اثرات منفی استرس هم مقابله کند.

خصوصیت زنان شاد

زنان شاد چگونه هستند ؟ اغلب زنان می‌دانند که همسر یا فرزندان‌شان چگونه شاد می‌شوند اما وقتی نوبت به خودشان می‌رسد این موضوع را جدی نمی‌گیرند. دنیا پر از زنانی است که به جنبه‌های منفی خود توجه دارند و به این فکر می‌کنند که انجام دادن چه کارهایی از آن‌ها ساخته نیست و چه چیزهایی ندارند؛ باید توجه داشت که شاد بودن برای یک زن یک مهارت و انتخاب متفاوت است.

زنان بسیاری را می‌توان در دنیا مشاهده کرد که شاد زندگی‌ می‌کنند و به رغم شرایط دشوار زندگی‌شان توانسته‌اند زندگی‌شاد و سعادتمندی داشته باشند. این افراد لزوماً قوی‌ترین و شجاع‌ترین زن‌ها‌ نبوده‌اند بلکه آنچه آن‌ها را از دیگران مجزا می‌کند این‌است که توانسته‌اند تجارب را در زندگی‌شان بگنجانند و به جلو قدم بردارند. این گروه از زنان می‌دانند چگونه زندگی‌خوبی داشته باشند و حتی آن را بهتر هم بسازند.

پیمان رحیمی نژاد، روانشناس مثبت‌نگر در کلینیک مددکاری اجتماعی ایران نوشت،بخش مهمی از خوشبختی با نوع جنسیت رابطه دارد. در بسیاری از پژوهش‌هایی که در سال‌های اخیر بر روی مغز زنان و مردان انجام شده به این نتیجه رسیده‌اند که نورون‌های مغز زنان در بخش‌های مربوط به برقراری ارتباط، احساسات و عواطف، اتصالات بیشتری تولید می‌کنند به همین دلیل است که زنان در مقایسه با مردان رابطه‌محورتر هستند.

دکتر «بریزندین» استاد دانشگاه کالیفرنیا ضمن تأیید این نکته اشاره می‌کند نورون‌های مغزی زنان در بخش زبان و شنیدن ۱۱ درصد از نورون‌های مردان بیشتر است. (به همین دلیل است که وقتی مردها را صدا می‌زنیم به ما جواب نمی‌دهند یا دیر‌تر عکس‌العمل نشان می‌دهند).کورتکس جلوپیشانی که وظیفه‌اش کنترل شخصی است، در زنان بزرگتر است و زودتر‌ به شرایط بلوغ می‌رسد و به همین دلیل است که زنان صبور‌تر از مردان هستند. این‌ها بخش کوچکی از تفاوت‌های زنان با مردان است. همان‌طور که می‌بینیم این تفاوت‌ها باعث ایجاد نگرش‌ها و رفتار‌های متفاوت در زنان و مردان می‌شود.

دام‌های ضد شادی
تحقیقات نشان داده است شش دام مهم وجود دارد که موجب ناخشنودی زنان می‌شود. این دام‌ها را می‌توان با عبارت «تنها اگر» توضیح داد. «تنها اگر لاغرتر بودم، تنها اگر پول بیشتری داشتم، تنها اگر می‌توانستم مرد رؤیاهای خود را پیدا کنم، تنها اگر می‌توانستم ترفیع رتبه بگیرم، تنها اگر می‌توانستم متفاوت‌تر بودم، تنها اگر شانس بیشتری داشتم، زندگی‌ام عالی و بی‌کم وکاست می‌شد.» این باور‌های ذهنی نه تنها افراد را خوشبخت‌‌تر و شاد‌تر نمی‌کند بلکه آن‌ها را از رضایت‌ و احساس شادکامی نیز دور خواهد کرد. شاید بپرسید ریشه این دام‌های فکری چیست؟ جواب «ترس‌» است. این ترس‌ها در بسیاری از مواقع منشأ غیر‌واقعی دارند و با توجه و فکر کردن به‌ آن‌ها زمینه رشد شان فراهم می‌شود. بنابراین برای شاد بودن سری به باور‌ها و افکار‌غیر منطقی خود بزنید و آن‌ها را مدیریت کنید.
زنان شاد چه می‌کنند

محققان با بررسی و مطالعه عوامل شادی در زنان مختلف به این نتیجه رسیده‌اند که:
1. زنان‌شاد می‌دانند کامل‌گرایی با کمال گرایی متفاوت است، بنابراین به دنبال واقعی نگاه کردن به خود و نقاط ضعف و قوت‌شان هستند و نگاه آرمانی و اید‌ه‌آل‌گرایانه ندارند.

2. زنان شاد می‌دانند ارزش‌ آن‌ها بستگی به این ندارد که چه دارند و چگونه به نظر می‌رسند.برای آن‌ها مهم این است که از چه روابط موفق و سلامت احساسی برخوردارند.

3. زنان شاد می‌دانند تنها خودشان هستند که می‌توانند کاری برای شادبودن خود انجام دهند و نباید آن را به دیگری واگذار کنند و از دیگران انتظار داشته باشند.

4. زنان شاد درک می‌کنند امروز تنها روزی است که می‌توانند از آن مطمئن باشند.آن‌ها می‌دانند که از این روز چگونه بیشترین استفاده را کنند.

5. زنان شاد می‌دانند که با «نه گفتن» به دیگران فرصتی را پیدا می‌کنند که به خودشان «آری» بگویند.

6. زنان شاد اهمیت داشتن قدرت شخصی را درک می‌کنند و این باور را دارند که زندگی‌شان متعلق به خودشان است نه وابسته به دیگران.

7. زنان شاد قدرت انتخاب در زندگی را باور دارند بنابراین به انتخاب‌های زندگی‌شان توجه ویژه‌ای می‌کنند.

8. زنان شاد از قدرت بخشش مطلع هستند، چرا که می‌دانند بخشیدن به یک فرد کمک به او نیست بلکه کمک کردن به خودشان است.

9. زنان شاد برنامه ویژه‌ای برای وقت گذراندن با خود دارند و برای شاد زیستن برنامه‌ریزی‌ می‌کنند.

10. زنان شاد هرگز موقعیت‌های بد و اتفاقات ناخوشایند را فراگیر و همیشگی‌ نمی‌دانند و آن را شخصی ارزیابی نمی‌کنند.

11. زنان شاد می‌دانند که خوشبختی و شادمانی بدون تلاش و زحمت نیست، بنابراین در مواقع بروز مشکلات به دنبال حل مسأله و یافتن راه‌حل‌های منطقی هستند.

12. زنان شاد می‌دانند که در هرمرحله از زندگی، چیزی را از دست خواهند داد اما در مقابل، چیزی را هم به‌دست می‌آورند.

13. زنان شاد می‌دانند بخشی از هویت آن‌ها به شغل و کاری که انجام می‌دهند مربوط می‌شود، اما هرگز اجازه نمی‌دهند همه‌ هویت‌شان را کارشان رقم بزند.

14. زنان شاد می‌دانند که می‌توانند صاحب همه چیز شوند، اما لزوماً همه چیز را در یک زمان به دست نمی‌آورند.

15. زنان شاد می‌دانند نگرش مثبت، روابط ارزشمند و زندگی پرمعنا اجزای تشکیل‌دهنده‌ شادمانی و خوش‌بختی هستند.

16. زنان شاد خود را باور دارند، قدر‌شناس و عامل‌ هستند.

17. زنان شاد مقایسه نمی‌کنند زیرا می‌دانند همیشه کسانی وجود دارند که بیش از آن‌ها دارند.

18. زنان شاد می‌دانند اعتراف‌‌کردن به مسائلی که وجود دارد نخستین قدم برای تغییر دادن است.

19. زنان شاد به هر قیمتی وارد یک رابطه عاطفی نمی‌شوند.آنها ترجیح می‌دهند عشق برابر و پایدار و با‌ثبات را تجربه کنند.

20. زنان شاد به دنبال یادگیری و تغییر هستند و هیچ گاه قدرت خلاقیت خود را دست‌کم نمی‌گیرند.

وقت را تلف نکنید. به این موضوعات فکر کنید و آن‌ها را اجرا کنید. این ۲۰ اصل به عنوان راز‌هایی برای تبدیل شدن به یک زن شاد زندگی شما را دگرگون می‌کند. فراموش‌نکنید که هیچ لوازم آرایشی به‌اندازه‌ «شادی» شما را زیبا نمی‌کند.

شادی را بیاموزیم

راهکارهای عملی برای اینکه شادی را بیاموزیم


راهکارهای عملی برای اینکه شادی را بیاموزیم

همه می‌دانیم که بسیاری از افراد دائما غمگین، تحریک‌پذیر و زودرنج هستند. علاوه بر این، هر روز با افراد بسیار شادی روبه‌رو می‌شویم که شاید گاهی غمگین شوند و یا دچار استرس‌های روزمره شوند، اما می‌ببینیم که آنها به خوبی استرس‌هایشان را کنترل می‌کنند، از روش‌های مناسبی برای مدیریت استرس‌ها در زندگی‌شان استفاده می‌کنند و در نتیجه، روزهایشان پرثمرتر و لذت‌بخش‌تر می‌شود.

شایداین سؤال مطرح شود که آیا این افراد از همان ابتدا که به دنیا می‌آیند شادند. شاید عده‌ای آنها را افرادی خوش‌اقبال بدانند که همواره بخت با آنها یار بوده است. بسیاری از افراد معتقدند که پول شادی می‌آورد و افراد پولدارتر شادتر از بقیه افراد هستند. اما در مورداین که واقعا چه چیزی شادی بیشتری می‌آورد "دانیل کافمن" روان‌شناس دانشگاه پرینستون پاسخی دارد. او که به خاطر ساخت ابزاری برای سنجش شادی برنده جایزه نوبل شده است، در بررسی‌های خود متوجه شد که چهار فعالیت باعث شادی افراد می‌شود که عبارتند از: فعالیت‌های اجتماعی، استراحت، عبادت و خوردن. بعد از این چهار فعالیت، ورزش و تماشای تلویزیون در رتبه‌های بعدی قرار دارند.

یکی از مهم ترین سؤالات در مبحث شادی این است که تا چه اندازه شادی ما تحت کنترل ماست.

دکتر سونیا لی یو بمیرسکی به بهترین وجه به این سئوال پاسخ داده است. بمیرسکی معتقد است که زندگی شاد ما شبیه نموداری است که 50 درصد از آن در کنترل ژن، 10 درصد در کنترل شرایط محیطی و فقط 40 درصد در کنترل ماست. پژوهش‌های تجربی بر روی دوقلوها نشان داده است که هر شخصی با یک سطح معین از میزان شادی به دنیا می‌آید. بدین معنا که هر فردی بعد از احساس شادی بسیار زیاد و یا غم بسیار زیاد، دوباره بعد از مدتی به همان سطح معین میزان شادی و غم برمی‌گردد.

مهم نیست چه اتفاقی در زندگی ما می‌افتد- خوب، بد یا فوق‌العاده. ما کلا تمایل داریم که به وضعیت نقطه تعادل یا همان نقطه معین خود برگردیم. مثلا یک هفته پس از حادثه سونامی، کودکان خانواده‌های آسیب‌دیده با لبخند به مدرسه‌هایشان می‌رفتند. تحقیقات نشان می‌دهد که ما تمایل به بودن در حالت طبیعی داریم. هیچ‌گاه نه در اوج شادی و نه در اوج غم باقی نخواهیم ماند. حتی یک مطالعه نشان داده افرادی که در تصادف اعضای بدنشان را از دست داده‌اند بعد از مدتی دوباره تمایل به شاد بودن را از خودشان نشان می‌دهند، هرچند شاید هیچ‌گاه نتوانند به میزان سابق شاد باشند. برای مثال، ما شاید یک هفته بعد از تصادف عصبی و مضطرب باشیم، اما بعد از هشت هفته به حالت طبیعی‌مان برخواهیم گشت.

تحقیقات " دیوید لکین " از دانشگاه مینه‌سوتا، نیز «نقطه تعادل» شادی را تأیید می‌کند. تحقیقی که لکین بر روی چهار هزار دوقلو متولد مینه‌سوتا طی سال‌های 1936 تا 1955 انجام داد نشان داد حدود 50 درصد از رضایت زندگی افراد از برنامه ژنتیکی آنها ناشی می‌شود و در واقع، ژن‌ها نحوه برخورد مناسب با استرس‌های زندگی، سطوح اضطراب و افسردگی آنها را تعیین می‌کنند و بدین طریق بر میزان شادی ما اثر می‌گذارند. طبق نظریه بمیرسکی، 10 درصد از بهزیستی کلی افراد نیز تحت تأثیر عوامل محیطی مانند مذهب، موقعیت اجتماعی، وضعیت تأهل، درآمد و غیره قرار دارد.

از نظر بمیرسکی، 40 درصد باقی مانده از نمودار شادی ما در کنترل ماست. یعنی ما تا 40 درصد فرصت افزایش سطح شادمانی را داریم و این کار از طریق فعالیت‌های ارادی‌مان انجام می‌شود.

بمیرسکی در طول هفده سال کار و تلاش مداوم که روی راه‌های افزایش شادی انجام داد، دریافت که افراد شاد دارای الگوهای فکری و رفتاری خاص هستند که چند نمونه از این نوع فعالیت‌ها و افکار در زیر آمده است. افراد شاد:

ـ وقت زیادی را صرف خانواده و دوستان، تربیت بچه‌ها و لذت بردن از این روابط می‌کنند.

ـ قدردان چیزهایی که در زندگی دارند هستند.

ـ در کمک کردن به دیگران پیش قدم هستند.


ـ لذت‌ها و خوشی‌های زندگی‌شان را حفظ می‌کنند و تلاش می‌کنند در لحظه حال زندگی کنند. بنابراین، وی به این نتیجه رسید که راه‌های زیادی برای افزایش شادی وجود دارد. اما در مجموع، به این نتیجه رسید که سه تمرین وجود دارد که افراد در صورت انجام دادن آن طی یک دوره دو سه ماهه می‌توانند شادی‌شان را افزایش دهند.

تمرین قدردانی : در این روش، افراد تمامی چیزهایی را که در زندگی‌شان دارند و قدرشان را نمی‌دانند می‌توانند در دفترچه‌ای ثبت کنند تا هر روز مشاهده شان کنند و قدرآنها را بدانند. یا می‌‌توانند نامه‌ای به دوست یا والدین خود بنویسند و از زحماتی که برایشان کشیده‌اند قدردانی و تشکر کنند. تمرین‌های قدردانی باعث بهبود خلق افراد می‌شود. در تأیید این مطلب، «رابرت امونز» از دانشگاه کالیفرنیا، دریافت که افرادی که سلامتی خود را حفظ می‌کنند و احساس شادی زیادی می‌کنند معمولا قدردان چیزهایی هستند که در زندگی دارند. این افراد حتی هنگام بیماری نیز راحت‌تر با درد کنار می‌آیند و بهبودی سریع‌تری دارند.

تمرین نوع‌دوستی یا مهربانی: روش دیگر آن‌طور که روان‌شناسان مثبت‌گرا نام نهاده‌اند، نوع‌دوستی یا مهربانی است. در این روش، به افراد تعلیم داده می‌شود که چگونه برای دیگران کارهای نیک انجام دهند. مثلا می‌توانند برای ملاقات با بیماران به بیمارستان‌ها بروند و یا به دیگران در کارهایشان کمک کنند. افراد حداقل باید به طور میانگین پنج فعالیت این چنینی در هر روز انجام دهند. این فعالیت‌ها می‌تواند هم برای دوستان انجام شود و هم برای غریبه‌ها؛ هم خودانگیخته و ناگهانی باشد و هم با طرح و برنامه قبلی. مهم نیست که این فعالیت‌ها حتما قابل توجه و بزرگ باشد.

ترویج خوش‌بینی: در این روش، آموزش داده می‌شود که افراد در دفترچه خود بهترین حالت از آینده خود را ترسیم کنند و درباره آن به تفصیل بنویسند.

بمیرسکی گزارش کرده است که افرادی که به مدت سه ماه این تمرین‌ها را انجام داده‌اند گفته‌اند که احساس شادی بیشتری نسبت به قبل دارند. شما نیز می‌توانید این روش‌ها را در یک دوره سه ماهه امتحان کنید. مطمئن باشید ضرر نمی‌‌کنی