۱۶ مانع در مسیر موفقیت

بسیاری از ما تصمیماتی که در زندگی خود می‌گیریم قبل از رسیدن به نتیجه در نیمه‌های راه رها می‌کنیم که این موضوع به عوامل مختلفی بستگی دارد.

هر کدام از ما لیستی بلند بالا از رویاهایی در ذهن خود داریم که محقق شدن آنها بسیار برایمان ارزشمند بوده و برنامه هایی برای این کار تنظیم کرده ایم اما برخی اوقات در نیمه های راه دست از تلاش برداشته و از ادامه مسیر دلسرد می شویم.این دلسرد شدن و نرسیدن می تواند از عوامل مختلفی سرچشمه بگیرد که با بررسی دقیق آنها و یک بازنگری حساب شده شاید بتوان  علل بازدارنده را خنثی کرد.در ادامه نگاهی به این عوامل می اندازیم تا شناسایی آنها جاده موفقیت را با تنفسی تازه،نیرویی مضاعف و اراده ای آهنین یک بار دیگر بپیماییم.

۱۶ علت اصلی که موجب شکست شما در رسیدن به اهداف می شوند+اینفوگرافیک

1-بی توجهی به آموزش های مورد نیاز برای رسیدن به هدف

2-ایده آل گرایی و کمال طلبی برای رسیدن به نتبجه

3-نداشتن انگیزه و علاقه کافی برای انجام کار

4-مسئولیت پذیری پاین در قبال اهداف

۱۶ علت اصلی که موجب شکست شما در رسیدن به اهداف می شوند+اینفوگرافیک

5-ترس از شکست خوردن و اشتباه کردن

6-کمبود خودباوری برای موفق شدن

7-پافشاری نکردن در پیگیری هدف

8-ترس از مورد انتقاد قرار گرفتن

۱۶ علت اصلی که موجب شکست شما در رسیدن به اهداف می شوند+اینفوگرافیک

9-انتظار رسیدن به نتیجه در سریع ترین زمان ممکن

10-انتظار فراهم بودن همه شرایط برای انجام یک کار

11-پایین بودن سطح تحمل سختی ها و مشکلات 

12-تمرکز بر گذشته و تکرار ذهنی آنها

۱۶ علت اصلی که موجب شکست شما در رسیدن به اهداف می شوند+اینفوگرافیک

13-تردید در توانایی ها و شایستگی های خود

14-ترس از شکست در کارهای جدید

15-بی انگیزه شدن در میانه کار

16-مقاومت در برابر تغییر

۱۶ علت اصلی که موجب شکست شما در رسیدن به اهداف می شوند+اینفوگرافیک

سلامت روان

چگونه از سلامت روان خود مراقبت کنیم؟

چگونه از سلامت روان خود مراقبت کنیم؟
عبارت «مراقبت از خود»،اخیرا زیاد شنیده می‌شود، زیرا بحث در مورد کار‌های خوبی که برای خودتان انجام می‌دهید تا بهترین پرورش دهنده خود باشید، متداول شده است.
عبارت «خودمراقبتی یا مراقبت از خود»، اخیرا زیاد شنیده می‌شود، زیرا بحث در مورد کار‌های خوبی که برای خودتان انجام می‌دهید تا بهترین پرورش دهنده خود باشید، متداول شده است. برای درک این موضوع، که این مفهوم چگونه در زندگی روزمره بکار می‌رود، از دکتر کریستن لی «دکتر کریس» خواستم تا تعریف خود از این عبارت را به ما ارائه دهد.

 

 او به من گفت: «مراقبت از خود گاهی اوقات می‌تواند با اصطلاحاتی مانند به میل خود رفتار کردن یا خودخواهی، اشتباه گرفته شود، اما هیچکدام از این‌ها نیست». «مراقبت از خود، یک کار روزانه است، کاری حساب شده و پیش اندیشیده و فرایند توجه به ذهن، بدن و روح است».

 

 دکتر کریس، عضو هیات علمی رشته علوم رفتاری دانشگاه شمال شرقی و پزشک سلامت رفتاری است که زمان خود را «وقف بررسی مسایلی مانند مراقبت از خود و انعطاف پذیری کرده است». من با جولی بارتون صحبت کردم که متخصص سلامتی و مراقبت از خود، سخنران و برنده جایزه و نویسنده «راه حل مراقبت از خود: یک مادر مدرن باید سلامت و تندرستی را هدایت کند» است. با استفاده از دانش این دو متخصص زن و با کمک کمی تحقیق علمی، لیستی از هفت کاری را ارائه کردم که مثال‌های مفیدی برای مراقبت خوب از خود هستند و هفت کاری که انجام آن‌ها باعث عدم مراقبت از خود می‌شود.

 

 
مراقبت از خود: پذیرش کمک

 

خودمراقبتی در مورد آماده سازی خود برای موفقیت در زندگی تان است و گاهی اوقات به معنی پذیرفتن این موضوع است که هر کاری را نمی‌توانید به تنهائی انجام دهید. همچنین گاهی اوقات به معنی این است که برای هدف کاملی که به سختی به دست می‌آید، تلاش را رها کنید.

 

بارتون به من گفت که یک مثال خوب برای مراقبت از خود، به عنوان مثال برای یک مادر پر مشغله، «بله گفتن به پیشنهاد کمک مادر شوهرش برای نگهداری فرزندان اش است، حتی اگر کارش را دقیقا به شیوه‌ای که دوست دارید انجام ندهد، اما این کار را انجام دهید و از آن زمان خالی، برای انجام کاری که واقعا برای خودتان دوست دارید استفاده کنید (حتی چرت زدن)».
 به گفته بارتون، زمانیکه شما، کمک را قبول می‌کنید، قدردانی واقعی تان را نشان دهید. ایجاد رابطه و حفظ رابطه با افراد پیرامون تان (در صورت امکان)، نمونه‌ای از مراقبت عملی خوب از خودتان است.
 
عدم مراقبت از خود: سعی کنید با انجام فعالیت بیشتر، روی افراد تاثیر گذارید.

 

طبق گفته بارتون، «مراقبت از خود در مورد راضی کردن افراد دیگر نمی‌باشد.» این گفته، یکی از نقل قول‌های مورد علاقه من از همه تحقیقاتی است که انجام داده ام، زیرا بسیاری از زنان تلاش می‌کنند تا دیگران را راضی کنند، گاهی اوقات بدون اینکه حتی خودشان متوجه باشند، حتی با به خطر انداختن سلامت و شادی شان این کار را انجام می‌دهند. احتمالا مصاحبه آخر ونیتى فر با آنجلینا جولی را به یاد دارید که بازیگر معروف و بیمار گفت، «گاهی اوقات زن در خانواده، خود را در مرتبه و اولویت آخر قرار می‌دهد تا زمانی که تاثیر این کار در سلامت اش نمایان می‌شود».

 

 دنیس پورتنوی، روان درمانگر و نویسنده کتاب، سوء تغذیه و فعالیت بیش از حد: راهنمای مراقبت از خود برای کمک به نقش افراد، گفت که یکی از اشتباهات رایج برای سرپرستان و خیرخواهان مردم که لازم است مورد تاکید قرار گیرد «.. رفع نیاز دیگران به قیمت توجه به نیاز‌های آن‌ها می‌باشد».

 

 او و متخصصان دیگر ادعا کردند، نه تنها انجام فعالیت بیش از حد برای دیگران، برای شما مفید نیست، بلکه برای همه طرفین درگیر در انتها بد خواهد بود، زیرا «علاوه بر استرس و پریشانی بوجود آمده به دلیل انجام نقش یک فرد یاری رسان، افرادی که بیش از حد کمک می‌کنند اغلب عادت می‌کنند که کمتر برای مراقبت از خود تلاش کنند و احتمال بوجود آمدن خستگی ناشی از دلسوزی، زیاد می‌شود»، باعث می‌شود در انتها کمتر این خصلت و ویژگی بخشندگی و کمک رسانی را داشته باشند.
 
مراقبت از خود: استراحت و آرامش کافی

 

 طبق گفته یکی از روان شناسان مشاور دارای مجوز، به نام رافائیل مایکل، که برای شبکه اجتماعی روانشناسی مرکزی می‌نوشت، استراحت و آرامش، قطعا بخشی از کاری است که باید به طور عادی برای مراقبت خوب از خود صورت گیرد. او گفت: «خواب کافی... هفت تا هشت ساعت»، علاوه بر «تمرین آرامش روزانه» و «انجام یک فعالیت آرامش بخش در روز» بسیار مهم است، چه صحبت، قدم زدن یا استراحت و تمدد اعصاب به مدت ۳۰ دقیقه باشد». ایده این است که نوعی از استراحت را انتخاب کنید که شما را آرام کرده و به شما انرژی مجدد دهد.

 

دکتر کریس توصیه کرد که «عادت تفریح و استراحت منظم» را برای خودتان ایجاد کنید، که با این کار می‌توانید از هر چیزی که شما را خسته یا دچار استرس تا حد عصبانیت و انفجار می‌کند جلوگیری کنید. او به من گفت: «زمانیکه تا رسیدن زمان استراحت طولانی یا اصلی یا برای خلاصی از استرس منتظر می‌مانیم، فرصت‌های روزانه خود برای استراحت کوتاه برای گروه بندی مجدد مغز و بدن مان را از دست می‌دهیم».

عدم مراقبت از خود: پرت کردن حواس در جلوی برنامه‌های تلویزیونی واقع نما در کل شب و در نتیجه دیر خوابیدن

 

 تصور کنید که بعد از یک روز پرمشغله و طولانی، در هفته پر مشغله و طولانی‌ای که داشتید به خانه آمدید. اگر قادر به استراحت منظم برای رسیدن به آرامش و خلاصی از استرس نباشید، ممکن است کاملا از هر مسئله به وجود آمده در زندگی و هر مسئله کاری، خسته شوید. این حس وسوسه انگیز است که مغزتان را جلوی یک برنامه تلویزیونی، مانند فیلم همسران واقعی نیویورک، تعطیل و غیر فعال کنید، کلا توجه خود را از یک موقعیت دور کنید و بعد از اینکه زمان بیدار شدن رسید، در آن لحظه در حالیکه زیر ملافه، با خستگی این طرف و آن طرف می‌شوید، خود را از تخت جدا کنید.

 

 آیا این کار باعث شارژ مجدد شما می‌شود؟ احتمالا خیر. صبح روز بعد، شما باید راس ساعت همیشگی بیدار شوید و در حلیکه خواب کمی داشتید، شروع به کار کنید، یا دیر بخوابید و ساعت بازدهی صبح تان را از دست بدهید.

 

دکتر کریس به من گفت، «در حالیکه برای فرد مقصر، این کار لذت بخش است و آرامش موقتی به همراه می‌آورد»، اما فعالیت‌های واقعی مراقبت از خود «می‌تواند در واقع به خط پایان سلامت ما اضافه کند.» پس به جای انجام کاری که او «بی توجهی و پرت کردن حواس از طریق تلویزیون یا خیره شدن به صفحه تلویزیون» می‌نامد، برای رهایی از استرس و خستگی»، یک فعالیت سالم مانند خواندن کتاب در حمام و سپس رفتن به بستر خواب به موقع برای استراحت کافی، ممکن است در انتها به شما نتیجه بهتری دهد.

 

 مراقبت از خود: به شیوه‌ای لباس بپوشید که حس خوبی به شما دست دهد

 

 برای موفقیت، لباس بپوشید. برای تحت تاثیر قرار دادن، برای شغلی که می‌خواهید، لباس بپوشید، این لباس است که انسان را می‌سازد.
 تردیدی وجود ندارد که داشتن عادات خوب مراقبت از خود و لباس پوشیدن خوب در کل نشانه عملکرد و شخصیت بالا در جامعه ما است؛ و صرف زمان برای به دست آوردن حس خوب در مورد ظاهرتان، راهی برای بیان این موضوع است که برای خودتان و بقیه جهان، ارزش قائل هستید.

 

 بارتون به من گفت که انجام کار‌هایی برای نشان دادن این باور که برای خودتان و دیگران ارزش قائل هستید، یکی از مولفه‌های اصلی مراقبت از خود است. اما او نیز به من یادآوری کرد، «درحالی که احساس خوب و اعتماد به نفس (نسبت به ظاهرتان) برای سلامت و تندرستی تان بسیار اهمیت دارد مراقبت فیزیکی از خود، یکی از جنبه‌های مراقبت کلی از خودتان است که شامل مراقبت از سلامت ذهن، سلامت عاطفی، رابطه‌ای و معنوی است.» طبق گفته کارشناسان، مجدد به نظر می‌رسد که این موضوع، همانند یافتن تعادل سلامتی، یکی از بهترین روش‌های مراقبت از خود باشد.
 
عدم مراقبت از خود: درگیری در «خرید درمانی» با هدف تغییر حال و هوا و خلق و خو، بدون هیچ توجه به بودجه تان

 

 مطمئنا، پوشش لباس به گونه‌ای که حس ظاهر خوب و اعتماد به نفس داشته باشید، نمونه عالی از مراقبت از خود است. اما زمانی که می‌خواهید حس یک کارفرما و رئیس داشته باشید، و یا زمانی که برای خرید چیزی که احتیاج ندارید بیرون می‌روید، یا وام کارت اعتباری را به دست می‌آورید، تفاوتی بین انتخاب بهترین کت و شلوار یا لباس تان برای پوشیدن وجود دارد، پس می‌توانید مانند خواننده معروف، بیانسه، لباس بپوشید.

 

 دکتر کریس، در مصاحبه با ما، «خرید درمانی» را نوعی از مکانیزم مقابله ناسازگارانه نامید. او توضیح داد «گاهی اوقات می‌توانیم دیگر ثروت را صرف حفاظت از خود... لباس..... نکنیم. هیچ کدام از این کارها، به خودی خود بد نیستند، اما اگر بخواهیم زندگی خوبی داشته باشیم، باید تلاش بیشتری کنیم تا زندگی خوبی که روان شناسان از آن یاد می‌کنند را داشته باشیم... زندگی‌ای که با روابط مثبت، رفتار‌های سالم، قدردانی و آگاهی مشخص می‌شود.»

 

 پس خرید درمانی به چمدان و بار خریداری شده ارتباط دارد، حتی اگر پول برای خرید خرت و پرت برای خودتان داشته باشید. این موضوع در صورتی بد است که قصد کنید تا برای خرید، قرض بگیرید. قرض، نقش اصلی در مشکلات استرسی دارد، پس خود را به قعر چاه بردن، روش خوبی برای مراقبت از خود نمی‌باشد. بارتون حتی استفاده از خرید را، به عنوان یک مکانیزم مقابله ناسالم، با میل افراطی به "نوشیدن، غذا خوردن، قرص خوردن یا رابطه جنسى" مقایسه می‌کند.

 

 مراقبت از خود: گاه گداری به خودتان اجازه تجربه کاری مانند خوردن بستنی قیفی با دوستانتان را بدهید

 

 تصمیم گیری در مورد اینکه برای مراقبت از خود چه کار‌هایی باید انجام دهید و چه کار‌هایی نباید انجام دهید، به عادات عادی شما ارتباط دارد. آیا کلا فردی هستید که هیچ اهمیتی به غذایی که وارد بدنتان می‌کنید نمی‌دهید؟ آیا همه نوع میوه و سبزیجات با هر غذایی می‌خورید و از خوردن زیاد هله و هوله دوری می‌کنید؟ پس ممکن است بخواهید کمی انعطاف پذیری به این عادتان بدهید و گاه گداری چیز‌های لذت بخش بخورید، بخصوص اگر فرصت تجربه این مورد را به طور اجتماعی با دوستانتان داشته باشید.

 

 اما اگر مکررا از خوردن قند برای رسیدن به حس لذت بخش استفاده می‌کنید، تقویت این عادت بد به شما سودی نمی‌رساند. بارتون به من گفت، زمانی که می‌خواهید در مورد انجام کار‌هایی که برای مراقبت از خودتان خوب است تصمیم گیری کنید، مهم است که به "علت مراقبت از خود" توجه کنید. او گفت: اگر بتوانید این کار را انجام دهید، «راحت می‌توانید تعیین کنید که انجام چه کاری برای مراقبت واقعی از خودتان خوب است» و کدام کار به شما سودی نمی‌رساند.

 

 پس آیا باید این خوراکی لذت بخش را بخورید؟ زمانیکه در مورد مراقبت از خود صحبت می‌کنیم، طبق گفته امی کورتز، مربی بهداشت و سلامت جامع انجمن آمریکائی پزشکان، انجام عمل خوب برای خودتان، به معنی سالم و خوب نگه داشتن خودتان است، نه با غذا‌هایی که باعث می‌شود احساس گناه برایتان ایجاد شود و به یاد داشته باشید که بهترین رژیم، رژیمی است که بتوانید همیشه از آن استفاده کنید- گاهی اوقات می‌توانید کمی انعطاف پذیر شده و اجازه تجربه دیگر به خود دهید.
 
عدم مراقبت از خود: مصرف مکرر میان وعده از غذا‌هایی که باعث می‌شود احساس بدتری در شما ایجاد شود

 

 به گفته دکتر کریس، «زمانیکه مصرف مکرر یک خوراکی، به سلامتی تان آسیبی نمی‌رساند، خوردن بیش از حد قند یا افراط مکرر در مصرف غذا، فقط باعث فراهم کردن یک آرامش موقتی می‌شود و این کار می‌تواند زمینه‌ای برای ایجاد مشلات بیشتر مانند چاقی بیش از حد، بیماری و اعتیاد را مهیا کند.»

 

 پس زمانی که نصف سینی کلوچه می‌خورید، ممکن است در آن لحظه حس بهتری داشته باشید، اما با این کار مراقبتی از خود نکرده اید، زیرا در حقیقت بعدا از انجام این کار، حس بدتری خواهید داشت. پس هر زمان که می‌خواهید انتخاب کنید که در چه نوع فعالیت آرامش دهنده درگیر شوید، به این نکته توجه کنید که انجام این کار به شما کمک خواهد کرد یا سلامت شما را در انتها به خطر خواهد انداخت.
 
مراقبت از خود: زمان بندی برای انجام ورزش

 

 زمانیکه از دکتر کریس در مورد برخی از فعالیت‌های مطلوب مراقبت از خود سوال کردم، او «ورزش و حرکت» را در اولویت و درجه اول قرار داد. او گفت: «هر چه بدن خود را بیشتر حرکت دهیم، به طبیعت برویم و نفس بکشیم، و در همین حال پیاده روی کنیم، یا عرق کنید، برای سلامتی تان حیاتی خواهد بود».

 

 سعی نکنید فقط جایی برای ورزش منظم در برنامه تان قرار دهید، بلکه بدن تان را سالم نگه دارید، در بسیاری از موارد مشخص شده است که انجام این کار به اندازه مصرف دارو در مدیریت خلق و خو، اضطراب و افسردگی موثر بوده است. دکتر کیت هیز به انجمن روان شناسی آمریکا گفت، «فعالیت‌ها و ورزش‌های هوازی، دوچرخه سواری یا شنا را انتخاب کنید که این ورزش‌ها باعث آزادسازی ماده عصبی شیمیایی مسول حس خوب می‌شود.» همچنین می‌توانید از ورزش برای پرت کردن حواستان و آرامش و استراحت دادن به ذهن تان استفاده کنید- به عنوان راهی برای پرت کردن توجه و حواستان از دیگران، روش‌های توجه و تمرکز کمتر روی برخی از مسایل، مانند تماشای تلویزیون یا خوردن میان وعده در حالی که به هیچ چیز فکر نمی‌کنید را امتحان کنید.

 

 مثال خوب از ورزشی که به مراقبت از خودتان کمک می‌کند چیست؟ بارتون توصیه کرد «رفتن به باشگاه بعد از یک صبح سخت با کودک کوچکتان یا یک روز کاری پر از اعصاب خورد کنی، به طوری که بتوانید از استرس خلاص شده، ذهن تان را پاک کنید، انرژی تان را زیاد کنید، از بدن و ذهنتان مراقبت کنید تا به داشتن حس خوب، شاد و سالم به خودتان کمک کنید».
 
عدم مراقبت از خود: فشار وارد کردن به خود و سختی دادن به خود با بکارگیری محدودیت‌های گذشته به بهانه رسیدن به ظاهر بهتر

 

 آیا در رسانه‌های اخیر در مورد، دوره هزاره جدید ویکتورین و پیوریتن چیزی خوانده اید؟ تصور بر این است که نسل بزرگسال جوان فعلی، "رفتار‌های با فضیلت و پرهیزکارانه" شبیه به فرهنگ سخت گیرانه ویکتورین و پیوریتن را از طریق انتخاب سبک زندگی سخت، خیالبافی می‌کنند، مانند دو مارتن، جنبش غذای خام، روزه آبمیوه و .... پس در حالیکه ورزش مکرر و حتی روزانه، بخش بسیار مهمی برای مراقبت از خودتان می‌باشد، اما ورزش بیش از حد هم ممکن است اثر وارونه داشته باشد.

 

 بارتون در مصاحبه با ما گفت، «مراقبت از خود، جهش از یک رژیم سخت به رژیم دیگر یا تلاش بیش از حد برای ایجاد بدن تراشیده نیست». او توضیح داد «ورزش به عنوان روشی برای مراقبت از خود، زمانی موثر واقع می‌شود که باعث ایجاد حس خوب، سالم و اعتماد به نفس شود، زمانی که فقط به نیت سوزاندن چهار دونات خوراکی که خوردید به باشگاه ورزشی می‌روید، تاثیری ندارد زیرا می‌خواهید تا برای تعطیلات آخر هفته بدنتان را آماده پوشاندن بیکینی تان کنید.»
 
مراقبت از خود: زمانی را صرف قرار با دوستتان کنید.

 

 انسان ها، موجودات اجتماعی هستند در حالیکه میل به درونگرائی و تنها ماندن، خوب است و در کل میلی طبیعی و عادی می‌باشد، اما هیچ زنی، نمی‌تواند مانند یک جزیره، تنها باشد. دکتر کریس "ایجاد و حفظ روابط مثبت متقابل پرورش یافته" را به عنوان شکلی مهم و حیاتی از مراقبت از خود فهرست کرد. این موارد کیفی، در حفظ رابطه شما با خانواده تان مهم هستند (انتخابی یا زیستی)، اما جمع کردن این موارد کیفی در روابط دوستی نزدیک، نیز اهمیت دارد.

 

 در یک نقطه خاصی در زندگی، شغل، خانواده، فرزندان، خانه داری و کار‌های دیگر می‌تواند باعث شود حس کنید که زمانی برای سپری کردن با دوستان تان ندارید. اجازه ندهید که در این دام افتاده و دوستانتان را کنار نگذارید! دکتر کریس توصیه می‌کند «اختصاص زمان برای روابط با دیگران به رشد افرادی کمک می‌کند که به رشد و شادی خود متعهد اند. این توصیه می‌تواند انگیزه شود که این روابط را دنبال کنید.»

 

 عدم مراقبت از خود: معاشرت و بیرون رفتن زیاد به قیمت از دست دادن چیز‌های دیگری که برایتان مهم است

 

 گذاشتن وقت برای دوستان و سرگرمی، قطعا مهم است، اما اگر دائما بیرون می‌روید به قیمت اینکه برخی از مسولیت ها، امور تهیه بودجه یا امور عادی مرتبط با مراقبت از خود را از دست دهید، پس احتمالا باید از خود این سوال را بپرسید که آیا چیزی وجود دارد که آن را نادیده گرفته باشید یا در مورد آن، (غیر عمدی یا عمدی) سهل انگاری کرده اید.

 

 اگر متوجه شدید که بودجه، تحصیل، تمیزی خانه و ... از مواردی هستند که به طور منفی تحت تاثیر حضور دائم شما در اجتماع قرار می‌گیرند، پس نشان دهنده چیزی است که دکتر کریس از آن به عنوان "افراط یا آزادی بیش از حد ناهنجار" یاد می‌کند و این افراط، هیچ سنخیتی با مراقبت از خود ندارد.

 

 پس راه حل چیست؟ دکتر کریس گفت، «آگاهی و هوشیاری، راه حل خوبی است. این یک حس زودگذر نیست این عقل با تجربه، که به ما کمک کند تا روی زمان حال و روی کار، بدون قضاوت، متمرکز شویم، و زندگی را به شیوه‌های جدید جذب کنیم.» اگر متوجه سهل انگاری خودتان شدید، یا متوجه شدید که از طریق افراط و آزادی بیش از حد با استرس تان برخورد می‌کنید، تمرین تمرکز حواس یا مدیتیشن می‌تواند راه حلی برای رفع این مشکل باشد.

 

مراقبت از خود: تنظیم حدود و مرز‌های سالم با دوستان، خانواده یا همکارانی که به شما نیاز دارند

 

 قطعا در مورد این نکته مهم شنیده اید که آموختن چگونگی "نه" گفتن، مهارت مهمی برای تحت فشار قرار نگرفتن است. بارتون به من گفت، «مراقبت از خود، یعنی تعیین حدود و مرز عاطفی برای حفظ سلامت و تندرستی تان، و همچنین به معنی نه گفتن به افراد در زندگی است، افرادی که سعی می‌کنند تا شما را به دریای میل خود یا روابط غیر عادی بکشانند و نمی‌خواهند که خودشان به خودشان کمک کنند.»

 

 پس اگر دوست یا دشمن تان از شما بخواهد که هر کاری که انجام می‌دهید را رها کنید و به داستان احمقانه نقل شده برای بار دهم در این هفته گوش دهید، یا مادری که شما را ضعیف می‌کند و دستور می‌دهد که با نگاهی عمیق‌تر به رفتار افراد بزرگتر نگاه کنید، شما ممکن است مجبور باشید بی رحمانه رفتار کنید، و مرز و حریمی سالم برای خود ایجاد کنید.
 
عدم مراقبت از خود: عقب نشینی از روابط مثبت و منزوی کردن خودتان

 

 در حالیکه تعیین حدود و حریم سالم برای حفظ تندرستی و سلامت عقل شما حیاتی است، اما احتمال دور شدن خیلی زیاد از دیگران هم وجود دارد، و ممکن است منزوی شدن از رابطه با افراد مهم هم صورت گیرد. دکتر کریس به من گفت، «خزندگی چالش‌هایی دارد و نمی‌توانیم سلامت بهینه را در صورت گوشه گیری و منزوی شدن حفظ کنیم. منزوی شدن، خطر جدیدی است زیرا در حال حاضر درخواست‌ها و نقش افزایش یافته فناوری در زندگی افراد، به این مسئله دامن زده است.»

 

 گاهی اوقات، عقب نشینی از استرس جامعه، حسی وسوسه انگیز می‌شود و فقط گاهی اوقات دور شدن از دیگران و تماشای شبکه اینترنتی نت فلیکس و گذراندن وقت، خوب است. اما کلا با این انگیزه وارد شدن اشتباه می‌باشد. همانطور که بارتون گفت، "مراقبت از خود، مواجه شدن با حقیقت و باور داشتن خودتان و توانایی تان برای رسیدگی به مسایلی است که جلوی روی شما قرار می‌گیرد. " و طبق گفته هر دو متخصص که من با آن‌ها صحبت کردم، یکی از بهترین راه ها، سرمایه گذاری برای روابط مثبت تان است. این کار می‌تواند شامل "اختصاص زمان و انرژی بیشتر برای شریک تان باشد ... یا درخواست حمایت از دوستان مورد اعتماد یا درمانگر باشد» بارتون گفته است که «مراقبت از خود، به معنی این نیست که دوست صمیمی هر فردی باشیم».

 

 به نظر می‌رسد با هر منبعی که مشورت کردم، به تعادل به عنوان بخشی از راه نهائی برای تشخیص حقیقی مراقبت از خود تاکید کردند، و گاهی اوقات مراقبت خوب از خود، به معنی این است که به گونه‌ای خود را وفق دهید که مراقبت خوب از دیگران دریافت کنید. به خاطر آورید که باید به دیگران عشق بورزید و از آن‌ها مراقبت کنید، تا عشق و مراقبت از دیگران را دریافت کنید، و با اینکه تنظیم حدود و مرز، کار خوبی است، در کل عقب نشینی از زندگی اجتماعی و مجموعه حمایت کننده تان، ایده خوبی نمی‌باشد.
 
شما هستید که باید کاری انجام دهید

 

 مراقبت از خود، خودخواهی نیست. بخشی از راه هدایت کننده به سوی زندگی شاد و سالم است. اما انجام این کار همیشه راحت نیست. به جای درمان علایم استرس یا فرسودگی، ممکن است نیاز به تلاش واقعی و آگاهانه و برنامه ریزی شده برای تصمیم گیری و انتخاب داشته باشید که در واقع این امر، به سلامتی کلی تان کمک خواهد کرد.

 

 همانطور که دکتر کریس بیان می‌کند، «در حالیکه گناه‌های لذت بخش مانند خوردن شکلات یا رفتن به خرید می‌تواند لذت دهنده باشد و آرامش موقتی، و تاثیر زیاد به همراه داشته باشد، اما فعالیت‌های مراقبت علمی از خود، می‌تواند در واقع به بهره کلی سلامت بیافزاید.» پس با نکات به دست آمده از همه این کارشناسان که در مورد مراقبت از خود به شما گوشزد نمودند، برای پرورش خودتان، امروز چه تصمیمی گرفته اید؟

حال دل‌مان را خوب کنیم

چگونه حال دل‌مان را خوب کنیم؟

چگونه حال دل‌مان را خوب کنیم؟
همه ما به اشتباه عادت کرده ایم که بیشتر به شکست ها و ناامیدی هایمان فکر کنیم، آنها را در ذهن مان انباشته و دایما نیز مرورشان نماییم. اما فراموش نکنید فکر کردن به مشکلات و شکست ها اگر چه شاید گاهی ما را به سمت راه حل ها رهنمون می کند، اما در کل به منفی اندیشی و نارضایتی از زندگی منجر می شود، پس بکوشید با اقدامات ساده که در این نوشتار می آید، حال دل‌تان را خوب کنید و از زندگی لذت ببرید.
افراد مثبت اندیش و موفق کسانی هستند که توانسته اند بین اندیشیدن به مشکلات و مثبت ماندن تعادل ایجاد کنند، آنان در عین حال که به چالش ها و شکست هایشان فکر می کنند، هرگز هم اجازه نمی دهند مشکلات، انگیزه و کارایی مثبت آنها را از بین ببرد. آنان بخوبی می دانند که باید بتوانند افکار منفی را به اندیشه هایی تبدیل کنند که برایشان مفید است و حال شان را خوب می کند.

 

اگر چه شاید در نگاه اول مثبت اندیشی کار دشواری به نظر آید، اما شما می توانید با اندکی انگیزه به تغییر و تلاش برای تحول، زندگی تان را کن فیکون کنید و مثبت اندیش می شوید اگر:

 

به مثبت اندیشی عادت کنید

 

عادت کنید که در زندگی به جای تمرکز بر آنچه که نمی خواهید و یا آن را سودمند نمی بینید، بر چیزی متمرکز شوید که آن را مفید و مثبت می دانید. شاید در نگاه اول این دو سبک تفکر، یکسان به نظر آید، اما بی تردید در عمل متوجه خواهید شد که این سبک های اندیشه کاملا متفاوت و متمایز از یکدیگرند و در داشتن احساس مثبت و یا منفی نسبت به خودتان بسیار تاثیر گذار هستند.

 

پیشنهاد می کنیم تصمیم جدی بگیرید و از این پس مثبت اندیشیدن را در ذهن خود تمرین کنید، تلاش کنید به جای تمرکز کردن بر آنچه که ندارید، به آنچه که دارید بیندیشید، یعنی هنگامی که افکار منفی و مخرب به ذهن تان هجوم می آورند، سعی کنید که آنها را به افکار مثبت و مطلوب تبدیل کنید. به بیان دیگریاد بگیرید به جای دیدن نیمه خالی لیوان، نیمه پرآن را ببینید.

 

برای مواجهه با افکار مخرب و منفی، لازم است به یقین بپذیرید که این فکر، تنها یک فکر منفی است و سودی برای شما ندارد، سپس سعی کنید با ذهنی آرام به دنبال راهکارهایی باشید که بتوانید آن را به شیوه مثبت بررسی کرده و جنبه های منفی آن را از ذهن تان پاک کنید.

 

از همین امروز، این تمرین را شروع کنید تا ببینید چند روز می توانید بدون افکار منفی زندگی کنید و یا تخمین بزنید که میزان توانایی تان برای مواجهه با افکار منفی و حذف آنها از ذهن تان چقدر است؟ این تمرین را مانند یک رژیم غذایی ذهنی دنبال کنید و به آن متعهد باشید، اگر بتوانید با جدیت این عادت را در خود ایجاد و تقویت کنید، بی شک در آینده ای نه چندان دور، می توانید تغییرات مثبتی را نیزدر زندگی تجربه کنید.

 

قضاوت را برای همیشه فراموش کنید

 

در مورد خودتان بیش از دیگران کنجکاوی کنید، هنگامی که مشکلی برایتان پیش می آید، دیگران را مقصر ندانید و آنها را به قضاوت ننشینید، بهتر است به درون خودتان رجوع نمایید و سهم خود را در مشکل به وجود آمده شناسایی کنید.

 

یادتان باشد مقصر دانستن دیگران، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه شما را از خویشتن واقعی تان نیز دور خواهد ساخت. توصیه می کنیم به جای قضاوت کردن و یا پیشدواری های منفی چه در مورد خودتان و چه در مورد دیگران، به دنبال راه حل هایی برای حل مشکلات باشید که بتوانید به خودتان و دیگران کمک کنید.

 

اگر در مورد دوستی احساس خشم و ناراحتی می کنید، به جای تادیب و یا سرزنش کردن وی، به این بیندیشید که آن فرد، چگونه در این موقعیت بحرانی قرار گرفته و چرا مرتکب چنین خطایی شده است.
تلاش کنید شرایط وی را بیش از پیش درک کنید، اگر چه القای چنین عطوفت و مهربانی نسبت به خود هم ضروری است، چه بسا برخی از افراد، در مورد خطاها و اشتباهات خویش دیده اغماضی ندارند و دایما با خودسرزنش گری، خویش را تادیب می کنند. برای مثبت بودن باید تصمیم بگیرید بیشتر درک کنید و کمتر قضاوت کنید.

 

دنبال کشف مثبت ها باشید

 

همیشه منفی بودن بد هم نیست، چه بسا گاهی اوقات افکار منفی داشتن مفید و سودمند است، به شرط آن که بتوانید از آنها به درستی استفاده کرده و به عنوان یک عاملی انگیزشی که می تواند شما را به شرایط مثبت سوق دهد، بهره گیرید. تلاش کنید در هر موقعیت منفی و یا در رویارویی با افراد منفی، چیزی را جستجو و کشف کنید که آن را تحسین می کنید و یا آن را به عنوان ویژگی ارزشمند این شرایط منفی قلمداد می کنید.

 

حقیقت شرایط را آنگونه که در واقع هست، درک کنید، سپس به این مهم بیندیشید که از ان شرایط موجود چه می خواهید و یا قرار است چه چیزی را در آن موقعیت تغییر دهید، به طور حتم این طرز تفکر، شما را به سمت تغییر مثبت رهنمون خواهد شد، چه بسا بعضی اوقات شرایط سخت زندگی به ما کمک می کنند که ارزشمندترین منابع را برای ایجاد تغییر و تحولات شگرف در زندگی مان بیابیم. پس به جای غرق شدن در شرایط منفی، به دنبال نکات مثبت آن شرایط منفی باشید و به بهترین نحو ممکن از آن استفاده کنید، به خاطر داشته باشید این امر نه تنها شما را شر افکار منفی همیشه مزاحم رها می کند، بلکه بین افکار مثبت و منفی شما تعادل نیز ایجاد می کند.

 

خود کنونی تان را بپذیرید

 

در بسیاری از مواقع میل به کمال و کامل بودن افراطی منشا تفکرات منفی است، برخی از افراد دایما در تلاشند که در همه زمینه ها بهترین و کامل باشند و چون نمی توانند، احساس ناراحتی می کنند و از سبک زندگی شان رضایت ندارند و ناخشنودند، به گونه ای که گاه حتی دچار خود سرزنشگری می شوند و خود را حقیرترین فرد می پندارند.

 

برای اجتناب از کمال گرایی مرضی، باید بپذیرید شما هم مانند همه آدمیان نقص هایی دارید و حتی ممکن است تصمیماتی بگیرید که نباید بگیرید و یا کارهایی را انجام دهید که نباید انجامشان می دادید، به یقین بپذیرید اگر چه کامل نیستید، اما به اندازه کافی خوب هستید و شایستگی ها و توانمندی هایی بهینه ای هم دارید.

 

بهتر است به مواردی فکر کنید که شما را تبدیل به فرد بهتری کند، فقط و فقط به این فکر کنید که هر روز بهتر و بهتر شوید، ولی هرگز از خودتان انتظار نداشته باشید که هم اکنون بتوانید در همه زمینه های مورد علاقه تان کامل و بدون نقص باشید.

 

خودتان را همان گونه که هستید، بپذیرید، نه بیشتر و نه کمتر! تصمیم بگیرید که خودتان را باور کنید و به خودتان ایمان داشته باشید، با باور و اعتماد به خویش می توانید تردید های تان را کنار بگذارید و با اطمینان هر چه بیشتر در جهت کسب موفقیت پیش ببرید. شما می توانید مثبت باشید فقط باید تصمیم بگیرید که مثبت باشید و مثبت بیندیشید.

حال دل‌مان را خوب کنیم

چگونه حال دل‌مان را خوب کنیم؟

همه ما به اشتباه عادت کرده ایم که بیشتر به شکست ها و ناامیدی هایمان فکر کنیم، آنها را در ذهن مان انباشته و دایما نیز مرورشان نماییم. اما فراموش نکنید فکر کردن به مشکلات و شکست ها اگر چه شاید گاهی ما را به سمت راه حل ها رهنمون می کند، اما در کل به منفی اندیشی و نارضایتی از زندگی منجر می شود، پس بکوشید با اقدامات ساده که در این نوشتار می اید، حال دل‌تان را خوب کنید و از زندگی لذت ببرید.

افراد مثبت اندیش و موفق کسانی هستند که توانسته اند بین اندیشیدن به مشکلات و مثبت ماندن تعادل ایجاد کنند، آنان در عین حال که به چالش ها و شکست هایشان فکر می کنند، هرگز هم اجازه نمی دهند مشکلات، انگیزه و کارایی مثبت آنها را از بین ببرد. آنان بخوبی می دانند که باید بتوانند افکار منفی را به اندیشه هایی تبدیل کنند که برایشان مفید است و حال شان را خوب می کند.

اگر چه شاید در نگاه اول مثبت اندیشی کار دشواری به نظر آید، اما شما می توانید با اندکی انگیزه به تغییر و تلاش برای تحول، زندگی تان را کن فیکون کنید و مثبت اندیش می شوید اگر:

به مثبت اندیشی عادت کنید

عادت کنید که در زندگی به جای تمرکز بر آنچه که نمی خواهید و یا آن را سودمند نمی بینید، بر چیزی متمرکز شوید که آن را مفید و مثبت می دانید. شاید در نگاه اول این دو سبک تفکر، یکسان به نظر آید، اما بی تردید در عمل متوجه خواهید شد که این سبک های اندیشه کاملا متفاوت و متمایز از یکدیگرند و در داشتن احساس مثبت و یا منفی نسبت به خودتان بسیار تاثیر گذار هستند.

پیشنهاد می کنیم تصمیم جدی بگیرید و از این پس مثبت اندیشیدن را در ذهن خود تمرین کنید، تلاش کنید به جای تمرکز کردن بر آنچه که ندارید، به آنچه که دارید بیندیشید، یعنی هنگامی که افکار منفی و مخرب به ذهن تان هجوم می آورند، سعی کنید که آنها را به افکار مثبت و مطلوب تبدیل کنید. به بیان دیگریاد بگیرید به جای دیدن نیمه خالی لیوان، نیمه پرآن را ببینید.

برای مواجهه با افکار مخرب و منفی، لازم است به یقین بپذیرید که این فکر، تنها یک فکر منفی است و سودی برای شما ندارد، سپس سعی کنید با ذهنی آرام به دنبال راهکارهایی باشید که بتوانید آن را به شیوه مثبت بررسی کرده و جنبه های منفی آن را از ذهن تان پاک کنید.

از همین امروز، این تمرین را شروع کنید تا ببینید چند روز می توانید بدون افکار منفی زندگی کنید و یا تخمین بزنید که میزان توانایی تان برای مواجهه با افکار منفی و حذف آنها از ذهن تان چقدر است؟ این تمرین را مانند یک رژیم غذایی ذهنی دنبال کنید و به آن متعهد باشید، اگر بتوانید با جدیت این عادت را در خود ایجاد و تقویت کنید، بی شک در آینده ای نه چندان دور، می توانید تغییرات مثبتی را نیزدر زندگی تجربه کنید.

قضاوت را برای همیشه فراموش کنید

در مورد خودتان بیش از دیگران کنجکاوی کنید، هنگامی که مشکلی برایتان پیش می آید، دیگران را مقصر ندانید و آنها را به قضاوت ننشینید، بهتر است به درون خودتان رجوع نمایید و سهم خود را در مشکل به وجود آمده شناسایی کنید.

یادتان باشد مقصر دانستن دیگران، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه شما را از خویشتن واقعی تان نیز دور خواهد ساخت. توصیه می کنیم به جای قضاوت کردن و یا پیشدواری های منفی چه در مورد خودتان و چه در مورد دیگران، به دنبال راه حل هایی برای حل مشکلات باشید که بتوانید به خودتان و دیگران کمک کنید.

اگر در مورد دوستی احساس خشم و ناراحتی می کنید، به جای تادیب و یا سرزنش کردن وی، به این بیندیشید که آن فرد، چگونه در این موقعیت بحرانی قرار گرفته و چرا مرتکب چنین خطایی شده است.

تلاش کنید شرایط وی را بیش از پیش درک کنید، اگر چه القای چنین عطوفت و مهربانی نسبت به خود هم ضروری است، چه بسا برخی از افراد، در مورد خطاها و اشتباهات خویش دیده اغماضی ندارند و دایما با خودسرزنش گری، خویش را تادیب می کنند. برای مثبت بودن باید تصمیم بگیرید بیشتر درک کنید و کمتر قضاوت کنید.

دنبال کشف مثبت ها باشید

همیشه منفی بودن بد هم نیست، چه بسا گاهی اوقات افکار منفی داشتن مفید و سودمند است، به شرط آن که بتوانید از آنها به درستی استفاده کرده و به عنوان یک عاملی انگیزشی که می تواند شما را به شرایط مثبت سوق دهد، بهره گیرید. تلاش کنید در هر موقعیت منفی و یا در رویارویی با افراد منفی، چیزی را جستجو و کشف کنید که آن را تحسین می کنید و یا آن را به عنوان ویژگی ارزشمند این شرایط منفی قلمداد می کنید.

حقیقت شرایط را آنگونه که در واقع هست، درک کنید، سپس به این مهم بیندیشید که از ان شرایط موجود چه می خواهید و یا قرار است چه چیزی را در آن موقعیت تغییر دهید، به طور حتم این طرز تفکر، شما را به سمت تغییر مثبت رهنمون خواهد شد، چه بسا بعضی اوقات شرایط سخت زندگی به ما کمک می کنند که ارزشمندترین منابع را برای ایجاد تغییر و تحولات شگرف در زندگی مان بیابیم. پس به جای غرق شدن در شرایط منفی، به دنبال نکات مثبت آن شرایط منفی باشید و به بهترین نحو ممکن از آن استفاده کنید، به خاطر داشته باشید این امر نه تنها شما را شر افکار منفی همیشه مزاحم رها می کند، بلکه بین افکار مثبت و منفی شما تعادل نیز ایجاد می کند.

خود کنونی تان را بپذیرید

در بسیاری از مواقع میل به کمال و کامل بودن افراطی منشا تفکرات منفی است، برخی از افراد دایما در تلاشند که در همه زمینه ها بهترین و کامل باشند و چون نمی توانند، احساس ناراحتی می کنند و از سبک زندگی شان رضایت ندارند و ناخشنودند، به گونه ای که گاه حتی دچار خود سرزنشگری می شوند و خود را حقیرترین فرد می پندارند.

برای اجتناب از کمال گرایی مرضی، باید بپذیرید شما هم مانند همه آدمیان نقص هایی دارید و حتی ممکن است تصمیماتی بگیرید که نباید بگیرید و یا کارهایی را انجام دهید که نباید انجامشان می دادید، به یقین بپذیرید اگر چه کامل نیستید، اما به اندازه کافی خوب هستید و شایستگی ها و توانمندی هایی بهینه ای هم دارید.

بهتر است به مواردی فکر کنید که شما را تبدیل به فرد بهتری کند، فقط و فقط به این فکر کنید که هر روز بهتر و بهتر شوید، ولی هرگز از خودتان انتظار نداشته باشید که هم اکنون بتوانید در همه زمینه های مورد علاقه تان کامل و بدون نقص باشید.

خودتان را همان گونه که هستید، بپذیرید، نه بیشتر و نه کمتر! تصمیم بگیرید که خودتان را باور کنید و به خودتان ایمان داشته باشید، با باور و اعتماد به خویش می توانید تردید های تان را کنار بگذارید و با اطمینان هر چه بیشتر در جهت کسب موفقیت پیش ببرید. شما می توانید مثبت باشید فقط باید تصمیم بگیرید که مثبت باشید و مثبت بیندیشید.

پیاده روی روزانه

تاثیر پیاده روی روزانه بر جسم و ذهن‌

تاثیر پیاده روی روزانه بر جسم و ذهن‌
درست است که پیاده روی، ورزشی ساده است اما دلیل نمی‌شود مفید نباشد. بهتر است فعلا توصیه‌ی «نابرده رنج گنج میسر نمی‌شود» را فراموش کنید و از پیاده روی‌های‌تان لذت ببرید!
 
آیا وقتی ورزش کردن به ذهن‌تان خطور می‌کند فکر می‌کنید حتما باید ساک ورزشی‌تان را بردارید و به باشگاه بروید و با دستگاه‌ها و وزنه‌ها دست و پنجه نرم کنید و بعد از کلی عرق ریختن و نفس نفس زدن، به خانه برگردید؟ آیا این همان سناریوی خوشایند شماست؟ افراد زیادی عاشق باشگاه رفتن هستند و به طور جدی دوست دارند قدرت‌شان را بیشتر کنند و عضله بسازند. اما اگر چنین فعالیت‌هایی باب میل شما نباشد چطور؟ پس نباید ورزش کنید؟ اینطور نیست، پیدا کردن فعالیت بدنی محبوب‌تان، ارزش بسیار زیادی دارد.

پیاده روی یک از ورزش‌های ساده‌ای است که تاثیرات شگفت انگیزی دارد، چه کسی هست که پیاده روی را دوست نداشته باشد؟ پیاده روی کردن، یکی از ورزش‌هایی است که واقعا کمتر کسی پیدا می‌شود به آن علاقه نداشته باشد و درست به همین دلیل است که اکثرا فکر می‌کنند پیاده روی، کم‌اثرترین و بیفایده‌ترین ورزش ممکن است! در ادامه به برخی از بهترین فواید پیاده روی روزانه اشاره می‌کنیم.
 

۱. کاهش وزن

پیاده روی آنقدر ساده و مفرح است که ما معمولا نسبت به سختی‌های تمرین در باشگاه، آن را دست کم می‌گیریم و تاثیرش را روی کاهش وزن قبول نداریم. اما باید دیدمان را عوض کنیم. پیاده روی تند اگر همراه با تغذیه‌ی درست باشد، تاثیر بسیار قابل توجهی روی کاهش وزن دارد و در مورد خانم‌ها، آب شدن چربی‌های عمقی شکم، اولین اتفاقی است که می‌افتد. پس یادتان باشد: یک مایل پیاده روی، ۸۸.۹ کالری می‌سوزاند، و یک مایل دویدن، ۱۱۲.۵ کالری.

۲. کاهش ریسک ابتلا به دیابت

انجمن دیابت آمریکا اعلام کرده است که پیاده روی، سطح قند خون را کاهش داده و در نتیجه ریسک ابتلا به دیابت را کم می‌کند.

۳. کاهش فشار خون

پژوهشگران دریافتند پیاده روی منظم، فشار خون را پایین آورده و ریسک سکته‌ی مغزی را ۲۰ تا ۴۰ درصد کاهش می‌دهد.

۴. کاهش ریسک بیماری‌های قلبی و عروقی

مطالعات نشان داده افرادی که حداقل ۵ بار در هفته و هر بار به مدت ۳۰ دقیقه یا بیشتر پیاده روی می‌کنند، به میزان ۳۰ درصد از خطر بروز بیماری‌های قلبی و عروقی‌شان می‌کاهند.

۵. تنظیم وضعیت گوارش

برخی از افراد به طور طبیعی، سیستم گوارشی دارند که مثل ساعت، منظم کار می‌کند اما خیلی‌ها هم اینطور نیستند. اگر شما هم جزو دسته‌ی دوم هستید، پیاده روی می‌تواند در بهبود وضعیت گوارش‌تان موثر باشد. یکی از مهمترین چیزهایی که یک بیماری که جراحی شکم رویش انجام شده نیاز دارد، پیاده روی است زیرا در پیاده روی، عضلات شکمی و میان‌ تنه به خوبی درگیر شده، و در نتیجه سیستم گوارشی بهره‌ی زیادی خواهد برد.

۶. تقویت استخوان‌ها

تقویت استخوان‌ها با ورزش منظم، یکی از راههای موثر پیشگیری از پوکی استخوان و افت ستون فقرات است. چگالی استخوانی با ورزش‌هایی چون پیاده روی افزایش می‌یابد و آنهایی که به طور منظم پیاده روی می‌کنند، نسبت به افرادی که اهل پیاده روی نیستند، استخوان‌های محکم‌تری دارند.

 

 
 
۷. بهتر شدن خلق و خو

حتما دیگر می‌دانید که فعالیت بدنی، می‌تواند اعصاب را آرام کند اما حتما نباید یوگا یا مدیتیشن یا کیک بوکسینگ کار کنید تا خوش اخلاق‌ و آرام شوید. حتی یک پیاده روی ساده هم می‌تواند تاثیرات چشمگیری بر خلق و خوی شما بگذارد. پیاده روی‌های منظم، سیستم عصبی‌تان را اصلاح می‌کند تا حدی که عملا متوجه کاهش خشم و اضطراب‌تان خواهید شد. ضمنا پیاده روی با یک دوست، یک حرکت اجتماعی سالم است و پیاده روی در روشنایی روز می‌تواند افسردگی و اختلال عاطفی فصلی (SAD) را کاهش دهد.

۸. خلاق‌تر شدن ذهن

خیلی‌ها این را تجربه کرده‌اند که هنگام پیاده روی، افکاری ابتکارآمیز به ذهن‌شان خطور کرده یا راه حل مشکلات را پیدا می‌کنند. چهار مطالعه در این مورد انجام شده و همه‌ی آنها تائید کرده‌اند که پیاده روی، اندیشه پردازی‌های مبتکرانه را بیشتر می‌کند.
 
البته این تاثیری نیست که تنها با حرکت کردن در محیطی خاص و قدم زدن در جایی حاصل شود، بلکه باید واقعا پیاده روی کنید! چه در محیط بیرون چه روی تردمیل. پیاده روی باعث می‌شود ایده‌هایی جدید و مناسب به ذهن‌تان خطور کند و این اتفاق حتی بعد از پیاده روی، زمانی که می‌نشینید تا کارهای‌تان را انجام دهید هم ممکن است روی دهد.

۹. افزایش طول عمر

شواهد زیادی وجود دارد که ثابت می‌کند پیاده روی می‌تواند ریسک مرگ و میر را کاهش دهد. مطالعه‌ای که روی اطلاعات جمع آوری شده از بیش از ۳۳۴۰۰۰ نفر انجام شد، به طور آشکار نشان داد که حتی تغییر سبک زندگی غیر فعال به روزانه ۲۰ دقیقه پیاده روی می‌تواند احتمال مرگ را تا ۷ درصد کم کند.

۱۰. برای چند برابر کردن فواید گفته شده، در پارک پیاده روی کنید

هر چند نکته‌ی اصلی در تمام موارد گفته شده، پیاده روی است اما مطالعات گسترده‌تری نشان داده پیاده روی در پارک یا حتی یک فضای سبز ِ پُر از درخت، به کاهش خستگی مغز کمک می‌کند که معادل، استرس کمتر و افزایش تمرکز است.

آلزایمر و آگاهی

آلزایمر را با آگاهی کنترل کنید

آلزایمر را با آگاهی کنترل کنید
مشاهده کسی که دیگر خاطراتش را به یاد نمی‌آورد، بسیار دردناک است و این درد زمانی که فرد عضوی از خانواده باشد، شدیدتر می‌شود. روایت‌ها حکایت از آن دارد که زندگی با یک بیمار آلزایمری صبر ایوب می‌خواهد، چراکه فرد باید مراقب سلامت جسم و روان خود و بیمار باشد.
به گزارش جام جم آنلاین ، امروز 21 سپتامبر برابر 31 شهریور روز جهانی آلزایمر است و متاسفانه تعداد مبتلایان به این بیماری در جهان رو به افزایش است. به همین دلیل بر آن شدیم تا ضمن ارائه راهکارهای مواجهه با این بیماران، به افراد سالم نیز یادآوری کنیم امکان ابتلا به آلزایمر برای هر فردی وجود دارد و توجه به اقدامات پیشگیرانه برای کاهش ریسک بسیار ضروری است.

آلزایمر ارثی نیست

دکتر حسین دلاور کسمایی، متخصص مغز و اعصاب، استادیار دانشگاه شهید بهشتی در گفت‌وگو با جام‌جم می‌گوید: دغدغه امکان ابتلا به آلزایمر از سوی خانواده فرد مبتلا، سوالی است که مکرر از ما پرسیده می‌شود. آلزایمر یک بیماری ارثی نیست، بنابراین چنین نگرانی بی‌مورد است.

وی ادامه می‌دهد: وراثت تنها در 5درصد موارد نقش دارد. زمانی که تعداد مبتلایان به این بیماری در خانواده و بستگان زیاد باشد، با انجام آزمایش ژنتیک، می‌توان فرد در معرض ریسک را شناسایی کرد.

رسوب مواد در سلول‌های خاکستری مغز

افت حافظه کوتاه، مهم‌ترین نشانه ابتلا به آلزایمر است. هرچند حافظه بلندمدت نیز به مرور درگیر بیماری می‌شود، اما این مسأله به میزان و نحوه پیشرفت بیماری بستگی دارد. دکتر دلاور میزان شیوع ابتلا به بیماری‌های زوال عقل در اروپا را 4/6 درصد عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: 4/4 درصد این آمار مربوط به بیماران آلزایمری است واغلب مبتلایان بالای 65 سال دارند که البته این میزان در آسیا پایین‌تر است.

به گفته این متخصص مغز و اعصاب، مهم‌ترین دلیل بروز بیماری، رسوب برخی مواد در سلول‌های خاکستری مغز و از بین رفتن آنهاست. ضمن آن که کاهش موادی به نام استیل کولین یا واسطه‌های انتقال‌دهنده عصبی نیز (با اهمیت کمتری نسبت به عامل اول) در ابتلا به بیماری موثر است.

استادیار دانشگاه شهید بهشتی مصرف روزانه یک لیوان آبمیوه‌های آنتی اکسیدان همچون گوجه فرنگی را در پیشگیری از ابتلا به این بیماری بسیار موثر می‌داند و می‌گوید: اخیرا دارویی در دست آزمایش است که در صورت موفق بودن نتایج بررسی با کمک آن می‌توان جلوی پیشرفت بیماری را گرفت.

آموزش بازی‌های فکری به آلزایمری‌ها

بی‌قراری، پرخاشگری و تکرار مکرر یک درخواست از سوی بیمار ازجمله مشکلاتی هستند که اعضای خانواده یک بیمار آلزایمری با آن مواجه هستند.

دکتر دلاور معتقد است آموزش بازی‌های فکری همچون شطرنج یا هر کاری که باعث فعالیت مدارهای عصبی مغز شود، نه‌تنها می‌تواند زمان ابتلا به آلزایمر را به تعویق بیندازد، بلکه مانع پیشرفت بیماری شود.

ضرورت درک احساس ناامنی بیماران

یک لحظه تصور کنید چقدر برای هرکدام از ما می‌تواند سخت باشد که نتوانیم ساده‌ترین کارهای شخصی خود را مثل لباس پوشیدن و مسواک زدن انجام دهیم و نیازمند کمک دیگران باشیم.

دقیقا این همان حسی است که یک بیمار آلزایمری دارد و همین باعث بی قراری و حتی پرخاشگری او می‌شود. متخصصان معتقدند بیماران باید کارهای شخصی را خودشان انجام دهند؛ چراکه این کار، هم برای آنان آرامش‌بخش است و هم باعث فعالیت مغزی آنان می‌شود.

دکتر دلاور، ضعف آگاهی را باعث دشواری زندگی برای خانواده‌های این بیماران می‌داند و می‌گوید: فراموشی کارهای انجام شده و اصرار بیمار نسبت به انجام مجدد کار باعث بروز تنش میان فرد و خانواده‌اش می‌شود. در صورتی که خانواده‌ها می‌توانند با ثبت کارهایی که فرد انجام داده به او کمک کنند.

وی ادامه می‌دهد: بخشی از این بی‌قراری‌ها با کمک دارو قابل کنترل است، اما بخش دیگر آن نیز به رفتار خانواده‌ها برمی‌گردد. آنان باید مراقب باشند فرد احساس ناامنی نکند. هنگام بروز بی‌قراری، پرخاشگری یا عریان شدن فرد (در مراحل پیشرفته بیماری) سعی کنید با بیمار وارد بحث نشوید و از هر گونه پاسخ پرخاشگرانه تحریک‌کننده بیمار اجتناب کنید. به بیمار اطمینان دهید متوجه اضطراب او شده‌اید و برای آرام‌شدن او سعی کنید حواسش را پرت کنید.

این متخصص مغز و اعصاب با بیان این که بی‌قراری این افراد در ساعات غروب بیشتر می‌شود، تأکید می‌کند: بسیار مهم است محیط زندگی بیمارانی که آلزایمر پیشرفته دارند، ثابت باشد. مسافرت رفتن اصلا برای این افراد خوب نیست. تغییر محیط باعث ترس و ناامنی آنها می‌شود. در چنین شرایطی بهتر است بیمار به یکی از مراکز نگهداری سپرده شود و خانواده بعد از بازگشت از سفر نیز به خاطر افزایش بی‌قراری یا پرخاشگری بیمار حتما با پزشک در ارتباط باشند تا فرد به وضعیت عادی بازگردد.

ضرورت عضویت در انجمن آلزایمر

پیشگیری از بروز تنش توسط خانواده‌ها بسیار مهم است. به همین دلیل دکتر بهروز بیرشک، روان‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ایران، شناخت و پذیرش ماهیت بیماری در کیفیت همراهی خانواده‌ها را بسیار تاثیر گذار می‌داند.

دکتر بیرشک ادامه می‌دهد: درمواقعی بیماران همانند یک کودک بدون منطق عمل می‌کنند و همین باعث ناراحتی و واکنش اطرافیان می‌شود. اگر اعضای خانواده متوجه باشند که فرد هیچ درک و کنترلی هنگام انجام کارهای خود ندارد، دیگر او را بازخواست نمی‌کنند و صبورانه رفتار می‌کنند. این روان‌شناس تأکید می‌کند: خانواده‌ها حتما با عضویت در انجمن آلزایمر می‌توانند آموزش‌هایشان را برای مواجهه با این افراد به روز نگه دارند.

مشاوره بگیرید

اطرافیان بیمار به دلیل آن که با مشکلات مختلفی مواجه هستند در شرایط سخت و دشوارتری نسبت به فرد مبتلا قرار دارند. دکتر بیرشک در ادامه این اظهارات می‌گوید: تقسیم کار و مشارکت اعضای خانواده در مراقبت از بیمار بسیار مهم است. اگر بار این مسئولیت بر دوش یک نفر باشد، حتما مراقب دچار فرسودگی جسمی و روحی می‌شود که می‌تواند زمینه‌ساز بیمار‌شدن یک عضو دیگر خانواده و افزایش مشکلات شود.

این روان‌شناس ادامه می‌دهد: گاهی آستانه تحمل افراد مراقب کاهش می‌یابد. به همین دلیل در برابر بیمار واکنش‌های منفی نشان می‌دهند و در عین حال به دلیل رفتار بدی که داشته‌اند، شروع به تخریب و سرزنش خود می‌کنند. به همین دلیل توصیه می‌کنم در چنین شرایطی افراد با روان‌شناس یا متخصص اعصاب و روان‌ مشاوره داشته باشند و احساسات خود را بیان کنند.

آشنا پنداری

دژاوو به حالتی اطلاق می‌شود که در‌ آن، شخص احساس می‌کند پدیده ای را که در حال رخ دادن است قبلا تجربه کرده ، اما آیا واقعا چنین است؟
وقتی در حال گفت‌و‌گوی عمیق با دوستی هستید، ناگهان احساس می‌کنید دقیقا همین مکالمه را قبلا داشته‌اید و معتقدید صحنه برایتان کاملا تکرار شده است؛ وقتی به موزه می روید هنگام گشت و گذار در میان آثار تاریخی ناگهان احساس می‌کنید قبلا آنجا بوده‌اید. فردی برای نخستین بار از کنارتان رد می شود ولی احساس می‌کنید او را می‌شناسید.

زمانی که برای نخستین بار قدم به یک شهر جدید می گذارید، امری آشنا به ذهنتان خطور می کند و شما را برای لحظه‌ای به فکر فرو می برد، ناگهان با احساس ترس‌آور روبه‌رو می‌شوید و با خود می گویید: «حتما قبلا اینجا بوده ام»، در عین حال که می‌دانید این امکان‌‌پذیر نیست. پس چه اتفاقی باعث به وجود آمدن چنین حسی شده است؟

این‌ها احساسی است که تقریبا همه ما حداقل یکبار در زندگی‌ تجربه کرده‌ایم و به آشناپنداری تعبیر می شود. حسی عجیب و غریبی که در مواجهه با یک اتفاق، منظره یا حتی تجربه‌ای کاملا جدید به آن دچار می‌شویم و مدام با خودمان تصور می‌کنیم که در گذشته این اتفاق برایمان رخ داده است. 

در حقیقت آشناپنداری حس آشنایی است با امری کاملا تازه، که در اعماق مغز ما پنهان شده است. مطالعه در مورد این پدیده امری کاملا دشوار است زیرا اغلب مردم زمانی که این حالت را تجریه می کنند نه در آزمایشگاه حضور دارند و نه اینکه انبوهی از دستگاه های پایش مغز به آنها متصل شده است.

بچه پولدارها دژاوو را تجربه می کنند
علی باجلان متخصص روانشناسی در گفت‌وگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان درباره پدیده آشناپنداری گفت: آشناپنداری ترجمه واژه فرانسوی "دژاوو" و به این معنی است که کسی را قبلا در جایی دیده باشیم و مجدد آن صحنه در زمانی دیگر تکرار شود. اکثر جمعیت دنیا و معمولا قشرهایی که تحصیلات یا درآمد بالایی دارند و مدام در سفر هستند، بیش از سایر افراد، آشناپنداری را تجربه می کنند. 

وی افزود:‌ همچنین تحقیقات نشان می دهد، افرادی که تحت تاثیر دارویی خاص هستند، مواد مخدر مصرف می کنند و مدام استرس دارند، به دژاوو دچار می شوند. 

احساسی شدن کار دست‌تان می دهد
وی با بیان اینکه دلایل و نظریه‌های مختلفی برای این پدیده مطرح شده است، بیان کرد: برخی افراد معتقدند، عدم ارتباط دو نیم کره و تعداد تحریکات بیش از حد نورون‌های مغزی عامل ایجاد این پدیده است و این ناهماهنگی باعث دژاوو می شود. یکی دیگر از نظریه‌های مطرح شده درباره دژاوو، واکنش عاطفی افراد به وقایع مختلف است؛ یعنی افرادی که به رویدادهای مختلف، احساسی نگاه می کنند بیشتر از دیگران درمعرض آشناپنداری هستند.

وقتی چشم‌ها هم به یکدیگر نارو می زنند
باجلان نظریه تاخیر رسیدن نور به یکی از چشم‌ها را دلیل دیگر دانست و عنوان کرد: وقتی شیءای را می بینیم، یکی از چشم‌ها آن را زودتر می بیند و سریع‌تر از چشم دیگر اطلاعات آن را به مغز می رساند، لذا فرد احساس می کند آن صحنه یا شیء را قبلا دیده است؛ بنابراین تاخیردر رساندن اطلاعات به مغز یکی از دلایل آشناپنداری است.

این متخصص روانشناسی افزود: یکی از توضیح های بیولوژی این پدیده به ساختار مغز و سیگنال‌های حسی و عصبی آن مربوط می شود. بر اساس این فرضیه، فاصله اندک بین دریافت اطلاعات از دو چشم موجب می شود تا دریافت و درک دو مرحله ای از یک رویداد به وقوع بپیوندد. 

دومین توضیح علمی در توجیه دژاوو وجود تفاوت در فرآیند درک زمان متمرکز شده است که بر اساس آن اختلال در شناخت زمان و ارسال و دریافت سیگنال های گوناگون توسط مغز رخ می دهد.

امان از روح سرگردان
وی با بیان اینکه در آیین ایرانی‌ها، آشناپنداری با رویا ارتباط دارد و از آن به رویای صادقانه یاد می کنند، گفت: تعبیر تجربه صحنه‌های به ظاهر تکراری به رویای صادقه در بین ایرانی‌ها بسیار شایع است، همچنین برخی افراد اعتقاد به تناسخ یا همان جدا شدن روح از بدن دارند؛ یعنی معتقدند روح از بین نمی رود و از جسمی به جسمی دیگر منتقل می شود و زمانی که روحشان در کالبدی دیگر بوده، آن صحنه را دیده و تجربه کرده است. 

باجلان با اشاره به روان‌گسیختگی عنوان کرد: روان گسیختگی نیز اشاره به جدا شدن روح از فرد دارد که در این حالت روح از بدن فراری است و جدا از جسم رویدادهای مختلف را می بیند.

خاطره‌ها زنده می شوند
آشناپنداری در منابع مختلف به سه دسته دژاوو کو، دژا سنتی، دژا ویزیته تقسیم شده است.

وی درباره این دسته‌ها عنوان کرد: برای همه ما اتفاق می افتد که در محیط هایی قرار می گیریم و کارهایی را انجام می دهیم که برای ما آشنا است و می گوییم قبلا آن را تجربه کرده‌ایم؛ به این موارد دژاووکو می گویند؛ در این حالت شخص به این اطمینان می رسد که همه چیز دقیقا همان طور که درگذشته اتفاق افتاده بود، تکرار می شود. در دژا سنتی، فرد با شنیدن سخن‌های مختلف، به یاد داستان و خاطره‌ای می افتد؛ در حقیقت این حس است که با شنیدن صدای کسی خاطره‌ای برای او زنده می شود یا چیزی را قبل از وقوع آن حس کرده است.

با جلان درباره دژا ویزیته گفت: این نوع از دژاوو، احساس آشنایی نسبت به محیط غریبه است؛ مثلا فرد دیدن محیطی تازه را تجربه نکرده اما فکر می کند که راه و مسیرش را در گذشته طی کرده، درحالی‌که اصلا چنین چیزی نبوده است.

تجربه یک رویای شیرین تا تکرار تلخ تاریخ
هرچند در برخی مقالات علمی، تاخیر چشمی موثرترین و مهم‌ترین عامل آشناپنداری مطرح شده است اما در واقع از نظرعلمی دقیقا مشخص نیست که کدام نظریه و اعتقاد، با واقعیت تطبیق بیشتری دارد؛ چون این پدیده یک امر متافیزیک و ماورا‌الطبیعی است که تجزیه و تحلیل داده‌های آن به طور کامل، ممکن نیست.

آشناپنداری می تواند برای هر کسی اتفاق افتد، این حالت چیزی بیش از این احساس است که شما چیزی را در گذشته دیده‌اید یا قبلا کاری را انجام داده‌اید. درواقع آشناپنداری یک احساس تکان‌دهنده و گاهی اوقات آزاردهنده از تکرار دوباره تاریخ است.

چشم ها را باید شست

هر زمان که احساس کردید ناامید شده اید یک چیز را در ذهن داشته باشید هیچ مانعی نیست که نتوان آنرا از میان برداشت غیر ممکن وجود ندارد و آنچه شما را محدود می‌کند فقط و فقط در ذهن شماست.
 هر زمان که احساس کردید ناامید شده اید یک چیز را در ذهن داشته باشید هیچ مانعی نیست که نتوان آنرا از میان برداشت غیر ممکن وجود ندارد و آنچه شما را محدود می‌کند فقط و فقط در ذهن شماست.