زندگی زیر آب

قابلیت ژنتیکی اقامت طولانی مدت زیر آب باعث شگفتی کارشناسان از سراسر دنیا در خصوص یک قبیله بومی در شرق آسیا شده است.
دانشمندان اعتقاد دارند مردم یک قبیله بومی در سواحل غربی کشور تایلند دارای توانایی منحصر بفردی برای شنا و زنده ماندن در زیر آب هستند. 
گفتنی است،‌ کودکان قبیله Moken دو برابر بیشتر از سایر کودکان در زیر آب می‌توانند به شنا بپردازند و همچنین دید زیر آب بسیار قوی دارد.
 
توانایی شگفت انگیز اعضای این قبیله در زندگی زیر آب + تصاویر

بررسی‌ها نشان می‌دهند، اعضای این قبیله در جمع آوری مروارید، صدف و صید انواع ماهی تبحر دارند. 

قبیله Moken حدود 2 الی 3 هزار نفر است و در سواحل و جزایر دریای آندامان در سواحل غربی تایلند زندگی می‌کنند. 

توانایی شگفت انگیز اعضای این قبیله در زندگی زیر آب + تصاویر

اعضای این قبیله هنگامی مشهور شدند که در سال 2004 و به دنبال سونامی ویرانگر اقیانوس هند که بیش از 250 هزار نفر را به کام مرگ کشاند اعضای قبیله Moken توانستند زنده بمانند.
 
دانشمندان سوئدی در حال حاضر سالها است که در حال تحقیق در خصوص قابلیت منحصر بفرد غواصی و شنای زیر آب اهالی این قبیله هستند. اعضای این قبیله همچنین از آب، موجودات و گیاهان دریایی نیز استفاده می‌کنند. 

پژوهشگران اعتقاد دارند ویژگی‌های ژنتیکی در ایجاد این قابلیت در اعضای این قبیله موثر است. 
اعضای این قبیله بدون نیاز به عینک و با چشم باز می‌توانند در زیر آب به شنا بپردازند و حتی به شکار و جمع آوری اشیا بپردازند. 

توانایی شگفت انگیز اعضای این قبیله در زندگی زیر آب + تصاویر

آنها همچنین حجم بالایی از اکسیژن را می‌توانند درون ریه خود نگهداری کنند و در زمان اقامت زیر آب آن را به تدریج مصرف کنند. کارشناسان نظیر این توانایی را در مردم نژادهای دیگر مشاهده نکرده‌اند.

سردترین شهر جهان

شهر یاکوتسک سرد ترین شهر جهان است که دمای آن به 60 درجه زیر صفر می رسد.
شهر یاکوتسک روسیه سردترین شهر جهان است. ساکنان این شهر واقع در شمال شرقی سیبری، نیمی از سال را با دمای حدود 60درجه سانتی‌گراد زیر صفر سپری می‌کنند.
هر چند در حال حاضر دمای هوای یاکوتسک به 38درجه سانتی‌گراد زیر صفر می‌رسد اما مردم این شهر همچنان مجبورند با چند دست لباس گرم در خیابان‌های مملو از برف و یخ تردد کنند تا جایی که برخی از آنها پوشیدن 2 پالتو پوست و چند جوراب را برای جلوگیری از یخ‌زدگی بدن لازم و ضروری می‌دانند. در حال حاضر این شهر حدود 20هزار نفر جمعیت دارد.
برای نمایش عکس در سایز واقعی روی آن کلیک کنید

دوران بازنشستگی

چطور دوران بازنشستگی بهتری داشته باشیم؟


دوران بازنشستگی

باید یاد بگیرید دوران بازنشستگی را چطور مفید،دوست داشتنی، لذتبخش و آرامش بخش زندگی کنید

 

بازنشستگی یکی از دوران معمول زندگی است، پس نیاز به آماده شدن و مهارت یابی برای آن هم مثل همه دوران ها جدی می شود.

 

بازنشستگی یکی از دوران معمول زندگی است، پس نیاز به آماده شدن و مهارت یابی برای آن هم مثل همه دوران ها جدی می شود. در اغلب موارد در این دوران خانه نشینی های مداوم زندگی را به سکون تبدیل کرده، حال آنکه تحرک و شادی تکراری شدن زندگی را کمرنگ می کند.


خیلی از افراد از این دوران رنج می برند و حتی می ترسند بازنشسته شوند اما آیا واقعا دوران بازنشستگی ترسناک و منفور است؟ اگر این طور است پس چرا بعضی از افراد، تازه در این دوران دست به کارهای جدیدی می زنند و شکوفا می شوند؟ جواب این سوال ها این است که شما باید یاد بگیرید دوران بازنشستگی را چطور مفید،دوست داشتنی، لذتبخش و آرامش بخش زندگی کنید.


شما بازنشستگی را چگونه می بینید؟
بازنشستگی از آن دوره های زندگی است که مردم نگاه های مختلفی به آن دارند. از «با زن ها در خانه نشستن!» گرفته تا «همچون پرنده باز که حالا نشسته»؛ باز را که می شناسید ؟ همان پرنده معروف ایرانی ها که دائم می گویند: کبوتر با کبوتر، باز با باز. این یعنی بعضی ها با یک جمله معروف از همان اول خود را خانه نشین می کنند یا به خودشان اسم پرنده ای را می دهند که کمی باید بنشیند تا احتمالا دوباره پرواز کند. پس در نخستین قدم با خودتان فکر کنید بازنشستگی برای شما چه تعریفی دارد؟


یک تعبیر اشتباه از سالمندی
بازنشستگی در تمام کشورها وجود دارد. بدترین نوع تعبیرهای رایج از بازنشستگی که خطر روحی و جسمی برای صاحبش دارد، فکرهایی است که می گویند: دیگر دوران کار و سودمندی ام تمام شد. این گروه چون زندگی را فقط کارکردن می دانند، بازنشستگی را هم کابوس می دانند. برخی دیگر خودشان را با کارشان تعریف می کنند و بازنشستگی را بی هویت بودن یا عاطل و باطل بودن معنا می کنند. آسیب هایی چون پرخاشگری، افسردگی ، ناامیدی، کاهش روابط اجتماعی و خانوادگی، کاهش توان جسمی به دنبال کم شدن فعالیت جسمی و ذهنی برخی از تبعات این تعریف های اشتباه از بازنشستگی است.


آمارها نشان می دهد که افراد هرچه بدون آمادگی به دوران بازنشستگی برسند آن را سخت تر ارزیابی می کنند و در نتیجه دچار سختی ها و فشار روانی بیشتری هم می شوند.

 

با ما همراه شوید تا راهکارهای موثر را بررسی کنیم:

 

آرزوهای به زمین مانده
قبل از اینکه بازنشستگی شروع شود، می توانید لیستی از آرزوهای به زمین مانده خودتان را تهیه کنید. کارهایی که مدت هاست به خاطر کار مداوم تان از آنها بازمانده اید. ممکن است سفر با خانواده، استراحت بیشتر، راه اندازی یک باغچه، کتابخوانی  و راه انداختن یک کسب و کار جدید یا حتی درس خواندن در رشته مورد علاقه تان فکر خوبی برای روزهای بعد از بازنشستگی باشد.یادگیری انواع رشته های هنری، مهارت های فنی و حرفه ای و یا حضور در فعالیت های خیریه و داوطلبانه می تواند بخشی از شروع فعالیت های جدید شما باشد.


نقش خانواده
بعد از سال ها وقتی پدر و مادر در یک خانواده بازنشسته می شوند شرایط خانواده تغییر می کند. گذران بیشتر وقت همسران و فرزندان همانقدر که وابستگی آنها را به هم بیشتر می کند، احتمال ایجاد چالش را هم در خانواده افزایش می دهد. بیشتر شدن بخشی از چالش های خانوادگی در دوران بازنشستگی به خاطر بیشتر شدن زمان با هم بودن افراد است اما بخش دیگر آن می تواند از بی برنامگی همسران برای گذران اوقات خود و در نتیجه خستگی روحی، عصبانیت، دقت بیشتر به امور زندگی و... باشد.


شیرین شدن دوران بازنشستگی برای خانواده نیاز به برنامه ریزی  و آگاهی همه اعضای خانواده دارد. هرچه فعالیت، استفاده از ورزش، مشورت خواهی و گفت وگوهای خانوادگی، سرگرمی ها و حتی بازی های دسته جمعی و ایجاد دغدغه های مفید و سازنده برای فرد بازنشسته بیشتر باشد، وضعیت روحی و به تبع آن تعاملات او بهتر خواهد بود. خانواده ای که تا دیروز به خاطر مشغله های کاری والدین از کم بودن تعاملات و با هم بودن مثل سفر، خرید، گفت وگو، کارهای مشترک و....گله مند هستند این بار فرصت خوبی پیدا می کنند تا از با هم بودن لذت ببرند.

 

فعالیت های بدنی را قطع نکنید.
فعالیت های جسمانی موجب تقویت فعالیت روانی می شود و لذا در سراسر زندگی از اهمیت زیادی برخوردار است و اگر در دوره جوانی فعالیت بدنی را آغاز کنید و به آن پایبند باشید، در دوران پیری فواید بیشتری را از آن به دست خواهید آورد. لذا از فواید ورزش کردن می توان به تناسب اندام، انعطاف پذیری بیشتر، بهبود وضعیت تعادل، سر حال بودن و .... اشاره کرد. سعی کنید با حفظ سلامتی در یک سطح متعادل و معقول، از زندگی سالمندی خود، حداکثر استفاده و لذت را ببرید.


یادگیری همیشه تازه است
یادگیری دل را تازه و روحیه را شاداب نگه می دارد. بازنشسته های بسیاری ترجیح می دهند در زمانی که به دست آورده اند، در دوره های دانشگاهی، فنی و حرفه ای، حوزه علمیه و... شرکت کنند. رفتن در این راه، امید به زندگی را به میزان قابل توجهی بالا می برد. شما هم حتما این روش را امتحان کنید. لذت آموختن و کشف کردن در این دوران بسیار شیرین تر و جذاب تر از دورانی است که شما در دوران دانشجویی گذرانده اید.

 

کاهش دلهره و نگرانی که مادر تمام بیماری هاست.
برای حل این نگرانی ابتدا بایستی منابع ایجاد کننده آن را پیدا کرد. برای مثال صحبت کردن راجع به نگرانی یا درمانگر یا حتی بیان مسائل دلهره آور با یک دوست یا همنشین می تواند به کاهش دلهره و نگرانی منجر شود. حتی با کارهایی همچون قدم زدن، بازی های ورزشی و سرگرمی های مناسب، فعالیت های جسمانی ورزشی می تواند به کسب آرامش کمک کند.

ارتباط معنوی
اگر مسائل معنوی و روحانی به شما احساس خوبی می دهد سعی کنید ارتباط خود را با این موضوع حفظ کنید. هرگونه عقاید معنوی یا مذهبی که دارید سعی کنید تقویت کنید. اینها ممکن است که به تخفیف تنهایی، افسردگی، اضطراب در سالمندی کمک کند و یا حتی عامل دفاعی در برابر مشکلات و بیماری روانی از جمله آلزایمر باشند. کسانی که اعتقادات مذهبی و معنوی قوی دارندمعمولاً به تبع آن احساس حمایت و راحتی بیشتری می کنند.

 

سلامت دوران سالمندی

بازنشستگی یکی از دوران معمول زندگی است که نیاز به آماده شدن و مهارت یابی دارد

 

به رفت و آمد ها ادامه دهید.
داشتن روابط محکم با خانواده و دوستان همیشه حایز اهمیت بوده و است با افزایش سن این روابط اهمیت دوچندانی پیدا می کند. مطالعات نشان می دهد که اگر روابط اجتماعی شما ضعیف باشد خطر مرگ در شما تا چهار برابر فردی خواهد بود که اطرافش پر از کسانی است که به او مهر می ورزند و او هم به آنها مهر می ورزد. در واقع داشتن دوستان و خانواده های قابل اتکا یکی مهمترین شاخص های طول عمر و سلامت روان است. به انجام فعالیت های داوطلبانه در یک مدرسه، کتابخانه یا موسسات خیریه بپردازید.


نوه ها را به پارک ببرید.
شما می توانید به آنها پیشنهاد بدهید که چند روز در هفته از بچه های آنها نگه داری کنید. با آنها به پارک بروید؛ با این کار هم لحظات خوب و خوشی را با بچه ها بوده اید هم نوه عزیزتان را شاد کرده اید علاوه بر اینکه حتما مثل تمام دوران زندگی تان، کمک بسیار بزرگی برای فرزندان خود بوده اید.


روابط اجتماعی را حفظ کنید.
حمایتی که از روابط اجتماعی با دوستان، خانواده و همکاران ایجاد می شود به حفظ سلامت روانی کمک می کند. مطالعات نشان داده است در کسانی که با اعضای خانواده، خویشاوندان و همچنین گروه های اجتماعی ارتباط خوبی دارند، علائم آلزایمر دیرتر از کسانی که گوشه گیر و کم ارتباط هستند تظاهر می کند. بنابر این توصیه می شود که در سالمندان این ارتباط را حفظ کنند و فعالیت های داوطلبانه اجتماعی و شرکت در گروه های مختلف به این موضوع کمک کننده است.

نگاه مثبت داشته باشید.
وقتی با یک نقطه نظر مثبت و با تقویت هیجانات مثبت به موضوعات نگاه شود حل مسئله و تحمل مشکلات آسان تر می شود. برای حفظ سلامتی به خوبی های دنیا فکر کنید و با فعالیت ها و افرادی که شما را خوشحال می کنند، وقت بگذرانید.

مغزتان را ورزش دهید.
زمانی که فکر می کنید عقل و خرد کافی در خود اندوخته اید،ذهن شما بنای ناسازگاری می گذارد و به تعبیری شما را به بازی می گیرد. مثلاً یادتان نمی آید ماشین تان را کجا پارک کرده اید و .... البته کمی از فراموشی ها در سالمندی طبیعی است. فراموش نکنید شما دارای تجارب و اندوخته های فراوان ذهنی هستید، بخاطر داشته باشید که مغز شما مانند یک عضله است برای اینکه آن را قوی نگه دارید باید از آن استفاده کنید. راه سالم نگه داشتن ذهن، مطالعه دایمی است لذا در کنسرت ها، سخنرانی ها، نمایش های تئاتر و سینما شرکت کنید.

اعتماد به نفس

اعتماد به نفس، در طول کودکی شکل می‌گیرد و به دلیل قدرت و نفوذی که در طول زندگی انسان دارد، ایجاد و حفظ آن در کودکان یکی از مهمترین وظایف والدین است.
معصومه اسماعیلی روانشناس  اظهار داشت: تربیت کودک با روشی آزاد منشانه، تحت نظارت و کنترل غیر مستقیم والدین منافع زیادی برای رشد و تقویت اعتماد به نفس او دارد که این منافع از طریق شرکت دادن کودک یا نوجوان در گفتگو درباره مسائل زندگی، تمرین قضاوت و داوری در مورد خود و امور مختلف و دادن فرصت انتخاب‌های محدود کنترل شده و به او ایجاد می شود.
وی عنوان کرد: کودکان تک فرزند نسبت به کودکان هم سن و سال خود که دارای خواهر یا برادر هستند، از اعتماد به نفس پایین تری برخوردارند.
این روانشناس در پایان گفت: نوجوانان یا کودکان دارای اعتماد به نفس زیاد، شخصیتی مقاوم و از درون مثبت دارند این نوع شخصیت به آنها کمک می کند تا به بهترین شکل ممکن بر مشکلات و موانع زندگی غلبه کنند و یکی از کارهای موثر برای فرزندان دارای اعتماد به نفس پایین، تنظیم فهرستی از توانایی‌های آنها در انجام کارهای مختلف و تشویق مثبت کودکان مخصوصا در خصوص دیگران و ترغیب به فعالیت‌های مثبت و موثر بیشتر است.

شادبودن

شاد بودن یک تجربه روحانی است که در زندگی کردن با عشق، قدردانی کردن و زیبایی در هر لحظه به دست می آید.
شاد بودن چیزی است که همه ما تمایل داریم که در هر لحظه آن را به دست بیاوریم و برای کسب آن انواع کارهای شادی آور را امتحان می کنیم. اما بالاخره به این نتیجه می رسیم که شادی را نباید در جای خاصی جستجو کرد. شادی حق ما و انتخاب ماست. کافی است آن را برای ادامه زندگی مان انتخاب کنیم. توقعات و انتظارات نابه جا از دیگران، قضاوت های نادرست، نگرانی های بی مورد در مورد آینده و تاسف خوردن در مورد گذشته، تلاش برای کنترل همه چیز، خواسته های بی شمار، همه این ها مسائلی هستند که به شما اجازه شاد بودن نمی دهند.

images
در ادامه ۵ کاری که افراد شاد انجام می دهند و همچنین کارهایی را که انجام نمی دهند را با هم مرور می کنیم و به خودمان قول می دهیم که زندگیمان را رو به شاد بودن تغییر دهیم:

۱. در زمان حال زندگی کنید

تنها این لحظه ای که در آن قرار دارید موجودیت دارد. فقط در این لحظه است که می توانید احساس زنده بودن کنید، در آن تغییر کنید، ابداع کنید، از خود و دیگران قدردانی کنید، آینده خود را بسازید و یاد بگیرید و رشد کنید. شادی در همین لحظه ای است که در آن قرار دارید، نه در خاطرات گذشته شما و نه در آینده ای که هنوز نیامده است.

هرگز در گذشته باقی نمانید و نگران آنچه که فردا اتفاق می افتد نباشید

فکر کردن درباره تجربیات دردآور در گذشته باعث رنج و آزار ما می شوند. به همین دلیل دائما در حال کنترل و پیش بینی آینده و کنترل اوضاع می شویم و باید و نباید هایی برای خودمان تعیین می کنیم و همین باعث ایجاد نا امیدی و نارضایتی از زندگی می شود.

۲. آزاد و رها باشید

همه اتفاقات و ناگواری ها را در زمان خودش رها کنید و بدون آن ها به فردا بروید. پرونده آنچه که اتفاق افتاده را در ذهن خود ببندید و چمدان خاطرات تلخ را جا بگذارید و با آغوش باز پذیرای لحظه های لذت بخش و شادی و آزادی باشید.
اغلب ما بیش از اندازه دلبسته ی آدم ها و مکان و اشیا و غیره شده ایم. همواره می خواهیم در کنار آن ها باشیم، نگران شان هستیم، دلبسته مکان خاصی هستیم. همه اینها سدی بزرگ هستند که به ما اجازه حرکت نمی دهند. از خیلی از قید و بند هایی که ساخته اید خودتان را آزاد کنید. این قید و بند ها و تعلقات نمی گذارند که روح شما رشد کند و مسیر موفقیت را طی کند چرا که همواره شما را به گذشته تلخ تان می کشاند و به جای زندگی در لحظه، در گذشته ی ناکام باقی خواهید ماند.

images

۳. با افراد شاد و خوشبخت زمانتان را بگذرانید

شادی مسری است و می تواند به همه انتقال داده شود. می توان شادی را با دیگران سهیم شد. افراد شاد در هر لحظه از زندگی شان خوشحال هستند، از آنچه که هستند و دارند راضی و خوشحال اند و همیشه لبخند می زنند و در هر لحظه می دانند که چگونه از زندگی شان بهره و لذت کافی را ببرند و این دقیقا همان چیزی است که می تواند شما را تبدیل به یکی از آن ها کند.

اطراف افراد منفی زیاد نمانید

افراد منفی سمی هستند. منظور من افرادی هستند که لبخندشان را از دیگران دریغ می کنند، نمی بخشند، دائما دیگران را قضاوت می کنند و در مورد دیگران با تنفر و حسادت صحبت می کنند. می گویند آدم ها را از روی اطرافیانشان باید شناخت. این دقیقا درست است و اگراطراف شما را افراد شاد و موفق احاطه کنند شما نیز جزئی از آن ها خواهید شد.

۴. به دنبال علائقتان بروید

با اشتیاق علائقتان را پیدا کنید و به دنبال رویاهایتان بروید. بدون شک معنا و مفهوم زندگی را با این کار پیدا خواهید کرد.

از کارهایی که دوست ندارید انجام دهید دوری کنید

تصور کنید فردی را که ۵ الی ۹ ساعت از روز کاری را انجام می دهد که دوست ندارد و یا در کنار همکارانش احساس خوبی ندارد. او نه وقتی برای انجام کارهایی که از آن ها لذت می برد را دارد و نه زمانی برای استراحت. او هیچگاه نمی تواند کارهای هیجان انگیزی را که دوست دارد انجام دهد و هیچگونه سرگرمی ندارد.(چند نفر از ما دچار چنین روزمرگی کشنده ای هستیم؟ )
زندگی چنین فردی رو به سوی ویرانی و بدبختی است. پس این گونه نباشیم و همین الان خودمان را از این زندگی نجات دهیم.

۵. بپذیرید

منظورم اینست که همه چیز را همانگونه که هست قبول کنید. خودتان را همین گونه که هستید قبول کنید و به خودتان افتخار کنید. اطرافیانتان را با تمام ویژگی های خوب و بدشان بپذیرید. حوادث و اتفاقات زندگی و همه چیز اطرافتان را بپذیرید. شما باید درک کنید که این بهترین چیزی است که در حال حاضر وجود دارد و خودتان را به دست های قوی و پر از رحمت خداوند عالمیان بسپارید. همه چیز ممکن است بهتر از اکنون شود اما شما در این لحظه هستید و هرگاه آینده فرا رسید به آن ها فکر کنید.

کنترل کردن و تلاش برای تغییر دادن ممنوع

این دو کار شاید موفقیت آمیز باشد اما شادی بخش نیست. اینکه ما سعی در کنترل کارهای دیگران و اتفاقات داریم و می خواهیم که دیگران را تغییردهیم نشانه این است که ما از آن چه که در دور و بر زندگی مان هست ناراضی هستیم. تلاش برای درست کردن همه چیز و کنترل دیگران و دخالت کردن در روند طبیعی اتفاقات، فشار زیادی بر ما خواهد آورد و نتیجه ای جز نا امیدی و غم و اندوه برای ما نخواهد داشت.
اگر شما شروع به انجام این باید ها و نباید ها کرده اید مطمئن باشید راهتان برای احساس یک شادی متفاوت و عمیق و یک زندگی پر از آرامش و صلح و رضایت را هموار است.

شاد زیستن

راز شاد زیستن، انجام دادن آن چه که دوست داریم نیست، دوست داشتن آن چیزی است که انجام می‌دهیم.
کاملا طبیعی است که همه ما همیشه بخواهیم بهتر شویم، بیشتر داشته باشیم و کارهای بیشتری انجام دهیم. اما در مسیر زندگی اغلب فراموش می‌کنیم که چیزی که برای شاد بودن نیاز داریم همان چیزی است که درست روبه‌رویمان قرار دارد.
** نگران بودن در مورد اشتباهات گذشته
گذشته، هر چقدر هم که سخت بوده باشد نباید مانع راه آینده شود. 
هر چیزی که دارید همین لحظه حال است.
خوب یا بد، ما به همه مکان‌ها و زمان‌ها دسترسی نداریم اینکه روی روز دیگر و زمان دیگری تمرکز کنیم فقط لحظه حال خود را خراب کرده‌ایم.
معصومه میرزاخانی مشاور خانواده گفت: چیزی که باید بیشتر وقت‌‌ها به خودمان یادآور شویم این است که برای شروع کردن کاری نباید دنبال زمان ایده‌آل باشیم در مورد خوشبختی هم همین طور است نباید منتظر بمانیم خوشبختی برایمان اتفاق بیفتد بلکه باید آن را برای خودمان بسازیم.
وی افزود: فقط که این خاطر که نتوانسته‌اید به هدف‌هایی که برای خودتان تعیین کرده‌اید برسید به این معنی نیست که نباید به خودتان اجازه دهید همین الان شاد باشید.
**شادزیستن در همه لحظه‌ها
همیشه مثبت بیندیشیم، تفکر مثبت سازنده است و تفکر منفی مخرب، زیرا مثبت اندیشان به آن چه مطلوب آن‌هاست فکر می‌کنند.
در آخر: 
هیچ مشکلی تا ابد  باقی نمی‌ماند، پس برای رفع یا فراموشی مشکل پیش قدم شویم.
این زمان حال است که گذشته و آینده را می‌سازد پس از لحظه‌ای که در آن هستیم لذت ببریم.

فاصله گرفتن از افسردگی

پدرم خیلی بی حوصله است. هرچه به او اصرار می کنیم حداقل روزی یک بار برای پیاده روی از منزل خارج شود اعتنایی می کند...
- وقتی می خواهیم جایی مثلا میهمانی برویم، مادرم می گوید من نمی آیم، شما بروید. ما می مانیم که چه کنیم. از یک طرف دلمان می خواهد برویم یا اساس مجبوریم که برویم و از طرف دیگر دلمان پیش او می ماند. همه اش می ترسیم برایش اتفاقی بیفتد. مجبور می شویم رسیده یا نرسیده خداحافظی کنیم و برگردیم...

اینها نمونه هایی از گلایه هایی است که گاه و بیگاه از زبان خانواده های سالمندان این مرز و بوم شنیده می شود. به راستی سالمندان ما تا این حد مردم گریز و انزواطلب هستند؟ چرا از فرصتی که دارند استفاده نمی کنند؟ چرا به دامان بی عملی افتاده اند؟ آیا پیری و سالخوردگی آنها را چنین می کند یا باید جای دیگری دنبال علت گشت؟ حقیقت این است که پاسخ این سوال های آنقدرها ساده نیست یا بهتر بگوییم تنها یک پاسخ برای آنها نمی توان یافت.

راه های فاصله گرفتن سالمندان از افسردگی

این مدعا که سالمندی و افسردگی عجین هستند و افسردگی بخشی از سالمندی طبیعی است مدت هاست رد شده و بی اساس بودن آن در پژوهش های مختلف به اثبات رسیده است. برعکس، بسیاری از مطالعه ها نشان داده اند گرچه سالمندان با بیماری های مزمن متعدد و گاهی معلولیت هایی دست به گریبانند، وقتی شرایط مناسبی برایشان مهیاست، از روحیه بالایی برخوردارند و حتی در مقایسه با افرادی که وضعیت آنها را از بیرون ارزیابی می کنند، مانند اعضای خانواده یا پزشکشان، دید مثبت تری نسبت به وضعیت خود و آینده دارند.

بدیهی است سالمندانی که از قدیم خویی افسرده و مضطرب داشته اند، وقتی به دوران سالمندی می رسند کماکان این خصلت خود را حفظ می کنند، ولی این موضوع در مورد بیشتر سالمندان صادق نیست.

نتایج مطالعه هایی که در سال های اخیر روی سالمندان کشور ما انجام شده نشان می دهد علائم افسردگی در آنها، در مقایسه با بسیاری از دیگر کشورهای جهان شایع تر است (20 تا 30 درصد در مقایسه با 8 تا 15 درصد در مطالعه های انجام شده در کشورهای غربی). این تفاوت را چگونه می توان توجیه کرد؟

پیرشدن جمعیت در کشور ما پدیده ای تازه و شاید بتوان گفت تا حدودی غافلگیرکننده است. هنوز زیرساخت های لازم برای اینکه سالمندان بتوانند از اوقات فراغتشان لذت ببرند به اندازه کافی وجود ندارد.

باید باشگاه هایی مختص سالمندان احداث کنیم
در برخی از نقاط دنیا این مشکل را با ایجاد باشگاه های سالمندان در محله ها تا حدودی حل کرده اند. باشگاه سالمندان محلی است با امکانات فرهنگی، ورزشی و تفریحی نه چندان گسترده که خود سالمندان در برنامه ریزی و مدیریت آن سهم دارند.

چنین مکانی امکان آن را فراهم می کند که سالمندان دور هم جمع شوند و از مصاحبت یکدیگر لذت ببرند و کنار آن با شرکت در فعالیت های آموزشی، فرهنگی و گردشگری اوقات خود را به گونه ای ارزشمند پرکنند. در برخی از شهرهای کشور ما نیز رفته رفته این گونه مراکز راه اندازی شده است (بیشتر زیر نظر شهرداری ها) ولی دامنه آنها محدود است و به دلیل تبلیغات ناکافی اغلب سالمندان امکان حضور در آنها را ندارند.

در نتیجه، تنها امکاناتی که برای بیشتر سالمندان مهیاست، پارک ها هستند. بسیاری از سالمندان به دلایل مختلف رفتن به پارک را دوست ندارند، یکی از آنها مساله آلودگی هوا و دیگری عدم مناسب سازی پارک هاست که باعث می شود سالمندان برای جلوگیری از ابتلا به بیماری های قلبی و تنفسی یا زمین خوردن از رفتن به پارک صرف نظر کنند.

از سوی دیگر، مشارکت اجتماعی در سلامت سالمندان خصوصا سلامت روان آنها نقش عمده ای دارد.

روابط اجتماعی کم سالمندان آنها را منزوی می کند
باید به این نکته نیز توجه کنیم که کاهش ارتباط با دوستان به دلیل بازنشستگی، بیماری یا از دست دادن آنها، جدا شدن فرزندان به دلیل تحصیل، ازدواج یا مهاجرت و... شبکه اجتماعی سالمند یا مهاجرت و... شبکه اجتماعی سالمند را محدود و او را به تنهایی و انزوا تهدید می کند، بنابراین سازمان ها و نهادهای مسئول ارائه خدمت به سالمندان باید هرچه زودتر درصدد برنامه ریزی برای اوقات فراغت آنها برایند تا سالمندان سالم تر و شادتر بمانند. این کار مقرون به صرفه نیز هست چون با پیشگیری از ابتلا به بیماری های روانی از هزینه های درمان سالمندان به میزان قابل توجهی می کاهد.

راه های فاصله گرفتن سالمندان از افسردگی

شیوه زندگی تان را تغییر دهید
اگرچه تلاش برای ارتقای کیفیت زندگی سالمندان مسئولیتی جمعی است، ولی نباید در این میان مسئولیت فردی خود سالمندان را نادیده گرفت. ماندن در خانه، روی گرداندن از فعالیت های ارزشمند و لذت بخش، انتخاب شیوه زندگی غیرفعال و... باعث می شود روحیه سالمندان به سمت افسردگی برود. هر فردی وقتی از دنیای بیرون می بُرد و به درون خود پناه می برد، خود را عملا در معرض انواع بیماری ها قرار داده است.

وقتی رویداد بیرونی جالبی را تجربه نکرده ایم که به آن فکر کنیم به کند و کاو در وضعیت خودمان می پردازیم و از آنجا که سالمندی با دشواری ها و استرس هایی همراه است دنیا را تیره و تار می بینیم. هرچه دلتنگ تر و بی حوصله تر شویم، آستانه تحملمان پایین تر می آید، درد بیشتری حس می کنیم و خود را ناتوان تر می بینیم. به عبارت دیگر، در چرخه معیوبی می افتیم که روز به روز بیشتر ما را به سوی ناامیدی می برد. برای شکستن این چرخه معیوب باید فعالانه برخورد کنیم.

قلب زن قلب خانه

به بهانه هفته سلامت بانوان؛

   توصیه هایی در مورد بیماری‌های قلبی بانوان و روشهای پیشگیرانه به مناسبت هفته سلامت بانوان به طور کلی بیماری‌های قلبی در آقایان شایع تر است، ...

اما طی چند سال اخیر مشخص شده این ناراحتی ها یکی از مهمترین علل مرگ و میر خانمهاست. احتمال فوت خانمها در اثر سکته قلبی 50 درصد است، در حالی که تنها 30 درصد آقایان در صورت ابتلا به این بیماری فوت می‌کنند.

همچنین احتمال فوت در اثر بیماری‌های قلبی -عروقی پس از 65 سالگی در خانمها دیده می‌شود، از همین رو لازم است خانمها پس از دوران یائسگی توجه بیشتری به سلامت خود داشته باشند، زیرا هورمونهای استروژن و پروژسترون در سنین باروری نقش حفاظتی از بدن دارند و خطر تصلب شریان کمتر خواهد بود.

  سلامت قلب خانمها

خانم محترم! آیا تاکنون به سلامت قلب خود و زمینه‌های ابتلا به این ناراحتی ها توجه کرده اید؟ هر چه زودتر به فکر مراقبت از این اندام حیاتی باشید، کیفیت زندگی خود را ارتقا بخشیده‌اید. آیا می‌دانید چرا خانمها طی سالیان اخیر بیشتر مستعد ابتلا به ناراحتی‌های قلبی - عروقی شده اند؟ از جمله مهمترین علل این بیماری می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

- سطح بالای استرس و اضطراب: خانمها مسؤولیتهای زیادی از جمله رسیدگی به امور منزل، بچه ها، شغل ، نگهداری از والدین سالمند و... دارند. توجه به همه این وظایف زمینه ساز برخی مشکلات قلبی می‌شود که استرس و اضطراب زمینه ساز آن است.

- تفاوت نشانه‌های بیماری در آقایان و خانمها: درد دست و تنگی نفس جزو نشانه‌های  ناراحتی‌های قلبی آقایان است که تشخیص بهنگام بیماری را راحت تر می‌کند. اما علایم ابتلا در خانمها متفاوت و مبهم است. در این صورت خستگی و دردهای عضلانی – اسکلتی بروز می‌کند که چندان مهم و مرتبط با قلب تلقی نمی شود. متأسفانه زمانی فرد به پزشک مراجعه می‌کند که بیماری کاملا پیشرفت کرده است.

- گرایش بیشتر خانمها به مصرف دخانیات: مصرف سیگار یکی از مهمترین علل ابتلا به بیماری‌های قلبی - عروقی است که طی چند سال اخیر در میان خانمها رواج بیشتری یافته است.

 بیشتر خانمها نشانه‌های «حمله قلبی» را نمی شناسند!

گرچه بسیاری از نشانه‌های هشدار دهنده حمله قلبی در خانمها و آقایان مشابه است، اما بعضی از آنها در خانمها شایع‌تر است و البته با دیگر ناراحتی ها اشتباه گرفته می‌شوند. افزون بر این بیشتر خانمها چندان شناختی نسبت به این علایم و روشهای پیشگیرانه ندارند که این موضوع نگران کننده خواهد بود. از جمله نشانه‌های بسیار رایج نشان دهنده بروز حمله قلبی در خانمها باید به موارد زیر اشاره کرد:

- حالت تهوع و استفراغ: در صورت بروز حمله قلبی، خانمها تا دو برابر بیشتر از آقایان دچار علائم تهوع، استفراغ، ترش کردن و سوء هاضمه می‌شوند، اما چندان توجهی به این نشانه‌ها نمی شود. بخصوص اگر علایم دیگر نیز احساس شود باید حتما بیماری بسیار جدی تلقی شود. 

- احساس تنگی نفس: ممکن است فرد از کمبود شدید هوا چه در زمان استراحت یا انجام فعالیتهای جسمانی معمول رنج ببرد. در این صورت نیاز به تنفس شدید هوای تازه احساس می‌شود. زمانی که قلب نتواند خون را بدرستی پمپاژ کند، خون در ریه ها جمع می‌شود و مانع از تنفس صحیح
 می‌گردد.

- خستگی غیر معمول: در بعضی موارد، ناگهان کمبود انرژی احساس می‌شود و ممکن است چندین روز ادامه یابد و بتدریج افزایش یابد. خستگی بدون دلیل در بیش از نیمی از بانوان  که دچار حمله قلبی می‌شوند بروز می‌کند.

- درد بخش میانی قفسه سینه: چنین دردی معمولا چند دقیقه طول می‌کشد و البته ممکن است متناوب باشد. این علامت خیلی زود به عنوان هشدار تلقی می‌شود، زیرا تا پیش از این احساس نشده بود.

- احساس ناراحتی در بالای گردن: ممکن است خانمها در صورت ابتلا به حمله قلبی از علایمی مانند درد یا ناراحتی در پشت، گردن و فک رنج ببرند. درد ممکن است تا بازوها یا قسمت بالای معده ادامه پیدا کند.

البته اضطراب شدید، تعرق سرد، احساس عدم تپش قلب، رنگ پریدگی و کبودی اطراف لبها، حالت تهوع و سرگیجه نیز از دیگر علایم هشدار ناراحتی‌های قلبی در خانمهاست.

در این صورت خانم روز قبل یا چند ساعت پیش از حمله قلبی دچار چنین نشانه‌هایی می‌شود. البته علایم به یکباره رفع نمی شوند و ممکن است بتدریج تا بروز حمله قلبی ادامه یابد.

در چنین شرایطی باید بی‌درنگ به پزشک مراجعه نمود تا بیماری در مراحل اولیه تشخیص داده شود و درمان مناسب تجویز گردد تا از بروز عوارض جدی و جبران ناپذیر پیشگیری شود.

 کنترل استرس و اضطراب

 در واقع، یکی از مهمترین علل ابتلا به بیماری‌های قلبی - عروقی قرار گرفتن در شرایط استرس زا خواهد بود؛ بخصوص اگر استرس بخوبی کنترل نشود. سعی کنید روشهای مراقبت از خود و کنترل استرس را بیاموزید. البته واضح است نمی توانید به اعضای خانواده و مسؤولیتهای خود بی اهمیت باشید، اما حتما زمانی را به خود اختصاص دهید، طوری کارها را برنامه ریزی کنید که بتوانید حداقل دو ساعت در روز به کارهای مورد علاقه خود بپردازید. اولویت کارها را مشخص نمایید، به خود اعتماد داشته باشید، طوری رفتار کنید که دیگران نیز حدود شما را در نظر بگیرند، به هیجانات خود اهمیت دهید، هر روز صبح با لبخند بیدار شوید و از زندگی لذت ببرید. در چنین شرایطی قلب شما نیز خوشحال خواهد بود و سطح کورتیزول؛ هورمون عامل استرس کاهش می‌یابد.

انرژی مثبت

شما می‌توانید زندگی یکنواخت خود را دگرگون کنید؛


در را به روی «انرژی مثبت» بگشا !


  شاید باور نکنید، اما جالب است بدانید که نور خورشید و هوای پاک برای تصفیه محیط زندگی بسیار ضروری است و می‌تواند منزل شما را سرشار از انرژی مثبت کند.


طی چند سال اخیر مباحث گوناگون بسیاری درباره انرژی‌های معنوی رایج شده است. گرچه عده ای از مردم چندان اهمیتی به این مسأله نمی دهند، اما گروه دیگر معتقدند، انرژی‌ها همه جا در اطراف ما وجود دارند و تأثیر قابل توجهی بر زندگی و هیجانها می‌گذارند. این افراد همیشه به دنبال روشهایی برای دوری از انرژی‌های منفی می‌گردند و سعی می‌کنند فضایی آرام را در منزل حاکم کنند.

 

  انرژی منفی چیست؟

انرژی منفی بر حالات هیجانی، معنوی، جسمی و ذهنی افراد تأثیر سوء می‌گذارد، مانع از احساس آرامش می‌شود و احساساتی نظیر اضطراب، افسردگی و حتی کاهش توجه را در پی دارد. انرژی‌ها در هر گوشه منزل جا دارند و هر کدام از اعضای خانواده تحت تأثیر آنها خواهند بود. پس از جر و بحث، خشم و لحظات غم انگیز انرژی‌های منفی بتدریج در فضا پخش می‌شوند که در یک لحظه و با یک حرکت جادویی نیز محو نمی گردند.

اما می‌توان انرژی‌های منزل را در حد تعادل نگه داشت، بخصوص زمانی که در شرایط دشوار و مشکلات روزانه هستیم. برای رسیدن به این هدف مهم باید نگرشی مثبت داشت و همه توصیه هایی را که در این زمینه ارایه می‌شود، رعایت کرد.

-جذب انرژی‌های مثبت در محل زندگی

زمانی که اعضای خانواده با هم جر و بحث کنند، انرژی‌های منفی در منزل به وجود می‌آیند و فضای نه چندان مطلوبی حاکم می‌شود. مقابله با منفی بافی و فضای سنگین در این شرایط، کار پیچیده و ملال آوری نیست زیرا نمایان شدن انرژی‌های مثبت بسیار ساده خواهد بود.

 

  توجه به نقاط خاص

نخستین اقدام در این باره تمیز کردن همه درها و پنجره هاست. در واقع، انرژی‌های منفی می‌توانند از این طریق نفوذ کنند و البته بوهای مطبوع نیز از همین قسمتها فرار می‌کنند. مخلوطی از آب، سرکه سفید، آب لیمو و سنگهای کوارتز سفید و مرمر تهیه کنید. پیش از استفاده آن را در معرض نور خورشید قرار دهید. سپس در آبپاش بریزید و روی درها و پنجره‌ها اسپری کرده و به کمک پارچه ای سفید هر قسمت را تمیز کنید. بقیه محلول را نیز می‌توانید برای نظافت دیگر قسمتهای منزل استفاده کنید. همچنین توصیه می‌شود، تکه‌هایی از سنگ کوارتز سفید را نیز در بعضی گوشه‌های منزل قرار دهید.

 

  انجام نظافت کلی

جمع شدن گرد و خاک، آلودگی‌ها و حتی اشیای غیر ضروری می‌تواند بر افزایش انرژی‌های منفی در منزل تأثیر بگذارد. از همین رو لازم است یک تا دو بار در هفته همه جای منزل کاملا تمیز شود و البته هیچ گوشه و کناری از قلم نیفتد.

هنگام نظافت همه مبل ها، میزها، وسایل الکترونیکی و هر چه در قسمتهای مختلف منزل است، جابه جا کرده و همه آنها را کاملاً تمیز کنید. پرده‌ها و کوسن‌ها را نیز فراموش نکنید. از خوشبوکننده‌های طبیعی نیز برای احساس طراوت در منزل کمک بگیرید. همچنین استفاده از آب نمک برای نظافت منزل و تغییر فضای منفی عالی است.

 

  حفظ تهویه مطبوع

نور خورشید و هوای تمیز برای پاکسازی محیط داخلی منزل ضروری است و انرژی‌های مثبت را جذب می‌کند. خانه ای که پنجره‌های آن در تمام مدت روز بسته است و تهویه مناسبی ندارد، مملو از بوهای نامطبوع، گرد و غبار و موادی است که سبب سنگینی هوا شده و احساس ناخوشایندی القا می‌کند.

برای دوری از این حالت حتی الامکان هر روز همه درها و پنجره‌ها را باز کنید تا پرتوهای زیبای خورشید فضای منزل را نورانی کنند.

 

  قرار دادن گیاهان در منزل

گیاهان بسیاری را می‌توان در باغچه منزل کاشت یا گلدانهای کوچکی را در قسمتهای مختلف منزل گذاشت. این گلدانها نه تنها جنبه تزیینی دارند، بلکه تأثیر بی نظیری برای احیای انرژی‌ها دارند؛ زیرا محیط منزل را تصفیه و خنک می‌کند.

ریحان، یاسمن، پیچ امین الدوله، گل سرخ مینیاتوری، ارکیده، نعناع، بامبو، رزماری و گل داوودی از جمله بهترین گیاهانی هستند که می‌توانند انرژی‌های مثبت را به منزل دعوت کنند.

 

  رنگ آمیزی و نو کردن

تغییرات اساسی در ظاهر منزل مانع از افزایش انرژی‌های منفی می‌شود و نوسانهای جدید و خوبی را در پی خواهد داشت.

برای بهره مندی از این تأثیرات رنگ دیوارها را تغییر دهید، مبلمان را جابه جا کنید، یکی از وسایل منزل را عوض کنید و اشیای تزیینی جدید بخرید.

 

  کمک گرفتن از عطر درمانی و اسانس‌های معطر

بوهای مطبوع سبب تسکین روحیه می‌شود، هوای محیط را احیا می‌کند و در صورت بروز مشکلات و ناراحتی‌های روزمره آرامش را در پی دارد. عطر درمانی و اسانسهای‌ طبیعی جزو روشهای درمانی است که از  قرنها پیش برای جذب انرژی‌های مثبت و مقابله با هیجانهای منفی کاربرد داشته است.

 

  گفت و گو با اعضای خانواده

یاد بگیرید که اعضای خانواده را دور هم جمع کنید و درباره موارد اختلاف و پیشنهادهای خود در کمال آرامش حرف بزنید. گذراندن وقت در کنار عزیزان، ابراز احساسات و حفظ ارتباطات قوی جزو بهترین روشهای دوری از امواج منفی است.

 

 محافظت از خود در برابر انرژی‌های منفی

بهترین روش برای مقابله با انرژی‌های منفی این است که اجازه ندهیم دیگران بر زندگی و بخصوص هیجانهای ما قدرت نفوذ داشته باشند. روشهای متعددی برای محافظت خود و دوری از این امواج منفی وجود دارد که می‌تواند سبب رهایی از استرس و کسب احساس خوب شود.

دوری از ترس: اغلب اوقات انرژی‌های منفی به خاطر ترس، ناامنی و افکار منفی ایجاد می‌شود. پس می‌توان آنها را کنترل کرد. بسیار مهم است تا منشا ترس شناخته شود و با آن مواجهه گردد تا احساس آزادی و امنیت شکل گیرد.

روحیه مثبت: حتی اگر همیشه چنین روحیه ای ندارید، اما ذهنیت مثبت بهترین روش برای دوری از امواج منفی و کسب سلامت هیجانی است. یاد گرفتن کنترل شرایط بد و تلاش برای بروز جنبه دوست داشتنی خود می‌تواند کلید اصلی برای رهایی از انرژی‌های منفی باشد.

همراه داشتن یک حبه سیر: این ماده طبیعی می‌تواند مانند طلسمی انرژی‌های منفی و حسادتهای دیگران را دفع کند. توصیه می‌شود، حبه ای سیر را در پارچه ای بپیچید و در کیف یا جیب خود بگذارید.

استفاده از اسانس آویشن: یک تمرین رمزآلود برای دوری از انرژی‌های منفی استفاده از یک قطره اسانس آویشن پشت گوش‌ها یا روی مچ دست است.

گنجاندن میوه‌ها در برنامه غذایی: میوه ها، خوراکی هایی خوشمزه و سالم هستند که همه افراد باید روزانه از آنها استفاده کنند. در واقع، میوه‌ها سبب می‌شوند بدن در شرایط سالم و خوبی قرار گیرد. همچنین این خوراکی‌های طبیعی امواج مثبت را جذب می‌کنند و انرژی‌های منفی را فراری می‌دهند.

شادی را توی مشت بگیر

در مسیر زندگی هر انسانی، موانعی وجود دارد که باید قبل از رسیدن به این موانع سرعت را پایین آورد و آهسته از روی آنها رد شد.
اما در این جاده انسان‌هایی نیز وجود دارند که وقتی با مانع برخورد می‌کنند، نه تنها سرعت شان را پایین نمی‌آورند که با تمام وجود سعی می‌کنند از روی آن رد ‌شوند و بعد از عبور احتمالی هم کلی هم می‌خندند و از کارشان لذت می‌برند. برعکس افرادی هم هستند که توی مسیر صاف نیز دلهره دست‌انداز دارند و با جدیت تمام حواس شان هست که نکند اتفاقی پیش‌بینی نشده برایشان رخ دهد. این موانع می‌تواند مرز میان دو نسل از آدمها را نشان دهد: نسل جوان و نسل بزرگسال که از شادی، هیجان و لذت بردن برداشت‌های متفاوتی دارند.

تعریف شادی
هر یک از ما در برخورد با موضوعی چون شادی برداشت‌های متفاوتی داریم. یکی به رفتاری خوشحال کننده از سوی دوستان خود فکر می‌کند و دیگری از مسافرت دلخواه خویش حرف می‌زند. یکی خاطر پدر و مادرش را می‌خواهد و دیگری ملاک‌های مادی را شرط شادی بیشتر می‌داند. 
مطهره، متولد 74 و دانشجوی میکروبیولوژی می‌گوید: «شادی... یعنی... همین الان خوشم. شادی و شاد بودن یعنی از همه چیز می‌توان سوژه‌ای برای شادی پیدا کرد. یعنی نادیده گرفتن سختی‌ها.»
علی، متولد 72، دانشجوی زیست‌عمومی نیز می‌گوید: «شاد بودن در بین نسل ما یعنی از یک فضای سنگین و خشک با خلاقیتی که مختص نسل خودمان است، یک فضای راحت تر ساخت. شادی دردنیای ما رمز و رموز خودش را دارد که ما دهه هفتادی‌ها آن را خوب می‌فهمیم‌.» وی در ادامه توضیح می‌دهد: «یکی از رمزهای شاد بودن در ادبیات ما این است که تعصب و سرسختی را کنار بگذاریم و از موضوعات اطراف زندگی مان لذت ببریم.»
فریده، متولد 75، دانشجوی ترم اول بیوشیمی: «شادی یعنی به دنیا مثل یک فاجعه نگاه نکنی و درک این نکته که زندگی شیرین‌تر از این حرفهاست. من خیلی به زندگی با دید مثبت نگاه می‌کنم. وقتی این رشته را قبول شدم اطرافیانم می‌گفتند نرو آینده ندارد، اما من به حرف‌های ناامیدکننده بهایی ندادم و حاضر نشدم یک‌سال دیگر پشت کنکور بمانم.»
طبق نظریه تکامل یافته روانشناسی ساختار شخصیت انسان به سه بخش(کودک، بالغ و والد) تقسیم می‌شود. بخش کودک هر فرد است که احساسات، هیجانات، عواطف، شادی و شادمانی را درک می‌کند. حالا اگر این کودک درون را با بایدها و نبایدها محدود و او را موظف به رعایت یک‌سری رفتارها کنیم از موقعیت‌های شاد برداشت هایی که با هنجارهای آموزش داده به آن سازگار است، ارائه می‌دهد.

درک متقابل
از چند جوان می‌پرسم به نظرتان بزرگ‌ترها شادی شما را درک می‌کنند؟ آیا می‌دانید آنها به شادی‌های شما به چه دیدی نگاه می‌کنند؟ سامان، دانش آموز متولد 77، پاسخ می‌دهد: بین ما و بزرگترها درک متقابلی از شادی نیست و خیلی برای ما مهم نیست که در موردمان چه‌جوری فکر می‌کنند، تازه زمانی که با واکنش‌هایشان در مورد رفتارهای شاد خودمان مواجه می‌شویم برای دوستانمان از واکنش‌های بهت زده آنها برای هم تعریف می‌کنیم. این حس داشتن یک دنیای منحصر ‌به فرد که درکش برای بزرگترها دشوار است خیلی هیجان آور است. این تفاوت ما با بقیه است حتی از مسائلی که به نظر بقیه جدی است می‌توانیم به راحتی، لحظه‌ای برای شاد بودن بسازیم.
خانم دکتر بصیر روانشناس در مورد درک متقابل بزرگسالان و جوانان و ساختن یک دنیای شاد مشترک معتقد است: بزرگسالانی که والدین یک جوان هستند، هر روز با بعد واقعی مشکلات زندگی مادی روبه‌رو می‌شوند و به نوعی سپر بلای جوانشان‌اند تا او بهتر و شادتر زندگی کند، آنها تجربیاتی تلخ در دنیای واقعی دارند که دریافت آنها را از شادی عوض کرده است، اگر بخواهم منصفانه قضاوت کنم، این جوان‌ها هستند که عمق مسأله را نمی‌دانند و والدینشان را متهم به درک نکردن می‌کنند، در صورتی که والدینشان آنها را درک می‌کنند زیرا خودشان هم این دوره را طی کرده‌اند. اما اگر می‌خواهند جلوی یک‌سری شادی‌های آنها را بگیرند و با آن برخورد می‌کنند، به این دلیل است که نگران آنها و توان برخوردشان با مسائل جدی در زندگی آینده شان هستند.

شوخی، شوخی با همه چیز هم شوخی؟!
هر بار که به این موضوع برمی گردیم با سویه هایی از فاصله هایی مواجه می‌شویم که در برخی موارد از گونه‌ای رفتارهای منفی نیز حکایت می‌کند. رفتارهایی که برخی جوانان از آن تبعیت کرده و متأثر از آن چیزی را جدی نمی‌گیرند یا با پرهیز از امور جدی، رفتارهای خود را ادامه می‌دهند. رفتارهایی که هانیه، متولد 76 از آنها دفاع می‌کند و با اصرار بر فاصله با رخدادهای غمگین زندگی از نیاز به شادی برای تحمل شرایط سخن می‌گوید. پرهیز از فضای جدی اما زمانی نگران کننده می‌شود که به اسم این فاصله، متوجه موقعیتی که در آن قرار گرفته ایم نباشیم و رفتاری به دور از احترام داشته باشیم. همچون لحظه‌ای که مراسم سوگواری فردی به جای همدردی با بازماندگان بگوییم و بخندیم. اینجا دیگر موضوع احترام گذاشتن به بازماندگان آن فرد مطرح است، همه افراد در چنین مکانی جمع شده‌اند که ادای احترام و همدردی با نزدیکان داشته باشند، اما شما با خنده‌هایتان نوعی بی‌احترامی به صاحبان عزا می‌کنید.

شادی کاذب
شاد بودن و خندیدن دو نوع است. شادی ذاتی و درونی که از اعماق وجود احساسی افراد شکل می‌گیرد و در پی آزار فردی یا موقعیتی نیست. دیگری شادی کاذبانه که در پی ریشخند کردن فردی یا موقعیتی است. اغلب جوان‌ها معتقدند: «این شوخی کاذبانه بعد جدا ناپذیر و هیجان انگیز شادی است که می‌شود ساعت‌ها با آن سرگرم بود. اکثر آنها شادی را یک سرگرمی و بهانه‌ای برای وقت گذراندن می‌دانند که باید خط قرمزها را شکست تا سوژه‌های تازه‌ای برای خندیدن یافت.»
فردیت و جنسیت نسبت به دیگر مسائل و ارزش‌های عمومی، دو فاکتور مهم زندگی اکثر جوانان دهه هفتاد است. بیشتر جوانان این نسل، قانون متکی بر قدرت عمودی را قبول ندارند و به علت کم فرزندی از رفاه بیشتری برخوردارند. حالا با این مشخصه‌های کلی که از این نسل گفتم باید در مورد رسیدن به مرز شوخی و جدی پیش‌بینی کرد؛ تا این افراد به دنیا، جهان‌شمول و جمعی نگاه نکنند، فردیت را کنار نگذارند و قدرت عمودی که افراد را در جامعه منضبط می‌کند، نپذیرند به مرز جدیت نزدیک نمی‌شوند.

به دور از افراط و تفریط
توی مَثَل‌های فرهنگ عامیانه همیشه این مَثَل زبانزد خاص و عام بوده که جوان به جرز دیوار هم می‌خندد. شاد بودن و با دید متفاوت‌تری به مسائل نگاه کردن خاصیت دوران جوانی است و به قول شمس: «دلی را کز آسمان دایره افلاک بزرگتر، فراخ‌تر، لطیف‌تر و روشن‌ تر است بدان اندیشه و وسوسه چرا باید تنگ داشتن و عالم خوش را بر خود زندان کردن.» شاد بودن یک هنر است البته به شرطی که گامی به افراط وگامی از آن‌ور به تفریط نرود.

مرز کجاست؟
از دکتر مهدی منتظرقائم جامعه‌شناس در مورد مرز بین جدیت و شوخی در نسل جوان دهه هفتادی سؤال می‌پرسم و از وی می‌خواهم که توضیح دهد که این نسل جوان کی و کجا وارد دنیایی جدی می‌شود، وی می‌گوید: «فردیت و جنسیت نسبت به دیگر مسائل و ارزش‌های عمومی، دو فاکتور مهم زندگی اکثر جوانان دهه هفتاد است. بیشتر جوانان این نسل، قانون متکی بر قدرت عمودی را قبول ندارند و به علت کم فرزندی از رفاه بیشتری برخوردارند. حالا با این مشخصه‌های کلی که از این نسل گفتم باید در مورد رسیدن به مرز شوخی و جدی پیش‌بینی کرد؛ تا این افراد به دنیا، جهان‌شمول و جمعی نگاه نکنند، فردیت را کنار نگذارند و قدرت عمودی که افراد را در جامعه منضبط می‌کند، نپذیرند به مرز جدیت نزدیک نمی‌شوند. به قول بزرگان، سختی‌های زندگی مرد ساز است اما جوانان این نسل به علت کم فرزندی مالک همه دارایی والدین خود هستند و از یک رفاه نسبی برخوردارند، نسلی که سختی نکشد بینش‌اش عمق پیدا نمی‌کند و در شوخی‌های سطحی می‌ماند.
بدون ‌شک برای اغلب این نسل مسائل درون نسلی خودشان که زاییده خرده فرهنگشان است مهم و جدی تلقی می‌شود، اما مسائل بیرون نسلی که می‌تواند روی سرنوشت جامعه تأثیرگذار باشد خیلی برایشان اهمیتی ندارد. اگر دقیق بخواهم مرز شوخی و جدیت در بین نسل جوان را برایتان مشخص کنم، آنجاست که جوان از دنیای فانتزی و شاد فاصله می‌گیرد و برای یافتن کار، تشکیل زندگی و ساختن هویتش در جامعه شروع به فعالیت می‌کند و به قولی سرش به سنگ محک زندگی می‌خورد.»

حفظ آرامش

10 راهکار برای حفظ آرامش

بعضی افراد معتقدند وقتی مشکلی برای فرد پیش می آید، زندگی مانند آهن ربا عمل می کند و همه مشکلات دیگر را هم به سمت او می کشد! همه ما در زندگی و کار خود با چالش های متفاوتی مواجه می شویم، اما طبق گفته «جیمز آلن» یکی از نویسندگان انگلیسی «هر قدر انسان با مشکلات بیشتری دست و پنجه نرم کند از موفقیت بیشتری برخوردار می شود و قدرت تاثیرگذاری بیشتری هم روی دیگران خواهد داشت به شرطی که بهترین واکنش را در مقابل مشکلات از خودش نشان دهد.» بنابراین ما باید به دنبال یافتن راه هایی برای مقابله با مشکلات و بحران های زندگی باشیم.
علی ترابیان، کارشناس ارشد روان شناسی نوشت: نتایج بسیاری از تحقیقات علمی نشان می دهد ارتباط مستقیمی میان حفظ آرامش و بازدهی افراد وجود دارد و این تنها در صورتی به دست می آید که شما با راهکارهایی موثر برای حفظ آرامش در زمان بروز مشکلات آشنا باشید.

1- برنامه ریزی کنید: ما معمولا از مشکلات و موانعی که قرار است در مسیر زندگی مان پیش بیاید آگاه نیستیم؛ اما تصویری کلی از مسائلی را که ممکن است با آن ها مواجه شویم در ذهن داریم و گاهی می توانیم در این زمینه پیش بینی هایی داشته باشیم؛ بنابراین سعی کنید از قبل درباره چند احتمالی که ممکن است رخ دهد فکر کنید و راهی برای مدیریت آن ها پیش بینی کنید. این نوع برنامه ریزی کمک بسیار بزرگی به شما خواهد کرد.

2- از افکار منفی دوری کنید: ما معمولاً بدترین نتایج را برای شرایط پیش آمده به خصوص در زمان مشکلات، پیش بینی می کنیم. به جای کمک گرفتن از قدرت تجسم برای آسیب رساندن به خود، از آن برای حل مشکلات استفاده کنید.

3- نحوه نفس کشیدن خود را کنترل کنید: زمانی که دچار استرس می شوید، معمولا نفس های کوتاه و سطحی می کشید. این حالت روی نحوه قضاوت شما هم تاثیر منفی خواهد داشت. در چنین شرایطی سعی کنید از راه بینی نفس های عمیق بکشید، چند لحظه نفس خود را در سینه حبس و آن را از راه دهان خارج کنید.

4- به خود اعتماد کنید: گاهی دلایل موجهی برای تغییر برنامه از پیش تعیین شده وجود دارد؛ برای مثال ممکن است شرایط پیش آمده اطلاعات جدیدی درباره وضعیت کنونی در اختیار شما قرار دهد. در صورت نبود یک دلیل قانع کننده، طبق همان برنامه قبلی عمل کنید. انتخاب ها و تغییرات نسنجیده فقط باعث بروز آشفتگی و اجرای برنامه نامناسب می شود.

5- روی ابعاد مثبت قضیه تمرکز کنید: سرزنش کردن خود به خاطر موفق نبودن در انجام برخی کارها، هیچ کمکی به بهبود شرایط نخواهد کرد. بهتر است به جای این کار، به دلیل موفقیت هایی که داشته ایم، خوشحال باشیم. هر قدر بیشتر سعی کنیم روی ابعاد مثبت مسائل تمرکز کنیم، در زمان بروز مشکلات کمتر دچار استرس خواهیم شد.

6- در هر مقطع زمانی، تنها روی یک کار تمرکز کنید: معمولاً انجام همزمان چند کار باعث ایجاد آشفتگی می شود. سعی کنید تنها یک کار را انتخاب و پیش از شروع کار بعدی روی انجام آن تمرکز کنید.

7- انعطاف پذیر باشید: ممکن است گاهی با وجود برنامه ریزی درست و کامل، اتفاقات غیرمترقبه ای باعث شود شرایط تغییر کند. در چنین شرایطی باید خود را برای مدیریت شرایط جدید آماده و سعی کنید با یافتن راهکاری مناسب مشکلات را رفع کنید.

8- وقت خود را صرف کارهای جزئی نکنید: همه کارها از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند. ممکن است رسیدگی نکردن به برخی کارها، پیامدهای مهمی را به دنبال نداشته باشد. اولویت بندی کارها به شما کمک می کند در زمان هجوم مشکلات با موفقیت کنترل شرایط را در دست بگیرید.

9- تا ۱۰ بشمارید: زمانی که تصور می کنید همه درها به روی شما بسته شده است، سعی کنید استراحت کنید و با دیدی متفاوت به شرایط نگاه کنید. تا ۱۰ بشمارید. این کار به شما فرصت کافی می دهد تا طرز فکرتان را تغییر دهید. ممکن است بعد از انجام این کار متوجه شوید موضوعی که باعث ناراحتی شما شده است از اهمیت بالایی برخوردار نیست.

10- انجام برخی کارها را به دیگران محول کنید: هرگز از درخواست کمک از دیگران نترسید، گاهی هم در مقابل، شما به آن ها پیشنهاد کمک بدهید. اگر با خود فکر کنید در زمان بروز مشکلات تنها نخواهید ماند، آرامش خاطر بیشتری خواهید داشت.

هوای مغزتان را داشته باشید

سالمندی دوره ای حساس از زندگی است که فرد را مستعد ابتلا به بیماری های زیادی می کند. بروز بسیاری از بیماری ها را می توان با معاینه های دوره ای به تاخیر انداخت یا به خوبی آنها را کنترل کرد.
دکتر فرهاد عصارزادگان*: سالمندی دوره ای حساس از زندگی است که فرد را مستعد ابتلا به بیماری های زیادی می کند. بروز بسیاری از بیماری ها را می توان با معاینه های دوره ای به تاخیر انداخت یا به خوبی آنها را کنترل کرد ولی بیماری هایی هم هستند که دانشمندان با وجود سال ها مطالعات و تلاش، هنوز نتوانسته اند منابع بروز آنها شوند.

در این مطلب اشاره ای داریم به 4 بیماری عمده مرتبط با سیستم مغز و اعصاب که انسان ها را در سنین بالا گرفتار می کنند. بیماری های مغز و اعصاب به 2 گروه عمده تقسیم می شوند؛ بیماری هایی که مغز و نخاع را درگیر می کنند (مانند سکته مغزی، پارکینسون و زوال عقل) و بیماری هایی که اعصاب محیطی را درگیر می کنند (مانند ALS). در هر 2 گروه بیماری هایی وجود دارد که بروزشان در سنین بالاتر بیشتر است.

4 بیماری مرتبط با مغز و اعصاب در دوران سالمندی

سکته مغزی

بیماری های مغز و اعصاب در هر سنی ممکن است بروز کند ولی بعضی از بیماری ها اساس در سنین بالا و بعد از 50 سالگی بروز می کنند. این بیماری ها هم انواعی دارند که گاهی در سنین پایین دویده می شوند. مثال خیلی ساده سکته مغزی است. گرچه این بیماری در سنین بالا بسیار شایع تر است ولی هرازگاهی می شنویم که جوانی دچار سکته مغزی شده است.

سکته های مغزی به 2 گروه کلی تقسیم می شوند؛ سکته هایی که به دلیل گرفتگی عروق با لخته رخ می دهند که مانع خونرسانی به مغز می شوند. این نوع از سکته ایسکمیک نام دارد. گروه دوم سکته های هموراژیک یا خونریزی دهنده هستند.در این نوع از سکته، رنگ ها به دلیل بالابودن فشار خون پاره می شوند. اگر افراد مسن، فشار خون بالا و دیابت را کنترل نکنند و به مصرف سیگار، الکل و مواد مخدر ادامه دهند، دیواره های عروق سخت می شود و چربی در آن رسوب می کند. البته این پدیده در طولانی مدت اتفاق می افتد. به همین دلیل است که سکته های مغزی را در سنین بالا مشاهده می کنیم.

4 بیماری مرتبط با مغز و اعصاب در دوران سالمندی

نتایج مطالعات نشان می دهد آقایان بیشتر از خانم ها دچار سکته مغزی می شوند. سن و جنسیت از مواردی هستند که قابل پیشگیری نیستند ولی با کنترل بیماری های زمینه ای و کاهش وزن و داشتن شیوه زندگی سالم می توان احتمال سکته مغزی را خیلی کاهش داد.

پارکینسون
پارکینسون بیماری نورودژنراتیو است؛ یعنی سلول های مغزی یا بافت مغزی عصبی تخریب می شوند. عواملی مانند التهاب، عفونت یا زمینه ارث و فامیلی و... نقشی در بروز بیماری پارکینسون ندارند. نکته بعدی و مهم تر این است که بیماری درمان ندارد و نمی توان جلوی تخریب فرایند سلولی ایجاد شده را گرفت.

در بیماری پارکینسون بخشی از مغز به نام ماده سیاه که محل تجمع سلول های دوپامینرژیک است تخریب می شود. کار این سلول ها تولید دوپامین است. با مردن سلول ها و متعاقب آن کاهش دوپامین مغز، علائم بیماری پارکینسون آشکار می شد.

4 بیماری مرتبط با مغز و اعصاب در دوران سالمندی

این اتفاق به طور عادی بعد از 50 سالگی می افتد. با گذشت هر دهه از عمر شانس بروز بیماری پارکینسون خیلی زیاد می شود. تعداد معدودی از مبتلایان جوان هستند. این افراد پارکینسون از نوع ژنتیکی دارند و احتمال ابتلای اعضای خانواده به این بیماری وجود دارد.

زوال عقل
سردسته بیماری دمانس یا زوال عقل، آلزایمر است. این بیماری با افزایش سن ارتباط زیادی دارد. اولین علامت، اختلال حافظه است. البته اختلال حافظه ای جدی گرفته می شود که با کارکرد زندگی شخص تداخل ایجاد کند. یکی از شکایت های افراد سالمند به خصوص افرادی که به افسردگی مبتلا هستند، اختلال حافظه است. این افراد از اینکه مدام دچار فراموشی می شوند شکایت دارند.

اختلال حافظه ای که روی زندگی روزمره تاثیری نگذارد چندان جدی محسوب نمی شود. یکی از نکته های برجسته این افتراق سالمندانی که دچار فراموشی می شوند از سالمندانی که آلزایمر دارند، این است که در اختلال حافظه معمولی بیمار شخصا به پزشک مراجعه می کند و از اینکه بعضی چیزها را فراموش می کند شکایت دارد. در حالی که مبتلایان به آلزایمر از فراموشی شان اطلاعی ندارند بلکه اطرافیان آنها را به پزشک ارجاع می دهند.

بیماران مبتلا به آلزایمر مشخصه دیگری هم دارند و وقتی از آن ها بپرسیم ناهار چه خوردید شروع به جمله سازی و حرف درآوردن از خود می کنند ولی افراد مسنی که دچار اختلال حافظه ناشی از افسردگی هستند در جواب سوال می گویند نمی دانیم و از ندانستن ناراحت هستند. سن بروز دمانس معمولا بعد از 50 سالگی است.

4 بیماری مرتبط با مغز و اعصاب در دوران سالمندی

برخی افراد معتقدند فعالیت های مغزی مانند حل کردن جدول یا بازی شطرنج جلوی ابتلا به آلزایمر را می گیرد اما باید گفت این فعالیت ها باعث می شود از تعداد بیشتری از سلول های مغزی کار کشیده شود در نتیجه ذخیره سلول های فعال بیشتر است. اگر چنین افرادی دچار آلزایمر شوند با توجه به ذخایر سلولی شان، سرعت علائم و تشدید بیماری را به تاخیر می اندازند ولی این به آن معنا نیست که افراد تحصیل کرده به این بیماری مبتلا نمی شوند.

ALS

بیماری ALS بیماری ای است که در آن هسته دوم عصبی و الیاف بعدی که به عضلات پیام می رسانند تخریب می شوند. درنتیجه با گذشت زمان عضلات بدن بیمار تحلیل می رود و چون هسته های دوم عصبی مغز در ساقه مغز قرار دارند و به گردن و صورت عصب رسانی می کنند بیمار دچار اختلال در بلع و حرف زدن می شود.

با کهنه تر شدن بیماری، عضلات تنفسی درگیر می شوند و بیمار دچار مشکلات تنفسی هم می شود. این بیماران دچار لاغری دست و پا و کاهش قدرت آنها نیز می شوند و در نهایت فوت می کنند.

4 بیماری مرتبط با مغز و اعصاب در دوران سالمندی

آینده بیماری خوب نیست و بقای متوسط بیماران بعد از ابتلا 5-3 سال است. بیماران هیچ شکایتی از گزگز، مورمور و بی حسی اعضا ندارند. شکایت بیماران فقط از نظر ناتوانی در عضلات است. بیماری ALS درمان ندارد، بعد از 50 سالگی بروز می کند و سیر بیماری نسبتا سریع است.

هشدارهای درمانی

هشدارهای درمانی ، پزشگی
مصرف آجیل و کاهش خطر مرگ سالمندان گروهی از پژوهشگران هلندی با پژوهش ها و بررسی هایی که بر روی 120 هزار شهروند داوطلب در گروه سنی 55 تا 69 ساله طی مدت 10 سال انجام داده ، دریافتند مصرف دستکم 10 گرم آجیل در روز خطر مرگ زود رس را 23 درصد کاهش می دهد.
پژوهشگران دانشگاه " ماستریخت " هلند با استناد به یافته های پژوهش 10 ساله خود بر روی یک گروه سنی سالمند ، خاطرنشان کرده " مرگ زود رس ناشی از سرطان ، دیابت ، بیماری های تنفسی و عصبی در داوطلبانی که روزانه آجیل مصرف می کردند ، کمتر دیده شد در این افراد بیماری دیابت 30 درصد کمتر دیده شد ، همچنین میزان کاهش بیماری های تنفسی 39 درصد
بود ."
نتایج مطالعات و پژوهش هایی که پیش تر صورت گرفته ، ارتباط مصرف آجیل با کاهش بیماری های قلبی را ثابت کرده بود اما برای نخستین بار است که گروهی از پژوهشگران هلندی تاثیر آجیل را در تمام بیماری ها مورد بررسی قرار داده اند.
یادآوری می شود که آجیل شود و بو داده و فرآورده های آجیل مانند کره بادام زمینی ، به دلیل وجود چربی و نمک ، خاصیت درمانی ندارند ، آجیل منبع غنی فیبر ، انواع ویتامین ، ترکیبات آنتی اکسیدان و اسیدهای چرب غیر اشباع است و به همین دلیل تاثیر چشمگیری در افزایش سلامتی و بهبود عملکرد ارگان های مختلف دارد.
آلزایمر و اختلال خواب
نتایج پژوهش تازه گروهی از پژوهشگران دانشکده پزشکی هاروارد نشان داده که کاهش حافظه ، استرس ، افسردگی ، بروز مشکلات روحی ، دیابت واضافه وزن از جمله عوارض منفی اختلال خواب به حساب می آیند .
به گزارش پایگاه اینترنتی " سینس " ، پژوهشگران دانشگاه هاروارد با اشاره به این مطلب که اختلال خواب و آلزایمر رابطه متقابلی دارند و اختلال خواب می تواند یکی از مهمترین دلایل آسیب مغز و آلزایمر باشد تصریح کرده اند که بیماری پیشرونده آلزایمر که شایع ترین نوع زوال عقل به شمار می آید بطور معمول پس از 60 سالگی بروز می کند اما دلیل بروز آلزایمر همیشه کهولت و سالمندی نیست و دلایل دیگری از جمله عوامل ژنتیکی ، سکته مغزی و آسیب های روحی می تواند افراد را در هرسن و سالی که دارند دچار بیماری آلزایمر کند .
سیگار و هزاران ماده سمی
یک فوق تخصص آسم و آلرژی با استناد به یافته های علمی در جهان اعلام کرد از هر نخ سیگار 4 هزار ماده سمی وارد بدن می شود و این در حالی است که مواد سمی که از کشیدن یکبار قلیان به بدن منتقل می شود ، چند برابر سیگار است .
به گزارش ایرنا ، دکتر حبیب سهیلی عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران افزوده : " بررسی ها نشان داده که یک بار مصرف قلیان معادل 20 نخ سیگار است و این عوارض در قلیان های عطری بسیار بیشتر است ."
کم تحرکی و اضطراب
نتایج مطالعات تازه گروهی از پژوهشگران استرالیایی نشان داده که احساس دلهره و اضطراب در اشخاصی که در طول روز بیشتر می نشینند و کمتر از خود تحرک نشان می دهند ، بیشتر است .
به گزارش پایگاه اینترنتی " هلث دی نیوز " ، پژوهشگران علوم پزشکی و روانپزشکی از دانشگاه " دیکن " در استرالیا با استناد به نتایج پژوهش ها و مطالعات تازه خود همچنین خاطرنشان کرده " بی تحرکی طی یک مدت زمان طولانی ممکن است بر سلامت روان انسان تاثیر بگذارد."
دکتر مگان تیچن سرپرست پژوهشگران دانشگاه " دیکن " در استرالیا در این زمینه افزوده : " یک عامل مستقیم نیز در این رابطه وجود دارد به این ترتیب که انجام فعالیت های نشستی مانند بازی های کامپیوتری ، سیستم عصبی را مدام تحریک می کند و نکته حائز اهمیت این است که بین نشستن طولانی مدت و اضطراب رابطه ای وجود دارد و باید مطالعات بیشتری در این باره انجام شود ."
نور آفتاب و پیشگیری از بروز بیماری ها
یک متخصص مغز و اعصاب به همه افراد به خصوص مبتلایان به بیماری ام اس توصیه کرده که روزانه دستکم 10 دقیقه در معرض نور مستقیم خورشید قرار گیرند .
به گزارش ایرنا ، دکتر بهناز صدیقی متخصص مغز و اعصاب و عضو هیات علمی دانشگاه کرمان با اشاره به این مطلب که قرار گرفتن در معرض نور خورشید از پشت شیشه تاثیری در پیشگیری از بروز و تشدید بیماری ها ندارد خاطرنشان کرده " که نور مستقیم آفتاب نه تنها در جلوگیری از تشدید ام اس موثراست بلکه در پیشگیری از بروز بیماری هایی همچون قلبی عروقی و پارکینسون نیز نقش مهمی دارد " ، وی مهم ترین منبع دریافت ویتامین "دی " را نور مستقیم خورشید ذکر کرده است .
هشدار درباره مصرف آجیل های کهنه
نایب رییس انجمن پیشگیری و درمان چاقی هشدار داد مصرف آجیل های کهنه و دارای آلودگی حاوی سم " آفلاتوکسین " و سرطان زا است .
به گزارش ایرنا ، سید ضیاء الدین مظهری نایب رئیس انجمن پیشگیری و درمان چاقی افزود : " آجیل های کهنه و دارای آلودگی اغلب در آنها ( لارو ) یا ( تخم حشرات ) وجود دارد و این ماده سرطان زا است ، و با مصرف اندک آجیل های کهنه و آلوده فرد دچار مسمومیت می شود اما مصرف آجیل های کهنه و آلوده به مقدار زیاد باعث بروز سرطان خواهد شد ."
مظهری با اشاره به این مطلب که بیشترین آلودگی ها در فندق است تاکید کرد که هنگام خرید باید به مغز فندق توجه کرد که اگر رنگ آن سفید باشد سالم است اما اگر به رنگ کرم یا قهوه ای باشد ، آلوده و دارای سم " آفلاتوکسین " است ، وی یاد آور شده که آجیل های رنگ شده یا رنگی اغلب آجیل های کهنه ای است که برخی فروشندگان سود جو برای پنهان کردن ظاهر فاسد شده آجیل ها و دادن طعم های فریب دهنده برای پوشاندن طعم کهنگی آجیل ها به آنها اضافه می کنند.

چطور سالم بمانیم

ما در دنیایی زندگی می کنیم که پر از باکتری است؛ خیلی از آنها بی ضرر هستند ولی بعضی ها هم خطرناکند. پس چه کار کنیم تا بیش تر سالم بمانیم؟
دکتر پیتر یانگ، مشاور در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان کویین الیزابت انگلیس، چند پیشنهاد دارد:
«وقتی توی بیمارستان کار می کنید، می بینید که چطور باکتری می تواند یک آدم نسبتا سالم را به سرعت بیمار کند، بنابراین داشتن معیارهای بالای بهداشتی دربیمارستان مهم تر از خانه است؛ ‌با این حال، ‌مهم است که در خانه هم مراقب باشید.
مطالعات متعدد در زمینه توالت های عمومی سبب شده تا نگران ذرات عفونت زایی باشم که روی زمین یا در هوا پخش می شوند. بنابراین، ما توی دستشویی خانه مان، فلاش اتوماتیک، شیر با چشم الکترونیک و خشک کن برقی داریم؛‌ هیچ وقت هم از حوله استفاده نمی کنیم.
خشک کردن دست آخرین قدم در راه تمیز کردن آن است و من هم دلم نمی خواهد دستم به مدفوع دیگران آلوده شود. اختلاف نظرهایی درباره این که حوله یا سشوار، کدام بدتر است، وجود دارد ولی به نظر من،‌ هیچ چیز بدتر از حوله چندبار مصرف نیست.
در آشپزخانه هم از دستمال کاغذی استفاده می کنیم. هم چنین ژل های آنتی باکتریال در جاهای مختلف خانه داریم تا اگر کسی سرما خورد، از آن استفاده کنیم. البته فکر نمی کنم در زمینه بهداشت زیادی سخت گیر باشم، ولی موقع تهیه غذا، هستم. باکتری ها می توانند در فضاهای مناسب مثل غذا زیاد شوند و مضر باشند. ما درباره نگه داشتن غذاها خیلی سخت گیر هستیم و همه چیز را تمیز و عایق هوا نگه می داریم. تعداد زیادی پلاستیک های مخصوص نگهداری غذا داریم.
هم چنین توی خانه حیوان نگه نمی دارم و اصلا حیوان هم نداریم. نظر من این است که آنها خیلی غیربهداشتی هستند. پشت شان را به مبل می مالند و به هر چیز که دست می زنند، ‌رویش مو می ریزند. 
آیا همه این ها موثر بوده؟ در 25 سالی که کار می کنم، یک روز هم به خاطر سرماخوردگی یا آنفولانزا غایب نبوده ام. و خانواده ام، از جمله 2 فرزندم، هیچ وقت مسمومیت غذایی نداشته اند.»

موانع موفقیت

موانع موفقیت رابشناسید


شاید لازم باشد برای رسیدن به موفقیت پرش با مانع انجام دهید. نمی توانید به خاطر وجود موانع بی خیال اهداف تان شوید.شما می توانید با شناسایی مسیر بهترین راه را برای رسیدن به خواسته هایتان انتخاب کنید.

موانع موفقیت

تعریف موفقیت از نظر هرکس متفاوت است.هر کسی آن را طبق معیارهای خودش تعریف می‌کند. بنابراین، شما باید ابتدا موفقیت را برای خود تعریف کرده و راههای دست یابی به آن را بنویسید. با این حال شناخت موانع کمک زیادی به شما برای رسیدن به موفقیت می‌کند.


بهانه تراشی
به دلیل شکست هایتان مدام دیگران را مقصر جلوه ندهید و سرزنش نکنید. مسئولیت خطاهایتان را بپذیرید. شما خودتان در انتخاب‌تان اشتباه کرده‌اید. انتخاب‌های غلط ‌تان را توجیه نکنید.

افراد موفق هرگز این‌گونه رفتار نمی‌کنند. همه اشتباه می‌کنند و گاه شکست می‌خورند. اما فرد موفق کسی است که از خطاهایش درس می‌گیرد و آنها را اصلاح می‌کند.


تمرکز روی موارد منفی
بیشتر مواقع شرایط و موضوعاتی منفی در زندگی وجود دارد که شما روی آنها کنترل ندارید .همین طور هم تجربه‌های مثبت بسیاری نیز وجود دارد و حتی می‌توان گفت این تجربه‌های مثبت از منفی‌ها بیشتر است. اگر شما می‌خواهید زندگی موفقی داشته باشید روی موارد منفی متمرکز نشوید، زیرا این کار باعث می‌شود هرگز احساس رضایت نکنید و در نهایت همچون فرد شکست خورده‌ای به نظر برسید.


پیگیر راه‌های آسان بودن
البته قبل از هرچیز باید بدانیم که موفقیت به این مفهوم نیست که حتما باید مسیر سخت و پر فراز و نشیبی طی کرده باشید. اما باید گفت افراد موفق همیشه به دنبال راه‌های آسان نیستند. گاهی اوقات مجبور می‌شوید از برخی موانع بگذرید. یاد بگیرید محدودیت‌هایتان را کنار زده و پیش روید. وقتی بتوانید از حداکثر ظرفیت‌هایتان استفاده کنید این خودش یک موفقیت است.


سرزنش خود
گاهی اوقات ما خودمان را به دلایلی سرزنش می‌کنیم. یاد بگیرید چگونه از پس افکار و احساسات بد نسبت به خود در شرایط بحرانی برآیید. این موضوع برای موفق شدن بسیار ضروری است. ممکن است موضوعاتی شما را ناراحت کند. یادبگیرید احساسات تان را به روشی مناسب ابراز کنید و هرگز خودتان را بابت موضوعی آزار نداده و افکار ناراحت‌کننده به مغزتان راه ندهید.این گونه افکار وقت و انرژی بسیاری از شما خواهند گرفت.

بیشتر مردم فکر می‌کنند داشتن جواب، بهتر از داشتن سوال است باور دارم که داشتن سوال بهتر است؛ زیرا منجر به یادگیری بیشتری می‌شود

نیازهای دیگران را ببینید
اگر فقط به نیازهای خود توجه کنید هرگز موفق نمی‌شوید. شما ممکن است با سوء‌استفاده از دیگران به ثروت هنگفتی رسیده باشید. اگر این‌گونه است هرگز در بین افراد موفق جایی ندارید، چراکه در نهایت وقتی با خودتان روراست هستید، نمی‌توانید شاد باشید . بهترین روش موفق شدن در زندگی، کمک کردن به دیگران است.


زندگی بی‌هدف
باید نسبت به زندگی‌تان احساس مسئولیت کنید و اهدافی برای خود درنظر داشته باشید. در حقیقت هر کس در زندگی باید برای هر روز خود برنامه و هدفی داشته باشد تا درنهایت به هدفی بزرگتر و سپس موفقیت دست پیدا کند. بی‌هدف زندگی کردن، هدر دادن وجود باارزش یک انسان است.


تسلیم نشوید
وقتی با مانعی روبه‌رو می‌شوید چه می‌کنید؟ تسلیم می‌شوید یا نهایت تلاش‌تان را برای رویارویی با آن به کار می‌برید؟ افراد موفق هرگز تسلیم نمی‌شوند و خود را برای رسیدن به مقصد متعهد و مسئول می‌دانند.


حواس پرتی
گاهی در میانه راه یادمان می‌رود در ابتدا چه کار می‌خواستیم انجام دهیم. البته زندگی گاهی اوقات شرایطی را به وجود می‌آورد که در مسیر متفاوتی قرار بگیریم، اما بیشتر مواقع گناه این متفاوت رفتار کردن‌ها و فراموش کردن رویاهایمان برگردن خودمان است. اگر می‌خواهید موفق باشید باید مراقب باشید اهداف‌تان را فراموش نکنید.

در هر اشتباه یک معما گنجانده شده است و گوهری وجود دارد که در صورت حل این معما می‌توانم آن را به‌دست آورم

باورهای ناب برای رسیدن به موفقیت
یکی از افراد موفق و دویست‌ودوازدهمین ثروتمند جهان تجربیات خود را برای دست یابی به موفقیت این طور بیان می کند: عقیده دارم افرادی که در مسیری در حال حرکت هستند و نیاز دارند مسیر خود را در زندگی تغییر دهند تا تحسین دیگران را برانگیزند معمولا با شکست و تضاد رو به رو می‌شوند. برای آنها مشکل است تا شاد باشند و تقریبا غیرممکن است تا بهترین عملکرد را از خود نشان دهند. او در رسیدن موفقیت موارد زیر را لحاظ کرده است.


کشف آنچه درست است
کشف چیزی که درست است، حتی اگر از اشتباهاتم باشد، درحالیکه بیشتر مردم این فکر را بد می‌شمارند، خوب است. با این کشف می‌توانم بر این مشکلات غلبه کنم، ‌طوری‌که این مشکلات نتوانند جلوی راهم را در رسیدن به اهدافم بگیرند.


ترس ممنوع
هیچ ترسی از حقیقت نداشته باشم. درحالی‌که بعضی از حقایق ترس دارند، برای مثال ترس از اینکه شما دچار بیماری بدی شده اید، اما دانستن مشکلات به شما این اجازه را می‌دهد که بهتر با آنها مقابله کنید.


خودتان را مدیریت کنید
هر کسی اشتباه می‌کند و نقاط ضعفی دارد و این امر یکی از مهم‌ترین چیزهایی که مردم را از یکدیگر متفاوت می‌کند رویکردشان نسبت به مدیریت خودشان است.


اشتباهات را کم کنیم
زیبایی باورنکردنی برای انجام اشتباه وجود دارد، زیرا در هر اشتباه یک معما گنجانده شده است و گوهری وجود دارد که در صورت حل این معما می‌توانم آن را به‌دست آورم به‌عنوان مثال در اشتباه کردن اصلی وجود دارد و آن این است که می‌توانم اشتباهاتم را در آینده کم کنم.


یادگیری در مشکلات
در طول زندگی‌ام با افراد موفق زیادی برخورد داشته‌ام و یاد گرفتم که هیچ‌یک از آنها بزرگ و عالی متولد نشده‌اند، آنها همگی اشتباهات زیادی در زندگی داشته‌اند و نقاط‌ ضعف زیادی دارند و اینکه افراد با نگاه به اشتباهاتشان و نقاط ضعفشان و تعیین اینکه چطور می‌توانند از این اشتباهات درس بگیرند، بزرگ می‌شوند. افرادی که بیشتر با واقعیت‌ها مواجه می‌شوند؛ به‌ویژه در موقع سختی‌ها بیشتر یاد می‌گیرند و چیزی را که می‌خواهند سریع‌تر نسبت به آنهایی که این کار را انجام نمی‌دهند، به‌دست می‌آورند. این افراد، افراد خارق العاده و عالی هستند که من دوست دارم اطرافم باشند.


سوال بهتر از جواب
درحالی‌که بیشتر مردم فکر می‌کنند داشتن جواب، بهتر از داشتن سوال است باور دارم که داشتن سوال بهتر است؛ زیرا منجر به یادگیری بیشتری می‌شود. درحالی‌که بیشتر افراد باور دارند که اشتباه کردن چیز بسیار بدی است باور دارم که اشتباه چیز خوبی است؛ زیرا باور دارم که با اشتباه کردن و واکنش نشان دادن نسبت به آنها چیزهای زیادی می‌آموزیم.درحالی‌که بیشتر مردم فکر می‌کنند درد چیز بدی است باور دارم که داشتن درد آدم را قوی‌تر می‌کند.

موانع جدی موفقیت چیست؟

موانع جدی موفقیت چیست؟
 نداشتن بینش یک مانع بزرگ است. بنشینید و دیدن آینده را تمرین کنید – و آن را به خوبی بسازید!

خصوصیت زنان شاد

زنان شاد چگونه هستند ؟ اغلب زنان می‌دانند که همسر یا فرزندان‌شان چگونه شاد می‌شوند اما وقتی نوبت به خودشان می‌رسد این موضوع را جدی نمی‌گیرند. دنیا پر از زنانی است که به جنبه‌های منفی خود توجه دارند و به این فکر می‌کنند که انجام دادن چه کارهایی از آن‌ها ساخته نیست و چه چیزهایی ندارند؛ باید توجه داشت که شاد بودن برای یک زن یک مهارت و انتخاب متفاوت است.

زنان بسیاری را می‌توان در دنیا مشاهده کرد که شاد زندگی‌ می‌کنند و به رغم شرایط دشوار زندگی‌شان توانسته‌اند زندگی‌شاد و سعادتمندی داشته باشند. این افراد لزوماً قوی‌ترین و شجاع‌ترین زن‌ها‌ نبوده‌اند بلکه آنچه آن‌ها را از دیگران مجزا می‌کند این‌است که توانسته‌اند تجارب را در زندگی‌شان بگنجانند و به جلو قدم بردارند. این گروه از زنان می‌دانند چگونه زندگی‌خوبی داشته باشند و حتی آن را بهتر هم بسازند.

پیمان رحیمی نژاد، روانشناس مثبت‌نگر در کلینیک مددکاری اجتماعی ایران نوشت،بخش مهمی از خوشبختی با نوع جنسیت رابطه دارد. در بسیاری از پژوهش‌هایی که در سال‌های اخیر بر روی مغز زنان و مردان انجام شده به این نتیجه رسیده‌اند که نورون‌های مغز زنان در بخش‌های مربوط به برقراری ارتباط، احساسات و عواطف، اتصالات بیشتری تولید می‌کنند به همین دلیل است که زنان در مقایسه با مردان رابطه‌محورتر هستند.

دکتر «بریزندین» استاد دانشگاه کالیفرنیا ضمن تأیید این نکته اشاره می‌کند نورون‌های مغزی زنان در بخش زبان و شنیدن ۱۱ درصد از نورون‌های مردان بیشتر است. (به همین دلیل است که وقتی مردها را صدا می‌زنیم به ما جواب نمی‌دهند یا دیر‌تر عکس‌العمل نشان می‌دهند).کورتکس جلوپیشانی که وظیفه‌اش کنترل شخصی است، در زنان بزرگتر است و زودتر‌ به شرایط بلوغ می‌رسد و به همین دلیل است که زنان صبور‌تر از مردان هستند. این‌ها بخش کوچکی از تفاوت‌های زنان با مردان است. همان‌طور که می‌بینیم این تفاوت‌ها باعث ایجاد نگرش‌ها و رفتار‌های متفاوت در زنان و مردان می‌شود.

دام‌های ضد شادی
تحقیقات نشان داده است شش دام مهم وجود دارد که موجب ناخشنودی زنان می‌شود. این دام‌ها را می‌توان با عبارت «تنها اگر» توضیح داد. «تنها اگر لاغرتر بودم، تنها اگر پول بیشتری داشتم، تنها اگر می‌توانستم مرد رؤیاهای خود را پیدا کنم، تنها اگر می‌توانستم ترفیع رتبه بگیرم، تنها اگر می‌توانستم متفاوت‌تر بودم، تنها اگر شانس بیشتری داشتم، زندگی‌ام عالی و بی‌کم وکاست می‌شد.» این باور‌های ذهنی نه تنها افراد را خوشبخت‌‌تر و شاد‌تر نمی‌کند بلکه آن‌ها را از رضایت‌ و احساس شادکامی نیز دور خواهد کرد. شاید بپرسید ریشه این دام‌های فکری چیست؟ جواب «ترس‌» است. این ترس‌ها در بسیاری از مواقع منشأ غیر‌واقعی دارند و با توجه و فکر کردن به‌ آن‌ها زمینه رشد شان فراهم می‌شود. بنابراین برای شاد بودن سری به باور‌ها و افکار‌غیر منطقی خود بزنید و آن‌ها را مدیریت کنید.
زنان شاد چه می‌کنند

محققان با بررسی و مطالعه عوامل شادی در زنان مختلف به این نتیجه رسیده‌اند که:
1. زنان‌شاد می‌دانند کامل‌گرایی با کمال گرایی متفاوت است، بنابراین به دنبال واقعی نگاه کردن به خود و نقاط ضعف و قوت‌شان هستند و نگاه آرمانی و اید‌ه‌آل‌گرایانه ندارند.

2. زنان شاد می‌دانند ارزش‌ آن‌ها بستگی به این ندارد که چه دارند و چگونه به نظر می‌رسند.برای آن‌ها مهم این است که از چه روابط موفق و سلامت احساسی برخوردارند.

3. زنان شاد می‌دانند تنها خودشان هستند که می‌توانند کاری برای شادبودن خود انجام دهند و نباید آن را به دیگری واگذار کنند و از دیگران انتظار داشته باشند.

4. زنان شاد درک می‌کنند امروز تنها روزی است که می‌توانند از آن مطمئن باشند.آن‌ها می‌دانند که از این روز چگونه بیشترین استفاده را کنند.

5. زنان شاد می‌دانند که با «نه گفتن» به دیگران فرصتی را پیدا می‌کنند که به خودشان «آری» بگویند.

6. زنان شاد اهمیت داشتن قدرت شخصی را درک می‌کنند و این باور را دارند که زندگی‌شان متعلق به خودشان است نه وابسته به دیگران.

7. زنان شاد قدرت انتخاب در زندگی را باور دارند بنابراین به انتخاب‌های زندگی‌شان توجه ویژه‌ای می‌کنند.

8. زنان شاد از قدرت بخشش مطلع هستند، چرا که می‌دانند بخشیدن به یک فرد کمک به او نیست بلکه کمک کردن به خودشان است.

9. زنان شاد برنامه ویژه‌ای برای وقت گذراندن با خود دارند و برای شاد زیستن برنامه‌ریزی‌ می‌کنند.

10. زنان شاد هرگز موقعیت‌های بد و اتفاقات ناخوشایند را فراگیر و همیشگی‌ نمی‌دانند و آن را شخصی ارزیابی نمی‌کنند.

11. زنان شاد می‌دانند که خوشبختی و شادمانی بدون تلاش و زحمت نیست، بنابراین در مواقع بروز مشکلات به دنبال حل مسأله و یافتن راه‌حل‌های منطقی هستند.

12. زنان شاد می‌دانند که در هرمرحله از زندگی، چیزی را از دست خواهند داد اما در مقابل، چیزی را هم به‌دست می‌آورند.

13. زنان شاد می‌دانند بخشی از هویت آن‌ها به شغل و کاری که انجام می‌دهند مربوط می‌شود، اما هرگز اجازه نمی‌دهند همه‌ هویت‌شان را کارشان رقم بزند.

14. زنان شاد می‌دانند که می‌توانند صاحب همه چیز شوند، اما لزوماً همه چیز را در یک زمان به دست نمی‌آورند.

15. زنان شاد می‌دانند نگرش مثبت، روابط ارزشمند و زندگی پرمعنا اجزای تشکیل‌دهنده‌ شادمانی و خوش‌بختی هستند.

16. زنان شاد خود را باور دارند، قدر‌شناس و عامل‌ هستند.

17. زنان شاد مقایسه نمی‌کنند زیرا می‌دانند همیشه کسانی وجود دارند که بیش از آن‌ها دارند.

18. زنان شاد می‌دانند اعتراف‌‌کردن به مسائلی که وجود دارد نخستین قدم برای تغییر دادن است.

19. زنان شاد به هر قیمتی وارد یک رابطه عاطفی نمی‌شوند.آنها ترجیح می‌دهند عشق برابر و پایدار و با‌ثبات را تجربه کنند.

20. زنان شاد به دنبال یادگیری و تغییر هستند و هیچ گاه قدرت خلاقیت خود را دست‌کم نمی‌گیرند.

وقت را تلف نکنید. به این موضوعات فکر کنید و آن‌ها را اجرا کنید. این ۲۰ اصل به عنوان راز‌هایی برای تبدیل شدن به یک زن شاد زندگی شما را دگرگون می‌کند. فراموش‌نکنید که هیچ لوازم آرایشی به‌اندازه‌ «شادی» شما را زیبا نمی‌کند.

شادی را بیاموزیم

راهکارهای عملی برای اینکه شادی را بیاموزیم


راهکارهای عملی برای اینکه شادی را بیاموزیم

همه می‌دانیم که بسیاری از افراد دائما غمگین، تحریک‌پذیر و زودرنج هستند. علاوه بر این، هر روز با افراد بسیار شادی روبه‌رو می‌شویم که شاید گاهی غمگین شوند و یا دچار استرس‌های روزمره شوند، اما می‌ببینیم که آنها به خوبی استرس‌هایشان را کنترل می‌کنند، از روش‌های مناسبی برای مدیریت استرس‌ها در زندگی‌شان استفاده می‌کنند و در نتیجه، روزهایشان پرثمرتر و لذت‌بخش‌تر می‌شود.

شایداین سؤال مطرح شود که آیا این افراد از همان ابتدا که به دنیا می‌آیند شادند. شاید عده‌ای آنها را افرادی خوش‌اقبال بدانند که همواره بخت با آنها یار بوده است. بسیاری از افراد معتقدند که پول شادی می‌آورد و افراد پولدارتر شادتر از بقیه افراد هستند. اما در مورداین که واقعا چه چیزی شادی بیشتری می‌آورد "دانیل کافمن" روان‌شناس دانشگاه پرینستون پاسخی دارد. او که به خاطر ساخت ابزاری برای سنجش شادی برنده جایزه نوبل شده است، در بررسی‌های خود متوجه شد که چهار فعالیت باعث شادی افراد می‌شود که عبارتند از: فعالیت‌های اجتماعی، استراحت، عبادت و خوردن. بعد از این چهار فعالیت، ورزش و تماشای تلویزیون در رتبه‌های بعدی قرار دارند.

یکی از مهم ترین سؤالات در مبحث شادی این است که تا چه اندازه شادی ما تحت کنترل ماست.

دکتر سونیا لی یو بمیرسکی به بهترین وجه به این سئوال پاسخ داده است. بمیرسکی معتقد است که زندگی شاد ما شبیه نموداری است که 50 درصد از آن در کنترل ژن، 10 درصد در کنترل شرایط محیطی و فقط 40 درصد در کنترل ماست. پژوهش‌های تجربی بر روی دوقلوها نشان داده است که هر شخصی با یک سطح معین از میزان شادی به دنیا می‌آید. بدین معنا که هر فردی بعد از احساس شادی بسیار زیاد و یا غم بسیار زیاد، دوباره بعد از مدتی به همان سطح معین میزان شادی و غم برمی‌گردد.

مهم نیست چه اتفاقی در زندگی ما می‌افتد- خوب، بد یا فوق‌العاده. ما کلا تمایل داریم که به وضعیت نقطه تعادل یا همان نقطه معین خود برگردیم. مثلا یک هفته پس از حادثه سونامی، کودکان خانواده‌های آسیب‌دیده با لبخند به مدرسه‌هایشان می‌رفتند. تحقیقات نشان می‌دهد که ما تمایل به بودن در حالت طبیعی داریم. هیچ‌گاه نه در اوج شادی و نه در اوج غم باقی نخواهیم ماند. حتی یک مطالعه نشان داده افرادی که در تصادف اعضای بدنشان را از دست داده‌اند بعد از مدتی دوباره تمایل به شاد بودن را از خودشان نشان می‌دهند، هرچند شاید هیچ‌گاه نتوانند به میزان سابق شاد باشند. برای مثال، ما شاید یک هفته بعد از تصادف عصبی و مضطرب باشیم، اما بعد از هشت هفته به حالت طبیعی‌مان برخواهیم گشت.

تحقیقات " دیوید لکین " از دانشگاه مینه‌سوتا، نیز «نقطه تعادل» شادی را تأیید می‌کند. تحقیقی که لکین بر روی چهار هزار دوقلو متولد مینه‌سوتا طی سال‌های 1936 تا 1955 انجام داد نشان داد حدود 50 درصد از رضایت زندگی افراد از برنامه ژنتیکی آنها ناشی می‌شود و در واقع، ژن‌ها نحوه برخورد مناسب با استرس‌های زندگی، سطوح اضطراب و افسردگی آنها را تعیین می‌کنند و بدین طریق بر میزان شادی ما اثر می‌گذارند. طبق نظریه بمیرسکی، 10 درصد از بهزیستی کلی افراد نیز تحت تأثیر عوامل محیطی مانند مذهب، موقعیت اجتماعی، وضعیت تأهل، درآمد و غیره قرار دارد.

از نظر بمیرسکی، 40 درصد باقی مانده از نمودار شادی ما در کنترل ماست. یعنی ما تا 40 درصد فرصت افزایش سطح شادمانی را داریم و این کار از طریق فعالیت‌های ارادی‌مان انجام می‌شود.

بمیرسکی در طول هفده سال کار و تلاش مداوم که روی راه‌های افزایش شادی انجام داد، دریافت که افراد شاد دارای الگوهای فکری و رفتاری خاص هستند که چند نمونه از این نوع فعالیت‌ها و افکار در زیر آمده است. افراد شاد:

ـ وقت زیادی را صرف خانواده و دوستان، تربیت بچه‌ها و لذت بردن از این روابط می‌کنند.

ـ قدردان چیزهایی که در زندگی دارند هستند.

ـ در کمک کردن به دیگران پیش قدم هستند.


ـ لذت‌ها و خوشی‌های زندگی‌شان را حفظ می‌کنند و تلاش می‌کنند در لحظه حال زندگی کنند. بنابراین، وی به این نتیجه رسید که راه‌های زیادی برای افزایش شادی وجود دارد. اما در مجموع، به این نتیجه رسید که سه تمرین وجود دارد که افراد در صورت انجام دادن آن طی یک دوره دو سه ماهه می‌توانند شادی‌شان را افزایش دهند.

تمرین قدردانی : در این روش، افراد تمامی چیزهایی را که در زندگی‌شان دارند و قدرشان را نمی‌دانند می‌توانند در دفترچه‌ای ثبت کنند تا هر روز مشاهده شان کنند و قدرآنها را بدانند. یا می‌‌توانند نامه‌ای به دوست یا والدین خود بنویسند و از زحماتی که برایشان کشیده‌اند قدردانی و تشکر کنند. تمرین‌های قدردانی باعث بهبود خلق افراد می‌شود. در تأیید این مطلب، «رابرت امونز» از دانشگاه کالیفرنیا، دریافت که افرادی که سلامتی خود را حفظ می‌کنند و احساس شادی زیادی می‌کنند معمولا قدردان چیزهایی هستند که در زندگی دارند. این افراد حتی هنگام بیماری نیز راحت‌تر با درد کنار می‌آیند و بهبودی سریع‌تری دارند.

تمرین نوع‌دوستی یا مهربانی: روش دیگر آن‌طور که روان‌شناسان مثبت‌گرا نام نهاده‌اند، نوع‌دوستی یا مهربانی است. در این روش، به افراد تعلیم داده می‌شود که چگونه برای دیگران کارهای نیک انجام دهند. مثلا می‌توانند برای ملاقات با بیماران به بیمارستان‌ها بروند و یا به دیگران در کارهایشان کمک کنند. افراد حداقل باید به طور میانگین پنج فعالیت این چنینی در هر روز انجام دهند. این فعالیت‌ها می‌تواند هم برای دوستان انجام شود و هم برای غریبه‌ها؛ هم خودانگیخته و ناگهانی باشد و هم با طرح و برنامه قبلی. مهم نیست که این فعالیت‌ها حتما قابل توجه و بزرگ باشد.

ترویج خوش‌بینی: در این روش، آموزش داده می‌شود که افراد در دفترچه خود بهترین حالت از آینده خود را ترسیم کنند و درباره آن به تفصیل بنویسند.

بمیرسکی گزارش کرده است که افرادی که به مدت سه ماه این تمرین‌ها را انجام داده‌اند گفته‌اند که احساس شادی بیشتری نسبت به قبل دارند. شما نیز می‌توانید این روش‌ها را در یک دوره سه ماهه امتحان کنید. مطمئن باشید ضرر نمی‌‌کنی


امید به زندگی

  امید به زندگی تا صد سالگی


امید به زندگی، متوسط سال‌هایی است که یک فرد می‌تواند انتظار زندگی داشته باشد و بسته به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند و بسته به سطح علم، تمدن و...

سالمند

تعداد سالمندان و بازنشستگان در جهان به ویژه در کشورهای پیشرفته روز به روز در حال افزایش است. این مسأله هرچند امیدوارکننده است اما به هر حال سالمندی و افزایش جمعیت سالمندان پدیده‌ای است که نادیده گرفتن آن می‌تواند در آینده جوامع را با مشکلات بسیاری مواجه سازد.

اگرچه در ایران نسبت گروه‌های سنی جوان به کل جمعیت کشور درصد بیشتری را نشان داده و کشور ما را از نظر ساختار جمعیتی در شمار کشورهای جوان قرار می‌دهد، با این حال 7/27 درصد جمعیت ایران را سالمندان تشکیل می‌دهند، جمعیتی که با توجه به کاهش میزان زاد و ولد و پیشرفت امکانات پزشکی و بهداشتی، در آینده افزایش بیشتری خواهد یافت و باعث خواهد شد امید به زندگی نیز که اکنون میانگین آن برای مردان 68/3 و زنان 69/7 سال است، افزایش یابد.

امید به زندگی، متوسط سال‌هایی است که یک فرد می‌تواند انتظار زندگی داشته باشد و بسته به جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند و بسته به سطح علم، تمدن و فرهنگ آن جامعه متغیر است. امید به زندگی در مقاطع متفاوتی تعریف می‌شود. به طور مثال، امید به زندگی در بدو تولد و یا امید به زندگی در سن 65 سالگی. اگر شما بتوانید آماری از امید به زندگی افراد را طی سال‌های گذشته و امروزه به دست آورده و با هم مقایسه کنید، متوجه بهبود قابل‌توجهی در اعداد و آمار امید به زندگی خواهید شد. این امر به دلیل پیشرفت علم و تمدن و همچنین سطح فرهنگ مردم است.

براساس داده‌های مرکز آمار ایران، در سال 1375 امید به زندگی در بدو تولد برای زنان 67/7 سال و برای مردان 65/9 سال بوده است.

عامل بسیار مهم بعدی، امید به زندگی بدون عجز و ناتوانی است و ارزش این امید به زندگی بسیار از حالت قبلی بیشتر است. همه می‌دانیم افزایش طول عمر در صورتی که با معلولیت، ناتوانی و عجز همراه باشد و سبب درد و رنج خود فرد و اطرافیان او شود، از ارزش زیادی برخوردار نیست.

با توجه به آن که در بیشتر کشورهای پیشرفته جهان، مسأله تأمین مالی بازنشستگان و سالمندان بیش از مسائل دیگر مشکلاتی را برای نظام تأمین اجتماعی این کشورها فراهم ساخته، مسئولان کشورهای مزبور را بر آن داشته تا با افزایش سن بازنشستگی و تأمین بودجه بیشتر برای نظام تأمین اجتماعی از طریق افزایش مالیات‌ها، تاحدی نگرانی‌های مربوط به سال‌های آتی را رفع کنند، اما در ایران مسأله سالمندان و تأمین رفاه و آسایش آنان با کشورهای پیشرفته تفاوت ماهوی دارد و به گفته کارشناسان رفاه و تأمین اجتماعی و استادان بهزیستی دانشگاه‌های کشورمان، نبود یک سیاست اجتماعی فراگیر در مورد سالمندان، کمبود بودجه و اعتبارات لازم، کمبود منابع انسانی، ناآشنایی مسئولان ذی‌ربط با مسایل مربوط به سالخوردگی جمعیت و کمبود تجهیزات و امکانات کافی، مشکلاتی است که نظام تأمین اجتماعی کشورمان با آن روبرو است، اما آنچه برای بازنشستگان در اولویت قرار دارد، دور کردن هر نوع دغدغه خاطر و نگرانی است، دغدغه و نگرانی از این طرز تفکر که بازنشسته دیگر نمی‌تواند فرد مفیدی برای جامعه و حتی خانواده خود باشد.

آنچه اهمیت دارد، درک و فهم این مسأله است که سالمندی و بازنشستگی به معنای پایان کار یا رسیدن به آخر خط نیست و این‌ها همه تعابیری است که جامعه برای پیشبرد امور و حل و فصل مشکلات خود، به صورت قراردادی تعیین کرده که لغو آن‌ها باعث وقوع هرج و مرج و زمینه‌ساز نوعی از هم‌گسیختگی در جامعه خواهد شد

بسیار دیده شده بازنشستگان بالای 60 و 70 سال با نشاط‌تر و سالم‌تر از افراد میانسال 40 تا 50 ساله و حتی در برخی موارد جوانان هستند. بازنشستگان باید بپذیرند که هنوز از توان لازم برای انجام کارهایی که در دوران فعالیت عهده‌دار بوده‌اند، برخوردارند و شور و نشاط کافی برای ورزش و تفریحات مناسب سن و سال‌شان دارند.

بازنشستگان همچنین باید بپذیرند سالمندی مرحله‌ای اجتناب‌ناپذیر است که انسان با پشت‌سر گذاشتن چند دهه از عمر خود به آن پای می‌گذارد و در این مرحله به طور طبیعی با تغییرات و تحولات جسمی و حتی روحی روبه‌رو می‌شود، اما مهم آن است عواملی را که باعث ضعف بیش از حد جسمی و مخل آسایش روحی ما می‌شوند، بهتر بشناسیم و دشواری‌ها را از سر راهمان برداریم.

پژوهشگران صاحب‌نظر در حوزه مسایل سالمندی، اتفاق نظر دارند سالمندانی که از سلامت جسم و روح برخوردارند، افرادی هستند که با اتکا به قابلیت‌های فردی می‌توانند با محیط پیرامون خود ارتباط داشته، سازگار باشند و از زندگی لذت ببرند. کارشناسان سازمان بهداشت جهانی نیز در تعریف سلامت جسم و روح می‌گویند: تنها بیمار نبودن و احساس ناتوانی نکردن نشان دهنده سلامت فرد نیست بلکه سلامت یعنی تندرستی کامل جسمی، روحی و اجتماعی.

دانشمندان زیست‌شناس و فیزیولوژیست امروزه براین باورند که ضعف قوای ادراکی، بیش از این که به سن و سال افراد و به طور کلی به مسأله پا به سن گذاشتن مربوط شود، به کارکرد مغز و اعصاب افراد ارتباط دارد.

به عبارت دیگر هر اندازه که فرد سالمند و بازنشسته، خود را از دایره فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی کنار کشد و به رفتن پارک، دیدار دوستان و روزمرگی‌هایی از این نوع بسنده کند ـ که البته این‌ها همه در جای خود مناسب و خوب است ـ ضعف و سستی به تدریج بر او غلبه کرده، سرانجام او را به پریشانی فکری و مشکلات روحی ـ روانی مبتلا می‌کند.

سالمند

به هر حال رعایت این نکات به معنای رفع تمام نیازهایی که فرد سالمند و بازنشسته دارد نیست بلکه هدف این است که بازنشستگان تا آنجا که ممکن است محدودیت‌های ساختگی و غیرطبیعی را که برای خود ساخته یا دیگران برای آن‌ها ایجاد کرده‌اند از میان بردارند و چنان چه احساس کنند که می‌توانند همچنان به کار و فعالیت ـ هرچند نه در سطح گذشته و دوران جوانی و میانسالی ـ مبادرت ورزند، درنگ نکنند و این را در نظر داشته باشند که به زعم کارشناسان و روان‌شناسان حوزه سالمندی، تداوم کار و فعالیت بازنشستگان، امید به زندگی بیشتر را در آنان بارور می‌سازد. با توجه به این ضرورت‌هاست که سازمان ملل مقرر کرده تبعیض سنی برای تصدی مشاغل در تمام کشورهای عضو از بین برود و در جامعه برای اشتغال تمام سنین برنامه‌ریزی شود.

 

لازم به ذکر است که شور و عشق برای تداوم فعالیت بازنشستگان نیاز به روح و جسمی سالم دارد، بنابراین نباید از انجام معاینات دوره‌ای (چک آپ) و آزمایش‌های لازم برای پیشگیری از بیماری‌های گوناگون و تأمین سلامت خود، غفلت ورزند.

در بسیاری از کشورهای جهان سالمندان با دوران بازنشستگی خود به خوبی کنار آمده و به فعالیت مطابق با توان و ذوق خود ادامه می‌دهند.

هرچند در کشور ما امکانات لازم برای دسترسی گسترده بازنشستگان به فعالیت‌هایی که بتواند امید به زندگی سالم را برای آنان فراهم سازد و نیازهای اقتصادی‌شان را تا حد امکان تأمین کند وجود ندارد، با این حال نباید از نظر دور داشت که بازنشستگان نیز در این روند نقشی مهم به عهده دارند و نباید مواجهه با برخی موانع، آنان را از هدف اصلی باز دارد. بدیهی است در این میان، دولت و مراجع مسئول نیز باید نقش مهم‌تری ایفا کنند.

ما نیازمند برنامه‌ریزی همه جانبه برای جمعیت سالمندی هستیم که در چند دهه آینده بر تعداد آنها به شدت افزوده خواهد شد. پیشگیری و آموزش صحیح متضمن سلامت و شادابی و بالا رفتن امید به زندگی بدون عجز و ناتوانی در آنها خواهد شد.

زندگی بر روی آب

این جزیره زاغه نشین که اهالی آن بر روی آب زندگی می‌کنند، در کشور نیجریه قرار دارد.








زندگی باید کرد

امروز زندگی را آغاز کن!


به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر سفر نکنی،

اگر کتابی نخوانی،

اگر به اصوات زندگی گوش ندهی،

اگر از خودت قدردانی نکنی.

به آرامی آغاز به مردن می کنی

زمانی که خود باوری را در خودت بکشی،

وقتی نگذاری دیگران به تو کمک کنند.

به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر برده‏ عادات خود شوی،

اگر همیشه از یک راه تکراری بروی،

اگر روزمرّگی را تغییر ندهی،

اگر رنگ های متفاوت به تن نکنی،

یا اگر با افراد ناشناس صحبت نکنی.

تو به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر از شور و حرارت،

از احساسات سرکش،

و از چیزهایی که چشمانت را به درخشش وا می دارند،

و ضربان قلبت را تندتر می کنند، دوری کنی.

تو به آرامی آغاز به مردن می کنی

اگر هنگامی که با شغلت‌ یا عشقت شاد نیستی، آن را عوض نکنی،

اگر برای مطمئن در نامطمئن خطر نکنی،

اگر ورای رویاها نروی،

اگر به خودت اجازه ندهی،

که حداقل یک بار در تمام زندگیت

ورای مصلحت ‌اندیشی بروی.

امروز زندگی را آغاز کن!

امروز مخاطره کن!

امروز کاری کن!

نگذار که به آرامی بمیری!

شادی را فراموش نکن.

چشم ها را باید شست

هر زمان که احساس کردید ناامید شده اید یک چیز را در ذهن داشته باشید هیچ مانعی نیست که نتوان آنرا از میان برداشت غیر ممکن وجود ندارد و آنچه شما را محدود می‌کند فقط و فقط در ذهن شماست.
 هر زمان که احساس کردید ناامید شده اید یک چیز را در ذهن داشته باشید هیچ مانعی نیست که نتوان آنرا از میان برداشت غیر ممکن وجود ندارد و آنچه شما را محدود می‌کند فقط و فقط در ذهن شماست.
 
 
 
 
 
 
 

مهربان

*  نیاید روزی که بشکند قلب مهربانت به سنگ نامهربانی و بی وفایی و بی سپاسی

*   چرا باید بمونن حالا تنهای تنها اونا که بودن عمری همدم ما

*        الهی که خاطرت آزرده نشود و تنت سالم باشد و دلت شاد

بخند

کوتاه ترین فاصله برای دوست داشتن ، یک لبخند است ...

میخندی یا بخندم ؟

ایستادن

برای آنچه که باور دارید ، ایستادگی کنید ...

حتی اگر به معنای تنها ایستادن باشد

زندگی

زندگی را آنگونه که دوست داری تصور کن تا آنگونه شود


خوشبختی

خوشبختی همین در کنار هم بودن هاست

همین دوست داشتن هاست

خوشبختی همین لحظه های ماست

همین ثانیه هاییست که در شتاب زندگی گمشان کرده ایم

رفتار

کجا گفته شده که باید " مطابق سنتان رفتار کنید " ؟

تا وقتی که مرا شاد میکند و باعث صدمه کسی نمیشوم ،

مطابق هر سن و سالی که دلم بخواهد رفتار میکنم

شانس

خودت رو با زیبایی های محیط زندگیت درگیر کن

لذت های زندگیت رو جدی بگیر

هر روزی که دوباره بتونی آفتاب رو ببینی ، روز شانس توست