سلامت روان

چگونه از سلامت روان خود مراقبت کنیم؟

چگونه از سلامت روان خود مراقبت کنیم؟
عبارت «مراقبت از خود»،اخیرا زیاد شنیده می‌شود، زیرا بحث در مورد کار‌های خوبی که برای خودتان انجام می‌دهید تا بهترین پرورش دهنده خود باشید، متداول شده است.
عبارت «خودمراقبتی یا مراقبت از خود»، اخیرا زیاد شنیده می‌شود، زیرا بحث در مورد کار‌های خوبی که برای خودتان انجام می‌دهید تا بهترین پرورش دهنده خود باشید، متداول شده است. برای درک این موضوع، که این مفهوم چگونه در زندگی روزمره بکار می‌رود، از دکتر کریستن لی «دکتر کریس» خواستم تا تعریف خود از این عبارت را به ما ارائه دهد.

 

 او به من گفت: «مراقبت از خود گاهی اوقات می‌تواند با اصطلاحاتی مانند به میل خود رفتار کردن یا خودخواهی، اشتباه گرفته شود، اما هیچکدام از این‌ها نیست». «مراقبت از خود، یک کار روزانه است، کاری حساب شده و پیش اندیشیده و فرایند توجه به ذهن، بدن و روح است».

 

 دکتر کریس، عضو هیات علمی رشته علوم رفتاری دانشگاه شمال شرقی و پزشک سلامت رفتاری است که زمان خود را «وقف بررسی مسایلی مانند مراقبت از خود و انعطاف پذیری کرده است». من با جولی بارتون صحبت کردم که متخصص سلامتی و مراقبت از خود، سخنران و برنده جایزه و نویسنده «راه حل مراقبت از خود: یک مادر مدرن باید سلامت و تندرستی را هدایت کند» است. با استفاده از دانش این دو متخصص زن و با کمک کمی تحقیق علمی، لیستی از هفت کاری را ارائه کردم که مثال‌های مفیدی برای مراقبت خوب از خود هستند و هفت کاری که انجام آن‌ها باعث عدم مراقبت از خود می‌شود.

 

 
مراقبت از خود: پذیرش کمک

 

خودمراقبتی در مورد آماده سازی خود برای موفقیت در زندگی تان است و گاهی اوقات به معنی پذیرفتن این موضوع است که هر کاری را نمی‌توانید به تنهائی انجام دهید. همچنین گاهی اوقات به معنی این است که برای هدف کاملی که به سختی به دست می‌آید، تلاش را رها کنید.

 

بارتون به من گفت که یک مثال خوب برای مراقبت از خود، به عنوان مثال برای یک مادر پر مشغله، «بله گفتن به پیشنهاد کمک مادر شوهرش برای نگهداری فرزندان اش است، حتی اگر کارش را دقیقا به شیوه‌ای که دوست دارید انجام ندهد، اما این کار را انجام دهید و از آن زمان خالی، برای انجام کاری که واقعا برای خودتان دوست دارید استفاده کنید (حتی چرت زدن)».
 به گفته بارتون، زمانیکه شما، کمک را قبول می‌کنید، قدردانی واقعی تان را نشان دهید. ایجاد رابطه و حفظ رابطه با افراد پیرامون تان (در صورت امکان)، نمونه‌ای از مراقبت عملی خوب از خودتان است.
 
عدم مراقبت از خود: سعی کنید با انجام فعالیت بیشتر، روی افراد تاثیر گذارید.

 

طبق گفته بارتون، «مراقبت از خود در مورد راضی کردن افراد دیگر نمی‌باشد.» این گفته، یکی از نقل قول‌های مورد علاقه من از همه تحقیقاتی است که انجام داده ام، زیرا بسیاری از زنان تلاش می‌کنند تا دیگران را راضی کنند، گاهی اوقات بدون اینکه حتی خودشان متوجه باشند، حتی با به خطر انداختن سلامت و شادی شان این کار را انجام می‌دهند. احتمالا مصاحبه آخر ونیتى فر با آنجلینا جولی را به یاد دارید که بازیگر معروف و بیمار گفت، «گاهی اوقات زن در خانواده، خود را در مرتبه و اولویت آخر قرار می‌دهد تا زمانی که تاثیر این کار در سلامت اش نمایان می‌شود».

 

 دنیس پورتنوی، روان درمانگر و نویسنده کتاب، سوء تغذیه و فعالیت بیش از حد: راهنمای مراقبت از خود برای کمک به نقش افراد، گفت که یکی از اشتباهات رایج برای سرپرستان و خیرخواهان مردم که لازم است مورد تاکید قرار گیرد «.. رفع نیاز دیگران به قیمت توجه به نیاز‌های آن‌ها می‌باشد».

 

 او و متخصصان دیگر ادعا کردند، نه تنها انجام فعالیت بیش از حد برای دیگران، برای شما مفید نیست، بلکه برای همه طرفین درگیر در انتها بد خواهد بود، زیرا «علاوه بر استرس و پریشانی بوجود آمده به دلیل انجام نقش یک فرد یاری رسان، افرادی که بیش از حد کمک می‌کنند اغلب عادت می‌کنند که کمتر برای مراقبت از خود تلاش کنند و احتمال بوجود آمدن خستگی ناشی از دلسوزی، زیاد می‌شود»، باعث می‌شود در انتها کمتر این خصلت و ویژگی بخشندگی و کمک رسانی را داشته باشند.
 
مراقبت از خود: استراحت و آرامش کافی

 

 طبق گفته یکی از روان شناسان مشاور دارای مجوز، به نام رافائیل مایکل، که برای شبکه اجتماعی روانشناسی مرکزی می‌نوشت، استراحت و آرامش، قطعا بخشی از کاری است که باید به طور عادی برای مراقبت خوب از خود صورت گیرد. او گفت: «خواب کافی... هفت تا هشت ساعت»، علاوه بر «تمرین آرامش روزانه» و «انجام یک فعالیت آرامش بخش در روز» بسیار مهم است، چه صحبت، قدم زدن یا استراحت و تمدد اعصاب به مدت ۳۰ دقیقه باشد». ایده این است که نوعی از استراحت را انتخاب کنید که شما را آرام کرده و به شما انرژی مجدد دهد.

 

دکتر کریس توصیه کرد که «عادت تفریح و استراحت منظم» را برای خودتان ایجاد کنید، که با این کار می‌توانید از هر چیزی که شما را خسته یا دچار استرس تا حد عصبانیت و انفجار می‌کند جلوگیری کنید. او به من گفت: «زمانیکه تا رسیدن زمان استراحت طولانی یا اصلی یا برای خلاصی از استرس منتظر می‌مانیم، فرصت‌های روزانه خود برای استراحت کوتاه برای گروه بندی مجدد مغز و بدن مان را از دست می‌دهیم».

عدم مراقبت از خود: پرت کردن حواس در جلوی برنامه‌های تلویزیونی واقع نما در کل شب و در نتیجه دیر خوابیدن

 

 تصور کنید که بعد از یک روز پرمشغله و طولانی، در هفته پر مشغله و طولانی‌ای که داشتید به خانه آمدید. اگر قادر به استراحت منظم برای رسیدن به آرامش و خلاصی از استرس نباشید، ممکن است کاملا از هر مسئله به وجود آمده در زندگی و هر مسئله کاری، خسته شوید. این حس وسوسه انگیز است که مغزتان را جلوی یک برنامه تلویزیونی، مانند فیلم همسران واقعی نیویورک، تعطیل و غیر فعال کنید، کلا توجه خود را از یک موقعیت دور کنید و بعد از اینکه زمان بیدار شدن رسید، در آن لحظه در حالیکه زیر ملافه، با خستگی این طرف و آن طرف می‌شوید، خود را از تخت جدا کنید.

 

 آیا این کار باعث شارژ مجدد شما می‌شود؟ احتمالا خیر. صبح روز بعد، شما باید راس ساعت همیشگی بیدار شوید و در حلیکه خواب کمی داشتید، شروع به کار کنید، یا دیر بخوابید و ساعت بازدهی صبح تان را از دست بدهید.

 

دکتر کریس به من گفت، «در حالیکه برای فرد مقصر، این کار لذت بخش است و آرامش موقتی به همراه می‌آورد»، اما فعالیت‌های واقعی مراقبت از خود «می‌تواند در واقع به خط پایان سلامت ما اضافه کند.» پس به جای انجام کاری که او «بی توجهی و پرت کردن حواس از طریق تلویزیون یا خیره شدن به صفحه تلویزیون» می‌نامد، برای رهایی از استرس و خستگی»، یک فعالیت سالم مانند خواندن کتاب در حمام و سپس رفتن به بستر خواب به موقع برای استراحت کافی، ممکن است در انتها به شما نتیجه بهتری دهد.

 

 مراقبت از خود: به شیوه‌ای لباس بپوشید که حس خوبی به شما دست دهد

 

 برای موفقیت، لباس بپوشید. برای تحت تاثیر قرار دادن، برای شغلی که می‌خواهید، لباس بپوشید، این لباس است که انسان را می‌سازد.
 تردیدی وجود ندارد که داشتن عادات خوب مراقبت از خود و لباس پوشیدن خوب در کل نشانه عملکرد و شخصیت بالا در جامعه ما است؛ و صرف زمان برای به دست آوردن حس خوب در مورد ظاهرتان، راهی برای بیان این موضوع است که برای خودتان و بقیه جهان، ارزش قائل هستید.

 

 بارتون به من گفت که انجام کار‌هایی برای نشان دادن این باور که برای خودتان و دیگران ارزش قائل هستید، یکی از مولفه‌های اصلی مراقبت از خود است. اما او نیز به من یادآوری کرد، «درحالی که احساس خوب و اعتماد به نفس (نسبت به ظاهرتان) برای سلامت و تندرستی تان بسیار اهمیت دارد مراقبت فیزیکی از خود، یکی از جنبه‌های مراقبت کلی از خودتان است که شامل مراقبت از سلامت ذهن، سلامت عاطفی، رابطه‌ای و معنوی است.» طبق گفته کارشناسان، مجدد به نظر می‌رسد که این موضوع، همانند یافتن تعادل سلامتی، یکی از بهترین روش‌های مراقبت از خود باشد.
 
عدم مراقبت از خود: درگیری در «خرید درمانی» با هدف تغییر حال و هوا و خلق و خو، بدون هیچ توجه به بودجه تان

 

 مطمئنا، پوشش لباس به گونه‌ای که حس ظاهر خوب و اعتماد به نفس داشته باشید، نمونه عالی از مراقبت از خود است. اما زمانی که می‌خواهید حس یک کارفرما و رئیس داشته باشید، و یا زمانی که برای خرید چیزی که احتیاج ندارید بیرون می‌روید، یا وام کارت اعتباری را به دست می‌آورید، تفاوتی بین انتخاب بهترین کت و شلوار یا لباس تان برای پوشیدن وجود دارد، پس می‌توانید مانند خواننده معروف، بیانسه، لباس بپوشید.

 

 دکتر کریس، در مصاحبه با ما، «خرید درمانی» را نوعی از مکانیزم مقابله ناسازگارانه نامید. او توضیح داد «گاهی اوقات می‌توانیم دیگر ثروت را صرف حفاظت از خود... لباس..... نکنیم. هیچ کدام از این کارها، به خودی خود بد نیستند، اما اگر بخواهیم زندگی خوبی داشته باشیم، باید تلاش بیشتری کنیم تا زندگی خوبی که روان شناسان از آن یاد می‌کنند را داشته باشیم... زندگی‌ای که با روابط مثبت، رفتار‌های سالم، قدردانی و آگاهی مشخص می‌شود.»

 

 پس خرید درمانی به چمدان و بار خریداری شده ارتباط دارد، حتی اگر پول برای خرید خرت و پرت برای خودتان داشته باشید. این موضوع در صورتی بد است که قصد کنید تا برای خرید، قرض بگیرید. قرض، نقش اصلی در مشکلات استرسی دارد، پس خود را به قعر چاه بردن، روش خوبی برای مراقبت از خود نمی‌باشد. بارتون حتی استفاده از خرید را، به عنوان یک مکانیزم مقابله ناسالم، با میل افراطی به "نوشیدن، غذا خوردن، قرص خوردن یا رابطه جنسى" مقایسه می‌کند.

 

 مراقبت از خود: گاه گداری به خودتان اجازه تجربه کاری مانند خوردن بستنی قیفی با دوستانتان را بدهید

 

 تصمیم گیری در مورد اینکه برای مراقبت از خود چه کار‌هایی باید انجام دهید و چه کار‌هایی نباید انجام دهید، به عادات عادی شما ارتباط دارد. آیا کلا فردی هستید که هیچ اهمیتی به غذایی که وارد بدنتان می‌کنید نمی‌دهید؟ آیا همه نوع میوه و سبزیجات با هر غذایی می‌خورید و از خوردن زیاد هله و هوله دوری می‌کنید؟ پس ممکن است بخواهید کمی انعطاف پذیری به این عادتان بدهید و گاه گداری چیز‌های لذت بخش بخورید، بخصوص اگر فرصت تجربه این مورد را به طور اجتماعی با دوستانتان داشته باشید.

 

 اما اگر مکررا از خوردن قند برای رسیدن به حس لذت بخش استفاده می‌کنید، تقویت این عادت بد به شما سودی نمی‌رساند. بارتون به من گفت، زمانی که می‌خواهید در مورد انجام کار‌هایی که برای مراقبت از خودتان خوب است تصمیم گیری کنید، مهم است که به "علت مراقبت از خود" توجه کنید. او گفت: اگر بتوانید این کار را انجام دهید، «راحت می‌توانید تعیین کنید که انجام چه کاری برای مراقبت واقعی از خودتان خوب است» و کدام کار به شما سودی نمی‌رساند.

 

 پس آیا باید این خوراکی لذت بخش را بخورید؟ زمانیکه در مورد مراقبت از خود صحبت می‌کنیم، طبق گفته امی کورتز، مربی بهداشت و سلامت جامع انجمن آمریکائی پزشکان، انجام عمل خوب برای خودتان، به معنی سالم و خوب نگه داشتن خودتان است، نه با غذا‌هایی که باعث می‌شود احساس گناه برایتان ایجاد شود و به یاد داشته باشید که بهترین رژیم، رژیمی است که بتوانید همیشه از آن استفاده کنید- گاهی اوقات می‌توانید کمی انعطاف پذیر شده و اجازه تجربه دیگر به خود دهید.
 
عدم مراقبت از خود: مصرف مکرر میان وعده از غذا‌هایی که باعث می‌شود احساس بدتری در شما ایجاد شود

 

 به گفته دکتر کریس، «زمانیکه مصرف مکرر یک خوراکی، به سلامتی تان آسیبی نمی‌رساند، خوردن بیش از حد قند یا افراط مکرر در مصرف غذا، فقط باعث فراهم کردن یک آرامش موقتی می‌شود و این کار می‌تواند زمینه‌ای برای ایجاد مشلات بیشتر مانند چاقی بیش از حد، بیماری و اعتیاد را مهیا کند.»

 

 پس زمانی که نصف سینی کلوچه می‌خورید، ممکن است در آن لحظه حس بهتری داشته باشید، اما با این کار مراقبتی از خود نکرده اید، زیرا در حقیقت بعدا از انجام این کار، حس بدتری خواهید داشت. پس هر زمان که می‌خواهید انتخاب کنید که در چه نوع فعالیت آرامش دهنده درگیر شوید، به این نکته توجه کنید که انجام این کار به شما کمک خواهد کرد یا سلامت شما را در انتها به خطر خواهد انداخت.
 
مراقبت از خود: زمان بندی برای انجام ورزش

 

 زمانیکه از دکتر کریس در مورد برخی از فعالیت‌های مطلوب مراقبت از خود سوال کردم، او «ورزش و حرکت» را در اولویت و درجه اول قرار داد. او گفت: «هر چه بدن خود را بیشتر حرکت دهیم، به طبیعت برویم و نفس بکشیم، و در همین حال پیاده روی کنیم، یا عرق کنید، برای سلامتی تان حیاتی خواهد بود».

 

 سعی نکنید فقط جایی برای ورزش منظم در برنامه تان قرار دهید، بلکه بدن تان را سالم نگه دارید، در بسیاری از موارد مشخص شده است که انجام این کار به اندازه مصرف دارو در مدیریت خلق و خو، اضطراب و افسردگی موثر بوده است. دکتر کیت هیز به انجمن روان شناسی آمریکا گفت، «فعالیت‌ها و ورزش‌های هوازی، دوچرخه سواری یا شنا را انتخاب کنید که این ورزش‌ها باعث آزادسازی ماده عصبی شیمیایی مسول حس خوب می‌شود.» همچنین می‌توانید از ورزش برای پرت کردن حواستان و آرامش و استراحت دادن به ذهن تان استفاده کنید- به عنوان راهی برای پرت کردن توجه و حواستان از دیگران، روش‌های توجه و تمرکز کمتر روی برخی از مسایل، مانند تماشای تلویزیون یا خوردن میان وعده در حالی که به هیچ چیز فکر نمی‌کنید را امتحان کنید.

 

 مثال خوب از ورزشی که به مراقبت از خودتان کمک می‌کند چیست؟ بارتون توصیه کرد «رفتن به باشگاه بعد از یک صبح سخت با کودک کوچکتان یا یک روز کاری پر از اعصاب خورد کنی، به طوری که بتوانید از استرس خلاص شده، ذهن تان را پاک کنید، انرژی تان را زیاد کنید، از بدن و ذهنتان مراقبت کنید تا به داشتن حس خوب، شاد و سالم به خودتان کمک کنید».
 
عدم مراقبت از خود: فشار وارد کردن به خود و سختی دادن به خود با بکارگیری محدودیت‌های گذشته به بهانه رسیدن به ظاهر بهتر

 

 آیا در رسانه‌های اخیر در مورد، دوره هزاره جدید ویکتورین و پیوریتن چیزی خوانده اید؟ تصور بر این است که نسل بزرگسال جوان فعلی، "رفتار‌های با فضیلت و پرهیزکارانه" شبیه به فرهنگ سخت گیرانه ویکتورین و پیوریتن را از طریق انتخاب سبک زندگی سخت، خیالبافی می‌کنند، مانند دو مارتن، جنبش غذای خام، روزه آبمیوه و .... پس در حالیکه ورزش مکرر و حتی روزانه، بخش بسیار مهمی برای مراقبت از خودتان می‌باشد، اما ورزش بیش از حد هم ممکن است اثر وارونه داشته باشد.

 

 بارتون در مصاحبه با ما گفت، «مراقبت از خود، جهش از یک رژیم سخت به رژیم دیگر یا تلاش بیش از حد برای ایجاد بدن تراشیده نیست». او توضیح داد «ورزش به عنوان روشی برای مراقبت از خود، زمانی موثر واقع می‌شود که باعث ایجاد حس خوب، سالم و اعتماد به نفس شود، زمانی که فقط به نیت سوزاندن چهار دونات خوراکی که خوردید به باشگاه ورزشی می‌روید، تاثیری ندارد زیرا می‌خواهید تا برای تعطیلات آخر هفته بدنتان را آماده پوشاندن بیکینی تان کنید.»
 
مراقبت از خود: زمانی را صرف قرار با دوستتان کنید.

 

 انسان ها، موجودات اجتماعی هستند در حالیکه میل به درونگرائی و تنها ماندن، خوب است و در کل میلی طبیعی و عادی می‌باشد، اما هیچ زنی، نمی‌تواند مانند یک جزیره، تنها باشد. دکتر کریس "ایجاد و حفظ روابط مثبت متقابل پرورش یافته" را به عنوان شکلی مهم و حیاتی از مراقبت از خود فهرست کرد. این موارد کیفی، در حفظ رابطه شما با خانواده تان مهم هستند (انتخابی یا زیستی)، اما جمع کردن این موارد کیفی در روابط دوستی نزدیک، نیز اهمیت دارد.

 

 در یک نقطه خاصی در زندگی، شغل، خانواده، فرزندان، خانه داری و کار‌های دیگر می‌تواند باعث شود حس کنید که زمانی برای سپری کردن با دوستان تان ندارید. اجازه ندهید که در این دام افتاده و دوستانتان را کنار نگذارید! دکتر کریس توصیه می‌کند «اختصاص زمان برای روابط با دیگران به رشد افرادی کمک می‌کند که به رشد و شادی خود متعهد اند. این توصیه می‌تواند انگیزه شود که این روابط را دنبال کنید.»

 

 عدم مراقبت از خود: معاشرت و بیرون رفتن زیاد به قیمت از دست دادن چیز‌های دیگری که برایتان مهم است

 

 گذاشتن وقت برای دوستان و سرگرمی، قطعا مهم است، اما اگر دائما بیرون می‌روید به قیمت اینکه برخی از مسولیت ها، امور تهیه بودجه یا امور عادی مرتبط با مراقبت از خود را از دست دهید، پس احتمالا باید از خود این سوال را بپرسید که آیا چیزی وجود دارد که آن را نادیده گرفته باشید یا در مورد آن، (غیر عمدی یا عمدی) سهل انگاری کرده اید.

 

 اگر متوجه شدید که بودجه، تحصیل، تمیزی خانه و ... از مواردی هستند که به طور منفی تحت تاثیر حضور دائم شما در اجتماع قرار می‌گیرند، پس نشان دهنده چیزی است که دکتر کریس از آن به عنوان "افراط یا آزادی بیش از حد ناهنجار" یاد می‌کند و این افراط، هیچ سنخیتی با مراقبت از خود ندارد.

 

 پس راه حل چیست؟ دکتر کریس گفت، «آگاهی و هوشیاری، راه حل خوبی است. این یک حس زودگذر نیست این عقل با تجربه، که به ما کمک کند تا روی زمان حال و روی کار، بدون قضاوت، متمرکز شویم، و زندگی را به شیوه‌های جدید جذب کنیم.» اگر متوجه سهل انگاری خودتان شدید، یا متوجه شدید که از طریق افراط و آزادی بیش از حد با استرس تان برخورد می‌کنید، تمرین تمرکز حواس یا مدیتیشن می‌تواند راه حلی برای رفع این مشکل باشد.

 

مراقبت از خود: تنظیم حدود و مرز‌های سالم با دوستان، خانواده یا همکارانی که به شما نیاز دارند

 

 قطعا در مورد این نکته مهم شنیده اید که آموختن چگونگی "نه" گفتن، مهارت مهمی برای تحت فشار قرار نگرفتن است. بارتون به من گفت، «مراقبت از خود، یعنی تعیین حدود و مرز عاطفی برای حفظ سلامت و تندرستی تان، و همچنین به معنی نه گفتن به افراد در زندگی است، افرادی که سعی می‌کنند تا شما را به دریای میل خود یا روابط غیر عادی بکشانند و نمی‌خواهند که خودشان به خودشان کمک کنند.»

 

 پس اگر دوست یا دشمن تان از شما بخواهد که هر کاری که انجام می‌دهید را رها کنید و به داستان احمقانه نقل شده برای بار دهم در این هفته گوش دهید، یا مادری که شما را ضعیف می‌کند و دستور می‌دهد که با نگاهی عمیق‌تر به رفتار افراد بزرگتر نگاه کنید، شما ممکن است مجبور باشید بی رحمانه رفتار کنید، و مرز و حریمی سالم برای خود ایجاد کنید.
 
عدم مراقبت از خود: عقب نشینی از روابط مثبت و منزوی کردن خودتان

 

 در حالیکه تعیین حدود و حریم سالم برای حفظ تندرستی و سلامت عقل شما حیاتی است، اما احتمال دور شدن خیلی زیاد از دیگران هم وجود دارد، و ممکن است منزوی شدن از رابطه با افراد مهم هم صورت گیرد. دکتر کریس به من گفت، «خزندگی چالش‌هایی دارد و نمی‌توانیم سلامت بهینه را در صورت گوشه گیری و منزوی شدن حفظ کنیم. منزوی شدن، خطر جدیدی است زیرا در حال حاضر درخواست‌ها و نقش افزایش یافته فناوری در زندگی افراد، به این مسئله دامن زده است.»

 

 گاهی اوقات، عقب نشینی از استرس جامعه، حسی وسوسه انگیز می‌شود و فقط گاهی اوقات دور شدن از دیگران و تماشای شبکه اینترنتی نت فلیکس و گذراندن وقت، خوب است. اما کلا با این انگیزه وارد شدن اشتباه می‌باشد. همانطور که بارتون گفت، "مراقبت از خود، مواجه شدن با حقیقت و باور داشتن خودتان و توانایی تان برای رسیدگی به مسایلی است که جلوی روی شما قرار می‌گیرد. " و طبق گفته هر دو متخصص که من با آن‌ها صحبت کردم، یکی از بهترین راه ها، سرمایه گذاری برای روابط مثبت تان است. این کار می‌تواند شامل "اختصاص زمان و انرژی بیشتر برای شریک تان باشد ... یا درخواست حمایت از دوستان مورد اعتماد یا درمانگر باشد» بارتون گفته است که «مراقبت از خود، به معنی این نیست که دوست صمیمی هر فردی باشیم».

 

 به نظر می‌رسد با هر منبعی که مشورت کردم، به تعادل به عنوان بخشی از راه نهائی برای تشخیص حقیقی مراقبت از خود تاکید کردند، و گاهی اوقات مراقبت خوب از خود، به معنی این است که به گونه‌ای خود را وفق دهید که مراقبت خوب از دیگران دریافت کنید. به خاطر آورید که باید به دیگران عشق بورزید و از آن‌ها مراقبت کنید، تا عشق و مراقبت از دیگران را دریافت کنید، و با اینکه تنظیم حدود و مرز، کار خوبی است، در کل عقب نشینی از زندگی اجتماعی و مجموعه حمایت کننده تان، ایده خوبی نمی‌باشد.
 
شما هستید که باید کاری انجام دهید

 

 مراقبت از خود، خودخواهی نیست. بخشی از راه هدایت کننده به سوی زندگی شاد و سالم است. اما انجام این کار همیشه راحت نیست. به جای درمان علایم استرس یا فرسودگی، ممکن است نیاز به تلاش واقعی و آگاهانه و برنامه ریزی شده برای تصمیم گیری و انتخاب داشته باشید که در واقع این امر، به سلامتی کلی تان کمک خواهد کرد.

 

 همانطور که دکتر کریس بیان می‌کند، «در حالیکه گناه‌های لذت بخش مانند خوردن شکلات یا رفتن به خرید می‌تواند لذت دهنده باشد و آرامش موقتی، و تاثیر زیاد به همراه داشته باشد، اما فعالیت‌های مراقبت علمی از خود، می‌تواند در واقع به بهره کلی سلامت بیافزاید.» پس با نکات به دست آمده از همه این کارشناسان که در مورد مراقبت از خود به شما گوشزد نمودند، برای پرورش خودتان، امروز چه تصمیمی گرفته اید؟

حسرت های زندگی

با حسرت های زندگیمان چه کنیم؟

با حسرت های زندگیمان چه کنیم؟
زندگی کوتاه‌تر از آن است که بخواهید ثانیه‌ای از آن را به حسرت بگذرانید با این‌حال حسرت و پشیمانی دومین احساس منفی رایجی است که اغلب هر روز آن را احساس می‌کنید. انسان همان زمانی که مفهوم «ای کاش» را می‌‌شناسد احساس پشیمانی را تجربه می‌کند.

اغلب ما به جای استفاده از آنچه در اختیار داریم در آنچه گذشته و از دست رفته غوطه می‌خوریم. ‏روان‌شناسان بر این باورند که آنقدرها هم بد نیست اگر هر از چند گاهی به این فکر کنید که چه می‌شد اگر کارها جور دیگری پیش می‌رفت. اما چیزی که مهم است پی‌آمد این افکار است.

 

زندگی در جریان است و چه مطابق میل ما باشد و چه خلاف خواسته ما می‌گذرد. در بررسی آنچه گذشته است شما انتخاب می‌کنید. انتخاب شما هرچه باشد در آن مسیر قدم می‌گذارید.‏

 

اگر بپذیرید اشتباه را می‌توان جبران کرد البته اگر قابل جبران باشد. ما فراموش می‌کنیم که اگرچه اشتباهی رخ داده است اما ما فرصت جبران آن را در اختیار داریم. درک این مساله اولین قدم برای رشد و پیشرفت است.

 

احساس پشیمانی در مورد یک موضوع نشان‌دهنده اهمیت آن است اما افسوس خوردن بی‌فایده است. از خودتان بپرسید چه کار متفاوت یا بهتری می‌توانستید انجام بدهید و حالا چگونه می‌توانید آن را جبران کنید. ذهنتان را برای اتفاقات مشابه در آینده آماده کنید تا مانع از اشتباهات بعدی شوید.‏

 

پشیمانی می‌تواند شما را برای عملکرد درست در موقعیت‌های مشابه آماده کند. البته به شرط اینکه شما توان و اختیار کافی برای پیشگیری از اشتباهات را داشته باشید. اگر شما قادر به مدیریت موقعیت‌های مشابه در آینده نباشید بدون شک حسرت‌های بیشتری در انتظارتان خواهد بود.‏

 

می‌توانست بدتر باشد‏

 

وقتی افسوس می‌خورید معمولا به این فکر می‌کنید که‌ای کاش همه چیز جور دیگری پیش می‌رفت. اما در واقع آنچه شما می‌خواهید این است که کارها بهتر انجام می‌شد. اکنون به این مساله طور دیگری نگاه کنید: چه می‌شد اگر کارها بدتر از این پیش می‌رفت؟

 

در المپیک تابستانی ۱۹۹۲ بارسلونا یک روان‌شناس در مراسم اهدای مدال‌ها متوجه شد که برنده مدال برنز لبخند می‌زند و چهره برنده مدال نقره مغموم است. چطور ممکن است جایگاه سوم از جایگاه سوم بهتر باشد؟ او نتیجه گرفت که مغز ما در مواجهه با شکست‌ها با توجه به رویکردی که ما نسبت به مسائل داریم عمل می‌کند.

 

از خودتان بپرسید محتمل‌ترین جایگزین برای هر کدام از این ورزشکاران چه بود؟ برنده مدال نقره جایگاه اول را از دست داد؛ یعنی او تمام توجه‌ها، سخنرانی‌ها و تحسین‌های بی نظیر را از دست داده است. جایگاه دوم، اولین جایگاه بازنده‌هاست: «چه می‌شد اگر من یک درصد بیشتر تلاش می‌کردم؟» جایگاه دوم فقط به موقعیت بالاتر نگاه می‌کند. اما برنده مدال برنز به جایگاه پایین‌تر از خودش توجه دارد. او آنقدرها هم به برنده شدن نزدیک نبود و اگر کمی کمتر تلاش می‌کرد در جایگاه چهارم قرار می‌گرفت: بدون مدال، بدون توجه و بدون اینکه کسی از او یادی کند. نفر سوم فقط از موقعیت خود لذت می‌برد و کمتر به مدال طلا اهمیت می‌دهد.‏

پژوهش‌ها در مورد دانش آموزان نیز نتایج مشابه دارد. کسانی که نمره ۱۸ می‌آورند از کسانی که نمره ۱۹ می‌گیرند راضی‌ترند. در حالی که هر دو نمره خوبی گرفته‌اند.
کسانی که نمره ۱۹ گرفته‌اند به خود می‌گویند:« اگر کمتر می‌خوابیدم، بیشتر تمرکز می‌کردم، کمتر بازی می‌کردم و… الان ۲۰ گرفته بودم.» در حالی که دانش آموزی که نمره ۱۸ گرفته است به نمره ۲۰ فکر نمی‌کند و از اینکه نمره‌اش پایین‌تر نشده راضی‌ است.‏


همه چیز دست شما نیست

 

علم جامعه شناسی می‌گوید ما باید در مورد رفتار دیگر در متن آن قضاوت کنیم. کسی که عملکرد غیرقابل قبولی دارد را باید با توجه به فشارها و شرایطی که در آن قرار داشته داوری کرد. در نظر نگرفتن زمینه‌ها خطایی است که ما دائما در مورد خودمان مرتکب می‌شویم.

وقتی به شکست‌های خود فکر می‌کنیم این عوامل را فقط به بدشانسی می‌کاهیم. اما گاهی عملکرد بد ما ناشی از خطا یا بدشانسی نیست در اینصورت سرزنش کردن کاری غیرضروری است.‏
‏ زمانی که اتفاق بدی می‌افتد و خود را مقصر می‌دانید به این توجه کنید که عوامل دیگری نیز در این اشتباه دخیل هستند. شاید به این فکر کنید که چرا آفریده شده‌اید یا چرا در این جایگاه هستید.
همه گاهی تا این اندازه مستاصل و درمانده می‌شوند اما اگر با دیگران حرف بزنید شاید به این نتیجه برسید که همه چیز دست شما نبوده و دیگران هم ممکن است در همان موقعیت اشتباه مشابهی را انجام بدهند. اگر به این نتیجه برسید که همیشه مقصر هر اتفاق بدی شما نیستید کمتر حسرت می‌خورید.‏

 

پژوهش‌ها نشان می‌دهند هرچقدر به سن انسان افزوده می‌شود تمایل به مقصر انگاشتن خود کمرنگ‌تر می‌شود و افراد به عوامل زمینه‌ای بیشتر اهمیت می‌دهند. شاید این به دلیل آن است که بالاخره هر انسانی درخواهد یافت که دیگر وقت کافی برای جبران گذشته وجود ندارد.‏

خوب است اثرات منفی احساس پشیمانی را با راهکارهای مثبت جبران کنید. یادتان باشد زندگی در حسرت و پشیمانی فرصت لذت بردن را از شما می‌گیرد. اگر می‌خواهید خودتان را به عنوان یک انسان با حق اشتباه در برخی از موارد بپذیرید و در عین حال شاد باشید به این موارد توجه کنید:‏

 

ـ از احساس پشیمانی و حسرت به عنوان ابزاری استفاده کنید که در آینده عملکرد بهتری داشته باشید.‏
ـ وقتی افسوس می‌خورید سعی کنید به جای فکر کردن به موقعیت از دست رفته به موارد بدتری که می‌توانست بیفتد فکر کنید.‏
ـ در مورد خطایی که باعث ایجاد افسوس شده است صادقانه بیندیشید و خودتان را برای چیزی که مقصرش نیستید سرزنش نکنید.‏
گاهی اشتباهات گذشته راهی برای رشد هستند اما گاهی هم اثر مثبتی ندارند. پختگی یعنی بتوانید تفاوت این دو را درک کنید. یادتان باشد حسرت و پشیمانی برای اشتباهی که گذشته نتیجه آن را تغییر نخواهد داد. از فرصت‌های پیش رو استفاده کنید تا آنچه از دست رفته را جبران کنید مبادا که روزی حسرت امروز را بخورید.‏

 

احساس پشیمانی زمانی مذموم است که عادت همیشگی‌تان باشد. اما اگر بخواهید تجربیات و اتفاقات گذشته را بررسی کنید و از آن استفاده کنید این احساس حسرت و افسوس می‌تواند مفید باشد.

بیشتر زندگی کن

بیشتر زندگی کن: چگونه طول عمر و پیری با نشاطی داشته باشیم؟

بیشتر زندگی کن: چگونه طول عمر و پیری با نشاطی داشته باشیم؟
بازنشسته شدن تمام شدن زندگی نیست. بلکه شروع زندگی جدیدی است با طول عمر و پیری با نشاط.

هیچ وقت از خودتان پرسیده اید کجا هستم؟ اگر نپرسیده اید امروز از خودتان بپرسید. این را هم به آن اضافه کنید. دلم می خواهد عمر طولانی داشته باشم؟ پیر که بشم دلم می خواهد چه شکلی باشم؟

پیش از این از روش های داشتن طول عمر را برای تان نوشته ایم. ولی امروز می خواهیم دری تازه باز کنیم. نشانه هایی که ذهنی، خصوصی، فردی، بلندمدت و روانکاوانه است.

۲۰۰ متر بدوید

 دویدن مادر ورزش ها است. بعد از ۵۰ سالگی بدن با بیماری های متعددی از جمله بیماری های قلبی مواجه می شود. هرچه جوان تر دویدن را شروع کنید دیرتر پیر می شوید. ولی می توانید امروز خودتان را ارزیابی کنید. اگر یک مرد ۵۰ ساله هستید ۱۶۴ متر را در ۸ دقیقه و اگر زن هستید در ۹ دقیقه بدوید.


فقط روزی ۲۰۰ متر بدوید. اگر پیاده روی می روید ۲۰۰ متر آن را بدوید.

دارو ها را چه کنید
به دلیل پیشرفت های زیاد در داروسازی و کمک گرفتن از طب گیاهی، عوارض بیشتر داروهای شیمیایی که می خورید خیلی کم است. بیشتر پزشکان چون مطمئن نیستند که بیمارشان رژیم غذایی و فعالیت بدنی مناسب دارد برایش دارو تجویز می کنند. بنابراین اگر به هر دلیلی داروی خاصی مصرف می کنید ادامه دهید. ولی از همین لحظه به فکر این باشید که کم کم با تغییر سبک زندگی و انتخاب یک رژیم غذایی سالم و فعالیت بدنی مناسب سن تان، به تدریج داروها را کنار بگذارید.

این بار که برای ویزیت نزد پزشک تان می روید به او بگویید می خواهید با کمک او و تغییر در زندگی تان کاری کنید که کمتر دارو بخورید.

ضعیف تر می شوید
با طبیعت نمی توان جنگید. وقتی ۳۰ ساله هستید توانایی ۲۰ سالگی را ندارید و وقتی ۴۰ ساله هستید یاد توانایی های ۳۰ سالگی می کنید. پس با بالارفتن سن بدن ضعیف می شود. برای جلوگیری از این ضعف باید تلاش بیشتری کنید تا روند پیری و ضعیف شدن را عقب بیندازید. پروتئین به اندازه کافی و سبزیجات و میوه های تازه مصرف کنید. نگذارید چاق شوید. اگرچاق هستید وزن خودتان را کاهش دهید. به جای آسانسور از پله استفاده کنید. گاهی بسته های سنگین خرید را خودتان به خانه بیاورید.

با تمرین های بدنی مناسب سن تان و رژیم غذایی مناسب مانع از تحلیل رفتن بیشتر ماهیچه ها و ضعیف شدن بدن تان شوید.

بازنشستگی
تا جوان هستیم از سرکار رفتن و مسوولیت های آن می نالیم. وقتی بعد از ۳۰سال به اجبار یا با میل خودمان بازنشسته می شویم، احساس می کنیم به پایان خط رسیده ایم، مفید نیستیم، کاری نداریم انجام بدهیم. افسردگی، بیماری های قلبی، مرگ زودرس، زوال عقل پس از بازنشستگی سریع تر به سراغ شخص می آید.

سال ها در انتظار این روزها بودیم ولی حالا احساس می کنیم صبح که از خواب بیدار می شویم هدفی نداریم. در جوامعی مثل ایران که موج جمعیت جوان ناگهان زیاد شد بیشتر افراد بعد از ۴۵ سالگی کنار گذاشته  و پیر محسوب می شوند. اهمیت ندهید.

حالا به هر علتی بازنشسته شده اید برای خودتان برنامه بگذارید. اگر مشکل اقتصادی ندارید حداقل به برنامه هایی که همیشه دل تان می خواسته برسید. سفر بروید. ورزش کنید. نواختن ساز موسیقی یاد بگیرید. مطالعه کنید.

اگر مشکل اقتصادی دارید یک کار جدید شروع کنید. نزد کسی بروید و برایش کار کنید. خیلی از بازنشسته های عالی رتبه را می شناسم که راننده آژانس شده اند. حرکتی که خیلی قابل احترام است.

مهم این است که در مبل جلوی تلویزیون لم ندهید و چرت نزنید.

روابط اجتماعی تان را بیشتر کنید
حتی اگر مهاجرت کرده اید و جایی رفته اید که جدید است، اگر روابط قبلی تان را به هر دلیلی – برای یک شروع تازه – کنار گذاشته اید برای خودتان دوستان جدیدی پیدا کنید. برای شان از طریق شبکه های اجتماعی پیام بفرستید. گاهی به آن ها تلفن کنید. گاهی با تورها به سفرهای کوتاه یکی دو روزه بروید. اگر وضعیت جسمی تان طوری است که نمی توانید بیرون از خانه بروید از طریق شبکه های اجتماعی دوستی های تان را گسترش دهید.

مهم این است که تنها نباشید و منزوی نشوید.

امنیت اقتصادی
البته هر چه فرد بعد از بازنشستگی وضعیت اقتصادی بهتری داشته باشد خیالش راحت تر است. ولی خیلی ها را می شناسم که ثروتمند بوده اند و زود مرده اند و افرادی که ثروتمند نبوده اند ولی عمر طولانی داشته اند. پس ثروتمند بودن و در رفاه بودن ملاک عمر طولانی نیست.

خوب اگر از جوانی و میان سالی برای دوران بازنشستگی پس انداز کنید چه بهتر. اگر به هر دلیل پس انداز ندارید دنیا به پایان نرسیده است. خیلی کارها می توانید انجام دهید که نیاز به هزینه زیادی ندارد یا هزینه کمی دارد. عضو یک کتابخانه شوید تا مجانی مطالعه کنید. سفرهای یک روزه ارزان قیمت بروید نه خسته می شوید نه هزینه گزافی دارد. به پارک بروید. شطرنج بازی کنید. بافتنی ببافید.

مهم این است از پس مخارج تان بر می آیید و وابسته به کسی نیستید.

صدای درون
وقتی با خودتان تنها هستید یا فقط  به موضوعی فکر می کنید به خودتان چه می گویید؟ اگر تلفن همراه تان را یادتان رفته کجا گذاشته اید می گویید وای انگار دارم پیر می شوم. یا وقتی ایده یک کار جدید به ذهن تان خطور می کند، می گویید به سن من قد نمی دهد. یا فکر می کنید من حالا آن قدر تجربه دارم که می توانم یک کار جدید را شروع کنم.

اصلا همین گم کردن ها را به یک بازی فکری تبدیل کنید. هر بار تلفن همراه را حتی برای شارژ شدن جای جدیدی بگذارید. هر شب موقع خواب جای عینک تان را عوض کنید و شب به خاطر بسپارید. صبح که از خواب بیدار می شوید پیدا کردن آن یک بازی است و ذهن فعال می ماند.

مهم این است که صدای درون تان حرف های خوشایند بگوید.

همیشه می توان از جهت دیگری به زندگی نگاه کرد. حتی در میانسالی و پیری. هیچ وقت دیر نیست. از همین الان شروع کنید و از پیر شدن لذت ببرید.

ییلاقی محبوب در جاده چالوس

ییلاقی محبوب در جاده چالوس

بعضی اوقات پیش می آید که پس از مدتی غرق شدن در روزمرگی های زندگی و خستگی های ناشی از کار و تلاش، به یکباره نیاز به دور شدن از خانه و کاشانه احساس می شود؛ گویی چیزی در درونمان بال در می آورد و می خواهد ما را به سویی دیگر ببرد؛ جایی که خبری از دغدغه ها نباشد و بتوان برای مدتی آرامش را تجربه کرد. در همین زمان است که گزینه های مختلفی در ذهنمان شکل می گیرند و مقاصد یکی پس از دیگری پیش رویمان صف می کشند. در این میان، روستاها یکی از گزینه های احتمالی هستند که با زیبایی های بسیار خود، می توانند  لحظاتی سرشار از آرامش را برایمان به ارمغان بیاورند. 

روستای شهرستانک از جمله روستاهای مشهور ایران است که در جاده چالوس قرار دارد و در فصول مختلف میزبان گردشگران بسیار است. این روستا به هنگام بهار و تابستان با شکوفه ها و برگ سبز درختان جلوه گری می کند و در پاییز با پوشیدن لباس هزار رنگ، نگاه ها را به خود خیره می نماید. دلبری های این روستا و طبیعتش به حدی است که ناصر الدین شاه نیز نتوانست از آن بگذرد و در آن کاخی زیبا احداث کرد تا بتواند روزهای خوشی را در آن سپری کند.

برای لمس همه ی زیبایی های این روستا، راهی آن می شویم و گوشه گوشه اش را از نظر می گذرانیم. آنچه در این سفر انتظارمان را می کشد، کوچه باغ هایی خیال انگیز و رویایی هستند که چشیدن طعم یک پیاده روی فراموش نشدنی را برایمان ممکن می کنند. پس معطل نکنید و کوله بارتان را ببیندید و با ما راهی جاده شوید.

چرا سفر به روستای شهرستانک؟


  •  روستای شهرستانک، طبیعت بسیار زیبایی دارد که در هر فصل سال رنگ تازه ای به خود می گیرد.
  • برای رسیدن به این روستا باید از جاده ی چالوس گذشت که یکی از زیباترین جاده های ایران می باشد.
  • کوچه باغ های روستا بهترین مکان برای تجربه ی یک پیاده روی لذت بخش هستند.
  • وجود آلاچیق و سرویس بهداشتی باعث می شود تا در دسترسی به امکانات با مشکل مواجه نشوید.
شهرستانک
 
شهرستانک
 

در مسیر روستای شهرستانک...

فرقی نمی کند که سفر را از کجا آغاز کنید چرا که در هر صورت برای رسیدن به شهرستانک باید راهی جاده چالوس شوید و پیش از رسیدن به مقصدتان از زیبایی های این جاده نیز لذت ببرید.

کمتر کسی است که جاده چالوس را نشناسد و با این مسیر پیچ در پیچ و کوهستانی آشنایی نداشته باشد. از همان ابتدای ورود به این جاده، می توان غرق در زیبایی ها شد و از تماشای مناظر شگفت انگیز لذت برد. لذت شما از سفر به شهرستانک از همین جاده آغاز می شود و بر خاطرات خوش سفرتان می افزاید. 

پیچ ها را یکی یکی پشت سر می گذارید و شگفتی ها را یکی پس از دیگری می بینید تا اینکه تابلوی شهرستانک به چشمتان می خورد. وقت دل کندن از جاده چالوس و راهی شدن به بهشتی دیگر است.

البته این مسیر فرعی نیز، پیش از آنکه شما را به شهرستانک برساند، جلوه هایی بی بدیل را به نمایش می گذارد و تا رسیدن به مقصد، نمایشی فراموش نشدنی به راه می اندازد...

در نهایت، این شهرستانک است که پدیدار می شود...

جاده چالوس
 

آشنایی با روستای شهرستانک | تلفیق تاریخ و طبیعت

شهرستانک، نام روستایی در شمال کوه توچال و در فاصله ۸۸ کیلومتری از تهران است که قدمت آن بر اساس شواهد تاریخی به قرن ششم هجری باز می گردد. وجود منبع آب و چشمه ای پر آب در این محل باعث شده است تا مردم گرد هم آیند و روستایی در این منطقه خوش آب و هوا شکل دهند.

آنچه که در این روستا جلوه گری می کند، ترکیبی چشم نواز از تاریخ و طبیعت است که در هر گوشه ای می توان آن را لمس نمود. از یک سو، طبیعت حیرت انگیز و زیبا احاطه‌تان می کند و تصاویری بدیع را به نمایش می گذارد و از سوی دیگر وجود جلوه های تاریخی همچون کاخ متعلق به ناصر الدین شاه، شما را با خود به سفری در قلب تاریخ می برد. 

ترکیب درختان سر به فلک کشیده، نغمه پرندگان و صدای دلنواز آبِ رودخانه ای که از میان روستا می گذرد، همچون گذرگاهی می ماند که انسان را از رنج دوران به آرامش دعوت می کند و بهشت را پیش رویش قرار می دهد. شهرستانک یک مقصد مناسب برای طبیعت گردی و تجربه تفریحات در طبیعت است؛ چرا که هوایی تمیز، طبیعتی زیبا و آرامشی بی حد و مرز دارد.

کاخ شهرستانک
 
شهرستانک در پاییز
 

جاذبه های دیدنی روستای شهرستانک

شهرستانک، دیدنی های زیادی را در خود جای داده که هر یک جذابیت خاص خود را دارند و لحظاتی متفاوت را برایتان به ارمغان می آورند: 

۱- کاخ شهرستانک یا کاخ ناصری

آب و هوای مطبوع و فرح بخش این روستا، ناصرالدین شاه قاجار را هم وسوسه کرد تا زمانی را در آن ماندگار شود و لحظاتی را به دور از شهر بگذراند. وی در سال ۱۲۹۵ هجری قمری دستور داد تا در حوالی این روستا کاخی برای تفریحاتش بنا کنند و آقا محمد ابراهیم خان، به عنوان معمار آن در نظر گرفته شد. برای این کار انتهای دره شهرستانک که گله گیله نام دارد، انتخاب گردید؛ نقطه ای از روستا که آب و هوا و چشم اندازی فوق العاده دارد. ساخت این کاخ سه سال به طول انجامید و به اقامتگاهی ییلاقی و ویژه برای ناصر الدین شاه و اهل خانه اش تبدیل شد. امروزه کاخ شهرستانک جزو میراث فرهنگی است و نامش از تاریخ ۱۶ شهریور ۱۳۷۶ با شماره ۱۹۲۵ در فهرست آثار ملی ایران قرار دارد.

*بخش های مختلف کاخ شهرستانک

به طور کلی این کاخ دارای دو بخش اندرونی و بیرونی بوده که هر یک کاربرد خاص خود را داشته اند. در فضای بیرونی کاخ ناصری حیاطی مستطیل شکل به چشم می خورد که در ۴ تراز طراحی شده و تراز اول مخصوص ورود شاه به مجموعه بوده است.عمارت بیرونی، ساختمانی دو طبقه با ابعاد ۱۲ در ۲۴ متر است که در تراز سوم قرار دارد و امروزه اثری از طبقه دوم آن دیده نمی شود.

ساختمان دیوان خانه (بارگاه سلطنت)، بنایی دو طبقه بود و در تراز چهارم قرار داشت. فضای داخلی این بنا را با کاغذ دیواری هایی که از  آلمان برای شاه وارد شده بود، پوشانده بودند و گچ بری های بسیار زیبایی در آن خودنمایی می کرد. حتی درهای بزرگ اصطبل نیز ارسی هایی بودند که شیشه های رنگی زیبایی داشتند اما متاسفانه امروزه هیچ اثری از این تزیینات باقی نمانده و کاخ ناصری به پناهگاهی ویرانه برای کوهنوردان و گردشگران تبدیل شده است.

در مرز میان اندرونی و بیرونی، حمام خصوصی شاه قرار داشت که البته امروز تنها ویرانه های آن دیده می شود. بخش اندرونی دو حیاط در دو تراز متفاوت را در بر می گرفت که با اختلاف سطحِ ۳ متر طراحی و ساخته شده بودند و شباهت بسیاری به کاروانسراها داشتند. این حیاط ها عبارت بودند از: حیاط شمالی یا تحتانی با ابعاد ۱۸ در ۲۴ متر که مسکن خدمه بود و حیاط جنوبی با ابعاد ۲۶ در ۴۰ متر که دور تا دور آن حرمسرای شاه قرار داشت.

تا مدت ها ناصرالدین شاه و درباریانش، یک روز از سال را برای برگزاری مراسم آشپزان به کاخ شهرستانک سفر می کردند. وی از راه توچال و جاده شاهی به شهرستانک می آمد تا به محل خوش آب و هوای کاخش برسد. اما خدمه باید از مسیر خطرناک رودخانه راهی کاخ می شدند و خود را برای خدمت رسانی به شاه و مهمانانش می رساندند. خطر این مسیر به حدی بود که در برخی اوقات تعدادی از آنها به دلیل گرفتار شدن در رودخانه، جان خود را از دست می دادند. مرگ تعدادی از خدمه سبب شد تا محل برگزاری مراسم آشپزان به قصر سرخ دره که ناصرالدین شاه دستور ساختش را صادر کرده بود، منتقل گردد.

دسترسی به کاخ شهرستانک

کاخ شهرستانک در جایی دورتر از روستا و در کنار رودخانه قرار دارد. برای رسیدن به این کاخ از روستا خارج شوید و راهتان را به سمت کوچه باغ ها تغییر دهید. به تابلوی هشدای بر می خورید که غیر محلی ها را از ورود با اتومبیل باز می دارد؛ اما می توانید با پای پیاده وارد آن شوید. این راه را در پیش بگیرید تا به انتهای کوچه باغ های خاکی برسید. تابلوهای راهنما در طول مسیر می توانند از گم شدن شما جلوگیری کنند.

۲- کتیبه شهرستانک 

در ضلع شرقی کاخ ناصری، سنگی عظیم با ارتفاع حدودا ۴ متر به چشم می خورد که نوشته ی خوانایی ندارد اما روایتی محلی در مورد آن بر سر زبان هاست. اهالی روستا می گویند که این سنگ در زمان ناصرالدین شاه از صخره مشرف به کاخ ناصری جدا شده و به اینجا آمده اما صدمه ای به بنا وارد نکرده است. وقوع این اتفاق موجب شده تا ناصرالدین شاه دستور دهد که شرح این واقعه را بر روی همان سنگ بنویسند اما امروز نوشته های روی این کتیبه خوانا نیست.

کتیبه شهرستانک
 

۳- درخت اُرس

اُرس نام درختانی با قدمت بسیار است که هویتی افسانه ای دارند و طبیعت بی نظیر شهرستانک را تکمیل می کنند. قدمت یکی از این درختان که محلی ها آن را اُرس یا هورست می نامند به ۲۸۰۰ سال پیش باز می گردد و از دیدنی های روستا به شمار می رود. ارتفاع این درخت به ۱۷ متر می رسد و عرض آن تقریبا ۱۴ متر می باشد.

دسترسی

برای رسیدن به این درخت زیبا باید راهی سمت جنوب شرقی روستا شوید و قدم به یک مسیر خاکی بگذارید که بعد از حدودا ۲۰ دقیقه به این درخت زیبا می رسد. 

توصیه می شود برای رسیدن به این درخت از محلی ها نشانی را پرس و جو کنید تا دچار اشتباه و سردرگرمی نشوید چرا که تابلوهای راهنمایی برای دسترسی وجود ندارند.

درخت ارس شهرستانک
 

۴- قلعه دزدبند شهرستانک

در بلندترین قله کوه شهرستانک، بقایای یک ساختمان به چشم می خورد که در میان اهالی به  قلعه دختر یا قلعه دزدبند شهرت دارد. این بنا از قلوه سنگ و ملاط ساروج ساخته شده و پوشش داخلی آن از گچ می باشد. در حال حاضر این بنا تخریب شده و تنها پایه های سه اتاق و قسمتی از سقف یکی از اتاق های آن باقی مانده اند. سفال های یافت شده در اطراف این بنا و پلان و سبک معماری ساختمان، حکایت از این دارد که بنا مربوط به دوره ی اسلامی بوده و احتمالا به عنوان برج دیدبانی از آن استفاده می شده است. سفال های یافت شده غیر تجملی بوده و تقریا شبیه سفال های دوره ایلخانی و دوره تیموری می باشند. گفته می شود که نگهبانان در این منطقه می ایستادند و با روشن کردن آتش و یا چراغ های روغنی به هم علامت می دادند. 

دسترسی

برای رسیدن به این قلعه باید مسیر سمت چپ کوه شاه نشین را پیش بگیرید تا بعد از نیم ساعت به آن برسید. کوه شاه نشین کوهی است که دقیقا در پشت کاخ ناصری قرار دارد.

قلعه دزد بند
 

۵- تپه شنستون

با پیشروی در جنوب دره گله گیله (محل کاخ ناصری) به تپه ای می رسید که هیچ گونه درخت میوه ای در آن دیده نمی شود و  تعداد بسیاری سفال قرمز رنگ بر روی آن به چشم می خورد که احتمالا مربوط به چادرنشینان دوران تاریخی می باشند. این محل، تپه شنستون نامیده می شود و از زمین هایش برای کشت دیم استفاده می کنند. مردم، قلوه سنگ هایی که در زمین پراکنده شده را جمع کرده و بر روی هم انباشته می کنند تا بتوانند زمین را برای کشت و کار آماده سازند.

متاسفانه تصویری از این قسمت در دست نیست

شهرستانک
 

۶- باغات میوه | طعم دلپذیر طبیعت

اگر اواخر بهار و تابستان راهی شهرستانک شوید، در کوچه پس کوچه های روستا مادربزرگ ها را می بینید که به همراه نوه های خود راهی باغ های زردآلو می شوند. آنها با دلی خوش و لبی خندان میوه های خوشمزه درختان را می چینند و با خود به خانه می آورند تا شروع به پله (برگه) کردن آن ها  کنند. هسته های شیرین این زردآلوها هم جمع آوری می شوند و پس از تفت دادن با نمک به عنوان آجیل مصرف می گردند.

یکی دیگر از درختانی که فراوان در شهرستانک دیده می شود، درخت توت است که در فصل بهار طعمی شیرین را با خود به ارمغان می آورند. اهالی، این توت ها را می چینند و خشک می کنند تا در شب نشینی های زمستانی از آن ها استفاده نمایند.

البته باید به یاد داشته باشید که باغ های شهرستانک جزء حریم خصوصی ساکنان این روستا هستند و هرگز نباید بدون هماهنگی با صاحبان باغ، وارد آنها شوید.

باغ های شهرستانک
 
باغ های شهرستانک
 

۷- رودخانه و آبشار شهرستانک 

در کنار کاخ ناصری رودخانه ای جاری است که از چشمه ای به نام گله گیله سرچشمه می گیرد. این  چشمه که بالاتر از کاخ ناصری قرار دارد، دارای آبی بسیار گواراست و در میان مردم از نظر خالص بودن، شهرت خاصی دارد. آب چشمه گله گیله، از قلب زمین می جوشد و در کالبد یک رودخانه راهیِ دل روستا می شود. این رودخانه با گذر از میان روستا و طی مسیر ۱۵ کلومتری طراوت خاصی را به آن هدیه می کند و فضایی روح افزا را ایجاد می نماید.

اگر در امتداد کاخ ناصری پیش بروید قبل از رسیدن به چشمه، آبشار کم ارتفاع و عریضی را خواهید دید که نمایشی از سقوط آب را به شما نشان می دهد و می تواند با موسیقی دل انگیز خود، روحتان را نوازش دهد.

رودخانه شهرستانک
 

۸- پاییز حیرت انگیز شهرستانک

همین که تابستان تمام می شود و تقویم ها وارد ماه مهر و پاییز می شوند، بسیاری فصل سفر را تمام شده می پندارند و فکر می کنند با تمام شدن سرسبزی طبیعت و سرد شدن هوا باید خانه نشین شوند و برای چندین ماه، سفر را ببوسند و کنار بگذارند؛ اما شاید خودشان هم نمی دانند که با این کار، مناظر زیبا و تماشایی زیادی را از دست می دهند و از لذتی فراموش نشدنی جا می مانند.

یکی از مکان هایی که می توانید، شکوه پاییز را در آن به تماشا بنشینید، شهرستانک است که با شروع پاییز لباسی هزار رنگ را به تن می کند و گردشگران بسیاری را به سوی خود می کشاند. اغلب عکاسان حرفه ای این فصل را برای عکاسی از شهرستانک انتخاب می کنند و زیبایی های کم نظیر این روستا را به تصویر می کشند.

پاییز شهرستانک
 

خوشگذرانی در شهرستانک

به این جا که آمدیم باید همه چیز را کنار بگذاریم و نهایت لذت را از این روستای زیبا ببریم. شهرستانک جای خوبی برای دور بودن از هیاهوی شهر است و فرصت های خوبی را برای تفریح در اختیار مسافرانش قرار می دهد.

۱- قدم زدن در کوچه باغ هایی بی نظیر

با ورود به روستای شهرستانک، حتی اگر خسته باشید و دلتان کمی استراحت بخواهد، با دیدن کوچه باغ های باریک و سرشار از درختان سر به فلک کشیده، جانی تازه می گیرید و خود را به صدای جوی آبی که در زیر درختان روان است می سپارید. قدم زدن و گوش سپردن به صدای نغمه زیبای طبیعت، همان چیزی است که خستگی را از یادتان می برد و  شما را وسوسه می کند که قدم به میان کوچه باغ های این روستا بگذارید.

قدم زدن در این کوچه ها، شما را به دنیایی دیگر می برد و با هر گام تصویری تازه را برایتان نقش می کند. در جایی محو تماشای خروش رودخانه می شوید و در جایی دیگر صدای نغمه ی پرندگان غرق شما را غرق در لذت می نماید. به جرات می توان گفت که بازدید از شهرستانک بدون قدم زدن در این کوچه ها معنایی ندارد.

پاییز شهرستانک
photo by Sasan Sahebjamei

۲- پیک نیک و آب بازی 

آب و هوای مطبوع روستای شهرستانک، به ویژه در فصل تابستان، باعث شده است که این روستا به مقصد خوبی برای برگزاری پیک نیک های  خانوادگی و دوستانه تبدیل شود. بسیاری از طبیعت دوستان در آخر هفته ها، راهی این روستا می شوند و ساعاتی خوش را در کنار رودخانه یا در آلاچیق های کنار کاخ ناصری، می گذرانند.  وجود رودخانه در کنار این طبیعت و آبشار کوچکی که در کنار کاخ ناصری خود نمایی می کند، می توانند بهانه ای برای تجربه ی یک آب بازی لذت بخش در فصل تابستان باشند و لحظاتی سرشار از خنده و شور و شادی را برایتان رقم بزنند.

شهرستانک
 

۳- دوچرخه سواری

برخی از افراد به جای آنکه با اتومبیل راهی شهرستانک شوند، سوار بر دوچرخه هایشان می شوند و تا رسیدن به روستا، رکاب می زنند. احتمالا در طول مسیرِ رسیدن به شهرستانک با دوچرخه سوارانی مواجه می شوید که طبیعت فوق العاده و مسیر زیبای شهرستانک را برای تمرین و تفریح خود انتخاب کرده اند.

البته در روستای شهرستانک، محلی برای اجاره ی دوچرخه وجود ندارد و برای تجربه ی این ورزش در میان طبیعت زیبای آن باید با خودتان دوچرخه ببرید و یا در قالب تورهای دوچرخه سواری، این لذت را تجربه کنید.

دوچرخه سواری شهرستانک
 

۴- هیجان با موتور کراس

شهرستانک به سبب داشتن کوه ها و پستی و بلندی های متعدد به مقصدی برای موتور کراس سواران حرفه ای نیز تبدیل شده است. برخی از حرفه ای های این فعالیت هیجان انگیز، به این روستا می روند و تجربه ای متفاوت از هیجان را برای خود خلق می کنند.

حتی اگر نتوانید این تفریح را خودتان تجربه کنید، می توانید به تماشای این موتورسواران بنشینید و در لحظات هیجان انگیز آنها سهیم شوید. البته اگر خوش شانس باشید و در روز سفر شما به شهرستانک این موتورسواران در روستا حضور داشته باشند.

موتور کراس در شهرستانک
 

۵- عکاسی

 یکی دیگر از تفریحات جذاب در شهرستانک، عکسبرداری از طبیعت فوق العاده ی آن است. مناظر چشم نواز این طبیعت، تنها عکاسان حرفه ای را وسوسه نمی کند بلکه گردشگران عام را هم وادار می سازد که دست به دوربین شده و  تکه ای از این طبیعت خیال انگیز را در قالب یک تصویر، با خود به یادگار ببرند.

شهرستانک در پاییز
 
شهرستانک
 

۶- جمع آوری گیاهان درویی

اگر گیاه شناس هستید و در این امر سر رشته دارید، می توانید به دل کوه های روستا بروید و انواع گیاهان دارویی و سبزی هایی مثل پونه، الک شورک و قارچ کوهی و... و همچنین در فصل بهار ریواس بچینید و استفاده کنید. البته گاها برخی اهالی در طول مسیرِ این روستا حضور دارند و این سبزی ها را به فروش می رساند.

شهرستانک
 

اقامت در روستای شهرستانک

متاسفانه در این روستا، امکانات اقامتی وجود ندارد اما می توانید یکی از شهرهای نزدیک را برای اقامت برگزینید و برای سفری یک روزه به شهرستانک، برنامه ریزی کنید. از جمله شهرهایی که در فاصله ی کمی از شهرستانک قرار دارند، می توان به تهران، کرج، مرزن آباد و ... اشاره نمود.

اگر با کمپینگ در طبیعت آشنایی دارید؛ در صورت مساعد بودن هوا می توانید از امکانات محوطه ی کاخ ناصری استفاده کنید و در آلاچیق ها کمپ برپا کنید و شبی را در دل طبیعت بگذرانید.

امکانات رفاهی شهرستانک

در مقایسه با خیل عظیم گردشگران که به این روستا می روند، امکانات چندان خوبی را نمی توان یافت اما در کنار کاخ ناصری آلاچیق هایی برای برپایی کمپ تعبیه شدند و در نزدیکی آن ها، چندین سرویس بهداشتی نیز وجود دارد. یک بوفه ی کوچک نیز در همین محدوده ایجاد شده است که نیازهای اولیه ی شما را برطرف می کند. دو مسجد نیز در محیط روستا وجود دارند که در صورت نیاز می توانید از آنها استفاده کنید.

کمپ در شهرستانک
 

آب و هوای شهرستانک

به دلیل موقعیت جغرافیایی و قرارگیری روستای شهرستانک در ارتفاع ۲۱۹۰ متری از سطح دریا، این روستا دارای تابستان هایی معتدل و مطبوع است و  به همان اندازه زمستان هایی سخت و سرد دارد.  

بهترین فصل سفر

فرقی نمی کند که در چه فصلی راهی شهرستانک شوید چرا که جلوه های زیبا همیشه در این روستا انتظار شما را می کشند.

بهار: در فصل نو شدن طبیعت رنگ سبز روشن بر روی درختان خودنمایی می کند و شکوفه ها لباسی گل گلی را بر تن آنها می نمایند. هوا در این فصل هنوز کمی سرد است اما زیبایی های این روستا و طبیعتش، ارزش تحمل سرما را دارد.

تابستان: طبیعت سرسبز و باغ های میوه و هوای مطبوع شهرستانک، بهترین فرصت را برای تفریح و خوشگذرانی در اختیارتان می گذارد.

پاییز: زیبایی پاییز در شهرستانک، شهره ی خاص و عام است. اگر عاشق برگ های رنگارنگ و شنیدن صدای خش خش برگ ها در زیر گام هایتان هستید، پیشنهاد می کنیم حتما یک روز پاییزی به این روستا سفر کنید.

زمستان: سرما در شهرستانک کمی سخت تر از مناطق دیگر است اما این دلیل نمی شود که شما از رفتن به سفر و دیدن لباس زمستانی این روستا باز بمانید.

نمایی از چهار فصل شهرستانک

بهار شهرستانک
 
تابستان شهرستانک
 
پاییز شهرستانک
 
زمستان شهرستانک
 

راه دسترسی

آدرس: استان البرز، شهر کرج، جاده چالوس، منطقه آسارا، نرسیده به گچسر

به چند طریق می توانید خود را به شهرستانک برسانید و در آن به گردش بپردازید:

ماشین شخصی

برای رسیدن به شهرستانک با اتومبییل خود می توانید وارد جاده کرج - چالوس شوید. اگر از کرج وارد این جاده شدید، بعد از حدود ۴۴ کیلومتر رانندگی و گذر از روستای آسارا، نرسیده به گچسر، به دوراهی شهرستانک در سمت راست جاده بر می خورید که با تابلویی سبز رنگ مسیر را به شما نشان می دهد. از اینجا تا روستا حدود ده دقیقه فاصله دارید. اگر هم از محور چالوس - کرج به شهرستانک سفر می کنید، بعد از گچسر و نرسیده با آسارا تابلوی شهرستانک را خواهید دید که در سمت چپ شما قرار دارد.

قبل از روستا، محوطه ای وجود دارد که باید خودروی خود را در آن پارک کنید و با کمی پیاده روی به روستا و کوچه باغ های خیال انگیز آن برسید.

وسایل نقلیه عمومی 

بسته به اینکه سفر خود را از کجا آغاز می کنید، راه های متفاوتی پیش روی شماست. باید از تاکسی ها و اتوبوس هایی استفاده کنید که از جاده چالوس گذر می کنند تا بتوانید در دو راهی شهرستانک پیاده شوید. پس از پیاده شدن منتظر ماشین های گذری باشید و یا اینکه دل به جاده دهید و مسیر را تا رسیدن به روستا پیاده طی کنید.

کوهنوردی از تهران

کوهنوردان و ورزشکاران می توانند از قله توچال در ارتفاعات تهران به سمت شهرستانک و بالعکس بروند و با قدم گذاشتن در این مسیر، صعودی متفاوت را تجربه کنند. همانطور که گفتیم انتهای روستای شهرستانک بن بست است و به سه دره منتهی می شود. یکی از این دره ها به سمت قله توچال می رود و دقیقا همان مسیری که کوهنوردان از آن به روستا می آیند. 

مسیر مخصوص کوهنوردی از سمت غرب توچال آغاز شده پس از طی حدودا یک ساعت به قله شاه نشین می رسد. از این قله پس از یک ساعت و نیم پیاده روی به روستای شهرستانک خواهید رسید. وقتی از این مسیر، راهی شهرستانک می شوید ، در ابتدا به کاخ ناصری می رسید و از آن به بعد می توانید گشت و گذراتان را آغاز کنید.

مسیر شهرستانک
 

اهالی روستای شهرستانک

این روستا جمعیتی متغیر دارد و در فصل های مختلف سال تعداد ساکنین آن متفاوت می باشد، ولی به طور کلی حدود ۳۱۷ خانوار در آن زندگی می کنند. اهالی روستا مسلمان هستند و به زبان فارسی و گیلکی با یکدیگر سخن می گویند.

اکثر ساکنین شهرستانک از طریق کشت و زرعِ غلات، گردو و میوه، پرورش زنبور عسل، تولید لبنیات، دامداری و جاجیم و شالبافی امرار معاش می کنند و شما می توانید از محصولاتشان به عنوان سوغات خرید کنید.

مردم شهرستانک
گیاهان و جانورانی که در شهرستانک زیست می کنند

در شهرستانک می توانید انواع گیاهان دارویی و سبزیجاتی همچون پونه، الک شورک و قارچ کوهی، ریواس و ....را ببینید. گاهی اوقات بوی عطر این گیاهان در فضا می پیچد و در هر گوشه، عطری خاص به مشام می رسد.

حیوانات مختلفی هم در شهرستانک دیده می شوند که از میان آنها می توان به روباه، شغال، خرگوش، آهو، گرگ، قوچ، میش، بز کوهی و کبک اشاره نمود.

شهرستانک
 

دغدغه ها

حضور گردشگران در این منطقه نیازمند توجه بیشتری است و باید اقداماتی جدی در راستای آن صورت گیرد. به عنوان مثال ورود گردشگران به باغات یکی از مسائلی است که باعث ایجاد تنش میان اهالی و گردشگران می شود و مشکلاتی بعضا جدی را در پی دارد.

با وجود آنکه نام کاخ ناصری در فهرست آثار ملی ایران قرار دارد؛ اما باز هم تلاشی برای مرمت آن صورت نمی گیرد. سعی برای مرمت بخش های باقیمانده از کاخ ناصری می تواند گام مهمی در حفظ این اثر تاریخی به شمار آید و بر جاذبه های منطقه بیافزاید.

امکانات رفاهی موجود در این روستا بسیار محدودند و نمی توانند پاسخگوی نیاز همه ی گردشگران باشند. همین مسئله باعث شده تا بسیاری از افراد، قید سفر به شهرستانک را بزنند و تماشای زیبایی های این روستا را از دست بدهند.

شهرستانک
 

 توصیه ها

باغ هایی که در روستای شهرستانک وجود دارد، همگی متعلق به اهالی روستا است. هرگز بدون اجازه و هماهنگی با صاحبان آن ها، وارد باغ ها نشوید و مردم این روستا را آزده نسازید.

برای سفر به روستای شهرستانک حتما باید آمادگی جسمانی داشته باشید چرا که پیاده روی جزء جدایی نشدنی این سفر است و  از این بابت نیاز به آمادگی  از نظر فیزیکی دارید.

فراموش نکنیم که طبیعت امانتی ارزشمند در دستان ماست و باید به نحو احسنت از آن مراقبت کنیم. پس خاطر طبیعت را با ریختن زباله و آسیب به آن نیازارید.

در شهرستانک، مغازه ای برای خرید مایحتاجتان وجود ندارد، پس هر آن چه نیاز دارید را قبل از ورود به روستا تهیه کنید.

این نکته را هم در نظر داشته باشید که تابلوی راهنمایی در سطح روستا وجود ندارد، پس بهتر است از قبل، روی نقشه و یا اپلیکیشن گوگل مپ مسیر حرکتتان را مشخص کنید و یا از افراد محلی کمک بگیرید.

شهرستانک
روستاها یکی از زیباترین مقاصد سفر به شمار می روند و با فرصت هایی رویایی برای لذت بردن و کسب آرامش در انتظار شما هستند. شهرستانک نمونه ای از این مقاصد است و تنها گوشه ای از زیبایی های کشورمان را در خود جای داده است.

آیا تا به حال به این روستا سفر کرده اید؟

چه تجربه ای از گشت و گذار در شهرستانک دارید؟

آیا روستای زیبای دیگری را در کشورمان می شناسید؟

تغـذیـه منـاسـب روحیـه بهتـر

تغـذیـه منـاسـب روحیـه بهتـر

تغـذیـه منـاسـب روحیـه بهتـر
رژیم غذایی و شیوه زندگی تاثیر عمیقی بر حالت روحی انسان دارند و نتیجه مطالعات نشان می‌دهند که رابطه مستقیمی میان خوراکی که انسان مصرف می‌کند و حالت روحی وی وجود دارد.
بی‌حوصلگی و افسردگی مشکلات رایجی برای افراد بسیاری در هر گروه سنی است. در واقع می‌توان گفت که بسیاری از افراد در مدت زمانی از زندگی خود اختلال افسردگی<Depression disorder> را در سطوح مختلف تجربه کرده‌اند. رژیم غذایی و شیوه زندگی تاثیر عمیقی بر حالت روحی انسان دارند و نتیجه مطالعات نشان می‌دهند که رابطه مستقیمی میان خوراکی که انسان مصرف می‌کند و حالت روحی وی وجود دارد.

 

در حقیقت مطالعات نشان می‌دهند که افراد مبتلا به افسردگی اغلب گزینه‌های غذایی انتخاب می‌کنند که حالت روحی آنها را بدتر می‌کند. خوشبختانه خوراکی‌های بسیاری وجود دارند که می‌توانند لبخند بر لبان افراد بنشاند و باعث شود که فرد احساس خوبی داشته باشد. در این گزارش به ۶ راهکار تغدیه سالم اشاره شده است که باعث تقویت حالت روحی انسان می‌شود:

 

۱. پرهیز از مصرف خوراکی‌های فراوری‌شده: حفظ توازن قند خون یکی از سریع‌ترین روش‌هایی است که باعث تقویت فوری حالت روحی انسان می‌شود. این به معنای پرهیز از مصرف کربوهیدارت های تصفیه شده قندی مانند نشاسته سفید، آب میوه‌ها و اسموتی های شیرین و در عوض پایه گذاری غذای خود بر اساس پروتیین های کم، چربی‌های سالم مانند ماهی چرب، آوکادو، زیتون، مغزها و دانه‌ها و مقدار زیادی سبزیجات مملو از آنتی اکسیدان است.

 

۲. ترس از مصرف چربی را متوقف سازید: حدود ۶۰ درصد از مغز انسان از چربی است که عمدتاً شامل فسفولیپید و چربی‌های امگا ۳ می‌شود. محروم کردن بدن از این چربی‌های سالم به تمرکز و خلق و خو آسیب می زند. چربی‌های سالم به ویژه برای مغز مفید هستند و می‌توان دوز روزانه خود را از سه روغن متفاوت روغن زیتون، روغن نارگیل و روغن‌های غنی از امگا ۳ مانند ماهی چرب بدست آورد. روغن زیتون فوق بکر منبع خوبی از پلی فنل ها و چربی‌های غیر اشباع است که به محافظت از سلول‌های مغزی و کاهش التهاب کمک می‌کند. روغن نارگیل نیز مملو از چربی‌های خاصی به نام MCT یا triglycerides medium chai- است که می‌توانند عملکرد مغز را تقویت کنند. مطالعات نشان داده‌اند که روغن‌های ضروری امگا ۳ درماهی های روغنی (ساردین، ماهی خال مخالی، ماهی قزل آلا) گردو و تخم کتان باعث تقویت خلق و خو و مبارزه با افسردگی می‌شوند.

 

۳. چای سبز بنوشید: اگر استرس دارید یک فنجان چای سبز بنوشید. چای سبزحاوی آنتی اکسیدان های قوی از جمله کاتچین هاست که مشخص شده است از مغز محافظت می‌کنند؛ این چای همچنین حاوی L theanine است که نشان داده شده باعث تقویت تمرکز و کاهش واکنش به استرس می‌شود.

 

۴. خوراکی‌های مملو از ویتامین D مصرف کنید: سطح کم ویتامین D در بدن با افت خلق و خو و افسردگی ارتباط دارد. از آنجایی که منبع اصلی ویتامین D نورخورشید است کسب ویتامین D کافی در فصل زمستان دشوار می‌شود. از سوی دیگر ویتامین D در مقادیر کم در انواع قارچ‌ها، جگر، زرده تخم مرغ، لبنیات پرچرب و ماهی چرب یافت می‌شود اما با این وجود ممکن است در فصل زمستان برای تامین این ویتامین لازم شود مکمل ویتامین D نیز مصرف کرد.

 

۵. مصرف روزانه خوراکی‌های تخمیری: مطالعات اخیر نشان می‌دهند که یک فلور سالم روده برای تقویت خلق و خو اهمیت دارند. فلور روده (Guflora) موجودات ریزی هستند که در مجراهای گوارشی انسان و دیگر حیوانات یافت می‌شوند. می‌توان مصرف روزانه خوراکی‌های تخمیری مانند ماست و کفیر را مد نظر قرار داد. همچنین مصرف یک مکمل پروبیوتیک با کیفیت خوب نیز می‌تواند مفید باشد.
۶. مصرف منیزیم: منیزیم یک ماده معدنی فوق العاده آرامش‌بخش است که به ویژه برای افرادی که به اضطراب مبتلا هستند و از کیفیت پایین خواب رنج می‌برند، مفید است

حال دل‌مان را خوب کنیم

چگونه حال دل‌مان را خوب کنیم؟

چگونه حال دل‌مان را خوب کنیم؟
همه ما به اشتباه عادت کرده ایم که بیشتر به شکست ها و ناامیدی هایمان فکر کنیم، آنها را در ذهن مان انباشته و دایما نیز مرورشان نماییم. اما فراموش نکنید فکر کردن به مشکلات و شکست ها اگر چه شاید گاهی ما را به سمت راه حل ها رهنمون می کند، اما در کل به منفی اندیشی و نارضایتی از زندگی منجر می شود، پس بکوشید با اقدامات ساده که در این نوشتار می آید، حال دل‌تان را خوب کنید و از زندگی لذت ببرید.
افراد مثبت اندیش و موفق کسانی هستند که توانسته اند بین اندیشیدن به مشکلات و مثبت ماندن تعادل ایجاد کنند، آنان در عین حال که به چالش ها و شکست هایشان فکر می کنند، هرگز هم اجازه نمی دهند مشکلات، انگیزه و کارایی مثبت آنها را از بین ببرد. آنان بخوبی می دانند که باید بتوانند افکار منفی را به اندیشه هایی تبدیل کنند که برایشان مفید است و حال شان را خوب می کند.

 

اگر چه شاید در نگاه اول مثبت اندیشی کار دشواری به نظر آید، اما شما می توانید با اندکی انگیزه به تغییر و تلاش برای تحول، زندگی تان را کن فیکون کنید و مثبت اندیش می شوید اگر:

 

به مثبت اندیشی عادت کنید

 

عادت کنید که در زندگی به جای تمرکز بر آنچه که نمی خواهید و یا آن را سودمند نمی بینید، بر چیزی متمرکز شوید که آن را مفید و مثبت می دانید. شاید در نگاه اول این دو سبک تفکر، یکسان به نظر آید، اما بی تردید در عمل متوجه خواهید شد که این سبک های اندیشه کاملا متفاوت و متمایز از یکدیگرند و در داشتن احساس مثبت و یا منفی نسبت به خودتان بسیار تاثیر گذار هستند.

 

پیشنهاد می کنیم تصمیم جدی بگیرید و از این پس مثبت اندیشیدن را در ذهن خود تمرین کنید، تلاش کنید به جای تمرکز کردن بر آنچه که ندارید، به آنچه که دارید بیندیشید، یعنی هنگامی که افکار منفی و مخرب به ذهن تان هجوم می آورند، سعی کنید که آنها را به افکار مثبت و مطلوب تبدیل کنید. به بیان دیگریاد بگیرید به جای دیدن نیمه خالی لیوان، نیمه پرآن را ببینید.

 

برای مواجهه با افکار مخرب و منفی، لازم است به یقین بپذیرید که این فکر، تنها یک فکر منفی است و سودی برای شما ندارد، سپس سعی کنید با ذهنی آرام به دنبال راهکارهایی باشید که بتوانید آن را به شیوه مثبت بررسی کرده و جنبه های منفی آن را از ذهن تان پاک کنید.

 

از همین امروز، این تمرین را شروع کنید تا ببینید چند روز می توانید بدون افکار منفی زندگی کنید و یا تخمین بزنید که میزان توانایی تان برای مواجهه با افکار منفی و حذف آنها از ذهن تان چقدر است؟ این تمرین را مانند یک رژیم غذایی ذهنی دنبال کنید و به آن متعهد باشید، اگر بتوانید با جدیت این عادت را در خود ایجاد و تقویت کنید، بی شک در آینده ای نه چندان دور، می توانید تغییرات مثبتی را نیزدر زندگی تجربه کنید.

 

قضاوت را برای همیشه فراموش کنید

 

در مورد خودتان بیش از دیگران کنجکاوی کنید، هنگامی که مشکلی برایتان پیش می آید، دیگران را مقصر ندانید و آنها را به قضاوت ننشینید، بهتر است به درون خودتان رجوع نمایید و سهم خود را در مشکل به وجود آمده شناسایی کنید.

 

یادتان باشد مقصر دانستن دیگران، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه شما را از خویشتن واقعی تان نیز دور خواهد ساخت. توصیه می کنیم به جای قضاوت کردن و یا پیشدواری های منفی چه در مورد خودتان و چه در مورد دیگران، به دنبال راه حل هایی برای حل مشکلات باشید که بتوانید به خودتان و دیگران کمک کنید.

 

اگر در مورد دوستی احساس خشم و ناراحتی می کنید، به جای تادیب و یا سرزنش کردن وی، به این بیندیشید که آن فرد، چگونه در این موقعیت بحرانی قرار گرفته و چرا مرتکب چنین خطایی شده است.
تلاش کنید شرایط وی را بیش از پیش درک کنید، اگر چه القای چنین عطوفت و مهربانی نسبت به خود هم ضروری است، چه بسا برخی از افراد، در مورد خطاها و اشتباهات خویش دیده اغماضی ندارند و دایما با خودسرزنش گری، خویش را تادیب می کنند. برای مثبت بودن باید تصمیم بگیرید بیشتر درک کنید و کمتر قضاوت کنید.

 

دنبال کشف مثبت ها باشید

 

همیشه منفی بودن بد هم نیست، چه بسا گاهی اوقات افکار منفی داشتن مفید و سودمند است، به شرط آن که بتوانید از آنها به درستی استفاده کرده و به عنوان یک عاملی انگیزشی که می تواند شما را به شرایط مثبت سوق دهد، بهره گیرید. تلاش کنید در هر موقعیت منفی و یا در رویارویی با افراد منفی، چیزی را جستجو و کشف کنید که آن را تحسین می کنید و یا آن را به عنوان ویژگی ارزشمند این شرایط منفی قلمداد می کنید.

 

حقیقت شرایط را آنگونه که در واقع هست، درک کنید، سپس به این مهم بیندیشید که از ان شرایط موجود چه می خواهید و یا قرار است چه چیزی را در آن موقعیت تغییر دهید، به طور حتم این طرز تفکر، شما را به سمت تغییر مثبت رهنمون خواهد شد، چه بسا بعضی اوقات شرایط سخت زندگی به ما کمک می کنند که ارزشمندترین منابع را برای ایجاد تغییر و تحولات شگرف در زندگی مان بیابیم. پس به جای غرق شدن در شرایط منفی، به دنبال نکات مثبت آن شرایط منفی باشید و به بهترین نحو ممکن از آن استفاده کنید، به خاطر داشته باشید این امر نه تنها شما را شر افکار منفی همیشه مزاحم رها می کند، بلکه بین افکار مثبت و منفی شما تعادل نیز ایجاد می کند.

 

خود کنونی تان را بپذیرید

 

در بسیاری از مواقع میل به کمال و کامل بودن افراطی منشا تفکرات منفی است، برخی از افراد دایما در تلاشند که در همه زمینه ها بهترین و کامل باشند و چون نمی توانند، احساس ناراحتی می کنند و از سبک زندگی شان رضایت ندارند و ناخشنودند، به گونه ای که گاه حتی دچار خود سرزنشگری می شوند و خود را حقیرترین فرد می پندارند.

 

برای اجتناب از کمال گرایی مرضی، باید بپذیرید شما هم مانند همه آدمیان نقص هایی دارید و حتی ممکن است تصمیماتی بگیرید که نباید بگیرید و یا کارهایی را انجام دهید که نباید انجامشان می دادید، به یقین بپذیرید اگر چه کامل نیستید، اما به اندازه کافی خوب هستید و شایستگی ها و توانمندی هایی بهینه ای هم دارید.

 

بهتر است به مواردی فکر کنید که شما را تبدیل به فرد بهتری کند، فقط و فقط به این فکر کنید که هر روز بهتر و بهتر شوید، ولی هرگز از خودتان انتظار نداشته باشید که هم اکنون بتوانید در همه زمینه های مورد علاقه تان کامل و بدون نقص باشید.

 

خودتان را همان گونه که هستید، بپذیرید، نه بیشتر و نه کمتر! تصمیم بگیرید که خودتان را باور کنید و به خودتان ایمان داشته باشید، با باور و اعتماد به خویش می توانید تردید های تان را کنار بگذارید و با اطمینان هر چه بیشتر در جهت کسب موفقیت پیش ببرید. شما می توانید مثبت باشید فقط باید تصمیم بگیرید که مثبت باشید و مثبت بیندیشید.

آرامش در زندگی

نارضایتی افراد باعث می‌شود در زندگی احساس آرامش نداشته باشند، این درحالی است که با ترفند‌هایی ساده می‌توانند آرامش مطلوبی کسب کنند.

ترفند‌هایی ساده برای رسیدن به آرامش/ساده‌ترین روش‌ها برای چشیدن طعم شیرین آرامش در زندگی متاسفانه امروزه با گسترش زندگی شهرنشینی استرس و اضطراب افراد به میزان چشمگیری افزایش پیدا کرده است و همه افراد از راه‌های مختلف در جست و جوی آرامش هستند. اما به راستی برای رسیدن به آرامش بهترین شیوه کدام است؟، سوالی که در این مطلب به آن پاسخ داده می‌شود.

ارتباط خود را با خدا تقویت کنید

لاله شهیدی دکترای روانشناسی عمومی و مشاور نوجوان و خانواده  گفت :  درباره نقش معنویت‌ درمانی در رسیدن افراد به آرامش اظهار کرد: ارتباط با خدا نقش مهمی در رسیدن افراد به آرامش دارد. انسان‌ها به علت اینکه ارتباطشان با خدا کم‌رنگ شده است دچار استرس و اضطراب شدیدی شده‌اند، زیرا روح انسان روح خدایی است و  به طور فطری موجودی خداجوست. هر چه فرد ارتباط قوی‌تری با خدا داشته باشد، آرامش بیشتری را در زندگی دارد. به طوری‌که خداوند در قرآن کریم می‌فرمایند «همانا دل‌ها با یاد خدا آرام می‌گیرد».

وی بیان کرد: بسیاری افراد از وضعیت خود در زندگی راضی نیستند و این نارضایتی باعث می‌شود احساس آرامش نداشته باشند. متاسفانه امروزه مشاهده می‌شود که افراد نسبت به دیگران محبت ندارند، این در حالی است که اگر ما دیگران را دوست داشته باشیم و به آنان مهر بورزیم خودمان نیز به آرامش می‌رسیم.

افکار منفی را از خودتان دور کنید

این دکترای روانشناسی عمومی درباره مثبت اندیشی افزود: وقتی ما مورد هجوم افکار منفی قرار می‌گیریم باید برای رسیدن به آرامش افکار مثبت را جایگزین آنها کنیم در این صورت دید ما نسبت به دنیا تغییر می‌کند.

شهیدی تاکید کرد: افکار و عقاید ما دارای انرژی هستند، بنابراین وقتی مثبت اندیش باشیم انرژی مثبت خود را به دیگران منتقل می‌کنیم و وقتی که افکار ما منفی باشد این انرژی منفی ما بر روی دیگران نیز تاثیر می‌گذارد.

وی تصریح کرد: افراد برای داشتن خاطری آسوده باید بر آرامش درونی خود تمرکز کنند به این صورت که  به یک محیط خلوت بروند، چشمانشان را ببندند و یک فضای آرام را در ذهنشان تصور کنند و به خودشان بگویند که همه امور خوب پیش می رود؛ طبیعت و هستی زیباست و به من آرامش می بخشد.

این دکترای روانشناسی عمومی گفت: افراد از طریق تصویر سازی ذهنی و با بیان جملات مثبت به آرامش می‌رسند، خداوند از طریق مشکلات قصد دارد که روح افراد را صیقل یا استقامت آنها را افزایش دهد. اشخاص باید مشکلات خودشان در زندگی را هدیه الهی بدانند و قضاوت مثبتی از آن مشکلات داشته باشند تا به آرامش برسند.

شهیدی اظهار کرد: افراد برای رسیدن به آرامش باید سعی کنند که فضائل اخلاقی را در وجودشان افزایش دهند و رذایل اخلاقی را از خودشان دور کنند تقویت ایمان به ما کمک می‌کند که به صفات مثبت اخلاقی آراسته و از صفات منفی اخلاقی دور شویم.

وی گفت: انسان‌ها باید به دستورات اخلاقی که در دینشان وجود دارد، عمل کنند، افراد باید به حق و حقوق دیگران احترام بگذارند وقتی ما حق دیگران را ادا می‌کنیم دیگران نیز به حقوق ما احترام می‌گذارند.

این دکترای روانشناسی عمومی بیان کرد: والدین از جمله افرادی هستند که حق زیادی بر گردن ما دارند وقتی ما در حق والدین نیکی می‌کنیم آن‌ها نیز در حق ما دعا می‌کنند بنابراین انرژی مثبتشان به سمت ما روانه می‌شود.

شهیدی عنوان کرد: ما باید برای رسیدن به آرامش حواس پنجگانه خود را به طور صحیح از هم تفکیک کنیم و نسبت به کاری که انجام می‌دهیم در همان لحظه آگاهی داشته باشیم که در علم روانشناسی به این جداسازی حواس از همدیگر، ذهن آگاهی گفته می‌شود.

ترفند‌هایی ساده برای رسیدن به آرامش/ساده‌ترین روش‌ها برای چشیدن طعم شیرین آرامش در زندگی

حواس پنجگانه خود را از هم تفکیک کنید

وی اظهار کرد: افراد وقتی که در پارک قدم می‌زنند برای رسیدن به آرامش باید نسبت به اتفاقاتی که در فضای پیرامون آن‌ها رخ می‌دهد آگاهی داشته باشند به این صورت که بوی چمن را احساس کنند و صدای پرندگان را بشوند، وقتی افراد حواس پنجگانه خود را تقویت می‌کنند با طبیعت همسو می‌شوند در نتیجه به آرامش می‌رسند.

این مشاور نوجوان و خانواده با بیان اینکه افراد باید در زندگی از زاویه دیگری به مسائل و مشکلات نگاه کنند، افزود: در صورتی که ما از زاویه دیگری به مشکلات نگاه کنیم می‌توانیم در درون آنها نیز زیبایی‌هایی را پیدا کنیم، بنابراین با پیدا کردن آن زیبایی‌ها به آرامش می‌رسیم، هر موجودی که در اطراف ما وجود دارد، پیامی از سوی خداوند دارد که اگر این پیام را دریافت کنیم به احساس آرامش در زندگی می‌رسیم.

شهیدی تاکید کرد: داشتن نظم در زندگی سبب می‌شود که افراد به آرامش برسند اشخاص باید برای کار‌های روزانه خود برنامه ریزی مشخص داشته باشند، همچنین آنها باید از گناهان دوری و به دستورات خداوند عمل کنند.

وی یادآور شد: اشخاص توجه داشته باشند که برای رسیدن به آرامش باید وسایل اضافی را از پیرامون خود دور کنند.

سم‌زدایی کبد

معجون شگفت انگیز خانگی برای کاهش وزن و سم‌زدایی کبد

وزن متعادل و کبد سالم ۲ عوامل مهم در زندگی سالم و بدور از بیماری‌هاست.

شرایط زندگی در حال حاضر کار سلامتی بدن و به ویژه کبد را دشوار می‌کند، ولی با این همه جای امیدواری وجود دارد.

خوشبختانه ما در خانه خود داروی لازم برای بسیاری از بیماری‌ها را داریم. با استفاده از «مواهب طبیعی»، ما می‌توانیم جلوی بسیاری از بیماری‌ها را بگیریم.

این نوشیدنی با کلم و زنجبیل درست می‌شود.

کارکرد این نوشیدنی چیست؟

کارشناسان تغذیه می‌گویند که کلم «ذخیره انرژی» است، زیرا کلم از نظر پتاسیم، ویتامین ث و گوگرد غنی است، عواملی که می‌توانند در پاکسازی کبد موثر باشند.

ویتامین ث و گوگرد موجود در کلم مواد سمی مانند اسید اوریک و رادیکال‌های آزاد را از کبد می‌شوید. خصوصیات ضد التهابی آن مانع کم آبی و سردرد ناشی از مواد سمی موجود در بدن می‌شود.

کلم کالری کمی دارد و اضافه کردن آن به غذا باعث می‌شود تا وزن کم کنید و به شما احساس سیری و پرشدن را می‌دهد.

زنجبیل هم یک سم‌زدای قوی برای کبد است. ماده موثر «جینرول» و «شوگا» ضده التهابی و چربی سوز هستند، باعث کاهش اضافه وزن بدن می‌شوند.

چه انتظاری می‌توان از نوشیدنی‌ای داشت که این ۲ گیاه را داشته باشد؟

مواد و روش تهیه:

کلم سبز یا کلم قمری

۲ تکه زنجبیل

۱ قاشق غذاخوری آب لیمو

۲ عدد سیب

نصف قاشق چایخوری زیره نکوبیده

کلم، سیب و زنجبیل را به قطعات کوچک خورد کنید و بگذارید در در یک لیوان و نیم آب به مدت ۵ دقیقه بجوشد و سپس زیره را اضافه کنید. با میکسر آن را مخلوط کنید و آبلیمو و کمی آب به آن اضافه کنید. نوشیدنی معجزه‌آسا آماده است.

این نوشیدنی را می‌توانید در یخچال نگهداری کنید و برای بهترین اثر آن را صبح‌ها بنوشید.

دردهای مفصلی

چکار کنیم دردهای مفصلی کمتر به سراغ مان بیاید؟

چکار کنیم دردهای مفصلی کمتر به سراغ مان بیاید؟
دردهای مفصلی در سنین میانسالی و سالمندی دست از سر آدم برنمی‌دارند و هر فردی که پا به سن می‌گذارد، با این دردهای ناخوشایند روبه‌رو می‌شود. این دردها در بعضی از افراد شدت کمتری دارند و در برخی دیگر نیز آنقدر شدید و آزاردهنده هستند که هیچ راهی جز جراحی برای بهبود آنها وجود ندارد.
فرسودگی مفاصل با افزایش سن یک مساله طبیعی است ولی برای این‌که کار به جراحی نکشد و شدت دردها زیاد نباشد، باید از سن کم به فکر ایام پیری بود و از انجام برخی کارها پرهیز کرد تا دردها شدت کمتری داشته باشند و احتمال جراحی به حداقل ممکن برسد. 

 

دکتر بهروز مصلحی، پزشک و پژوهشگر، برخی مواردی که باید در این رابطه مدنظر داشته باشید را به شما می‌گوید.

 

برای خودتان دردسر درست نکنید

 

عادت‌های بد و نادرستی که افراد در زندگی روزمره خود دارند، می‌تواند در ابتلا به مشکلات مفصلی مرتبط باشد. برخی از عادت‌ها باعث می‌شود افراد در سنین پایین‌تر دچار مشکلات و دردهای مفصلی شوند و در سنین بالاتر، دردها شدت بیشتری داشته باشند. اغلب مردم عادت دارند از توالت‌های ایرانی استفاده می‌کنند که این مساله به صورت مداوم می‌تواند فشار زیادی را به مفاصل زانو، وارد کند. احتمال آرتروز زانو و از بین رفتن غضروف، در اثر استفاده مداوم از توالت ایرانی وجود دارد چون فشاری که به زانوها وارد می‌شود به اندازه‌ای است که مانع رسیدن مایع مفصلی به غضروف خواهد شد.

 

بد نشستن‌های دردناک

 

افراد زیادی هستند که عادت دارند روی زمین، به‌صورت دو زانو یا چهار زانو ‌بنشینند. این نوع نشستن‌ها در طولانی مدت می‌تواند به زانوها آسیب جدی وارد کند. البته برخی افراد از صندلی یا مبل استفاده می‌کنند، در سن بالا با مشکلات مفصلی بویژه کمر درد، مواجه می‌شوند که دلیل این مساله به نشستن نادرست روی مبل و صندلی برمی‌گردد. نحوه نشستن صحیح روی صندلی و مبل، مساله بسیار مهمی است که افراد باید به آن توجه کافی داشته و از نشستن به‌صورت خمیده جدا بپرهیزند.

 

پاهای شما صندلی نیست!

 

یکی از کارهایی که والدین زیاد انجام می‌دهند، نشاندن بیش از حد کودک روی پاهایشان است. بسیاری از والدین تصور می‌کنند وزن کم کودک، آسیبی به مهره‌ها و مفاصل آنها وارد نمی‌کند در حالی‌که این باور نادرست است. زمانی که کودک روی پاها قرار می‌گیرد، فشار زیادی به مفاصل بویژه مهره‌های کمر و زانو وارد می‌شود و وقتی این‌کار به‌صورت طولانی‌مدت و مداوم باشد، مشکلاتی را برای فرد در آینده به همراه دارد. علاوه بر این، در آغوش گرفتن نوزادان برای مدت زمان طولانی هم می‌تواند در آینده باعث ایجاد کمر درد شود؛ پس برای پیشگیری از این مساله، باید حتما از وسیله حمل آغوشی نوزاد (BabyCare) استفاده کرد.

 

خوب بدوید!

 

یکی از کارهایی که می‌تواند باعث آسیب به مفاصل بویژه مفصل زانو شود، دویدن به‌صورت غیراصولی است. برخی از افراد عادت دارند در مسیرهایی که شیب (سرازیری) دارند، بدوند که انجام چنین کاری می‌تواند فشار بسیار زیادی را به مفاصل بدن وارد کند و باعث آسیب به مفاصل شود. افرادی که در مسیرهای شیب‌دار می‌دوند، بیش از سایر افراد دچار مشکلات مفاصل و دردهای زانو در سنین بالا خواهند شد.

 

ورزش‌ افراطی ممنوع

 

این‌که ورزش می‌تواند به پیشگیری از دردهای مفصلی کمک کند، امری بدیهی محسوب می‌شود و افراد برای این‌که دچار کمر درد نشوند، باید به فکر تقویت عضلات خود، بویژه عضلات ناحیه شکم باشند. علاوه بر این، تقویت عضلات کمر، پهلو، ران و چهار سر ران نیز ضروری است و می‌تواند از دردهای مفصلی پیشگیری کند. برای تقویت عضلات شکم، باید دراز و نشست انجام داد. ولی ورزش به صورت افراطی و در حدی که به بدن فشار زیادی وارد شود، خوب نیست.

 

پیاده‌روی سبک، شنا و نرمش‌های روزانه، بهترین مواردی هستند که افراد باید به آنها توجه کافی داشته باشند. به‌طور کلی، انجام تمرینات ورزشی، نباید بیشتر از 45 دقیقه باشد.

موانع رسیدن به موفقیت

۱۷ عادت بد که مانع رسیدن به موفقیت است

منظور از موفقیت بیشتر این نیست که بیشتر و سخت تر کار کنید، بلکه به این معنی است که هوشمندانه تر و با برنامه ریزی بهتر کارهای خود را به انجام برسانید. برای این منظور بهترین راهکار این است که از کوتاه ترین زمان، بیشترین استفاده را ببرید و اولین قدم برای چنین هدفی نیز، ترک عادت های بد و اشتباه در زندگی است.

همه به این امر واقف هستیم که برخی از اشتباهاتی که هر روز آن ها را تکرار می کنیم، می توانند ما را از داشتن کار یا زندگی پیروز و پربار دور نگه دارند. از این رو، لازم است پیش از هرگونه تصمیم گیری، در وهله اول به حذف اشتباهات پرداخته و سپس مسیر مناسب برای تحقق اهداف خود را پیدا کنیم.

در این راستا، ما 17 عادت بد که می تواند موجب جا ماندن شما از قافله پیشرفت باشند را معرفی کرده ایم. امید که این مطلب موجب ارتقای کیفیت زندگی شما بشود.

تنظیم تکرار برای الارم صبحگاهی
 
 17 عادت بد که برای موفقیت بیشتر، بهتر است آن ها را ترک کنید

اگر جزو کسانی هستید که وقتی صبح، ساعت موبایل زنگ می خورد آن را برای ۱۰ دقیقه دیگر تنظیم می کنند، باید بدانید که یکی از بدترین اشتباه ها را انجام می دهید. اسنوزِ ساعت نه تنها کمک نمی کند تا بیشتر بخوابید، بلکه برای سلامتی تان نیز مضر است.

به این دلیل که وقتی از خواب بیدار می شوید، غدد بدن به ترشح هورمون های بیداری می پردازند تا شما را برای یک روز کامل آماده و مهیا سازند. وقتی دوباره به خواب می روید، باعث می شوید تا این روند کند شده یا از بین برود. بعلاوه، ۱۰ دقیقه خواب بیشتر باعث سرحال تر شدن شما نمی شود و برای بیرون کردن خستگی از بدن به خواب عمیق نیاز دارید.
 
کار را به خواب ترجیح دادن

«آریانا هافینگتون» در سخنرانی خود در زمینه «انقلاب خواب» بیان داشته که خواب کامل شبانه به کارائی بیشتر و موفقیت بالاتر منتهی می شود و کمک می کند تا فرد تصمیمات  هوشمندانه اتخاذ کرده و ایده های بزرگ و ارزشمندی به ذهنش خطور کنند.

در تحقیقات علمی نیز ثابت شده که میان ناکارآمدی در محل کار و کم خوابی ها و بدخوابی های شبانه ارتباط مستقیم وجود دارد. لایه جلویی مغز که مسوول حل مشکلات مغز است، در اثر کم خوبی کوچک می شود. کار کردن به صورت ۲۴ ساعته و ۷ روز در هفته موجب حواس پرتی شده و کارکرد مغز را پائین می آورد.

یکی از بهترین ترفندها برای داشتن خواب کافی، این است که کار خود را در ساعت مشخصی تعطیل کرده و به جسم و روح خود استراحت بدهید.

آوردن موبایل به رختخواب

یکی دیگر از روش های کاربردی برای داشتن خواب کافی و باکیفیت این است که ابزارها و وسایلی که موجب بر هم خوردن خواب می شوند را به رختخخواب نبرید. به طور مثال، نمایشگرهای LEDموبایل، تبلت و لپ تاپ با نورهای آبی خود موجب آسیب دیدن بینائی شده و همچنین موجب توقیف تولید ملاتونین (هورمون تنظیم کننده چرخه خواب) در مغز می شوند.

همچنین دانشمندان ثابت کرده اند، کسانی که ملاتونین پائینی دارند بسیار مستعد افسرده شدن هستند.

نخوردن صبحانه

ذهن و بدن به روش های گوناگونی با هم ارتباط دارند و برای پرانرژی و فعال بودن فقط استراحت کفایت نمی کند و باید موارد دیگری را نیز لحاظ کنید. به گفته یکی از کارشناسان زندگی سالم به نام لیزا دفازیو، صبحانه یکی از مهم ترین وعده های غذایی برای هر فردی محسوب می شود.

هنگامی که از خواب بیدار می شوید، باید چندین ساعت غذا نخوردن خود را جبران کنید. واژه انگلیسی breakfast نیز به مفهوم «باز کردن روزه» است.

اولین وعده غذایی به آغاز روند سوخت و ساز بدن و تنظیم قند خون کمک می کند، بنابراین با صرف صبحانه می توانید در تمام طول روز تمرکز و کارائی بیشتر و بهتری داشته باشید. وقتی میزان قند خون کاهش می یابد، تمرکز کردن روی موضوعات گوناگون سخت تر شده و شما احساس خستگی و آسیب پذیری بیشتری خواهید داشت و کم صبرتر خواهید شد.

توجه داشته باشید که برای صبحانه غذاهای مناسبی انتخاب کنید. به طور مثال، غذاهای حاوی کربوهیدرات، موجب افزایش قند خون می شود و خوراکی هایی که فیبر بالایی دارند همانند میوه ها و دانه های خوراکی موجب ثبات قند خون می شوند.

معوقه کردن کارها و انجام آن ها در ساعات پایانی روز

بسیاری از مردم کارهای آسان و سبک را در ابتدای روز انجام می دهند و مسوولیت های سنگین تر و دشوارتر را برای ساعات پایانی می گذارند. این یک عادت اشتباه و طرز فکر نادرست است و باعث می شود که در آخر هم نتوانید هیچ کدام از کارهای خود را به درستی انجام دهید.

محققان ثابت کرده اند، کسانی که کارهای سخت تر را در ساعات ابتدائی روز انجام می دهند، با موفقیت بیشتری می توانند وظایفشان را به انجام برسانند.

چک کردن ایمیل در طول روز
 
 17 عادت بد که برای موفقیت بیشتر، بهتر است آن ها را ترک کنید

دسترسی مداوم به اینترنت در طول روز این اشکال را دارد که دائم ایمیل ها و پیغام های دریافتی خود را چک می کنید. متاسفانه هر بار که این کار را انجام می دهید، دست کم ۲۵ دقیقه از ساعت کاری خود را از دست می دهید. بعلاوه، چک کردن پی در پی نامه های دریافتی موجب حواس پرتی و گیج شدن شما خواهد شد.

به جای این کار، موبایل خود را بی صدا کرده و تب ایمیل هایتان را ببندید، در عوض ۳۰ دقیق کامل و عمیق کار کنید.

خوردن غذاهای ناسالم برای ناهار

برای اینکه انرژی کافی برای تمام روز خود داشته باشید، باید غذاهای سالم میل کنید. غذاهای چرب که قند بالایی دارند باعث می شوند تا خواب آلوده شده و فقط تا ۳ بعدازظهر انرژی داسته باشید. در عوض، غذاهای حاوی پروتئین، سبزیجات یا خوراکی هایی که شامل چربی های مفید هستند را صرف کنید.

قوانین اخلاقی

یکی از دشوارترین بخش های تعیین و اجرای عادات جدید این است که خودمان را گول نزنیم و به اصول اخلاقیِ قوانینی که برای خودمان وضع کرده ایم، پایبند باشیم.

اینکه مثلا بعد از یک هفته صرفه جوئی یا رژیم غذایی خودمان را شایسته ولخرجی یا صرف غذاهای گران و پر حجم بدانیم، در واقع نوعی بر هم زدن قوانین و تقلب است و باعث می شود به هدف خود در راستای دستیابی به زندگی بهتر نرسید.

به جای فکر کردن به اینکه که من همیشه در حال سخت کوشی هستم و محدودیت های زیادی برای خودم درست می کنم، به این فکر کنید که با این روند می توانید پیشرفت کرده، پول بیشتری پس اندازه کرده و کارهای جدیدی انجام دهید. به بخش خوب ماجرا نگاه کنید.

عدم توانایی در اولویت بندی کردن کارها

برخی از افراد تصور می کنند برای رسیدن به موفقیت، باید اهداف متعددی در سر داشته باشند که اگر یکی از آن ها با مشکل مواجه شد، بتوانند گزینه های دیگری را جایگزین کنند. اما این روش نتیجه خوبی ندارد و محتوم به شکست خواهد شد.

وارن بافت، یکی از ثروتمندان جهان، ایده نابی برای این موضوع دارد. یک روز او متوجه می شود که خلبان شخصی او نتوانسته به اهداف خود در زندگی دست پیدا کند، بنابراین بافت از او خواسته تا ۲۵ موردی که دوست دارد پیش از مرگ به آن ها برسد را یادداشت کند. سپس بدون اینکه به وی راه مشخصی را نشان دهد، از او خواسته تا ۵ آیتم از مهم ترین خواسته هایش را مشخص کرده و بقیه را کنار بگذارد.

با این روند، شما می توانید در مسیر مشخص و معینی حرکت کرده و موفقیت های بیشتری را برای خود رقم بزنید.

نشستن در تمام طول روز
 
 17 عادت بد که برای موفقیت بیشتر، بهتر است آن ها را ترک کنید

نیلوفر مرچانت، مشاور تجارت و نویسنده کتاب «چگونه: ساخت راهکارهای تجاری از طریق استراتژی گروهی»، در بخشی از راهکارهای پیشنهادی خود، برگزاری جلسه کاری در حال راه رفتن را برای توسعه بهتر شرکت ها پیشنهاد داده است.

وی اعتقاد دارد، تنفس هوای تازه و صحبت کردن در فضای باز، نسبت به نشستن در اتاق کنفرانس و نوشیدن قهوه تاثیر بسیار بهتری دارد و به اتخاذ تصمیمات درست تر و بیان ایده های ناب تر منجر می شود.

انجام چند کار به طور همزمان

در حالی که بسیاری از مردم تصور می کنند که در انجام چند کار همزمان بهترین هستند، اما تحقیقات علمی ثابت کرده که فقط ۲ درصد از جامعه چنین قابلیتی را دارند.

بنابراین، انجام چند کار به طور همزمان برای بقیه مردم یک عادت بد محسوب شده و باعث می شود تا تمرکز کمتری روی مسوولیت هایشان داشته و کارائی ضعیف تری نیز داشته باشند.

نادیده گرفتن ورزش

تحقیقات علمی ثابت کرده که ورزش های صبحگاهی و عصرگاهی موجب افزایش میزان و کیفیت خواب افراد می شود. بر اساس یک آزمایش علمی، مشخص شده که یک ساعت ورزش کردن، تا ۴۵ دقیقه خواب را بیشتر می کند. این خواب، کیفیت بالاتری هم دارد و در نتیجه، در طول روز انرژی و کارائی زیادی خواهید داشت.

انجام تمرینات ورزشی به طور مداوم باعث می شود حافظه بهتر، استرس کمتر، روحیه بهتر و بدن سالم تری داشته باشید.

وب گردی های بی هدف

از آنجا که همه ما همیشه به اینترنت دسترسی داریم، وقتی یک فکری به ذهنمان خطور کرده و سوالی برایمان پیش می آید، خیلی سریع در اینترنت آن را جست و جو می کنیم. پیشنهاد کارشناسان زندگی سالم این است که این افکار و سوالات را روی یک کاغذ بنویسید و وقتی کاری برای انجام ندارید، به دنبال پاسخ آنها بگردید.

برنامه ریزی های زیاد

بسیاری از افراد منظم که به دنبال موفقیت و پیشرفت هستند، برای افزایش کارائی خود برای هر ساعت زندگی شان برنامه ریزی دقیق دارند. اما متاسفانه همه بخش های زندگی روی برنامه پیش نمی رود و اتفاق های ناخواسته همیشه در کمین انسان هستند.

به همین منظور، بهترین کار این است که فقط برای ۴ یا ۵ ساعت از زندگی خود برنامه ریزی داشته باشید و بقیه آن را آزاد بگذارید که دستتان برای انجام کارهای متفرقه هم باز باشد.

عدم برنامه ریزی

گفته می شود بهتر است در اولین قدم تعیین کنید که نتیجه نهایی قرار است چه باشد و سپس برای دستیابی به آن، برای خود قدم های کوچک مشخص کرده و به انجام برسانید. با این کار، در میانه مسیر می توانید عملکرد خود را ارزیابی کرده و ببینید که آیا در راه صحیح قرار دارید یا خیر؛ و در صورت لزوم، مسیر برنامه ریزی را تغییر دهید تا به بهترین و مناسب ترین نتیجه برسید.

برگزاری و شرکت در جلسات متعدد
 
 17 عادت بد که برای موفقیت بیشتر، بهتر است آن ها را ترک کنید

هیچ چیز به اندازه برگزاری جلسه های کاری غیرضروری نمی تواند به بازدهی بالا و موفقیت بیشتر صدمه وارد کند. در دنیای کنونی که انواع ویدئوچت، مسنجرها و اپ های پیام رسان وجود دارند، بهتر این است که جلسه های کاری فقط برای مسائل ضروری و معرفی محصولات جدید برگزار شود، نه اتفاق های ساده و روزمره.

«بابی هریس»، بنیانگذار کمپانی BlueGrace Logistics در این رابطه بیان داشته، مردم جلسه کاری را خیلی قبول ندارند، مگر اینکه فرد برگزار کننده دستور جلسه ی برنامه ریزی شده داشته باشد و تعیین کند که به چه میزان زمان نیاز دارد. تازه پس از اعلام زمان هم، هریس پیشنهادش این است که نصف زمان درخواستی برای برگزاری جلسه را به فرد متقاضی بدهند.
 
ایده آل گرا بودن

بر اساس اظهارات نویسنده کتاب «Alain de Botton»، فارغ از تنبلی، ریشه طفره رفتن از کار، ترس از این است که نتوانید آن را به درستی انجام دهید.

وی بیان داشته که: «ما فقط زمانی کار را آغاز می کنیم که ترس از انجام ندادن کارها  بر ترس بر درست انجام ندادن وظایف غلبه کند. و این مساله کمی زمان گیر خواهد بود.»

یکی از بهترین راهکارهای مقابله با طفره رفتن و تنبلی این است که از ایده آل گرایی دست برداشته و به جای جزئیات روز، روی کلیت امور تکیه کنید.

بزرگ فامیل بودن

بزرگ فامیل بودن را جدی بگیرید

بزرگ فامیل بودن را جدی بگیرید
تجربه مادربزرگ و پدربزرگ شدن، برای هر کسی خاص و منحصر به فرد است؛ اغلب پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها از همراهی با نوه‌ها و بودن در کنار آنها لذت می‌برند و به همین ترتیب، نوه‌ها هم از این‌که مادربزرگ و پدربزرگشان اینقدر آنها را دوست دارند، شاد و خوشحال هستند.

پدربزرگ و نوه
بعضی از پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها براحتی هم نمی‌توانند نوه‌هایشان را ببینند؛ این گروه معمولا به دلیل این‌که در شهر یا کشور دیگری زندگی می‌کنند یا فرزندشان از همسرش جدا شده است، از دیدن نوه‌ها محروم می‌شوند. اما باید بدانید، در هر صورت، نوه‌ها به حضور شما نیاز دارند و پدربزرگ یا مادربزرگ باید نقش‌شان را در زندگی آنها ایفا ‌کنند.
 
پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌های جدید
به محض این‌که فردی، مسئولیت پدر یا مادر بودن را می‌پذیرد و نوزادی را به زندگی‌اش دعوت می‌کند، نقش جدیدی به والدینش نیز می‌بخشد؛ نقشی شیرین و دوست‌داشتنی که تقریبا همه افراد آن‌ را دوست دارند و از آن بخوبی یاد می‌کنند. البته، این نکته را هم نباید فراموش کنید که این ارتباطات قوی و گسترده به کودک کمک می‌کند، احساس امنیت خاطر داشته باشد و از این‌که به خانواده‌ای بزرگ و منسجم تعلق دارد، خوشحال باشد.
 
بنابراین یادتان باشد بدرستی جایگاه پدر بزرگ و مادر بزرگ را برای کودک توضیح دهید؛ البته این نقش و جایگاه، به شرایط خاصی نیز بستگی دارد؛ مثلا بعضی از افراد خیلی علاقه‌ای ندارند در زندگی خصوصی فرزندانشان دخالت کنند، در حالی‌که گروهی هم تصور می‌کنند زندگی فرزندشان جدای از زندگی آنها نیست و به همین دلیل در هر یک از این شرایط نقش پدربزرگ و مادربزرگ هم تغییر می‌کند.
 
بعضی از سالمندان، بی‌صبرانه منتظر تولد نوه‌ جدیدشان هستند و همیشه دوست دارند چنین شرایطی برایشان تکرار شود؛ در حالی که عده‌ای هم با بی‌تفاوتی برخورد می‌کنند و خیلی مشتاق تولد نوه دیگری نیستند. بنابراین خوب است با توجه به حس و ویژگی‌های پدربزرگ یا مادربزرگ درباره حضور آنها برای نگهداری کودک یا کمک کردن به مادر و مشورت خواستن از آنها تصمیم بگیرید و بروشنی محدودیت‌ها را تعیین کنید.
 
در ضمن، عده‌ای هم فکر می‌کنند دوره بچه‌داری آنها گذشته و حالا نوبت مادر است که از کودکش مراقبت کند؛ پس باید حواستان را حسابی جمع کنید و خیلی مزاحم این گونه افراد نشوید. برخی هم سعی می‌کنند زیاد در کارهای والدین کودک دخالت نکنند تا آنها هرطور که دوست دارند، فرزندشان را بزرگ کنند و پرورش دهند؛ برای همین این افراد خیلی در کارهای مربوط به نوزاد به شما مشورت نمی‌دهند که البته این موضوع به دلیل علاقه نداشتن به بچه نیست و فقط نمی‌خواهند موجب آزار شما شوند.
 
بنابراین بهتر است علایق و توانایی پدر و مادرها را بشناسید و با توجه به آن، از کمک و همراهی‌شان استفاده کنید؛ در ضمن، یادتان باشد این دوران هم بزودی می‌گذرد و خیلی زودتر از آنچه فکرش را بکنید، کودک بزرگ می‌شود.
 
اگر از پدربزرگ و مادربزرگ دور هستند...
اگر شما در مکانی دور از والدین‌تان زندگی می‌کنید و نمی‌توانید دائم آنها را ببینید، یادتان باشد از همان دوران کودکی باید کودک را با پدربزرگ و مادربزرگش آشنا کنید، که البته این کار بسیار سخت هم خواهد بود. اما اگر می‌خواهید رابطه فرزندتان با پدربزرگ و مادربزرگش خوب باشد، می‌توانید از این شیوه‌ها استفاده کنید:
 
دائم عکس‌های کودک را برای پدر و مادرتان ارسال کنید تا آنها بتوانند کودک را در سنین مختلف ببینند.
 
دائم به آنها تلفن بزنید؛ ولی یادتان باشد بچه‌های خردسال خیلی با تلفن صحبت نخواهند کرد و دوست ندارند بازی‌شان را به دلیل تماس تلفنی قطع کنند.
 
با پدر و مادرتان درباره علایق کودک صحبت کنید تا آنها موضوعی برای صحبت کردن با نو‌ه‌شان داشته باشند.
 
از پدر و مادرتان بخواهید برای کودک کتاب بخوانند و صدایشان را ضبط کنند تا شما بتوانید صدای ضبط شده را برای کودک پخش کنید.
 
این شیوه‌ها شاید هیچ وقت نتواند جایگزین تماس مستقیم و در آغوش گرفتن کودک شود، ولی به طور حتم بهتر از تماس نداشتن و بی‌خبر بودن خواهد بود.

موفقیت

موفقیت از آ نچه فکر می کنید، به شما نزدیک تر است

موفقیت از آ نچه فکر می کنید، به شما نزدیک تر است
در یکی از ادارات، یک روز وقتی کارمندان به محل کار خود رسیدند، اطلاعیۀ بزرگی را در تابلو اعلانات دیدند که روی آن نوشته شده بود: «دیروز فردی که مانع پیشرفت شما در این اداره بود، درگذشت.
شما را به شرکت در مراسم تشییع جنازه وی که ساعت ۱۰ صبح در سالن اجتماعات برگزار می شود، دعوت می کنیم.» در ابتدا، همه از دریافت خبر مرگ یکی از همکاران شان ناراحت شدند، اما سپس کنجکاو شدند تا بدانند کسی که مانع پیشرفت آن ها در اداره می شده که بوده است. این کنجکاوی، تقریباً تمام کارمندان را ساعت ۱۰ به سالن اجتماعات کشاند. همه پیش خود فکر می کردند که این فرد چه کسی بود که مانع پیشرفت ما در اداره بوده است. کارمندان در صفی قرار گرفتند و یکی یکی به نزدیک تابوت رفتند، اما هر کسی به درون تابوت نگاه می کرد ناگهان خشکش می زد؛ زیرا آینه ای درون تابوت قرار داده شده بود و هر کس به درون تابوت نگاه می کرد، تصویر خود را می دید! نوشته ای نیز بدین مضمون در کنار آینه بود: «تنها یک نفر وجود دارد که می تواند مانع رشد شما شود و او هم کسی نیست جز خود شما ! شما تنها کسی هستید که می توانید زندگی تان را متحول کنید. شما تنها کسی هستید که می توانید روی شادی ها، تصورات و موفقیت هایتان اثر گذار باشید. شما تنها کسی هستید که می توانید به خودتان کمک کنید.»

 

می خواهیم بگوییم که زندگی شما، وقتی که دوستانتان، محل زندگی تان، مدرسه و ... تغییر می کند، دستخوش تغییر نمی شود؛ بلکه زندگی شما تنها فقط وقتی تغییر می کند که شما تغییر کنید، باورهای محدود کننده خود را کنار بگذارید و باور کنید که شما تنها کسی هستید که مسؤول زندگی خودتان هستید.

 

برای مثال، اگر این روزها از اینکه رتبۀ خوبی کسب نکرده اید، ناراحت یا کلافه هستید، مدرسه، معلم، خانواده یا آزمون سراسری را مقصر قلمداد نکنید؛ بلکه مسؤولیت وضعیت خودتان را قبول کنید و در ضمن از مشکلات و آنچه از دست داده اید، نهراسید و خودتان و واقعیت های زندگی خودتان را بسازید.

 

روان شناسان، راهکارهایی را برای افزایش مسؤولیت پذیری ارایه کرده اند،که در ادامه به ذکر آن ها می پردازیم:

 

 
از اشتباه کردن نهراسید

 

اگر از اشتباهات خویش درس بگیرید، عملکرد بهتری در آنچه انجام می دهید، به دست خواهید آورد؛ اما چنانچه نتوانید یاد بگیریدکه چرا کارتان اشتباه بوده است یا به جای آن می توانستید چه کار دیگری را انجام دهید، هرگز در کارتان پیشرفت نخواهید کرد. بدین منظور، هرگاه در کاری شکست خوردید، از خودتان بپرسید: چه رفتارهای اشتباهی را مرتکب شده ام؟ چه درس ها یا آگاهی هایی از اشتباهاتم به دست آورده ام؟ سپس سعی کنید با پاسخ دادن به این سؤالات، بینش کامل و دقیقی نسبت به کار خود به دست آورید تا در کوشش های بعدی تان موفق شوید.
 
مسؤول بودن به معنی پیروی کورکورانه از دیگران نیست

 

نتایج پژوهش های متعدد حاکی از آن است که بین مسؤولیت پذیری و تصمیم گیری، رابطه تنگاتنگی وجود دارد. شک نیست که مردد و بی تصمیم بودن، یک راه بی مسؤولیت بودن است. با خود بیندیشید که در اتخاذ چه تصمیماتی دچار تردید می شوید. پس از پی بردن به این موضوع، از گام های متوالی مهارت حل مساله بهره بگیرید. این مراحل عبارتند از: جست و جوی راه حل های مختلف، ارزیابی راه حل ها و انتخاب بهترین آن ها، و عملی کردن راه حل ها.
 
از برنامه ریزی غافل نشوید

 

برنامه ریزی و تهیۀ فهرستی از کارها، اهداف و وظایف تان به شما کمک می کند تا به اندازۀ توانتان تلاش کنید و انتظارات غیر واقع بینانه ای از خودتان نداشته باشید؛ به علاوه، مکتوب کردن اهداف تان سبب می شود که آن ها را جدی تر بگیرید و برای نیل به آن ها بیشتر تلاش کنید. به خاطر داشته باشید که رسیدن به اهداف بزرگ، تنها از طریق برداشتن گام های کوچک و متوالی میسر است؛ به همین منظور، هدف تان را به اهداف جزیی تر تقسیم کرده و پس از طی هر قدم، به عبور از مرحلۀ بعد بیندیشید.
 
 احساس قدرت را در خود افزایش دهید

 

داشتن احساس قدرت، به معنی آن است که فرد دارای منابع، فرصت و قابلیت تاثیرگذاری بر شرایط زندگی خویش است. فرد باید فرصت داشته باشد که انتخاب کند و تصمیم بگیرد، کفایت خویش را اثبات نماید و وظایفی را که با توانایی های وی مطابقت دارد، به انجام برساند؛ بدین منظور، لازم است تلاش  کنید که فرصت هایی را برای ابراز کفایت خود به وجود آورید، و به محض اینکه سطح کفایتتان بالا رفت، فرصت هایی جدیدی به وجود آورید تا بتوانید آنچه را که آموخته اید، تمرین کنید.

 

برای افزایش حس قدرت در خود، لازم است که هنگام رویارویی با مسایل مختلف، به سه عامل توجه کنید تا میزان مسؤولیت پذیری خود را افزایش دهید. این عوامل عبارتند از:

 

الف- امکاناتی که در اختیار دارید
ب- فرصت انجام کار مورد نظر
ج- قابلیت انجام آن کار
 
ثبات قدم داشته باشید

 

هر قدر در انجام کارهایمان جدی تر باشیم و پایداری را در خود تقویت کنیم، احتمال دست یابی به اهدافمان بیشتر می شود. سعی کنید مسؤولیتی را که پذیرفته اید، ولو هر قدر کوچک، به طور منظم انجام دهید؛ مثلاً اگر قرار است که روزی 20 تست ریاضی حل کنید، حتماً آن را انجام دهید.
 
تعریف دقیقی از مسؤولیت پذیری داشته باشید

 

مسؤولیت پذیری، یعنی قابلیت پذیرش، پاسخگویی و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست می شود و شخص حق دارد که آن را بپذیرد یا رد کند. وقتی فردی می خواهد مسؤولیت را بپذیرد، باید برای او کاملاً مشخص شود که موضوع درخواست چیست و در برابر به عهده گرفتن آن، چه چیزی را به دست می آورد. در واقع مسؤولیت، انتخابی آگاهانه است؛ درست مثل قراردادی نانوشته که تمام اجزای آن برای فرد مشخص است. هنگامی که فردی احساس مسؤولیت کند، دیگر لزومی ندارد که دیگران به او بگویند که در هر موقعیتی چگونه عمل نماید، و به همین خاطر است که افراد در نتیجۀ توجه به مقررات، ارزیابی تجربه های خویشتن و رسیدن به نتیجه گیری های واقع گرایانه آن تجربه ها، الگوی رفتاری مناسبی را اختیار می کنند.

آرامش و موفقیت در زندگی

راه بدست آوردن آرامش و موفقیت در زندگی

راه بدست آوردن آرامش و موفقیت در زندگی
آرامش که گاهی اوقات رضایت هم نامیده می شود، وقتی به وجود می آید که فرد شرایط فعلی اش را کاملا خوب یا رضایت بخش توصیف کند. برای مثال، افراد وقتی که با شرایط شان احساس هماهنگی و راحتی دارند، هیجان آرامش را تجربه می کنند. احساس آرامش سبب می شود که فرد برای درک شرایط فعلی و یکپارچه سازی آن با ارزش های جدید تمایل پیدا کند.

در زندگی همواره اتفاقات و هیجانات خوب و بد زیادی را تجربه می کنیم. برخی از حس ها، اثر مثبتی در شما ایجاد می کنند که خود سبب یادگیری بسیاری از مهارت ها و در نتیجه پیشرفت و رشد شخصی تان خواهند شد. با هم این حس های مثبت اثر گذار را مرور می کنیم. 

۱. شادی: این هیجان زمانی ایجاد می شود که اتفاق غیرمنتظره خوشایندی برای فرد رخ دهد. برای مثال، افراد هنگامی که خبر خوبی دریافت می کنند یا غافلگیر می شوند، احساس مسرت می کنند. مسرت، تمایلی برای تفریح و مشغول شدن یا آنچه «فریجدا» در سال ۱۹۸۶ «فعال سازی آزاد» نامیده است، ایجاد می کند. فعال سازی آزاد، به معنای آمادگی بی هدف و ناخودآگاه برای مشارکت در هر نوع تعاملی است که محیط عرضه می کند. تجربه مکرر مسرت موجب به وجود آمدن منابع با دوام در زمینه یادگیری تجربی می شود.
 
 ۲. شکرگزاری: شکرگزاری وقتی به وجود می آید که فرد از دیگران به خاطر فرصت خوب غیرمنتظره ای که برایش ایجاد کرده اند، سپاسگزاری کند. برای مثال، وقتی که فرد علاوه بر احساس مسرت از این که دوستانش برای او جشن تولد گرفته و غافلگیرش کرده اند، از آنها به خاطر صرف زمان و هزینه برای خوشحال کردنش، سپاسگزاری کند، هیجان شکرگزاری را تجربه می کند. تجربه مکرر هیجان شکرگزاری موجب ایجاد مهارت های جدیدی جهت ابراز مهربانی و مراقبت از دیگران می شود.

۳. آرامش: آرامش که گاهی اوقات رضایت هم نامیده می شود، وقتی به وجود می آید که فرد شرایط فعلی اش را کاملا خوب یا رضایت بخش توصیف کند. برای مثال، افراد وقتی که با شرایط شان احساس هماهنگی و راحتی دارند، هیجان آرامش را تجربه می کنند. احساس آرامش سبب می شود که فرد برای درک شرایط فعلی و یکپارچه سازی آن با ارزش های جدید تمایل پیدا کند. تجربه مکرر هیجان آرامش موجب پیچیده تر شدن خود (self) فرد و اولویت هایش می شود.

۴. علاقه: این هیجان زمانی پدیدار می شود که فرد در شرایط ایمنی قرار دارد، اما محیط دربردارنده عنصر جدیدی است. برای مثال، وقتی افراد با یک موقعیت مبهم و چالش برانگیز که در عین حال خیلی هم دشوار نیست، مواجه می شوند، این هیجان را تجربه می کنند. علاقه میل به کاوش، یادگیری و درگیر شدن با مسائل جدید را در فرد ایجاد می کند و به این ترتیب موجب گسترش خود (self) می شود.
 
۵. امید: بیشتر هیجانات مثبت در شرایطی ایجاد می شوند که فرد احساس ایمنی می کند، اما امید از این قاعده مستثنی است. امید در موقعیت های دشواری که فرد از روی دادن اتفاقات بد می ترسد و در عین حال شرایط بهتری را آرزو می کند، خود را نشان می دهد. برای مثال، افرادی که به بیماری صعب العلاج مبتلا می شوند، با اتکا به امید تصمیم به شروع درمان های دشوار می گیرند. تجربه مکرر این هیجان موجب ایجاد منابع دائمی خوش بینی و انعطاف پذیری در مقابل بحران ها می شود.
 
۶. افتخار: این هیجان زمانی به وجود می آید که فرد به دلیل انجام فعالیت های مطلوب و ارزشمند اجتماعی، اعتبار و آبرو کسب می کند. برای مثال، وقتی افراد به هدف مهمی که از لحاظ اجتماعی مطلوب است، دست پیدا می کنند، احساس غرور و افتخار می کنند. تجربه این هیجان موجب می شود که فرد درباره پیشرفت های بیشتر در حوزه ای که در آن کسب موفقیت کرده، خیال پردازی کند. تجربه مکرر این هیجان موجب ایجاد انگیزه پیشرفت دائم در فرد می شود.

۷. شوخ طبعی: این هیجان زمانی ایجاد می شود که فرد در موقعیت کنونی خود، نوعی ناهمخوانی اجتماعی را درک کند. برای مثال، هیجان شوخ طبیعی ممکن است به دنبال اشتباه لپی خود فرد یا دیگران ایجاد شود. این هیجان تمایلی برای به اشتراک گذاشتن یک مورد خنده دار با دیگران و یافتن شیوه ای خلاقانه برای ادامه دادن شادی ایجاد می کند. تجربه مکرر هیجان شوخ طبعی موجب مستحکم شدن پیوندهای اجتماعی فرد می شود.

۸. الهام: هیجان الهام زمانی پدیدار می شود که فرد به نوعی شاهد برتری انسان دیگری باشد. برای مثال، افراد وقتی می بینند شخص دیگری کار نیکی انجام می دهد یا در انجام یک فعالیت خاص مهارت دارد، از وی الهام می گیرند. الهام گرفتن سبب می شود که فرد به رسیدن به سطوح بالاتری تمایل پیدا کند. تجربه مکرر این هیجان موجب ایجاد انگیزه برای رشد فردی می شود.
 
۹. شگفتی: این هیجان زمانی ایجاد می شود که فرد با لطف و محبت یا خوبی بسیار عظیم و گسترده مواجه می شود. برای مثال، افراد با دیدن جلوه های قدرت خداوند در طبیعت یا دیدن آثار هنری ارزشمند احساس حیرت می کنند. تجربه حیرت می تواند موجب ایجاد جهان بینی های جدید در فرد شود.

۱۰. عشق: وقتی که همه هیجانات مثبت ذکر شده در یک رابطه بین فردی ایمن تجربه شوند، عشق ایجاد می شود. عشق به عنوان ترکیبی از دیگر هیجانات مثبت، دامنه تفکر و عمل فرد را گسترش می دهد. تجربه عشق، طیف گسترده ای از منابع با دوام، از جمله پیوندهای اجتماعی را ایجاد می کند.

حالتان بهتر می شود اگر...

حالتان بهتر می شود اگر...

حالتان بهتر می شود اگر...
اگر می خواهید حال دل تان خوب شود ،دنبال کارهای سخت نباشید گاهی می شود با یک سبک رفتاری ساده ، حال خوب دائمی را به دست آورد.
رد پای گذشت در زندگی ما

 

گاهی بعضی ها به خاطر یک حرف سال ها با هم قطع رابطه می کنند، بعضی دیگر به خاطر یک اتفاق تا مدتها سایه همدیگر را با تیر می زنند، عده ای به خاطر یک خطا یک نفر را طرد می کنند، برخی هم سالها به امید روزی زندگی می کنند که بتوانند زخمی را که از فلانی خورده اند تلافی کنند... این داستان ها چقدر برای شما آشنا است؟ عفو و گذشت در روابط بین فردی شما چه جایگاهی دارد؟ آیا جزء کسانی هستید که از جفای دیگران می گذرند و آرامش را به خودشان هدیه می دهند یا بر عکس جزء افرادی هستید که تا مدت ها اتفاقات گذشته را در ذهنشان نشخوار می کنند و بی آنکه بدانند اجازه می دهند تا خوره ی خشم و کینه ذره ذره استخوان هایشان را بخورد؟ به عبارت دیگر رد پای گذشت در زندگی شما چقدر پررنگ است؟ 

 

شکوه گذشت در میدان جنگ

 

حتماً داستان رفتار امام حسین (ع) با حر بن یزید ریاحی را شنیده و در مورد آن خوانده اید. عفو و گذشت امام حسین (ع) نسبت به حر یکی از با شکوه ترین گذشت های تمام تاریخ است. شاید یکی از ظرافت های این گذشت بی بدیل آن باشد که درست در وسط میدان جنگ اتفاق افتاد. کم لطفی است اگر این رفتار امام حسین (ع) را فقط به حساب بخشیدن یک نفر –حر- بگذاریم و از درس های مهمی که پشت این رفتار کریمانه پنهان است به سادگی عبور کنیم. 

ما که دوستدار امام حسین (ع) هستیم، چقدر گذشت را از ایشان آموخته ایم؟ 

 

چرا گذشت کردن حال بعضی ها را خوب نمی کند؟

 

 بعضی از ما اهل گذشت کردن هستیم، یعنی وقتی از کسی ناراحت می شویم می گوییم که از او گذشتیم، ولی خیلی طول نمی کشد که دوباره پای غیبت و خودخوری به دنیایمان باز می شود. دلیل مهم این اتفاق آن است که برداشت درستی از گذشت کردن نداریم و یا فکر می کنیم که گذشت کردن همان فراموش کردن های مقطعی است. در حالی که گذشت کردن یک فرایند روانی است و ملزوماتی دارد که به طور مختصر به آنها اشاره می کنیم: 

1. اگر می خواهید گذشت کنید، اول باید فکری به حال عصبانیت تان بکنید. وقتی حرف از گذشت به میان می آید که پای رنجشی در میان باشد. رنجش هم موجب عصبانیت و خشم ما نسبت به کسی که ما را رنجانده است می شود. تا وقتی که این خشم سر جای خودش باشد و یا انکار بشود، ما نمی توانیم کسی را واقعاً ببخشیم. برای کنترل عصبانیت می توانید به روانشناس مراجعه کنید یا از افرادی که دلسوز و دانا هستند مشورت بگیرید.  

2.ببینید آیا واقعاً می خواهید ببخشید؟ بخشیدن اگر تحت فشار دیگران و یا به صورت ظاهری اتفاق بیفتد نمی تواند حال شما را بهتر کند. بخشش واقعی زمانی اتفاق می افتد که شما از ته دل به این نتیجه برسید که می خواهید از فکر و خیال های مربوط به آن رنجش خلاص شوید و خودتان بخشش را انتخاب کنید. 

3. طرف مقابلتان را دیو نبینید. کسی که شما را رنجانده هم زخم هایی از گذشته بر جانش نشسته است که البته به جای آنکه درصدد تیمار آنها بربیاید ترجیح داده است با زخم زدن به دیگران دردش را آرام کند. اما بخشش واقعی وقتی اتفاق می افتد که شما بتوانید با نگاهی وسیع تر به فرد رنجاننده نگاه کنید و به جای متنفر شدن، او را به چشم کسی که خودش هم توسط افرادی رنجانده شده است ببینید. 

4.به دنبال کشف معنی باشید. کسانی که به دنبال گذشت کردن حال دلشان خوب می شود، کسانی هستند که می توانند به درد و رنج ناشی از رنجش شان معنی بدهند. چنین افرادی به یاد می آورند که خودشان هم در مراحلی از زندگی اشتباهاتی داشته اند و نیازمند گذشت و بخشش دیگران بوده اند. 

5. الگوها را فراموش نکنید. داستان برخورد امام حسین (ع) با حر، یکی از شاخص ترین الگوهای عفو و گذشت است. کاش قدر این الگوهای ارزشمند را بیشتر بدانیم.

چگونه دهن بین نباشیم؟

برای درمان هر بیماری یا مشکلى ابتدا باید علت بروز آن را کشف و سپس به درمان پرداخت به همین جهت درمان دهن‌بینی نیز باید متناسب با علت آن باشد.

چگونه دهن بین نباشیم؟مرجان محمدیان دکترای روانشناسی عمومی  گفت با اشاره به اینکه محیط روی فرد دهن بین بسیار تاثیر گذار است؛ بیان کرد: در اصطلاح روان افراد دهن بین شخصیت وابسته دارند، به این معنا که از محیط اطراف خود تغذیه می‌کنند.

وى با بیان اینکه به طور عمومی ٢ نوع شخصیت مستقل و وابسته داریم افزود: محیط برای شخصیت وابسته مهم است یعنی زمانی خوشحال است که همه آدم‌ها سرجای خود بوده و حالشان خوب باشد و مشکلی نداشته باشند.

محمدیات ادامه داد: در واقع فردی که دارای شخصیت وابسته است از محیط تغذیه می‌کند و اگر موردی در محیط اطراف خود مشاهده کند بر روی رفتار او تاثیر گذار است.

به گفته این دکترای روانشناسی عمومی شخصیت وابسته طبیعى به این صورت است که شخصیت کودک، والد و بالغ او در حال کار کردن است؛ یعنی شخصیت والد و منطقش حاکم بر فرد است و در نتیجه این منطق تاثیرات و هیجانات حاکم بر فرد را می‌گیرد، اما اگر شخصیت وابسته تبدیل به اختلال شخصیت وابسته شود به صورت بیمارگونه از محیط تاثیر می‌پذیرد یعنی شخصیت والد و بالغ او رشد نکرده و در کودکی باقی مانده است.

روند درمان اختلال دهن بینى

محمدیان با اشاره به اینکه افراد دهن بین زمانی که با کسی صحبت می‌کنند باید او را لمس کنند تا مخاطب آنها را نگاه کند، اظهار کرد: این افراد زمانی که مخاطب آنها را نگاه کرد حرف‌های خود را می‌زنند و چون شخصیت والد آنها که منطق در آن جا قرار دارد، کار نمی‌کند یا ضعیف است، به صورت بیمار گونه هر آنچه را که از محیط اطراف دریافت می‌کنند، در رفتار خود نشان می‌دهند.

وی تصریح کرد: در واقع فرد دهن بین یعنی کسی که اختلال شخصیت وابسته دارد؛ مانند کسی می‌ماند که سیستم ایمنی بدنش ضعیف است و با ورود کوچکترین ویروس در بدنش رشد و نمو کرده و شروع به نشان دادن علائم می‌کند، لذا کوچکترین حرف روی افکار فرد دهن بین نفوذ کرده و خود را به صورت رفتار در شخص دهن بین نشان می‌دهد.

این دکترای روانشناسی عمومی در پاسخ به این سوال که آیا دهن بینی قابل درمان است، بیان کرد: اگر در حالت خیلی خفیفی باشد قابل درمان است و با تقویت شخصیت والد و بالغ فرد دهن بین این مشکل برطرف می‌شود، اما اگر به صورت اختلال شخصیت وابسته باشد، پروسه و فرآیند درمان طولانی است.

محمدیان افزود: اگر اختلال شخصیت وابسته از کودکی و در هر کدام از مراحل رشد شناختی در فرد دهن بین شکل گرفته باید وارد ناخودآگاه ذهن شد تا بتوان به آنها کمک و شخصیت والد را در آنها تقویت کرد.

وی خاطرنشان کرد: برای درمان مشکل دهن بینی باید از حالت کودکی و ثبت شناخت فرد در کودکی بکاهیم تا دهن بینی کم شود و معمولا افراد دهن بین معتاد و سیگاری بوده یا پرخوری‌های مداوم را به عنوان علائم جسمی در خود دارند.

این دکترای روانشناسی عمومی در پایان با اشاره به اینکه این افراد از پدر و مادر دهن بینی دارند گفت: این مسئله به این علت است که شخصیت کودک آنها بیمار است و حتی اگر پدر و مادر خود را از دست دهند یک جایگزین خواهند داشت، مانند یک نابینا که نیاز به فردی دارد تا مسیر را به او نشان دهد؛ بنابراین برای رفع این مشکل بهتر است از روانپزشک یا روانکاو مشاوره و راهنمایی‌های لازم را دریافت کرد.

بهبود زندگی

یک توصیه برای بهبود زندگی

یک توصیه برای بهبود زندگی
اگر بخواهید یک توصیه برای بهبود زندگی من داشته باشید، چه توصیه‌ای خواهید کرد؟ طی تحقیق که در بین افراد موفق در سراسر دنیا انجام شده‌است، نتایجی جالبی به دست آمده‌است.
اگر در کتابفروشی‌ها قدم زده باشید مطمئنا کتاب‌های زیادی در مورد بهبود زندگی و کمک کردن به خود دیده‌اید.چند کتاب در این زمینه نوشته شده؟ صدها و هزاران کتاب وجود دارد.
روش‌های بسیار زیادی برای بهبود زندگی وجود دارد که در احتمالا در کتاب‌ها، فیلم‌ها و اظهار نظرها  با آن‌ها روبه‌رو شده‌اید اما به کار گرفتن آن‌ها و موثر بودنشان شاید به راحتی خواندنشان نباشد به خصوص وقتی که تعداد زیادی از کتاب‌ها را مطالعه کرده باشید و یا سخنرانی‌ها را شنیده‌باشید بدون آن‌که چیزی تغییر کرده باشد یا تاثیری گذاشته باشد.

 

اگر بخواهید یک توصیه برای بهبود زندگی من داشته باشید، چه توصیه‌ای خواهید کرد؟ طی تحقیق که در بین افراد موفق در سراسر دنیا انجام شده‌است، نتایجی جالبی به دست آمده‌است.

 

این تحقیق در بین افراد موفق در سراسر دنیا انجام شده و از آن‌ها این سوال پرسیده شده و پاسخ‌های دریافتی به شکل زیر بوده است که ما بهترین جواب‌های دریافتی را با بالاترین آرا از طرف شرکت کنندگان انتخاب کرده‌ایم.

 

1- به قول‌ها و وعده‌های خود عمل کن(به خصوص وعده‌هایی که به خودت دادی)

 

به فیلم‌ها دقت کنید، قهرمان فیلم یک وعده‌ای می‌دهد و در آخر فیلم آن وعده راعملی می‌کند و چقدر لذت بخش است آن لحظه که قهرمان فیلم به قول خود عمل می‌کند. این یک فیلم است و حالا بنگرید که اگر در زندگی واقعی این اتفاق بی‌افتد چقدر تاثیر گذار خواهد بود. اصولا کسی که به قول‌هایش در قبال هر شخصی عمل نکند این‌طور برداشت می‌شود که آن شخص ارزش آن را نداشته که من قول‌هایم را انجام دهم. پس اگر به قول‌ها و و عده‌های درمورد خود هم عمل نکنم، یعنی برای خود ارزش قائل نیستیم.
به طور مثال اگر به خود قول دادید از این هفته شروع به ورزش کردن می‌کنم، از این هفته برای امتحان‌هایم درس می‌خوانم، این هفته به یک کلاس آموزشی می‌روم، این هفته یک غذای جدید درست می‌کنم، این هفته یک ترکیب دکوراسیون جدید می‌چینم، پس به قول‌هایتان عمل کنید و ثابت کنید که برای خود و دیگران ارزش قائلید و لذت رسیدن به خواسته‌های خود را بچشیدو یک قدم پیش بروید.

 

2- قبول کنید که همه چیز موقت است

 

این پاسخ 19 هزار بار توسط افراد مختلف انتخاب شده است. این جمله خیلی قوی و تاثیرگذار است و دقیقا جمله‌ای است که هر شخصی در زمان ناراحتی به آن فکر کند می‌تواند خوشحال شود و همچنین در زمان خوشحالی هم می‌تواند خوشحالی را در افراد کاهش دهد. قبول کنید که همه چیز موقت است، این جمله مصداق جمله مشهور "این نیز بگذرد" است. با درک این موضوع علاوه بر اینکه در زمان ناراحتی می‌توانیم حال خود را بهتر کنیم، هچنین خوشحالی‌ها و ناراحتی‌های کاذب از ما دور خواهند بود.

 

3- بدوید! اراده و استقامت یاد خواهید گرفت

 

یکی از عجیب‌ترین پاسخ‌ها که تعداد رای بالایی آورد. دویدن به شما یاد می‌دهد مصمم شوید و برای رسیدن به اهدافتان پافشاری کنید. بدن شما در حال دویدن می‌خواهد بایستد اما مغز شما می‌گوید که باید راه را ادمه دهید. اثر دویدن بر روی انسان معجزه‌آسا می‌باشد.

 

4- باهوش تر کار کنید، سخت‌تر کار نکنید

 

آبراهام لینکولن در جمله‌ای معروف می‌گوید: "شش ساعت وقت برای قطع کردن یک درخت به من بدهید، من 4 ساعت اول را مشغول تیز کردن تبر خواهم بود". توصیه‌ی ما این است به جای آن‌که سخت کار کنید، سعی کنید باهوش‌تر کار کنید تا اثرات مثبت‌تر بسیاری ببینید.

 

5- در واقعیت زندگی کنید، در فضای مجازی زندگی نکنید

 

همه‌ی ما فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی را تجربه کردیم، گردش‌هایی بی‌پایان حتی در مواقعی که کسی با ما در حال صحبت می‌باشد حواسمان به صفحه‌ی گوشی خواندن پیغام یا خبر جدید است.
این کار باعث می‌شود شب‌ها بیدار بمانید و به یک موجود فوق ضد اجتماعی تبدیل شوید در حالی که تصور می‌کنید خیلی اجتماعی هستید.
افراد معتاد به فضای مجازی در واقع یک زندگی مجازی دارند و از تجربه کردن وقایع به صورت واقعی محروم می‌شوند.
چت کردن در فضای مجازی زندگی را تباه می‌کند، از فرصتی که خدا در اختیارمان گذاشته باید استفاده کنیم. پرسیدن حال مردم یا اینکه به چه چیزی علاقه دارند و یا امروز چه کار کرده‌اند چه فایده‌ای برای ما خواهد داشت؟ بهتر نیست وقت خود را صرف زندگی خود کنیم؟

 

همه‌ی ما می‌دانیم چه کارهایی برای زندگی و پیشرفت‌مان مفید است، همه‌ی ما می‌دانیم چه کارهایی باعث اتلاف وقت و عمر ما می‌شوند. پس به دانسته‌های خود عمل کنیم و سعی کنیم بیهوده وقت نگذرانیم. پیشرفت یک جامعه، شهر و یک کشور به پیشرفت تک تک افراد آن جامعه مربوط می‌شود یا بهتر بگوییم پیشرفت تک تک افراد جامعه به پیشرفت آن جامعه منتهی خواهد شد.

 

جمع بندی

 

هدفمند زندگی کنیم، باهوش‌تر فعالیت کنیم، از بخش مفید فضای مجازی استفاده کنیم، چت کردن بیهوده با افراد ناشناس در اینترنت فقط وقت و هزینه‌ی ما را از بین می‌برد، پایبند به قول‌های خود باشیم، اصل زندگی و دنیا را درک کنیم و هدف زندگی خود را دریابیم، ورزش بسیار مفید است، سبک زندگی خود را بهینه کنیم.

عینک بدبینی خود را برداریم

بدبینی نگرشی است که در آن روند امور رو به تباهی است و آرزو‌های آدمی برآورده نمی‌شود و پلیدی‌ها و سختی‌های زندگی بر خوبی‌ها و خوشی‌های آن سنگینی می‌کنند.

چطور عینک بدبینی خود را برداریم؟قضاوت‌های ارزشی ممکن است بطور چشمگیری در میان افرادِ متفاوت فرق کنند و پرسش «آیا نیمه لیوان پر یا خالی است؟» یک نمونه رایجِ این پدیده است.


در چنین موقعیتی، تصور اینکه آن چیز خوب یا بد است، می‌تواند به‌ترتیب خوش‌بینی یا بدبینی نامیده شود. تفکر بدبینانه در طول تاریخ بر تمام شیوه‌های تفکر تأثیرگذار بوده است.


بدبینی و سوء ظن بسیار تلخ و آزار دهنده است و عامل گناهان زیادی از جمله خیانت، غیبت، تهمت، تحقیر دیگران، قطع رحم، اختلافات و منش‌های خانوادگی و فامیلی، قتل و ... خواهد شد.


البته تعریف بدبینی بسیار گسترده است و شامل بدبینی در مورد مسائل اقتصادی، توانایی‌های فردی، ارتباطات خارج از چهارچوب خانواده و مسائل بهداشتی و سلامت می‌شود.


مرجان محمدیان دکترای روانشناسی عمومی با بیان اینکه در مورد بدبینی سه طیف مختلف وجود دارد؛ بیان کرد: یک حالت بدبینی به صورت اختلال است که به آن پارانوئید گفته می‌شودو فرد مبتلا به بیماری پارانوئید مدام در این فکر است که دیگران به فکر ویران کردن زندگی او هستند و از این رو، وجود هرکسی در اطراف خودش را به منزله یک تهدید برمی شمارد.


وی افزود: این اختلال درمان دارد و فرد مبتلا با مراجعه به متخصص و استفاده از دارو و روان درمانی می‌تواند بهبود یابد.


وی با اشاره به این که فرد مبتلا به بیماری پارانوئید (سوء ظن همراه با توهم) به زمین و زمان شک دارد، گفت:: فرد مبتلا به پارانوئید احساس می‌کند هرکس او را می‌شناسد برای وی نقشه‌هایی خصمانه می‌کشد که فرد بر اثر عواملی مانند بیماری یا استفاده از مواد مخدر مانند آمفتامین‌ها دچار بدبینی بیمارگونه شده است.

بدبینی به هسته ارتباطات افراد هم نفوذ می‌کند

بیماری پارانوئید نوعی روان گسیختگی مزمن و جدی است و به درمان‌های بلندمدت نیاز دارد. فرد پارانوئید مدام در این فکر است که دیگران به فکر ویران کردن زندگی او هستند و از این رو، وجود هرکسی در اطراف خودش را به منزله یک تهدید برمی شمارد.


محمدیان با اشاره به اینکه اختلال پارانوئید روابط نزدیک فرد مبتلا را تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ اظهار کرد: فرد به خواهر، مادر یا همسر خود بدبین شده و احساس می‌کند علیه او توطئه می‌کنند پس در این اختلال بدبینی به هسته ارتباطات افراد هم نفوذ می‌یابد.


وی افزود: درطیف دیگری از بدبینی ما با شخصیت پارانوئید مواجه هستیم که این افراد محتاط بوده و ریسک نمی‌کنند و به سرعت با کسی صمیمی نمی‌شوند که در این نوع شخصیت‌ها هسته ارتباط آسیب نمی‌بیند و روابط نزدیک خیلی تحت الشعاع آن قرار نمی‌گیرد.


این دکترای روانشناسی عمومی تاکید کرد: در طیف اول و دوم افراد مبتلا حتما باید به یک متخصص مراجعه کنند و هیچ نوع خوددرمانی برای آن‌ها وجود ندارد.

 

خٌلق پارانوئید را بشناسید

فرد شکاک وبدبین همواره خود را در معرض خطر می‌بیند و از نظر او «همه از پشت خنجر می‌زنند». در واقع او به زمین و زمان بدبین است و با شمشیر تهمت زندگی را از پا در می‌آورد.


محمدیان با اشاره به اینکه در طیف دیگری از بدبینی افراد رفتار‌های پارانوئید از خود نشان می‌دهند؛ بیان کرد: خلق پارانوئید که در اصطلاح عام "بدبینی" نام دارد زمانی ایجاد می‌شود که یک فرد در بازه‌های زمانی مشخص چندین بار با شکست از سوی دیگران مواجه می‌شود که به صورت ناخود آگاه این فرد به حالت گوش به زنگی می‌رسد.


وی افزود: وقتی در یک بازه زمانی مشخص چند اتفاق بد برای فرد پشت سر هم رخ می‌دهد کم کم بدن شرطی شده و منتظر یک اتفاق بد و آسیب زا است که به آن بدبینی می‌گویند؛ یعنی فرد محتاط است که در دو طیف این بدبینی دسته بندی می‌شود.


این دکترای روانشناسی عمومی ادامه داد: در یک طیف یا خود فرد مدام دچار شکست و آسیب شده و نسبت به آن موضوع شرطی شده است و در طیف دوم فرد از دیگران و جامعه در مورد موضوعی اخبار ناگواری شنیده که خطرناک بوده و می‌تواند برای اجتماع آسیب زا باشد.


وی گفت: یعنی فرد هیچ شکستی نخورده است، اما در فضا‌های مختلف انواع شکست‌ها را مشاهده کرده و از نحوه وقوع آن‌ها اطلاع یافته است و اتفاقات ناگوار از بیرون مانند یک ویروس به باور‌های ما حمله می‌کنند و در نتیجه وقتی فرد چند اتفاق را از بیرون مشاهده می‌کند دچار بدبینی خواهد شد.

 

روش‌های درمان بدبینی

آدم بدبین به دلیل دیدن و شنیدن مکرر و مداوم بدی‌ها، شکست‌ها و ناکافی‌های فراوان، اطلاعاتی منفی و سیاه از محیط در مخزن ذهن خود بایگانی نموده و تحت تأثیر آن‌ها به مرور به تجربه و تحلیل ورودی‌ها می‌پردازد.


اگر چه انسان می‌تواند بر خلاف اطلاعات عمل کند و با اراده و اعتقاد خویش در برابر تمامی تحمیلات و تلقینات و تعلیمات بایستد، امّا این گروه جزو اقلیت بسیار ناچیز قرار می‌گیرند؛ بنابراین برای معالجه و درمان ریشه‌ای سوءظن و بدبینی باید ورودی‌های ذهن و ضمیر خود را کنترل کنیم، زیرا چشم و گوش و دهان سه شاهراه مهم ورودی‌های ذهن انسان هستند که باید مراقب آن‌ها بود تا داشته‌ها و ورودی‌های سالم ذهن، موجب خروجی‌های سالم آن شود.


محمدیان با اشاره به این مطلب که انتشار اخبار توسط افراد غیر متخصص بر ایجاد بدبینی دامن زده و احساس منفی را درافراد ایجاد می‌کند؛ خاطرنشان کرد: باید افراد سعی کنند فقط اخبار مستند و رسمی را رصد کرده و هرگاه احساس کردند که دچار بدبینی شده اند تا مدتی سمت اخبار بویژه خبر‌های نامعتبری که در فضای مجازی منتشر می‌شود؛ نرفته و از اخبار مفید و آموزنده استفاده کنند.


به گفته این دکترای روانشناسی عمومی رصد اخباری که حاوی امواج و انرژی منفی هستند بر روحیه فرد اثر گذاشته و حس بدبینی را در او تقویت می‌کند.


وی تصریح کرد: افرادی که چند شکست را پشت سر هم تجربه کرده اند حتما یک کار موفق را که ملموس و حتمی است؛ انجام دهند بطور مثال خانمی که سه بار در رابطه عاطفی خود شکست خورده است باید سعی کند به سمت انجام کارو اتفاق جدیدی برود تا یک موفقیت را در بین شکست‌های خود تجربه کند تا این شکست‌ها برای او به شکل یک عادت و رفتار درنیامده و فرد دچار بدبینی نشود.


وی با بیان این که زنان بر اثرنوسان هورمون‌های جنسی احساسی‌تر از مردان هستند؛ اظهار کرد: با توجه به این مهم شدت و ناراحتی هر شکست در زنان بیش از مردان است و نهایتا زنان با تعداد کمتری از شکست‌ها به درجه بدبینی می‌رسند.


محمدیان با اشاره به اینکه خداوند ظرافت و احساس را در وجود زنان نهاده است، بیان کرد: احساس یعنی ظرافت و زمانی که ظرفی ظریف‌تر باشد احتمال شکنندگی آن بیشتر بوده و محافظت بیشتری لازم دارد بنابراین زنان در روابط خود محتاط‌تر یا اصطلاحا بدبین می‌شوند و برای دوری از این پدیده باید از ارتباطات کوتاه مدت دوری کرده تا شکست‌های مداوم را تجربه نکنند و به آدم‌هایی که هنوز به آن‌ها اطمینانی ندارند چه از نظر کاری و چه عاطفی وابسته نشوند تا باور‌های آن‌ها اسیب ندیده و بدبین نشوند.

ناگفته نماند که تمرین و ممارست، مطالعه کتب دینی، عرفانی، اخلاقی و روانشناسی کاربردی، تأثیر فوق العاده‌ای در ذهن و زندگی زیبای علمی و اخلاقی داشته و همچون چراغی راه را بر ما روشن و بدی‌ها و بدبینی‌ها را که اغلب ریشه در جهل و نادانی داردند از بین خواهند برد.

افراد شاد، هرگز این کارها را نمی کنند

افراد شاد، هرگز این کارها را نمی کنند

افراد شاد، هرگز این کارها را نمی کنند
بیشتر لبخند بزنید، بیشتر ورزش کنید، و بیشتر در کارهای خیرخواهانه داوطلب شوید. اما اگر می خواهید ذاتا و از درون شاد باشید، باید بدانید که چه کارهایی نباید انجام دهید. رفتارهای زیر را در سال جدید در زندگی تان متوقف کنید تا بیشتر شاد و پرنشاط شوید.
مدام گوشی شان را چک نمی کنند
پشت چراغ قرمز، در اتاق انتظار، پیش از خواب: شیب لغزنده ای به سمت رسانه های اجتماعی اعتیادآور وجود دارد که وادارتان می کند مدام گوشی تان را چک کنید و در نتیجه حس و حال بدی پیدا کنید. بیشتر اوقات با بالا و پایین کردن بی هدف صفحات، احساس بهتری پیدا نمی کنید. اتفاقا وقتی شاد و سرحال هستید، مدام گوشی تان را چک نمی کنید، در لحظه زندگی می کنید، روی کاری که درحال انجامش هستید تمرکز دارید و به کسی که با او هستید توجه می کنید. ضمنا تحقیقی جدید ، نشان داده کاربران فیس بوک نسبت به سایرین که در فیسبوک نیستند، 39 درصد بیشتر در معرض این هستند که شادی را احساس نکنند.
برداشتن اپلیکیشن های رسانه های اجتماعی از گوشی تان، اولین و بهترین قدم به سمت زندگی در زمان حال و در همین جاست؛ چون کمتر برای چک کردن غیرارادی آنها وسوسه خواهید شد. یاد بگیرید که در لحظه هایی بدون بالا و پایین کردن صفحات احساس آرامش کنید. بعلاوه با این کار منبعی دیگر از استرس را حذف خواهید کرد، هیچ کس دوست ندارد کاری را ناتمام رها کند، بنابراین وقتی که احساس می کنید کاری وجود دارد که باید انجامش دهید یا چیزی که باید نگاهی به آن بیاندازید، به سختی می توانید آرامش داشته باشید.

 

 استراحت کردن را فراموش نمی کنند

یک برنامه فشرده و پرمشغله، حتی پیش از شروع روز هم حس شتاب زدگی و عجله را ایجاد می کند، گویی زمانی برای تنفس ندارید و اگر داشته باشید، عقب افتاده و بازنده خواهید بود. افراد شاد می دانند که چطور مودبانه "نه" بگویند. آنها می دانند زمانی می توانند درکارهای شان بهترین باشند که برنامه شان را الویت بندی کنند. 

اگر نمی توانید در محل کارتان از یک روز پرمشغله شانه خالی کنید. چند دقیقه بین جلسات زمان بگذارید و روی تنفس تان تمرکز کنید، این بهترین ابزار برای آرامش در طول یک روز پرتکاپو است. همزمان با کشیدن هوا به ریه ها روی خنکی تمرکز کنید و با بیرون دادن آن روی گرما تمرکز نمایید. دم و بازدم های تان را بشمارید، اجازه دهید بازدم تان دوبرابر دم، طول بکشد تا ضربان قلب تان آرام شود.

  

افراد شاد وقتی کارها طبق برنامه پیش نمی رود یا جوابی پیش بینی نشده دریافت می کنند، کنجکاو می شوند و انتظار دارند دلیلی منطقی وجود داشته باشد. از خود می پرسند،" چه اتفاقی افتاده؟"، نه این که عصبانی شوند و فکر کنند.

 

 

 با افراد آه و ناله کن وقت نمی گذرانند

در بیشتر موارد شما تحت کنترل افرادی هستید که وقت تان را با آنها سپری می کنید. اگر فضای تان پراز انرژی منفی شد یا آه و ناله و دلسوزی ها به درازا کشید، تمامش کنید. زندگی ممکن است دشوار و ناخوشایند باشد، گیرکردن در شرایط ناراحت کننده کمکی نخواهد کرد. غصه خوردن و آه و ناله و دلسوزی کردن، شاید در لحظه احساس خوبی بدهند اما در درازمدت بر روحیه و روابط تان تاثیر منفی گذاشته و آسیب زننده هستند. درست است که می گویند:" اگر با نُه دوست بدبخت و ناله کن همراه شدی، اجبارا دهمی شان تو خواهی بود."

 

 

 دیگران را مسبب مشکلات شان نمی دانند

افرادشاد وقتی کارها طبق برنامه پیش نمی رود یا جوابی پیش بینی نشده دریافت می کنند، کنجکاو می شوند و انتظار دارند دلیلی منطقی وجود داشته باشد. از خود می پرسند،" چه اتفاقی افتاده؟"، نه این که عصبانی شوند و فکر کنند،" چطور توانستند با من چنین کاری کنند؟". حتی وقتی کسی آسیبی به آنها رسانده و باعث رنجش شان می شود این افراد نگران می شوند که چه اتفاقی ممکن است در زندگی آن شخص رخ داده باشد که باعث شود چنین رفتار کند. به عبارتی دیگر، آن رفتار را به خود نمی گیرند و شخصی تلقی نمی کنند. اما این در واقع مهارتی است که بیشتر ما اگر برای تغییر الگوهای تفکرمان وقت بگذاریم می توانیم آن را یادبگیریم.

 

  

واکنش یک فرد شاد نسبت به موفقیت دیگری، شگفت انگیز و عالی است! افراد ناراحت و ناراضی در دنیای کوچکی زندگی می کنند که پاداش ها و امتیازات دیگران برای شان وحشت انگیز است.

 

خودشان را با دیگران مقایسه نمی کنند

جنگ دیگری علیه فیس بوک: شبکه های اجتماعی می توانند شادی شما را کم کم نابود کنند چون مطالعات زیادی نشان داده، راه را برای مقایسه خودتان با دیگران بسیار هموار می نمایند. به جای انتقاد از خودتان، خود را واقعا مورد ملاحظه و بررسی قرار دهید.

بابت موفقیت دیگران شادی می کنند

واکنش یک فرد شاد نسبت به موفقیت دیگری، شگفت انگیز و عالی است! افراد ناراحت و ناراضی در دنیای کوچکی زندگی می کنند که پاداش ها و امتیازات دیگران برای شان وحشت انگیز است اما افراد شاد در دنیای بزرگی زندگی می کنند که چیزهای زیادی برای شادی شان دارد. این بار که دوست تان در شغلش پیشرفتی کرد، به او تبریک بگویید و شادی تان را ابراز کنید. در مورد چیزهایی که وابسته به شانس هستند نیز نمی دانید چه وقت نوبت شما خواهد بود، پس چرا برای خوش شانسی دیگران شادی نکنید؟ به طور خلاصه: در اطراف مان چیزهای خوب زیادی برای شادی وجود دارند، شاد بودن برای موفقیت و اتفاق های خوب مربوط به دیگران، به این معنی نیست که فرصت و شانسی برای شما وجود نخواهد داشت. بلکه هدف این است که در این زمان شادتر و خوش حال تر باشید.

زندگی بهتر

درس هایی مهم، برای داشتن زندگی بهتر

درس هایی مهم، برای داشتن زندگی بهتر
هرکدام از ما مسائل زیادی را در زندگی‌مان تجربه می‌کنیم و بعد از آن دیگر یک سری اشتباهات را تکرار نمیکنیم، اما واقعا نکات اساسی‌ای که باید به یاد داشته باشیم چه چیزهایی هستند؟
بنظر شما چه چیزهایی هستند که مردم در زندگی آنها را دیر متوجه می‌شوند؟ چه چیزهایی هستند که اگر بعضی وقت‌ها زودتر متوجه آنها می‌شدیم می‌توانستیم زندگی بهتری داشته باشیم؟

 

۵ درسی که اغلب افراد در زندگی دیر به آن می‌رسند!
 
 
هرکدام از ما مسائل زیادی را در زندگی‌مان تجربه می‌کنیم و بعد از آن دیگر یک سری اشتباهات را تکرار نمیکنیم، اما واقعا نکات اساسی‌ای که باید به یاد داشته باشیم چه چیزهایی هستند؟

۱. میزان درک ما بر نحوهٔ زندگی‌مان تاثیرگذار است
نحوهٔ تفسیر و درک دنیا به طور مستقیم بر باورها و نحوهٔ زندگی شما تاثیر می‌گذارد. ادراک همانقدر که تعصب ایجاد می‌کند آگاهی هم ایجاد می‌کند و همانقدر که ترس ایجاد می‌کند کنجکاوی هم ایجاد می‌کند.
حقیقت این است که انسان سیری ناپذیر است وهمواره بیش از آنچه دارد می‌خواهد، حتی اگر این خواستن در ناخودآگاه او باشد. از بدو تولد تا انتهای حیات جامعه همواره بر تحصیل تاکید می‌کند، بر اینکه یاد بگیریم و بفهمیم که ما قادر به انجام چه کارهایی هستیم؛ اما مشکل اینجاست که شما نمی‌دانید چه چیزهایی را نمی‌دانید و نمی‌فهمید!
حال سوال اینجاست که چطور باید بدانیم که چه چیزهای دیگری را باید بفهمیم و یادبگیریم؟ می‌توانید با این سوال شروع کنید: من چه چیزایی رو نمی‌دونم و بلد نیستم؟ راجع به چی می‌خوام بیشتر بدونم؟
مهم تر از همه این است که بدانید اشتباه کردن اشکالی ندارد، چراکه این اشتباهات هستند که زمینه ساز رشد ما می‌شوند.

۲. همه چیز موقتی است
اوقات خوش موقتی هستند اوقات بد هم موقتی هستند. پس وقتی اوضاع خوب است خوشحال باشید، از آن استفاده کنید و قدردان این لحظات باشید و وقتی اوضاع بر وفق مراد نیست بدانید که بالاخره از این قضیه گذر خواهید کرد. به یاد داشته باشید که زندگی پر از پیچ و خم و بالا پایین است.
در هر چیزی درسی نهفته است. اغلب قدردان زندگی و زیستن بودن برای افراد دشوار است. ارزش لحظات سخت‌تان را بدانید چراکه این قضیه به مهمی فروتن و قدردان ماندن در لحظات شاد زندگی است!
همه چیز در زندگی موقتی است، پس سعی کنید بیشترین بهره را از همه چیز ببرید.

۳. اهمیت زندگی در لحظهٔ حال
اگر افسرده هستید در گذشته زندگی می‌کنید و اگر مضطرب هستید در آینده زندگی میکند اما اگر آرامش دارید در لحظهٔ حال زندگی می‌کنید. (فیلسوف چینی)
ما در اغلب اوقات تمایل داریم که نگران اتفاقاتی که قرار است بیوفتند باشیم و در چیزهایی که گذشته است غرق شویم. با اینکه توجه داشتن به آینده امری حیاتی است اما باید مواظب باشید که نگذارید لحظهٔ حال شما را خراب کند. لحظات به زودی تبدیل به خاطره می‌شوند پس از لحظات‌تان لذت ببرید و سعی کنید خاطرات خوبی برای خودتان بسازید.
معمولا فهمیدن و درک اینکه نگرانی‌ها دردی از مشکلات دوا نمیکنند طول می‌کشد.
باید از گذشته درس گرفت و زمانی را هم به برنامه ریزی و فکر کردن به آینده اختصاص داد اما باید عمدهٔ ‌وقت را صرف لحظات حال کرد؛ چراکه تعادل و سعادتمندی در زندگی یعنی درک همین موضوع!

۴. کاری که دوست دارید را بکنید، کاری که می‌کنید را دوست داشته باشید
کار شما یکی از جنبه‌های مهم زندگی شماست که خودتان را وقف آن می‌کنید. اگر شما از کارتان رضایت نداشته باشید این نارضایتی بر جنبه‌های دیگر زندگی‌تان هم تاثیرگذار خواهد بود. هیچ چیز و هیچکس کامل نیست اما شما باید روی خودتان کار کنید تا به اهدافتان دست پیدا کنید.
مهم‌تر از همه اینکه روی خودتان سرمایه گذاری کنید.
این قضیه در زندگی غیرکاری هم صدق می‌کند. مثلا چه عادات و سرگرمی‌هایی را دوست دارید کم یا متوقف کنید؟ کدامیک را می‌خواهید گسترش دهید و بیشتر کنید؟ اینکه بدانید چه کارهایی می‌کنید و دوربرتان چه آدم‌هایی هستند مهم است. اطلاعات مانند غذای مغز هستند پس حواستان به خورد و خوراک مغزتان باشد، چیز مسموم به آن ندهید!
جمله‌ای از باب دیلن هست که می‌گوید: پول دیگر چیست؟ انسان وقتی موفق است که صبح از خواب بیدار شود و شب بخواب برود و بین این دو کاری را بکند که خودش دوست دارد و خودش دلش می‌خواهد!

۵. برای شاد بودن باید تلاش کرد
شادترین مردم کسانی هستند که خیلی روی خودشان کار کرده‌اند.شاد بودن به تلاش احتیاج دارد. پس عاقلانه انتخاب کنید. شاد بودن یعنی اینکه انتخاب کنید قربانی نباشید و انرژی‌تان را صرف خودتان کنید.
 

 ۵ درسی که اغلب افراد در زندگی دیر به آن می‌رسند!

زندگی مجموعه‌ای از تحولات و تجربه‌هاست.
یکی از بدترین کارهایی که می‎توانید برای بهبود و تحول خودتان انجام دهید این است که خودتان را با دیگران مقایسه کنید. حسادت کار آسانی است!‌مخصوصا در این روزگار دنیای مجازی و شبکه‌های اجتماعی؛ اما باید بدانید که مردم  تمایل دارند که در این فضاها فقط جنبه‌های زیبای زندگی‌شان را به اشتراک بگذارند بخاطر همین هم اکثر اوقات برداشت‌تان از زندگی دیگران اشتباه است! و حتی اگر اشتباه هم نباشد شما باید روی خودتان تمرکز کنید و به فکر بهبود و پیشرفت و دستیابی به خواسته‌های خودتان باشید نه داشته‌های دیگران.

شاد بودن به تمرین احتیاج دارد. شما فقط یک بار زندگی می‌کنید پس تلاشتان را بکنید که بهترین زندگی را برای خودتان بسازید.

شاد باشید

اگر می‌خواهید شاد باشید، این ۱۰ عادت را ترک کنید

اگر می‌خواهید شاد باشید، این ۱۰ عادت را ترک کنید
شاید لازم باشد از یک سری از عادت‌ها دست برداریم تا شادتر باشیم. اما بیشتر افراد فکر می‌کنند برای شادتر بودن حتما باید چیزی به زندگی‌شان اضافه شود. کلید اصلی شاد بودن در واقع رها کردن یک سری از نگرش‌ها و رفتارهاست.
 
برخی از افراد سعی می‌کنند با خریدن چیزهای موقتی و یا انجام بعضی از فعالیت‌ها، به شادی دست پیدا کنند. اما آیا دوست دارید بدانید از کجا باید شروع کنید؟ در ادامه ۱۰ عادت را می‌گوییم که برای شادتر بودن لازم است آنها را ترک کنید.
 
۱. اضافه کاری نکنید

بله درست و قابل درک است؛ شما به پول این اضافه کاری‌ها نیاز دارید یا شاید هم نمی‌خواهید به رئیس‌تان «نه» بگویید یا اصلا شاید خوره‌‌ی کار هستید! دلیل اضافه کاری‌تان هر چه که باشد اگر می‌خواهید آدم شادتری باشید باید دست از اضافه کاری بردارید.
 
مطالعات زیادی نشان داده که مدام اضافه کاری کردن می‌تواند بر سلامت روحی‌تان اثر منفی بگذارد. اضافه کاری به تندرستی‌تان هم آسیب می‌زند چون باعث ابتلا به افسردگی و اضطراب می‌شود. ضمنا همه‌ی ما نیاز داریم تا بین کار و زندگی‌مان، تعادل برقرار کنیم. یک زندگی متعادل به ما این فرصت را می‌دهد که انرژی کسب کرده و تمدد اعصاب کنیم. حتی وقت سپری کردن با دوستان و خانواده هم می‌تواند به آرامش ما کمک کند، حتی اگر این وقت سپری کردن، کمک به آنها در انجام کارهای سخت‌شان باشد.

۲. اینقدر با خودتان حرف نزنید

تخمین زده شده که ما هر دقیقه تقریبا ۳۰۰ تا ۱۰۰۰ کلمه با خودما حرف می‌زنیم! و این خودش بهترین نشانه است که ثابت می‌کند مخرب‌ترین نیروی جهان برای ما، خودمان هستیم. وقتی مشکلی برای‌مان پیش می‌آید به راحتی ممکن است در دام گفتگوی درونی بیفتیم.
 
اما گفتگوی منفی درونی می‌تواند اثرات واقعا ویرانگری داشته باشد که هم جسم را تحت تاثیر قرار می‌دهد و هم روح و روان را. چیزهایی که به خودمان می‌گوییم می‌تواند فرصت شاد بود را از ما بگیرد. به جای غوطه ور شدن در عادت گفتگوهای غم‌انگیز با خود، گفتگوی مثبت و انگیزه بخش را با خودتان تمرین کرده و جملات مثبت را پیش خود تکرار کنید.
 
مثلا اگر در محل کار دچار استرس شدید، بیرون از اتاق کارتان قدم بزنید و به خودتان یادآوری کنید که همه چیز روبراه است و شما می‌توانید موقعیت پیش‌رو را مدیریت کنید. با خودتان با اشتیاق حرف بزنید و بهترین دوست خودتان باشید.

۳. اینقدر سعی نکنید همه چیز را کنترل کنید

اگر دوست دارید شاد باشید، واقعا باید بتوانید تمایل‌ و عادت‌تان را نسبت به کنترل همه‌ی جوانب زندگی، ترک کنید. بله درست است که که شما دوست دارید روی همه چیز کنترل داشته باشید تا احساس امنیت کنید، اما اغلب ما محدوده‌ی این کنترل‌ها را نمی‌دانیم و با درگیر کردن خودمان در برنامه‌های پرمشغله و دردسرساز بیفایده، سعی می‌کنیم حتی رفتارهای دیگران را هم کنترل و اصلاح کنیم.
 
حتی بعضی از افراد سعی می‌کنند با پیش‌بینی کردن چیزهایی که از کنترل‌شان خارج است، ظاهرا خودشان را آماده‌ی موقعیت‌هایی کنند که شاید پیش بیاید و شاید هم نه. این نوع کنترل می‌تواند موجب اضطراب و نابسامانی در زندگی شود. شاید قبولش سخت باشد اما باید هر کس و هر چیزی را همانطوری که در همین لحظه هست بپذیرید تا هم شما شاد باشید و هم هر کسی که در اطراف شماست.

۴. دست از سرزنش دیگران بردارید

سرزنش کردن، بیشتر انداختن تقصیر به گردن دیگران است تا قبول مسئولیت رفتارها و عواقب. به عبارتی، همیشه اشاره کردن به دیگران به عنوان مقصر، بسیار راحت‌تر از به گردن گرفتن اشتباه است. به جای گناهکار دانستن دیگران یا شرایط، در آینه نگاهی به خودتان بیندازید. سرزنش و نکوهش دیگران، کمکی به شما نمی‌کند، در عوض سعی کنید این انرژی را برای پیدا کردن نقطه‌ی ضعف، برطرف کردن آن و یافتن یک راه حل مناسب بگذارید.
 
اگر می‌خواهید شاد باشید، این ۱۰ عادت را ترک کنید (هدی بانکی)
 
۵. از آدم‌های بدبین و منفی‌باف دوری کنید

بدبینی درست مانند سرماخوردگی، واگیر دارد. ما انسان‌ها موجودات اجتماعی هستیم و ناخودآگاه خود را با عادات و ارزش‌های آنهایی که به ما نزدیک هستند وفق می‌دهیم. بهتر است در حلقه‌ی افراد خوشبین قرار بگیرید، افرادی که با نشاط، با انگیزه، حامی و مشوق هستند. البته عملا امکان پذیر نیست که تمام افراد بدبین و منفی باف دور و برمان را حذف کنیم، اما همین که زمان کمتری را با این افراد غرغرو و ناخوش احوال سپری کنیم و نسبت به هیجانات و احساسات خودمان آگاه‌تر باشیم کافیست.
 
۶. ترس ِ از دست دادن (FOMO) را کنار بگذارید

ریچارد برانسون، کارآفرین مولتی میلیاردر انگلیسی می‌گوید: «فرصت‌ها مانند اتوبوس‌ها هستند؛ همیشه یکی دیگر در راه است!»

آیا از آن دست افرادی هستید که مدام ترس ِ از دست دادن چیزی را دارید؟ اگر اینطور است پس نمی‌توانید شاد باشید، چون مدام می‌خواهید همه چیز را کنترل کنید تا مبادا اتفاق بدی بیفتد و این دلشوره و استرس، جایی برای شاد بودن باقی نمی‌گذارد.
 
شما باید بدانید که منابع و زمان محدودی در اختیار دارید و نمی‌توانید تمام وقت، با تمام انرژی‌تان مشغول نگرانی و ترس باشید. اگر فرصتی را از دست دادید دلیل نمی‌شود بترسید و فکر کنید همیشه اینطور خواهد بود، همین ترس باعث از دست دادن فرصت بعدی‌تان خواهد شد. پس با احساس ترس، خودتان را محدود و غمگین و گناهکار نکنید.

۷. اینقدر سعی نکنید روی دیگران تاثیر بگذارید

اینقدر دست و پا نزنید چیزی باشید که نیستید! سعی می‌کنید دیگران را شبیه خودتان بکنید؟ یا سعی دارید خودتان را شبیه دیگران بکنید؟ این کارها بیفایده است؛ تنها چیزی که مهم است این است که خودتان را دوست داشته باشید و واقعی باشید. روی بهتر شدن در نوع ِ خاص خودتان تمرین کنید تا نقاط قوت‌تان قوی‌تر شده و نقاط ضعف‌تان کم رنگ‌تر شود.
 
آیا با خودتان مهربان هستید؟ خودتان را تشویق می‌کنید؟ نقاب را کنار بگذارید و خودتان باشید. شما نمی توانید دیگران را وادار کنید که آنطور که شما دوست دارید، قضاوت‌تان کنند. قضاوت‌های دیگران را رها کنید. خواهید دید چقدر انرژی‌تان ذخیره شده و دیگران هم چقدر جذب شخصیت قوی شما خواهند شد.

۸. باور کنید هیچکس به شما بدهکار نیست

شاید بیرحمانه به نظر برسد اما واقعیت این است که هیچکس به شما هیچ چیزی بدهکار نیست؛ نه پدر و مادرتان، نه رئیس‌تان که برایش کار می‌کنید و نه هیچکس دیگر. تنها خودتان هستید که چیزهای بزرگ و ارزشمندی را به خودتان بدهکارید. اگر رویکردتان نسبت به زندگی با این ذهنیت باشد که از کسی یا کسانی چیزهایی طلب دارید، بی تردید با ناامیدی و ناراضایتی روبرو خواهید بود.
 
اما اگر تمام تلاش‌تان را برای رسیدن به هدف‌تان بکنید و قدردان هر آنچه دارید باشید، خواهید دید لحظات شادتر و آرام‌تری از آن ِ شماست و بابت هر موفقیت کوچکی، شاد و راضی خواهید بود. زندگی با این نگرش، قدرتی شگفت‌ انگیز و باورنکردنی به شما می‌دهد که به راحتی می توانید توقع داشتن از دیگران و طلبکار بودن از آنها به خاطر شادی دل خودتان کنار بگذارید.

۹. اینقدر سعی نکنید کامل باشید

البته مجاز نیستید با سهل انگاری کارتان را اشتباه انجام دهید یا کوتاهی کنید، بلکه نکته اینجاست که نباید انتظار داشته باشید در هر کاری صد در صد باشید. این کاملا غیرواقعی است و آنهایی که از خودشان توقع بی‌عیب و نقص بودن را دارند، خودشان موانع سنگین و طاقت فرسایی در مسیر زندگی‌شان قرار می‌دهند که در نهایت نه می‌توانند شاد باشند و نه موفق.
 
 
 
تخقیقات هم نشان داده که کمال‌گرا بودن می‌تواند موجب اضطراب‌های بیشتر در زمینه‌های اجتماعی بشود و جلوی تجربیات جدید را بگیرد. اگر سعی کنید کامل باشید، نمی‌توانید روابط بلند مدت با دیگران برقرار کنید. شک و تردید داشتن به خود و یا به عبارتی مطمئن نبودن نسبت به توانایی‌های خود، احساس بی‌ارزش بودن را به فرد القا می‌کند. همین که خوب باشید کافیست، اگر فکر می کنید این خوب بودن برای شما کافی نیست و مدام در جستجوی کامل بودن و توجه وسواس گونه به این تمایل هستید، بهتر است تحت رفتار درمانی قرار بگیرید.

۱۰. دست از زیاده خواهی بردارید

بعضی از افراد ظاهرا به هیچ اندازه‌ای قانع نیستند و رویکردشان نسبت به هر چیزی در زندگی، زیاده خواهیست. این جور افراد معمولا با حسادت ورزی دست و پنجه نرم می‌کنند و قدرت بخشش ندارند و از موفقیت دیگران، ناراحت می‌شوند، طبیعتا حسود بودن و فداکار نبودن برای شاد نبودن واقعا کافیست! هر کسی که این توانایی را دارد تا از شادی و کامیابی دیگران شاد شود، مطمئنا در سایر زمینه‌ها هم می‌تواند راحت‌تر به شادی و رضایت دست پیدا کند.

پس دیدتان را تغییر دهید و نسبت به دیگران، احساسات مثبت‌تری از خود بروز دهید و از شادی‌شان لذت ببرید تا همین انرژی و احساس به شما برگردد و شادترتان کند.

پندهای زندگی

پندهای زندگی که برای خوشبختی به آنها نیاز دارید

پندهای زندگی که برای خوشبختی به آنها نیاز دارید
در طول ۲۴ ساعت، کارهای زیادی انجام می‌دهید و اتفاقات خسته‌کننده‌ای را پشت سر می‌گذارید ولی دقت کرده‌اید در دل هر ساعت از روز، چقدر از پندهای زندگی نهفته است؟ مسلما اتفاقات زیادی می‌توانند باعث شکست ما شوند.
نمی‌توان این شکست‌ها را نادیده گرفت، اما اگر توجه کنید مسائل ساده‌ی روزمره نیز حرف‌های زیادی برای آموختن به شما دارند. کارهای پیش‌پاافتاده‌ای که اغلب از کنار آنها به سادگی می‌گذرید و اهمیتی به آنها نمی‌دهید هرکدام پیام مهمی درباره‌ی شخصیت فرد و نگرش جامعه به او دارند. کافی است با دقت به آنها گوش دهیم.

۱. زندگی هر روز شانس دوباره‌ای به شما می‌دهد از آن بهره ببرید
بیدار شدن شانس دوباره‌ای است برای تفکر درباره‌ی هدف ما از زندگی. پیش از آنکه روز خود را آغاز کنید، لحظه‌ای به این فکر کنید که هر روز یک هدیه تازه است. می‌خواهید با آن چه کار کنید؟


۲. با تنفس صحیح؛ زندگی آرام‌تر، شادتر و سالم‌تری داشته باشید
ما هرروز نفس می‌کشیم بی‌آنکه به آن توجهی داشته باشیم. تنها کسانی که مدیتیشن، یوگا و ورزش‌های سه‌گانه انجام می‌دهند به تنفس خود آگاه هستند. با تمرکز بر روی تنفس و شیوه‌ی صحیح دم و بازدم می‌توانیم از مزایای بی‌شماری بهره‌مند شویم که از جمله‌ی آنها می‌توان: کاهش اضطراب و دلهره، پیشگیری از بیماری‌ها، بهبود خواب، بالا بردن تحمل درد، فشار خون پایین‌تر و کمک به کاهش وزن را نام برد.


۳. زنجیره‌ای از کارهای مثبت انجام دهید
اگر فرد منظمی هستید، مرتب کردن تخت برای‌تان کار دشواری نیست. اما اگر جزو آن دسته از افراد دقیقه نود هستید که با عجله از در خارج می‌شوند، قطعا مرتب کردن تختخواب آخرین چیزی است که درباره‌ی آن فکر می‌کنید. بهتر است در این باره تجدیدنظر کنید. زیرا درس‌های زیادی در این کار به ظاهر پیش‌پاافتاده نهفته است. برای مرتب کردن زندگی خود، از اینجا شروع کنید: هر روز تخت خود را مرتب کنید!

۴.اغلب مسائل آن‌قدرها هم که به نظر می‌آیند، بد نیستند
آیا تابه‌حال دقت کرده‌اید شستن یک ماهیتابه، دو چاقو، یک چنگال، تخته‌ی برش و یک کاسه، تنها یک دقیقه زمان می‌برد؟ این بار زمان بگیرید. به‌جای نادیده گرفتن ظرف‌های کثیف، یک دقیقه زمان بگذارید و آنها را بشویید. مطمئن باشید با دیدن ظرف‌های شسته و تمیز، احساس بهتری خواهید داشت. در زندگی هم همین‌طور است و برای اینکه احساس بهتری داشته باشید نباید مسائل را از آنچه هستند بغرنج‌تر جلوه بدهید.


۵. مشکلات کوچک‌تر، راحت‌تر حل می‌شوند
وسایل خود را پراکنده نکنید. شما می‌توانید کوهی از لباس‌ها، حوله‌ی حمام، کاغذ و اشیای دیگر را در خانه‌ی خود روی هم انباشته کنید. کسی این آشفتگی‌ها را نخواهد دید اما شما باید آنها را ببینید. آیا این واقعا زندگی‌ای است که شما می‌خواهید؟ اگر هر وسیله را بعد از استفاده، سر جای خود قرار دهید خیلی آسان‌تر از این است که بخواهید انبوهی از وسایل درهم ریخته را مرتب کنید. مشکلات نیز مانند وسایل درهم ریخته هستند، اگر به آنها، زمانی که کوچک‌تر هستند اهمیت بدهید و برای رفع آنها راه حلی بیابید، بسیار آسان‌تر بر آنها غلبه می‌کنید.


۶. به دیگران اهمیت بدهید
به موقع سر قرارهای خود حاضر باشید. ممکن است با زمان‌بندی پیش بروید اما ناگهان همه‌چیز از روال خارج شود؛ مثلا تلفن همراه خود را گم کنید و مجبور شوید مدتی دنبالش بگردید، چایی روی لباس‌تان بریزد یا وسیله‌ی نقلیه‌تان در راه خراب شود و ناگهان متوجه شوید که بیست دقیقه تأخیر خواهید داشت. دیگران در محل قرار، در فرودگاه یا رستوران منتظر شما هستند و کم‌کم عصبی می‌شوند و نظرات منفی‌ای درباره‌ی بدقولی شما ابراز می‌کنند. آیا می‌خواهید اینگونه شما را بشناسند؟ همیشه زمانی اضافی در برنامه‌ی روزانه‌ی خود برای اتفاقات پیش‌بینی نشده در نظر بگیرید.


۷. خوب لباس بپوشید
هر روز زمان اندکی برای لباس پوشیدن داریم. اگرچه باورش دشوار است، این عمل به ظاهر ساده (و گاهی نه چندان ساده) نکات بسیاری دارد. مردم با ظاهرشان قضاوت می‌شوند. زیرا اولین چیزی که در برخورد اول به چشم می‌آید؛ ظاهر است. لباس‌هایتان طرز فکرتان را نشان می‌دهد. وقتی وارد مکانی تازه می‌شوید، چگونه می‌خواهید خودتان را معرفی کنید؟


۸. مراقب سلامتی خود باشید
صبحانه‌ی سالم میل کنید. تمامی مطالعات نشان می‌دهد صبحانه مهم‌ترین وعده‌ی غذایی ماست. ممکن است صبح یک لیوان قهوه‌ی فوری درست کنید و در حالی که با عجله از در خارج می‌شوید آن‌ را بنوشید. یک صبحانه‌ی کامل و سالم در موقعی از روز که وقت کمتری دارید، کار زمانبری است اما نباید آن‌را نادیده گرفت. اهمیتی که برای این وعده‌ی غذایی و در نتیجه سلامت خود قائل هستید، در واقع همان نگرش شما به زندگی است.


۹. عادات شما می‌تواند زندگی شما را تغییر دهد
مسواک بزنید. در کنار حس تازگی و بوی خوش دهان، شما در واقع عادات خود را تقویت می‌کنید. الگویی که جنبه‌های مختلفی از زندگی شما را شکل می‌دهد. اگر بتوانید هر روز سر یک ساعت مسواک بزنید، عادتی را در زندگی‌تان پایه‌گذاری کرده‌اید و با این الگوی منظم در زندگی به هر جایی که بخواهید می‌توانید دست پیدا کنید.


۱۰. زود قضاوت نکنید، شما نمی‌دانید هرکس در زندگی چه مشکلاتی دارد
در هنگام رانندگی یا سوار شدن به وسایل نقلیه‌ی عمومی افراد زیادی ممکن است با یک رفتار نابه‌جا باعث آزار شما شوند. در مترو یا اتوبوس ممکن است دیگران شما را هل بدهند، راه‌تان را بگیرند، روی صندلی شما بنشینند یا در هنگام رانندگی جلوی شما بپیچند. در این موارد معمولا بدترین چهره‌ی افراد را خواهیم دید. نباید از رفتار بد دیگران به‌خصوص در وسایل نقلیه ناراحت شوید. شما کسی خواهید بود که ناراحت می‌شود نه شخص خاطی. ممکن است فرد خاطی حتی متوجه رفتار اشتباه خود نشده باشد. بدین ترتیب، تمام روز شما ممکن است به خاطر رفتاری که شاید غیرعمد بوده، خراب شود.


۱۱. خلق و خوی شما روی دیگران تأثیرگذار است، انرژی مثبت داشته باشید
هر کجا که می‌روید، انرژی‌ای را که می‌دهید، دریافت خواهید کرد. خلق و خوی افراد مسری است. در محل کار، منزل و هرجای دیگر، هرطور با افراد برخورد کنید به شما پاسخ خواهند داد. پس هر کجا که می‌روید، انرژی مثبت بدهید تا انرژی مثبت بگیرید.


۱۲. نظم در زندگی، آرامش می‌آورد
سعی کنید همیشه برنامه‌ریزی داشته باشید. در بیشتر مواقع با هر پیام شبکه‌های اجتماعی مانند فیسبوک، اینستاگرام یا توئیتر تمرکزتان برهم می‌خورد. بهتر است در هنگام کار، دستگاه‌های هوشمند را کنار بگذارید و فقط در مواقع ضروری نگاهی به آن بیندازید و بعد به کار خود بازگردید. تمام وقت خود را به آنها اختصاص ندهید، مدیریت زمان داشته باشید تا با آرامش وظایف خود را انجام دهید.


۱۳. به نظرات دیگران احترام بگذارید
اختلاف نظر همیشه وجود دارد. خیلی بعید است که دو نفر در بیشتر موارد هم‌عقیده باشند زیرا تضاد همه‌جا هست؛ در منزل، محیط کار، با خانواده و با دوستان. مخالفت مشکل نیست، بلکه احترام نگذاشتن به نظر یکدیگر مشکل اصلی است. لزوما همه‌ی افراد نباید با ما هم‌عقیده باشند، درست یا غلط؛ به نظرات یکدیگر احترام بگذارید.


۱۴. وقتی بتوانید احساسات خود را کنترل کنید، در واقع کنترل زندگی‌تان را به دست گرفته‌اید
عصبانیت یکی از شایع‌ترین احساساتی است که هرروز ممکن است تجربه کنید. چگونگی رفتار شما در هنگام خشم، نشان می‌دهد شما چطور انسانی هستید. آیا با پیشخدمتی که غذای شما را اشتباه آورده، تند برخورد می‌کنید؟ آیا با کسی که به شما بی‌احترامی کند، برخورد خشنی خواهید داشت؟ اگر خشم خود را کنترل نکنید، می‌تواند اثرات مخربی برجا بگذارد.


۱۵. بدن خود را دوست داشته باشید و از آن مراقبت کنید
ورزش کنید. انجام فعالیت‌های بدنسازی، یوگا و دیگر ورزش‌ها نشان می‌دهد شما خودتان را دوست دارید. تا آنجا که ممکن است از خودتان مراقبت می‌کنید و به سلامت‌تان اهمیت می‌دهید.


۱۶.شادی کلید یک زندگی اجتماعی سالم است
فعالیت‌های اجتماعی‌ از قبیل غذا خوردن با دوستان یا خانواده، صمیمیت شما را بیشتر می‌کند به شما دلگرمی می‌دهد. زمانی را به خانواده و دوستان خود اختصاص دهید. آنها از شما حمایت می‌کنند، تشویق‌تان می‌کنند و هر اتفاقی که بیفتد بازهم شما را دوست خواهند داشت.


۱۷. کلمات، ابزار قدرتمندی هستند
کلمات افکاری هستند که به زبان می‌آیند. مراقب کلمات خود باشید. شما می‌توانید با کلمات خود به دیگران شادی ببخشید یا به آنها خنجر بزنید. می‌توانید روح‌شان را آزرده کنید یا به آنها شوق کشف دنیا را بدهید. پیش از بیان کلمات خوب فکر کنید. انتخاب با شماست؛ می‌خواهید خود را مهربان نشان بدهید یا خشن؟


۱۸. افکارتان شخصیت شما را شکل می‌دهند
تمام روز را با افکارتان می‌گذرانید. آیا شبیه بهترین دوست‌تان هستید یا یک انسان شرور؟ افکار منفی و مخرب به راحتی می‌توانند وارد زندگی‌تان شوند و بر آن اثر مخربی بگذارند. افکار شما ، واکنش‌تان به اتفاقات پیرامون شماست. با دقت رفتار کنید. نگرش منفی به شادی شما لطمه می‌زند.


۱۹. با محبت خود به دیگران شادی ببخشید
هر شخصی در زندگی با مشکلاتی مواجه است که شاید دیگران از آنها بی‌خبر باشند. کارهای کوچکی که از سر مهربانی انجام می‌دهید، مانند نگه داشتن یک در، لبخند زدن به دیگران، خریدن هدیه برای افراد و توجه کردن به والدین؛ در زندگی اهمیت بیش‌تری دارند. زیرا مهربانی کردن بر روح افراد اثر می‌گذارد. یک عمل مهربانانه‌ی شما می‌تواند مرهمی بر درد فرد دیگری باشد. در این صورت، شما به بالاترین درجه‌ی معنوی خود رسیده‌اید و به زندگی‌تان معنا بخشیدید.


۲۰. هر روز فرصت‌های بی‌شماری دارید تا به دیگران نشان بدهید چقدر ارزش و اهمیت برای‌شان قائل هستید
به دیگران نشان دهید دوست‌شان دارید. گفتن تنها کافی نیست، دوست داشتن را با عمل نشان دهید. با پختن غذای مورد علاقه‌شان ، کمک کردن به یک نفر، یا به سادگیِ ماندن در کنار کسی که غمگین و گریان است.

زندگی هر روز چیزهای زیادی برای گفتن به شما دارد برای درس گرفتن از آنها آگاه و هشیار باشید.

خوشبختی خود را به دیگران گره نزنید

چرا احساس خوشبختی نمی‌کنیم؟/ خوشبختی خود را به دیگران گره نزنید

چرا احساس خوشبختی نمی‌کنیم؟/ خوشبختی خود را به دیگران گره نزنید
یک دکترای روان شناسی تنها توجه به داشته های دیگران را از عواملی دانست که سبب می‌شود افراد احساس خوشبختی و رضایت از زندگی نداشته باشند.
خوشبختی خود را به دیگران گره نزنید

 

در دنیای پر هیاهوی امروز خوشبختی گمشده بسیاری از افراد است؛ شاید شما هم بسیاری از انسان ها را دیده باشید که با وجود برخورداری از امکانات زیاد باز هم از زندگی خود ناراضی بوده و احساس خوشبختی نمی‌کنند؛در این مطلب به عواملی اشاره می‌کنیم که سبب می‌شوند احساس خوشبختی را در زندگی تجربه نکنیم.

خوشبختی به چه عواملی بستگی دارد؟

 

به گزارش میگنا لاله شهیدی دکترای روان شناسی عمومی و مشاور نوجوان و خانواده اظهار کرد: خوشبختی در زمینه روان شناسی مثبت نگر مطرح شده است. افرادی احساس خوشبختی می‌کنند که در مقیاس های آرامش ذهنی یا رضایت از زندگی نمره بالاتری در مقایسه با دیگران می‌گیرند.

 

وی بیان کرد: آرامش ذهنی بالا با حمایت اجتماعی، روابط مثبت با دیگران، نگرش مثبت، فعالیت جسمانی، عضو گروه اقلیت نبودن (اشخاصی که عضو گروه اقلیت هستند، تبعیض را در زندگی تجربه می‌کنند) و زندگی در جامعه فردگرایی که از لحاظ اقتصادی پیشرفته است ارتباط مستقیم دارد.

 

توجه به داشته های دیگران یکی از مسائلی است که آرامش ذهنی افراد را از بین می‌برد.وقتی ما تنها داشته های دیگران را می‌بینیم و توجهی به داشته هایمان نداریم، بنابراین نسبت وضعیت موجود خود راضی نیستیم و در نتیجه احساس خوشبختی نمی‌کنیم.

 

خوشبختی را با واحد‌های اشتباه نسنجید

 

شهیدی با بیان اینکه اگر میزان ترس از ناامیدی در مقایسه با تمایل به خوشبختی در افراد بیشتر باشد در نتیجه آن‌ها برای رسیدن به اهدافشان تلاش چندانی نمی‌کنند، افزود: برخی اشخاص خوشبختی را با واحد‌های اشتباه می‌سنجند. ما ابتدا باید ببینیم خوشبختی از نظرمان چه مفهومی دارد و چه دارایی‌هایی باید داشته تا انسانی خوشبخت باشیم.
توجه به اینکه خوشبختی چه فاکتور‌هایی دارد و کدام یک از این فاکتور‌ها در زندگیمان وجود دارد، ضروری است، زیرا پس از این بررسی متوجه می‌شویم که تعداد زیادی از عواملی که خوشبختی را تامین می‌کنند در زندگیمان یافت می‌شوند، ولی ما آن‌ها را نادیده می‌گیریم یا اینکه احساس خوشبختی را منوط به داشتن فاکتور‌های دیگری می‌دانیم.

خوشبختی خود را به دیگران گره نزنید

 

برخی افراد انتظار دارند که دیگران آن‌ها را خوشبخت کنند. برای مثال دختری که می‌خواهد ازدواج کند، این تصور را در ذهن خود دارد که بسیاری از خواسته هایش از طریق همسرش برآورده می‌شود و در صورتی که این امر محقق نشود احساس رضایت از زندگی نمی‌کند.

 

برخی اشخاص فکر می‌کنند که اگر الان احساس شادی و خوشبختی داشته باشند اتفاق ناگواری برای آن‌ها روی می‌دهد در حالیکه این تصور اشتباهی است. گروه دیگری از افراد هم تفکر منفی نسبت به توانایی هایشان یا عزت نفس پایینی دارند بنابراین آن‌ها نیز احساس خوشبختی نمی‌کنند.

 

در جستجوی معنا و مفهومی در ناراحتی هستیم. آن‌ها فکر می‌کنند که خداوند برای امتحان، آن‌ها را به این گرفتاری دچار کرده غافل از اینکه شاید عملکرد اشتباهشان باعث چنین وضعیتی شده باشد.

 

گاهی نیز این باور نادرست را داریم که خوشبختی یک جستجوی خودخواهانه است. در حالیکه خوشبختی حق همه انسان‌ها بوده و باید برای به دست آوردن آن تلاش کنیم.
برخی افراد نیز انتظارات غیر واقع بینانه از خودشان دارند و به دلیل اینکه این خواسته‌ها از طرف خودشان برآورده نمی‌شوند احساس نارضایتی می‌کنند.

 

بد نبودن را با خوب بودن اشتباه نگیرید

 

وقتی تلاش می‌کنیم که افکار، اعمال و باور‌های ما در مورد خودمان و دیگران منفی نباشد این امر ما را به سوی کمال‌گرایی سوق می‌دهد و به دلیل اینکه نمی‌توانیم در تمامی امور زندگی خوب باشیم بنابراین احساس ناخشنودی می‌کنیم.

 

گاهی نیز می‌خواهیم وضعیت رقت باری را از خودمان نشان دهیم تا دیگران به ما ترحم کنند. این افراد مهرطلب بوده و طوری رفتار می‌کنند که انگار خوشبخت نیستند.

 

استقلال، شایستگی، ارتباط اجتماعی و عزت نفس از جمله عواملی هستند که به احساس خوشبختی کمک شایانی می‌کنند. احساس کارایی و کنترل درونی با رضایت از زندگی ارتباط مستقیمی دارند. وقتی توانایی کنار آمدن با زندگی را داشته باشیم خود را فردی خوشبخت می‌پنداریم. احساس کنترل داشتن بر امور زندگی نیز سبب می‌شود که شخص آرامش ذهنی داشته باشد.

 

شهیدی خودپذیری، تسلط بر محیط، خودمختاری (استقلال) را از دیگر فاکتور‌هایی دانست که در احساس خوشبختی دخالت دارند و تاکید کرد: خودپذیری به معنای ارزیابی مثبت زندگی خویش است. تسلط بر محیط عبارت است از توانایی حل و فصل کردن موثر چالش‌ها و مشکلات، استقلال نیز به احساس نیرومند خودگردانی اشاره دارد.

 

شهیدی یادآور شد: اعتماد، منبع کنترل درونی، ثبات هیجانی و عزت نفس با آرامش ذهنی همبستگی بالایی دارند. افرادی خوشبخت هستند که روان‌رنجور (زود رنج) نبوده، خوش‌بین و با اشتیاق هستند و هدف، سبک زندگی سالم و مشارکت اجتماعی بالایی دارند؛ بنابراین اینکه احساس خوشبختی نمی‌کنیم بستگی به نوع تفکر و باور ما دارد. خوشبختی یک احساس درونی خوب و مرکز احساسات و عواطف در مغز انسان است. افکار مثبت احساس خوب و نظام فکری بد، احساس ناخوشایند را در فرد منجر می‌شوند.

امیدت را از دست نده

امیدت را از دست نده

امیدت را از دست نده
افراد با بالا رفتن سن، در معرض آسیب های زیادی قرار می گیرند. آسیب های جسمانی و بیماری های مختلف و آسیب های روانشناختی و روحی. به دلیل اینکه معمولا افراد در سالمندی، بازنشسته می‌شوند و خانه نشین می‌شوند، ممکن است سطح تحمل آنها پایین بیاید و نهایتا امید خود را در زندگی از دست بدهند و این وطیفه اطرافیان آن ها هست که به سالمندشان کمک کنند تا همچنان امیدوار باشد و شاد زندگی کند.
معاینات دوره ای

 

یکی از اولین حمایت هایی که اعضای خانواده ی یک سالمند باید انجام بدهند این است که او را هدایت به سمت معاینات پزشکی دوره ای،  کنند. هنگامی که مشکلات جسمی سالمندان حل شود و یا تحت کنترل در بیاید، در روحیه و سلامت روان او هم نیز تاثیر می گذارد. 

 

اعتماد به نفس، همچون قامت سرو

 

در وهله بعدی، اطرافیان باید اعتماد به نفس سالمندشان را بالا ببرند. هنگامی که یک فرد سالخورده احساس کند که هنوز در بین اطرافیانش محبوب هست، احساس شادی و نشاط هم در او ایجاد می شود. 

 

ورزش و حرکت

 

معمولا سالمندی همراه با بی تحرکی است. اطرافیان سالمندان، باید سطح تحرک و فعالیت آن ها را تحت کنترل داشته  باشند. به عنوان یک پیشنهاد می توان گفت اگر بتوانید سالمندتان را در ورزش کردن همراهی کنید هم سطح نشاط و شادی او را بالا تر می برید و هم اینکه انگیزه او را برای ورزش کردن بیشتر می‌کنید. با همراهی کردن سالمندان می‌توانید به آنها حس مثبت  دوست داشته  شدن را، نشان بدهید.  

 

 در دوران سالمندی احساس یاس و ناامیدی به سراغ فرد می آید.

 
خاطره گویی 

 

بهتر است ساعاتی را در روز از سالمندتان بخواهید که برایتان خاطره تعریف نماید. خاطره تعریف کردن، هم احساس در کنار هم بودن را بالا می برد و هم باعث تقویت توان ذهنی و حافظه سالمند می شود. 

 

اخبار چی شد؟ 

 

راهکار دیگری برای نزدیکی بین شما و سالمندتان این است که در پایان روز از او بخواهید اتفاقات روز مثل اخبار و یا سریال ها راتعریف کند. اگر جایی از سریال را اشتباه تعریف کرد به او نگویید ولی اگر سریالی را خودتان دیده اید و سالمند هم می داند که شما آن سریال را تماشا کرده اید و در رابطه با موضوع آن داستان، با یکدیگر صحبت می کنید، اشکالی ندارد اگر که سالمند جایی را اشتباه تعریف کرد و شما آن را درست کردید. 

 

بیان مشکلات زندگی ممنوع!!! 

 

سالمندان بسیار زودرنج و حساس می‌شوند و می‌توانند ناخواسته به راحتی از کاه کوه بسازند. تمام تلاش خودتان را کنید تا هیچگاه از مشکلات زندگیتان برای سالمندتان تعریف نکنید. وقتی آنها مطمئن باشند که فرزندانشان با نشاط و سرحال زندگی می کنند خودشان هم از ذغذغه های ذهنی فاصله می‌گیرند و همین مساله باعث آرامش روحی آنها می‌شود. 

 

تغذیه سالم 

 

حتما با توجه به مشکلات جسمی که سالمندان دارند و با مشورت پزشک، از مواد غذایی و گیاهانی که می تواند برای سالمند نشاط آور باشد، استفاده کند. 

 

شرکت در انجمن ها 

 

حتما به سالمندتان کمک کنید تا زمان هایی را در انجمن هایی که هم سن و سالانشان هستند شرکت کند در این انجمن ها هم دوست و هم صحبت پیدا می کند. 

 

سفری به یاد ماندنی 

 

یکی از بدترین کارهایی که می توانیم در حق سالمندانمان انجام بدهیم این است که به تنهایی مهمانی و سفر برویم و آن ها را همراه با خود نبریم. این کار به شدت می تواند احساس یاس و ناامیدی را در سالمندان ایجاد کند. حتما با توجه به شرایط زندگیتان سعی کنید تفریحاتی را برنامه ریزی کنید تا سالمندتان هم بتواند با مشارکت شما اززندگی اش لذت ببرد. 

 

 با بالا بردن اعتماد به نفس سالمندتان، می توانید میزان امید به زندگی او را نیز بالا ببرید.


همراهی کردن در مطب 

 

اگر سالمندتان باید ویزیت ها و آزمایش های دوره ای را انجام بدهد سعی کنید به گونه ای برنامه ریزی نمایید تا بتوانید آن را در پروسه های پزشکی همراهی کنید و به آن ها نشان بدهید که چقدر دوستشان دارید. 

 

تقدیر و تحسین 

 

راهکار دیگری که می‌تواند به افزایش اعتماد به نفس سالمندان کمک کند این است که در روزهای مناسبتی مثل تولد، سالگرد ازدواج، روز پدر و مادر حتما به دیدار آن ها بروید و همچنین به یادآوری خاطرات شیرین گذشته آنها و موفقیت هایشان بپردازید.

سرتان را به عقب نچرخانید!

سرتان را به عقب نچرخانید!

سرتان را به عقب نچرخانید!
همیشه در گذشته سیر می کنیم،نگران آینده ایم و شاکی از زمان حال! این عادت بیشتر انسانهاست که حسرت روزهای گذشته را می‌خورند و از آن روز‌ها و لحظه ها به نیکی و خوبی یاد می‌کنند و از زمان حال گله وشکایت دارند البته در این میان هم هستند کسانی که گذشته‌ی خوبی ندارند و حتی به روزهای گذشته شان به دیده انزجار می‌نگرند.
به هر حال بیشترین افراد، به گذشته شان دل بسته اند و همیشه آرزو و هوس گذشته را در سر دارند، گذشته ای که برایمان لذت بخش بود و یا می توانستیم لذت بخش کنیم اما قدر ندانستیم...


گاهی سر می‌چرخانم و به گذشته نگاه می‌کنم:

-یادش بخیر یک زمانی پدر و مادری داشتیم که همه را دور هم جمع می‌کردند اما حالا دیگر خبری از آن دورهمی های شلوغ و پلوغ نیست!آن روزها را قدر ندانستم... یادم می آید که گاهی مشغول کار خانه ام بودم که یادم می افتاد 5 روزی است که خبری از پدر و مادرم ندارم! یا حتی گاهی که پدر و مادرم از من می‌خواستند که به دیدن‌شان بروم مدام در خانه غر می زدم که ای بابا خودم کار و زندگی دارم حالا باید خونه مامانم اینا هم بروم!

-همیشه یکی از آرزوهایم این بود که در زندگیم به یک جایی برسم تا بتوانم تمام کمبودهای زندگی خودم و پدر و مادرم را جبران کنم. با زحمات خودم و پدر و مادرم دانشگاه دولتی قبول شدم ...تحصیلاتم را به درجات عالی رساندم ...دکتر شدم، مطلب زدم، وضع مالیم عالی شد... شب ها تا دیر وقت مشغول کار بودم به قدری که دیگر تمام دغدغه و زندگیم شده بود بیمارانم اما کم کم یادم رفت که هدفم چه بوده است! زمانی که به خودم آمدم دیگر خیلی دیر شده بود...

شب ها تا دیر وقت سر کار می مانیم و روزها چنان درگیر کار می شویم که فرصت یک تلفن زدن را هم پیدا نمی کنیم... زندگی تمام می شود و ما هنوز زندگی نکرده ایم

-دوران نامزدیمان را یادت می آید،چقدر بی دغدغه بودیم...نه مسئولیت زندگی بود و نه خرج و برج خانه ای! اما حیف! نتوانستم خوب از آن دوران لذت ببریم؛مدام با هم درگیر یکسری حرف و حدیث های بی ارزش بودیم...

افسوس !چه روزهایی بود یادش بخیر... کاش یکبار دیگر تکرار می‌شد تا می توانستیم درست از آن دوران لذت ببریم.به راستی چرا ما آدم ها همیشه حسرت گذشته ای را می‌خوریم و انتظار آینده را می‌کشیم و لذت بردن از زمان حال را بلد نیستیم؟! دقیقا کی می‌خواهیم از زندگی لذت ببریم؟!
چهل‌سال پول جمع کردیم؛ حالا لذتش رو ببریم!

چند وقت پیش پیام جالبی را می‌خواندم که نوشته بود: همیشه و همه جا چشمم دنبالش بود خیلی دوستش داشتم از نگاهایش میدانستم او هم من را دوست دارد..بعد سال ها انتظار با عشق ازدواج کردیم...

خوشبخت بودیم اماهیچوقت نتوانستیم از کنار هم بودن لذت ببریم چون باید پول هایمان را پس انداز می‌کردیم برای خرید خانه ،ماشین، گرفتن عروسی .همیشه هر چیزی را که دوست داشتم می‌گفتم الان نه بعد ازعروسی الان باید خانه بخریم...هر دوسخت پول هایمان رو پس انداز می‌کردیم...

موفق شدیم خانه را خریدم و جشن عروسی خیلی زیبا گرفتیم..

از فردای آن روز به فکر این بودیم لوازم خانمان را جدید کنیم...گوشت و مرغ در خانه همیشه باشد، میوه های چند رنگ داشته باشیم...

با آمدن بچه به فکر این بودیم بچه مان لباس هایش خوب باشد ،غذایش مقوی باشد! 

خلاصه تاوقتی بچه هایمان سرو سامان گرفتند هر روز‌دغدغه چیزی را داشتیم ...خونه بزرگ تر_ماشین بهتر_مبل زیباتر_خرج دانشگاه_ عروسی_ جهیزیه...

روزها گذشت وما پیر شدیم ما ماندیم و یک خانه بزرگ ،یک ماشین پارک شده در پارکینگ که استفاده نمی‌شد...بچه هایی که درگیر زندگی خودشانند...

ما پیر شدیم و از زندگی لذت نبردیم...پیر شدیم و یادمان افتاد هنوز آن کافه که قرار بود بعد عروسی برویم را نرفتیم...یادمان افتاد آن شام رویایی دونفره رو نخوردیم...یادمان افتاد پارک سر کوچه را هم نرفتیم...یادمان آمد نرفتیم سینما تا فیلم کمدی ببینیم....

یادمان آمد هیچ سالگرد ازدواجی را نگرفتیم...

یادمان آمد چقدر زود تولد هم دیگر را فراموش کردیم...

یادمان آمد پشت تلفن فقط لیست خرید را گفتیم اما حال هم را نپرسیدیم...

یادمان آمد چقدر دوستت دارم بود که باید هر روز می‌گفتیم اما نگفتیم....یادمان آمد چقدر بوسه بود که ماند رو دستمان...یادمان آمد چقدر وقت بود هم را در آغوش نگرفته بودیم...

یادمان آمد عکس های دونفرمان را هم نگرفتیم 

از این زندگی ما فقط یادگرفتیم داشتن خانه و ماشینش را...


همین امروز کِیف زندگی را کنید... !

گاهی مشکل از طرز فکرهای ماست که باعث می شود حسرت گذشته را بخوریم و به فکرآینده باشیم و از زندگی فعلی‌مان لذت نبریم . فکر می‌کنیم داشتن زندگی شاد و بی دغدغه با پول جبران شدنیست! مشغول کار می‌شویم تا پول لازم برای مخارج زندگی را تهیه کنیم. از تفریح و استراحت و باهم بودن می زنیم تا مقدمات زندگی فراهم شود بعد در کنار هم زندگی کنیم اما کم کم یادمان می رود هدفمان چه بوده! شب ها تا دیر وقت سر کار می مانیم و روزها چنان درگیر کار می شویم که فرصت یک تلفن زدن را هم پیدا نمی کنیم... زندگی تمام می شود و ما هنوز زندگی نکرده ایم. 

همیشه فکرمان درگیر نداشته هایمان است و در حسرت گذشته ای به سر می بریم که حالا نیست! و در فکر آینده ای هستیم که در دست ما نیست! اگر تنها کمی به داشته هایمان فکر کنیم و از همان حال لذت ببریم آن زمان زندگی کرده ایم . به پدر و مادری که هستند و در آینده ممکن است دیگر نباشند، به سلامتی که خیلی ها در حسرتش هستندو ممکن است یک روز آن سلامتی هم از ما گرفته شود، به همسر خوب و مهربانی که در کنارتان است. همین امروز کِیف زندگی را کنید... 

از الآن کافه های زندگیتان را بروید،لباس های زیبایتان را برای کسانی که دستشان دارید بپوشید،به کسانی که دوستشان دارید هر روز بگویید که چقدر دوستش داریدو... 

گاهی شام را باهمسرتان به رستوران بروید مطمئن باشید با سالی سه چهار بار رستوران رفتن نمی‌توانید خانه بخرید....تولد فقط سالی یک بار است...سالگرد ازدواجتان را هم همین طور ساده برگزارش کنید اما هیچ وقت فراموش نکنید....

ما فقط یک بار به دنیا می‌آیم و یک بار زندگی می‌کنیم...شاید فردایی وجود‌ نداشته باشد...پس همین حالا از زندگی لذت ببریم تا در آینده حسرت گذشته از دست رفته را نخوریم.

بازنشستگی ، آمیزه ای از تجاربِ زرینِ زندگی

بازنشستگی ، آمیزه ای از تجاربِ زرینِ زندگی!

بازنشستگی ، آمیزه ای از تجاربِ زرینِ زندگی!
شخص بازنشسته بر سر سفره ای می نشیند که تجربه های حیاتش ، نعمت های لذیذ آن را شکل میدهد. در این دوره ، آزمندی و خودپسندی که سبب افسردگی و پریشانی آدمیان است به حداقل فرو می کاهد و عقلانیت و دقت ، بیش از هر زمان دیگر به منصهی ظهور می رسد.

 اینکه انسان با کار و تلاش ، وجود خویش را اثبات می کند هیچ تردیدی وجود ندارد.ادوار حیات یک شخص ، دارای وجوه و مشخصه های خاص و ویژه ای است. از روز انعقادِ  نطفه در رحم مادر تا لحظه ای که چشم از جهان فرو می بندد اَشکال و مراحل زنگی انسان شکل می گیرد.  در دوران جنینی ، خود را در یک دنیای دیگری می بیند و از خون مادر تغذیه می کند.  در مرحله  ی نوزادی ، با مکیدن شیر و با فریاد و گریه ، حیات و خواسته هایش را تضمین می کند. در نو جوانی  و جوانی، جنون و اندیشه را به همدیگر گره می زند. در سنین چهل سالگی ، اندیشه هایش از آشفتگی و پریشانی ، فاصله می گیرد . از آن به بعد با نگاه های متفاوت ، زندگی دیگری را تجربه می کند. در جهان بینی اسلامی و عرفانی ، هیچ دوره ای از ادوار حیان انسان ، نباید در چنگ بطالت گرفتار آید. حتی مرگ ، مرحله ای از مراحل خلقت به شمار می آید که باید با دید اقبال بدان نگریست . این نکته ی بسیار زیبا و قابل تعمق ، در ادبیات عرفانی ما ، خصوصاٌ در مثنوی معنوی مولانا به تصویر کشیده شده است.

 

آنهایی که به دوره ی بازنشستگی می رسند به شکل دیگری به تبیین و تفسیر زندگی می پردازند. نگاه اشخاص در این مرحله ، متفاوت و حتی متناقض می باشد. کسانی که به ضعفِ نفس مبتلا هستند و انگیزه ی لازم برای زندگی ندارند این دوره از حیات خود را پیش نیاز مرگ تلقی می کنند  و چون کالبد بی روح و لفظ بی معنی ، بی هیچ مقصد و مقصودی ، به سوی نیستی، راه می سپارند. چنین نگاهی ، بسیار دردآلود و جانکاه است که بر حیات بخشی از انسان های مأیوس ، سایه می گسترد و آنان را به تسلیم نا به هنگام وادار می سازد و در نهایت از پای در می آورد. اگر اینها به خود آیند و با یک نگاه متعالی بر بخشی از حیات خود بنگرند بر اندیشه های معیوب خویش فایق می آیند  و با به کار بستن اندوخته های گران بها و تجارب زرین زندگی خود ، به ابداعات و خلاقیت های تحیر آفرینی ، دست می یازند.

 

جهان بینی و نوع نگاه انسان است که به هستی او ، معنا می بخشد و جایگاهش را نسبت به دیگران مشخص می سازد.انسان تنها موجودی است که به لحاظ فلسفی ، وجودش بر ماهیتش ، مقدم می باشد. تنها انسان است که می تواند فاصله ی «بودن» و «شدن» را تشخیص دهد و راهِ طولانی کمال را بپیماید. گاهی نشانِ خلیفه اللهی را بر دوش بکارد و گاهی داغِ اسفل السافلین را بر پیشانی خود داشته باشد.
از یک منظر ، شخص بازنشسته در کشوری که در آن نفس می کشد معنی پیدا می کند . ساختار سیاسی و مدیریتی آن کشور ، می تواند بسیار تعیین کننده باشد . هم می تواند کرامت و حیثیت را از انسان بستاند و هم می تواند خلعت کرامت را به او هدیه نماید . کشوری که بر بنیاد مدیریت علمی اداره شود و مناصب و صندلی ها بر اساس قابلیت ها و ظریت ها ، در تقابل نباشد می تواند در حراست از حقوق شهروندان به توفیقات بس افزونی نایل آید و تعالی و ترقی را بر مردمش به ارمغان آورد.

 

دوران بازنشستگی ، دوران طلایی است که باید بدان ارج نهاد. شخص بازنشسته بر سر سفره ای می نشیند که تجربه ها ی حیاتش ، نعمت ها ی لذیذ آن را شکل می دهد. در این دوره ، آزمندی و خودپسندی که سبب افسردگی و پریشانی آدمیان است به حد اقل فرو می کاهد و عقلانیت و دقت ، بیش از هر زمان دیگر به منصه ی ظهور می رسد. آرامش روانی با چشم پوشی از جاذبه های دنیوی ، حاصل می آید.  معنویت گرایی ، دلمردگی را می زداید. از راه نیک اندیشی و پیوستن به روح الهی ، فصل اصلاح شخصیت  و ظهور فضل و هنر فرا می رسد. دل نبستن به ظواهر زندگی ، که نمود بارزی از بیماری های اخلاقی و روحی است کاملاً دیده  می شود. عقده های روانی ، تقلیل می یابد. خام اندیشی  و خیال زدگی  که سبب سقوط آدمی است به تحلیل می رود و نشان های روشن اندیشه وری و واقعیت نگری  که مظهر سلوک عقلانی و تعالی اخلاقی است ، نمود پیدا می کند. غم های یأس آلود و روح آزار که معلول تعلقات و آویزش های خودبینانه است رنگ می بازد. ظاهر بینی که غم های نازل پدید می آورد از بین می رود. تصعیدِ شهوات ،تعدیل و یا تعطیل می شود.حیات طیبه که مصداق روشنی از  ایصال به مطلوب است، عینیت می یابد :

 

لیک گـــــــر باشد طبیبش نور حق          نیست از پیــریّ و تب ، نقصان و دَق1 


:hibiscus::hibiscus::hibiscus:

جز مگر پیــری که از حق است مست         در درون او حیات طیبــــــــه است2


:hibiscus::hibiscus::hibiscus:

از برون ، پیــــر است و در باطن صَبی         خود چه چیز ست آن ، ولی و آن نبی 3


مولانا جلال الدین محمد بلخی می گوید: « نوعی از پیری جنبه ی ارزشی دارد و آن پیری عقلی است نه سنی و تقویمی ، چنین پیری ، عقلش بر کمال است و قوه ی مدرکه اش به پختگی و غایت استواری رسیده است. چنین پیری از هستی و شخصیت موهوم گذشته و به هستی و شخصیت حقیقی رسیده است». 

 

دوران بازنشستگی ، دوران تجدید نظر و تجمیع قوا برای بداعت و نوآوری است .انسان ، بار دیگر خود را می یابد و با خود خلوت می کند تا به اندوخته ذی قیمت قبلی اش، نظام و سامان دیگری ببخشد. تنهایی و خلوت، به تعبیر اشو زرتشت ، قابله ی ماهری است که می تواند موجب زایش و ابداعات تحیر آفرین باشد. ابن خلدون در تنهایی تبعید بود که اثر گرانسگ خویش – مقدمه – را به رشته ی نگارش درآورد. آیت الله طالقانی ، در خلوت زندان ، «پرتوی از قرآن » را به طالبان حقایق قرآن ، عرضه نمود...


در نهایت به این  نتیجه می رسیم که این مرحله ، پربارترین مرحله ی زندگی می تواند باشد ، چرا که شخص مذکور قابلیت آن را پیدا می کند بار دیگر ، پوست اندازی کند و راه کمال را با دقت و تعمق بپیماید و شگفتی های شگرفی بیافریند. این دوره ، مثلاً برای یک نیروی فرهنگی ، دوره ی تجسم و کتابت تصورات و اندیشه ها ست. برای انسان کمال گرا ، ایست و توقف ، هیچ معنایی جز مرگ و فروپاشی ندارد. خصوصاً انسان مسلمان ، آیه ی زیبای :« فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب »4   را نصب العین خود قرار می دهد و با تیر تلاش خویش ، چشم خستگی را نشانه  می رود و بر مدار «وَ اَن لَیسَ لِلاِنسان اِلا ما سَعی » 5 از «بودن» فاصله می گیرد و به سوی «شدن» و کمال که هیچ انتهایی برای آن متصور نیست ، پر می گشاید.

پنج گام

پنج گام برای اینکه کنترل زندگی تون رو به دست بگیرید

پنج گام برای اینکه کنترل زندگی تون رو به دست بگیرید
در فرهنگ امروز، مهارت های رهبری اهمیت زیادی دارن. ما دیگران رو زیر نظر می گیریم، تقلید می کنیم و توصیه های افراد معتبری که سخت کار کردن و یه مثال واقعی برای ما هستن و، دنبال می کنیم.اما این فقط سازمانا نیستند که به رهبری و هدایت نیاز دارن، بلکه قدرتمندترین بخشی که به رهبری نیاز داره زندگی خودتونه.

آخرین باری که احساس می کردید روی زندگی تون کاملا کنترل دارید، همگام با اهدافتون پیش می رید و همه ی قسمت های مهم زندگی تون رو سر و سامون دادید، کی بود؟
دلیل مطرح کردن این سوال، این نیست که حالتون رو بد کنیم، چنین کاری ساده نیست ( واقع گرایانه هم نیست ) و نمیشه همیشه با تمام قوا کار کرد. اما اینو باید بدونید و یادتون باشه که شما کنترل زندگی رو به دست دارید. این زندگی شماست و شما مسئولش هستید تا مطمئن بشید براساس استانداردایی که دارید، همه چیز خوب پیش میره یا نه!


آیا شما رهبر زندگی خودتون هستید؟
اگه فکر می کنید هنوز برای رسیدن به این ذهنیت، باید تلاش کنید، فکر می کنم این توصیه ها کمکتون کنند:

1- هدف گذاری کنید.
تمام رهبران بزرگ، هدف گذاری می کنند. اونا نقاط عطفی که می خوان بدست بیارن رو شناسایی می کنند، سپس اهداف عملی خاصی که کمکشون می کنه به اونجا برسن رو می سازن. چه بخواید یه سازمان رو هدایت کنید، چه زندگی خودتون رو، باید به آینده نگاه کنید و تصمیم بگیرید که هدفتون چیه، بعد بفهمید چطور میشه به اونجا رسید. از حالا براساس اینکه شش ماه دیگه، یه سال یا پنج سال دیگه می خواید به کجا برسید هدف گذاری کنید. در حالی که مهمه هدف گذاریتون واقع گرایانه باشه، من شما رو تشویق می کنم تا رویاهایی بزرگ داشته باشید! خودتون رو با چیزی که تو گذشته بدست آوردید محدود نکنید و خودتون رو کمی بیشتر رشد بدید. من فکر می کنم اهدافی که می تونید با کمی نظم و ترتیب و برداشتن گام های درست بدست بیارید، شگفت زده تون می کنه.

2- شجاع باشید.
تمام رهبران بزرگ شجاعت دارند، معناش این نیست که از چیزی نمی ترسند. شجاع بودن یعنی اونا می دونند چطور به ترساشون غلبه کنند و ریسکای بزرگ رو بپذیرن. شجاعت، مهارت با ارزشیه که باید تو زندگی پرورش پیدا کنه. از چیزایی که باعث ترستون می شه بیشتر آگاه بشید، می خواید شغلتون رو رها کنید و کسب و کار خودتونو راه بندازید؟ می خواید از اضافه وزنی که سال هاست آزارتون می ده خلاص بشید؟ این ترس می تونه هر چیزی باشه. اگه این کار باید انجام بشه تشویقتون می کنم شجاعتتون رو تقویت کنید و انجامش بدید! یه بار دیگه هم میگم، این زندگی شماست و کسی قرار نیست کارای سخت رو به جای شما انجام بده، پس با شجاعت رهبری کنید.

3- از اشتباهاتتون یاد بگیرید.
همه رهبرای بزرگ از اشتباهات خودشون درس می گیرند. صادقانه بگم، چون هیچکس کامل نیست، حتی قابل احترام ترین رهبران دنیا هم گاهی ممکنه اشتباه کنند و یا خطاهایی تو قضاوتشون مرتکب بشن. چیزی که یه رهبر بزرگ رو از بقیه انسانا جدا می کنه نوع درس گرفتن از اشتباهاتشه. یه مورد مهم دیگه که باید یادتون بمونه، اینه که تو این زندگی ممکنه بارها و بارها و بارها اشتباهاتی رو مرتکب بشید، اما این اشتباهات نیستند که شما رو تعریف می کنند، بلکه چگونگی حل کردن اونهاست که این کارو انجام می ده. خودتون رو به خاطر اشتباه کردن سرزنش نکنید، یه قدم به عقب بردارید، درس بگیرید و مشکلتون رو حل کنید.

4- تثبیت طرز فکر دانش آموزی
یه رهبر بزرگ، همیشه باید در حال یادگیری باشه. اونا می دونند که همه چیزو نمی دونند و نمی تونند همه چیزو بدونند. اگه می خواید رهبر زندگی خودتون بشید، شما هم باید اینو بدونید. با خوندن کتاب، مراجعه به کارگاه های آموزشی و کلاس ها ادامه بدید. خودتون رو با افرادی احاطه کنید که به شما یاد میدن و شما رو به چالش می کشن و باعث می شن رشد کنید. به دنبال اطلاعات تو موضوعات جدید باشید و به سوال پرسیدن ادامه بدید. اطلاعات زیادی تو این دنیا وجود داره که باید یاد بگیرید. کنجکاوی خودتون رو حفظ کنید و تا جای ممکن، یادگیری این اطلاعات بی پایان رو ادامه بدید.

5- کسی که هستی رو بشناس و بهش افتخار کن.
تمام رهبران بزرگ، عزت نفس دارند. اونا خودشون رو به خوبی می شناسن و با وجود چالشای زندگی، به ذات و نفس خودشون افتخار می کنند. برای اینکه تو زندگی خودتون واقعا رهبری بزرگ باشید، باید یادتون باشه که چه کسی بودید. شاید کمی به نظرتون ناخوشایند بیاد، اما حقیقت داره. هرچه سریع تر خودتون رو بشناسید و بهش احترام بذارید، زودتر هم به توانایی ها، قابلیت ها و تصمیمات خودتون اعتماد پیدا خواهید کرد و تبدیل به رهبر زندگی تون خواهید شد.

مهارت های تقویت حافظه

مهارت های تقویت حافظه در دوران سالمندی

مهارت های تقویت حافظه در دوران سالمندی
با افزایش سن افراد و رسیدن به 65 سالگی، دوران سالمندی هم شروع می شود. در این دوران، احتمال فراموشکاری در افراد، افزایش می یابد ولی در کسانی که در دوران جوانی و میانسالی، فعالیت های بالاتری داشته اند و همچنین فعالیت های فکری زیادی را انجام داده اند، احتمال وقوع این اتفاق بسیار کمتر است
 
هنگامی که سالمندی با فراموشی مواجه می شود و دایما کارهای روزانه زندگی خود را فراموش می کند می تواند دچار کمبود اعتماد به نفس بشود و احساس حقارت و بی ارزشی پیدا کند. وظیفه و کمک ما این است که هر بار با دقت و با صبر و حوصله به آن ها گوش دهیم تا از ایجاد احساسات منفی و آسیب های بیشتر در سالمندمان جلوگیری نماییم.
در این دوران معمولا فراموشکاری ها به حوادث اخیر و نزدیک زندگی روزمره بر می گردد و افراد معمولا اتفاقات و خاطرات گذشته و دور را به یاد می آورند. گاهی این فراموشکاری ها منجر به ایجاد مشکلات ارتباطی هم می شود. مثل فراموش کردن دادن پیغام ها، فراموش کردن پرداخت قبوض و مصرف دارو.

 


علت فراموشی چیست؟

 

فراموشی که بدون مشکلات جسمی و ضربه های به سر، در دوران سالمندی ایجاد می شود، کاملا طبیعی است و معمولا اکثر آدم ها آن را تجربه می کنند. ولی هر کس با توجه به میزان استفاده از مغزش، در دوران سالمندی به این اتفاق مبتلا می شود. برخی مواقع ایجاد فراموشی بستگی به دغدغه های ذهنی سالمندان دارد. سالمندانی که نگرانی ها و مشغله های ذهنی زیادی دارند، به دلیل اینکه فکرشان تماما معطوف به مشکلاتشان است، بیشتر به فراموشکاری مبتلا می شوند ولی علت این فراموشکاری به دلیل این است که فکرشان مداوم به مسائل دیگر می پردازد و نمی توانند به مسائل در لحظه تمرکز کنند.

آسیب های فراموشی در سالمندی

 

هنگامی که سالمندی با فراموشی مواجه می شود و دایما کارهای روزانه زندگی خود را فراموش می کند می تواند دچار کمبود اعتماد به نفس بشود و احساس حقارت و بی ارزشی پیدا کند. زیرا می بیند که هیچ کاری را به درستی نمی تواند انجام بدهد. برای همین نسبت به زندگی نا امید می شود. همین مساله می تواند به فراموشکاری بیشتر در سالمند کمک کند.
همچنین فراموشکاری می تواند ایجاد خشونت و حتی افسردگی نیز در سالمند داشته باشد. سالمندانی که مهارت های زندگی را بدانند و به این مساله آگاهی داشته باشند که فراموشکاری در این دوران مربوط به تغییرات فیزیولوژیک مغز است، کمتر دچار آسیب های ذکر شده می شوند.

 

 
تقویت حافظه در سالمندی
فراموشی که بدون مشکلات جسمی، در دوران سالمندی ایجاد می شود، کاملا طبیعی است
 
برخورد با فراموشکاری سالمند:

 

به دلیل ایجاد احساسات منفی ناشی از فراموشکاری در سالمند، اطرافیان می توانند با نوع برخوردی که از خود نشان می دهند، به سالمند کمک کنند که احساسات مثبت در او شکل گیرد و یا کاری نکنند که احساسات منفی در او تقویت شود. پیشنهاد می شود که اطرافیان سالمند بپذیرند که فراموشی ویژگی مرحله سالمندی است و اکثر افراد به آن مبتلا می شوند و با ملایمت و مهربانی با این مشکل برخورد کنیم. حتما به کودکان کوچکتر این نکته را آموزش دهیم که در هنگام دیدن فراموشکاری پدربزرگ و مادربزرگشان، نخندند. اگر سالمندی یک مساله را بارها و بارها تکرار کرد وظیفه و کمک ما این است که هر بار با دقت و با صبر و حوصله به آن ها گوش دهیم تا از ایجاد احساسات منفی و آسیب های بیشتر در سالمندمان جلوگیری نماییم.

راههای تقویت حافظه در سالمندی:

 

برای اینکه سالمندان بتوانند این مرحله را با آسیب های کمتری طی کنند راهکارهایی پیشنهاد می شود که   می توانند بسیار کمک کننده باشد.

1- برای وسایل شخصی سالمندتان حتما جای مشخصی را در نظر بگیرید و سعی کنید بر روی یک تکه کاغذی که به دیوار زده شده، محل وسایل را بنویسید.

2- از سالمندتان بخواهید به تعریف قصه و داستان بپردازد. قصه گویی علاوه بر تقویت حافظه، بر ایجاد حالت نشاط و شادی در سالمند نیز کمک می کند.

3- برای داروها، حتما از جعبه های تقسیم روزانه و هفتگی، که در داروخانه ها هستند، استفاده کنید.

4- در ساعاتی از روز که اخبار پخش می شود، با سالمندتان به اخبار گوش دهید و راجع به آن با یکدیگر صحبت کنید.

5- همراه داشتن یک دفترچه یادداشت جیبی کوچک، می تواند به سالمند بسیار کمک کند. به سالمندتان بگویید که کارهای مهم و ضروری روش را در دفترچه یادداشت نماید و آن را همیشه به همراه خود داشته باشد.

6- رژیم غذایی مناسب و مصرف سبزی های تازه و ویتامین های A B C E، می تواند به تقویت حافظه کمک کننده باشد.

7- پرهیز و یا مصرف کمتر قند، چربی و نمک نیز در تقویت حافظه موثر هستند.

8- حفظ کردن احادیث و آیه ها و سوره های کوچک قرآن هم می تواند حافظه را تقویت کند.

9- ورزش کردن

راههای پیشگیری از فراموشکاری سالمندی:

 

اگر قبل از رسیدن به مرحله سالمندی، فعالیت های زیر را انجام بدهید تا حد زیادی از این مشکل به دور خواهید ماند.

1- رژیم غذایی مناسب
2- ورزش کردن
3- بازی های فکری
4- حل جدول
5- فعالیت هایی که مغز و دست درگیر آن هستند مثل شطرنج
6- حفظ قرآن
7- حفظ اشعار
8- درس خواندن و به روز کردن اطلاعات

پیری والدین ،فرصتی بی تکرار

پیری والدین ،فرصتی بی تکرار

پیری والدین ،فرصتی بی تکرار
بر اثر تحلیل رفتن قوای جسمانی و ذهنی سالخوردگان، تنوع و کثرت مسایل در سالخوردگی امری کاملاً طبیعی به نظر می‌رسد. از این رو، شاید هیچ دوره‌ای از زندگی مانند سالخوردگی پر مسأله و نگران کننده نباشد، به همین دلیل، سالخوردگان برای سالم زیستن، به سازگاری فراوانی نیاز دارند و صد البته نیازمند توجه و مراقبت بیشتری از جانب فرزندان نیز هستند.

 
والدین پیر در خانه‌ی فرزندان
 
سالمندی و پیر شدن و با روزگار ضعف هم آغوش گردیدن، یک جریان طبیعی و عمومی در نظام آفرینش است. انسان نیز خواه ناخواه زندگی را از دوران کودکی و ناتوانی آغاز کرده، مرحله جوانی و قدرتمندی را پشت سر می گذارد و به تدریج با سختی های روزگار پیری و سالمندی دست به گریبان می شود. بر اثر تحلیل رفتن قوای جسمانی و ذهنی سالخوردگان، تنوع و کثرت مسایل در سالخوردگی امری کاملاً طبیعی به نظر می‌رسد.
 
از این رو، شاید هیچ دوره‌ای از زندگی مانند سالخوردگی پر مسأله و نگران کننده نباشد، به همین دلیل، سالخوردگان برای سالم زیستن، به سازگاری فراوانی نیاز دارند و صد البته نیازمند توجه و مراقبت بیشتری از جانب فرزندان نیز هستند.
 
لذا با توجه به ماشینی شدن زندگی امروزی و افزایش مشغله های فرزندان سالمندان، مشاهده می شود که برخی از فرزندان ترجیح می دهند که والدین خود را درمنزل خود نگهداری کنند تا امکان توجه و رسیدگی به آنها بیشتر گردد. برای مثال ممکن است زمانی فرا برسد که شما از والدین پیرتان دعوت کنید که با هم زندگی کنید. هر چند این تصمیم ممکن است خیلی کارایی خوبی داشته باشد اما می تواند برای هر یک از افراد خانواده توام با استرس باشد.
 
لذا برای به حداقل رساندن این استرسها توصیه می شود که:
 
:hibiscus:درباره تمام چیزها به طور کامل و جامع صحبت کنید. احتمالا والدین شما عادت کرده اند که به طور مستقل در منزل شخصی شان زندگی کنند و ممکن است آماده شدن و هماهنگی برای زندگی زیر یک سقف مشترک با افرادی که توقعات و کارهای روزمره خودشان را دارند دشوار باشد.
 
:hibiscus:قبل از جابجایی آنها درباره تمام مشکلاتی که احتمال می دهید بروز کند با هم حرف بزنید، یک فضای احترام متقابل ایجاد کنید و سعی کنید به یک مصالحه دست یابید که برای تمام اعضای خانواده قابل استفاده و کارایی باشد.
 
:hibiscus:با ادب و نزاکت کامل قوانین خانه را به طور کاملا شفاف مقرر کنید و بر روی مسئولیتهای هر کس و محدودیت هایش در منزل توافق کنید. هر خانواده ای هویت خودش را دارد و اضافه کردن والدین پیر به این مجموعه گاهی اوقات باعث به هم ریختن هماهنگی خانواده به طور کلی می شود حتی اگر در این کار حساسیت و مراقبت بسیار زیادی به خرج دهید.
  
:hibiscus:چنانچه هنوز فرزندانتان با شما زندگی می کنند و راهی خانه بخت نشده اند، آنها را هم در نظر بگیرید. هنگامی که پدربزرگ و مادربزرگ به خانواده اضافه می شوند ممکن است هماهنگ شدن با شرایط جدید برای فرزندان و جوانان دشوارتر باشد پس بهتر است برای هر یک از اعضای خانواده محدودیتها و قوانینی که بتواند در عین حال با آنها کارهایش را انجام دهد مقرر کنید. لازم است که فرزندانتان نسبت به پدر و مادربزرگشان با ملاحظه باشند.
 
:hibiscus:اطمینان حاصل کنید که هر یک از اعضای خانه آزادی و فضای شخصی خود را دارند. این می تواند شامل افزودن یک سوییت مجزا به منزل تان،نصب یک دستشویی اضافی و یا حتی بازچیدن مجدد منزل تان باشد. هر چند والدین تان دیگر در منزل شخصی شان زندگی نمی کنند اما هنوز هم آنها خواهان فضایی برای خودشان و داشتن مقداری ساعات شخصی و خصوصی هستند.
 
:hibiscus:مشخص کنید که هر چیزی باید کجا باشد. ممکن است عادی و غیر مهم به نظر برسد اما این طور نیست. والدین تان به وسیله اسباب اثاثیه و اموال و دارایی هایشان طی سالها احاطه شده اند. شاید لازم باشد چیزهایی فروخته شود، به اقوام داده شود و یا در انباری نگهداری شود.
 
:hibiscus:یک بودجه تنظیم و تدبیر کنید. آیا والدین تان با بخشی از حقوق بازنشستگی شان در مخارج زندگی سهیم هستند یا شما باید تمام هزینه ها را بپردازید.
 
:hibiscus:هرگز از پیش فرض به ویژه در مسایل مالی استفاده نکنید. درباره موقعیت و شرایط دروقت مناسبش بحث کنید.
 
:hibiscus:اگر والدین علاقمند به انجام کارهای منزل هستند و توانایی اش را دارند به انها اجازه این کار را بدهید خیلی از بزرگترها ارزش و اعتبارشان را به مفید بودن شان گره می زنند و چنانچه تمام یا بخش مهمی از وظایف روزمره شان توسط یک نفر دیگر انجام شود به لحاظ عاطفی و روانی صدمه می بینند.
 
:hibiscus:والدین تان را تشویق کنید که استقلال شان را حفظ کنند و فعال بمانند. این کار می تواند باعث سلامت جسمانی و روانی تان شود.
 
:hibiscus:صبور باشید. هماهمنگ شدن با شرایط جدید برای اعضای خانواده کمی وقت گیر است.
 
هشدارها و نکات
 
:loudspeaker:سعی کنید برنامه های مرتب گفتگوی خانوادگی داشته باشید که هر کس بتواند درباره مسایل و مشکلاتش و یا مشکلات احتمالی با دیگران حرف بزند. گاهی اوقات ساده تر است که درباره موضوعات دشوار وقتی که همه حضور دارند و در یک فضای گفتگو حرف بزنند.
 
:loudspeaker:اگر والدین تان مشکلات جسمانی دارند یک سیستم تماس اورژانسی درست کنید و مطمئن شوید که همه اعضای خانواده با ان آشنا هستند. این سیستم می تواند یک زنگ اضطراری در حمام، دستشویی و یا اتاق خواب باشد و یا یک دستگاه تلفن موبایل ویا یک سیستم پیجر باشد.
 
ملاحظات ایمنی برای بچه ها و کم سن ترها را هم در نظر بگیرید. مطمئن شوید که والدینتان بچه ها را با داروها و بطریهای غیر امن برای بچه ها تنها نمی گذارند. همچنین مطمئن باشید که بچه ها اسباب بازی ها را روی پله ها و یا در مسیر رفت و آمد سالمندتان رها نمی کنند.
 
مراقبت از افراد مسن مستلزم صرف وقت و انرژی زیاد است لازم است زمان کافی برای خودتان و همسر و فرزندانتان هم اختصاص دهید. اگر حس می کنید که در مسئولیتهای خانوادگی غرق شده اید برای کمک گرفتن از یک نفر و یا یک گردش یک روزه برنامه ریزی کنید.

بازنشسته‌های خوشحال

بازنشسته‌های خوشحال

بازنشسته‌های خوشحال
بازنشستگی دیر یا زود فرا می رسد و مهم این است که در این روزها احساس خوبی را تجربه کنید.
وقتی به سازمان می‌آید بسیار متواضع و متین است و از همه کارمندانی که در اداره دیده می‌شود، مرتب‌تر و آراسته‌تر به نظر می‌رسد.
چهره اش به پدر مهربانی می ماند که از فرزندان ناسپاسش انتظار مهربانی دارد، اما چندان هم امیدوار نیست.
مدیر بازنشسته روابط عمومی که مرتب و خوش اخلاق است در عین حال رگه هایی از رنجیدگی در چهره اش دیده می شود.
گاهی از طرف کانون بازنشستگان می آید و موضوعی را مطرح می کند و در عین حال دوست دارد همکاران جوانی که بعضا کار را از او آموخته اند، او را هم به بازی بگیرند و به تجربیاتش پشت نکنند.
اما این روزها کسی به پشت سرش نگاه نمی کند. همه نوک قله را نگاه می کنند، آنقدر که کلاهشان را باد ببرد و چشمشان جلوی پایشان را هم نبیند.

 
نیمه عمر مفید

 قرار است 30 سال کار کنید؟ اگر این طور برای خود برنامه ریزی کرده اید وقتی 15 سال کار کردید، احتمالا به نیمه عمر مفید کاری خود رسیده اید.

در این زمان باید به رشد مناسبی رسیده باشید و رو به صعود باشید و نوسان کاری تان کاهش یافته باشد و برای سال های بازنشستگی خود برنامه ریزی کنید.
اگر فرزندی دارید روی او حساب کرده و شروع کنید به ایجاد یک کار دوم و سرمایه گذاری تا به موازات کار اول هرچه به بازنشستگی نزدیک می شوید، کار دومتان پا بگیرد.
کار دوم می تواند سرمایه گذاری روی زمین کشاورزی، خرید و فروش ملک، ساخت مسکن یا ورود به یک رشته کارآفرینی باشد. این بهترین کار ممکن است، چون اگر قرار باشد بعد از 30 سال اشتغال از کار اول خود بریده و به کار دوم رو بیاورید در آغاز سنین سالمندی آغازی دوباره برای شما بسیار سخت خواهد بود و آشنایی با الفبای روزآمد تجارتی که با آن بیگانه اید غیرممکن می شود.

ایمن شوید
نوید حسینی که 29 سال سابقه اشتغال دارد به سال های پایانی خدمتش نزدیک می شود.
او می گوید: همیشه با خود فکر کنید ممکن است 30 سال دیگر عمر کنم و برای چنین سرنوشتی برنامه ریزی بلندمدت داشته باشید و در عین حال به خود بگویید ممکن است همین فردا از دنیا بروم و برای این موضوع هم آماده باشید.
فکری برای بدهی های خود بکنید تا خدای نکرده ورثه را در قرض نیندازید.
پیگیری بیمه های مکمل برای دوران بازنشستگی، بیمه های عمر و... را برای رفاه خانواده فراموش نکنید.
حمیده صدر بانویی است که یک سال است بازنشسته شده. او می گوید: وقتی از میانسالی عبور می کنید انگار بیماری ها صف می کشند و منتظرند تمام اندوخته بازنشستگی تان را مصرف کنند. شما پیش دستی کنید و با کمک بیمه ها و سرمایه گذاری های مطمئن آماده عبور از سال های سخت تر باشید.

آرامش بعد از کار
بعد از یک عمر کار بزودی با رسیدن حکم بازنشستگی به یکباره با آرامش عمیقی مواجه می شوید که گاه آرامش قبل از توفان است.
توفانی از فکر و خیال ممکن است ذهن شما را درگیر کند: چطور از پس مخارج بربیایم، ازدواج فرزندان در پیش است، با بیکاری پسرم چه کنم؟ چطور کار دیگری شروع کنم؟ دیگر هیچ کس مرا به حساب نمی آورد و هزاران سوال دیگر که پشت چهره آرام و بیکار شده شما رخ در هم کشیده و منتظر یک هیاهوست. دعوا با همسر، پرخاش به فرزند یا گلایه از روزگار و ناگهان استرس به افسردگی تبدیل می شود.
حمید صلاح الدین، کارشناس اقتصادی می گوید: هر چقدر موقعیت شغلی افراد بعد از گذشت 30 تا 35 سال بالاتر باشد و از عزت نفس بالاتری نیز برخوردار باشند، با تنش کمتری مرحله بازنشستگی خود را شروع می کنند.
در حالی که دو شغله ها تازه شرایط جدیدی را تجربه می کنند که منتظرش بوده اند. در بعضی فرهنگ ها مرد تمام قدرتش را از کار می گیرد و مرد بیکار هیچ مفهومی ندارد. 
این را پیرمرد کرمانشاهی پینه دوز که با 87 سال سن هنوز به کفاشی ادامه می دهد، تائید می کند.
او می گوید: همسرم به من گفت بازنشسته شدن معنی ندارد. مرد نان آور است و باید کار کند. می خواهی گوشه خانه بنشینی که چه کنی؟
حسین ـ الف نیز مرد شصت و پنج ساله آذری است که در تائید این موضوع می گوید: یک سال است بازنشسته شده ام و در مغازه دوستم می نشینم و تا وقتی کاری پیدا نکنم به همسرم نمی گویم که بازنشسته شده ام.
نمی خواهم خانواده ام دچار نگرانی شوند که نان آورشان دیگر به درد نمی خورد.
دو گروه وجود دارند که با خوشحالی محل کار خود را ترک کرده و با بازنشستگی احساس خوبی را تجربه می کنند. این افراد به طور معمول در محیط کاری خود همواره با استرس و فشار روبه رو بوده اند و از بازنشستگی خود استقبال می کنند. این افراد بسادگی با استرس های ناشی از بازنشستگی کنار آمده و چالش های گروه پیشین را ندارند و چه بسا برای خود خارج از محیط کار مشغله دیگری هم تدارک دیده اند، زیرا دلبسته کار اصلی خود نیستند.
گروه دیگر دارای مدیریت شخصی هستند و پیش از شروع بازنشستگی برای این دوران خود به برنامه ریزی می پردازند. این برنامه ریزی می تواند در راستای ادامه کار و کسب درآمد یا کسب تجربیات جدید و هیجان انگیز باشد.
شرکت در گروه های ورزش های صبحگاهی، گروه ها و انجمن های خیریه، تشکل های مردمی و حتی گروه های فعال در مراکزی همچون خانه های سلامت در شهرداری ها که به طور معمول برای بازنشستگان و سالمندان برنامه های تفریحی، آموزشی و درمانی ترتیب می دهند و عضویت در گروه خیرین مساجد ازجمله کارهای گروهی و اجتماعی است که سالمندان بازنشسته را از انزوا خارج می کند و به آنان کمک که راحت تر با شرایط کنار بیایند.

بدون پول هم شاد باشید!

بدون پول هم شاد باشید!

بدون پول هم شاد باشید!
تا به حال چقدر برای شادبودن یا شادتر بودن پول خرج کرده اید؟ چقدر هزینه کرده اید تا با سفر رفتن، خرید کردن، انتخاب یک ماشین جدید، رفتن به یک رستوران لوکس و... خودتان یا اطرافیانتان را خوشحال کنید؟ نتیجه هم گرفته اید؟ قطعا جوابتان مثبت است ولی تا کی می شود برای شادبودن به مادیات تکیه کرد؟ اصلا مگر قرار است همیشه شادبودن را بخریم؟
 
یعنی نمی شود‌ با تغییرات نسبتا کوچک و کم خرج لبخند به لب شد و احساس نشاط و آرامش کرد؟ این بار قصد داریم یک روش آسان، کم خرج و قابل دسترس را به شما معرفی کنیم تا شادبودن را بدون مادیات تجربه کنید. روشی که به پشتوانه تایید مطالعات بین المللی می تواند رنگ شادی را به زندگی مان بپاشد و روحیه مان را بهتر کند. 
 
بیشتر بخشنده باشید!
 
داشتن رفتار مصالحه‌آمیز با دیگران می‌تواند به شما در درک و کاهش احساس نگرانی و ناتوانی کمک کند. بخشیدن خطای
 
داشتن رفتار مصالحه‌آمیز با دیگران می‌تواند به شما در درک و کاهش احساس نگرانی و ناتوانی کمک کند. بخشیدن خطای دیگران حتی می‌تواند تا ۲۵ درصد استرس‌هایتان را کاهش دهد
 
 دیگران حتی می‌تواند تا ۲۵ درصد استرس‌هایتان را کاهش دهد.
 
بنابراین چطور به خود اجازه می ‌دهید که عصبانی شوید و به دیگران پرخاش کنید؟ سعی کنید رفتارهای خوب دیگران را به خاطر بیاورید و به درخواست عذرخواهی ‌شان توجه کنید. بنابراین اگر در فکرتان دچار تردید شدید تصمیم بگیرید او را ببخشید؛ با این کار به خود نیز هدیه‌ای بزرگ می‌ دهید؛ احساس شادی در زندگی!
 
 افکار و اندیشه‌های مثبت داشته باشید
 
بعضی‌ها می ‌گویند اتفاقات خوب، برای بهترین‌ها می ‌افتد. اما بعضی دیگر می ‌گویند: بعضی از مردم قادرند بهترین چیزهایی که اتفاق می ‌افتد را برای خود پیش بیاورند.
 
این کلید خوشبختی است. اولین راه این است که افکارتان را روی کاغذ بیاورید. چراکه این رفتار خیلی زود برطبق عادت وارد زندگی ‌تان می شود. بدانید که هر انسانی برای ایجاد خوشبختی و شادی موردنظرش قدرتی قابل توجه دارد. او به آنچه دارد ارزش می‌ دهد نه به آنچه که از دست داده است. 
 
سعی نکنید که خوشحالی را بخرید
 
اگر شما بخواهید از وضعیت مالی بد خود را نجات دهید پول خیلی به شما کمک می کند. اما تحقیقات نشان داده است، کسانی که در پی مادیات هستند نسبت به کسانی که مادی‌گرا نیستند، بیشتر احساس ناراحتی دارند و از خانواده، دوستان و حتی سلامتی ‌شان ناراضی هستند.
 
گردش در طبیعت را فراموش نکنید
 
هیچ دارویی به اندازه گردش در طبیعت شادی بخش و انرژی زا نیست. اگر می خواهید احساس بهتری داشته باشید هنگام بارش باران زیر آن بروید و اجازه دهید قطرات باران صورت شما را خیس کند. در ساحل دریا بدون کفش قدم بزنید. به باغ، رودخانه، کوه، جنگل و یا حتی پارک خارج از شهر بروید و نفس های عمیق بکشید. کافی بنشینید و به صدای پرندگان، امواج آب، نسیم باد و ریزش باران گوش بسپارید تا وجود تان پر از نشاط و انرژی شود. به تماشای پرواز پرندگان، جریان آب، گل ها، رقص برگ ها و حتی آسمان و ابرها و خورشید بنشینید و اجازه دهید روح تان با آرامش و زیبایی طبیعت ادغام شود.
 
بازی کم خرج ترین عامل شادی است
 
کم خرج ترین و در دسترس ترین عامل شادی حضور بچه ای در زندگی است. بازی کردن با بچه ها کاهنده استرس و شادی
 
تحقیقات نشان داده است، کسانی که در پی مادیات هستند نسبت به کسانی که مادی‌گرا نیستند، بیشتر احساس ناراحتی دارند و از خانواده، دوستان و حتی سلامتی ‌شان ناراضی هستند
 
 آور است. مادامی که شما فکر نمی کنید بچه ها عامل مزاحمت و سروصدا هستند، آنها می توانند مایه اشتیاق، شادابی و انرژی باشند و عشق، صمیمیت و پاکی و درستی را به شما القاء کنند. اگر شما از داشتن بچه کوچک محروم هستید، به پارک بروید و حداقل بازی آنها را تماشا کنید.
 
یک روز به خودتان مرخصی بدهید
 
سعی کنید به یاد بیاورید آخرین بار کی مرخصی گرفته اید؟ اگر نمی توانید به یاد آورید، زمان آن رسیده تا به خودتان مرخصی بدهید. با دوستان تماس بگیرید و برای رفتن به سینما، نمایشگاه یا حتی نشستن دور هم قرار بگذارید. یک روز به خودتان اجازه بدهید کمی بیشتر بخوابید این حق را به خودتان بدهید تا یک فنجان شیر گرم یا یک لیوان آب میوه بدون هیچ نگرانی بخورید یا هر کار دیگری را که دوست دارید در آن روز، فقط برای خودتان انجام دهید.